مناظره بر سر «وحدت حوزه و دانشگاه»، با حضور شاگرد علامه مصباح/ وقتی سروش محلاتی جلسه را با عصبانیت ترک می‌کند!

ابوترابی در پاسخ به سروش محلاتی بیان کرد: از آقای سروش انتظار نداشتم در بحث تخصصی مبانی علمی وحدت حوزه و دانشگاه به موضوع بی رابطه با موضوع جلسه بپردازد. تلقی مخاطبان این خواهد شد که این به معنای کم آوردن در پاسخ به مباحث مبنایی و علمی است. ثانیا: عبارت “فی حد الشرک بالله” غلط است و عبارت درست “علی حد الشرک بالله”‌ است و این عبارت از حوزویان نیست، بلکه متن عبارت امام زمان در روایت معروف “اما الحوادث الواقعه…” است و مراد از آن فقهایی نیستند که ممکن است به صورت مبنایی در گستره نظر دیگری داشته باشند و نه در اصل ولایت فقیه که مورد اتفاق فقهاست.

گروه معارف-رجانیوز: روز چهارشنبه ۲۹ آذرماه نشستی با عنوان «وحدت حوزه و دانشگاه؛ مبانی، راهکارها و موانع» با حضور حجت الاسلام دکتر احمد ابوترابی، حجت الاسلام محمد سروش محلاتی و دکتر احمد حائریان در دانشگاه علمی کاربردی امام جواد علیه السلام یزد برگزار شد.

 

در ابتدای این نشست احمد ابوترابی مراد از وحدت حوزه و دانشگاه را وحدت هدف این دو نهاد علمی برای ایجاد زمینه های تمدن شکوهمند اسلامی در سطح بین المللی دانست که در مقابل تمدن شکست خورده غرب قرار دارد.

 

ابوترابی افزود: وحدت حوزه و دانشگاه مبانی و زیر ساخت هایی دارد، پذیرش نظام توحیدی و حرکت بر اساس باور به ولایت الهی و توحید در خالقیت ربوبیت و تشریعی و تکوینی خداوند متعال و عبودیت انسان اولین مبنای ایجاد تمدن اسلامی است.

 

این استاد دانشگاه ادامه داد: دومین مبنای تمدن اسلامی، هدف بودن انسان در این تمدن ارزشمند است، هدف بودن و اصالت انسان در اسلام غیر از اصالت و هدف بودن انسان در مکتب های اومانیسم غربی و اگزیستانسیالیسم است. انسان در مکتب های غربی در مقابل خدا قراردارد. نهایت سیر تکاملی انسان در اسلام بندگی خدا و قرب به خداوند متعال و جهان آخرت است. انسان در اسلام در ابتدای وجودش چیزی نبوده “هَلْ أَتى‏ عَلَى الْإِنْسانِ حینٌ مِنَ الدَّهْرِ لَمْ یَکُنْ شَیْئاً مَذْکُوراً ؛ إِنَّا خَلَقْنَا الْإِنْسانَ مِنْ نُطْفَهٍ أَمْشاجٍ نَبْتَلیهِ فَجَعَلْناهُ سَمیعاً بَصیراً” و در وابستگی کنونی اش هم به خدا مصداق “انتم الفقراء الی الله” است.

 

ابوترابی با بیان اینکه مبنای سوم ایجاد تمدن اسلامی، مدیریت اسلامی و الهی در مقابل ولایت طاغوت و استکبار است، گفت: مبنای چهارم تمدن اسلامی در دوران غیبت، اجتهاد فقهی و پاسخ به مسائل مستحدثه در موضوعاتی است که از حوادث واقعه به شمار می رود که در حدیث معروف امام عصر عج الله تعالی فرجه الشریف آن را از وظایف فقهای شیعه به شمار آورده است. تطبیق فقه کتاب و سنت بر شرایط و مقتضیات زمان مربوط به این مبنای تمدن اسلامی است.

 

وی مبنای پنجم و مهمترین آنها در بحث مبانی وحدت حوزه و دانشگاه را رابطه علم و ایمان دانست که ریشه در بحث رابطه علم و دین دارد.

 

این استاد حوزه و دانشگاه افزود: برای فهم اهمیت رابطه درست علم و دین باید آن را با حاکمیت کلیسا در دنیای غرب مقایسه کنیم. حاکمیت کلیسا دو دوره داشت. دوره قبل از رنسانس  و دوره بعد از رنسانس؛ در دوره قبل از رنسانس کلیسا علم را در انحصار خود قرار داد و به نتایج علوم تجربی که با شیوه علمی و روش تحقیق در علوم تجربی بدست آمده بودند بها نداد و در نهایت موجب شکست کلیسا و جدایی دین از علم و جدایی دین از اجتماع گردید.

 

وی با بیان اینکه در دوره بعد از رنسانس، کلیسا عقب نشینی کرد، گفت: دین و علم با هم ارتباطی ندارند و به جای وحدت خود را از علم و دنیای مردم جدا کرد این کار به سکولاریسم و انزوای دین و کلیسا انجامید.

 

ابوترابی افزود: علم به معنای عام، عقل، علوم انسانی و علوم تجربی را در بر می گیرد. آنچه امروز به عهده دانشگاه هاست، علوم تجربی و علوم انسانی است در حالی که علوم انسانی خود دو بخش دارد؛  بخشی از آن تجربی است و بخشی نشأت گرفته از مبانی فلسفی و باورهای دینی است، امروز متاسفانه این بخش که جهت گیری این علوم را تعیین می کند در دانشگاه های کشور به فراموشی سپرده شده است و ثانیا بسیاری از دانشگاهی های ما توجه ندارند که علوم انسانی غربی امروز بر مبنای باورهای الحادی و فلسفه های مادی گذاشته شده است و یکی از بخش های مهم تعامل علم ودین، و تعامل حوزه و دانشگاه در علوم انسانی است. اگر در این بخش جایگاه علمی حوزه و دانشگاه دقیقا معلوم گردد یعنی دانشگاهیان با مبانی اسلامی علوم انسانی آشنا شوند و حوزویان نیز با زبان علوم انسانی غربی و مبانی آنها آشنا شوند، حوزه و دانشگاه در تعاملی مناسب، جامعه جهانی را به سوی تمدن شکوهمند اسلامی پیش می برند و تمدن غربی را که ریشه در فلسفه های نادرست، اومانیسم، نفی خدا و انکار ادیان الهی دارد به انزوا خواهند کشاند.

 

در ادامه این نشست محمد سروش محلاتی با بیان اینکه در وحدت حوزه و دانشگاه سه محور وجود دارد، افزود: یک محور بحثهای نظری و مباحثی از قبیل رابطه علم و دین است . این محور اهمیتی ندارد در مباحث علمی همیشه بین دانشمندان اختلافاتی وجود داشته و ربطی به مسائل اجتماع ندارد. محور دوم این است که حوزه ها و دانشگاه ها پرسش های مشترکی درباره مدل زندگی دارند اما پاسخ آنها متفاوت است. محور سوم بحث های اخلاقی و ادبیات طرح مباحث است این هم به اندازه محور دوم اهمیت ندارد.

 

سروش محلاتی در توضیح محور دوم گفت: توسعه، الگویی معرفی میکند الگوهای توسعه الزاماتی دارد که مبنای علمی دارد اما پاسخ های حوزه ها و دین با آن نمی سازد. دین و توسعه دو فرم زندگی را معرفی می کنند دانشگاهیان تجربه های عینی و ملموس و هماهنگ با الگوهای توسعه دارند مثلا بر اساس آمار می گویند راه جلوگیری از جرم این است اما حوزه ها تعزیر و حدود را میگویند شهید مطهری هم این پرسش را مطرح کردند که مثلا ما و ژاپن با هم شروع کردیم چرا ژاپن همه چیز را گرفته و ما عقب هستیم مثلا بحث بیمه را ابتدا بعضی از علما با آن مخالفت کردند گفتند غرری است بعد مرحوم نایینی پذیرفت امروز حتی طلبه ها را هم بیمه کردند این مشکلاتی که الان در بودجه است علتش این است که طلبه ها پول بیمه شان را از دولت می گرفتند. مشکل ما حوزویان این است که الزامات توسعه را یا نمی پذیریم یا دیر می پذیریم و به همین دلیل همیشه از دنیا عقب هستیم ما می خواهیم با آیات و روایات این ها را حل کنیم به علاوه بعضی از علما به خاطر اثرات فرهنگی حتی بعضی از تکنولوژی های غربی را نمی پذیرند اینها منشأ عقب افتادگی ماست.

 

سروش محلاتی بلافاصله پس از طرح دیدگاههای خود از جا برخاست که برای رسیدن به پرواز جلسه را ترک کند که با واکنش ابوترابی مواجه شد. ابوترابی از وی خواست که برای شنیدن پاسخ ادعاهایش بنشیند. وی گفت می توانم در غیاب شما پاسخ شما را بدهم اما شاید مخاطبان تصور کنند که اگر فلانی بود پاسخی داشت. مسئولین برگزاری همایش اعلام کردند که ایشان برای رسیدن به پرواز فرصت زیادی دارد.

 

سروش محلاتی به مسئولین همایش که خود از اصلاح طلبان بودند اعتراض کرد که چرا جلسه را اینگونه برگزار کردید و افزود: من از قبل گفته بودم که جلسه به صورت سه سخنرانی نیم ساعتی باشد.

 

ابوترابی در پاسخ به اظهارات سروش محلاتی گفت: آنچه حضرتعالی گفتید راه حل نیست عقب نشینی است و تسلیم مشکل شدن است عقب نشینی از مبانی فقهی و دینی. راه حل اساسی همان اجتهادی است که ما در مسائل مستحدثه داریم. شما می گویید هر الگویی که از غرب آمد باید بدون تأملات فقهی و برررسی مبانی اعتقادی آن، آنها را بپذیریم عجیب آن است که آن را هم راه حل فقهی می دانید حقیقتا اگر بناست همه الگوها و الزامات توسعه غربی را فوراً بپذیریم، پس چه جایی برای فقه و قوانین الهی و مبانی توحیدی باقی می ماند. این همان قبول نسبیت معارف دینی است.

 

این استاد حوزه و دانشگاه ادامه داد: راه حل اساسی همان است که پیش تر گفتم. اولا باید مبانی غرب و توسعه غرب را بدانیم همچنین باید زبان آنها را بشناسیم به علاوه باید موضوعات جدید را درست درک کنیم و آنگاه احکام دین را بر موضوعات جدید به درستی پیاده سازیم این همان اجتهاد فقهی در موضوعات جدید است لازمه این اجتهاد ممکن است نفی بعضی از الگوهای توسعه باشد. این مربوط به مبانی اعتقادی، کلامی است که براساس واقعیت هاست.

 

ابوترابی با بیان اینکه واقعیت را فقط با تجربه بدست نمی آورند، گفت: به علاوه بسیاری از چیزهایی را که به عنوان الزامات توسعه مطرح می کنید حقیقتا مبتنی بر مبانی علمی نیست بلکه براساس مبانی اعتقادی و فرهنگی مادی غرب است در بعضی از مواردی هم که ما در پذیرش آن تأخیر داریم به دلیل آن است که حقیقتا بعضی از موضوعات جدید در طول زمان خود دچار تغییراتی می شود تاثیر و تاثراتشان عوض می شود و حکم آنها نیز به تبع آن تغییر می کند البته در بعضی از موارد هم ما در شناخت دقیق موضوعات کوتاهی داشته و داریم و حوزه های علمیه باید در این زمینه حرکات سریعتر و جدی تری داشته باشند اگر این طور بود که شما می گویید دیگر به فقه نیازی نبود چون لازمه گفتار شما این است که هرآنچه هست را باید بپذیریم نه نیازی به بررسی منشأ آن، نه ریشه آن و نه حکم خدا در آن است این همان فقه عرفی است آن هم عرف خاص که غیر از فقه دینی است نفی فقه است و گذاشتن الگوهای مدرنیته غرب به جای آن.

 

وی افزود: عرض من این است که معیار می خواهد سیستم اجتهادی حوزه ها پاسخگو است مثال ساده و روشن آن برخورد امام راحل با بازی شطرنج بود که با شرایطی آن را حلال دانستند مسئله پول امروز ممکن است از موضوعات جدید باشد که بعضی از مراجع شیعه که با علم اقتصاد آشنا هستند به آن پرداخته اند. واقعا چرا شهید مطهری که خود شما قبول دارید که مطابق با مقتضای زمان حکم می کرد در عین حال برخی نسبت های به دین را التقاط و انحراف می دانست چرا برخی از افکار روشنفکران را با حساسیت بالا نقد می کرد و آنها را نتایج دنیای مادی و الحادی غرب می دانست. ایشان جان خود را فدای مبارزه با التقاط و انحراف کرد.

 

ابوترابی خطاب به سروش محلاتی گفت: نتیجه دیدگاه شما انزوای فقه از اجتماع و سکولاریسم، لیرالیسم و انحطاط غربی است بنابراین آشنایی با مبانی علوم اسلامی، اسلامی کردن علوم انسانی و شناخت درست موضوعات روز و تطبیق آن بر مسائل مستحدثه براساس اجتهاد راه حل اساسی است.

 

سروش محلاتی در ادامه این نشست گفت: یکی از مسائل اساسی این است که چرا تعامل اخلاقی درستی با جامعه و دانشگاهیان نداریم .چرا آقای مصباح که استاد آقای ابوترابی هم هست در هنگام پیروزی یکی از کاندیداها گفت این پیروزی یک معجزه بود چرا این مسائل را با امور ماورایی مرتبط می کنند چرا امور اجتماعی را به امور آسمانی ربط می‌دهیم چرا حوزویان باید در امور انتخابات از کاندیدایی خاص حمایت کنند؟ این غلط است؟ چرا می گوئیم دفاع از ورود یک زرتشتی به شورای شهر مقابله با اصل نظام است؟ چرا می گوییم مخالفت با ولایت فقیه “فی حد الشرک بالله” است؟

 

ابوترابی در پاسخ به سروش محلاتی بیان کرد: از آقای سروش انتظار نداشتم در بحث تخصصی مبانی علمی وحدت حوزه و دانشگاه به موضوع بی رابطه با موضوع جلسه بپردازد. تلقی مخاطبان این خواهد شد که این به معنای کم آوردن در پاسخ به مباحث مبنایی و علمی است. ثانیا: عبارت “فی حد الشرک بالله” غلط است و عبارت درست “علی حد الشرک بالله”‌ است و این عبارت از حوزویان نیست، بلکه متن عبارت امام زمان در روایت معروف “اما الحوادث الواقعه…” است و مراد از آن فقهایی نیستند که ممکن است به صورت مبنایی در گستره نظر دیگری داشته باشند و نه در اصل ولایت فقیه که مورد اتفاق فقهاست.

 

وی ادامه داد: اما راجع به بخشی که در مورد آیت الله مصباح یزدی مطرح کردند باید عرض کنم نمی دانم بنده چه چیزی گفته ام که ایشان را این طورعصبانی کرده و بجای پرداختن به مسائل علمی وحدت حوزه و دانشگاه که موضوع جلسه ما بوده به یک سری مسائل بی ربط با مقتضای جلسه پرداختند. اگر بنده هم بخواهم به مسائل بی ربط به موضوع بپردازم در مورد خود شما حرف های زیادی دارم که طرح آنها را  به خاطر موضوع بحث درست نمیدانم.

 

ابوترابی خطاب به سروش محلاتی ادامه داد: شما کسی را متهم به بی اخلاقی می کنید که بزرگان جور دیگری در مورد ایشان گفته اند: به عنوان مثال آیت الله حسن زاده آملی حفظه الله در مورد ایشان می گفتند: آقای مصباح با ما فرق می کند ایشان دوآتشه هستند. من فقط از علامه طباطبایی بهره بردم اما ایشان علاوه برآن ۱۵ سال قبل از ما از آقای بهجت بهره برد. در طول هفده سال که با هم در محضر علامه طباطبایی بودیم یک ناخالصی در وجود ایشان ندیدم.

 

ابوترابی با اشاره به دوران اصلاحات که آیت الله مصباح مورد هجمه اصلاح طلبان بود گفت: آیت الله مشکینی هم در جلسه تحصنی که در قم به دفاع از ایشان برگزار شد شرکت کردند و فرمودند: آقای مصباح افتخار حوزه های علمیه است صدها سال باید بگذرد میلیاردها هزینه شود تا یکی مانند ایشان بوجود آید آقای مصباح شمشیر برنده اسلام است.

 

وی در ادامه بیان کرد: در زمانی که هنوز بسیاری از مردم و فضلای حوزه ها هم  مقام علمی و معنوی آیت الله مصباح را درست نمی شناختند و آقای مصباح را حجت الاسلام و المسلمین خطاب می کردند آیت الله جوادی املی حفظه الله در همایش بزرگداشت شیخ فضل الله نوری که با حضور صدها روحانی و دانشگاهی برگزارشد ایشان را “آیت الله مصباح یزدی روحی له الفداء” خطاب کردند.

 

ابوترابی در ادامه با خطاب قراردادن سروش محلاتی ادامه داد: آقای محلاتی شما کسی را به بی اخلاقی متهم می کنید که سالهای زیادی است که مقام معظم رهبری ایشان را به عنوان استاد اخلاق برای طلبه ها معرفی کرده و هر هفته درس اخلاق ایشان در دفتر معظم له برگزار می شود و هنگامی که گروهی می خواستند برای بزرگداشت استاد بزرگ اخلاق میرزا جواد آقا ملکی همایشی برگزار کنند، فرمودند میرزا جواد آقا ملکی های زنده هم داریم آنها را هم فراموش نکنید بعد فرمودند ما کسانی مثل آقای مصباح را داریم. تجلیل های دیگری که توسط ایشان از آقای مصباح شده است را حتما می دانید. عباراتی چون: فقیه فیلسوف، عارف با صفا و بصیر به معنای حقیقی کلمه را حضرت آقا در مورد ایشان بکار برده اند. آقای محلاتی شما آقای مصباح را بهتر می شناسید یا این بزرگان؟ شما بهتر می شناسید یا آیت الله بهاءالدینی که فرمودند من قرآن را در چهره آقای مصباح می بینم.

 

در ادامه این نشست سروش محلاتی درحالی که کیف خود را جمع می کرد تا جلسه را ترک کند، گفت: من همه این کمالات را قبول دارم. خودم هم از شاگردان ایشان بوده ام. ولی خب اینکه ایشان گفت پیروزی احمدی نژاد معجزه بود را چه می گوئید؟

 

ابوترابی پاسخ داد: در آن زمان با وجود قدرت های داخلی و خارجی که پشت سر رقیب احمدی نژاد بود انتخاب ایشان واقعا معجزه بود. تفاوت آقای مصباح با بقیه این است که اولا در تشخیص وظیفه تابع جوّْ نمی شود و ثانیا اگر وظیفه ای تشخیص دهد از احدی نمی ترسد. بله علامه مصباح وضعیت فعلی آن آقا را تایید نمی کند و از اولین کسانی بود که با او برخورد کرد بله آن زمان چنین اتفاقی معجزه بود. مگر امام راحل پیروزی انقلاب را معجزه نخواندند. چون ملت ایران با دست خالی بر شاه که از حمایت قدرت ها برخوردار بود پیروز شدند.

 

سروش محلاتی در حالی که جلسه را ترک می کرد با ناراحتی و عصبانیت به مسئولین جلسه گفت: اصلا جلسه را خوب اداره نکردید این چه طور جلسه برگزار کردن و مدیریت زمان بود؟

 

در حاشیه این جلسه نیز برخی از دانشجویان با اعتراض به سروش محلاتی که ما سوالات زیادی از شما داریم و باید بسیاری از مسائل را پاسخ دهید که وی با بی توجهی جلسه را ترک کرد.

 

منبع:خبرنامه دانشجویان ایران

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.