پژوهشها از مسایل دختران چه میگویند؟
عمده پژوهشهایی که در طی ۱۰ سال گذشته در رابطه با دختران انجام شدهاند، به سوژههای تکراری مربوط میشوند که علیرغم اهمیتی که دارند، تنها بخشی از دغدغهها و مشکلات دخترانه را نشان میدهند. بلوغ، نقش رسانه بر هویتیابی دختران و شکلگیری ارزشهای دخترانه، تربیت دینی دختران و روابط دختر و پسر از جمله مسایلی هستند که در طی سالهای اخیر بیش از سایر مسایل مورد توجه بودهاند.
اکنون نسبت به سالهای گذشته که دختران در سنین پایین تن به ازدواج میدادند و نقش همسری و مادری را میپذیرفتند و به یکباره از دنیای کودکی به دنیای مسئولیت و اداره یک زندگی پا میگذاشتند، با مسایل و مشکلات بیشتری مواجه هستیم که هریک از این موارد باید با نگاهی دقیق و موشکافانه مورد بررسی قرار گیرند.
به گزارش مهرخانه، هویتیابی، رسانه، دانشاندوزی و افزایش سواد، پذیرش نقشهای اجتماعی و نقش پررنگ گروه همسالان و رابطه با جنس مخالف، تغییر نگرش خانوادهها نسبت به فرزند دختر و تربیت او و همچنین گستردهشدن حق انتخابهای دختران نسبت به گذشته، از جمله مواردی هستند که در طی سالهای اخیر دریچههای بسیاری را به روی دختران گشوده است.
بیشک هیچ اقدامی بدون بررسی همهجانبه و دستیافتن به دید کاملی از موضوع میسر نخواهد بود. تاکنون قوانین بسیاری برای حمایت از ختران وضع و راهکارهای بسیاری نیز برای کاهش آسیبهای متوجه آنها ارایه شده است، اما همه این اقدامات بدون انجام پژوشهایی درخور، نتیجه مطلوبی در پی نخواهد داشت.
به همین منظور نگاهی به برخی از پژوهشهای ۱۰ سال اخیر با محوریت موضوع دختران انداخته و ضمن ارایه چکیده تعدادی از آنها که جنبههای متفاوتی از این مسایل را مورد مطالعه قرار دادهاند، به بررسی کم و کاست و آنچه که لازم است مورد توجه قرار گیرد، پرداختهایم.
بلوغ و درک هویت دختران/ نگرشهای روانشناختی به مسئله بلوغ و تفاوتهای جنسی
مسئله بلوغ دختران، نگرش و واکنش آنها نسبت به این مسئله، یکی از دغدغههای حوزههای دانشگاهی بهویژه در گرایشهای روانشناسی و علوم تربیتی محسوب میشود.
در مقاله “نگرشی روانشناختی به بلوغ دختران” که توسط شیوا خلیلی و آمنه بختیاری نگاشته شده است، مسئله بلوغ دختران اینگونه مطرح میشود:« اگرچه هرگاه سخن از بلوغ به میان میآید، مسئله نگاهها به تغییرات جنسیتی و فیزیولوژیک معطوف میشود، اما مهارتهایی که نوجوان باید در این دوره بیاموزد، آنقدر مهم و انتخابهایش به قدری متنوع است که بسیاری از مشکلات روانی، بیماریهای عفونی، ازدواجهای ناموفق، حاملگیهای زودرس و مخاطرهآمیز، صدمات و مرگومیر مادر و کودک و در نهایت مشکلات عدیده جسمی و روحی، ریشه در این دوران دارد».
این نوشتار با روش مطالعه اسنادی به آسیبشناسی بلوغ دختران پرداخته و ناهماهنگی سرعت رشد بلوغ جسمی- جنسی با بلوغ فرهنگی- اجتماعی و مشکلات اجتماعی این دوره را مورد توجه قرار میدهد.
مطابق نتایج این پژوهش، مناسبترین شیوههای مواجهه با بحران این دوره، رویکرد فرهنگی- تربیتی و ارائه آموزشهای غیررسمی به خانوادههاست.
رابطه ادراک از نقشهای جنسیتی و رضایت از جنس
باورهای جنسیتی دختران و پسران جوان، تفاوتهای زیادی با یکدیگر دارد. دختران بیش از پسران آرزو دارند که در صورت تولد دوباره، جنس دیگری داشته باشند. این مسئله مؤید آن است که دختران کمتر از پسران، از جنس خود رضایت دارند.
راضیه ظهرهوند در پژوهش “رابطه ادراک از نقشهای جنسیتی و رضایت از جنس” به بررسی میان این تفاوت میپردازد. او در مقدمه این پژوهش بیان میکند: «تفاوتهای روانشناختی دختران و پسران به علت تأثیرگذاری آن در جامعهپذیری نوجوانان و آگاهی آنان به نقشهای جنسیتی اهمیت زیادی یافته است.»
او هدف این پژوهش را بررسی این تفاوتها میداند و اظهار میکند که گردآوری اطلاعات با استفاده از روش پرسشنامه بوده که بیش از پانصد دانشآموز دبیرستانی آنها را تکمیل کردهاند. در نتیجه این تحقیق آمده است: «از آنجاکه دختران با داشتن صفات و رفتارهای فعال و اجتماعی، و پسران با داشتن صفات و رفتارهای عاطفیتر، مورد انتقاد قرار گرفتهاند، به نظر میرسد که کلیشههای جنسیتی همچنان در جامعه اعمال میشود و هرگونه فاصلهگیری از این نوع کلیشهها نوعی ناهنجاری تلقی میشود.»
دختران جوان و تجربه زنانگی/ تعریف مردانه از ویژگیهای زنانه
محمد سعید ذکایی؛ عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی، و معصومه قاراخانی؛ دانشجوی دکترای جامعهشناسی سیاسی دانشگاه تربیت مدرس، در پژوهشی با عنوان “دختر جوان و تجربه زنانگی” (مطالعه موردی در میان دختران دبیرستانی شهر تهران) به شرح هویتیابی جنسی دختران و تصور آنها از رفتارهای زنانه میپردازند. مسئلهای که در بسیاری مواقع به فراموشی سپرده و یا کماهمیت تلقی شده است.
در مقدمه این پژوهش آمده: «در این پژوهش با شیوه نمونهگیری تصادفی هدفمند به توصیف برداشت دختران از ارزشها، عمل به کلیشهها، نقشها و هنجارهای جنسیتی در آنان پرداختهایم. یافتههای این پژوهش مقدماتی نشان میدهد، زنانگی در دختران جوان با پذیرش نقشها و هنجارهای متناسب با موقعیت اجتماعی و مقتضیات سنی تعریف میشود.»
«علاوه بر این، تصویری که آنها از ارزشهای زنانگی و نقشهای زنانه ارایه میکنند، مبتنی بر تصورات قالبی و برداشتهای رایج در اینباره است. دختران جوان به موازات توجه به نقشها و فعالیتهای اجتماعی زنان، به نقشهای رایج زنانه مبتنی بر تقسیم کار جنسیتی گرایش دارند.»
سلامت روانی و جسمانی دختران/ توجه به سلامت روانی در اولویت پژوهشها
یکی از مواردی که در تحقیقات انجامشده با محوریت دختران و بررسی وضعیت سلامت آنها به چشم میخورد، تعداد بالای تحقیقات انجامشده پیرامون سلامت روحی و روانی آنها بهویژه در دوران نوجوانی است. اختلالات شخصیتی که بعضاً ریشه در ژنتیک دارند و سایر مشکلات روانی که به دلیل مشکلات و جو بد خانواده به وجود میآید، میتواند در آینده زمینهساز مشکلات و ناهنجاریهای فراوانی شود.
دخترانی که در سنین پایین با این مسایل دستوپنجه نرم میکنند، بیش از دیگران در سنین بالاتر، هنگام ازدواج و ارتباط برقرارکردن با فرزندانشان دچار مشکل میشوند.
بهمن نجاریان، طاهره امامی و مریم فاتحیزاده در مقاله “علایم اختلال شخصیت در میان دختران جوان” که تابستان ۸۳ در مجله زن در توسعه و سیاست به چاپ رسیده است، میزان شیوع و تنوع علایم اختلالات شخصیت شامل اختلال اسکیزوتایپال و پارانوئید را در بین دانشآموزان دختر دوره متوسطه با استفاده از روش تحقیق زمینهیابی بررسی کردهاند.
یافتههای این تحقیق نشان میدهد که شیوع کلی علایم اختلالات جدی شخصیت در بین دانشآموزان دختر دوره متوسطه بیش از ۱۷ درصد است که در این میان، میزان شیوع علایم اختلال جدی شخصیت پارانوئید ۴٫۴ درصد و اسکیزوتایپال ۰٫۳ درصد است.
همچنین بیش از ۳۶ درصد از این افراد نیز در صورت فراهمشدن عوامل زمینهساز، آمادگی زیادی برای ابتلا به اختلال شخصیت دارند که در ۳٫۹ درصد آنها ابتلا به اختلال شخصیت پارانوئید، ۱٫۲۳ درصد اسکیزوئید و ۱٫۱۵ درصد اسکیزوتایپال مشخص شده است.
یه عبارتی میتوان گفت از هر ۵ دانشآموزی که مورد بررسی قرار گرفته، یک نفر به اختلال شخصیتی دچار بوده و از هر سه نفر نیز یک نفر آماده ابتلا به این اختلالات است.
فرار دختران از منزل/ موضوع مورد علاقه پزوهشگران
فرار دختران بیش از سایر آسیبهای اجتماعی مورد توجه پژوهشگران بوده است. این توجه میتواند ناشی از این نگرش باشد که فرار از خانه میتواند زمینهساز بهوجود آمدن بسیاری از آسیبهای اجتماعی دیگر از جمله روسپیگری، قاچاق زنان و دختران، ابتلا به بیماریهای واگیر مانند ایدز و هپاتیت باشد.
فریده حمیدی در پژوهشی با عنوان “تأثیر ساخت خانواده بر فرار دختران” به بررسی نقش ساخت خانواده دختران فراری و نیز چگونگی عملکرد آن در سه سازه «نقشهای خانوادگی»، «حل مشکل» و «ابراز عواطف» میپردازد.
وی برای انجام این پژوهش،۵۰ نفر از دختران فراری در مجتمع قضایی ارشاد، مرکز مداخله در بحران بهزیستی، خانه ریحانه، کانون اصلاح و تربیت و آموزش و پرورش منطقه یک شهر تهران را انتخاب کرده و نحوه درمان و عوامل مؤثر بر آن را مورد مطالعه قرار داده است.
یافتههای این پژوهش نشان میدهد، مسایلی چون عدم تفاهم و ناسازگاری بین والدین، پرجمعیتبودن اعضای خانواده، پایینبودن سطح تحصیلات والدین، ارتباطات سرد و خصمانه توأم با ترس شدید بین اعضای خانواده، وجود تنبیه و فقدان تشویق در طول دوران درمان، وابستگی به مواد مخدر و سابقه حبس در بین اعضای خانواده دختران فراری از جمله مشکلات دوران درمان آنها بهشمار میرود.
همچنین بر اساس نتایج بهدست آمده میتوان گفت ساخت خانواده دختران فراری ناکارآمد بوده و دختران فراری در سازههای نقشهای خانوادگی، حل مشکل و ابراز عواطف عملکردی پایینتر از افراد بههنجار جامعه دارند.
همچنین یافتهها نشان میدهد کاربرد خانوادهدرمانی سیستمی، به همراه درمانگری حمایتی به بهبود ساخت خانواده دختران فراری و عملکرد آنان منتهی میشود.
ارتباط جنسی برای بقا: پیامد فرار دختران از منزل
۸۰ درصد از دختران فراری در همان هفته اول مورد تجاوز قرار میگیرند. علاوه بر آن تعداد زیادی از این افراد برای گذران زندگی و داشتن سقفی بالای سر مجبور به تنفروشی میشوند. به همین دلیل است که زمانی که صحبت از فرار دختران به میان میآید، اولین چیزی که به ذهن متبادر میشود، تنفروشی برای حفظ بقاست.
پیامدهای این وجه از موضوع فرار دختران از جمله مواردی است که نسبت به ریشههای فرار از خانه و راهکارهای کاهش آن بیشتر مورد توجه قرار گرفته است.
در پژوهش “ارتباط جنسی برای بقا: پیامد فرار دختران از منزل” که توسط علی اردلان، کوروش هولاکویی، علیرضا محسنی و علیرضا جزایری انجام شده است، به الگوی ارتباط جنسی، پیامدهای هم زمان بهرهمندی از خدمات بهداشتی- درمانی، اختلالات روانی و میزان دانش، نگرش و عملکرد نمونههای مورد مطالعه درباره ایدز پرداخته شده است.
در نتیجه این پژوهش آمده است: «پیمایش انجامشده بر روی ۱۱۰ نمونه و بحث گروهی متمرکز در چهار گروه دختران فراری نشان میدهد حدود نیمی از نمونهها سابقه ارتباط جنسی برای بقا داشتند که اولین تجربه در اکثر موارد، طی روزهای اول فرار روی داده است.»
نقش رسانه در تغییرات رفتاری و رشد اجتماعی دختران/ توجه به رسانههای جمعی و شبکههای اجتماعی
توسعه رسانههای مختلف و شبکههای اجتماعی در سالهای اخیر بهقدری سریع بوده است که پیش از آنکه فرصت بررسی شرایط فعلی فراهم شود، با ظهور شبکهها و افزایش راههای ارتباطی جدید میان مردم مواجه هستیم.
ازآنجاکه نظارت و کنترل این ابزارهای ارتباطی مشکل است، قطعاً آسیبها و مسایلی را در پی خواهند داشت که اگر هرچه زودتر مورد بررسی قرار نگیرند، در آینده به سختی کنترل خواهند شد.
در سه چهار سال گذشته موضوع رسانهها بهویژه نقشی که بر روی دختران بهعنوان مخاطبانی که شاید بیش از دیگران آسیبپذیر باشند و از طرفی مشتریان پروپاقرص شبکههای مختلف ماهوارهای و شبکههای اجتماعی محسوب میشوند، دارد، مورد توجه بسیاری از پژوهشگران قرار گرفته است. که به ذکر دو نمونه از آنها میپردازیم.
الف) ماهواره و هویت جنسیتی دختران جوان
در پژوهشی با عنوان “ماهواره و هویت جنسی دختران جوان(مطالعه موردی: دختران دبیرستانی منطقه ۵ شهر تهران)” اثر استفاده از شبکههای تلویزیونی ماهوارهای بر هویتیابی جنسیتی دختران مورد بررسی قرار گرفته است.
آزمون فرضیات این پژوهش که توسط فروغالسادات عریضی، فریدون وحیدا، پروانه دانش انجام شده است، نشان میدهد که بین وجود ماهواره در منزل و هویت جنسیتی رابطه وجود دارد و افراد دارای ماهواره، از سازه هویت جنسیتی نمره کمتری دریافت کردهاند که نشاندهنده تغییر رفتارها و نگرشها به سمت الگوها و گرایشهای جدید است.
ب) دختران و کاربرد اینترنت/ درگیری در عشقهای مجازی و تهدید هویت
اینترنت بهویژه به مدد جستوجوگرهای پیشرفته، گستردهترین و دردسترسترین رسانهای است که در حال حاضر وجود دارد. مریم فرهمند در پژوهشی با عنوان دختران و کاربرد اینترنت، بیان میکند که امروزه، جوانان بیشترین سهم را در استفاده از این رسانه دارند و فنآوری اینترنت نیز متقابلاً بر جوانان، تأثیرات مثبت و منفی میگذارد که بررسی این تأثیرات بر حسب جنسیت قابل تأمل است.
در این نوشتار از طریق مطالعه اسنادی، تفاوتهای جنسیتی در میزان استفاده، نوع کاربری و تأثیرات گوناگون اینترنت بر نوجوانان و جوانان دختر بررسی شده و نتایج این مطالعه حاکی از آن است که تهدید هویت، اعتیاد اینترنتی، فرهنگپذیری از طریق اینترنت، درگیری در عشقهای مجازی و سوءاستفادههای جنسی، تهدیدات جدی برای کاربران دختر است.
رابطه با جنس مخالف / آموزش روابط سالم میان دختر و پسر
شاید هیچکدام از مسایلی که پیش روی دختران قرار دارد، به اندازه رابطه با جنس مخالف بحثبرانگیز، نگرانکننده، و روبهگسترش نباشد. موضوعی که بهشدت رو به فرونی است و در سالهای اخیر حتی در میان دختران پیش از سنین نوجوانی نیز مشاهده میکنیم.
در پژوهشی با عنوان”بررسی اثربخشی آموزش روابط سالم با رویکرد یادگیری اجتماعی بر افزایش آگاهی دختران از روابط آسیبزای دختران و پسران” زهرا یوسفی دکترای مشاوره دانشگاه اصفهان و محمدرضا عابدی دکترای مشاوره و عضو هیئت علمی دانشگاه به موضوع آگاهیبخشی و آموزش روابط سالم میان دو جنس پرداختهاند.
نتایج تحلیل متغیرها حاکی از آن است که آموزش روابط سالم، بر افزایش آگاهی دانشجویان نسبت به جنبههای مختلف روابط دختر و پسر مؤثر بوده است. همچنین نتایج پژوهش نشان میدهد که می توان از چارچوب آموزشی این تحقیق به عنوان الگوی آموزشی روابط سالم و آسیبزا برای افزایش آگاهی و دانش در این زمینه استفاده کرد.
در پژوهش دیگری با عنوان تأثیر “آموزش مبتنی بر افزایش آگاهی از آسیبهای حاصل از روابط آسیبزای دختر و پسر بر نگرش دانشآموزان دختر دوره متوسطه” که گروه سنی کمتری را دربرمیگیرد، محققان به این نتیجه دست یافتند که در مجموع، آموزش پیشگیری از روابط آسیبزا باعث ایجاد تغییر نگرش در دانشآموزان در مرحله پسآزمون و پیگیری شده است.
نتایج نشان داده است که این آموزشها در دانشآموزان دختر باعث بهبود نگرش آنها در حیطههای«آسیب به زندگی مشترک آینده» و «آسیب به روابط خانوادگی» شده است.
تغییر الگوهای رفتاری خانوادهها با دختران و برعکس
تغییرات اساسی که در دو قرن اخیر در خانواده بهوجود آمده، باعث دگرگونی نقشها، وظایف، هنجارها و قوانین خانوادهها شده است. این مسئله که با وجود گسترش رسانهها و محدودشدن دایره خانواده در سالهای اخیر بیش از گذشته به چشم میآید، شاید مهمترین مسئلهای باشد که در رابطه با موضوعات مرتبط با دختران نمود پیدا میکند.
در خانواده مدرن فرزندان با تغییر جایگاه خود مواجه بوده و دیگر به عنوان یک نیروی کار به حساب نمیآیند. همچنین بسیاری از قیدوبندها و سختگیریهایی که بر روی اعضا بهویژه بر روی فرزندان دختر اعمال میشد، از بین رفتهاند. این مسئله نیز همچون سایر موارد اگرچه در ظاهر دربرگیرنده فرصتهای بسیاری برای پیشرفت دختران است، اما به دلیل خالیبودن جای سنتهای ازدسترفته، نوعی سرگردانی و بیهویتی را نیز با خود در پی دارد.
ساختار خانواده در شکلگیری رفتارهای دختران نقشی اساسی داشته و در این بین رابطه با مادر عنصری اساسی محسوب میشود. که در پژوهشی با عنوان “مادران، دختران و ازدواج (تفاوتهای نسلی در ایدهها و نگرشهای ازدواج در شهر یزد)” مورد بررسی قرار گرفته است.
محمدجلال عباسیشوازی، عباس عسکریندوشن و رسول صادقی؛ اعضای هیئت علمی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران، در این پژوهش به بررسی تفاوتها و تغییرات بیننسلی در ارزشها و نگرشهای مرتبط با ازدواج و تشکیل خانواده در بین دو نسل مادران و دختران پرداختهاند.
دادههای تحقیق، از طریق پیمایش، در شهر یزد جمعآوری و اطلاعات مربوط به ۱۵۵ نفر از نسل مادران و ۱۵۵ نفر از نسل دختران مورد تحلیل قرار گرفته است.
نتایج بیانگر اجماع و توافق نظر هر دو نسل در مورد سن مناسب ازدواج و همچنین مخالفت با چندهمسری مردان است که ثبات زیاد این ابعاد نگرشی را نشان میدهد.
از سوی دیگر، تفاوتهای بیننسلی معناداری در ایدهها و نگرشهای دختران و مادران در ابعادی نظیر زمانبندی فرزند اول، ازدواج خویشاوندی، نحوه انتخاب همسر و مجرد ماندن وجود دارد و دختران از ایدهها و نگرشهای مدرنتری در این ابعاد برخوردارند.
چنین تفاوتهای بیننسلی در نگرشهای ازدواج میتواند هم ناشی از تغییرات ایدهای و هم ناشی از تفاوتهای نسلی در مشخصههای اقتصادی- اجتماعی از جمله آموزش، اشتغال و خاستگاه شهری باشد که بررسیهای بیشتری را میطلبد. هرچند دامنه تغییرات نسلی در محیط مورد مطالعه گسترده نیست، ولی نتایج، بیانگر تغییراتی آرام در ویژگیهای خانواده در ایران است
آسیبشناسی تربیت دینی دختران
در طی دهه اخیر توجه به نگاه دینی در مسایل تربیتی یکی از مهمترین دغدغههای اندیشمندان در رابطه با تربیت و اجتماعیکردن فرزندان بهویژه فرزندان دختر محسوب میشود. تاکنون پژوهشهای بسیاری در رابطه با استخراج اصول تربیتی از منابع و احادیث شیعه و تطبیق آنها با شرایط فعلی جامعه صورت گرفته است.
در پژوهش “ابعاد و مراحل تربیت جنسی دختران و زنان از نظر اسلام” دکتر احمد زنداوندیان و صادق شمشادی ضمن تعریف غریزه جنسی، تربیت و آموزش جنسی، به اهمیت تربیت جنسی دختران به عنوان قشر تأثیرگذار در جامعه پرداختهاند.
در مقدمه این پژوهش اظهار شده است: «تربیت جنسی امری مداوم و مستمر در تمام مدت زندگی است؛ ازاینرو، سعی شده است تا مسایل مربوط به امور جنسی و جنسیتی زنان در چهار دوره اصلی و دورههای فرعی با تکیه بر منابع اسلامیـ شیعی مورد تشریح قرار گیرد.»
این چهار دوره عبارتاند از: دوران پیش از بلوغ (تولد تا ۹- ۱۲ سالگی)؛ دوران بلوغ از ۱۲ سالگی تا پیش از ازدواج؛ دوران تأهل (ازدواج، بارداری، همسرداری و فرزندپروری)؛ و سرانجام دوران یائسگی و پیری.
همچنین به آسیبهایی که در هر مرحله شیوع بیشتری دارند، اشاره و جایگاه غریزه جنسی در سه بستر افراط، تفریط و اعتدال، در فرهنگ اسلامی و فرهنگ غربی نیز به طور اجمال با یکدیگر مقایسه شده است.
آسیبشناسی برنامههای تربیت دینی دختران در خانواده
زهرا امید رحمت، در پژوهشی با عنوان “آسیبشناسی برنامههای تربیت دینی دختران در خانواده” به مسئله تربیت دینی دختران میپردازد. در این پژوهش دلیل پرداختن به این موضوع اینچنین بیان میشود: «اهمیت تربیت دینی برای دختران دبیرستانی، سبب شده است تا برنامههای بسیاری در این راستا از طریق خانوادهها تنظیم و اجرا شود. اما با این حال این برنامهها در بسیاری از موارد به اهداف مدنظر خود نرسیدهاند؛ لذا پژوهش حاضر به بررسی و آسیبشناسی برنامههای یادشده پرداخته و با توجه به آموزههای امیرالمؤمنین، راهکارهایی را برای رفع این آسیبها ارایه کرده است.»
در این تحقیق که با روش توصیفی از نوع پیمایشی انجام گرفته است، جامعه آماری شامل کلیه دبیران دینی، عربی، مشاوران و مربیان پرورشی ناحیه چهار آموزش و پرورش شهر اصفهان میشود که در سال تحصییلی ۹۰- ۸۹مشغول به کار بودهاند.
یافتههای این پژوهش نشان میدهد که آسیب ناشی از تمام عوامل آسیبزا در خانواده (فقر اعتقادی فرهنگی، وضعیت اقتصادی و فقر عاطفی) بالاتر از سطح متوسط است.
پژوهشهای دختران؛ محصور در سوژههای تکراری/ جای خالی پژوهشهای کیفی
عمده پژوهشهایی که در طی ۱۰ سال گذشته در رابطه با دختران انجام شدهاند، به سوژههای تکراری مربوط میشوند که علیرغم اهمیتی که دارند، تنها بخشی از دغدغهها و مشکلات دخترانه را نشان میدهند. بلوغ، نقش رسانه بر هویتیابی دختران و شکلگیری ارزشهای دخترانه، تربیت دینی دختران و روابط دختر و پسر از جمله مسایلی هستند که در طی سالهای اخیر بیش از سایر مسایل مورد توجه بودهاند.
در این بین جای خالی توجه به نقشهای جنسیتی، اوقات فراغت دختران، رفتارها و تربیت جنسی، اعتیاد، آسیبهای اجتماعی و ترس و نگرانیهای دختران از افتادن در دام این آسیبها، آمادگی برای موازنه نقشهای اجتماعی و خانوادگی ، گستردهشدن روابط و افزایش سرمایه اجتماعی، خشونتهای خانگی و مسایلی مانند رفتارهای پرخطر و گرایش به رفتارها و ارزشهای پسرانه بهشدت احساس میشود.
همچنین اغلب پژوهشهای انجامگرفته در سطح شهرها بوده و توجه کمتری نسبت به دختران روستایی که از نظر ازدواج و ادامه تحصیل و قواعد و سنن دستوپاگیر با مشکلات بیشتری مواجه هستند، شده است.
در حال حاضر عمده مطالعات انجامشده با محوریت دختران در حوزههای روانشناسی و علوم تربیتی و دینی بوده و حضور جامعهشناسان در این بین بسیار کمتر از صاحبنظران سایر رشتههاست.
همچنین عمده پژوهشهای انجامگرفته در این حوزه به پایاننامههای دانشجویی، مقالات اساتید دانشگاه و پژوهشکدهها مربوط میشود و در بخش دولتی از جمله نیروی انتظامی، وزارت کشور، قوه قضاییه، مجلس، وزارت ورزش و جوانان، معاونت امور زنان و خانواده ریاست جمهوری، وزارت بهداشت و بهزیستی، مطالعات کمتری صورتگرفته و در صورت انجام نیز ارایه نشده است.
بسیاری از پژوهشها در این زمینه با استفاده از روشهای کمی انجام گرفته است. این در حالی است که در این بین به مطالعات عمقی بیشتری نیازمندیم؛ چراکه اطلاعات کاملی در رابطه با عمده چالشهای پیش روی دختران که نوظهور هستند، وجود نداشته و باید با استفاده از روشهای توصیفی ابتدا شرایط این گروه از جامعه را مورد بررسی قرار داده و سپس به بررسی علل و راهکارها پرداخت.
دیدگاه خود را ثبت کنید