سخنان نمایندگان دانشجویان در دیدار با رهبری:
برخی بدنبال تغییر ماهیت انقلاب هستند/ نبود شفافسازی موجب شد تا مفسدین احساس امنیت کنند/ شورای عالی انقلاب فرهنگی نیاز به یک انقلاب درونی از طریق جوانگرایی دارد
گروه سیاسی_رجانیوز: روز گذشته دیدار جمعی از دانشجویان با رهبر انقلاب برگزار شد. د ر این دیدار نمایندگانی از سوی تشکل های دانشجویی به قرائت مواضع و نکات خود پرداختند.
به گزارش رجانیوز در ادامه متن کامل سخنان نمایندگان تشکل های دانشجویی را می خوانید:
نظام اسلامی برنامه مناسبی برای تربیت و بهکارگیری جوانان انقلابی ندارد
متن سخنرانی سید محمدعلی واردی به نمایندگی از بسیج دانشجویی را در ادامه میخوانید:
بسم الرب نور العظیم
اکنون که در ماههای پایانی چهارمین دهه انقلاب اسلامی به سر میبریم، بهعنوان سومین نسل، به دستاوردهای انقلابمان مفتخریم. افتخاری که نه به معنای چشمپوشی از کاستیها است و نه مانع جدیترین نقدها؛ بلکه ناشی از سنجشگری در «دستگاه محاسبه ای» پویا و مؤمنانه است.
دستگاه محاسباتی نسل سوم انقلاب اولا پویاست؛ چرا که به انقلاب اسلامی در تمامی شاخصهها، به عنوان یک حرکت فرآیندی مینگرد و نه مقطعی؛ و سختیهای این مسیر رو به رشد را جزیی از این حرکت میداند؛ و این داستان انقلاب ماست، که میان ما و قلیلی از همرزمان دیروزمان به واسطه همان تحلیل سادهانگارانه، فاصله انداخته است.
این دستگاه محاسباتی ثانیا مؤمنانه است؛ زیرا علاوه بر محاسبات دقیق مادی، مؤمن به سنت الهی است و میداند که در صورت همراهی امام و امت و عدم اتکا به طاغوت، پیروزیاش قطعی است. اشکال دستگاه محاسباتی جریان غربگرا؛ عدم درک همین مسئله است. وجه تمایز میان امامی که معتقد بود آمریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند با آنانی که پس از حاجت نگرفتن از آستان کاخ سفید، حال به پنجرههای کاخ الیزه و باکینگهام دخیل بستهاند و توسل به «اروپای آزمونپسداده» را تجویز میکنند، دقیقاً همین تفاوت در دستگاه محاسباتی است.
بر همین اساس، معتقدیم آنچه کشور را در برابر بسیاری از فشارها مقاوم ساخته، جایگاه ویژهای است که برای نقش مردم قائل شده است. جایگاهی که گاهی به واسطه عملکرد برخی کارگزاران با چالشهای مهمی روبهرو است؛ و به همین واسطه است که امروز شاهد عدم بسط مفهوم مردمسالاری در حوزههای فرهنگی، رسانهای و اقتصادی هستیم که عاملی اثرگذار در تحقق ناقص مردمسالاری سیاسی نیز هست؛ از مصادیق آن نیز روی کار آمدن مجلسی است که بیشتر شبیه باشگاه احزاب است تا خانه ملت و شاید بیراه نباشد اگر بیاهمیتی مسئولین دو قوه دیگر به امر مهم پاسخگویی و اقناع مردم را نتیجه چنینن عملکردهایی در نماد مردمسالاری کشور بدانیم.
حال در آستانه ورود به پنجمین دهه انقلاب اسلامی، معتقدیم مردمسالاری نظام باید در قالب تحول در الگوهای تصمیمسازی و تصمیمگیری آن تحقق پیدا کند و این تغییر میبایست از طریق تغییر نسل صورت پذیرد؛ تحولی که اگر تا دیروز یک انتخاب، پیش رو مدیران ارشد نظام بود، امروز یک واقعیت گریزناپذیر است که لاجرم اتفاق خواهد افتاد.
حضرت آقا!
سال گذشته در ترسیم موانع پیش روی انقلاب، به برخی اختلالات و ایرادات ساختاری در دستگاههای مرکزی کشور اشاره کردیم که فرمان «آتش به اختیار» حضرتعالی را به دنبال داشت. اما، به نظر میرسد که باید نیم نگاهی هم به رفع اختلال از دستگاه مرکزی و فرماندهی داشته باشیم. از این روی، معتقدیم تغییر معماری موجود و رعایت قواعد صحیحِ تغییر نسل، یگانه راه شکلگیری پیوستار منسجم فرماندهی است.
معتقدیم امروز همانند تجربه دفاع مقدس، نسخههای پوسیده “ژنرالهای” خسته جنگ کلاسیک، پیامدی جز عقب نشینی ندارد و “حسن باقری ها” میخواهیم تا با تغییر در استراتژی جنگ اقتصادی و فرهنگی “بن بست شکنی” کنند و این تنها با ورود جوانانی با «تفکر انقلابی» و «روحیه جهادی» ممکن خواهد بود. تحقق صحیح چنین تغییر گستردهای، مستلزم فراهم شدن شرایطی است که در ادامه به آنها اشاره خواهم کرد.
اصلیترین معضل پیش رو آن است که به نظر میرسد مجموعه نهادهای نظام حتی مجموعههای انتصابی و انقلابی، برنامه درستی برای «تربیت» و «بهکارگیری» جوانان مومن انقلابی در عرصههای «تصمیمسازی» و «تصمیمگیری» ندارند.
فرآیندهای رسمی تربیت همچون دانشگاههایمان نه تنها به صورت برنامهریزی شده به تربیت نیروی جوان توانمند و دغدغهمند برای حل مسائل کشور نمیپردازند بلکه در خوشبینانهترین حالت، آموزشگاههای خوبی هستند که به واسطهی ماشینهای ترجمه، دانشی بیارتباط با نیازهای واقعی کشور را، به جوانان مملکت میخورانند، به راستی در مدل و محتوای آموزشی چه تفاوتی میان دانشگاه صنعتی شریف و دانشگاه صنعتی آریامهر وجود دارد؟! هرچند ما مدعی هستیم در این حوزه حرف و مدل داریم، ولی گوش شنوایی برای آن نمییابیم.
در عرصه فعالیتهای تشکلی نیز، تلاشی نامبارک برای نابودسازی و یا کنترل جریان مستقل دانشجویی در جریان است و آقایان اگر دستشان برسد، ریشه سیاستورزی را در دانشگاه میخشکانند و اگر نتوانند، جریان دانشجویی را به پادویی جناحهای سیاسی و خائن نسبت به مردم، نظام و رهبری سوق میدهند و اطلاق دستهبندی جعلی اصولگرا اصلاحطلب به تشکلهای دانشجویی، یک نمونه از این تلاش نامبارک است؛ پروژهای که در وزارت علوم دولت یازدهم شروع شد و هنوز هم دنبال میشود. بعنوان نماینده بسیج دانشجویی اعلام میکنم که این عناوین جعلی مناسب سیاستبازی آقایان است، و دامان جنبش اصیل دانشجویی به این عناوین فرقهای و ضدمردمی آلوده نخواهد شد.
بسیج دانشجویی، دوشادوش سایر تشکلهای انقلابی همواره سعی نموده است در خط مقدم مطالبهگری از مسئولین باشد، اما در این راه با چالشها و مانع تراشیهایی روبرو شده است، برای مثال دانشجویی که گفته میشود موذن جامعه است چه ماذنههایی دارد تا در لایه تصمیم سازی ورود کند؟! چرا مسئولین سعی در تولید نسلی «گوش به فرمان» و «محافظه کار» دارند؟! از تجمعات دانشجویی و برنامههای علمی زیرسقفی بگذریم؛ حتی همین نمازجمعهای که چندسال گذشته خود حضرتعالی دستور حضور دانشجویان برای روشنگری را داده اید؛ با فشارهای مکرر دولتی و غیر دولتی در معرض خطر و حذف قرار دارد. چرا صدا و سیما جایی را ندارد تا دانشجویان به دور از هیاهوی جناح بازیها در میان مردم روشنگری کنند؟!
در بسیاری از مواقع با استفاده از کلیدواژه ” تصمیم نظام” به دنبال ساکت کردن موجی از انتقادات مردمی و دانشجویی هستند. آقاجان برایمان سوال است که این نظام دقیقا شامل چه کسانی میشود که تصمیمات آن هم مخالف صریح بیانات حضرتعالی ست و هم مخالف نظر آحاد مردم بخصوص قشر انقلابی جامعه است؟! حتی در مورد لوایح چهارگانه مربوط به قوانین مبارزه با پولشویی و تامین مالی تروریسم همانند تصویب اصل برجام، برخی نمایندگان مجلس در پاسخ به انتقادات دلسوزان، مسئله را به شما یا دفتر شما منسوب کردهاند و گفته اند تصمیم نظام است. البته آقایان به اصطلاح تصمیم گیر نظام بدانند، ما همچنان منتظر عذرخواهی آنان به خاطر تحمیل برجام به ملت ایران هستیم.
در بحث ورود جوانان به عرصه تصمیمگیری، با وجود تاکیدات مکرر حضرتعالی مبنی بر جوانگرایی، متاسفانه هنوز سازوکاری فراگیر و نظاممند برای جایگزینی ماموریتها تعیین نشده و نسل قبلی کارگزاران، اهتمامی بر این امر ندارد. اکنون اینگونه بنظر میرسد که جوانان برای به عهده گرفتن مأموریتها به وسط مهلکهها پرتاب میشوند، یا با موفقیتی مهم همراه خواهند بود و یا به دلیل درگیری شدید آنان با سازوکارهای فعلی، از صحنه حذف میشوند.
با توضیحات گفته شده به نظر میرسد تغییر نسل برنامه ریزی شده و حل چالشهای آن تنها راه پیشرفت انقلاب است چرا که بیم آن داریم معماری گذشته و حامیان آن بخواهند از طریق شکل دادن معارضینی جوان، جوانان انقلابی تحولخواه را کنار بزنند. آقازادهها و بعضاً حزباللابیهایی که اگرچه جوان هستند، اما در عمل مدافع الگوهای موجود و مخالف وقوع تحولات اساسیاند. رهنمود حضرتعالی به عنوان منادی اصلی جوانگرایی در کشور برای مواجه شدن این نسل «دلسوز» و «کاردان» با چالشهای مذکور چیست؟
آقاجان! به ما میگویند همسنگران مصطفای شهید! ما امیدوارانه به آینده انقلاب مینگریم و معتقدیم تا جوانه زدن و ظهور راهی نمانده است اگر لایق باشیم خود را همرزم مدافعان حرم میدانیم و به این ایمان داریم و معتقدیم که اگر امروز ما در ایران در قلب تهران در کف دانشگاههای خودمان در عرصه جنگ نرم کوتاهی کنیم در حق خون دل مادران و همسران و فرزندان شهدای مدافع حرم خیانت کرده ایم، حاشا و کلا که در تاریخ بنویسند سربازان امام خامنهای خیانت کردهاند.
بعد از برجام اختلاف طبقاتی در جامعه بیشتر شد/ سانسور اعتراضات مردمی توسط صدا و سیما به سرمایه اجتماعی نظام ضربه زد
متن سخنرانی محمدرضا گلرومفرد، دبیر اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان مستقل را در ادامه میخوانید:
بسم الله الرحمن الرحیم
رهبر معظم انقلاب اسلامی
از طرف تمام اعضای اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان مستقل دانشگاههای سراسر کشور محضر حضرتعالی سلام عرض میکنم و تحلیل آنها را از مسائل مختلف خدمتتان ارائه مینمایم.
در آستانه چهلمین سال پیروزی انقلاب اسلامی، قرار داریم.چهل سالگی انقلاب خار چشم دشمنانی شده است، که عمر شش ماهه و یک ساله برای آن پیشبینی میکردند. باید نگاهی به گذشته داشت و در مورد اولویتهای دهه پنجم سخن گفت. معتقدیم چالش امروز ما، ارتجاع نسبت به آرمانها و ارزشهای اساسی انقلاب اسلامی یعنی استقلال، عدالت و آزادی است.
ارتجاع در استقلال کشور
عزت و استقلال کنونی کشور تحول و خدمتی بینظیر است. آن هم برای کشوری که پیش از انقلاب نقشه آن روز به روز کوچکتر و در جهان تحقیر می شد. در این بین «هزینه کردن از استقلال کشور» در مواجهه با استکبار جهانی ایده همیشگی یک جریان سیاسی برای رفع مشکلات کشور بوده است. ایدهای که ما آن را ارتجاع نسبت به اصول متعدد قانون اساسی میدانیم.
ارتجاعی که یکی از مهمترین شاخصههای آن تجربه ناپذیریست. تجربه ناپذیری یعنی، روزی در سعدآباد و پاریس بخت خود را در توافق با اروپای بدون آمریکا آزمودند و نشد! بعد گفتند تا کدخدا نباشد نمیشود و حالا که آمریکا روی پنج سال تلاش دیپلماتیک آنها پا گذاشته است، میگویند امیدمان به اروپائی هاست و بدعهدی آمریکا تجربه ای برای ملت ماست! باید گفت آقایان! شما آخرین کسانی هستید که در این کشور حق دارند از تجربهسخن بگویند!
اشتراک منافع سیاسی میان روسای قوای مقننه و مجریه، موجب شده است، ارتجاعی که به آن اشاره شد، سر از مجلس نیز دربیاورد و «برجام» با آن همه خلل ۲۰ دقیقه ای به تصویب برسد. با این حال ریاست مجلس که با دستخط گرفتن از مراجع و نشر ادعای «خسارتهای میلیاردی عدم تصویب برجام»، در تصویب این معاهده تسریع نمودند،تجربه نگرفته اند و همان مسیر پر از ابهام را برای تصویب لوایح مشابه مانند اف ای تی اف در پیش گرفته اند! آیا این ارتجاع نیست؟
ما نیز مانند رئیس جمهور محترم معتقدیم، برجام باید در مدارس تدریس شود تا دانش آموزان ایرانی، هم غرب وحشی را خوب بشناسند و هم با دیپلماتها و سیاستهای شکست خوردهشان آشنا شوند.
پس از برجام ضریب جینی و اختلاف طبقاتی بیشتر شد، بدهی های خارجی کشور ۲۶ درصد، قیمت ارز و طلا بیش از ۱۰۰ درصد و واردات کالاهای مصرفی مانند مواد خوراکی، قطعات خودرو و حتی بیل و کنلگ نزدیک به ۳۰ درصد رشد کرده است. تراز تجاری کشور منفیتر از گذشته است و رکود در بخش های مولد اقتصاد ادامه دارد.
اینکه مسئولان اقتصادی دولت ادعا میکنند که افزایش قیمت ارز، دلایل اقتصادی ندارد، یعنی بلایی به سَر کشور آوردهاند که هر تشرِ ترامپِ نادان به اقتصاد کشور آسیب می زند.
این ارتجاع، البته بیشترین ضربه را به اخلاقمداری در کشور زد. مسئولی که به دروغ قسم جلاله میخورد یا از قاب تلوزیونی که اجاره نقد دولت را ندارد،وعدههای غلط می دهد یا روزنامهنگاری که برای بزک کردن برجام به ملتش دروغ میگوید در واقع اخلاق را قربانی منافع سیاسی خود کرده است.
ارتجاع در عدالت
ساده زیستی و دوری از اشرافی گری، توجه به محرومان و مستضعفان؛ عدالت در توزیع آموزش، بهداشت وخدمات عمومی؛ عدالت قضایی و استفاده از همه ظرفیتها و منابع انسانی، ارزشهای والایی بودند که در ابتدای انقلاب به عنوان شعارهایی اساسی مطرح شد. روی گرداندن از این ارزشها، اعتمادها را خدشهدار کرده و مانعی جدی برای گفتگو میان مردم و حاکمیت است.
بسیاری از اعتراضات به حق مردم، نه به خاطر دستمزد و درآمد کمی است که تحصیل میکنند، بلکه به خاطر احساس تبعیض است. بخشی از این احساس تبعیض، ناشی از عملکرد کسانی است که با مقوله فساد برخورد سیاست زده دارند.
شاهد مثال آن فشاری است که در موعد محاکمه معاونانِ رئیس جمهورِ سابق به قوه قضائیه وارد شد. این افراد که با مظلومنمایی به قوه قضائیه حمله میکردند، همان کسانی هستند که قاضی متخلف پرونده کهریزک را به مدیریتهای کلان گمارده بودند.
بخش دیگر از این احساس تبعیض ناشی از عملکرد دولتی است که بجای شایستهسالاری در آن ژنسالاری حاکم است. نکته تلخ ماجرا، آنجاست که جملگی، از مدعیان عدالت و اعتدالند.
حضرات مدعی حقوق شهروندی، به وقت مواجهه با قربانیان تبعیض، اعم از کارگران یا معترضان صنفی چون کشاورزان، امنیتی ترین رویکردها را اتخاذ میکنند و با ضرب و شتم آنها ، هزینههای زائدالوصفی به نظام وارد میکنند.
کارگرانِ چندماه حقوق نگرفته آذراب، هپکو، عسلویه،فولاد اهواز، معدن یورت و آقدره را، چه کسانی با مواجهه ی امنیتی به اپوزوسیون تبدیل میکنند؟ خدا لعنتشان کند!
خدا میداند، سانسور اعتراضات مردمی توسط صداوسیما در برهههای مختلف، چه میزان به سرمایه اجتماعی نظام ضربه زده است! این ارتجاع نیست که در جمهوری اسلامی، در جمهوری مدعی آزادی و عدالت، رسانه ملی به درآمد میلیاردی یک بازیکن فوتبال، بیشتر از وضعیت زندگی کارگری با حقوق یک میلیونی بپردازد؟ والله که اینها ارتجاع است.
انقلابیبون بازگشته از انقلابیگری با تبر اشرافیت؛ به جان همه تعاریف و معاریف ما از کارگزاری در جمهوری اسلامی افتادهاند و همهی آن تصور مردم، از «هم سطحی مسئولین با کم درآمدترین اقشار جامعه» را از بین بردهاند!
ارتجاع در عدالت آموزشی در چند سال گذشته قوت گرفته است. آموزش همگانی که به عنوان وظیفه حکومت در قبال همه اقشار به ویژه مستضعفان، در قانون اساسی گنجانده شده است، به غفلت سپرده شده و رویکردهای جدید، بعضا ضدعدالتند. از دانشگاه پولی گرفته تا حذف مدارس سمپاد که تحصیل با کیفیت را برای قشر ثروتمند تسهیل و برای طبقات فرودست ناممکن میکند.
برای مردم دعوای چپ و راست؛ اصلاح طلب و اصولگرا؛ دیگر نه ارزشی دارد و نه اهمیتی! حرف درمانی و سخنرانی هم گرهای از کار مردم باز نمیکند؛ مردم نیاز به کارآمدی دارند؛ نیاز به عمل مسئولانه دارند. بایستی گفت امروز کاِر جهادی و فعالیت اجتماعی؛ در میان مردم بودن و گره گشایی از امور مستضعفین و محرومین بزرگترین مبلغ گفتمان انقلاب اسلامی و افزایش دهنده سرمایه اجتماعی نظام جمهوری اسلامی است.
ارتجاع در آزادی
امروز در جمهوری اسلامی سطح قابل قبولی از آزادی وجود دارد. انقلاب اسلامی آزادی را از یک تعریف سطحی و مبتذل به یک ارزش والای انسانی تبدیل کرد. اما ارتجاع و رادیکالیسم،توامان باعث شده است که احساس وجود آزادی درجامعه ما از واقعیت آن کمتر باشد.
وقتی از ارتجاع در مقوله آزادی سخن میگوییم، تعبیرمان جریانی است که با ریاکاری تلاش نمود، آزادی را ولنگاری ترجمه کند. سقف آرزوهای اینها از آزادی، همان فیلمفارسیهای زمان پهلوی است. جریان مدعی آزادی،عرصه فرهنگی کشور را قبضه کرده است، اما برنمیتابد که کارگردانی برخلاف دیدگاههای آنها فیلمی برای مدافعان امنیت کشور بسازد و با ناجوانمردانهترین روشها، ترور شخصیتیش میکنند.
این ارتجاع در محیط دانشگاه هم، برخورد ریاکارانه با مسئله آزادی را دنبال میکند. صدها نشریه دارند و ده ها تریبون، مواضع نظام را نقد می کنند و سیاست های کشور را به تمسخر میگیرند. به حسینیه امام خمینی می آیند و چشم در چشم؛ رهبریِ نظام را نقد می کنند، اما از در که بیرون می روند می گویند آزادی نیست!
در عرصه سیاسی،پیش از انتخابات و برای ساختن فیلم تبلیغاتی به دانشجویان تریبون می دهند اما پس از انتخابات آزادی برایشان رنگ می بازد و علاوه بر منتقدان حتی طرفدارانشان را در تریبون ها و افطاری های گزینشی حذف می کنند.
جریان دوم اما گروهی هستند که در دستگاههای کشور مانند قوه قضاییه و صداوسیما و یا در تریبون های رسمی در بیان و عمل به حس آزادی در کشور ضربه میزنند.تکلیف مسائلی مانند جلوگیری از ورود زنان به ورزشگاه، فیلترینگ، ممنوع التصویری اشخاص، لغو انگشت شمار کنسرتها در میان برگزاری چند هزارتایی آنها در قانون روشن است که بعضا نه اسلام با آن مخالفتی دارد و نه جمهوری اسلامی!با این حال سوءمدیریت در حل آنها باعث شده این مسائل، اصلی شود و رئیس اجرایی کشور به جای حل مسائل اصلی، روی آنها موج سواری کند، تا در ایامی که دلارِ هفت هزار تومانی، مدیریت اقتصادی را به مضحکه گرفته و معیشت مردم را مختل کرده، رئیس جمهور درباره فیلترینگ،-که خود مجری آن است- توئیت بزند!
انقلابیگری به معنای بیقانونی و بهانه تراشی نیست که جریان غیرانقلابی را طلبکار کند و به انقلاب هزینه تحمیل نماید. این موضعگیریهای غیرعقلانی در مقوله آزادی، باعث شده است در بزنگاههای سرنوشتساز مانند انتخابات، مسائل اصلی به حاشیه رفته و آنانی که ناکارآمدی خودشان را در عدالت، استقلال و حتی آزادی نمایان کردند با موج سواری روی این مسائل، لیستهای تَکراری را بر گرده ملت بنشانند!
ارتجاع و پروژه تزریق ناامیدی
رهبر عزیز انقلاب
ارتجاع تلاش می کند با انکار دستاورد ها و بزرگ کردن ضعف ها مردم را ناامید کند. ارتجاع نه خودش می بیند و نه می خواهد دیگران موفقیت های کشور را ببینند. انتهایپروژه ناامید سازی مردم، شکاف اجتماعی و فروپاشی کشور است. از این رو هرکس که اندک علاقه ای به وطنش دارد و حتی اگر مواضع نظام اسلامی را هم نمی پسندد لازم است با پروژه تزریق ناامیدی مقابله کند. چرا باید این تصور ایجاد شود که مشکلات کشور حل شدنی نیست؟ کشور ما امروز قدرتی جهانی است! چه کسی منکر جایگاه ویژه جمهوری اسلامی در معادلات بین المللی است؟ مرکز فرهنگی سازمان ملل بارها ایران را یکی از موفق ترین کشور های جهان در مبارزه با بی سوادی معرفی کرده است. مجلات معتبر علمی بارها از رشد بی نظیر تولیدات علم و فناوری در ایران سخن گفته اند. گسترش خدمات عمومی، بهداشتی و درمانی تا دورترین روستاها قابل مشاهده است و طبق آمار سازمان ملل متحد در چهار دهه گذشته، ایران بالاترین رشد توسعه انسانی را تجربه کرده است. مرجعیت کشورمان در سطح منطقه و نفوذ بالای فکری در میان جوانانی از نژادها، زبانها و حتی مذاهب و ادیان مختلف پدیده ای تمدن ساز و شگفت انگیز است. وقتی جمهوری اسلامی در نبردی نیابتی اراده خود را بر استکبار جهانی تحمیل نموده است چرا نتواند جنگ اقتصادی دشمن را خنثی کند؟
و اما سخن آخر
این اتحادیه مبتنی بر رویکرد همیشگی خود یعنی« نقد حکومت آری، نفی حاکمیت هرگز »، معتقد است عبور از ارتجاع در دهه پنجم انقلاب اسلامی نیازمند « نوگرایی در حکومت ضمن پایبندی به حاکمیت است ». ما در این چهار دهه، تلاش نموده ایم، با ایجاد ساختارها، روندها، رویه ها و نهادها برای تحقق آرمان ها برنامه ریزی کنیم. اما به نظر می رسد برای جهش در رسیدن به اهداف خصوصا عدالت نیازمند یک نوگرایی هستیم. این نوگرایی به معنای بازتعریف و بازسازی روندها و ساختارها و تغییر رفتار حاکمان است تا حرکت جمهوری اسلامی به سمت قله های پیشرفت تسریع شود.
ان شالله
والسلام علیکم و الرحمه الله
راهحل مشکلات بزرگ کشور چیزی جز اتکا به توان داخل، اعتماد به نیروهای جوان و بومی نیست
متن سخنرانی حسنا جمشیدی، مسئول گروه جهادی دندانپزشکی را در ادامه میخوانید:
که هرجه بر سر عامر وده أرادن اوست
سر ارادن مار آستان حضرت دوست
آقاجان سلام
من به نمایندگی از طرف هزاران گروه جهادی فعال در کشور از قلب روستاهای محروم و مرزی از کنار مردم صبور، امیدوار و عاشق انقلاب خدمت شما رسیدهام. با افتخار عرض میکنم که عضو کوچکی هستم از بزرگترین گروه جهادی تخصصی دندانپزشکی کشور با نام منتظران ظهور، دارای ۲۰۰ عضو فعال دندانپزشک که تا به امروز ۱۵ هزار نفر را در مرزهای ایران و حاشیه شهرها درمان کرده است. گروه جهادی نه تنها دانشجویان بلکه فارغالتحصیلان، اساتید، نخبگان دانشگاه با همه سلایق و گرایشهای سیاسی و مذهبی را شامل میشوند. در یک کلام جهادی نقطه وحدت مردمی است.
جهادگرانی که با عزمی راسخ همانند جوانان دهه شصت که خودجوش جهاد سازندگی را راهاندازی کردند و حالا در گروههای جهادی و مردمی بیادعا کار میکنند. امدادرسانی به مردم زلزلهزده کرمانشاه تجربه موفق حضور گروههای جهادی مردمی است.
من چه بگویم که حرف نو باشد، از دستورات مکرر شما در حوزه اقتصاد مقاومتی، اشتغالزایی، حمایت از تولید، مهاجرت از روستا و حاشیهنشینی شهرها فراتر باشد. من اینجا آمدهام که بگویم جوانان دانشگاهی و نخبگان در روستاهای محروم با توکل به خدا با دستهای خالی و اتکا به توان داخل و نیروهای بومی به این تأکیدات شما جامعه عمل پوشاندند. جوانانی از دل دانشگاه با حضور و لمس مشکلات در روستا و با تخصصی کردن جهادی و پیدا کردن راه حلهای بومی برای رفع مشکل مناطق محروم مانند رفع مشکل آب و کشاورزی، ایجاد اشتغال پایدار در روستاها براساس ظرفیت موجود آن منطقه، حمایت از تولید و کالای داخلی با خرید تولیدات روستایی اثبات کردند.
راهحل مشکلات بزرگ کشور چیزی جز اتکا به توان داخل، اعتماد به نیروهای جوان و بومی نیست و نباید به دنبال رفع محرومیت و حل مشکلات از طریق نسخههای ترجمه شده غربی بود.
رهبر من
آیا نباید مدیران کشور و هر فردی که در جمهوری اسلامی ایران به پست و مقام تأثیرگذاری میرسد یک روز از سال را در اردوهای جهادی شرکت کند، نه برای گرفتن عکس یادگاری که برای لمس محرومیت و فقر.
عدم توجه به روستا و مهاجرت بیرویه که باعث ایجاد حاشیهنشینی شهرها شده است در کنار نبود برنامه و عدم شفافیت وظایف دستگاههای دولتی در مورد خدمت رسانی به حاشیه شهرها باعث سردرگمی و عدم پشتیبانی مناسب از گروههای جهادی برای این ماطق مهم شده است. آیا نیازمند تغییر سیاست و نگاه ویژهای نیست تا بتوان از ظرفیت بزرگ گروههای جهادی برای این مناطق استفاده کرد؟
آیا نمیتوان از ظرفیت گروههای جهادی دانشگاهی به عنوان معین دستگاههای دخیل در امر محرومیتزدایی استفاده کرد؟ و فرصتی دیگر برای محرومیت زدایی. دانشگاه آزاد اسلامی، سازمانی که با برکت انقلاب آغاز شد و اکنون میرود که رسالت راستین خود را برای انقلاب و آرمانهای حضرت امام راحل ایفا کند.
دانشگاه آزاد اسلامی مولود انقلاب است شبکهای با بیش از ۴۰۰ واحد و مرکز در سراسر کشور و هزاران استاد و دانشجو، امروز با نفسی که شما در دانشگاه دمیدید شاهد رویش گروههای کوچک مقاومت علمی و فرهنگی برای حل مسائل هستیم، نه فقط مسائل دانشگاه بلکه مسائل کشور، دانشگاهی جهادی و مسئله محور. که تمام راههای فشار استکبار را شناسایی و سد کند و برای هر مسئله راه حل بیابد، به برکت خون شهدای انقلاب جاهایی رویش داریم که استکبار تصورش را هم نخواهد کرد.
فرزندان شما به دنبال عبور از شعار، با شعور تحقق آرمان (ما میتوانیم) هستند. هر کدام از این گروههای کوچک تکهای از پازل موفقیت انقلاب را در دست گرفته و رو به جلو در حرکتتند و برای اولین بار خدمتتان عرض میکنم که رویشهایی در دانشگاه آزاد اسلامی در یک سال اخیر اتفاق افتاده است که نقطه عطفی است برای حفاظت از دستاوردهای شهدا و انقلاب.
امروز هراران مهندس و دکتر که از نسل حاج بهروز پورشریفی هستند در حال ساخت پل خیبر دیگری بر روی همه مشکلات هستند که در زمانی نه چندان دور از زیر آب بیرون خواهد آمد به گونهای که دشمن تصور آن را نخواهد کرد. زمان آن است که خستهها و ناامیدان فضای بیشتری به امیدواران و تلاشگران جوان بدهند مگر از اعتماد به شهید شاطریها، تهرانی مقدمها، و چمرانها ضرر کردیم من با چشم خود میبینم، حججیها را ایستاده در کنار شما، که در قاب هیچ دوربینی نیستند ولی از همان جنسند.
آقا جان
زنده باشید که انقلاب زنده است و به یاری خداوند و هدایت شما انقلاب اسلامی بلایی بر سر شیطان بزرگ و دنبالههایش در کشور خواهد آورد که تداعی کند:
ما به موسی وحی کردیم که بندگانم را شبانه از مصر حرکت بده و برای آنها از میان دریا راهی خشک پدید آور و از تعقیب دشمن و غرق شدن در دریا هراسی به خود راه مده. فرعون با سپاهیانش برای تعقیب موسی و یارانش وارد دریا شدند که ناگهان امواج دریا آنان را در کام خود فرو برد.
آیه شریفه ۷۷ تا ۷۹ سوره مبارکه طه
گویند تمنایی از دوست بکن سعدی
جز دوست نخواهم کرد از دوست تمنایی
متن سخنرانی اسماعیل کوهی مقدم دبیر دفتر تحکیم وحدت را در ادامه میخوانید:
بسم الله الرحمن الرحیم
آقاجان
سلام علیکم
حرف نوی انقلاب اسلامی در بسیاری از مسائل کرامت انسانی و تجلی آن در مسائل سیاسی چیزی نیست جز مردم سالاری دینی، چرا که رای مردم بر اساس کرامت انسان در پیشگاه خدای متعال معتبر است.
مردم سالاری دینی دارای دو مرحله است، نخست آنکه تشکل نظام به وسیله اراده و رای مردم اتفاق بیافتد دوم مسئولان نظام نسبت به مردم وظایف خود را انجام دهند. اما این وظائف اول، دخیل کردن نظرات و مطالبات مردم در امور در یک کلام مشارکت دادن آنها و دوم، اقناع مردم و تبیین مسائل. نظام اسلامی در مرحله اول مردم سالاری دینی یکی از بی سابقهترین عملکردها را به نمایش گذاشته است، یعنی مشارکت پر شور در انتخابات. اما همه مسئولین باید بدانند! برای نظامی که سرمایه اجتماعی را یکی از مولفههای قدرت میداند حفظ این سرمایه عظیم و قدردانی از این مشارکت مردم تنها در گرو عملی شدن مرحله دوم یعنی انجام وظائف مسئولین نسبت به مردم است؛ که در قالب شعار مسئول مردمی، نظارت همگانی به بررسی آن میپردازیم.
در خصوص بعد مشارکتِ نظرات و مطالبات مردم، باید از ظرفیتهای نظارتی مردم استفاده شود. به نظر میرسد سطح ارتباط مسئولین با نخبگان علمی و تشکلهای مرتبط مطلوب نیست. شما تاکید فراوانی به حفظ امید در جامعه دارید، اما این امیدواری الزاماتی دارد و یکی از این الزامات جوان گرایی و شنیدن نظرات آنها است. به عنوان یک پیشنهاد، در سال حمایت از کالای ایرانی، یکی از دیدارهای خودتان را به کارآفرینان جوان اختصاص دهید.
اما در سطح مطالبات عموم مردم! اخیرا اجتماعاتی توسط اقشار مستضعف و مظلوم جامعه، عموما با مطالبات اقتصادی شکل گرفت. این تجمعات یا مورد بی توجهی مسئولین قرار گرفت و یا با بی تدبیری کامل با برچسب “امنیت” به شکل بدی با آن مقابله شد. مثل تجمعات کارگران و برخی مالباختگان. اگر این تجمعات اعتراضی مسالمت آمیز و کوچک، توجه و پیگیری یک نماینده مجلس یا حتی امام جمعه شهر را در پی داشته باشد، فضا برای میدان داری دشمنان ملت فراهم نمیشود تا اتفاقاتی مثل دی ماه سال گذشته را رقم زنند. بعد از ۴ دهه حیات انقلاب اسلامی هنوز نتوانستیم یک ساز و کار برای طرح اعتراضات مردمی به وجود بیاوریم.
اما در باب اقناع و تبیین، اگر نظام اسلامی در پی کسب اعتماد مردم است باید قدرت تبیین مسائل را در خود ایجاد کند. ما معتقدیم این ضعف در تبلیغات، بخشی از ضعف در حوزه عدالت را موجب شده است. چرا که بدون ابزار رسانه، تبیین عدالت و تبدیل آن به گفتمان غالب در جامعه امکان پذیر نیست.
در میان انبوهی از دستگاههای فرهنگی و تبلیغاتی که در چارچوب نظام فعال هستند، اگر تنها صدا و سیما به فهم درستی از روشهای تبلیغاتی و رسانهای برسد گام بزرگی پیش رفته ایم. ما سیره حضرت امام و شما را در مورد مستضعفین میشناسیم، رسانهای که برای مردم و به نام ملت ایجاد شده است امروز تا چه حد صدای مطالبات عدالت طلبانه مستضعفین است؟ سهم جریان لیبرال را با سهم مستضعفین مقایسه کنید. نظارت همگانی بدون رسانه مستضعفین چگونه تحقق مییابد؟ رویکردهای محافظه کارانه در پوشش وقایع و حتی بازتاب ندادن گله مندیهای مردم از دستگاههای مختلف، در شرایطی که گردش اطلاعات توسط حجم وسیعی از ارتباطات اجتماعی هم صورت میپذیرد فقط عرصه را بر دشمن، برای ارائه روایت دست اول باز میکند. در شرایطی هستیم که دشمن پا را از اقناع فراتر گذاشته و با ابزار مدیریت ادراک وقایع را کاملا وارونه نشان میدهد، در این شرایط آقایان هنوز راهبردشان بایکوت خبری است!
خود مسئولین هم به عنوان رسانههای نظام در باب اقناع بسیار موثر هستند. حضرت امیر خطاب به مالک میفرمایند: “مگو که مرا بر شما امیر ساخته اند و باید فرمان من اطاعت شود”. به عبارتی مسئولین باید پاسخگویی به انتقادات و تبیین دلایل تصمیماتشان را به عنوان بخش جدا نشدنی مسئولیت بپذیرند. متاسفانه بسیاری از مسئولین کشور چنین تکلیفی را احساس نمیکنند و عمدتا مسائلی را که با توضیح ابعاد آن به راحتی امکان پذیرش مردمی دارند، تبدیل به مسئلهای لاینحل میکنند؛ که مثال بارز آن را در مسئله فیلترینگ پیام رسانهای خارجی دیدیم. باید برای خود یادآوری کنیم! در منطق اسلامی پایه اعتمادسازی تکریم است و نه تکریم از سر ریاکاری و تزویر بلکه تکریم اسلامی و انسانی.
چرا در شرایط فعلی پاسخگویی به مردم و در مفهوم کلیتر احترام به کرامت انسانی در میان مسئولین کشور کم رنگ است؟
این شرایط هشدار خطر استحاله مفاهیم اصیل انقلاب را میدهد. مفاهیم اولیه انقلاب اسلامی، هم باید به صورت مداوم بازخوانی شده هم به صورت مداوم به روز رسانی شوند که این امر باید توسط متخصصین انقلابی حوزه اندیشه و آگاه نسبت به فضای جامعه صورت پذیرد و در قالب رسانههای مکتوب و نشریات به جامعه منتقل شود. البته جایی را نمیشناسیم که متخصصین با این ویژگیها با چنین ماموریتی گرد هم آمده باشند!
در بین همه نهادهای فرهنگی، با توجه به فرمایشات حضرتعالی، ستاد فرماندهی، شورای عالی انقلاب فرهنگی است، که از قضا سرکنگبین صفرا فزود / روغن بادام خشکی مینمود، اما این شورا نه تنها شناختی از ظرفیتها نداشته و توانایی طراحی راهبرد ندارد بلکه در تشکیل جلسات خود نیز معطل مانده است! ادامه این وضعیت نه تنها موجب پیشبرد اهداف فرهنگی انقلاب نمیشود بلکه عرصه فرهنگی را بر جریان انقلابی تنگتر میکند. البته فرمان آتش به اختیار حضرتعالی هنوز نصب العین ماست، اما برای جریان سازی فرهنگی قرارگاههای مرکزی باید از اختلال خارج شوند.
طبق بررسیهایی صورت پذیرفته که کتبا خدمت حضرتعالی ارائه میگردد شورای عالی انقلاب فرهنگی نیاز به یک انقلاب فرهنگی هم از طریق جوانگرایی در نفرات هم از طریق چابک سازی ساختارها در درون خود دارد.
اما مسئلهای در باب حوزه زنان، که در سالهای اخیر خواهران دفتر تحکیم به عنوان یک ماموریت ویژه به آن پرداختند، تا در هجمههای سنگین تبلیغاتی و رسانهای ابعاد شخصیت زن مسلمان انقلابی را تبیین کنند. الگوی انقلاب اسلامی برای بانوان جامعه زن نه شرقی و نه غربی است که در کنار خانواده خود به نقش آفرینی جدی و اثر گذار در جامعه میپردازد. اما مسیر لازم برای نائل آمدن به چنین الگویی مشخص نیست حرکت در این راه و رسیدن به الگوی قابل ارائه نیازمند الزامات قانونی و ساختاری متناسب با همه ابعاد زندگی زنان است.
اما از سویی معاونت امور زنان و مثلا! خانواده و فراکسیون زنانِ مجلس بر خاکستر فمنیستی کردن جامعه میدمند و از سوی دیگر تنها نهاد حاکمیتی سیاست گذار از فهم زنان و دخترانِ امروزِ جامعه درمانده است. این تخاصم گفتمانی در حوزه زنان از یک سو و سیاسی بازی و انحصار طلبی جریانات حاکم از سوی دیگر نوعی تضاد و تعارض در بطن زندگی زنان ایجاد کرده است که زندگی آنان را تبدیل به صحنه امتیاز گیری از رقیب نموده. تنها راه نجات از این شرایط تبیین گفتمان انقلاب اسلامی در حوزه زنان با تکیه بر اندیشه ورزی در بستر اسلام اجتهادی و فقاهتی و متناسب با شرایط روز جامعه است. این گفتمان باید به عنوان عامل همگرایی تمامی نهادها به کار گرفته شود.
ما به آینده انقلاب اسلامی امید داریم و یقین داریم اگر نظام اسلامی ویژگی ممتاز خود که همان احترام به کرامت انسانی است را حفظ کند روندی بسیار سریعتر برای نیل به اهداف خود خواهد داشت.
متن سخنرانی حسین اخگرپوردبیر اتحادیه جامعه اسلامی دانشجویان را در ادامه میخوانید:
بسم الله الرحمن الرحیم
من تلخی برخورد صادقانه را به شیرینی برخورد منافقانه ترجیح می دهم.
(شهید مظلوم دکتر بهشتی)
آقاجان سلام
بنده امروز به عنوان نماینده ی اتحادیه جامعه اسلامی دانشجویان، بزرگترین اتحادیه دانشجویی ایران در محضر شما حاضر شده و حامل سلام گرم اعضای این اتحادیه خدمت شما می باشم.
سلامی به مظلومیت تمامی دانشجویان و جوانان بی نام و نشان سرزمینم که با تمامی بی مهری ها و فشار ها و سختی هایی که در راه تحقق آرمان ها از جانب دشمنان خارجی و منافقان داخلی متحمل می شوند دست از ارزش ها نکشیده و تا جان در تن و خون در رگ دارند، امام زمان، شما و ملت عزیزمان را تنها نمی گذارند.
رهبرا
وضعیت امروز کشور در حالت عجیبی می باشد و دولتی که خود مسئول اجرایی کشور است به مروج تئوری های غربی بدل گشته و با فراموش نمودن عموم مردم، موجب نارضایتی اجتماعی و اعتراض مردم به عدم رسیدگی به وضع معیشتی شان می باشد مگر ملت رقم زننده ی ۲۲ بهمن های تماشایی چه گناهی مرتکب شده اند که این سزایشان است.
ای پدر مهربان!
دانشگاه دیگر مبدا تحولات نیست چرا که وقتی نگاه مسئولین به وزارت بهداشت و علوم سیاست زده است نباید بیش از این هم انتظار داشت، وقتی علم را فدای انتصابات سیاسی می کنند، وقتی در برخی از دانشگاه ها اساتید و مسئولانی جذب شده اند که عملا کارشان پمپاژ نا امیدی نسبت به آینده نظام است، وقتی دانشجو را با چوب سیاسی کاری می رانند، وقتی معاونت فرهنگی دانشگاه تبدیل به معاونت سیاسی شده است، آیا می توان آن را مبدا تحول نامید؟! مسئولین امر هیچ استراتژی و برنامه ای برای فضای فرهنگی دانشگاهها ندارند ،امروز فضای عمومی دانشگاهها بی صاحب مانده ودانشگاههای ایران عملا دانشجویانی تربیت میکنند برای یک رژیم سکولار نه یک نظام اسلامی ، ولنگاری فرهنگی در دانشگاهها موج میزند و روز به روز شاهد گسترش فساد اخلاقی و اعتیاد در دانشگاهها هستیم.
لازم است از شورای عالی انقلاب فرهنگی بگویم که فقط اسمش هست و هیچ خبری ازرسمش نیست، شورای عالی انقلاب فرهنگی امروز تبدیل به یک دستگاه سند ساز شده، اسنادی که هیچ ضمانت اجرائی ندارند و نظارتی هم بر اجرا یا عدم اجرای آنها نمی شود، به نظر می رسد که بایستی روح جدیدی در کالبد شورای عالی انقلاب فرهنگی دمیده شده و ان شا الله شاهد جوانگرایی و حضور چهره های جدید در ترکیب این شورا و حتی انتصاب عضوی دانشجویی درآن باشیم.
آقاجان!
اتحادیه جامعه اسلامی دانشجویان درسال گذشته به این نتیجه رسیده است که با رفع و حل این مسئله بسیاری از مشکلات کشور حل خواهد شد.
آرمان رفع محرومیت به عنوان یکی از اهداف نظام مقدس جمهوری اسلامی و از تاکیدات اصلی بنیان گذار کبیر انقلاب و شما می باشد که با گذشت ۴ دهه از عمر پر برکت این نظام، هنوز با شرایط ایده آل فاصله ها دارد. می بایست منابع ملی بر اساس عقلانیت، استحقاق و استعداد مناطق تخصیص یابد تا از رانت خواری، چانه زنی و عدم شفافیت تخصیص بودجه ها که باعث بحرانهای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و زیست محیطی می گردد جلوگیری به عمل آید. بر این اساس در زمینه برنامه ریزی فضای سرزمینی، وجود مرکز سیاست گذاری و تصمیم ساز در مورد آمایش سرزمینی که فراتر از جریانات و زد و بندهای سیاسی دولت و مجلس باشدلازم می نماید.
ضمنا آقاجان
دهه چهارم انقلاب که دهه پیشرفت و عدالت نام داشت روبه پایان می باشد و نسل سوم و چهارم انقلاب در دهه ی بعد پیشقراولان تحقق آرمان های انقلاب خواهند بود لذا از حضرتعالی استدعا داریم که فتح بابی به دهه پنجم داشته باشید تا نسل جدید انقلاب اسلامی خود را آماده ی این مساله نموده و جوانب تحقق آن را با تمام قوا پیش ببرند.
حضرت آقا!
صدا و سیما به جای اینکه ملی رفتار نموده و از ظرفیت تمام استانها بهره گیرد به صورت فاحش به تریبون افراد و هنرمندان و تهیه کنندگان ثابتی بدل شده است به گونه ای که در شبکه های جدید این مساله به وضوح دیده می شود.
بارها و بارها ثابت شده است که اگر تلویزیون برنامه هایی بسازد که نیاز های مردم را بازگو کند، مخاطب خواهد داشت. چه بسا که برنامه های پرمخاطب مثل خندوانه و دورهمی از این قبیل بوده است.
آقاجان هنر در جامعه کنونی ما شکلی نخبه زده به خود گرفته است و به جای اینکه از هنرمندان واقعی این سرزمین هم چون شعرا، نویسندگان، سازندگان هنر های تجسمی و صنایع دستی چهره سازی شود از عده ای صورت سازی یا سلبریتی سازی می گردد که نه هنر را می شناسند و نه ابزار آن را!
آقاجان شاید این مطلب که امروز می خواهم بر زبان جاری کنم سخت ترین جملاتی باشد که باید تصمیم می گرفتم در دیدار امروز بگویم یا نه، ما فرزندان شما ولایت مطلقه ی فقیه را به عنوان نیابتی عام از جانب حضرت حجت تلقی می نماییم و از خداوند متعال آرزومندیم که در زیر لوای رهبری شما علم انقلاب را به ید نورانی حضرت اش برسانیم و هیچ مسیر دیگری را جز مشیت اللهی بر ذهنمان نمی پرورانیم.
اما آقاجان عده ای در این کشور در پنهان و عیان، بی شرفانه فردای بعد از شما را برنامه ریزی می کنند و یاللعجب از شیطان و دسیسه هایش اینان در اتاق های فکر خود با نقشه های دنیوی سعی بر تغییر ماهیت انقلاب بعد از شما را دارند چون می دانند تا شما هستید علم انقلاب نمی افتد.
تا شما هستید کوتاه نمی آیید، تا شما هستید نمی گذارید انقلاب خمینی کبیر با تمام فراز و فرود ها به خاطر خون های به خاک ریخته ی شهدا و ایثاری که ملت انجام داده است به موزه تاریخ بپیوندد.
آقا جان
اگر می بینید عده ای به شما نامه ی بدون سلام و والسلام می نویسند، یا عده ای دیگر نامه سرگشاده خطاب به جنابعالی می نگارند، اگر می بینید عده ای فتنه و اردو کشی خیابانی را ساماندهی می کنند و عده ای دیگر فساد چند میلیاردی را انجام می دهند، اگر می بینید عده ای سمپاد های دانشجویی شان را ترغیب به نامه نگاری به جنابعالی می کنند و عده ای دیگر پیاده نظام یکبار مصرفشان را متحد کرده و اتحادیه سازی می کنند، اگر می بینید عده ای از درون حصر سعی بر انشقاق بین حوزه و خبرگان دارند و عده ای در جامعه با مواضعشان سعی بر تفرقه و آشوب در کشور می کنند؛ تحلیل ما این است که این مسایل ربطی به امروز ندارد و فردا را نشانه گرفته اند. انگار احمق ها یادشان رفته سرنوشت مهدی هاشمی را، احمق ها یادشان رفته تاریخ دهه ۶۰ و قائم مقام معذول را…
دل ما از دست این دنیا طلبان خون است و بدانند تا خون در رگان ما باشد و از سر های ما کوه بسازند نمی گذاریم انقلاب دست نا اهلان بیافتد پس بچرخند تا بچرخیم
جاده و اسب مهیا است بیا تا برویم
کربلا منتظر ماست بیا تا برویم
هر چه خواندند ز تحریم بدان بی اثر است
شور و امید چو با ما است بیا تا برویم
کس ندیدست ز دشمن اثر خیر و امید
دل ما مخزن دریاست بیا تا برویم
هست چهل سالگی رویش این نهضت خون
رهبر عشق چو اینجاست بیا تا برویم
ملتفت باش که بدعهدی شیطان بزرگ
زاده ی شر اروپا است بیا تا برویم
مطلب موشک و تعطیلی آن هیهات است
اسلحه غیرت دریاست بیا تا برویم
با ظهور گل نرگس که رسد از مکه
منتقم منتظر ماست بیا تا برویم
متن سخنرانی محمدجواد معتمدی نژاد دبیر جنبش عدالتخواه دانشجویی را در ادامه میخوانید:
بسم الله الرحمن الرحیم
اکنونکه چهار دهه از انقلاب اسلامی گذشته، وقت آن رسیده که آرمانهای اصلی بازخوانی شده تا بر اساس آن، خودمان و حرکت نظام موردبررسی و تصحیح قرار گیرد تا نهایتاً موجب رشد و تداوم پیشرفت انقلاب شود. نظام اسلامی درزمینه عدالت گامهای بسیار مهم و مؤثری برداشته است اما عقبماندگیها در تحقق کامل عدالت میتواند دلایلی مختلفی داشته باشد ازجمله:
۱٫ رویههای ناعادلانه در قوه قضائیه:
طبق قانون اساسی قوه قضائیه بهعنوان یک نهاد «پشتیبان حقوق فردی و اجتماعی و مسئول تحقق بخشیدن به عدالت» نقش اصلی و اساسی در تحقق عدالت دارد. ایستادگی قوه قضائیه بر برخی احکام اسلامی زمینه حمله ضدانقلاب و فرصتطلبان به این قوه را فراهم کرده است؛ اما برخی رویههای اشتباه و ناعادلانه زمینهساز عدم تحقق کامل عدالت شده است.
الف) عدم احیای حقوق عامه:
• طبق فرمایش شما در سال گذشته «قوهی قضائیه باید پرچمدار حقوق عمومی در جامعه شود و در هر زمینهای که لازم بود، از حقوق مردم با قدرت دفاع، و با متخلفان و قانونشکنان مقابله کند.» یکسال از این گفته میگذرد، اما بهراستی مردم ما چقدر بر این امر باور دارند که قوه قضائیه حافظ حقوق آنها است؟
چرا تاکنون هیچ دادگاه مؤثری برای استیفای حقوقِ کارگران شلاقخورده آقدره، کارگران جانباخته معدن یورت، معلمان معترض، مالباختگان مؤسسات مالی، دانشجویان آواره دانشگاه صنعت نفت، رانندگان و کامیونداران، کارگران فولاد و هپکو و المهدی و صدها مورد دیگر برگزار نشده است؟! اگر شده است چرا این مستضعفان احساس عدالت نمیکنند؟ اینکه قوه قضائیه بگوید ما پیگیری میکنیم و دستگاهها جواب نمیدهند با فلسفه وجودی این نهاد درتعارض است.
ب) عدم شفافیت:
• امروز عدم شفافیت بلای جان قوه شده است.
• آرا قضات شفاف نیست؛
• رئیس دستگاه قضا مدتهاست که وعدهی انتشار اسامی و تصاویر قضات فاسد را دادهاند، ولی هنوز خبری نشده!
• طبق قانون اساسی، اصل، بر علنی برگزار شدن دادگاهها بوده ولی وقتی تشخیص را به قاضی میدهیم معلوم است که کمتر قاضیای از علنی برگزار شدن دادگاه استقبال میکند. در خصوص این پروندهها بدیهی است که باید با احترام و متناسب با ظرفیت فهم عمومی دادگاه علنی و در پیشگاه ملت برگزار شود، نه آنکه برای رعایت این حق اولیه، کار به بحران برسد.
عدم شفافیت باعث شده مفسدین بهجای مستضعفین احساس امنیت کنند و اعتماد عمومی به قوه قضائیه سلب شود. اجرای عدالت یکچیز است و احساس عدالت چیز دیگر. مردم وقتی میبینند با یک آفتابهدزد بهتندی برخورد میشود؛ اما تاکنون برخوردی نظیر آنچه امیرالمؤمنین با ابنهَرَمه انجام دادند؛ با مدیر متخلف جمهوری اسلامی صورت نگرفته است؛ به کلیت نظام بدبین میشوند و میگویند نکند اینها همه با همند؟
ج) رویکرد “تو چهکارهای؟”
• “تو چهکارهای؟” یکی از مهمترین رویکردِ غلط قوه است. دستگاه قضایی، قوانین و رویههای موجود، نهتنها از ورود آمرین به معروف، به مسائل مختلف، جلوگیری کرده، بلکه با ایشان برخورد هم میکند.
• موافقان رویکرد “تو چهکارهای؟” وجود دستگاههای نظارتی و قانونی بودن پدیدههای ضد عدالت را توجیهی برای عدم پاسخگویی مطرح میکنند. سؤال اینجاست آیا چون قوه قضائیه وجود دارد، مردم نمیتوانند و یا حق ندارند بر رفتار مسئولین نظارت کرده و از آنان پرسش نمایند؟
• قطعاً بیقانونی بد است، اما آیا لزوماً هر قانونی عادلانه است؟
• در نمونههای تأسفبار، قوه با اعتراضات بر حق آمران به معروف در مقابل اقدامات خلاف شأن ائمه جمعه بروجرد، شاهینشهر، گیلان، شیراز چه کرد؟ نهتنها این اقدامات موردبررسی قرار نگرفت، بلکه با آمرین به معروف برخوردهای قضایی انجام شد.
• آیا غیرازاین است منصور نظری شاعر مدافع حرم که فساد برخی قضات فاسد شهرکرد را به مسئولین قضایی ارجاع داد و نه انتشار عمومی، به جرم دخالت در امر غیر ضمن هتک حرمت، یک سال زندانی شد و شلاق خورد؟
• مسیر احقاق عدالت، رسیدن مظلوم به حقش و برخورد با مسئول فاسد و ظالم از کجا میگذرد؟
• بهخاطر حاکمیت نگاههای امنیتی و تقدسگرایانه، بسیاری از امور به نفع مسئولان کشور جرمانگاری نشده و بهعکس اعتراض به این امور جرم تلقی میشود؛ مثلاً اشرافی گری مسئولین در قوانین موجود جرم نیست اما اعتراض به آن جرمی نابخشودنی است!
• به نظر ما نه اکتفا به قوانین بهتنهایی ظرفیت عملی کردن عدالت را دارد و نه صرفاً دستگاههای نظارتی کشور میتوانند جلوی مفاسد و تبعیض را بگیرند که اگر میتوانستند تاکنون چنین میکردند!
لذا برای تحقق کامل عدالت باید زمینه تحقق عدالتخواهی مردمی یعنی امربهمعروف و نهیازمنکر مردم نسبت به حکومت فراهم شود و اولین قدم، تصحیح رویکرد “تو چهکارهای” در سطح کلان جمهوری اسلامی بهخصوص قوه قضائیه است.
سؤال: قوه نیازمند تحول جدی است، حالا که در آستانه تغییر رئیس آن هستیم، آیا شما برنامه ای برای تحول جدی به لحاظ اشخاص و رویکرد حاکم دارید؟!
۲٫ عدم وجود عدالت رسانهای:
• نمایش ندادن واقعیات و مشکلات مردم، رویکرد امنیتی در خبر، پرداختن به مسائل فرعی و بیاولویت و انحصار رسانهای توسط نهادهای حاکمیتی مثل سپاه و احزاب سیاسی، شاخصهایی برای عدم وجود عدالت رسانهای است. بهعبارتدیگر، رسانههای موجود درصد کمی از مردم را نمایندگی میکنند. مقصر اصلی در آنکه بعضاً رسانههای بیگانه مرجع تظلمخواهی مردم شدهاند، رسانه ملی و عدم وجود عدالت رسانهای در صداوسیما است نه آن مردمِ بیپناهِ رنجکشیدهِ که آنها را متهم به بازی کردن در پازل دشمن میکنیم!
• صداوسیما بهجای طرح و پیگیری مشکلات مردم، ترویج سبک زندگی ایرانی-اسلامی تبدیل به کارخانه سلبریتیسازی و روابط عمومی دولت شده است. اگر صداوسیما اجازه میداد که مردم با حقایق برجام نظیر مذاکرات عمان و تمامی روندهای نیل به آن (که البته شفافیت مذاکرات عمان نیاز به اراده ورای صداوسیما دارد) آشنا بشوند و بدانند که چاره اقتصاد در برجام نیست، امروز، نه پنج سال از فرصت ملت تلف میشد و نه آمریکا اینگونه برای ما رجزخوانی میکرد. دریغ که رویکرد حاکم بر صداوسیما انقلابی نیست حتی اگر شما هم برخی انقلابیها را معرفی کنید.
سوال: رویکرد کلان صا و سیما انقلابی نیست و تا انقلابی نشود، وضع به چنین منوال است. آیا شما برنامه ای برای تغییر رویکرد غلط بر صدا و سیما دارید؟
۳٫ رفتار نیروهای بهاصطلاح انقلابی:
رفتار نیروهای انقلاب در بزنگاههای حساس نشان میدهد که بعضاً مسئله امت حزبالله عدالت نیست. لشکری که بولتن خوانی و کد محوری را جایگزین تحلیل گری “ولو غلط” و اندیشیدن کرده است.
• دراینبین نهادهای امنیتی سالهاست با گروگانگیری امنیت و ترسیم «موقعیت حساس کنونی» به نفع یک جناح خاص “که روزبهروز هم کنونیتر میشود”، با نگاههای قیممآبانه، کد بازی و انتشار اخبار بهظاهر محرمانه و پشت پرده، برایشان فکر کرده و اینها عمل میکنند و نیروهای انقلابی را سرکار میگذارند.
• همچنین برخی جریانات خودی تحول را “از مردم”، “برای مردم” و ” به دست مردم” نمیدانند و در میان مسئولان به دنبال منجی میگردند. ماحصل این رویکرد می شود ماجراهایی مانند جمنا و چند به علاوه چند که همگی بالاتفاق شکست خورده اند خوشبختانه. این دوری رفتهرفته امکان مفاهمه و گفتگو را از جریان انقلابی با مردم میگیرد و رجوع به مردم منحصر به ایام انتخابات میشود. به همین خاطر است که در بزنگاهها، آرمانها تعدیل میشود. یک روز به دنبال صالح مقبول میافتند، یک روز هم دفع افسد به فاسد. بعدش را هم خدا به خیر کند!
جبههی خودی متأسفانه دچار شخص کیشی شده است. عدهای چاکر و مرید فلان آقا هستند و عدهای گوشبهفرمان بهمان آقا و عدهای هم که تابع مخلص حضرت آقا! متأسفانه تحلیلهای غلطی وجود دارد که صرف بازگویی سخنان رهبری ولایتمداری نام میگیرد. این رویکرد منجر به انسداد فکری، انفعال عملی و سلب ابتکار عمل و خودباوری شده است. تاجایی که در مسائل مختلف پشت رهبری مخفی و همه هزینهها را باید رهبری متحمل شود.
۴٫ آزادی:
امروز از یکسو صدای غالب مدعی آزادی، بخشی از سیاسیون فرصتطلب و باندهای قدرت و ثروت هستند که علیرغم داشتن رسانه و امکانات، داد نبود آزادی سرمیدهند و از سوی دیگر محافظهکارانی که وضع موجود آزادی را مطلوب معرفی میکنند.
• در نظامی که مدعی پرچمداری دین است، مردمی که مورد ظلمی قرار میگیرند، باید امکان اعتراض داشته باشند. «لَا یُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلَّا مَنْ ظُلِمَ»
• متأسفانه امروز برای اعتراضات مشروع، فضا تنگ است، حتی کسانی که باوجود انقلابی گری دست به اعتراض میزنند، مورد پیگیری قرار میگیرند. برای مثال، چهار نفر از ادوار تشکیلات خودمان حسین شهبازی زاده و سلمان کدیور، دبیران اسبق جنبش عدالتخواه دانشجویی، هادی مسعودی عضو اسبق شورای مرکزی جنبش عدالتخواه دانشجویی و مصطفی پورخسروانی دبیر مجمع دانشجویان عدالتخواه دانشگاههای شیراز، به رویه یک ائمه جمعه اعتراض و انتقاد کردند، که بهجای پاسخگویی آن مقام مسئول و حتی تقدیر از آنها مورد پیگرد قرارگرفته و محکوم شدند. ازایندست میتوان مثالهای دیگری زد؛ نظیر دوستان خیرخواهمان در شاهینشهر و بروجرد و حسن خسروآبادی و دهها مورد دیگر.
سوال: مصادیق متعدد برخورد با دلسوزان انقلابی و عدالتخواهان وجود دارد؛ با این نوع برخوردهای محدود کننده چه باید کرد؟!
• ما دستاورد انقلاب را مردمی میدانیم که نسبت به ظلم معترض بوده و در راه احقاق حق (خود و سایرین) اعتراض میکنند. رفتار سلبی و پلیسی دستگاههای امنیتی-اطلاعاتی کشور با اعتراضات و معترضین به گونهای است که اساساً همه حرکتهای اعتراضی در جهت ضربه به نظام تعریف میشود.
• مبین این سخن آنجاست که مردمی که به هر علتی ستمی دیدهاند؛ جهت اثبات وفاداری، باید عکس امام و رهبری به دست بگیرند. درحالیکه نظام اسلامی باید فضایی را مهیا کند که اگر کسی به آنهم معتقد هم نیست، بتواند به روند موجود اعتراض کند بدون آنکه تحتفشار و تعقیب قرار گیرد.
• مبین این سخن آنجاست که برخلاف قانون اساسی، به کمتر تجمعی مجوز داده میشود چرا باید به این امور به چشم تهدید بنگریم و میان خود و مردم فاصله بیندازیم؟
• مبین این سخن آن است که هنوز نتوانستهایم فضایی برای اتحادیههای کارگری، تشکلهای صنفی مستقل و سندیکاها فراهم آوریم تا در بستر مشروع و مناسب فعالیت نمایند؟
اینگونه سیاستها است که با تضییع این سرمایه مردمی، باعث تأخیر در بازسازی و اصلاح سیستم و در آخر منتج به عدم تحقق کامل عدالت میشود.
۵٫ بازتولید بیعدالتی در سایه تعارض منافع:
تعارض منافع و حضور ذینفعان در حکومت در کشورمان بی داد میکند! اگر قوانین به نفع مردم و عدالت تصویب نشده و یا اجرا نمیشود، به خاطر وجود مدیرانِ دوزیستی است که سر در آخور حکومت دارند و از این وضع نفع میبرند. این امر خود باعث بازتولید بیعدالتی در کشور شده است. بهعنوان نمونه:
هرروز خانوادههای زیادی در کشور به دلیل هزینههای سنگین سلامت نابود میشوند! بااینوجود چرا پزشک خانواده، پرونده الکترونیک سلامت، استانداردهای درمانی، تماموقتی پزشکان و … دهها طرح دیگر که جلوی فساد و افزایش هزینهها در نظام سلامت را میگیرد، اجرا نمیشود؟آیا غیر از این است که طرح تحول سلامت نماد سیاست گذاری مدیران دوزیست در تحمیل هزینه های سنگین به کشور است؟!آیا جز این است که کل نظام سلامت توسط خود پزشکان اداره میشود و در ریال به ریال افزایش تعرفهها ذینفع هستند.
هنوز مسئله مسکن حل نشده است و هرروز اجارهنشینها به دره فقر سقوط میکنند و شکاف میان دارندگان و محرومان از مسکن بیشتر میشود! اما بااینوجود چه منافعی وجود دارد که وزیر کنونی مسکن نهتنها قدمی درراه خانهدار کردن مردم برنمیدارد بلکه جلوی تصویب قوانین مقابله با سوداگری مسکن را میگیرد؟! جز آن است که وزیر و برخی نمایندگان مجلس و برخی مدیران و مشاوران ارشد وزارتخانه در تداوم وضع موجود ذینفع هستند و این وزارتخانه توسط بسازوبفروشهای بزرگ اداره میشود؟!
بسیاری از مسئولین صاحبنام و مدیران آموزشوپرورش کشور از جناحهای مختلف سیاسی، صاحبان مدارس غیردولتی (غیرانتفاعی سابق) بوده و با خصوصیسازی مدارس بهشدت تلاش میکنند این مدارس را توسعه دهند. لذا این مدارس و منافع صاحبان آنها خود عامل بازتولید بیعدالتی هستند.
و در پایان قطعه شعری در رثای این روزهای فلسطین:
باز شده لحظه افطار،تار
غم شده در سینه ی خونبار،بار
سوخته عارف به تمنای وصل
باز شده وادی دیدار، دار
نعره من بر سر ظلم و ستم
ناله من در غم بسیار، یار
کودک شش ساله خدا میزند
روی زمین؛این همه انظار،زار
آن طرفش مادر بی روسری
غرق به خون مادر غمخوار،خوار
این همه انسان به زمین میخورند
نیست دگر از صف فجار،جار
خیز مسلمان و به دستت بگیر
در پس این عرصه پیکار، کار
به امید ظهور عدالت گستر گیتی
جنبش عدالتخواه دانشجویی
ایران، این روزها شرایط حساسی را تجربه میکند/ راهکار خروج از بحران، در یک کلام تعمیق دموکراسی استر
متن سخنرانی سحر مهرابی نماینده نشریات دانشجویی وزارت علوم را در ادامه میخوانید:
بسم الله الرحمن الرحیم
إِنَّ اللَّهَ یَأمُرُ بِالعَدلِ وَالإِحسان
رهبر انقلاب
ما به عنوان نماینده دیدهبانان جامعه علمی کشور نگرانیم. دانشجو چشم بیدار جامعه است. مواجهه انتقادی با مسائل، برآمده از ماهیت دانشگاه است و نقد قدرت وظیفه آن.
ایران امروز درگیر بحرانهای متعددی است؛ تشدید نابرابری سیستماتیک میان طبقات جامعه، کاهش میزان اعتماد عمومی، فروپاشی ارزشهای اخلاقی، شیوع آسیبهای اجتماعی، بحرانهای محیط زیستی، افزایش حاشیهنشینی و طرد اقلیتها و وضعیت وخیم اشتغال، تاثیر مخربی بر همبستگی اجتماعی گذاشته است.
از آن طرف بیرون از مرزهای کشورمان، اصحاب تحجر و ایادی نظام سلطه در پیوندی نامشروع و زیر نقاب دروغین حقوق بشر، دست به کشتار دستهجمعی مردم مظلوم منطقهزدهاند. آنها با اختلافافکنی در خاورمیانه به دنبال تامین منافع جاهطلبانه خودند و همچنین به سیاست تقویت آشکار و پنهان بنیادگرایی دینی در منطقه دامن میزنند. و ایران به عنوان کشوری که از چهار دهه پیش پرچم استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی را در جهان بلند کرده، در معرض تهدیدهای این محور شرارت قرار گرفته است.
در داخل کشور نیز، عواملی موجب ایجاد بحران شده است. تضعیف ساختارهای قانونی از طریق ایجاد نهادهای موازی سیاسی- امنیتی، مداخلات غیرقانونی نیروهای نظامی-امنیتی در وظایف نهادهای منتخب ملت، تضییع حق انتخاب مردم با رد صلاحیتهای سلیقهای و دخالتهای فراقانونی قوه قضاییه در وظایف دیگر قوا، ناخواسته نتیجهای جز تضعیف روزافزون حق حاکمیت ملت نداشته است.
تحدید حقوق و آزادیهای شهروندی برای تشکیل انجمنهای سیاسی و سندیکاهای صنفی و سمنها، نقض حق برگزاری اجتماعات، تعرض مکرر به حق آزادی بیان، محدودسازی روزافزون حق دسترسی آزاد به اطلاعات با اعمال فیلترینگ غیرقانونی و برخورد با مطبوعات، همه و همه فضایی را به وجود آورده که اعتراض مدنی و قانونی به عنوان انتخابی ساده و ممکن از دسترس شهروندان خارج شده است.
گزینشهای سلیقهای برای تحصیل و اشتغال، برخوردهای خلاف موازین شرعی با زنان به بهانه ارشاد آنها، نقض حق دادرسی عادلانه در خلال رسیدگی در دادگاههای ویژه و یا نقض مکرر حقوق متهمان مانند حق دفاع و یا دسترسی به وکیل خصوصا در پروندههای سیاسی و محدودیت خودسرانه آزادی اشخاص مانند هشت سال حصر غیرقانونی، تنها نمونههایی از تعرض به حقوق اولیه انسانی است که صیانت از آن، وظیفه بدیهی هر حاکمیتی و به ویژه حاکمیت دینی است.
اما نگرانی از نبود عدالت تنها در وجوه سیاسی- فرهنگی مذکور خلاصه نمیشود؛ وضعیت امروز کشور در زمینه عدالت اقتصادی و اجتماعی به مراتب نگرانکنندهتر است؛ افزایش فقر و فلاکت، فساد ساختاری، تبعیض ناروا و کاهش عامدانه سهم دولت از هزینههای بهداشت، درمان و تامین اجتماعی، نفس مردم را تنگ کرده است. اصرار بر شنیده نشدن صدای اقشار فراموششده و فرودست و یا نگاهی که از هر گونه انتقاد و اعتراض کارگران، معلمان و… متوهمانه پرونده امنیتی میسازد، هر چند ممکن است موقتا موجب پاک کردن صورت مسئله شود، اما اصل مسئله کماکان باقی است.
از مهمترین دلایل به وجود آمدن این وضعیت، سه دهه اجماع بر خصوصیسازی افسارگسیخته به بهانه اجرای سیاستهای اصل ۴۴ قانون اساسی بوده که در کنار نبود ساز و کارهای حمایتی و رفاهی و بازتولید فساد سیستماتیک، نتیجهای جز تعمیق شکاف طبقاتی نداشته است. ساختارهای معیوب و فسادزا در نبود قوای نظارتی سالم و مستقل و جامعه مدنی قدرتمند و پرسشگر، کارآمدی نظام را نشانه رفته است. تجمیع گسترده سرمایه در دست نیروهای برخوردار از رانت و قدرت، طبقه جدیدی را به وجود آورده. گویی که جای سرداران دیروز در میدانهای جنگ را، برجسازان و زمینخواران و مفسدان اقتصادی امروز تنگ کردهاند.
حال سوال اینجاست که با وجود محوریت سیاستهای خصوصیسازی در اقتصاد نئولیبرال، چرا جناب عالی سه دهه از اجرای این سیاستها حمایت کردهاید؟
عدم امکان عملی تحقیق و تفحص از برخی نهادهای تحت امر جناب عالی مانند سپاه پاسدارن انقلاب اسلامی ایران، قوه قضاییه، صداوسیما، بنیاد مستضعفان و ستاد اجرایی فرمان حضرت امام، در کنار ضعف روحیه پاسخگویی در مسئولان به خودی خود مشکلآفرین است.
گویی در دعوای میان مسئولان کشور، هنوز مخاطب بایدها مشخص نیست. مسئولان از هر جناح در برابر انتقادات در نقش اپوزسیون ظاهر شده و با فرافکنی از زیر بار پاسخگویی، شانه خالی میکنند و این امر، نتیجهای جز تشدید شکاف میان مسئولان و مردم ندارد. لذا این سوال جدی مطرح است که رییس دولتی که مسئولیت نهادهای اجرایی را بر عهده دارد، و یا رییس قوه قضاییهای که اختیارات نظارتی و قضایی دارد و یا جناب عالی که برخی، اختیارات مندرج در اصل ۱۱۰ قانون اساسی را کف اختیاراتتان میدانند، در برابر پرسشها، انتقادات و اعتراضات مردم چه پاسخی دارید؟
اما دانشگاه
نگرانیم رهبر انقلاب! نگران نفس تنگههای طولانیمدت دانشگاه، حال دانشگاه خوب نیست. از برخوردهای امنیتی و انضباطی با دانشگاه خبر دارید. از بازداشت دانشجویان و صدور احکام حبس بلندمدت برای برخی از آنها خبر دارید. از نظارت پیش از انتشار و توقیف نشریات دانشجویی خبر دارید. از اینکه تنها چند مجموعه دانشجویی غالبا همفکر و همنظر امکان تشکلیابی داشتهاند و مابقی نهادهای دانشجویی از شوراهای صنفی و کانونهای فرهنگی گرفته تا بسیاری از تشکلهای دانشجویی، هنوز اتحادیه ندارند، خبر دارید. از سختگیریها و تنگنظریها خبر دارید. که اگر خبر نداشتید مکرر در مکرر از لزوم برخورد سهلگیرانه با دانشجویان نمیگفتید. اما متاسفانه مسئولان همچنان توصیههای شما را شنیده، اما عمل نمیکنند. در چنین فضایی آزاداندیشی تنها بخشنامهای است که سالهاست توسط مسئولان ابلاغ شده. اما اصل نظر جناب عالی، در حد یک ایده باقی مانده است.
حذف و طرد، نه تنها به فضای سیاسی- اجتماعی دانشگاه محدود نمیشود، بلکه از طریق سیاستگذاری اقتصادی دانشگاه نیز صورت میپذیرد. اعمال سیاستهای تجاریسازی آموزش و خدمات رفاهی و یا سادهتر بگویم ایده «دانشگاه خودش باید پولش را در بیاورد»، منجر به محرومیت طبقات فرودست از حق آموزش عالی رایگان شده است.
اما چه باید کرد؟ در برابر این همه مشکلات کشور، چه باید کرد؟
نمیتوان برای هر مشکل، نهادی فرمایشی ساخت و راهی جدا برای حلش پی گرفت. دیگر نه کلید که باید به دنبال شاهکلید بود. شاهکلیدی که از عصر پیشامشروطه تا به امروز، تنها، از آن سخن رفته است؛ قانون.
باید به قانون بازگردیم، به قانون اساسی. آن هم نه فقط چند اصل آن. راهکار، احیای قانون اساسی – قانون اساسی با تمامی اصول آن – است.
راهکار پذیرش حق مردم بر تعیین سرنوشت خود و امکان مشارکت سازمانیافته در حیات سیاسی-اجتماعی- اقتصادیشان است.
راهکار تقسیم قدرت و تفکیک قوا و امکان تغییرپذیری در قدرت با تمامی لوازم آن است.
رهبر انقلاب! راهکار سپردن مدیریت کشور به نمایندگان مردم است. قانونگذاری وظیفه ذاتی و انحصاری مجلس است.
راهکار وجود نهادهای نظارتی مستقل و قدرتمند و خصوصا قوه قضاییه سالم، بی طرف و سفارشناپذیر است.
راهکار به رسمیت شناختن نظارت مردم، نهادهای مدنی و رسانهها بر عملکرد مسئولان و قدرت است.
راهکار شفافیت است. اگر به حضور مردم در نظام باور داریم، باید حق دانستن را به رسمت بشناسیم، در این صورت است که مردم به مشارکت و اثرگذاری خود در حاکمیت باور پیدا میکنند.
راهکار برابری تمام شهروندان در برابر قانون است؛ باید بپذیریم که هیچ مقامی، هیچ شخصی بالاتر از قانون نیست.
راهکار بسط فرهنگ گفتوگو و مدارا، نه فقط در روابط میان شهروندان که در رابطه میان حاکمیت و ملت است.
باید بپیذیریم مردم آزادند بیندیشند، آزادی اندیشه بدون آزادی بیان آن بیمعناست.
راهکار آن است که ضمن پذیرش حکومت اکثریت، وجود اقلیتها را با تمامی حقوق آن اعم از فرصت حفظ هویت فرهنگی، رسوم اجتماعی و فعالیتهای دینی به رسمیت بشناسیم.
رهبر انقلاب
زنان به عنوان نیمی از جامعه در موقعیتی برابر با مردان قرار ندارند؛ راهکار ایجاد فرصتهای برابر از جمله تعیین شرایط و معیارهای یکسان برای تحصیل، استخدام و اشتغال زنان به ویژه در مناصب دولتی و فراهم کردن امکان مشارکت در قدرت و ایجاد فضایی امن و برابر، برای حضور و فعالیت اجتماعی زنان است.
آقای خامنهای!
ایران، این روزها شرایط حساسی را تجربه میکند. تصمیمات بزرگ را افراد بزرگ میگیرند. در یک کلام از نظر ما، راهکار تعمیق دموکراسی است؛ دموکراسی مبتنی بر مردم؛ همه مردم، همه اقلیتها، همه قومیتها، کارگران، معلمان، دانشجویان، اقشار فراموششده، کولبران، تهیدستان، حاشیهنشینها.
و ما به تصمیم بزرگ شما در این خصوص امید داریم. به خوبی میدانیم که به براندازان پوشالی و خارجنشینان منفعتطلب و تروریستها و زادگان سلطنت و ایادی وطنی استکبار جهانی امیدی نیست.
در یک کلام راهکار در جمهوری اسلامی است؛ نه یک کلام بیشتر، نه یک کلام کمتر.
والسلام علیکم و الرحمه الله
دیدگاه خود را ثبت کنید