معرفی کتاب ” فرنگیس ” خاطرات شیر زن گیلان غربی

پدرم می گفت : فرنگیس ؛ براگم !

…توی یک چشم بر هم زدن ، آب چشمه قرمز شد. سریع به سرباز دیگر نگاه کردم. وحشت کرده بود. به طرفم آمد. من هم ترسیده بودم. به اطرافم نگاه کردم. تبرم توی فرق سرباز عراقی جا مانده بود. پدرم هیچ حرکتی نمی کرد. خشک شده بود؛ مثل یک مجسمه.

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی طنین یاس، مادرم همیشه می گفت :” چقدر شری تو ، فرنگ ! اصلا اشتباهی دنیا آمدی و باید پسر می شدی . هیچ چیزت به دخترها نرفته . دختر باید آرام و با حیا باشد ، متین و رنگین …”

وقتی می دید به حرفش گوش نمی دهم ، می گفت :” فرنگیس مردی گفتند ، زنی گفتند … کاری نکن هیچ مردی برای ازدواج نیاید سراغت ! دختر باید سنگین و رنگین باشد .”

سرگذشت ” فرنگیس ” با این سطور آغاز می شود …. کتاب خاطرات شیر زن گیلان غرب . در پارک شیرین کرمانشاه تندیس زنی تبر به دست وجود دارد که خاطرات نا گفته ای از جنگ دارد و نویسنده کتاب با دیدن تندیس زن شجاع و قهرمان گیلان غربی تصمیم می گیرد خاطرات نا گفته او از جنگ را بنویسد اما شنیده بود که فرنگیس  زن سختی است و مایل نیست خاطراتش را تعریف کند . مهناز فتاحی – خاطره نگار – هم از همان مردم جنگ زده کرمانشاه بود و در یک نقطه مشترک با فرنگیس تلاقی می کرد . چغالوند – همان کوهی که از خانه فرنگیس به خوبی دیده می شد – باعث ارتباط راوی و نویسنده شد.

جنگ پیشامد خوشایندی برای مردم مرزنشین قصر شیرین؛ سر پل ذهاب، گیلان غرب، آوزین و گور سفید نبود ! جنگ بی رحم و نا زیباست . فرنگیس  سرگذشت زن سرسختی  است که در کودکی پا به پای پدر در مزارع کار کرد و در بهبوهه جنگ که دشمن به سمت گیلان غرب پیش روی کرد ، از پای نایستاد . او حاضر نبود شهر و روستای خود را به دشمن بدهد.

 سال ۱۳۵۹ پس از حمله عراق به روستای آوزین مردم شهر و روستا به دره‌ها و کوه های اطراف فرار می‌کنند. فرنگیس که نوجوانی بیش نبود به همراه پدرش جهت تهیه غذا و وسایل به روستا باز می‌گردند. اما در طول در راه برگشت به کوه و کمر در کنار چشمه متوجه دو سرباز عراقی می شود و فرنگیس با تنها سلاح خود ؛ تبر به یکی از سربازان حمله و دیگری را هم با سنگ مجروح می کند. او اسیر عراقی را به نظامیهای مستقر در منطقه تحویل میدهد . نگارنده کتاب «خاطرات فرنگیس حیدرپور» از زمان کودکی تا دوران جنگ و حتی خاطرات او در دوران پس از جنگ و دیدار او با مقام معظم رهبری در سال ۱۳۹۰ را در کتاب شرح داده است. رهبر معظم انقلاب در دیدار با مردم گیلان غرب در مهر ماه سال ۹۰ درباره این شیر زن گیلان غربی می گوید: ” در شهر شما بانویی مسلمان و شجاع در مقام دفاع توانست سرباز دشمن را اسیر کند و نیروی مهاجم را به خاک و خون بنشاند . این را نگه دارید برای خودتان و حفظ کنید .

در خوانش کتاب‌های خاطرات دوران جنگ و رمان های دفاع مقدسی این سوال مطرح است؛ به راستی ضرورت پرداختن به جنگ و نگاشتن داستان کسانی که در جنگ ناظر و حاضر بوده اند، چیست ؟

آقای مرتضی سرهنگی، مدیر دفتر ادبیات و مقاوت حوزه هنری در مراسم رونمایی از کتاب فرنگیس گفت : ادبیات جنگ  یک نقطه مهم است، باید توجه داشت که نویسنده امروز کار بسیار مهمی دارد، وی با قلم خود به جنگ واژه ها و عبارات می رود تا یک فضای بسیار مهم ادبی را در حوزه جنگ و دفاع مقدس رقم بزند.

در پاسخ به این سوال باید گفت رهبر معظم انقلاب هم به نوشتن خاطرات فرنگیس حیدر پور تاکید داشته اند و همین موضوع باعث  انگیزه دو چندان خانم مهناز فتاحی در نوشتن کتاب شد تا بالاخره اواخر سال گذشته این کتاب به پایان رسید .

کتاب دارای مولفه هایی چون  شیوایی روایت جنگ ، داستان وارگی و آشنایی با سبک زندگی مردم گیلان غربی است . در قلم نگارنده کتاب شیرینی و پختگی زیبایی نهفته است که داستان را در چشم مخاطب در کنار تلخی جنگ جذاب کرده است .

تا قبل از انتشار این کتاب فقط دورنمایی از یک زن گیلان غربی داشتیم که سربازی را در جنگ گشته و دیگری را اسیر کرده است اما با خواندن خاطرات فرنگیس نه تنها با زندگی پر فراز و نشیب آن آشنا می شویم بلکه با مردم مرزنشین گیلان غربی همراه می شویم و با آنها در دل جنگ همذات پنداری می کنیم .

تار و پود کتاب نزدیک به اثری سینمایی است که لحظه به لحظه کتاب را در سنکانس هایی از دوران کودکی و برگردانده شدن فرنگیس ازخانقین عراق توسط گرگین خان و دوران جنگ و بعد از آن را نمایش می دهد ؛ کارگردان دیگری باید باشد تا شیار ۱۴۳ دیگری را بیافریند .

برگرفته از کتاب «خاطرات فرنگیس حیدرپور»

  ” سرباز پاپتی ، توی آب چشمه ایستاده بود . همین که خواست به طرفم برگردد ، تبر را بالابردم و با تمام قوت پایین آوردم . مثل وقت هایی که با تبر چیلی می شکستم ، سرش دامبی کرد و با صورت افتاد توی چشمه .

با تعجب و خشم نگاهش کردم . توی یک چشم بر هم زدن ، آب چشمه قرمز شد. سریع به سرباز دیگر نگاه کردم . وحشت کرده بود . به طرفم آمد . من هم ترسیده بودم . به اطرافم نگاه کردم . تبرم توی فرق سرباز عراقی جا مانده بود . پدرم هیچ حرکتی نمی کرد . خشک شده بود ؛ مثل یک مجسمه .

چشمم به سنگ کنار چشمه افتاد. تصمیم خودم را گرفتم . نباید اسیر می شدم . اگر به دستشان می افتادم ،کارم تمام بود . یک لحظه یاد حرف های پدرم افتادم : ” تو هاو پشتمی ” ……    “

کتاب ” فرنگیس ” خاطرات شیر زن گیلان غرب توسط انتشارات سوره مهر به قیمت ۱۵ هزار تومان منتشر شده است .

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.