از «ولنگاری‌ فرهنگی» تا «آتش‌ به‌ اختیار»

عالم جنگ بر سر تسخیر روحی، روانی و فرهنگی انسانهاست! و گویا هرچه علی بر سر این چاه فریاد بر می‌آورد؛ آنچه البته به جایی نرسد فریاد است!

به گزارش گروه دیگر رسانه‌های خبرگزاری فارس «سیدحسین علوی» در سرمقاله امروز روزنامه «عصر ایرانیان» نوشت:

وقتی که سیدناالامام از عبارت «آتش به اختیار!» برای فعالیت جوانان دغدغه‌مند در حوزه فرهنگ استفاده فرمودند، اولین نکته‌ای که در ذهن راقم این سطور تداعی شد، عبارت ابداعیِ دیگری بود که آقا قبلا در تحلیل اوضاع فرهنگی مملکت به کار برده بودند؛ «ولنگاری فرهنگی!»

تقویم فرمایشات رهبری را که تورُّق نمایید نکته جالبى را خواهید یافت؛ «ولنگاری فرهنگی» دقیقا یک سال پیش از به کار بردن عبارت «آتش به اختیار» در خرداد ۹۵ توسط معظم له به کار برده شده بود!
ظاهرا آقا در این یک سال، به این یقین رسیده‌اند که ولنگاری فرهنگی نه تنها درمان نشده! بلکه در حال نابود کردن ظرفیتهای فرهنگی جبهه انقلاب نیز هست!

آقا یک سال پیش فرموده بودند:
«در مسئله‌ی فرهنگ، بنده احساس یک ولنگاری می‌کنم؛ در دستگاه‌های فرهنگی یک نوع ولنگاری و بی‌اهتمامی در امر فرهنگ وجود دارد؛ چه در تولیدِ کالایِ فرهنگیِ مفید که کوتاهی می‌کنیم، چه در جلوگیری از تولید کالای فرهنگی مضر که کوتاهی می‌کنیم. اهمّیّت کالای فرهنگی از کالای مصرفی جسمانی کمتر نیست، بیشتر است… ضرر فلان‌جور فیلم یا فلان‌جور کتاب یا فلان‌جور بازی رایانه‌ای یا امثال اینها را کسی جرئت نمی‌کند بگوید! که نبادا متّهم بشوند به اینکه جلوی جریان آزاد اطّلاعات را گرفته‌اند! … به مجرّد اینکه یک فیلمی را ممنوع کردند یا فرض کنید که یک جریان رایانه‌ای را مثلاً محدود کردند یا ممنوع کردند، فوراً آنها سروصدا بلند می‌کنند، ما هم باور می‌کنیم که واقعاً کار خطایی کرده‌ایم. نه آقا، باید مراقبت کرد!»

و حالا پس از یک سال می‌فرمایند:
«در جنگ هم اگر اخلال در قرارگاه مرکزی پیش بیاید نیروها آتش به اختیار می‌شوند! اینکه در وضعیتی که ما این‌همه مسائل مهم فرهنگی در کشور داریم، حالا فرض کنیم فلان آهنگ قبل افطار پخش بشود یا نشود، این می‌شود مسئله اصلی! نامه‌نگاری می‌کنند! این پیداست که این دستگاه اختلال پیدا کرده، مسئله اصلی را از فرعی تشخیص نمی‌دهند. وقتی این‌جوری دستگاه‌های مرکزی اختلال دارند، آن‌وقت اینجا شما آتش به‌اختیارید.»

آنچه از خلال سِیر تطوُّر نحوه‌ی مواجهه رهبری با دردهاى حوزه فرهنگ (طی یک سال اخیر) قابل استنباط می‌باشد این است که؛

۱٫ گویا از منظر معظم‌له؛ قرارگاه مرکزی جنگ فرهنگی با اولویتهای مطلوب دشمن در حال کار کردن است! ایشان یقین کرده‌اند که پس از حدود ۴ دهه؛ دستگاه‌های مولتی‌میلیاردرِ حوزه‌ی فرهنگ، نه‌تنها توان مقابله با دشمن را ندارند، بلکه اراده کرده‌اند تا مسیر فرهنگی کشور را به سمت ولنگاری سوق دهند! لذا دیگر خطابشان به آنها نیست! روی سخن به سمت جوان انقلابیِ تازه نفسی است که به میدان بیاید و کار را یکسره کند!

۲٫ استفاده از اصطلاحات نظامی برای ترسیم تقابلهای حوزه فرهنگ، در لسان ایشان، کما فی السابق ادامه دارد! از شبیخون فرهنگی بگیرید تا تهاجم فرهنگی، ناتوی فرهنگی، جنگ نرم، آفند و پدافند فرهنگی و اکنون؛ «آتش» به اختیار! این نکته را خصوصا برای خودپروفسورپندارانى قلمی نمودم که گمان می‌کنند، تولید و اشاعه‌ی فرهنگ، یک امر اتوکشیده و سانتی‌منتال است که هر کسی در دنیای امروز به راحتی و بدون مزاحمت دیگران می‌تواند بدان اهتمام ورزد! غافل از اینکه جهان امروز، عالم جنگ بر سر تسخیر روحی، روانی و فرهنگی انسانهاست! و گویا هرچه علی بر سر این چاه فریاد بر می‌آورد؛ آنچه البته به جایی نرسد فریاد است!

و عرض آخر اینکه کاش رسانه‌ی ملی فرمایشات دیروز رهبری را به آن پستوی تاریکِ آرشیو نوارهای خاک خورده‌ی مابقی جملات استراتژیک ایشان نسپارد! که اگر کسانی که تهِ عقلانیت فرهنگی‌شان در «خندوانه» خلاصه می‌شود(!) مطالبه‌ی ملیِ مبارزه با «ولنگاری فرهنگی» را رها نکرده بودند، کار به جایی نمی‌رسید که رهبری به خاطر پخش اعوجاجات فکری و ضدفرهنگی آن سیاستمدار «بی‌جنبه» از رسانه ملی(!) مجبور شوند به فرزندانشان فرمان «آتش به اختیار» دهند!

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.