داستان تلخ کولبری؛

چرا قوانین و اقدامات برای ساماندهی کولبران کارآمد نیست؟

قوانین و طرح‌هایی که هر بار برای کمک به معیشت مرزنشینان در نظر گرفته شده به علت جامع و کامل نبودن و همچنین درست اجرا نشدن، عموما طرح‌های ناموفقی بوده‌ که نتوانسته کولبران را تشویق کند در ساز و کار قانونی به فعالیت بپردازند.

گروه اجتماعی – رجانیوز: زخم کهنه کولبری، انگار خیال التیام ندارد و هر روز نیشتری  هم بر این زخم ناسور می خورد.تراژدی تلخ مرگ فرهاد و آزاد،  دو برادر اهل مریوان دوباره بحث ها درباره این مشکل قدیمی  در مناطق مرزنشین را به میان کشیده است . این حادثه باعث شد بار دیگر در رسانه‌ها، صفحات مجازی و میان مردم بحث کولبری به بحثی داغ تبدیل شود. پدیده‌ای که چند سالی است درباره سامان دهی و قانونی شدنش بحث‌های زیادی شده اما به نظر هنوز اشکالات بسیاری در این میان وجود دارد.مشکل  سامان دهی چیست و چه راه هایی برای حل این معضل وجود دارد؟

کولبری چگونه انجام می شود؟
به گزارش رجانیوز به نقل از خراسان، کولبران، کالاها را روی کول خود می‌گذارند و وارد کشور می‌کنند. آن‌ها به‌صورت کیلویی کالاها را جابه‌جا می‌کنند. جابه جایی هر کیلو بار برای کولبران می‌تواند بین ۱۳ تا ۱۷ هزار تومان درآمد   داشته باشد. آن‌ها معمولاً هر بار ۳۰  تا ۵۰ کیلو بار را در   مسافت تقریبی ۱۵ کیلومتر جابه جا می‌کنند که بسته به شرایط آب و هوایی می‌تواند بین ۴ تا ۶ ساعت زمان ببرد.  البته ۳۰ تا ۴۰ درصد این درآمد هم باید صرف هزینه رفت و آمد و کرایه‌ شود. این‌ها بدون در نظر گرفتن خطراتی است که می‌تواند یک کولبر را برای همیشه از کار بیندازد.بماند که خیلی ها معتقدند کولبران در بسیاری از موارد با رقم هایی  بسیار کمتر از این ها حاضر به تن دادن به خطرات  این شغل جان فرسا می شوند.فرهاد و آزاد هم به گفته اطرافیان‌شان این اولین و آخرین سفر کولبری‌شان بود.
وضع قوانین برای سامان دهی کولبران
از زمستان سال ۹۶ دولت مجموعه اقداماتی را برای سامان‌دهی کولبری آغاز کرد که البته با  اعتراض افراد بسیاری به ویژه کسبه منطقه مواجه شد. در نهایت سال ۹۷ مصوبه ای در هیئت وزیران برای سامان دهی کولبران تصویب و بر اساس آن مقرر شد کولبرانی که سه سال اقامت در روستاهای حد فاصل ۲۰ کیلومتری نقطه صفر مرزی در استان‌های آذربایجان غربی، کردستان و کرمانشاه را دارند (این فاصله برای سیستان و بلوچستان ۵۰ کیلومتر در نظر گرفته شده است ) برای واردات فهرست اقلام کالاهای مشخص شده از تخفیف سود بازرگانی  ماهانه به مبلغ معادل ۷۰۰ هزار تومان و برای هر خانوار مرزنشین مشمول این تصویب نامه حداکثر تا سقف معادل دو میلیون و ۸۰۰ هزار تومان بهره‌مند شوند. این کولبران باید بر اساس فهرستی که اعلام می شود مبادرت به واردات کالا از معابر رسمی کنند.بر اساس قوانینی که برای سامان دهی کار کولبران تصویب شد، هم اینک واردات ۱۳۳۹ قلم کالا از سوی مرزنشینان ممنوع است. این کالاها، از آن دسته کالاهایی است که تولید داخلی دارد. البته هم اکنون، ۸۴ قلم کالا جزو کالاهای مجاز محسوب می‌شوند. در بین اقلام مجاز مواد غذایی، لوازم اداری، لوازم آشپزخانه، لوازم صوتی و تصویری، تجهیزات رایانه ای، ماشین‌آلات کشاورزی و دامداری، انواع ابزارآلات، موتورسیکلت برقی، تایر و لوازم مربوط به خودرو وجود دارد.
چرا قوانین ناکارآمدند؟
قوانین و طرح‌هایی که هر بار برای کمک به معیشت مرزنشینان در نظر گرفته شده به علت جامع و کامل نبودن و همچنین درست اجرا نشدن، عموما طرح‌های ناموفقی بوده‌ که نتوانسته کولبران را تشویق کند در ساز و کار قانونی به فعالیت بپردازند. به عنوان مثال مبلغ ریالی که برای هر خانوار در نظر گرفته می‌شود، آن قدر کم است که خانوار اشتیاقی برای فعالیت ندارد یا در طرح دیگری این موضوع را منوط به صادرات کرده‌اند و افراد باید صادرکننده‌ای را در این میان دخیل کنند. این روزها هم بحث تعهدات ارزی، کار را مشکل‌تر کرده است. همچنین درخصوص نوع کالاهایی که در مرز عرضه می‌شوند و در داخل کشور مورد نیاز هستند، باید بررسی جامع‌تری شود تا محدودیت موجود باعث نشود بعضی کولبران به بیراهه بروند و کالاهای غیرقانونی وارد کنند. از طرفی با توجه به این که نیروهای مرزبانی موظف هستند از عبور و مرور غیرقانونی گروهک‌های تروریستی جلوگیری کنند، ممکن است در این بین حوادث ناگواری برای کولبران اتفاق بیفتد.

 

در این میان شلیک مرزبانان و نیروهای انتظامی به کولبران تنها خطری نیست که با آن مواجه اند، انفجار مین در مسیرها، پرت شدن از کوه، ریزش بهمن و یخ‌بندان از جمله حوادث طبیعی است که مدام کولبران را تهدید می‌کند. در این خصوص تمرکز بیش از واقع بر مقوله نقش کولبری در قاچاق کالا، تصور دقیقی نیست و عملا به نوعی باعث به حاشیه رفتن مبارزه با قاچاق کلان کالا می شود  همان طورکه رهبر معظم انقلاب اردیبهشت ۹۵ در باره مبارزه با باندهای اصلی بزرگ قاچاق کالا تاکید کرده اند، «کولبران» نباید هدف باشند: «مراد من از قاچاق، فلان کولبر ضعیف نیست که می رود یک چیزی را برمی دارد روی کول خودش می‌آورد؛ با او مبارزه هم نشود اشکالی ندارد.»
اختلالی به نام تعاونی‌های مرزنشین
یکی از طرح‌هایی که دولت تصمیم گرفت برای سامان دهی کولبران اجرا کند، صدور کارت‌های الکترونیکی از طریق وزارت صمت و فرمانداری‌ها بود که بر این اساس، خانواده‌ها مشمول معافیت‌هایی می‌شوند.به گفته  کیوان کاشفی، رئیس اتاق بازرگانی، صنایع، معادن و کشاورزی کرمانشاه  به  ایرنا ،  مبلغی که برای خانوارها در نظر گرفته شده، باعث می‌شود خود آن‌ها نتوانند رأساً کار واردات را انجام دهند. برای همین، تصمیم به تجمیع این مبالغ گرفته شد و تعاونی‌های مرزنشینان برای این منظور ایجاد شدند. اما همین تعاونی‌ها به دلیل  آشنا نبودن  با فن بازار  دست به دامن تجار می‌شوند و در نهایت، سود کسب شده به‌گونه‌ای بین تعاونی و تاجر تقسیم می‌شود، در نتیجه مبلغ زیادی به خانوارها پرداخت نمی‌شود و موجب نارضایتی مردم می‌شود و آن‌ها از ادامه همکاری در قالب تعاونی سرباز می‌زنند.
حتی سید احسن علوی نماینده مردم سنندج معتقد است همین مصوبه دولت هم سلیقه ای اجرا می شود!

 

بیکاری بالاتر از میانگین کشوری در این مناطق
جمعیتی که در نقاط مرزی ساکن اند، معمولاً به لحاظ معیشتی در دهک‌های پایین درآمدی قرار دارند. هدف از ایجاد قوانین به شکل‌های مختلف باید این باشد که امکاناتی برایشان فراهم شود تا رفاه بیشتری داشته باشند و مناطق مرزی خالی از سکنه نشود. در این بین، کولبری حمل پرمشقت کالاهای سنگین از بیراهه‌های کوهستانی است و طبیعتا این کار با توجه به زحمت بسیار و درآمد نه چندان زیادی که دارد کار دشواری است. اما علت این که چیزی حدود ۱۵۰ هزار نفر در شهرهای مرزنشین اقدام به انجام این کار می‌کنند قطعا چیزی جز نبود اشتغال کافی و نیاز به تامین معیشت نیست.

 

در آماری که سال ۹۷ اعلام شد نرخ بیکاری در استان کرمانشاه با ۷/۱۸ درصد، خوزستان با ۷/۱۵ درصد، آذربایجان غربی با ۷/۱۴ درصد و کردستان با ۶/۱۴ درصد همگی نرخ بیکاری بالاتری نسبت به میانگین کشوری داشته‌اند. آمارهای جدید همچنان از نرخ بالای بیکاری در این مناطق حکایت دارد. از آن جا که دولت با پرداخت یارانه و معافیت مالیاتی قصد دارد کولبری را حمایت کند، به جای این کار باید  با ساخت کارخانه و کارگاه در شهرهای مرزی اشتغال پایدار ایجاد کند.اشتغال پایدار کلید حل اساسی  این معضل است  چون بیشتر کولبران برای تامین معاش زندگی شغلی ندارند و از این رو به دنبال کولبری می روند و الا در صورت داشتن شغل پایدار جان خود را به خطر نمی اندازند.

 

ایجاد شهرک‌های صنعتی مشترک با شهرهای مرزی، ایجاد شغل‌های پایدار در روستاها، تسهیل فعالیت کولبران و آزادسازی کالاها با نگاهی جامع‌تر، از جمله کارهای دیگری است که می‌توان برای کاهش آسیب‌های کولبری انجام داد.بسیاری از کارشناسان معتقدند هنوز تعداد زیادی از مسئولان و قانون‌گذاران درک درستی از پدیده کولبری و مشکلات مردم مناطق مرزنشین ندارند و همین باعث می‌شود طرح‌های ابلاغی آن‌ها با شکست مواجه شود و نتوانند از آسیب‌های کولبری جلوگیری کنند.

ناگفته‌های عجیب از زندگی حضرت زهرا(س)

موضوعاتی در سیره عملی حضرت فاطمه (س) وجود دارد که شاید یکبار هم به گوش برخی شیعیان و عاشقان اهل بیت (ع) نرسیده باشد.
به گزارش بلاغ،بر کسی پوشیده نیست که حضرت زهرا (س) مجموع صفات پدرشان، حضرت ختمی مرتبت را در خود دارند. حضرت زهرا (س) نه تنها صفات پدر را در خود داشتند، بلکه هر آنچه از علم، معرفت، اخلاق و ایمان پدر در دست داشتند و برای دیگران به اشتراک می‌گذاشتند، که حقیقت اسلام زنده بماند و جاودانه شود.زنی که از هر شری دور بود

از امام صادق (ص) نقل شده که سؤال فرمود: «آیا می‌دانید تفسیر کلمه «فاطمه» چیست؟» راوی گوید: «خیر؛ مولایم مرا به تفسیر آن آگاه فرمایید.» فرمود: «یعنی که شر و بدی در وجود او راهی ندارد و اگر برای همسری این بزرگوار علی نبود تا قیامت کسی هم‌شأن ایشان نمی‌شد.» مقام علمی آن حضرت نیز چون امام علی (ع) پس از پیامبر سرآمد تمام بشریت است؛ اگرچه عرصه را به آن حضرت به‌قدری تنگ نمودند که اندکی پس از پدر مهربانش دنیا را ترک کرد و با پهلوی شکسته به حضور پدرش شتافت.

الله لقد فطم‌ها الله تبارک و تعالی بالعلم و عن الطمث بالمیثاق خداوند آن بانو را از علم مملو ساخت و از ناپاکی‌های زنان در عالم در منع کرد و مبرا نمود. (رحمانی همدانی، فاطمه الزهرا و بهجه قلب المصطفی، تهران، مرضیه، چاپ دوم، ۱۳۷۲ ش، ص ۱۴۹)

«به خدا سوگند خداوند متعال آن حضرت را به‌قدری در علم وسعت و ظرفیت داد که از علم بشری بی‌نیاز نمود و هرگز نیازی به آموختن از دیگران نداشته باشد؛ زیرا پدرش نخستین معلم اسلام است و آخرین پیامبر است که خداوند او را با دین کامل و کتاب آسمانیش به‌سوی بشریت فرستاد». (موسوی، محمدکاظم، فاطمه از مهد تا لحد، نشر آقاق، چاپ چهارم، ۱۳۷۱، ص. ۶۴)

سیره‌ی حضرت زهرا (س) در هیئت‌ها خیلی کم بیان می‌شود

در خصوص سیره‌ی عملی و خصایص صدیقه طاهره (س) با حجت الاسلام و المسلمین سید جواد هوایی کارشناس مذهبی و پژوهشگر دینی گفتگو کردیم. وی با اشاره به ناگفته‌هایی از سیره‌ی عملی حضرت زهرا (س) به خبرنگار قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان، گفت:  شخصیت حضرت زهرا (س) و سیره عملی بسیاری از بزرگان دین اسلام، کمتر بیان می شود. این نکته قابل توجه است که سیره با تاریخ نگاری متفاوت است. تاریخ نگاری به موضوعاتی از قبیل، تاریخ یک رویداد اشاره دارد. مبارزات و جزئیات اتفاقات زندگی ائمه اطهار (س) جزو تاریخ حیات آن هاست. اما سیره عملی به معنای روش اهل بیت (ع) در عمل به وظایف الهی است. این موضوع در هیئات و منابر، کمتر بیان می‌شود و سخنران‌ها فقط به کلی گویی اکتفا می‌کنند.

اسلام حضرت زهرا (س) دارای بعد اجتماعی بود

این کارشناس مذهبی در ادامه به تبیین وظایف اصلی ائمه اطهار (ع) پرداخت و اظهار کرد: چهار محور اصلی به عنوان وظیفه در زندگی حضرت فاطمه (س) و دیگر معصومین وجود دارد که باید آن‌ها را شناخت. نخست این که ائمه اطهار (س) وظیفه‌ی تبیین دین را بر عهده داشتند. یعنی دین اسلام را با تمامی ابعادش بیان می‌کردند و به قول حضرت امام خمینی (ره)، اسلام ناب محمدی را به همگان نشان می‌دادند؛ اسلامی که دارای ابعاد، عقیدتی، سیاسی، اخلاقی، شرعی و … است. اگر ائمه اطهار (س)، یکی از این ابعاد را بیان نمی‌کردند، اسلام به شکل ناقص معرفی می‌شد.

حجت الاسلام و المسلمین هوایی ادامه داد: عملکردن به دین و آنچه که به آن معتقد بودند، تربیت شاگرد و تلاش برای تسلط دین بر تمامی ارکان جامعه، دیگر وظایف مهم بزرگان دین اسلام از جمله حضرت زهرا (س) بود. این وظایف نشان می‌دهد که حضرت زهرا (س) دین را فقط در خلوت و دور از چشم دیگران نداشتند. زمانی که اسلام در جامعه حکمفرما باشد، قانون گزاری، اجرا و نظارت بر اجرا، همگی در چهارچوب این دین انجام می‌شود. حضرت فاطمه (س) اسلام را در بعد اجتماعیش، معرفی کردند. حرکت اجتماعی، سیاسی و تربیتی حضرت زهرا (س)، همان بخشی از زندگی ایشان است که کمتر بیان می‌شود.

جلسات تفسیر قرآن در خانه حضرت زهرا (س)

این پژوهشگر دینی درباره‌ی حرکت‌های اجتماعی صدیقه طاهره (س)، بیان کرد: برگزاری جلسه‌ی تفسیر قرآن کریم، بخشی از فعالیت‌های اجتماعی حضرت زهرا (س) است. برخی از زن‌های مدینه به خانه‌ی حضرت فاطمه (س) می‌آمدند و پای تفسیر ایشان می‌نشستند. بسیاری سوال‌های شرعیشان را از دختر رسول اکرم (ص) می‌پرسیدند. در روایات داریم که حتی مرد‌ها از پشت پرده، سوالاتشان را مطرح می‌کردند و جواب می‌گرفتند. حتی دشمنان حضرت فاطمه (س) نیز برای کسب جایگاه اجتماعی پای درس ایشان می‌نشستند.

حجت الاسلام و المسلمین هوایی، در ادامه به بعد علمی شخصیت حضرت زهرا (س) اشاره کرد و گفت: طلاب در حوزه‌های علمیه باید این جلسات تفسیر حضرت زهرا (س) را بدانند و بررسی کنند که مثلا این تفسیرها عقلانی بوده یا روایی. وقتی طلاب این موضوعات را بررسی کنند و نتایج را در اختیار مردم قرار می‌دهند، بی تردید شناخت دقیق تری از این بانوی بزرگوار در دست است.

وی افزود: در روایتی آمده است که خانم جوانی، سوالی را از طرف مادرش، خدمت حضرت زهرا (س) عرض کرد. صدیقه طاهره (س) به سوالات این بانو جواب داد. این زن جوان چند بار نزد مادر رفت و سوالات را مجدد نزد فاطمه الزهرا (س) آورد؛ رفت و آمد پیاپی، زن جوان را خجالت زده کرد. حضرت زهرا (س) خطاب به این خانم گفتند، خجالت نکش و سوالاتت را بپرس… خداوند به دلیل جواب‌هایی که می‌دهم به اندازه فاصله‌ی زمین تا ثریا، به من لؤلؤ و مرجان عطا می‌کند.

در خصوص روش کتابداری حضرت زهرا (س) روایت وجود دارد

پژوهشگر دینی در خصوص بعد علمی صدیقه کبری (س) ادامه داد: در بعد علمی موضوعات عجیبی از همسر نخست امام علی (ع) به جا مانده است. مثلا روایاتی در خصوص روش کتابداری ایشان وجود دارد. پس از رحلت رسول خدا (ص) عده‌ای برای شنیدن روایات حضرت محمد (ص) نزد حضرت زهرا (س) می‌آمدند. ایشان روایات مختلف را بر مبنای تفاوت محتواییشان دسته بندی می‌کردند. مثلا دور برگه‌هایی که روایات علمی خاتم الانبیاء (ص) نوشته شده بود، حریر سفید یا روایات فقهی حریر زرد، قرار می‌گرفت. این موضوع باعث می‌شد، روایات به راحتی پیدا شوند و در دسترس باشند.

حجت الاسلام و المسلمین هوایی در پایان اشاره کرد: حضرت زهرا (س) فرمودند که یک روایت به اندازه‌ی امام حسن و امام حسین (ع) ارزش دارند. این دو بزرگوار عنصر هدایت هستند و به این دلیل با روایات برابری می‌کنند. ویژگی هدایتگری میان روایت و امام حسن (ع) مشترک است. علم و حدیث هر دو هدایت گر هستند و علم زمانی ثمر بخش است که در راستای هدایت الهی مورد استفاده قرار گیرد.

پاسخ تاریخی مرحوم آیت‌الله هاشمی شاهرودی به منتظری در سال ۷۶: ولایت فقیه را تحت تأثیر افکار دیگران و در اثر غرض‌های شخصی لوث نکنید/ کسی که ولایت فقیه را قبول نکند طعم فقه را نچشیده است

بهترین فردی که امروز می‌تواند در جامعه ما این پرچم را به دست گیرد مقام معظم رهبری است و اگر این مسئله در ابتدا مورد سئوال بوده امروز نیست و پس از گذشت چند سال و تجربه‌ای که این مرد بزرگوار یعنی حضرت آیت‌الله خامنه‌ای مدظله‌العالی از خود نشان داده و عملکردی را که در انجام این وظیفه سنگین ارائه داده‌اند دیگر جای هیچ سئوال و استفهامی برای دشمنان تا چه رسد به دوستان نیست.
گروه تاریخ-رجانیوز: سخنرانی مرحوم منتظری در ۲۳ آبان سال ۷۶، که در ارتباط با موضوع سواد فقهی و اجتهادی رهبر معظم انقلاب اسلامی بود، واکنش‌های مختلف و متعددی را به همراه داشت. از جمله کسانی که به این شبهه افکنی‌های منتظری پاسخ دادند، آیت‌الله هاشمی شاهرودی بود که در درس خارج فقه‌اش که در تاریخ ۲۸ همان ماه برگزار شد، به طور مفصل، درباره اجتهاد مقام معظم رهبری صحبت می‌کند.
به گزارش رجانیوز، متن پیش رو، مکتوب سخنان آیت‌الله شاهرودی در واکنش به سخنان منتظری است که در بهمن ماه سال ۷۶، در نشریه ارزش‌ها منتشر شد.
لازم به ذکر است که رجانیوز بمناسبت درگذشت این فقیه عالیقدر به بازخوانی سخنان منتشره ایشان در نشریه ارزش‌ها پرداخته است.
«از فقهای بزرگواری که بلافاصله پس از سخنرانی آقای منتظری، به دفاع از مقام عظمای ولایت برخاست و از مقام فقهی و مرجعیت ایشان سخن گفت، آیت‌الله سیدمحمود هاشمی‌شاهرودی از شاگردان مبرّز شهید سیدمحمدباقر صدر و عضو فقهای شورای نگهبان بود. ایشان در سخنان خود هم از اصل ولایت فقیه دفاع کردند و هم از جایگاه فقهی و علمی مقام معظم رهبری سخن گفتند که چون بسیار مفید است. بخش عمده آن را می‌آوریم. این سخنرانی در تاریخ ۲۸/۸/۷۶ در جلسه درس خارج فقه ایشان ایراد شد.
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم
والصلاه والسلام علی سیدنا و نبینا ابی‌القاسم المصطفی محمد و علی آله الطیبین الطاهرین
بحث درباره نصب قاضی بود. در بخش دوم این بحث وارد شدیم و آن این که در روایات آیا نصب عامی برای فقها، ما شده است یا خیر؟ از روایت مقبوله و روایات ابی خدیجه و اخیراً از روایت مکاتبه اسحاق‌بن یعقوب ما این نصب را استفاده کردیم به مناسبت این بحث، چون تعرضی هم به مکاتبه شد هم از نظر سند و هم از نظر دلالت، چون این مکاتبه، مفادش بیش از مسئله قضاوت است و ارجاع مطلق امور است و در حقیقت مکاتبه شریفه که از امام زمان (عج‌الله تعالی فرجه الشریف و ارواحنا لتراب مقدمه لمقدمه فداه) صادر شده است مفاد آن ارجاع پیروان آن حضرت و شیعیان به روایت احادیث در کلیه حوادث و امور است و در حقیقت این یکی از ادله ولایت فقیه است، به این مناسبت، ما مناسب دیدیم تبرکاً به این مکاتبه شریفه که از نظر سند و دلالت مورد بحث قرارگرفته صحبتی در باب ولایت فقیه داشته باشیم و این اصل مهم و دستاورد عظیم فقه شیعه و دستاور مهم امام راحل (قدس سره) را، مقداری مورد توجه قرار دهیم مخصوصاً به مناسبت مسائلی که اخیراً در کشور مطرح شده و بالاخص صحبت‌هائی که متأسفانه در حوزه از سوی دوستان جاهل و ناآگاه یا از سوی مغرضان مطرح می‌شود که بعضی از آنها را که من دیدم واقعاً خیلی جای تعجب و دارای نکات منفی زیادی است و در حقیقت یک نوع هتاکی است، مخصوصاً در شرایط امروز که خیلی حساس است خیلی بی‌انصافی و بی‌وجدانی است که اشخاصی به اصل مهم و این سنگ بنای عزت و شرف و شروکت جهانی این ملت را به جهت غرضها و مرضها و منافع شخصی و بی‌ارزش آماج و نشانه تیرهای خود بگیرند و مورد تشکیک یا اهانت قرار دهند من یقین دارم که اگر امام بزرگوار زنده بودند این مسئله به هیچ‌وجه قابل تحمل برای ایشان نبود چون صحبتهای بسیار کمرنگتر و بی‌رنگ‌تر در رابطه با ولایت فقیه در زمان امام وقتی مطرح می‌شد، ایشان به تندی جواب می‌گفتند و از هر مقامی صادر می‌شد او را مورد نکوهش قرار می‌دادند و کمترین مطلبی را که می‌گفتند این بود که شما ولایت فقیه را نفهمیدید چنان که همه آقایانی که آن زمان بودند و دنبال می‌کردند مطالب و سخنان امام را می‌دانند و یادشان هست حمایت از این اصل امروز بر همه یک واجب و فرض دینی است برای روشن شدن این که این قبیل صحبتها مرضی خدا و امام زمان و ارواح شهدا و روح بلند امام راحل نیست کافی است ببینیم که معمولاً آنچه در خارج از طرف دشمنان اسلام صحبت می‌شود برای ضربه زدن بر پیکراسلام، معمولاً ولایت فقیه را نشانه می‌گیرند که این خودش مهم‌ترین دلیل است که بزرگترین اصل نظام و آن بنائی که همه دشمنان را بی‌تاب کرده است این اصل است.
رمز موفقیت و پایداری انقلاب اسلامی
رمز موفقیت و پایداری انقلاب هم همین اصل بوده و استمرار این نظام و سلامت و در امان بودن آن از هر نوع انحراف براساس همین اصل است. حالا من بحثهای سیاسی را نمی‌خواهم وارد شوم که آنهم بسیار مهم است و جای خود را دارد فقط در موضوع ولایت فقیه یکی دو نکته به نظر می‌آید که باید بحث علمی شود.
مقدمتاً بحثی صغروی دارم که باید عرض کنم والا ممکن است نوعی کتمان شهادت باشد و یک بحث کبروی در باره ولایت فقیه و مرجعیت.
در مورد صغرای ولایت فقیه گمان نمی‌کنم کسی شک کند که، بهترین فردی که امروز می‌تواند در جامعه ما این پرچم را به دست گیرد مقام معظم رهبری است و اگر این مسئله در ابتدا مورد سئوال بوده امروز نیست و پس از گذشت چند سال و تجربه‌ای که این مرد بزرگوار یعنی حضرت آیت‌الله خامنه‌ای مدظله‌العالی از خود نشان داده و عملکردی را که در انجام این وظیفه سنگین ارائه داده‌اند دیگر جای هیچ سئوال و استفهامی برای دشمنان تا چه رسد به دوستان نیست.
از هرجهت ایشان ثابت کردند که شایسته‌ترین فرد و صالح‌ترین رهبر این جامعه هستند. خصلتهائی در رهبری شرط است رهبری یک جامعه مخصوصاً در دنیای امروز که کل دنیا در مقابل انقلاب بسیج شده و بلکه حتی جهان اسلام را هم در مقابل جمهوری اسلامی تحریک کرده‌اند، شروط بسیار دقیق و ویژه‌ای را لازم دارد که بحدالله بخوبی در ایشان جمع است، از نظر درک و فهم امور اجتماعی و فهم فرهنگ دنیا و از آن طرف فهم روح اسلام و فهم درست و صحیح آرمانها و اهداف اصلی اسلام و مدیریت در این بخش و سابقه خدمت در این هدف بزرگ که برپائی یک نظام اسلامی است و سالها زحمت کشیدن و فکرکردن و طرح دادن و مبارزه کردن، اینها خیلی دخیل است در این که یک شخص دارای چه بینشی شود اینها خیلی مهم و مؤثر در مدیریت صحیح و سالم و رهبریست و اینها شرائطی است که در کسان دیگر به این درجه از کمال دیده نمی‌شود.
مسئله اجتهاد رهبری
اضافه بر این آنچه بیشتر در بحث صغروی مورد نظر من بود مسئله اجتهاد ایشان است که در همین هتاکیها و حرفهای مغرضانه مورد اسائه ادب واقع شده بود، بنده مدتهاست در خدم مقام معظم رهبری در بحث‌های فقهی مفصل و بسیار سختی که در مسائل مستحدثه و محل ابتلای نظام انجام می‌گیرد، حاضر بوده‌ام معمولاً در این مسائل مستحدثه که فقهاء هم بحثی را ارائه نداده‌اند، یا کمتر ارائه داده‌اند.
آن قابلیتها و ویژگیهای اجتهادی یک مجتهد مطلق مشخص و نمایان می‌شود و الا بحثهائی را که همه مطرح کرده‌اند و در جواهر، عروه و شروح عروه و کتابهای دیگر هست هرکسی می‌تواند مطالعه کرده و تقریر کند.
بنظر من اجتهاد و فقاهت در آن موارد خیلی جلوه‌گر نیست و دقت نظر و فقاهت یک فقیه آنجا بیشتر مشخص می‌شود که خودش مسئله‌ای را بررسی کند که گذشتگان خیلی بحث نکرده باشند، خودش برود منابع را پیدا کند قواعد لازم فقهی را پیدا کند و بر آن مسئله تطبیق دهد و اشکالات وارده را جواب دهد من شاهد بودم و فضلاء و بزرگان دیگری هم شاهد بودند و از آنها هم شنیدم که در بعضی از نوشتارها شهادت‌هائی را داده‌اند ایشان در آن جلسه واقعاً مانند یک مجتهد مطلق وارد مسئله می‌شوند. در تنظیم مسئله در مبانی که باید به آن استناد شود، در نوع ادله‌ای که در مسئله بایستی به آنها استناد شود، متقدم و متأثر از این ادله تعیین شود، کیفیت جمع بین ادله روشن شود و خلاصه هیچ کمّی و کاستی از ایشان دیده نمی‌شود. مثلر یک مجتهد مطلق وارد می‌شوند. هرگونه تشکیلات در این مسئله ناشی از جهل یا غرض یا مرض است و غیر از ضربه زدن به اسلام چیز دیگری نیست. و آرزوهائی را که خداوند بعد از سالها برآورده کرده که یک نظام اسلامی در این مملکت شکل گرفته که آرزوی دیرینه انبیاء، ائمه، علما و فقهاء بوده است حال انسان اینها را کنار بگذارد و به دنبال هوی و هوسهای شخصی خود برود؟
مقام معظم رهبری، مجتهد مطلق
بالاخره از نظر مجتهد مطلق بودن مقام معظم رهبری جای شکی نیست الحمدالله اخیراً چندتا از بحثهای ایشان هم در این مجله فقه اهل بیت علیهم‌السلام چاپ شده و بعضی دیگر در شرف چاپ است که تسلط کامل ایشان را ثابت می‌کند. اضافه بر تسلط بر مبانی اجتهادی که هر فقیه و مجتهدی بایستی بر آنها مسلط باشد دارای ویژگیهای علمی و فقهی خاص خودشان هستند که من به یکی دوتا از آنها اشاره می‌کنم.
یکی این که در مسائل رجالی دارای معلومات بسیار خوبی هستند و در رجال واقعاً کار کرده‌اند و جزء مجتهدینی هستند که به مسائل رجالی اهمیت می‌دهند. مسائلی را قبول کرده‌اند، اشکالات وارد را رفع کرده‌اند و تفوق چشمگیری در مسائل رجالی دارند که این خود یکی از موجبات اعلمیت یک فقیه است و اطلاع رجالی ایشان بحمداله خیلی گسترده و وسیع است.
امتیاز دیگر ایشان فهم سالم و ذوق مستقیمی است که در فهم آیات و روایات دارند مسأله استظهار و استفاده از ادله لفظی در استنباط بسیار مهم است بلکه اساسی فقاهت است و معمولاً یکی از اموری که به بعضی از فقهاء اشکال گرفته‌اند، مخصوصاً فقهایی که کمتر با حوزه‌های عربی سرو کار داشتند همین اشکال بوده که بعضی از استظهارات آنها دقیق و درست نیست من در این مدت دیده‌ام که ایشان بسیار جالب استظهار می‌کنند نکات ادبی را خوب بررسی و حلاجی می‌کنند و از آنها دلالتهای جالبی را بدست می‌آورند.
در حرفهای مغرضانه اخیر، اجتهاد مقام معظم رهبری مورد اسائه ادب واقع شد. بنده مدتها است در خدمت مقام معظم رهبری در بحثهای فقهی مفصل و بسیار سختی که در مسائل مستحدثه و محل ابتلای نظام انجام می‌گیرد، حاضر بوده‌ام. معمولاً در این مسائل مستحدثه که فقهای دیگر بحثی را ارائه نداده‌اند یا کمتر ارائه داده‌اند، آن قابلیتها و ویژگیهای اجتهادی یک مجتهد مطلق مشخص می‌شود. من شاهد بوده‌ام و بزرگان دیگری هم شهادت داده‌اند که ایشان در این مسائل، مانند یک مجتهد مطق وارد می‌شوند و بحث می‌کنند.
همچنین ویژگی دیگر ایشان نظم منطقی و دقیق ذهنی ایشان است که معمولاً در تدوین و تنقیح بحثهای پیچیده علمی بسیار مهم و کارساز است. بنابراین در این قسمت هیچگونه شک و شبهه‌ای نیست و ایرادهایی که اخیراً در این صحبتها شده همه‌اش بی‌اساس است.
اما آنچه در رابطه با کبرای ولایت فقیه و همچنین کبرای مرجعیت مهم است، آنست که مرجعیت به این شکل امروزی‌اش بخشی از ولایت فقیه است و در حقیقت بخشی است که در تاریخ قبل از انقلاب یا در حکومتهای دیگر ممکن بوده و فقهاء آن را اعمال کرده‌اند.
در بقیه‌اش که خود حکومت بود فقهاء مبسوط الید نبودند و برای آنان ممکن نبود و میسور نبود، تا اعمال کنند تا این که خداوند این توفیق را به امام راحل «قدس‌سره» داد و او بود که توانست این کار بزرگ و عظیم را انجام دهد و مراجع، فقها و فضلای حوزه و مردم باید بدانند این دستاورد بسیار عظیمی است این همان مرجعیت مطلقه است که حاکمیت اسلام است. حاکمیت فقه است و قدر و ارزش این را باید بدانند این چیزی است که فقهاء دنبالش بوده‌اند ولی بیش از آن مرجعیتی که شده بود برای آنها در آن زمان‌ها ممکن نبود. این، آن شکل ایده‌آل و کامل مرجعیت است که عبارت است از برپایی دین در کل جامعه.
چنین نیست که فقیه در مسائل بسیار جزئی مثل اموال ایتام و مجهول‌المالک و حقوق شرعی، در فقه احساس کند که شارع راضی نیست متولی نداشته باشد، بعد استظهار کند که ولی او فقیه است و فقیه مرجع است. بعد اصل حکومت، اصل حاکمیت اسلام و بقیه احکام عظیم اسلام را در صورتی که بتواند در اختیار فقیه قرار گیرد بگوید نه اینجا کشف نمی‌کنیم رضای شارع را و ولایت فقیه را، این ذوق بسیار معوجی است در فقه. چگونه می‌شود در چند تومان یک یتیم گفته شود شارع راضی نیست اموال اینها بی ولی باشد یا مقداری مال مجهول یا مقداری از حقوق شرعی را بگوئیم شارع اجاره داده و ولایت برای فقیه جامع‌الشرایط قرارداده ولی اصل نظام و حکومت وقتی در اختیار یک فقیه قراربگیرد و کل احکام اسلام قابل اجرا باشد، اینجا بگوئیم این باید در اختیار کفار یا مثلاً در اختیار غیرفقیه قرارگیرد این چنین چیزی اصلاً از نظر فقهی قابل قبول نیست این چیزی است که صاحب جواهر در جایی از جواهر می‌گوید: کسی که ولایت فقیه را قبول نکند طعم فقه را نچشیده و ذوق نکرده است پس اصل ولایت فقیه یک اصل بسیار روشنی از نظر فقهی باید باشد.
شبهات فقهی
شبهات موجود در فقه بیشتر ناشی از در اختیار نبودن و دور بودن و محل ابتلاء فقهاء نبودن است اینقدر مسأله دور بوده که خیال می‌شده این اصل ممکن نیست که حکومت در اختیار فقهاء قرار گیرد پس امروز این مبنا مبنای بسیار روشنی است در فقه، هم آن را از ادله لفظیه مثل مکاتبه و روایات دیگر می‌توان استفاده کرد و هم مقتضای عقل است و هم از کل روح فقه و ذوق فقهی و سلیقه فقهی که اینها همه در جای خود ادله هستند می‌توان بدست آورد و ما خیلی از مسائل را در فقه مجبوریم از همین روح و ذوق فقهی ثابت کنیم.
از همین ذوق فقهی صاحب جواهر خیلی جاها استفاده می‌کند و فتوی می‌دهد براساس آن، این یکی از آنهاست همین بحث قضاوت را که بحث کردیم این را آقایان معمولاً آنهایی که در سند مقبوله و روایت ابی‌خدیجه اشکال می‌کنند در سدش یا در دلالتش باز می‌‌گویند اینها هم اگر تمام نشود ما از راه دلیل حسبه و علم به رضای شارع قدر متیقن‌گیری می‌کنیم و یقین داریم که شارع راضی نیست در یک جامعه شیعی، قاضی شیعه نباشد پس ولایت بر قضاوت را قهراً کشف می‌کنیم که مشروع است و نصب هست در اینجا این نصب هم قدر متیقنش فقیه جامع‌الشرایط است خوب اگر در مسئله مرافعه در دین و میراث ما احتمال ندهیم شارع ما را بدون ولی گذاشته باشد این مسئله در اصل اقامه حکومت اسلامی روشن‌تر است زیرا که اگر ممکن باشد چطور شارع راضی است که این مسئله بدون متولی باشد یا ولی‌اش دیگران باشند.
پس این مسئله خیلی روشن است بحثها هم باید بحثهای روشنی باشد امروز پس از ۱۸ سال برپائی این نظام و بعد از روشنگریها و استدلالها و بحثهائی که حضرت امام در باره ولایت فقیه در نجف و قم فرموده‌اند دیگر جای اشکالی باقی نگذاشته است این یک موضوع.
موضوع دیگر این که ولایت فقیه جزئی از ولایت ائمه و دنباله ولایت آنهاست. در اینها نباید کسی تشکیک کند اگر بنا باشد امروز ما ولایت فقیه را بکشیم به مسئله این که ولی فقیه اختیاراتش را از انتخاب می‌گیرد از کی و کی می‌گیرد. این درست نقطه مقابل با تمام آن برنامه اسلامی و استدلال فقهی در مسئله ولایت فقیه است. چون اصل ولایت و حاکمیت از آیات و روایات متعدد استفاده می‌شود که این مربوط به خداوند متعال و بعد پیامبراکرم (ص) و بعد ائمه (ص) و بعد من ینصبه الائمه علیهم‌السلام است اینطور نیست که به غیر اختیار داده شده باشد روایاتی که صادر شده در این مورد از ائمه خیلی روشن است همین روایات قضا وقتی می‌خواهد راجع به قاضی حرف بزند نمی‌گوید شما بروید برای خود یک قاضی انتخاب کنید می‌گوید من برای شما قاضی قراردادم می‌گوید (الراد علیهم کالراد علینا) مسئله این که بنشینید برای خودتان انتخاب کنید نیست.
البته معنای دیگری از انتخاب را در فقه شیعه می‌توان یافت که انتخاب در آن بیشتر به معنای شناخت و معرفی از طرف مردم و یا اهل خبره می‌باشد که با معنای غربی انتخاب فرقهای زیادی دارد همچنین جایگاه مردم و مسئولیت و رسالت مهم آنان در پاسداری از اسلام و نظارت بر دستگاه حاکمیت از نظر فقهی قابل اثبات است که ما در اینجا وارد آن بحث نمی‌شویم و در جای خودش مفصل بحث کرده‌ایم شاید خداوند توفیق دهد بار دیگر این مسأله فقهی سیاسی اسلام را دوباره مورد بررسی و بحث قرار دهیم و با آنچه امروز در فقه سیاسی دنیا مطرح است مقایسه کنیم.
حالا کسی بخواهد اصل مترقی ولایت فقیه را که اصلی است منصوب یعنی به شکلی که در فقه ما مطرح است جزئی از امامت است را به انتخاب برگرداند که مردم هرقدر بخواهند اختیار بدهند و هرقدر بخواهند اختیار ندهند هرکه را می‌توانند انتخاب کنند هرکه را نخواهند انتخاب نکنند این که فاتحه خواندن در اصل ولایت فقیه است.
تحریف ولایت فقیه است اینجا جا دارد علماء و فضلای حوزه این مسایل را بحث کنند و با دقت مطالعه کنند تحت تأثیر این گفته‌هائی که اینجا و آنجا گفته می‌شود قرار نگیرند و لوث نکنند این بنای بسیار عظیم و بسیار مهم را که از مختصات اسلام است و حقیقتاً در مقابل فرهنگ دنیا و فرهنگ غرب است این را خلط نکنند و آن مسائی را که در مورد ولایت فقیه هست تحت تأثیر افکار دیگران و یا خدای ناکرده در اثر غرضهای شخصی که غالباً خیلری وقتها این مسائل سبب برگشتها می‌شود و سبب سقوطها می‌شود لوث نکنند.»

پیام ابتکار به مناسبت روز دختر:

اولین قدم برای مقابله با آسیب‌های متوجه «دختران» توجه به خانواده سالم و شکوفاست

اولین قدم و مهم ترین اقدام برای مقابله با آسیب‌ها به دختران و جوانان توجه به خانواده سالم و شکوفاست. معاونت ریاست جمهوری در امور زنان و خانواده به همین دلیل گفت‌و‌گوی ملی خانواده و بین نسلی را از فعالیت‌های اصلی خود قرار داده است.

به گزارش گروه اجتماعی خبرگزاری فارس، معصومه ابتکار معاون رئیس جمهور در امور زنان و خانواده در پیامی به مناسبت میلاد حضرت معصومه(س) و روز دختر نوشت:

«فاطمه معصومه (س) دختری جوان بود که در حمایت از نهضت علی ابن موسی الرضا(ع) هجرت و تلاش کرد و در طی مسیر حق طلبی اش در شهر قم از دنیا رخت بر بست. بزرگداشت ایشان نشان از اعتقاد به این مهم دارد که هویت انسانی زن در راس ارزش‌های وجودی اوست و سپس به هویت زنانه اش می رسیم که در مادری و همسری نهفته است. چرا که حضرت معصومه (س) ازدواج نکرد و صاحب فرزندی نبود. اما بدون اغراق اعتبار جامعه علمی و حوزه‌های علمیه قم به شخصیت آن بانو گره خورده است.

حضرت معصومه نه تنها بر علوم روزگار خویش مسلط بود بلکه با حضور سیاسی و اجتماعی اش، اثری ماندگار در تاریخ و جغرافیای تشیع برجای گذاشت و این همه حاصل توانمندی‌های شخصی اش بود.

دختران امروز جهان، مادران فردا هستند و این در حالی است که شرایط کنونی برای آنان در جای جای دنیا با مشکلات و آسیب‌های متفاوت مواجه است. از جوامع درگیر جنگ و ناامنی که بیشترین آسیب‌ها به زنان و دختران وارد می آید تا جوامعی که در معرض خشونت و ترور و بازدارندگی دختران از تحصیل و رشد اجتماعی است.

همچنین در جوامعی که تحجر و واپسگرایی، مناسبات را رقم می زند و نگاه کلیشه ای نسبت به دختران برای آن محدودیت های زیادی در زمینه‌های آموزش و بهداشت و نشاط و ورزش ایجاد و سبب افسردگی و آسیب های جسمی و روحی می شود. در چنین جوامعی که بسیار هم هستند حداقل الزامات زندگی شرافتمندانه برای دختران فراهم نیست. از سوی دیگر در جوامعی که به نام آزادی، به دختران مانند کالای مصرفی نگریسته می شود نیز آسیب‌های روانی بسیار بر آنان وارد شده و تبعات گسترده اجتماعی آن اکنون با پویش هایی مانند “me too” علیه سوءاستفاده های جنسی در محیط‌های کاری بروز و ظهور یافته است.

به همین دلیل امروزه برنامه ریزی برای دسترسی به آموزش، بهداشت و ورزش برای تضمین سلامت و نشاط جسمی و روحی دختران از جهت‌گیری‌های اصلی دولت ها به شمار می رود. همچنین مقابله با خشونت علیه دختران و زنان از طریق آموزش و برنامه های مداخله پیشگیرانه، که در کشور ما نیز همه این موارد مدنظر بوده است.

پیشرفت دختران در آموزش و به ویژه سطوح علمی و دانشگاهی به همت خود آنان و با زمینه‌های ایجاد شده در کشور از وضعیت خوبی برخوردار بوده و از دستاوردها به شمار می‌آید. در زمینه‌های دیگری مانند ورزش و به خصوص ورزش قهرمانی نیز شاهد نمونه‌های موفق بسیار مانند قهرمانان ایرانی فوتسالیست آسیا هستیم و دختران هنرمند سرآمدی را در عرصه های ادبی، تجسمی و دیگر رشته ها داریم.

در عین حال جامعه ما نیز مانند هر جامعه دیگری از مشکلات و گرفتاری‌هایی رنج می برد که قرار نیست بر آنها سرپوش بگذاریم، بلکه تلاش می شود با همت دختران عزیز و سیاست گذاری های صحیح فرهنگی و اجتماعی حل و فصل شوند. تردیدی نداریم که شرع مقدس اسلام محدودیتی را برای تعالی و پیشرفت دختران و زنان ایجاد نمی کند، بلکه با تعریف برخی حدود، ضامن شان و عزت انسانی همه انسان ها اعم از زن و مرد و دختر و پسر است. بنابراین باید فارغ از نگاههای کلیشه ای به راهکارهایی اندیشید که با حفظ کرامت انسان، گشاینده مسیرها و راه‌های تازه است.

البته در این میان اولین قدم و مهم ترین اقدام برای مقابله با آسیب‌ها به دختران و جوانان توجه به خانواده سالم و شکوفاست. معاونت ریاست جمهوری در امور زنان و خانواده به همین دلیل به طور خاص گفت‌و‌گوی ملی خانواده و بین نسلی را از  فعالیت‌های اصلی خود قرار داده است.

همچنین توجه به آموزش های حقوقی از سطوح ابتدایی تا دانشگاه و مهارت های زندگی مد نظر بوده؛ چرا که می تواند تاب آوری فردی، اجتماعی و خانوادگی را ارتقا دهد و دختران را در مسیر آینده خویش استوار و پر امید به پیش برد. لوایح تامین امنیت زنان در مقابل خشونت و حمایت از کودکان و نوجوانان نیز از جمله پیگیری های مستمر و مجدانه این معاونت با همکاری بانوان نماینده مجلس شورای اسلامی است که مراحل نهایی خود را طی می کنند و هر دو از قوانین مهم آینده برای دختران امروز و مادران فردای کشور به حساب می آیند.

امیدوارم با اقدامات و همکاری های مجدانه دستگاههای اجرایی و سازمان‌های مردم نهاد بتوانیم آینده ای سرشار از امید و روشنی را برای دختران ایران زمین رقم زنیم.

در این روز مبارک، صدای دخترانمان را بشنویم و پناهشان باشیم».

گفت‌و‌گوی منتشرنشده مادر رهبر انقلاب درباره حضرت امام(ره)/ روایت مادر از خواب فرزند؛ تو یوسف می‌‌شوی

سیدعلی ما ۶ـ۵ بار زندان رفت؛ می‌آمدند در خانه و جلوی ما او را می‌گرفتند و می‌بردند و مدت‌ها از آنها بی‌خبر بودیم، این بچه‌های‌مان در زندان خیلی صدمه کشیدند و بعد از آن هم الحمدلله انقلاب شد.

گروه سیاسی-رجانیوز: بانو خدیجه میردامادی تنها فرزند آیت‌الله سید هاشم نجف‌آبادی از همسر اول بود؛ وی در ۱۶ اردیبهشت ۱۲۹۳ در نجف اشرف به دنیا آمد. مادرش بی بی سکینه زود از دنیا رفت و این کودک در آستان فقدان محبت مادر از چشمه مهر مادر بزرگ سیراب شد. به احتمال زیاد خدیجه خانم در ۱۵ سال نخست زندگی از محضر علمی پدر بهره برده و غیر از سواد معمول با برخی متون نیز آشنایی یافت.

وی همراه پدر به ایران مهاجرت کرد و در ۲۰ سالگی به عقد سید جواد خامنه‌ای در آمد. او زبان عربی و فارسی را به موالات هم آموخته بود و رفته رفته زبان ترکی را نیز فرا گرفت. اندوخته علمی بانو خدیجه با مطالعات در تفاسیر قرآن و کتب تاریخی چون “روضه الصفا” به جایی رسید که زندگی انبیا معصوم و شخصیت های قرآن را در قالب داستان ها و روایت های شنیدنی برای فرزندانش باز می گفت.

 

بانو خدیجه با دعا و مستحبات مانوس بود از اعمالی چون ام داوود، ادعیه‌ای مانند عرفه و نمازهایی چون جعفر طیار غفلت نمی‌ورزید. او فرزندان خود را نیز در این مناسک شریک می‌کرد.  ایشان قرآن را با صدایی خوش تلاوت می کرد، به ویژه در دوران جوانی گوش فرزندانش را از این نوا حظ می‌برد.

بانو خدیجه در گفتار و رفتار عوام گریز بود. حشر و نشری گزیده داشت و ترجیح می داد با زنانی نشست و برخاست کند که شبیه او باشند. وقتی قرآن می‌خواند لهجه‌ای از گویش اهالی نجف داشت.

سید محمد حسن کوچک‌ترین فرزندش می‌گوید: «مادرم تنها یک نفر را با تمام وجود «خانم» خطاب کرد و او همسر امام خمینی بود.»

 

فرزندانش در وصف او می‌گویند که زنی خوش‌سخن، سخته‌گو، حافظ آیاتی از قرآن، صریح‌اللهجه، بدخط، بسیار تأثیرگذار در تربیت و بالندگی فرزندان بود.

 

او به دیوان حافظ تسلط داشت و ضمیر خود و کودکانش را با اشعار خواجه صیقل می‌داد. خدیجه جوان، وقتی به خانه سید جواد خامنه‌ای آمد، در میان جهیزیه خود یک دیوان حافظ، چاپ بمبئی، آورد. این کتاب از آن حاج سیدهاشم، پدرش بود که او نیز انسی دیرین با این دیوان داشت و آن را در سفرهای دور و نزدیک همراه می‌برد و حاشیه‌هایش با یادداشت‌ها و دل نوشته‌های او پر شده بود.

 

بانو خدیجه زنی شجاع بود و این خصلت در همه امور زندگی او نمود می‌یافت. «در منزل ما معروف بود که اگر پدرم مرد محجوب و دور از غوغایی هست، مادرم زنی است که در آنجایی که لازم باشد در مسائل غوغایی وارد می‌شود، اظهارنظر می‌کند.»

 

این ویژگی در دوره مبارزه پسرانش با حکومت پهلوی، بارها، چه در برخورد با مأموران دستگاه امنیتی و چه در ملاقات با پسران زندانی‌اش بروز داشت. می‌گویند در این موارد دیده نشد که زبان التماس به کار برد و در برابر اهانت یا درشت‌گویی‌های مأموران کوتاه بیاید.

 

کسی یاد ندارد بانو خدیجه در میان خانواده یا نشست‌های خویشاوندی از زندان رفتن فرزندان خود شکوه کرده باشد. او در برابر اظهار ترحم دیگران می‌ایستاد و به آنان گوشزد می‌کرد که این اقدام دلسوزی ندارد؛ مبارزه کرده، در راه خدا زندان رفته؛ اگر افتخار نمی‌کنید، به ترحم شما هم نیازی نیست.

 

رهبر انقلاب درباره این رفتار مادر می‌گویند: «هر بار از زندان می‌آمدم بیرون، می‌شنیدم که مادرم برخوردهایش این‌طوری بوده، مقدار زیادی از خستگی من درمی‌آمد.»

خانم میردامادی وقتی برای دیدار پسرانش به زندان می‌رفت، مادرانه حرف نمی‌زد و از رنجی که می‌کشید واگویه نمی‌کرد. آنان را به کوتاه آمدن در فعالیت‌های سیاسی تشویق نمی‌نمود. کلمه‌ای نمی‌گفت که روحیه پسرانش را بلرزاند.

 

با مأموران زندان در بیرون یا درون اتاق ملاقات بی‌اعتنا رفتار می‌کرد و زبانش تند و تیز بود. پسر کوچکش، سید محمد حسن، می‌گوید: «شیری که مادرمان به ما داد با نفرت از پهلوی عجین بود.»

 

بانو خدیجه در قبال پدیده‌های سیاسی، منشی روشن‌بینانه داشت؛ زمانی که پسرش، سیدعلی خامنه‌ای، مباحثی را در سخنرانی‌های خود آغاز کرد که طرفداران زیادی از جوانان، روشنفکران و دیگر طبقات مردم پیدا کرد، بانو خدیجه نیز به پای سخنان پسر می‌نشست و با چشم قبول به آن می‌نگریست. بی آنکه از حضور هزاران نفر در پای منبر فرزندش هیجان‌زده شود، حرف‌های او را تصدیق می‌کرد و از این بابت تشویقش می‌کرد.

 

خانم میردامادی چندین بار به عتبات سفر کرد که همگی آنها پیش از کودتای ۱۳۳۷ش عبدالکریم قاسم بود. در آخرین سفر (۱۳۳۶ش) سیدعلی و سیدمحمدحسن نیز همراه او بودند. وی دو بار به سفر حج رفت. بار نخست، با ارثیه‌ای که از ماترک پدر دریافت کرد (حدود ۳۵۰۰ تومان) در اواسط دهه چهل راهی خانه خدا شد. دیگر بار، پس از انقلاب در ۱۳۶۱ش همراه پسر و عروسش (همسر سیدهادی) به مدینه و مکه مشرف گردید.

 

حاجیه خدیجه میردامادی مرجع برخی از زنان محل یا شهر بود. برای حل اختلاف تا پرسش از مسائل شرعی، و طلب استخاره تا درخواست دعا برای گشایش مشکلات به او مراجعه می‌کردند. وی با گشاده‌رویی آنان را می‌پذیرفت. این مراجعات پس از انقلاب بیشتر شد. زن‌ها با این امید که پسران خانم میردامادی توان حل مشکلات آنان را دارند، پیش او می‌آمدند. وی نیز با تماس‌های تلفنی، گاه به زبان خوش و گاه با عتاب از پسران دست‌اندرکارش خواستار گشایش امور مراجعین می‌شد.

 

حاجیه خدیجه میردامادی در ۱۵ مرداد ۱۳۶۸ بر اثر سکته قلبی درگذشت و پیکرش روز بعد رخ بر تراب تیره نهاد. آرامگاه او در حرم امام رضا(ع)، کنار همسرش واقع است.

گروه امام و رهبری خبرگزاری فارس برای نخستین بار گفت‌و‌گوی کامل «بانو خدیجه میردامادی» مادر رهبر انقلاب را به همراه صوت این گفت‌و‌گو که پس از پیروزی انقلاب انجام شده است، منتشر می‌کند.

 

ایشان در این گفت‌و‌گو که از سوی موسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی در اختیار فارس قرار گرفت، ضمن اشاره به خصائل و ویژگی‌های حضرت امام به مبارزات انقلابی فرزندان خود از جمله آیت‌الله سید علی خامنه‌ای هم اشاره کرده است.

 

مشروح این گفت‌و‌گو در ادامه می‌آید:

در مورد نقش بانوان در پیروزی انقلاب اسلامی توضیح بفرمایید؟

بانو میردامادی: نقش زنان بسیار مهم بود، تا حدی که در مشهد ناظر بودیم که بسیاری از تظاهرات و راهپیمایی‌های اقصی نقاط مشهد تئسط زنان برگزار می شد که بسیار باشکوه و امیدوارکننده بود اگر پایم درد نمی‌کرد ما نیز گاهی می‌رفتیم دعا و گریه می‌کردیم تا انشاءالله زودتر این حکومت [جمهوری اسلامی] سر پا شود.

خانم‌هایی بودند که به خاطر انقلاب از خانه، شوهر و زندگی خود دست کشیدند چرا که ۶ ماه یا یک سال در تظاهرات بودند البته در برخی موارد شوهران آنها راضی نمی‌شدند و می‌گفتند شوهرمان به ما سیلی زده است،  اما برای خدا آن را قبول می‌کنیم تا به تظاهرات برویم. [چون] امام فرمودند که زن‌ها هم باید بروند و جایز است شما اگر اجازه نمی‌دهید، ندهید.

 

الان هم چند سال است که در تحرک، کار و خدمت هستند و اشخاص زیادی مانند این زنان هستند که به انقلاب خدمت کرده‌اند، برخی همان روزها دستگیر شده و دو، سه روز آنها را زندان نگه داشتند اما بچه‌ها و فرزندان‌ آنها رویه مادرانشان را پیش گرفتند و شوهرانشان برگشتند و متدین و متنبه شدند.

 

۳۰ سال از خدا خواسته بودم حکومت پهلوی را سرنگون کند

ما خودمان ۲۰ و ۳۰ سال دعا می‌کردیم و از خدا می‌خواستیم که این حکومت پهلوی را سرنگون کند و کسی را برساند که به داد ما برسد.

 

دیدار با همسر امام در مشهد

امام که به ترکیه تبعید شدند، خانمشان به منزل ما در مشهد آمدند من گریه کرده و گفتم: از حضرت رضا بخواهید که خدا آقا را نجات دهد. گفتند: برای همین کار به مشهد آمده‌ام . گفتم: برای این کار نذری کنید و ختمی بگیرید که گفتند: همه این کارها را کرده‌ام.من خودم در این ۲۰ سال مدام گریه می‌کردم، جوان‌ها را به زندان می‌بردند اگر بچه‌های خودمان را به زندان می‌بردند کارم دعا بود و به هیچ‌کس هیچ چیز اظهار نمی‌کردم.

 

از وظایف مهم بانوان تربیت فرزند صالح و مؤمن و متقی است در این باره نظر خود را بفرمایید؟

بانو میردامادی: رابطه زن با اولادش خیلی مهم است، تابستان سال گذشته ۲۰۰ خانم از کرمان و رفسنجان به برای دیدن ما به اینجا آمدند و بچه‌های خود را زیر آفتاب و روی زمین گذاشته بودند آنها را موعظه کرده و گفتم به فرزند خود ظلم نکنید تا فرزندتان ظالم نشوند، رحم کنید تا فرزندانتان رحم‌دل شوند، به فرزندان خود دروغ نگویید تا آنها هم دروغ نگویند، مال حرام به فرزندان خود ندهید، غذای نجس به بچه‌های خود ندهید، بچه‌ها را فقط تشویق به درس خواندن نکنید بلکه به امور دین هم تشویق کنید، ما از کوچکی برای فرزندانم  قصه انبیا و قصص قرآنی می‌گفتیم.

 

مادر در اولاد تأثیر بسیاری دارد

البته مراقب بودیم تغییر و تبدیل در آن ندهیم و واقع آن را بگوییم، نصیحت، موعظه، ظلم نکردن و دروغ نگفتن بسیار مهم است و مادر در اولاد تأثیر بسیاری دارد.

من هم بچه‌های خود را همین‌طور بزرگ کردم و همیشه [به فرزندانم] می‌گفتم که رحم داشته باشید و کسی را اذیت نکنید، در کوچه بچه‌ای را اذیت نکنید، درِ خانه مردم را نزنید و به مردم اذیت نرسانید.

 

اگر در رابطه با خاطرات انقلاب و فعالیت‌های آقای خامنه‌ای در انقلاب خاطره‌ای دارید، بفرمایید؟

بانو میردامادی: بچه‌های ما در انقلاب خیلی فعالیت کردند، قبل از آنهم زندان بودند، آسیدعلی ۵، ۶ بار  در زاهدان، تهران و مشهد به زندان رفت؛ [از ساواک] می‌آمدند و در خانه و جلوی ما او را می‌گرفتند و می‌بردند و مدت‌ها از آنها بی‌خبر بودیم، این بچه‌هایمان در زندان خیلی صدمه کشیدند و بعد از آن هم الحمدالله انقلاب شد.

[زمان] تظاهرات آنها مدتی از خانه بیرون رفتند و خانواده‌های خود را هم از خانه‌های خود بیرون بردند و در جاهایی مخفی شدند، شب‌ها مخفی بودند و روزها به مجامع و مجالس و بیمارستان‌ها و حسینیه‌ها می‌آمدند و سخنرانی می‌کردند بعد هم که الحمدالله پیروزی آمد.

 

 فرزندانم برای وجود امام عزیزمان کار می‌کردند

[بعد از انقلاب] فعالیت آنها شروع و بیشتر شد، همه آنها به تهران رفتند و الحمدالله برای وجود امام عزیزمان و برای آمدنشان [کار کردند].

 

روزی که شاه از ایران رفت مردم جشن گرفتند و شیرینی و نقل پخش کرده و تبریک می‌گفتند و روزی هم که امام تشریف آوردند همین‌طور بود، در مشهد مجالس زنانه و مردانه و تظاهرات خوبی گرفتند.

 

در ۲۲ بهمن آقای خامنه‌ای کجا بودند؟

بانو میردامادی: تهران بودند؛ آنجا با مرحوم شهید بهشتی و آقایان دیگر به صورت مخفیانه کمیته و حزب را تشکیل داده بودند و دیگر الحمدالله همه چیز مرتب شد.

 

خودتان از زمان انقلاب خاطره‌ای دارید؟ قبل از انقلاب چگونه به عنوان یک مادر توانستید این همه مشکلات را تحمل کنید؟

بانو میردامادی: خداوند صبر می‌دهد و البته ما هم به رحمت خدا امیدوار بودیم؛ یک روز به آسیدعلی گفتم که مادر جان مردم مشغول دنیا هستند و به مسافرت‌ مکه، شام و خارج می‌روند و عروسی می‌کنند، راحتی دارند اما بدن ما همه‌اش می‌لرزد که الان می‌آیند و شما را می‌گیرند؛ تلفن می‌کردیم و از منزلشان خبر می‌گرفتیم، دو مرتبه از خانه ما او را بردند، وقتی این حرف‌ها را به پسرم زدم گفت: «مادر همه آنها زندگانی حیوانی است که انسان بخورد و بچرد، زندگانی اشخاص عاقل و متدین این نیست که انسان فقط به فکر این دنیا باشد و باید به فکر دینمان هم باشیم.»

 

فرزندانم از اول تابع، مقلد و پیرو امام بودند

روز دیگری هم پدرشان گفت این قدر که تردد در منزل شماست و جمعیت می‌آید و می‌رود خطر دارد، گفتند که اگر امام دستور بدهند که خودت را به کشتن بده من این کار را انجام می‌دهم؛  همه آنها از اول تابع، مقلد و پیرو امام بودند.

از آقای خامنه‌ای هم خاطره دارید؟

بانو میردامادی: خیلی خاطره دارم؛ مخصوصا از تهران؛ یک دفعه هر سه آنها در زندان بودند؛ هم سیدعلی، هم سیدهادی و هم حسن در تهران و زندان بودند.

 

 برای دیدن فرزندانم تنها در خیابان‌های تهران می‌گشتم

من دو ماه یک‌مرتبه، در عرض یک سال تهران می‌رفتم؛ تنها. خیابان‌ها را می‌گشتم. هر جا که نشانی می‌دادند می‌رفتم… سیدمحمد ما -خدا او را حفظ کند- ماشین داشت. مرا به زندان قصر می‌برد البته برای دیدن بچه هایم به زندان کمیته، باغ مهران، خیابان میکده و جاهای خوفناک می‌رفتم تا شاید آنها  را ببینم. حسن مان را دو بار دیدم، اما [سیدعلی و سیدهادی]… را ندیدم.

 

سید علی گفت مادر جان از دعاهای شما بود که زندانم کوتاه شد

آسیدعلی ما هشت ماه زندان بود و بعد از اینکه آزاد شد گفتم «مادر من خیلی دعا کردم و ختم‌ها گرفتم و کارها کردم و خواب عجیبی دیدم؛ حضرت رضا را به خواب دیدم که ایشان دست خود را به روی سینه‌ام کشیدند و قلبم آرام گرفت»؛ گفت: «مادر جان از همین دعاهای شما بود که هشت ماه طول کشید قرار بود من هشت سال در زندان بمانم.»

*چشم‌مان به پیروزی انقلاب روشن شد

 

این جمهوری اسلامی برای هیچکس مثل من عید نشد، هیچ کس به اندازه من نبود که ۲۰ سال ـ یا شاید کم ـ انتظار بکشند و الحمدالله چشمش به این انقلاب و به این پیروزی روشن شود؛ ما دائماً امام را دعا می‌کنیم و حاضرم از عمر خود به ایشان بدهم؛ خدا انشاءالله امام را حفظ کند.

 

یک روز «آقا سیدعلی» ما به اینجا آمد و گفت که یک خوابی دیده‌ام، خواب دیده‌ام که امام دور از جانشان مرحوم شده‌اند و من یک تعبیر خوبی کردم، خلاصه گفت خواب دیدم که امام مرحوم شده‌اند و ما داریم ایشان را می‌بریم و جمعیت زیادی بود که از شهر بیرون رفتیم و بعد جمعیت کم شدند و روی بلندی رفتیم و جنازه را هم به روی بلندی بردیم.

 

امام به «سید علی» گفتند تو یوسف می‌شوی

دیدم که مردم ساکت هستند اما [من] از علاقه‌ای که به امام داشتم از شدت ناراحتی به پاهای خود دست می‌زنم و راه می‌روم و خودم را می‌زنم؛ آن بالا هم که رسیدیم از آن علاقه‌ای که داشتم گفتم بگذار روی امام را ببینم، وقتی روی امام را پس زدم، امام سرشان را بلند کردند و با انگشت اشاره کردند و دو مرتبه فرمودند «تو یوسف می‌‌شوی»؛ وقتی این خواب را برای من نقل کرد، گفتم حضرت یوسف هم در زندان بود و تو هم از بس که به زندان می‌روی مانند حضرت یوسف می‌مانی.

 

این خواب مدت‌ها گذشت تا آن سالی که سیدعلی برای ریاست جمهوری انتخاب شد، یکی از علمای تهران این خواب سیدعلی را به یاد آورده بود و به تهران آمده و گفته بود، دیدید تعبیر این خواب چه بود، تعبیرش این بود که وقتی حضرت یوسف هم از زندان درآمد عزیز مصر شد.

 

ماجرای خدمت آیت‌الله خامنه‌ای در مسجد گوهرشاد

یک بار دیگر هم [سیدعلی] آمد گفت خواب دیده‌ام من در مسجد گوهرشاد یک مشغولیتی دارم و کارهایی مانند تزئین دیوارها و کار خیلی مشکلی انجام می‌دهم؛ بعد گفتند که پیامبر (ص) و حضرت امیر (ع) آمدند و نگاه کردند، من ایستاده بودم و دیدم پیامبر با حضرت امیر وارد شدند و پیامبر خیلی با جلالت بودند و حضرت امیر مانند نوجوانی کنار پیغمبر (ص) بودند، من هم کنار حضرت امیر(ع) رفتم و گفتم: «یا امیرالمؤمنین به حضرت رسول(ص) بفرمایید که من از این کار خسته شده‌ام و می‌خواهم دست بردارم، حضرت امیر(ع) هم گفتند یا رسول‌الله سیدعلی می‌گوید من خسته شده‌ام، پیامبر(ص) فرمودند “نخیر باید مشغول باشند و ادامه بدهد”.»

 

سیدعلی می‌گفت من در خواب یک قوتی گرفتم و بیدار شدم و دیدم فعالیتم برای همین خدمت به اسلام و تبلیغ و همین است که مردم به منزل من می‌آیند و به آنها راهنمایی می‌کنیم؛ این هم یک خواب ایشان بود.

۷ اشتباه که مانع انتخاب صحیح همسر می‌شود

از مهم‌ترین دلایلی که باعث می‌شود انتخاب درستی نداشته باشید این است که تصور می‌کنید می‌توانید او را تغییر دهید و تبدیل به فردی کنید که می خواهید. بسیاری از زنان تصور می کنند که می توانند همسرشان را تغییر دهند…

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی طنین یاس،آیا برایتان سوال نشده که چرا انتخاب درستی نکردید و فردی را که مناسب خودتان باشد وارد زندگی‌تان نکردید؟ بهتر است دلیل انتخاب اشتباهتان را بدانید تا بهتر بتوانید تصمیم‌های‌تان را مدیریت کنید. در ادامه این مطلب را به نقل از سایت بدونیم می‌خوانیم.

اعتماد به نفس پایین
یکی از دلایلی که انتخاب درستی ندارید عزت نفس پایین شماست. طبق آمار به دست آمده ۵۰ درصد زنان از اندام خود راضی نیستند. ۸۰ درصد آن ها حتی دوست ندارند در آینه به خود نگاه کنند. پس بدون شک نمی توانند مردی را به خود جذب کنند که با آن ها رفتار درستی داشته باشد و به آن ها عشق بورزند چون در ذهن خود باور دارند که مستحق این چیزها نیستند. این گونه افراد همیشه درباره خودشان منفی فکر می‌کنند و باور دارند که به اندازه کافی خوب و موفق نیستند. پس مردی را انتخاب می کنند که به این باورها دامن بزند.
خود گفتگوهای منفی را کنار بگذارید، سرگرمی جدیدی که به آن علاقمند هستید پیدا کنید و هرگز خودتان را با دیگران مقایسه نکنید. وقتی اعتماد به نفس بالایی داشته باشید و به توانایی های خود باور داشته باشید مردی را جذب می کنید که او هم همین باورها را نسبت به شما دارد.
ترس از تنهایی
یکی از دلایل دیگر ترس از تنهایی است. بسیاری از زنان در یک رابطه ناسالم می‌مانند چون از تنهایی می‌ترسند و از تنهایی به قدری هراس دارند که تصور می‌کنند بودن در یک رابطه ناسالم بهتر از تنهایی است. اگر برای فرار از تنهایی به کم قانع شوید زندگی خود را تخریب خواهید کرد. زیرا عدم رضایت از رابطه روی سلامت جسمی و احساسی شما تاثیر می گذارد. پس با ترس ها مواجه شوید و به فرصت ها اجازه دهید وارد زندگی تان شوند.
فکر می‌کنید می‌توانید او را تغییر دهید
از مهم‌ترین دلایلی که باعث می‌شود انتخاب درستی نداشته باشید این است که تصور می‌کنید می‌توانید او را تغییر دهید و تبدیل به فردی کنید که می خواهید. بسیاری از زنان تصور می کنند که می توانند همسرشان را تغییر دهند. نحوه لباس پوشیدن، رفتار، حرف زدن، غذا خوردن، روابط خانوادگی و خیلی چیزهای دیگر که این باور کاملا اشتباه است. به جای این که به فکر تغییر او باشید مردی را انتخاب کنید که با ویژگی‌ها و اولویت‌های شما سازگار باشد.
اولویت‌های غلط
گاهی دلیل انتخاب نادرست اولویت های غلط شماست. به عنوان مثال به جای این که به ویژگی‌های شخصیتی، ارزش‌ها و عقاید اهمیت بدهید بیش از حد روی ظاهر، پول و ماشین تاکید دارید. قبل از انتخاب بیشتر با خودتان فکر کنید ببینید چه چیزهایی اهمیت بیشتری برای تان دارد و آیا این فرد با اولویت های مهم شما سازگار است؟ و آیا علائق و ویژگی‌های خصوصی او برایتان مهم است؟ وقتی بتوانید تشخیص دهید که کدام یک از ویژگی‌ها و باورهای آن شخص برایتان ارزشمند است می‌توانید مردی که با استانداردهای شما سازگار است را انتخاب کنید.
عدم توجه به اخطارها
گاهی اوقات اشتباه انتخاب می کنید چون به اخطارها توجهی نمی کنید. به عنوان مثال خشونت، بی احترامی، حسادت و عدم صداقت های او را نادیده می‌گیرید. اما اگر واقع بین باشید این ویژگی نشان می‌دهند که شما صد در صد انتخاب‌تان اشتباه است و او فرد مناسبی برای تان نیست. حتی اگر بخواهد لحظه به لحظه کنارتان باشد، یا رابطه با سرعت بیشتری پیش برود، یا این که همیشه تقصیرها را به گردن دیگران بیندازد تمام این‌ها هم به نوبه خود اخطارهایی هستند که نباید نادیده گرفته شوند. تمامی این اخطارها در آینده سلامت ذهن وجسم شما را به خطر می‌اندازد.
تربیت دوران کودکی
یکی دیگر از دلایل انتخاب نادرست به تربیت دوران کودکی باز می گردد. بیشتر زنان همسری انتخاب می‌کنند که با الگوهای شخصیتی پدرشان سازگاری داشته باشد و همینطور مردان. اگر این ویژگی‌های مشترک منفی باشند رضایت کمتری از رابطه خواهید داشت. بسیاری از زنان به طور ناخودآگاه در جستجوی مردی هستند که تمام این ویژگی‌های منفی مشابه پدرش را داشته باشد. به عنوان مثال اگر پدر شما گوشه گیر باشد ناخودآگاه مردی را انتخاب می کنید که گوشه گیر است و امیدوار هستید که می‌توانید او را تغییر دهید.
با انتخاب غلط‌تان خداحافظی کنید
دلایل زیادی وجود دارد که منجر به انتخاب غلط شما می شود. مثل اعتماد به نفس، اولویت های غلط، اخطارها، ترس از تنهایی و موارد دیگر… هنگامی که به علت انتخاب اشتباه تان پی بردید هر چه سریع تر این بخش از زندگی را ببندید و به دنبال یک آینده بهتر بروید. انتخاب درست و مرد مناسب شما همین دور و برهاست.

چالش نرم رسانه ای با فمنیسم؛ کار یا شکوفایی؟

رنامه «جیوگی» هم در قسمت های پخش شده این هفته خود به طور ظریف و زیر پوستی به چالش با گفتمان فمنیستی –با رویکرد تخریب نقش سنتی زن- برخاست، بی آنکه دچار شعارزدگی، سیاست بازی یا محدود شدن به گفتمان های ایدئولوژیک شود. این برنامه تلاش کرد تا از مسیر واقعیت و آنچه خود زنان آن را تجربه کرده بودند، مخاطب را به قضاوتی آزاد و مختارانه درباره بحث مد نظر خود برساند.

 

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی طنین یاس، در تلویزیون، معمول و مرسوم است که مباحث پیچیده فلسفی، فرهنگی و اجتماعی در قالب میزگردهای خشک و جدی پرداخته شوند. اما برنامه «جیوگی» چارچوب های رایج در این عرصه را شکسته و با سبک و سیاقی جدید به موضوعات چالشی فرهنگی و اجتماعی و فلسفی توجه می کند. میلاد دخانچی، مجری و سردبیر این برنامه که سابقه برنامه موفق و تأثیرگذار «گره» با محور سبک زندگی را هم دارد، این بار در برنامه «جیوگی» بین تعمق و تأمل با جذابیت و ژورنالیسم، توازن برقرار کرده و حرف های سنگین را در قالبی قابل فهم برای همه بیان می کند.

اما چند قسمت اخیر این برنامه با محوریت زن را می توان یکی از مهم ترین مبحث های برنامه «جیوگی» دانست. اهمیت این مقطع از برنامه جیوگی به این بر می گردد که طی یک دهه گذشته زن و به تبع آن خانواده، هدف اصلی فرایندهای فرهنگی در جامعه ما بوده است. تلاش دولت های غربی برای تغییر فرهنگی ایران از جامعه ای با فرهنگ و هویت مستقل به اجتماعی مستحیل در نظام جهانی سرمایه داری که با القابی چون جنگ نرم، تهاجم فرهنگی و … شناخته می شود، بیش از هر هر چیز، معطوف به حوزه زنان و خانواده بوده است. فقط کافی است به عملکرد شبکه های ماهواره ای تازه تأسیس فارسی زبان تأمل کنیم؛ کاملا آشکار است که این رسانه ها به طور برنامه ریزی شده و هوشمند در پی دگردیسی هویت زن ایرانی هستند.

متأسفانه طی همین دوران در داخل کشور نیز برخی از جریان های فکری، رسانه ای و سیاسی، نقش هموار کننده مسیر تهاجم بیرونی علیه زن ایرانی را بازی می کنند. به طوری که هر روز شاهد دیالوگ های سیاسی و اجتماعی، فیلم های سینمایی و سریال هایی هستیم که وضعیت هایی چون خانه داری، تربیت فرزند و … را تخریب و تخطئه و در مقابل، قرار گرفتن بانوان در مواضع مردانه را جلا می دهند. تصور و تصویرسازی هایی از این دست، بیش از واقعیت و دفاع از حقوق و حیثیت بانوان، قائل به مقاصد فرهنگی و منافع سیاسی خاص هستند. برنامه «جیوگی» هم در قسمت های پخش شده این هفته خود به طور ظریف و زیر پوستی به چالش با گفتمان فمنیستی –با رویکرد تخریب نقش سنتی زن- برخاست، بی آنکه دچار شعارزدگی، سیاست بازی یا محدود شدن به گفتمان های ایدئولوژیک شود. این برنامه تلاش کرد تا از مسیر واقعیت و آنچه خود زنان آن را تجربه کرده بودند، مخاطب را به قضاوتی آزاد و مختارانه درباره بحث مد نظر خود برساند.

 

 

تمرکز بر بحث حضور اجتماعی «زن» به عنوان موضوع اخیر این برنامه، یک ریسک بزرگ بود. چون چنین مبحثی، عموما محل تقابل دو طیف مخالفان حضور زن در جامعه و گروهی است که مدعی حقوق زنان و به اصطلاح فمنیست هستند. وقتی مقدمه برنامه، رفتن به سمت چنین سوژه ای را اعلام کرد، بیم آن می رفت که محتوای برنامه باز هم به سمت یکی از این دو سوغلط بخورد. اما میلاد دخانچی، راه دیگری را میان دو سوی افراطی چالش باز کرد. یعنی تلاش برنامه در چند قسمت اخیری که با محور زن روی آنتن رفت به تحلیلی واقعی و به دور از تعصبات رایج و فانتزیک درباره موقعیت زن در جامعه شهری امروز ایران منجر شد. تحلیلی که هم آسیب شناسانه و هم راهگشا و مسئله حل کن بود.

به این ترتیب که در قسمت اول، شخصیت هایی با حرف هایی تازه به میدان آمدند؛ دو زن که هم در عرصه اجتماعی و فعالیت شغلی خود موفق هستند و هم در نقش همسر و مادر، راوی و تحلیل گر مسئله شدند. سارا عرفانی که یکی از رمان نویس های مطرح نسل جدید نویسندگان است، تلفیق و توازن میان دو نقش «زن خانه دار» و «زن اجتماعی» را به عنوان راه حل ارائه کند. هر چند که تأکید کرد که رسیدن به چنین تعادلی، در عمل کمی دشوار و پیچیده است.

اما بخش جذاب تر این قسمت برنامه، تک گویی یک زن موفق در عرصه روزنامه نگاری بود. بانویی که روزگاری، در عرصه شغلی خودش بسیار موفق بود، اما تولد دو فرزندش، شرایط زندگی او را تغییر می دهد و دیگر نمی تواند مثل گذشته قهرمان فضای شغلی خودش باشد، به همین دلیل او ضمن کوچک و سبک کردن کارهای اجتماعی خود، به قرمان بزرگ تری به نام مادر تبدیل می شود.

قسمت دوم برنامه که تحت عنوان «رادیکال جیوگی» پخش شد، از ترفند هوشمندانه تری استفاده کرده بود. در این بخش که موضوع محوری برنامه با حضور مردم عادی به بحث گذاشته می شود، ابتدا نظرات یک زن سابقا فمنیست و به اصطلاح مدافع حقوق زنان به نمایش درآمد. این زن از تجربه خود برای ایفای نقشی مشابه نقش آفرینی یک مرد در جامعه سخن می گوید. او یک موقع به این دیدگاه قائل بود که بین زن و مرد هیچ تفاوتی وجود ندارد و یک زن می تواند همچون یک مرد درگیر شغل و انجام وظایف کاری شود. اما وقتی با واقعیت زندگی مواجه می شود، می بیند که اوضاع آنچنان هم با آنچه در شعر و شعارهای فمنیستی صاتع می شود، موافق نیست. بنابراین در نظرات خود تجدید نظر می کند و زندگی واقعی و آرمانی را بر ژست های خاص فمنیستی ترجیح می دهد. در خلال صحبت های این فمنیست سابق و واقع گرای کنونی، نظرات متفاوت دیگری هم بین موافقان و مخالفان اشتغال زن ارائه شد. از بانویی که به خاطر خانه داری، حسرت رفتن به سر کار را می خورد تا زن دیگری که نظرش برعکس است و به خاطر از دست دادن لحظات شیرین زندگی در أثر درگیر شدن به کار و مشغله افسوس می خورد. در هر حال، قضاوت نهایی با مخاطب است که کدام را ترجیح بدهد؛ کار یا زندگی خانوادگی و تربیت نسل؟

برنامه «جیوگی» در کنار مسائلی که در این چند قسمت به چالش کشید و واکاوی کرد، می توانست راهی را هم به سوی زن آرمانی و نقش آفرینی متعالی زن باز کند و چهره های ماندگار و درخشان را به عنوان الگوی زن ایرانی مسلمان معرفی کند. زنانی که نه فمنیست بودند، نه صرفا خانه دار و نه ابزار زینت. یعنی زن مبارز و مجاهد. زن هایی که نمونه های آن ها در صدر اسلام وجود داشت و در دنیای معاصر نیز برای اواین بار در بطن انقلاب اسلامی دوباره ظهور کرد و تمثیلی از اوج شکوفایی زن شناخته می شود. اگر رسانه های ما به سمت معرفی چنین الگوهایی بروند، بدون شک بسیاری از چالش های حوزه زنان در جامعه ما برطرف و خنثی خواهد شد.

مادر؛ پاسدار ارزش‌های خانه و خانواده

ازدواج تنها برای لذت جویی و ارضای غریزه جنسی نیست، بلکه وسیله ای برای تولید مثل و ادامه زندگی بشری است. به گونه ای که ازدواج را می توان قانون تکثیر دانست; امری که در سایه آن، نه تنها انسان، بلکه حیوانات و گیاهان نیز به حیات خود ادامه می دهند.

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از پایگاه خبری تحلیلی طنین یاس، ازدواج تنها برای لذت جویی و ارضای غریزه جنسی نیست، بلکه وسیله ای برای تولید مثل و ادامه زندگی بشری است. به گونه ای که ازدواج را می توان قانون تکثیر دانست; امری که در سایه آن، نه تنها انسان، بلکه حیوانات و گیاهان نیز به حیات خود ادامه می دهند. در واقع، همسران باید به این نکته توجه داشته باشند که هدف از تشکیل خانواده و زندگی مشترک، وظیفه حیاتی تولید نسل پاک آدمی است که بر دوش آنان قرار گرفته; چنان که پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) به این امر اشاره می فرماید: با هم ازدواج کنید تا نسل شما زیاد شود; زیرا روز قیامت، من به وجود شما نزد امت های دیگر مباهات می کنم، اگر چه بچه ای سقط شده باشد.([۹]) و یا در جای دیگر، بهترین زنان را زنانی می داند که بچه آور و دوشیزگان پر خیر و برکت باشند: «بهترین زنان، کسی است که فرزندآور،مهربان،عفیفه و در میان خویشان خود عزیز باشد.»([۱۰]) این خود اهمیت تولید نسل را می رساند.

د. حفظ ایمان

ضرورت ازدواج در سنین جوانی از آن روست که نسل جوان به وسیله آن و برخورداری از همسری شایسته، خود را از هرگونه انحراف و آلودگی به گناه حفظ کند و با آرامش خاطر بیشتر و مهارت شایسته تر، مسیر قرب به خدا را طی نماید. پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله)تشکیل زندگی مشترک را موجب مصونیت از لغزش و گناه می داند و یکی از موانع مهم در کمالات معنوی را زندگی شرک می شمارد. ایشان می فرماید: هرگاه بنده ای ازدواج کند، نیمی از دین خود را تکمیل کرده است. پس باید در نصف دیگر آن تقوای الهی را رعایت کند.۱۷
آن حضرت علقه میان همسران را عامل مهمی در ناامیدی شیطان و در امان بودن از نیرنگ او می داند و می فرماید: هر جوانی که در آغاز جوانی ازدواج کند، شیطان فریاد می کشد: واویلا! این جوان دینش را از من حفظ کرد.([۱۸]) ایشان در جایی دیگر خطاب به جوانان فرمود: ای جوانان! هر کدام از شما که توان دارید، زودتر ازدواج کنید; زیرا ازدواج موجب حفظ چشم از گناه و پاک دامنی است.۱۹

وظایف شوهر نسبت به همسر

الف. مدیریت زندگی مشترک

مرد به حکم عقل و شرع، سمت سرپرستی خانواده را بر عهده دارد; زیرا او در بعد جسمی و عقلی بر زن برتری و برای اداره خانواده توانایی بیشتری دارد. علاوه بر این، تأمین هزینه زندگی نیز بر عهده اوست. علت سرپرستی مرد برتری عقلی و جسمی او بر زن است; زیرا به خاطر قدرت کنترل عواطف، توانایی بیشتری برای مدیریت خانواده دارد، اگرچه زن نیز از لحاظ عاطفی برد مرد غلبه دارد و هیچ کدام از این برتری ها، نشانگر نقص وجودی آنها نیست. بلکه هر یک متناسب با جنسیت خود، توانایی های خاصی دارند و هماهنگ کردن این توانایی ها با مسئولیت ها، سعادت خانوادگی زن و مرد را تأمین می کند.
پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله)، زن را یک هدیه لطیف الهی می داند و دستور می دهد که وظایف و کارهای طاقت فرسا بر دوش او قرار ندهند: زن لعبت است. کسی که او را به همسری اختیار کرد، ضایعش نکند.([۲۰]) و در جای دیگر می فرماید: زنان عورت (محترم) هستند. آنها را در خانه نگاه دارید و در سختی های زندگی آنان را یاری کنید.([۲۱]) پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) در جواب زنی که از حقوق شوهرش سؤال کرده بود، امر مدیریت و سرپرستی خانواده را بر عهده شوهر قرار داد و فرمود: حق شوهر بر زن این است که زن از او اطاعت کند و از نافرمانی او در کارهای نیکو بپرهیزد و بی اجازه او صدقه ندهد… ۲۲

ب. تأمین هزینه های زندگی

از آن رو که مسئولیت تربیت فرزندان و اداره امور داخلی خانواده به طور معمول، بر عهده زن قرار دارد، و از سوی دیگر، مرد باید عهده دار تأمین هزینه ها و مخارج زندگی گردد، از این بابت، مرد نباید هیچ منّتی بر خانواده خود بگذارد; چرا که این وظیفه ای است که به واسطه سرپرستی خانواده بر عهده اش قرار گرفته است. رسول اکرم(صلی الله علیه وآله) در این باره می فرماید: از جمله حقوق زن بر مرد این است که او را از برهنگی بپوشاند و از گرسنگی رهایی بخشد و از لغزش او درگذرد.۲۳
و یا در جای دیگر می فرماید: مرد نگاهدار خانواده خود است و هر نگاه دارنده ای از مسئولیتی برخوردار است و باید که همسر و خانواده خود را تأمین نماید.۲۴
در روایت است که وقتی رسول اکرم(صلی الله علیه وآله) کارهای درون خانه را بر دوش حضرت زهرا(علیها السلام) قرار دادند و کارهای بیرون را بر دوش همسر بزرگوارشان، حضرت علی(علیه السلام)نهادند، حضرت زهرا(علیها السلام)مسرور شد و فرمود: خدا می داند که چقدر خوش حال شدم از اینکه رسول خدا(صلی الله علیه وآله) مرا از کارهایی که بر عهده مردان است معاف کرد.([۲۵]) همچنین حضرت رسول(صلی الله علیه وآله) فرمود: خوراک و لباس معمول زن بر مرد واجب است.([۲۶]) البته نباید فراموش کرد که زن نیز می تواند با حفظ شئونات اسلامی و اخلاقی، در تأمین معیشت بهینه خانواده یار و مددکار همسرش باشد و او را در داشتن یک زندگی مطلوب همراهی کند. ولی با

وجود این، مسئولیت اصلی این امر متوجه مردان است و وظیفه اصلی زن در درون خانه، شوهرداری نیکو و تربیت فرزندان شایسته است. چنان که رسول اکرم(صلی الله علیه وآله) می فرماید: جهاد اصلی زن خوب شوهرداری کردن است.([۲۷])

ج. پرهیز از سخت گیری و استبداد

شایسته است مرد در حّد معقول، خود را با خانواده منطبق سازد. خودخواهی و سخت گیری های بیجا منجر به ایجاد روش استبدادی در خانواده می شود و به روابط سالم بین افراد خانواده و نیز تربیت صحیح فرزندان لطمه وارد می سازد.
یک مرد اگرچه مدیر و سرپرست خانواده است، اما نباید مستبدانه به امر و نهی بپردازد، بلکه باید به دیدگاه های همسر و فرزندان خود نیز توجه داشته باشد و با در نظر گرفتن خواست و سلیقه های معقول و مشروع آنان، امور خانواده را تنظیم کند. بی توجهی به این نکته و سخت گیری بیش از حد، عواقب زیان باری همچون از بین رفتن محبت، ایجاد نفرت، جدایی روحی و روانی و ایجاد محیط خفقان آور([۲۸])در خانه در پی دارد. پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) حتی از اینکه مرد در مورد غذا و نوع آن استبداد به خرج دهد نهی کرده و او را به همراهی و همدلی با همسران دعوت نموده است: مؤمن به میل همسر، و خانواده اش به میل و خواسته او غذا می خورند.([۲۹])
آن حضرت مردان را به عطوفت و نرمش ویژه نسبت به همسران خود دعوت می کند و می فرماید: جبرئیل درباره زنان مرا تا آنجا سفارش کرد که گمان کردم اجازه طلاق آنان را ندارم، مگر آنکه زنی به طرف فحشا رفته باشد.([۳۰]) پیامبر اعظم(صلی الله علیه وآله)آزار و اذیت بانوان را در زندگی از بدترین گناهان می داند و در این باره، می فرماید: مردی که به همسرش ظلم کند، انفاق و عدل و حسنات او قبول نمی شود; تا آنکه همسرش راضی شود، و اگرچه روزها روزه باشد و شب ها شب زنده داری کند.([۳۱]) آن حضرت از تنبیه و کتک زدن همسران، حتی در صورت اشتباه، نهی می کند و می فرماید: در شگفتم که کسی زن خود را می زند، و حال آنکه خودش به کتک خوردن سزاوارتر است! ای مردم، زنان خود را با چوب نزنید که قصاص دارد، و اما آنها را به وسیله گرسنگی و برهنگی یعنی کم دادن آذوقه و لباس تنبیه کنید تا در دنیا و آخرت راحت باشید.([۳۲])
در واقع، پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) اساس زندگی را بر لطف و محبت می داند و از هر کاری که موجب از بین رفتن عشق و علاقه بین زن و شوهر می شود، نهی کرده و این از نکات ویژه تربیتی در همسرداری است. ارضای جنسی، مدارا، عدالتورزی و غیرت دینی از وظایف دیگری است که پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) آنها را به عنوان حقوق زن بر شوهر بیان نموده است.([۳۳])

وظایف زن نسبت به شوهر

الف. انقیاد و فرمان برداری

بر خلاف مکاتب غیر انسانی و فتنه انگیز فمینیستی و غربی، که مدیریت کلان مرد را در زندگی زیر سؤال می برند و اصول مسلّم انسانی و دینی همچون غیرت را مخدوش می سازد، یکی از وظایف اصلی زن اطاعت از همسر خود در چهارچوب ضوابط شرعی و عقلی است. بی شک، اگر شوهر همسر خود را به یک فعل حرام دعوت نماید، بر اساس «لا طاعهَ لمخلوق فی معصیهِ الخالق» آن زن نمی تواند در این مورد از وی اطاعت کند.([۳۴])
بنابراین، باید گفت: منظور از فرمان برداری چیزی جز ایجاد محبت و صمیمیت در خانواده و از سوی دیگر، استحکام ارکان اساسی زندگی مشترک نیست که این رضایت الهی را در پی خواهد داشت. پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) این وظیفه زن را این گونه بیان می فرماید: حق شوهر بر زن این است که از او اطاعت کند، و از نافرمانی اش بپرهیزد و بی اجازه وی صدقه ندهد، و روزه مستحبی نگیرد مگر با اجازه او، خود را در اختیار او قرار دهد، اگرچه بر پشت پالان شتر باشد و بی اجازه او از خانه بیرون نرود، و اگر بی اجازه او بیرون رود فرشتگان آسمان و زمین او را لعنت کنند تا به خانه برگردد…([۳۵
رسول اکرم(صلی الله علیه وآله) مردانی را که از این حق سوء استفاده کرده، بر زنان ظلم و ستم می کنند، مورد نکوهش قرار داده، می فرماید: ملعون است، ملعون کسی که اهل و خانواده خود را ضایع کند.([۳۶]) در واقع، آن حضرت با گفتار خویش، از زنان خواسته است بر اساس مدیریت همه جانبه مردان بر خانواده به نظرات و خواهش های مطلوب آنان پاسخ دهند و مردان را نیز از تعدّی به حقوق آنان و از بین بردن آزادی مورد نیاز آنها باز داشته است.
در زمان رسول اکرم(صلی الله علیه وآله) مردی از انصار برای حوایج خود از خانه بیرون رفت و با زن خود پیمان بست که تا او به خانه برنگشته است، از خانه بیرون نرود. پدر آن زن مریض شد و از حضرت به وسیله کسی اجازه خواست که به ملاقات پدرش برود، ولی حضرت اجازه نداد. وقتی کار به جایی رسید که بیماری پدرش بدتر شد و مجدداً از حضرت اجازه خواست، باز حضرت اجازه بیرون رفتن به آن زن نداد و او را به اطاعت از شوهرش دعوت کرد. تا اینکه پدرش در این حال از دنیا رفت. رسول اکرم(صلی الله علیه وآله)شخصی را نزد وی فرستاد و فرمود: خداوند تو و پدرت را به خاطر اطاعت از شوهرت آمرزید.([۳۷])
البته نباید از نظر دور داشت که منظور اصلی از این اطاعت، چیزی جز روابط خوب و سرشار از صفا نیست و زن و شوهر می توانند با تفاهم و همدلی بسیار نزدیک، یک زندگی ایده آل را رقم بزنند; آنجا که سخن از وظیفه و تکلیف مطرح نیست و حرف اوّل را ایمان و معنویت و اخلاق می زند.

ب. پاس داری از ارزش های خانواده

بزرگ ترین مسئولیت زن این است که به عنوان ناموس مرد و نماینده او در خانه، با رفتار و گفتار نیکوی خویش، از حریم خانواده پاس داری کند. زن باید خود را از نامحرمان بپوشاند و در برخورد با نامحرم، رفتار متکبّرانه و بزرگ منشانه داشته باشد تا بین او و مردان نامحرم نوعی حجاب اخلاقی و حایل معنوی به وجود آید و کسی در وی طمع نکند و نیز باید نسبت به اموال همسر، نهایت دقت و مراقبت را داشته باشد تا به خوبی از عهده نگه داری امانت همسر برآید. پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله)پاک دامنی و عفّت را از ویژگی های خوب یک زن بر می شمارد و می فرماید: بهترین زنان کسی است که فرزندآور، مهربان، عفیف، و در میان اهل خود، گرامی باشد; آنکه که با همسر خود نرم و آرام است و برای شوهرش زینت می کند و در قله های محکم عفّت خود را حفظ می کند۳۸ پیامبر اعظم(صلی الله علیه وآله) آن قدر نسبت به حفظ حریم زنان حسّاس بود که وقتی پیرمرد نابینایی به نام ابن مکتوم اجازه خواست که خدمت حضرت برسد، حضرت از دو همسرش حفصه و عایشه خواست مجلس را ترک کنند و فرمود: اگر چه او شما را نمی بیند، ولی شما که او را می بینید.([۳۹])آن حضرت، زنی را که برای غیر شوهرش زینت کند، مورد ملامت قرار داده، می فرماید: هر زنی برای غیر شوهر خود آرایش کند و از خانه خارج شود، همواره مورد غضب و لعن واقع می شود تا وقتی به خانه برگردد.([۴۰

پیام تسلیت رهبر انقلاب در پی ارتحال آیت‌الله هاشمی رفسنجانی

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با صدور پیامی، ارتحال رفیق دیرین و همسنگر و همگام دوران مبارزات نهضت اسلامی و همکار نزدیک سالهای متمادی در عهد جمهوری اسلامی، آیت‌الله آقای حاج شیخ اکبر هاشمی رفسنجانی را تسلیت گفتند.
متن پیام تسلیت رهبر انقلاب اسلامی به شرح زیر است.
بسم الله الرحمن الرحیم
انّا لله و انّا الیه راجعون
با دریغ و تأسف خبر درگذشت ناگهانی رفیق دیرین، و همسنگر و همگام دوران مبارزات نهضت اسلامی، و همکار نزدیک سالهای متمادی در عهد جمهوری اسلامی جناب حجت‌الاسلام والمسلمین آقای حاج شیخ اکبر هاشمی رفسنجانی را دریافت کردم. فقدان همرزم و همگامی که سابقه‌ی همکاری و آغاز همدلی و همکاری با وی به پنجاه و نه سال تمام می‌رسد، سخت و جانکاه است. چه دشواریها و تنگناها که در این دهها سال بر ما گذشت و چه همفکریها و همدلیها که در برهه‌های زیادی ما را با یکدیگر در راهی مشترک به تلاش و تحمل و خطرپذیری کشانید. هوش وافر و صمیمیت کم‌نظیر او در آن سالها، تکیه‌گاه مطمئنی برای همه‌ی کسانی که با وی همکار بودند به ویژه برای اینجانب به شمار می‌آمد. اختلاف نظرها و اجتهادهای متفاوت در برهه‌هائی از این دوران طولانی هرگز نتوانست پیوند رفاقتی را که سرآغاز آن در بین‌الحرمین کربلای معلّی بود به کلی بگسلد و وسوسه‌ی خناسانی که در سالهای اخیر با شدّت و جدیت در پی بهره‌برداری از این تفاوتهای نظری بودند، نتوانست در محبت شخصی عمیق او نسبت به این حقیر خلل وارد آورد.
او نمونه‌ی کم‌نظیری از نسل اوّل مبارزان ضد ستم‌شاهی و از رنج‌دیدگان این راه پرخطر و پرافتخار بود.
سال‌ها زندان و تحمل شکنجه‌های ساواک و مقاومت در برابر این همه و آنگاه مسئولیتهای خطیر در دفاع مقدس و ریاست مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان و غیره، برگهای درخشان زندگی پر فراز و نشیب این مبارز قدیمی است.
با فقدان هاشمی اینجانب هیچ شخصیت دیگری را نمی‌شناسم که تجربه‌ای مشترک و چنین درازمدت را با او در نشیب و فرازهای این دوران تاریخ‌ساز به یاد داشته باشم.
اکنون این مبارز کهنسال در محضر محاسبه‌ی الهی با پرونده‌ئی مشحون از تلاش و فعالیت گوناگون قرار دارد، و این سرنوشت همه‌ی ما مسئولان جمهوری اسلامی است.
غفران و رحمت و عفو الهی را برای وی از صمیم قلب تمنا میکنم و به همسر گرامی و فرزندان و برادران و دیگر بازماندگان ایشان تسلیت عرض میکنم.
غفرالله لنا و له
سید علی خامنه‌ای
۱۹ دیماه ۱۳۹۵

برسی ۱۱ دلیل برای رعایت حجاب و عفاف

حجاب و عفاف از موضوعات فرهنگی است که گاها پای آن به مسائل سیاسی و حتی حقوقی نیز باز می شود. حجاب و عفاف به عنوان رکن اولیه سلامت یک جامعه از ابعاد مختلف قابل بررسی است. ابعادی که در اختصار می توان آن را فردی و اجتماعی تقسیم کرد. اما گاهی بیشتر و بیشتر گفتن از رعایت این مقوله مهم فرهنگی – مذهبی که در کشور ایران از باستان مورد توجه بوده است، به نشنیدن بیشتر منجر می شود.

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی طنین یاس، حجاب و عفاف از موضوعات فرهنگی است که گاها پای آن به مسائل سیاسی و حتی حقوقی نیز باز می شود. حجاب و عفاف به عنوان رکن اولیه سلامت یک جامعه از ابعاد مختلف قابل بررسی است. ابعادی که در اختصار می توان آن را فردی و اجتماعی تقسیم کرد. اما گاهی بیشتر و بیشتر گفتن از رعایت این مقوله مهم فرهنگی – مذهبی که در کشور ایران از باستان مورد توجه بوده است، به نشنیدن بیشتر منجر می شود.

در بخش اول این یادداشت از فطرت انسانی و آموزه های اسلامی به حجاب پرداختیم در بخش به بررسی ادله های فلسفی رعایت حجاب می پردازیم.

ادله فلسفه حجاب :

۱) سلامت و آرامش روحی و روانی فرد و جامعه (بهداشت روانی):۱) سلامت و آرامش روحی و روانی فرد و جامعه (بهداشت روانی):
پر واضح است از جمله غرایز بشر که در طول تاریخ سبب فتنه ها ، جنگ ها، تنش های عصبی، ناهنجاری های رفتاری و هزاران بلای دیگر شده و می شود و اکنون نیز ابزار تحمیل فرهنگ و سیاست و رشد مصرف گرایی و تسلط بیگانگان است، غریزه جنسی است
که عامل گسترش و تهییج آن طبق قانون خلقت در وجود زن بیشتر قرار داده شده
و حجاب روشی است برای جلوگیری از طغیان این غریزه و آرامش روحی و روانی افرادجامعه. با عفاف و خویشتندارى مى‏توان از هرز رفتن استعدادها، توان ها و امکانات جلوگیرى کرده و براى بالندگى هنجارها و ارزشها یارى نمود

عفاف موجب مصونیت زن و مرد از آشفتگى‏هاى ذهنى، بزهکارى، آوارگى و بالاخره بیمارى روحى و روانى مى‏شود و از انحطاط اخلاقى جامعه و از هم‏پاشیدگى خانواده‏ ها جلوگیرى مى‏کند
حجاب از جنبه روحی و روانی به بهداشت روانی فرد و اجتماع کمک می کند
وقتی که حجاب زن، کامل باشد و زن، با وقار و متانت در جامعه ظاهر شود، مردان جامعه نیز آرامش روانی و فکری خواهند داشت و مُدام به این زن و آن زن که در کوچه و خیابان و فلان مکان دیده اند، فکر نمی کنند

۲) بهداشت و سلامت جسمانى:

ارتباط سلامت روحى و روانى با سلامت جسمى مورد اذعان متخصصان است
از نظر پزشکان آثار سوء بى عفتى مانند چشم چرانى بر سلامت جسمانی محرز است
این آثار سوء جسمانی عبارتند از:
۱- دشوارى در تنفس
۲- درد اطراف قلب
۳- تپش قلب
۴- ضعف و خستگى عمومى
۵ – سر درد
۶- بى قرارى
۷- بى‏خوابى و کم اشتهایى
۸ – خستگى فکرى و دماغى

۳) رشد معنویت:

بی تردید زنی که در دام بی حجابی افتد و تمام وقت خود را صرف آرایش و مد گرایی کند فرصتی برای ارتقای روحی و معنوی خود نمی یابد
علاوه براین بی حجابی سبب افول معنویت کلی در سطح جامعه می شود
در مقابل، زن مومن با حجاب، هر رفتاری را بجا بروز می دهد و ضمن آنکه کانون خانواده را با مهر و زیبایی خویش، معطر می کند در جامعه نیز عنصری فعال، انسان ساز و مربی اخلاق و خوبی ها می شود

۴) درک لذت ایمان‏:

“خویشتندارى” توانایى برجسته روحى به انسان مى‏دهد تا وى در برابر هجوم هوى و هوس سرکش، پایدارى کند و در فراز و فرود زندگى، به کمال برسد

۵) استحکام بنیان خانواده و استمرار نسل ها :

خانواده اولین و بنیادى‏ترین تشکل اجتماعى یک جامعه به شمارمى‏آید
استحکام خانواده که مرکز عشق و امید و بستر شکفتن آرزوهاى جوانان مى‏باشد، توانایى‏هاى فردى را افزایش و جامعه را استوار و پویا خواهد ساخت
بى شک نهاد خانواده، تنها با پاسدارى از عفاف و پا کدامنى، درخشش و بالندگى لازم را پیدا مى‏کند، وقتی راه رسیدن به هوس ها برای جوانان در عرصه خیابان ها و پاساژها باز باشد روشن است کسی به فکر تشکیل خانواده و قبول مسئولیت استکمالی خانواده نمی افتد
چنانکه آمارهای میدانی در غرب حکایت از این مهم دارد
این در حالی است که با کنترل غریزه های جنسی با روش های معقول و کارآمد و سالم، بشریت، نسل به نسل ادامه می یابد و مادران فهیم، فرزندانی برومند تحویل جامعه می دهند
حجاب باعث اختصاص دادن کامیابی های جنسی به خانواده می شود و در نتیجه عامل تحکیم روابط خانواده و برقراری صمیمیت کامل بین زوجین می گردد

۶) ترویج معروف :

یک زن با حجاب، همچون مسجدی متحرک است که پشت نقاب حجاب بر حفظ باورهای دینی خود و فرهنگ دینی اسلام و جلوگیری از سوء استفاده قدرت های استعمارگر اصرار می ورزد

۷) حفظ عزت نفس و کرامت انسانی:

انسان در سایه عفاف، عزت و اعتبار پیدا مى‏کند و کسانى که هرچه مى‏خواهند مى‏خورند و آنچه مى‏خواهند مى‏گویند و پیوسته در پى هوسرانى‏اند، نزد دیگران اعتبار و ارزشى ندارند
امام على(ع): من عفت اطرافه، حسنت اوصافه و من اتحف العفه و ا لقناعه حالفه العز
انسانهاى پاکدامن، نزد افراد جامعه اعم از خانواده دوستان و دیگران مورد احترام و اعتمادند
زن‌ها با اختیار پوشش مناسب به عزت، حرمت، حریت و کرامت انسانی دست می یابند و در برابر تهدیدهای بازار جنسی نیز در امان می‌مانند
از آنجا که در طبیعت، پیکر و روح زنان جاذبه‌های مختلف قرار داده شده است، زن نمی‌تواند با هر هیبت و هیئتی وارد اجتماع بشود
مگر آنکه برای انسانیت خود ارزشی قائل نباشد و بخواهد با پوشش نامناسب، خود را در بازار جنسی عرضه کند

۸) جلوگیری از تهییج و تحریک جنسی و خنثی کردن لذات نامشروع

پوشش مناسب موجب می شود که هم مردان در هنگامه برخورد با زنان گرفتار انحراف و پلیدی و فحشا نشوند و هم زنان در برابر مردانی که تن خود را می پوشانند از امنیت و طهارت قلبی سود برند
همه بازی‌های سیاسی و اقتصادی دست به دست هم داده که از زن‌ها یک اسباب بازی بسازد یا به آنها به عنوان کالای جنسی نگاه می‌کنند؟
‏شهید مطهری:
نبودن حریم میان زن و مرد و آزادی معاشرت‌های بی بند و بار، هیجان‌ها و التهاب‌های جنسی را فزونی می‌بخشد و تقاضاهای سکس را به صورت یک عطش روحی و یک خواست اشباع نشدنی در می‌آورد
نکته قابل توجه مردان نسبت به زنان به محرک‌های جنسی حساس‌ترند از این روی پوشش نامناسب زنان و جاذبه ناشی از آن مردان بخصوص جوانان را تحریک می‌کند
و این تحریک‌ها علاوه بر ایجاد و شیوع فساد و فحشا موجب اختلال روانی، فرو پاشی خانواده‌ها و… می شود

۹) حفظ و استیفای نیروی کار و فعالیت

هنگامی که مردی پوشش مناسب داشته باشد زنی که با وی سخن می گوید و یا وی را می بیند تحت تأثیر اندام وی قرار نمی گیرد و قلب و دلش در گرو عشق او نمی رود
چنانکه پوشش مناسب زن نیز چنین فرصتی را برای مردان فراهم نمی آورد

۱۰) حفظ معنویت و ارزش های انسانی

حجاب از نظر موقعیت زن در برابر مرد، سبب می گردد که ارزش زن در برابر مرد بالا رود و زن ابزار دست سوء استفاده گران نباشد
زن مسلمان تجسم حرمت و عفت در جامعه است
حساسیت و ضربه‏پذیری زن به لحاظ جاذبه‏های طبیعی، ایجاب می‏کند که طبق یک سنت تکوینی همچون همه موجودات لطیف و آسیب‏پذیر در حصار و حجاب مطمئن، مأمن گزیند و گوهر جان خویش را از کانون توجه تمایلات طغیان طلب و حد ناشناس طبیعی محفوظ دارد
هم‌گامی با این تدبیر آفرینش و حریم‏داری زن می‏تواند محدوده مطمئن‏تری را پیرامون او فراهم آورد و این گوهر اصیل را از سهل‏الوصول بودن مصون دارد

۱۱) مصونیت اخلاقی ، سلامت و آرامش در محیط کار

قرآن برای حجاب و پوشش مناسب اسلامی آثار معنوی و نقش اجتماعی خاصی را بیان می کند که نمونه آن در مسأله امنیت و تقوا است
در حقیقت با بیان فلسفه و اهمیت حجاب به برخی از آثار معنوی و اجتماعی نیز اشاره شده است
غیر از مصونیت از تعرض هوسرانان و کسب امنیت می توان به برخی از آثار دیگر حجاب نیز اشاره کرد که از آن جمله طهارت قلبی و پاکی درون مردان و زنان است
حجاب و پوشش در آموزه های قرآنی از جایگاه و اهمیت ویژه ای برخوردار است و برای آن آثار اجتماعی و معنوی چندی است
آثاری که نه تنها موجب می شود انسان را به خدا نزدیک کند بلکه شخص را در امنیت و آرامش روحی و روانی و اجتماعی قرار می دهد

ادامه دارد…