صحیفه کامله سجادیه، نمونه کامل قرآن صاعد است

صحیفه کامله سجادیه، نمونه کامل قرآن صاعد است و از بزرگترین مناجات عرفانی در خلوتگاه انس است که دست ما کوتاه از نیل به برکات آن است؛ آن کتابی است الهی که از سرچشمه نوراللَّه نشأت گرفته و طریقه سلوک اولیای بزرگ و اوصیای عظیم الشأن را به اصحاب خلوتگاه الهی می‏ آموزد.

ادعیه و مناجات، سرشار از معارف الهی است که علاوه بر جنبه های عبادی جنبه معرفتی نیز دارد. از جمله می توان به ادعیه امام سجاد (ع) در “صحیفه سجادیه” اشاره کرد. این مجموعه بیانگر این است که دعا و مناجات سلاح برنده و مؤثر امام سجاد(ع) در برابر سیل هجوم ظلم و تعدی و انحراف حاکمان وقت بوده است، سلاحی که رسالت الهی و نورانی خود را در قالب آن متبلور ساخت و پیام های عبادی و سیاسی خود را در قالب دعا و گفتگویی ما بین عبد و معبود منتقل ساخت و از این طریق عمیق ترین مسائل عبادی و سیاسی را مطرح کرد.

 

اینک به بهانه سالروز شهادت حضرت امام زین العابدین (ع) به جایگاه و تاثیرات صحیفه سجادیه این میراث ماندگار امام چهارم شیعیان از نگاه امام خمینی(س) اشاره می کنیم.

 

امام خمینی (س) فرموده اند؛ صحیفه کامله سجادیه، نمونه کامل قرآن صاعد است و از بزرگترین مناجات عرفانی در خلوتگاه انس است که دست ما کوتاه از نیل به برکات آن است؛ آن کتابی است الهی که از سرچشمه نوراللَّه نشأت گرفته و طریقه سلوک اولیای بزرگ و اوصیای عظیم الشأن را به اصحاب خلوتگاه الهی می‏ آموزد. (ر.ک. صحیفه امام، ج ۲۱،ص۲۰۹)

 

ایشان سبک بیان معارف الهیه اصحاب معرفت را در صحیفه سجادیه همچون سبک قرآن کریم بدون تکلف الفاظ در شیوه دعا و مناجات برای تشنگان معارف الهیه بیان کرده اند:

 

“این‏ کتاب‏ مقدس‏ چون‏ قرآن کریم سفره الهی است که در آن، همه گونه نعمت موجود است و هر کس به مقدار اشتهای معنوی خود از آن استفاده می‏ کند.” (صحیفه امام، ج‏۲۱، ص ۲۰۹)

 

 امام (س) ادعیه را موجب خودسازی و مردمسازی می دانست و فرموده اند:

 

“شما اگر ادعیه امام سجاد و سایر ائمه را ملاحظه بفرمایید مشحون‏ است‏ از اینکه مردم را بسازند برای یک امر بالاتر از آن چیزی که مردم عادی تصور می‏ کنند. دعوت به توحید، دعوت به تهذیب نفس، دعوت به اعراض از دنیا، دعوت به خلوت با خدای تبارک و تعالی، معنی ‏اش این نبوده است که مردم توی خانه‏ هایشان بنشینند و از مصالح مسلمین غفلت کنند و مشغول ذکر و دعا باشند. چنانچه خود آنها که ملاحظه می‏ کنید، این طور نبودند. پیغمبر اکرم در عین حالی که وظایف شخصی خودش را بجا می‏ آورد و خلوتها با خدای تبارک و تعالی داشت، تشکیل حکومت داد و به انحاء عالم برای دعوت آدم فرستاد و مردم را دعوت کرد به دیانت و دعوت کردند بعد به اجتماع. این طور نبود که بنای او این باشد که بنشیند توی خانه و ذکر بگوید. ذکر می‏ گفت، لکن همان ذکر هم خودسازی بود. دعا می ‏کرد، ولی همان دعا هم، هم خودسازی و هم مردمسازی بود و مردم را تجهیز می ‏کرد برای مقاومت. تمام ادعیه ‏ای که در لسان او و ائمه مسلمین واقع شده است، تمام این ادعیه، در عین حالی که دعوت به معنویات است، از راه دعوت معنویات، تمام مسائل مسلمین اصلاح می‏ شود.” (صحیفه امام، ج‏۱۸، ص: ۴۲۲)

 

رهبر کبیر انقلاب با اشاره به ابعاد عرفانی صحیفه سجادیه، فرموده اند:

 

“این‏ امام‏ سجاد است‏ که مناجاتهایش را شما می ‏بینید و می ‏بینید چطور از معاصی می‏ ترسد. مسأله، مسأله بزرگتر از این مسائلی است که ما فکر می‏کنیم. مسأله غیر از این مسائلی است که در فکر ما یا در عقل عقلا یا در عرفان عرفا بیاید. مسئله‏ ای است که اولیا می‏ دانند چی است قضیه. آنها فهمیده‏ اند تا آن اندازه ‏ای که بشر باید بفهمد که قضیه چه بزرگ است و در مقابل چه عظمتی ما هستیم و سر [و] کار ما با کیست. اینها به ما تعلیم می‏ دهند، و این طور نیست که دعا برای تعلیم ما باشد. دعا برای خودشان بوده است؛ خودشان می‏ ترسیدند، از گناهان خودشان گریه می‏ کردند تا صبح.

 

از پیغمبر گرفته تا امام عصر- سلام اللَّه علیه- همه از گناه می‏ ترسیدند. گناه آنها غیر اینی است که من و شما داریم. آنها یک عظمتی را ادراک می‏ کردند که توجه به کثرت، از گناهان کبیره است پیش آنها. حضرت سجاد در یک شبش- به حسب آن چیزی که وارد شده- تا صبح [گفت:] «اللَّهُمَّ ارْزُقْنی التَّجافِیَ عَنْ دارِ الغُرُورِ وَ الْانابَهَ الی‏ دارِ السُّرُورِ و الْاسْتِعدادَ لِلْمَوتِ قَبْلَ حُلُولِ الْفَوْت». مسأله، مسئله بزرگی است. آنها در مقابل عظمت خدا، وقتی که خودشان را حساب می‏کنند، و می‏بینند که هیچ نیستند و هیچ ندارند.” ( صحیفه امام، ج‏۲۰، ص: ۲۶۸)

 

امام (س) معتقد بود، ادعیه هم در کسب معنویات بسیار موثر است و هم در از بین بردن حکومت ظلم، چنانچه سیره همه ائمه- علیهم السلام- چنین بوده است. (ر.ک. صحیفه امام، ج‏۲۱، ص: ۶)

 

ایشان “صحیفه سجادیه” یادگار ارزشمند امام سجاد(ع) را زبور آل محمد نامیده و یکی از افتخارات شیعیان را  استفاده از رهنمودهای آن دانسته اند.(ر.ک. صحیفه امام، ج‏۲۱، ص: ۳۹۲)

روایت زنانه از تسخیر

در زمان تسخیر لانه جاسوسی من سال چهارم دبیرستان بودم و از طریق یکی از دوستانم” بهجت مرتضوی” که با هم در کلاس تفسیر قرآن شرکت می‌کردیم و دانشجوی رشته تغذیه دانشگاه تهران بود، برای جمع‌آوری اسناد به سفارت آمریکا رفتم.

ساعت ۱۰  و ۳۰ دقیقه صبح روز ۱۳ آبان ۵۸ حدود ۴۰۰ نفر از دانشجویان که از یک چهارراه قبل از سفارت آمریکا به سوی دانشگاه تهران در حال حرکت بودند، مسیر خود را به سمت سفارت آمریکا تغییر داده و به داخل سفارت رفتند و این ساختمان در تهران به تصرف دانشجویان مسلمان پیرو خط امام (ره) درآمد.

به گزارش مهرخانه، در ابتدای انقلاب و زمان حکومت دولت موقت، در سرتاسر کشور، حرکت‌هایی برای ملتهب کردن جو سیاسی جامعه انجام می‌شد. بعدها معلوم شد که مرکز تمامی ‌این فتنه‌ها و جریانات ضدانقلابی سفارت آمریکا در تهران است؛ در حالی‌که موضع منافقانه آمریکا نسبت به انقلاب اسلامی‌ مانع از روشن شدن چهره واقعی آمریکا در میان مردم گردیده بود.

در چنین شرایطی با هدف وادار کردن آمریکا به استرداد شاه و اموال ملت ایران، دانشجویان تصمیم به اشغال سفارت آمریکا گرفتند. دانشجویان از دانشگاه‌های تهران، پلی‌تکنیک، صنعتی شریف، شهید بهشتی و … گرد هم آمدند و طی یک راهپیمایی تا سفارت آمریکا، از دیوارهای سفارت بالا رفته و علی‌رغم مقاومت محافظین و آمریکایی‌ها، سفارت را به تصرف کامل درآوردند. در هنگام تسخیر سفارت، آمریکایی‌ها، به سرعت مشغول نابود کردن بسیاری از اسناد دخالت‌ها و تجاوزارت و غارت‌های خود شدند، ولی پس از تسخیر سفارت از نابودی باقی‌مانده اسناد جلوگیری شد و بعدها اسنادی که از لانه جاسوسی آمریکا به دست آمده بود چاپ شده و در اختیار همگان قرار گرفت. به محض انتشار این خبر، مردم بسیاری با خشم و انزجار مقابل لانه جاسوسی تجمع کرده و از حرکت دانشجویان حمایت کردند. امام خمینی (ره) نیز در پیامی ‌این حرکت را انقلاب دوم و بزرگ‌تر از انقلاب اول نامیدند و بی‌شک نقش زنان و دختران دانشجو نیز در این پیروزی بسیار چشم‌گیر و پرمعنا بوده است.

خانم‌ها مسئولیت حمل تجهیزات را بر عهده داشتند
فروز رجایی‌فر که اکنون دانشجوی دکترای علوم سیاسی است، در سال ۵۸ یکی از دانشجویان فعال پلی تکنیک در جریان تسخیر لانه جاسوسی بود. وی در بخشی از مصاحبه خود با یکی از رسانه‌ها گفته است که خانم‌ها مسئولیت حمل تجهیزات را بر عهده داشتند؛ یعنی یک‌سری تجهیزات اولیه را که برای این کار پیش‌بینی شده بود به خانم‌های چادری سپرده بودند؛ مثل قیچی آهن‌بر و چوب‌های تراشیده‌ای که برای زمان درگیری در نظر گرفته شده بود.

نگهداری از گروگان‌های زن نیز از وظایف زنان بود
وی ادامه می‌دهد: این خانم‌ها در صف‌های عقبی و نزدیک پسرها قرار گرفته بودند که تجهیزات را به آنها برسانند. غیر از حمل تجهیزات خانم‌هایی هم در صف‌های جلویی قرار داشتند که این باعث می‌شد گارد محافظ سفارت تصور حرکت خاصی را نداشته باشد.

رجایی‌فر می‌افزاید: خانم‌ها مسئولیت‌های متفاوت داشتند؛ مثلاً نگهداری از گروگان‌های زن به آنها سپرده می‌شد.

به خاطر آشنایی به زبان انگلیسی برای مصاحبه با شبکه‌های خارجی انتخاب شدم
وی بیان داشت: البته من بیشتر به خاطر آشنایی به زبان انگلیسی برای مصاحبه با شبکه‌های خارجی و صحبت کردن با گروگان‌ها و خواندن و ترجمه اسنادی که به دست می‌آمد، انتخاب می‌شدم.

یک‌بار آنقدر کار زیاد شده بود ۷۰ ساعت نتوانستم بخوابم
رجایی‌فر با اشاره به این که جریان لانه بیشتر از یک سال طول کشید، درباره عمده فعالیت دختران در این مدت گفت: فعالیت ما در این مدت یک کار تمام‌وقت شبانه‌روزی بود. بعد از تسخیر در جریان کار که قرار گرفتیم کارهای متفاوتی داشتیم؛ مثلاً پاس دادن یکی از کارهایی بود که باید روزی ۲ بار انجام می‌دادیم. خواندن اسناد و ترجمه آنها، صحبت با خبرگزاری‌ها و مراکزی که از خارج از کشور تماس می‌گرفتند، عمده فعالیت‌های من بودم. یادم می‌آید یک‌بار آنقدر کار زیاد شده بود که من ۷۰ ساعت نتوانستم بخوابم؛ یعنی تا می‌آمدم استراحت کنم زنگ می‌زدند که بیا از فلان جا تماس گرفته‌اند.

به محض شنیدن این خبر سریع با شورای مرکزی انجمن اسلامی‌دانشگاه خودمان تماس گرفتم
دکتر فائزه مصلحی نیز یکی از صدها دانشجویی بود که فتح لانه جاسوسی آمریکا را به نام ملت ایران به ثبت رساندند، او در گفتگو با مهرخانه به بیان خاطراتش می‌پردازد و می‌گوید: سال ۵۸ در رشته الهیات دانشکده دماوند که امروزه به ساختمان مرکزی داتشگاه پیام‌نور تبدیل شده، پذیرفته شدم. دانشکده دماوند دانشکده مجزایی بود که برای فرحناز پهلوی ساخته شده و زبان رسمی ‌این دانشکده هم انگلیسی بود.

وی ادامه داد: قضیه لانه جاسوسی درست در همان اوایلی که من وارد دانشگاه شدم، شکل گرفت و من هم چون عضو شورای مرکزی انجمن اسلامی‌ دانشکده بودم به عنوان نماینده انجمن در لانه جاسوسی فعالیت می‌کردم.

مصلحی اضافه کرد: من در جریان اینکه چه اتفاقی قرار است در روز ۱۳ آبان بیفتد، نبودم و به دلیل بیماری دو روز بعد از شنیدن خبر تسخیر لانه جاسوسی به آنجا رفتم، ولی به محض شنیدن این خبر سریع با شورای مرکزی انجمن اسلامی ‌دانشگاه خودمان تماس گرفتم و موضوع را به آنها اطلاع دادم و بعد با صداوسیما تماس گرفتم و گفتم که انجمن اسلامی‌ دانشکده ما از این حرکت حمایت می‌‌کند.

در واحد تبلیغات لانه مشغول به کار شدم
وی با اشاره به فعالیت‌های خود در تسخیر لانه جاسوسی اظهار داشت: معرفی‌نامه‌ای را از طرف انجمن اسلامی‌ دانشگاه به لانه جاسوسی بردم و تحویل شورای هماهنگی دادم و قرار شد در واحد تبلیغات لانه فعالیت کنم. خارج سفارت سمت خیابان طالقانی چادری برپا شد که محل ارتباط مردم با مجموعه داخل سفارت بود که علاوه بر من آقای جواد ترک‌آبادی که بعدها سفیر ایران در امارات شد، در آن حضور داشتند.

حدوداً ۴ تا ۵ ماه در این چادر فعالیت داشتم
وی تصریح کرد: حدوداً ۴ تا ۵ ماه در این چادر فعالیت داشتیم و سؤالات مردم که در مورد مسائل مختلف بود را تا حدی که می‌دانستیم پاسخ می‌دادیم، سؤالاتی هم که نمی‌دانستیم کسب اطلاع می‌کردیم و به مردم جواب می‌دادیم. پخش تراکت و پوسترهایی که از طرف خود دانشجوها چاپ شده بود، از دیگر فعالیت‌های ما بود. به یاد دارم پوستر بزرگی چاپ شده بود که در ارتباط با تحویل شاه به ایران با این مضمون که “ما شاه جنایتکار را می‌خواهیم” با پیش‌زمینه‌ آبی در تیراژهای خیلی بالا در اختیار مردم قرار می‌گرفت. ارگان‌ها، نهادها، و خصوصاً آموزش و پرورش از این پوسترها می‌بردند و این چادر، محل پخش لوازم فرهنگی و تبلیغی هم بود.

ارتباطات کلامی ‌ما با گروگان‌ها بسیار محدود بود
وی در خصوص ارتباط دانشجویان پیرو خط امام (ره) با زنان گروگان گرفته‌شده بیان داشت: ارتباطات کلامی ‌ما با آنها در حد بسیار محدود بود؛ بچه‌هایی که به زبان انگلیسی تسلط داشتند در برخی مواقع با آنها صحبت می‌کردند. یک روز دیدم خانمی ‌از گروگان‌ها در ماست شکر می‌ریزد. من قیافه‌ام را به حالتی کردم که نشان می‌داد از این کار بدم آمده است و او به انگلیسی به من گفت: خوشمزه است.

دانش‌آموز بودم و برای جمع‌آوری اسناد به سفارت آمریکا رفتم
زهرا امی ‌یکی دیگر از زنانی است که اگرچه نامش برای هیچ‌یک از ما آشنا نیست، ولی در جریان چسباندن اسناد پاره شده لانه جاسوسی توسط آمریکایی‌ها، نقش بزرگی از خود به جای گذاشته است.

وی در این خصوص به مهرخانه می‌گوید: در زمان تسخیر لانه جاسوسی من سال چهارم دبیرستان بودم و از طریق یکی از دوستانم” بهجت مرتضوی” که با هم در کلاس تفسیر قرآن شرکت می‌کردیم و دانشجوی رشته تغذیه دانشگاه تهران بود، برای جمع‌آوری اسناد به سفارت آمریکا رفتم.

امی ‌تصریح کرد: هر روز پس از پایان مدرسه به ساختمانی که در ضلع شمالی لانه قرار داشت و فکر می‌کنم محل زندگی کارمندان سفارت بود، می‌رفتیم.

از روی حرف‌ها، فاصله‌ها و علائم رشته بعدی را با آن هماهنگ می‌کردیم
این دانشجوی دکترای فلسفه اظهار می‌دارد: خانم مرتضوی می‌گفت که بازسازی اسناد را باید به افراد مطمئن سپرد و از این‌رو چند نفر برای این کار انتخاب شدند. آنها رشته کاغذهای اسناد خردشده را برای ما می‌آوردند و ما با احتیاط آنها را برمی‌داشتیم و روی تخته‌ای که به اندازه کاغذ  A4بود گذاشته و این رشته‌های کاغذ را داخل کشی که به این تخته وصل شده بود قرار می‌دادیم.

وی ادامه داد: یک کش بالای تخته بود و یک کش در پایین و ما یک سر رشته کاغذ را زیر کش می‌گذاشتیم و رشته بعدی را نگاه می‌کردیم و از روی حرف‌ها، فاصله‌ها و علائم، رشته بعدی را با آن هماهنگ می‌کردیم.

گاهی اوقات برخی اسناد فاقد چند رشته بود
امی ‌خاطرنشان کرد: گاهی اوقات که یک سند درست می‌شد، فاقد چند رشته بود، ولی تقریباً اکثر اسناد به درستی تنظیم می‌شد.

وی اضافه کرد: چون آمریکایی‌ها خیلی از این اسناد را با عجله پاره کردند، برخی از رشته‌های آنها به صورت پشت سر هم قرار داشت و اگر با احتیاط از رو این رشته‌ها را برمی‌داشتیم، سایر رشته‌ها را پیدا می‌کردیم.

اسناد پس از جمع‌آوری برای ترجمه در اختیار دانشجویان قرار می‌گرفت
امی‌ افزود: یادم می‌آید در آن روزها یک‌بار رجوی، سرکرده گروهگ منافقین، در ورزشگاه شهید شیرودی که نزدیک لانه جاسوسی بود، سخنرانی داشت؛ افراد زیادی جمع شده بودند و تیراندازی شد، ولی ما با کمال آرامش در ساختمان لانه جاسوسی به کار خود ادامه می‌دادیم و توجهی به این سر و صداها نکردیم.

حجاب زن ایرانی در گذر تاریخ

حجاب و پوشش زنان در تاریخ ایران فراز و فرودهایی را به خود دیده است. در برخی از دوره ها پوشش از سوی حکومت ها مورد حمله قرار گرفته و در دوره هایی نیز مورد حمایت بوده است. اما در تمامی دوره ها، آنچه نمود دارد فرهنگ عفاف است که ریشه های خود را حفظ کرده و به نسل های دیگر انتقال یافته است.

پوشش زن ایرانی پیش از اسلام[۱]

با استناد به مدارک به دست آمده از دوره هخامنشیان، مانند تندیس ها، سکه ها، نقوش فرش، پارچه و نقش برجسته هایی که تعدادی از آن ها به خارج از ایران منتقل شده اند، و یا نوشته های برخی از تاریخ نگاران، می توان چنین برداشت کرد که پوشاک زنان ایرانی عبارت از لباس های بلند تا قوزک پا و گاهی فراخ، پیراهن های ساده تا پایین ساق پا به صورت ساده یا ریشه دار، و با آستین های بلند یا کوتاه بوده است.[۲]

لباس های زنان ایرانی در دوره اشکانی عبارت از پیراهنی بلند تا به روی زمین، گشاد، پُرچین، آستین دار یا بدون آستین و یقه راست بوده است. همچنین پیراهنی دیگر داشته اند که روی اولی می پوشیدند و قد آن نسبت به اولی کوتاه و ضمناً یقه باز بوده است. روی این دو پیراهن، چادری سر می کرده اند.[۳]

با مقایسه چندین نقش سنگی آناهیتا و نقوش دیگر با هم، به نظر می رسد که بانوان ساسانی، پیراهن بلند بسیار پرچین و گشاد می پوشیده اند و آن را با نواری در زیر سینه ها، مانند بانوان اشکانی، جمع کرده، می بستند.[۴]زنان عهد ساسانی گاهی چادرِ گشاد پرچین به سر می کردند که تا به وسط ساق پا می رسیده است.[۵]

پوشش زن ایرانی پس از اسلام

از اوایل دوره اسلامی تا عصر مغول

بحث پوشاک زنان ایرانی را در ارتباط با تمدن و فرهنگ اسلامی، باید از دوران سامانیان آغاز کرد. چون سامانیان خود را از نسل ساسانیان می دانستند، باید اذعان کرد که پوشش ایرانیان در این دوران(از اوایل دوره اسلامی تا عصر مغول) همان پوشش دوره ساسانی است که پیش تر درباره آن توضیح داده شد و زنان بالطبع از پوشش های سنتی چادر و روبندهای ابریشمی برای حجاب و پوشش خود استفاده می کردند، آن هم در رنگ های مختلف زرد، آبی و سیاه. در همین رابطه، مینیاتوری از یک نسخه بسیار قدیمی در کتابخانه ملی پاریس موجود است که ترکان خاتون، مادر سلطان محمد خوارزمشاه و حرم های او در لشکر مغول را می نمایاند که دو زن، یکی با چادر سفید و دیگری با مقنعه و چادر سیاه نقاشی شده اند.[۶]

دوران مغول و ایلخانان

در جامعه ایلی ایران قرون دوازدهم و سیزدهم میلادی(پنجم و ششم و هفتم هجری قمری)، بنابر نحوه زندگی ساده و بی پیرایه، همگام با اقتصاد شبانی، لباس و طرز آرایش زنان بسیار ساده و نزد همه طبقات یک شکل بوده است. این لباس عبارت بود از نیم تنه بلندی که بر روی سینه آستر داشت. همه زنان شلوار می پوشیدند و دارای پوستین های یک شکل بودند.[۷]

کمی پس از این دوره، در اثر تماس با ممالک متمدن همسایه، به خصوص چین و افزوده شدن بر قدرت اقتصادی مغول ها، لباس ها تغییر شکل یافت و زنانه تر شد. زنان شوهردار بر روی پیراهن خود چیزی شبیه به کیمونوی چینی، که بسیار گشاد بود و جلو آن تا پایین باز و آستین ها نیز بسیار گشاد بود و تا نوک پا می رسید، می پوشیدند. کلاهی بر سر داشتند که از جنس حصیر یا پوست درخت بود.[۸] موهای زنان و طرز آرایش آن ساده بود. فرق را از میان سر، باز می کردند، گیسوان را دو تا می بافتند و بر شانه ها می انداختند و به این ترتیب موها از زیر کلاه نمایان بود.[۹]

در دوره ایلخانی، در ایران ملکه ها و همسران طبقه اشراف به همین ترتیب لباس می پوشیدند و طرز آرایش گیسوانشان نیز همان گونه بود که وصف شد. زنان ایرانی هنگام بیرون رفتن از منزل در حجاب بودند و برقع بر رخ می افکندند، به طوری که هیچ گوشه ای از بدن آن ها نمایان نمی شد؛ در حالی که در همین زمان زنان ترک و مغول، پوششی نداشتند.[۱۰]

دوران تیموریان و صفویه

از نوشته های سیاحان معروفی مانند کلاویخو و آثار مینیاتوری باقی مانده از دوره تیموری می توان دریافت که زنان در این دوره از انواع کلاه، چارقد، روسری سه گوش (لچک)، نوار، عرقچین، روسری توری، روبنده و چادر برای پوشش سر و بدن خود، استفاده می کردند.[۱۱]

زنان هنگام بیرون رفتن از خانه، از روی همه ملبوسات، لباس بلند سفیدی می پوشیدند که از سر تا پا، بدن و صورتشان را مستور می ساخت و تنها مردمک چشم آن ها قابل رؤیت بود. زنان عموماً چهار پوشاکِ حجاب داشتند؛ دو تا را در خانه سر می کردند و دو تای دیگر را هنگام خروج از منزل به آن ها اضافه می نمودند.[۱۲]

دوران افشاریه و زندیه

در دوره افشاریه، حجاب و پوشش زنان همانند دوره پیش از آن بوده و زنان با پوشش کامل و چادر در اجتماع ظاهر می شدند. در کتاب «عالم آرای نادری»[۱۳] به مواردی بر می خوریم که گویای این مدعاست.

در دوران زندیه نیز زنان از چارقد برای پوشش سر استفاده می کردند که گاه چارقد را در زیر چانه با جقه تزیین می کردند. موها بیشتر به صورت بافته شده نگهداری می شد و از تزئینات طلایی نیز استفاده می گردید. در خارج از منزل، زنان چادری به رنگ سیاه و سرمه ای یا رنگ های تیره دیگر به سر داشتند و از روبنده نیز برای پوشاندن خود استفاده می کردند.[۱۴]

دوران قاجاریه

پوشش زنان در عهد قاجار را می توان در سه دوره بررسی کرد:

دوره اول، تا پیش از ناصرالدین شاه است که پوشش زنان عبارت بود از چادرهای بلند مشکی که بالای آن پارچه ای سفید بود که زنان آن را به سر خود می انداختند و به وسیله چند شبکه ای که آن پارچه سفید در مقابل چشمان زن داشت، جلوی خود را می دیدند.

دوره دوم، دوره ناصرالدین شاه بود که پوشش زنان، چادرهایی بود که از سر تا پایشان را می پوشاند و فقط چشم هایشان از پشت روبند توری یا قلاب دوزی شده که در زیر چادر به صورت می انداختند، به بیرون دید داشت.

پس از مسافرت ناصرالدین شاه به روسیه و فرنگ و دیدن پوشش زنان آنجا، شاه زنان حرمسرا را واداشت تا چاقچورها (شلوار بلند چین دار مخصوص زنان) را کنار گذارند، شلیته های کوتاه سر کنند و سر و موی خود را نیز با روسری های سفید ساده بپوشانند! سلیقه شاه به تدریج از درون حرمسرا به بیرون سرایت کرد و بسیاری از زنان و دختران خواص نیز به آن گراییدند؛ اما این خواست در میان مردم عادی، به دلیل فضای مذهبی حاکم بر جامعه ایران، جای خود را پیدا نکرد.

دوره سوم، از زمان سلطنت مظفرالدین شاه تا پایان دوره قاجار بود. در این دوره، کت و دامن و لباس به شیوه فرنگی، به ویژه در میان زنان طبقه مرفه، افزایش یافت. خانواده های وابسته به دربار از این نوع پوشش استفاده می کردند و زنان روشن فکری چون «قره العین» بهایی نیز بدون حجاب در جمع ظاهر می شدند.[۱۵]

دوران پهلوی اول

پس از مشروطیت و به قدرت رسیدن گروهی از طرفداران غرب، روند نوگرایی و تجددخواهی شکل تازه ای به خود گرفت و کم کم عقده های محبوس در سینه غرب زدگان گشوده شد. شعرایی چون عارف قزوینی و ایرج میرزا، اشعاری در مخالفت با سنن دینی و حجاب سرودند و برخی نویسندگان و علمای دین را به باد ناسزا و مسخره گرفتند. سال های پایانی سلطنت قاجار در حقیقت سال های انزوای روحانیت شیعه و دوران میدان داری غرب زدگان و وابستگان بود.

در کنار غرب زدگان مسلمان، گروهی از بهاییان نیز به آرامی و در لوای فعالیت های آموزشی، در پی القای فرهنگ بی حجابی به نسل آینده کشور بودند. مدرسه «تربیت» به وسیله بهایی ها تأسیس شده بود و نمونه ای از این مراکز آموزشی بود که نسبت به ثبت نام مسلمانان نیز مضایقه نمی کرد. در این مدرسه، آزادی از نوع جدید آن وجود داشت و دختران نیز همانند پسران حق داشتند آواز بخوانند و برقصند.[۱۶]

وقایع نگاران از سفر رضاشاه به ترکیه به عنوان نقطه عطفی در حکومت پهلوی اول و عامل اساسی جلب توجه وی به موضوع کشف حجاب یاد می کنند. در بهار سال ۱۳۱۳، هنگامی که رضاشاه سفر خود را به ترکیه آغاز می کرد، همسر و دختران شاه برای اولین بار بی حجاب ظاهر شدند.

بلافاصله پس از بازگشت از سفر، رضاخان در تدارک کشف حجاب برآمد. در این سال به آموزش و پرورش ابلاغ شد که لازم است معلمان و دانش آموزان بدون حجاب در مدرسه حاضر شوند؛ اما در بسیاری از موارد نسبت به رعایت این ابلاغ با مماشات برخورد می شد. این ابلاغیه خود مخالفت هایی را از سوی نیروهای مذهبی برانگیخت.

بالأخره در روز ۱۷ دی ماه ۱۳۱۴ قانون اجباری کشف حجاب به سرتاسر کشور ابلاغ شد و از آن پس زنان از حضور در خیابان ها و معابر عمومی و مجالس با حفظ حجاب منع شدند. پاسبان ها و مأموران حکومتی هر زن محجبه ای را در کوچه و خیابان می دیدند به تعقیب وی می پرداختند و گاه تا داخل خانه ها می رفتند تا چادر و روسری را از سر زنان بکشند. در جریان این یورش ها، بسیاری از زنان به شدت مضروب شدند و تعدادی از آن ها بچه های خود را سقط کردند. کار به جایی رسید که برخی از زنان برای حفظ حجاب و از ترس مقابله با مأموران مجبور شدند به مدت چند سال در خانه بمانند و جز مواقع خاص، که نیروهای حکومتی در کوچه و خیابان دیده نمی شدند، خارج نشوند.

دوران پهلوی دوم

پس از روی کار آمدن محمدرضا، گروهی از زنان که از فشار حکومت پدرش سخت به ستوه آمده بودند، در مخالفت با کشف حجاب، در معابر عمومی با چادر ظاهر شدند. در مهرماه ۱۳۲۰ش، آیت الله سیدابوالقاسم کاشانی طی نامه شدیداللحنی به نخست وزیر وقت، خواهان کم کردن فشار بر زنان محجبه شد و پاسخ مساعد دریافت داشت. بالأخره در سال ۱۳۲۳ش، آیت الله سید حسین طباطبایی قمی، از مراجع وقت، طی نامه ای از شاه تقاضا کرد کشف حجاب اجباری را لغو کند.

پس از لغو کشف حجاب، زنان مسلمان به طور علنی باحجاب ظاهر شدند؛ اما در این دوره بیشتر زنان در خارج از خانه از چادر رنگی استفاده می کردند. البته برخی از زنان خانواده های بی تقیّد که طی چند سال طعم آزادی به سبک غربی را چشیده بودند، دیگر حاضر به بازگشت به فرهنگ حجاب نبودند. مهم ترین تفاوت کشف حجاب در عصر پهلوی اول و دوم این بود که کشف حجاب در عصر رضاشاه به زور سرنیزه و در عصر محمدرضا به پشتیبانی تبلیغات حکومتی، گسترش یافت.[۱۷]

در واقع پهلوی دوم با برنامه ای حساب شده و از طریق رسانه های گروهی، مراکز آموزشی، ادارات و سینماها تلاش کرد تا زنان را به بی حجابی و برهنگی تشویق کند. وی می خواست با وارد کردن زنان به صحنه های اجتماعی، خود را مدافع حقوق آنان جا بزند، حال آنکه زنان نیز همانند مردان از ابتدایی ترین حقوق انسانی مثل حق انتخاب آزاد، محروم بودند. اما هر چه به روزهای پایانی عمر رژیم شاه نزدیک تر می شدیم، جریان رواج حجاب شدت می گرفت و اقشار گوناگون با انگیزه های متفاوت به پوشش اسلامی روی می آوردند.[۱۸]

پس از انقلاب اسلامی

با توجه به اهمیتی که مبحث حجاب، پیش از انقلاب و نیز در جریان انقلاب پیدا کرده بود، طبیعی بود که پس از انقلاب هم انقلابیون در صدد ترویج، تعمیق و گسترش آن باشند. بنا بر این حجاب به عنوان امری ضروری تلقی شد و رعایت آن الزامی گردید. این مسئله اعتراضات اندکی را در پی داشت و برخی از اقلیت ها و گرایش های لائیک و ضددین، به اعتراض و راهپیمایی بر ضد آن دست زدند که با عکس العمل مردم و خصوصاً زنان انقلابی و محجبه مواجه شد و نهایتاً با حضور مردم در انتخابات و رأی دادن به جمهوری اسلامی، به تدریج حجاب در همه جامعه فراگیر شد.[۱۹]

سوتیتر

مهم ترین تفاوت کشف حجاب در عصر پهلوی اول و دوم این بود که کشف حجاب در عصر رضاشاه به زور سرنیزه و در عصر محمدرضا به پشتیبانی تبلیغات حکومتی، گسترش یافت. در واقع پهلوی دوم با برنامه ای حساب شده و از طریق رسانه های گروهی، مراکز آموزشی، ادارات و سینماها تلاش کرد تا زنان را به بی حجابی و برهنگی تشویق کند.

 

 

[۱] مریم شاهچراغیان، فراز و فرودهای حجاب در ایران.

[۲] مرتضی راوندی، تاریخ اجتماعی ایران، ص ۴۷۶٫

[۳] بنفشه حجازی، زن به ظن تاریخ (جایگاه زن در ایران باستان)، ص ۱۴۱٫

[۴] جلیل ضیاءپور، پوشاک باستانی ایرانیان از کهن ترین زمان تا پایان شاهنشاهی ساسانیان، ص ۳۰۷٫

[۵] حجازی، همان، ص ۱۹۸٫

[۶] سید قاسم موسوی، نگاهی بر سیر تاریخی حجاب زنان در فرهنگ ایران، ص ۳۱۰٫

[۷] شیرین بیاتی، زن در ایران عصر مغول، ص ۴۵٫

[۸] همان

[۹] رشیدالدین فضل الله همدانی، جامع التواریخ، ترجمه برزین، جلد ۳، ص ۲۰۲٫

[۱۰] سفرنامه مارکوپولو، ترجمه حبیب الله صحیحی، ص ۳۰۳٫

[۱۱] سفرنامه کلاویخو، ترجمه مسعود رجب نیا، ص ۸۲٫

[۱۲] سیاحت نامه شاردن، ترجمه محمد عباسی، جلد ۴، ص ۲۱۸٫

[۱۳] محمدکاظم مروی، عالم آرای نادری، جلد ۳، ۱۳۶۴، ص ۹۵۸٫

[۱۴] غلامرضا ورهام، تاریخ سیاسی و اجتماعی ایران در عصر زند، ۱۳۶۶، ص ۱۶۰٫

[۱۵] میترا مهرآبادی، زن ایرانی به روایت سفرنامه نویسان فرنگی، ۱۳۷۹، ص ۱۲۰٫

[۱۶] زیبایی نژاد و سبحانی، درآمدی بر نظام شخصیت زن در اسلام، ۱۳۸۳، ص ۱۵۲ تا ۱۵۵٫

[۱۷] زیبایی نژاد و سبحانی، همان، ص ۱۶۳٫

[۱۸] رضا رمضان نرگسی، بررسی وضعیت حجاب در ایران از سال های آخر حکومت پهلوی تا پایان جنگ تحمیلی، «حجاب، مسئولیت ها و اختیارات دولت اسلامی»، جلد ۲، ۱۳۸۷، ص ۵۸ تا ۶۱٫

[۱۹] رمضان نرگسی، همان، ص ۷۶٫

 

دولت مردان با روحیه و مواضعی انقلابی، جلوی زیاده خواهی آمریکا را بگیرند

همسر سردار شهید منصور عابدی با اشاره به نقض آشکار برجام از سوی آمریکا گفت: شاهد دست کردن آمریکا در جیب ملت ایران هستیم آن هم در مقابل چشم مسئولین کشور! باز هم روح برجام سالم است و نقض نشده! با این همه عهد شکنی باید پرسید آیا برجام اصلا روحی هم دارد ؟

فاطمه توکلی، همسر سردار شهید منصور عابدی در گفت وگو با پایگاه خبری تحلیلی طنین یاس، در پاسخ به این سؤال که آیا برداشت غرامت ۲ میلیارد دلاری از اموال بلوکه شده ایران، نقض برجام محسوب می شود یا نه، اظهارداشت: این نقض آشکار برجام است و با توجه به تاریخ عهد شکنی و دشمنی آمریکا با ایران و فرمایشات مقام معظم رهبری و هشدارهای ایشان، بروز چنین رفتاری از جانب آمریکا نه تنها قابل پیش بینی بلکه قطعی بود.

وی ادامه داد از ابتدا رهبر معظم انقلاب اسلامی فرمودند که من خوشبین نیستم، اینها – آمریکا- خدعه می کنند، دشمن همیشه دنبال نیرنگ و خدعه است.. و ما چون پیرو ولایت هستیم از اول می دانستیم  این تعهدات کارساز  نیستند.

همسر سردار شهید عابدی گفت: همه این مذاکرات، بیانیه های، تعهدات و در نهایت برجام بازی بیش بر سر ایران نبود و خوب هم بازی در آوردند! و مشتی غافل هم گولشان را خوردند.

توکلی با بی اهمیت خواندن بیانیه های دولت و حکم های غیرقانونی کنگره آمریکا، اظهار داشت: رهبر انقلاب می فرمانید:« ورق پاره یک دولت فاسد پوک، علیه حزب الله اهمیتی ندارد، امروز حزب الله پیکره رشید خود را در دنیای اسلام نشان می دهد و بیانیه یک دولت فاسد وابسته تو خالی پوک علیه او اهمیتی ندارد» بنابر این فرمایشات، ورق پاره های آمریکا و ادعای خالی و پوک آنها برای ملت ایران نیز بی اهمیت و فاقد اعتبار است.

وی گفت: امروز مردم ما باید از مسئولین بخاطر اعتماد و رد کردن برخی از خطوط قرمزها در مذاکرات و از آمریکا به خاطر عهد شکنی و دزدی به با بهانه هایی کذب، مطالبه گری کنند.

همسرسردار شهید عابدی با اشاره به برخی از اتفاقات و جریاناتی که در کشور بر سر بنزین یا درج نامه هایی از سوی سرانه فتنه، گفت متأسفانه این موارد هم  بازیگری برای منحرف کردن ذهن مردم از برجام و مطالبه گری آنها در این خصوص است، چرا که شاهد هستیم نه تنها تحریم ها حذف نشدند بلکه تعلیق هم نشده و به شکل و ظاهری دیگر رخ می نمایانند! و حال شاهد دست کردن آمریکا در جیب ملت ایران هستیم آن هم در مقابل چشم مسئولین کشور! باز هم روح برجام سالم است و نقض نشده! با این همه عهد شکنی باید پرسید آیا برجام اصلا روحی هم دارد ؟

توکلی ادامه داد: این مذاکرات و در نهایت برجام باعث شد که مردم، مخصوصا آنها که چهره آمریکا را بزک کرده نشان می دادند، خود عهد شکنی و دشمنی و خدعه این کشور را لمس کنند.

همسر سردار شهید منصور عابدی در پایان گفت: آبرو، عزت مردم ایران از هر چیزی مهم است و باید در حفظ آن کوشید، دولتمردان جلوی آمریکا بایستند، انقلابی پیش بروند و بر روی مواضع انقلابی خود بایستند و در این راه باز هم خانواده شهدا و ایثارگران پیش قدم هستند.

دفاع از حرم عمه رقیه، واجبی افضل از عشق پدری

به ریحانه ام بگویید خیلی دوستش دارم و داشته ام اما ریحانه جان دفاع از حرم رقیه ابا عبدالله الحسین (ع) برای من واجب تر است .

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی طنین یاس همدان ؛ به مناسبت گرامی داشت وفات حضرت زینب (س) سلسله خاطرات شهید کرمی از شهدای مدافع حرم استان همدان را که دارای دختری سه سال هستند می خوانیم .

بردار این شهید گرانقدر از زبان همرزمان وی می گوید: مجتبی در سوریه آنقدر رشادت از خود نشان داد که گویی نیروهای تکفیری برایش به حساب نمی آیند و از آنها هیچ هراسی به دل ندارد.

مجتبی به گونه ای مبارزه می کرد که گویی سال های سال است در میدان نبرد بوده و خستگی برایش بی معنا شده است تا جایی که تحسین همگان را برانگیخته بود.

اما در یکی از شب ها که قرار بود عملیاتی به علیه کفار انجام شود قرار بر این شد تا به رسم دوران هشت سال مردانگی و غیرت که باعث جنگی سخت از سوی صدام بر ایران شد، مراسم حنا بندان برگزار شود.

شب عجیبی بود و هرکس در حال و هوای خودش مطلبی را زمزمه می کرد، گویی که تمام منطقه در خوابی عمیق فرورفته است تا این بچه ها با خدای خود عشق بازی کنند.

زمان حناگذاردن بر دست ها فرارسید و قرار بر این شد که هرکس در کف دست خود نام مبارک حضرت زینب(س) را درج کند.

اما مجتبی رفتاری بر خلاف همه بچه ها انجام داد و نام حضرت رقیه(س) را بر کف دست خود نوشت؛ اقدامی که باعث تعجب همه همرزمان شد.

یکی از بچه ها سوال کرد مجتبی قرار ما چیز دیگری بود، چرا آن را انجام ندادی؟ مجتبی با بغضی سرشار از خوشحالی آرام گفت این قراری بین من و بی بی رقیه(س) است.

روز موعود فرا می رسد و مجتبی بازهم با رشادت های خود چندین تکفیری را به درک می رساند و ناگهان صدایی عجیب تمام منطقه را در سکوت فرو می برد…

مجتبی کرمی شهید شد…

آری او در سوم محرم به درجه رفیع شهادت نائل گشت تا بتواند برگ زرین دیگری را برای این مرزو بوم به ثبت برساند.

شهید مجتبی کرمی که از متخصصین چتربازی و غواصی تیپ ۳۲ انصارالحسین(ع) استان همدان بود سرانجام در هفتم محرم با همرزم شهیدش مجید صانعی در کنار سایر شهدای همدان آرام گرفتند.

قسمتی کوتاه از وصیت نامه شهید مجنبی کرمی خطاب به دختر سه ساله اش ریحانه: این شهید بزرگوار در وصیت نامه خود سفارش می کند که به ریحانه ام بگویید خیلی دوستش دارم و داشته ام اما ریحانه جان دفاع از حرم رقیه ابا عبدالله الحسین (ع) برای من واجب تر است .

تزریق آمپولهای زندان های ساواک باعث از دست دادن حافظه ام شد/خانواده ام گمان می کردند که شهید شده ام

کوکب حاتمی می گوید: از سال ۵۲ تا زمان پیروزی انقلاب اسلامی در زندان های ساواک در تهران تحت شکنجه بودم و به دلیل تزریق آمپول فراموشی، حافظه ام را از دست دادم و به مدت ۲ سال در بیمارستان تحت درمان بودم و در این مدت خانواده ام گمان می کردند که شهید شده ام اما سال ۶۰ حافظه ام را به طور اتفاقی به دست آوردم و خانواده ام را یافتم.

گفتگو از: مصطفی قهرمانی

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی طنین یاس،  نگارش زندگی«کوکب حاتمی» بانوی مبارز انقلابی و شاعر ۹ کتاب شعر در حوزه مقاومت و دفاع مقدس  که زندگی پر فراز و نشیبی را قبل از انقلاب اسلامی تا به امروز داشته است، کاری دشوار است چرا که هر لحظه از زندگی این بانو سرشار از حوادث و وقایع خاصی بوده است.متولد شهر مسجدسلیمان و ساکن شهرستان گچساران از توابع استان کهگیلویه و بویراحمد است.

در اواخر مقطع دبیرستان، با “فاطمه سیدی” یکی از فعالان مبارزه با رژیم شاهنشاهی آشنا شد و پس از شرکت در چندین جلسه، با شخصیت امام خمینی (ره) و اهداف عالیه ی ایشان آشنا شد و بعد از آن بود که فعالیت های ضدرژیم پلهوی را آغاز نمود. وی در جریان فعالیت در گروه موتلفه اسلامی بود که ماموریت یافت برای نفوذ در بدنه ارتش،امتحان ورودی ارتش را در پادگان عباس آباد تهران به عمل آورد و وارد آنجا بشود اما چند ماه بعد از حضورش در ارتش توسط ماموران ساواک شناسایی شد. او را برای بازجویی ابتدا به زندانی در مسجد سلیمان و سپس زندان اهواز فرستادند و پس از آنکه مطمئن شدند وی در گروه های ضدرژیم شاهنشاهی مشغول به فعالیت بوده است، به زندان تهران منتقلش کردند و مورد آزار و شکنجه قرار دادند؛ یکی از این شکنجه ها تزریق آمپول های فراموشی بود که در طول ۵ سال و اندی ارسارتش در زندان های رژیم پهلوی به دلیل تزریق بیش از حد آن، حافظه اش را از دست داد و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به مدت دو سال در بیمارستان تحت درمان بود. روزها می گذاشتند و او همچنان هیچ چیزی از گذشته اش نمی دانست.

خانواده اش گمان می کردند که ماموران ساواک او را به شهادت رسانده اند و حتی برایش مراسم ترحیم برگزار کرده بودند اما نمی دانستند که او در بیمارستان تهران تحت درمان است. عمل های جراحی پزشکان برای بازگرداندن حافظه او و تعدادی دیگر از شکنجه شدگان جوابگو نبود و پزشکان معتقد بودند که بازگشت حافظه بستگی به خود آنها دارد؛ تا اینکه شروع جنگ تحمیلی و پخش تصویر بمباران مسجد سلیمان توسط رژیم بعث عراق در تلویزیون تلنگری به او وارد کرد و باعث شد حافظه اش را بدست بیاورد، چرا که زادگاهش در این شهر بود. همین باعث شد پس از پیگیری های انجام شده خانواده اش پی به زنده بودنش ببرند و سال ۶۰ بود که به دیدارش رفتند اما “حسن حاتمی” برادر این بانوی مبارز انقلابی شهید شده بود و حسرت دیدنش را به دل خواهرش گذاشت.

بعد از بازگشت او به خانه اش، خواهر و برادرش بر اثر حادثه هایی دلخراش از دنیا رفتند و او را تنها گذاشتند. خودش می گوید: «کاش هرگز حافظه ام را به دست نیاورده بودم و در همان حال می ماندم و این صحنه های تلخ زندگی ام را به چشم نمی دیدم، آنقدر زندگی ام با فراز و نشیب رو به رو شده اند که یادآوری آن روزها باعث بغض و گریه ام می شود.» گفتگوی ما با این بانوی مبارز انقلابی و شاعر حوزه مقاومت و دفاع مقدس را با هم می خوانیم:

آغاز فعالیت های سیاسی از دوران دبیرستان

کوکب حاتمی در گفتگوی اختصاصی با طنین یاس با بیان اینکه یادآوری از آن دوران باعث غم و اندوهش می شود، به پاره ای از زندگی خود در دوران رژیم شاهنشاهی می پردازد و می گوید: یازده خواهر و برادر به همراه پدر و مادر و مادربزرگم در یکی از منازل کوچک شرکت نفت زندگی ساده ای را می گذراندیم. خانواده ما به طور سنتی مذهبی بودند؛ پایبندی به مذهب در سطح حلال و حرام، نماز و روزه و توجه به اهمیت حجاب را از پدرمان آموخته بودیم.

وی با اشاره به آغاز فعالیت های ضد شاهنشاهی و پیوستن به گروه موتلفه اسلامی می گوید: مقطع تحصیلی دبیرستان را طی می کردم که  با”فاطمه سیدی” آشنا شدم و او مرا با شخصیت امام خمینی(ره) آشنا کرد و همان باعث شد که وارد گروه موتلفه اسلامی بشوم. این گروه از کرمانشاه تا خوزستان فعالیت زیادی داشت و همیشه در جلسات خصوصی آنها شرکت می کردم.

حاتمی می افزاید: اعضای گروه از من درخواست کردند تا برای پیشبرد اهداف به بدنه ارتش نفوذ کنم، چرا که ارتش در آن منطقه قصد راه اندازی تشکیلاتی داشت و برای جذب نیرو اعم از زن و مرد اعلام نیاز کرده بود. در آن روزها مشغول فعالیت در دانشکده ی پرستاری بودم که آن را رها کردم و برای ورود به ارتش آماده شدم و ثبت نام کردم. به دلیل فعالیت های قبلی ام در دبیرستان از قبیل انشایی که ضد رژیم نوشته و خوانده بودم، مانع از ورودم به ارتش شدند. موضوع، توسط یکی از همکلاسی هایم که پدرش ساواکی بود، لو رفته بود و به گوش مسئولان رسیده بود.

ورود به ارتش و دستگیری توسط ساواک

این مبارز انقلابی ادامه می دهد: مدتی گذشت تا اینکه با ورود بازرسان شاهنشاهی به مسجدسلیمان، از طرف گروه نامه ای از زبان من مبنی بر ندامت و پشیمانی از اعمال گذشته و وفاداری ام به شاه و رژیم سلطنتی نوشته شد. با این نامه، دوباره تقاضای ورود به ارتش را کردم که خوشبختانه پس از بیست روز پاسخ مثبت به دستم رسید و البته این کار منوط به قبولی در امتحانات ورودی شد .

حاتمی با اشاره به ماموریتش در ارتش می افزاید: امتحان ورودی ارتش را در پادگان عباس آباد تهران به عمل آوردند و قبول شدم. وظیفه ای که از طرف گروه، در ارتش برعهده من گذاشته بودند ارائه گزارش وضعیت داخلی ساختمانها، گزارش رفت و آمدها و عضوگیری بود؛ هفت ماه در ارتش بودم و گاهی احساس می کردم میان غریبه هایی هستم که در نقطه مقابل اعتقادات و گرایشهای من هستند ولی به خودم می گفتم به خاطر اهداف مبارزاتی گروه، دوام بیاور.

اواخر سال ۵۱ بود که توسط ماموران ساواک شناسایی شد. خودش در این باره می گوید: مدتی بود که احساس می کردم تحت تعقیب هستم اما هرگز دست از ماموریتم نکشیدم و سرانجام توسط ماموران ساواک شناسایی شدم. ابتدا مرا به زندانی در مسجدسلیمان بردند، زندانی که بالای درب ورودی اش برای فریب همگان نوشته بودند “آموزش و پرورش”. از آنجا به زندانی در اهواز منتقلم کردم و بعد از اینکه عضویتم در گروه موتلفه اسلامی فاش شد، مرا به زندان کمیته مشترک تهران و سپس بعد از ۷ ماه به زندان اوین انتقال دادند و روزهای رنج، درد و سختی ام در آنجا آغاز شد.

روزهای تلخ و تاریک در زندانی‌های ساواک

حاتمی با بیان اینکه به شدت مورد شکنجه و آزار ماموران ساواک قرار گرفته است، می گوید: اوایل حضورم در زندان، یک خانمی هم در آنجا بود که وقتی فهمید مرا برای بازجویی می برند، شروع به گریستن کرد. موضوع را پرسیدم اما از این رفتارش فهمیدم که شکنجه های سختی در پیش دارم. مرا به یک اتاق بزرگ بردند و سوالاتی از من  پرسیدند اما چون پاسخ های درستی نمی دادم با مشت و لگد به جانم افتادند؛ به طوری که تعدادی از دندان هایم شکست و گاهی هم با اتو گردنم را می سوزاندند.

این بانوی مبارز انقلابی ادامه می دهد: یک نوع غذا در زندان به ما می دادند که بی نمک بود و من نمی توانستم آن را بخورم. نمک هایی را در داخل دستشویی برای دندان می گذاشتند که از روی ناچاری مقداری از آن را برداشتم تا به غذا بریزم، اما این کارم از دید یکی از ماموران مخفی نماند و به خاطر همین کارم بر اثر شدت شکنجه، دستم شکست.

وی می افزاید: قریب به ۶ سال در زندان تهران زندانی و تحت شکنجه های مختلف ماموران ساواک بودم و در این مدت تجربه حضور در پادگان جمشیدیه و زندان قصر را هم داشتم.

بر اثر تزریق آمپول،حافظه ام را از دست داده بودم

حاتمی در ادامه با بیان اینکه برای نحوه پاسخ دادن به سوالات ماموران ساواک آموزش خاصی ندیده بوده است، می گوید: برای پاسخ دادن به سوالات ماموران ساواک آموزش خاصی ندیده بودم و برای اینکه اصل ماموریتم را لو ندهم، پیش هر بازجو چیزی می گفتم. همین باعث شد بفهمند دروغ می گویم و بر شدت آزار و اذیت بیفزایند. تزریق آمپول های فراموشی را از همانجا آغاز کردند. این داروها باعث شد بعدها مدت طولانی را در فراموشی کامل به سر ببرم و حتی خود و خانواده ام را نشناسم. به آنها آمپول های “خوره ای” می گفتند. پشت سرمان ورم می کرد؛ تا مادامی که سر ورم داشت، کاری نداشتند و به محض خوابیدن ورم، مرفین تزریق می کردند. اثرات آن نوعی گیجی با فراموشی بود.

وی می افزاید: انقلاب اسلامی به پیروزی رسیده بود اما همچنان حافظه ام را به دست نیاورده بودم و در بیمارستان بستری بودم.خانواده ام گمان می کردند که ماموران ساواک مرا به شهادت رسانده اند.عمل های جراحی پزشکان برای بازگرداندن حافظه من و تعدادی دیگر از شکنجه شدگان ساواک جوابگو نبود و پزشکان معتقد بودند که بازگشت حافظه به خود ما بستگی دارد؛ تا اینکه شروع جنگ تحمیلی و پخش بمباران مسجد سلیمان توسط رژیم بعث عراق تلنگری به من زد و باعث شد که حافظه ام را بدست بیاورد، چرا که زاده آنجا هستم. بعد از مدتی فامیلی خود را به یاد آوردم و سرانجام خانواده ام متوجه حضور در بیمارستان شدند و به دیدارم آمدند. وقتی که یکی از برادرانم را از دور دیدم، گمان کردم که حسن است و صدایش کردم، همان موقع همه گریه کردند و از آنجا فهمیدم که حسن شهید شده است و حسرت دیدن او دلم ماند.

بازگشت به خانه پس از ۸ سال

حاتمی درمورد بازگشت به خانه و حوادث تلخ دیگر زندگی اش می گوید: از بیمارستان به خانه برگشتم اما ای کاش برنمی گشتم. خیلی اوضاع تغییر کرده بود. یکی از برادرانم که سرباز بود، اسلحه اش را به خانه آورده بود و برادر۷ ساله ام مشغول بازی با آن بود. خواهر آمد تا به او تذکر دهد اما تیر به صورت ناگهانی شلیک و موجب کشته شدنش شد. دقیقا روز چهلم برادرم حسن بود که خواهرم هم از دنیا رفت. بعد از مدتی هم یکی از برادرانم که به صورت حرفه ای فوتبال بازی می کرد، در حین بازی به زمین می افتد و دچار  ضربه مغزی می شود و او هم از دنیا می رود. همه این خاطرات تلخ باعث شدند که همیشه آرزو کنم کاش در حال فراموشی باقی می ماندم و این دردها را تجربه نمی کردم چرا که زخم این دردها از دردهای شکنجه هایم هم دردآورتر بوده اند.

وی در ادامه خاطره ای از برادر شهیدش را هم برایمان بازگو می کند: سال ۶۰ بود که حسن در بانه کردستان شهید شد. فعالیت های انقلاب هم داشت. به همراه مادرم به کردستان رفته بودیم و موقع شب، در هتلی در نزدیکی بانه ماندیم. همان شب خواب حسن را دیدم؛ اینکه کوله پشتی بر دوش داشت و تفنگ بر دست گرفته بود. با تعجب پرسیدم تو که شهید ای؟!  اینجا چیکار می کنی؟ گفت دارم نگهبانی می دهم. احساس می کنم تعبیر خوابم این است که شهدا با اینکه دستشان از این دنیا کوتاه شده است اما روحشان یکی از مدافعان اصلی این مرزو بوم است و همچنان رسالت خودشان را ادامه می دهند.

درد دل یک شاعرانقلابی

این شاعر مقاومت با انتقاد از عملکرد برخی مسئولان فرهنگی کشور می گوید: معمولا مسئولان و مدیران فرهنگی سالی یک مرتبه سراغی از ما می گیرند و این کارشان فقط به هفته دفاع مقدس و دهه فجر ختم می شود. معتقدم کار فرهنگی در سخنان بنیانگذار انقلاب اسلامی یافت می شود، اینکه فرموده اند که نگذارید انقلاب به دست نااهلان بیفتند.ما وقتی انقلاب می کنیم می گوییم که کار تمام شده است در صورتی که این گونه نیست.اگر انقلاب را به یک باغ تشبیه کنیم،این باغ نیاز به سم پاشی و پاکسازی دارد. از مدیری که جواب مردم را نمی دهد تا آن فردی که حکم ناعادلانه صادر می کند واختلاس های میلیاردی در کارنامه اش دارد، باید از باغ انقلاب هرس شود.

 

وی می افزاید: یک زمان اندیشه های حضرت امام(ره) از هر نوع و جنیسی زیر بنای فرهنگ عمومی ما را تشکیل می دادند و اما اکنون این اندیشه ها در جامعه و در بین مسئولان کم رنگ شده سات.

حاتمی با اشاره به نقش زنان در انقلاب اسلامی می گوید: در هر صورت ما زنان باید همیشه احساس مسئولیت کنیم. با توجه به نقش هایی که به عنوان همسر و یا مادر داریم، اگه کوچکترین خدشه ای به خانواده بیاید ما احساس درد می کنیم. زنان باید در قبال جامعه هم همین احساس مسئولیت را داشته باشند چرا که زنان مادران جامعه هستند.

وی انتخاب جامعه هدف برای برپایی برنامه های فرهنگی اصلاح سبک زندگی را راهکاری مناسب برای تقویت بنیه های فرهنگی و ترویج فرهنگ ناب محمدی (س) در زندگی خانوادها می داند و می افزاید: مدیران جامعه اسلامی باید از راهنمایی‌های قرآن و رهنمودهای رهبران الهی بهره گرفته و برای تحقق بخشیدن عینی یاد خدا و اسلام ناب در جمهوری اسلامی ایران برای تحصیل صفاتی که مدیر شایسته نیازمند به آن است تلاش کنند.

حاتمی در پایان با اشاره به چاپ کتاب هایش می گوید: تاکنون ۹ جلد کتاب با موضوع شعر مقاومت و دفاع مقدس از من به چاپ رسیده است که می توان به مرغک شیدا، خلوت دل، وقتی به تو می اندیشم،کوکب سوخته ( در سال ۸۲ یکی از ۳۰ اثر برتر کشور شناخته شد،کوکب رخشان( در بین زنان جنوب کشور رتبه اول را کسب نمود) خاطرات نور ( در خصوص شهدای گچساران، دهدشت و یاسوج به صورت نثر سروده شده است)من و یک شهر، آینه های آسمانی و … اشاره کرد.

مردم صداقت را توقع دارند، عمل به وعده‌ها را توقع دارند، پرهیز از مناقشات را توقع دارند، پرهیز از سرگرم شدن به حواشی و مسائل فرعی را توقع دارند، امانت و پاکدستی و برخورد با متخلف و خائن را توقع دارند؛ اینها در صدر مطالبات مردم قرار دارد.

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی طنین یاس، تنور انتخابات روشن شده و تا چندی دیگر بازار وعده‌های انتخاباتی نامزدهای مجلس شورای اسلامی داغ خواهد شد. پای حرف‌های مردم که می نشینید، گاهی مطالب و انتظاراتی را بیان می‌کنند که شاید هیچ ارتباطی به وظایف نمایندگان مجلس نداشته باشد؛ مطرح کردن چنین خواسته‌هایی ربطی هم به تحصیلات و شغل و موقعیت اجتماعی این مردم ندارد؛ عنوان «نمایندگی مجلس» به دنبال اسم یک شخص، کافی است تا خیل عظیمی از خواسته‌های مرتبط و نامرتبط، از سوی اقشار جامعه بر منتخبین مردم روانه شود؛ خواسته هایی که شاید طبق قانون، برآوردن آن‌ها در حوزه نمایندگی نمی‌گنجد.

با این وجود هرچقدر هم که مطالبات برخی از مردم به دور از حوزه کاری نمایندگان باشد، بازهم نامزدها حق ندارند برای کسب رای بیشتر، شعارهایی را به خورد مردم بدهند که از توانشان خارج است؛ مردم فراموش نمی‌کنند که در هر دوره انتخابات مجلس، بسیاری از کاندیداها در فرصتی که برای تبلیغاتشان داشته‌اند، چه قول‌هایی که به آن‌ها نمی‌دادند؛ از وعده بهبود معیشت مردم گرفته تا اصلاح وضعیت بحرانی جامعه در مسائلی چون اعتیاد و طلاق.

به گزارش طنین یاس، فارق از هرگونه نگاه جنسیتی به کرسی‌های مجلس، نمی‌توان منکر توانمندی‌های مختص یک جنس خاص در حوزه نمایندگی شد و نگاه زنانه یک بانوی نماینده در مجلس، حتماً در کیفیت عملکردش تاثیرگزار است، همانطور که در مردان نماینده این مسئله صدق می‌کند. اتفاقاً یک زن نماینده مجلس باید علاوه بر تمام ویژگی‌هایی که یک مرد نماینده دارد، توانایی بهتری برای شناسایی آسیب‌های اجتماعی و خلاهای تقنینی در حوزه زنان داشته باشد. در همین رابطه به سراغ برخی خانم‌های کشور رفته‌ایم تا از آن‌ها درباره انتظاراتشان از زنان نماینده مجلس پرسش کنیم.

حقوق خانم‌ها در قوانین کار بازبینی شود؛ بند «پ» نداشتم، شغل دولتی و دائم پیدا نکردم

فرشته رضایی یک مترجم زبان انگلیسی است و در مشاغل آزاد فعالیت می‌کند او با بیان اینکه بارها برای حضور در مشاغل دولتی تلاش کرده اما به علت نداشتن بند «پ» شانس داشتن یک شغل دولتی و در شأن تحصیلاتش را نداشته است، می‌گوید: حراست از حقوق خانوم ها در قوانین کار یکی از مهمترین خواسته‌های من از نمایندگان زن مجلس است. کارفرماها نباید به خانم‌‌ها حقوق کم و ساعت کاری زیاد را تحمیل کنند.

وی فراهم کردن زمینه حضور خانم‌ها در ورزشگاه را یکی دیگر از انتظاراتش برمی‌شمرد و اضافه می‌کند: خانم‌ها هم به محیط‌های ورزشی و پرهیجان نیاز دارند؛ آن‌ها هم مانند آقایان به مشاهده فوتبال و والیبال تیم‌های بزرگ در استودیوم‌های ورزشی علاقه‌مندند. به نظرم به جای منع کردن بانوان از این حضور، خانم‌های نماینده قوانینی را پیش بینی کنند که ما هم اجازه ورود داشته باشیم، به صورتی که شأن اجتماعی‌مان هم پایین نیاید.

قوانینی تصویب کنید که اشتغال زنان به نقش مادری و همسری‌شان آسیب نزند

حسنا دولتخواه، یک خانم متأهل و دانشجوی ارشد طراحی شهری در دانشگاه تهران است، او در شهر دماوند زندگی می‌کند و یکی از بزرگترین دغدغه‌هایش بحث ترویج سبک زندگی ایرانی –اسلامی است، وی در این مورد معتقد است: اگر نمایندگان توجه بیشتری به سبک زندگی اسلامی داشته باشند و قوانینی را در این زمینه تصویب کنند، به وظیفه همسری و مادری خانم‌ها که به خاطر درگیر شدن بیش از اندازه آن‌ها در شغلشان کمرنگ شده است، بیشتر بها داده می‌شود.

وی می‌گوید: شرایط اقتصادی اکنون به‌گونه‌ای است که بیشتر زنان باید برای تامین مخارج زندگی کار کنند و به نظرم بسیاری از ما زنان از کار کردن دل‌خوشی نداریم؛ به‌خصوص کار در محیط‌های مردانه و کارهای حداقلی مثل منشی گری. با این حال مجبور هستیم یک شغل داشته باشیم. از نمایندگان انتظار دارم کاری کنند که خانم‌‌ها بتوانند بدون دغدغه مالی به وظایف اصلیشان رسیدگی کنند. مثلا موقعیت‌های شغلی مخصوص زنان ایجاد شود. فروشگاه‌های زنانه، مدارس دخترانه، کارهای فرهنگی زنانه بر انجام کارهای مردانه برای خانم‌ها ارجحیت پیدا کند و از اون طرفی فرصت‌های شغلی مردانه که توسط خانم‌ها اشغال شده بود، برای آقایون خالی بشود.

این خانم خانه‌دار اضافه می‌کند: یکی دیگر از مشکلات زنان کشورمان بحث مهریه است که در آن به بانوان اجحاف می‌شود و با اینکه حق مسلم زن‌ها است اصلا نمیتوانند از آن استفاده کنند و به نظرم قانون آن سختگیرانه است.

نمی‌خواهم زنان ایرانی هم مانند ابزار تبلیغاتی شوند؛ لطفاً برای حجاب کاری کنید

خانم زارعی مسئول یک هیئت مذهبی و مادر یک پسر نوجوان است او از انتظاراتش چنین می‌گوید: نمایندگان زن هم جنسان خودم هستند، پس حتماً آن‌ها هم از شرایطی که کشور الان در مورد حجاب دارد، خبر دارند و امیدوارم بابت این قضیه بسیار ناراحت باشند. از آن‌ها توقع داریم که ارزش واعتبار جایگاه زن رو به او برگردانند و کاری کنند که از زن ایرانی هم مانند زن غربی به‌عنوان یک ابزار تبلیغی مورد بهره‌وری قرار نگیرد. به نظرم توجه جدی و غیرنمادین به حجاب اسلامی-ایرانی زنان بهترین راه‌کار است. اگر حجاب به معنای واقعی خود برگردد و هم‌ّوغم نمایندگان مجلس در تکریم امر به معروف ونهی از منکر باشد این مشکل حل خواهد شد.

نمایندگان زن مجلس در کارهایی که نمایندگان مرد کمتر متوجه می‌شوند، می‌توانند بهتر ورود کنند

فاطمه شعبانی ساکن کرج است و با مادرش زندگی می‌کند، او نقش بسیار مهمی برای نمایندگان زن قائل است و آن‌ها را در بهبود وضعیت زنان کشور بسیار موثر می‌داند و می‌گوید: نماینده زن مجلس یک وظیفه عمومی دارد، مثل بقیه نمایندگان و یک وظیفه هم دارد به حکم زن بودنش. نماینده زن باید علاوه بر اینکه در مسائل کلی کشور صاحب نظر است، در مسائل مربوط به زنان درک بالاتری داشته باشد و در کارهایی که نماینده مرد کمتر متوجه می‌شود، بهتر می‌تواند ورود کند. خطر کاهش جمعیت، عدم تمایل به ازدواج در جوانان، موج گرایش به فمینیسم، موج تجمل گرایی و مصرف گرایی، بیمه و حمایت از زن خانواده خود سرپرست،  هزینه های بالای آزمایش و درمان زنان باردار باید از اولویت‌های زنان نماینده مجلس باشد.

برای پسران جوان موقعیت کاری ایجاد کنید تا بتوانند زود ازدواج کنند

نگین در یکی از بهترین دانشگاه‌های کشور تحصیل کرده و با وجود مدرک کارشناسی ارشد، اصلاً از موقعیت اجتماعی خود راضی نیست، او احساس می‌کند کشورش برای او اهمیتی قائل نیست: از زنان نماینده هم همان توقعی را دارم که از بقیه نماینده‌ها؛ لطفاً به جای رسیدگی به منافع خودتان، مصالح مردم را در نظر بگیرید. البته احساس می‌کنم حتی اگر این حرف‌ها به گوشتان هم برسد بازهم تغییری در زندگی ما حاصل نشود. انتظار دارم بیشتر به جوانان و آینده آنان ارزش بگذارید و شرایط ازدواج و اشتغال برای آن‌ها ایجاد کنید. بسیاری از پسران به خاطر مشکلات مالی از ازدواج فرار می‌کنند و شانس ازدواج برای دختران کاهش می‌یابد.

فارغ از جنسیت و با نگاه به تخصص خود برای وضع قوانین بهتر و نظارت بر عملکرد دولت تلاش کنند

خانم صالحی به تازگی ازدواج کرده و در حوزه و دانشگاه تحصیل می‌کند او انتظاراتش را اینگونه بیان می‌کند: در مورد نمایندگان زن مجلس انتظارات من در دو بخش خلاصه می‌شود. بخش اول این که فارغ از جنسیت و با نگاه به تخصص خود برای وضع قوانین بهتر، نظارت بر عملکرد دولت و بهبود زندگی مردم، بیشترین تلاش را در حیطه تخصصی خودشان انجام بدهند و هرکاری از دستشان برمی‌آید در جهت اعتلای نام ایران انجام بدهند.

وی می‌افزاید: بخش دوم با نگاه به زن بودن آن‌ها و مطالبات مربوط به بانوان است که انتظار دارم اولا به وضع قوانین جدید رسیدگی کنند و برای اصلاح قوانینی که ایراد داشته و با شرع مقدس فاصله دارند اقدام کنند. دوما تمام تلاششان را برای بهبود وضعیت معیشت و زندگی زنان سرپرست خانوار یا بدسرپرست و انجام بدهند.

خانم صالحی درباره عدم توزیع موقعیت‌های اجتماعی نیز می‌گوید: سوما در جهت ارتقای جایگاه زنان تلاش کنند و موقعیت‌هایی که تنها بر اساس توانمندی و قدرت علمی و مدیریتی, انسان‌ها باید رتبه بندی بشوند، ولی متاسفانه به خاطر استیلای مردان چنین شرایطی برای زنان موجود نیست، تلاش کنند. مثل وزارت فرهنگ، آموزش و پرورش، وزارت خارجه و امثالهم که کارها صرفاً مردانه نیست و منافاتی با روحیات زنانه ندارد و آنچه مهم است فقط قابلیت ها است.

وی در پایان می‌گوید: اگر این بانوان سعی کنند خودشان بهترین الگوی زن مسلمان فعال در عرصه‌های اجتماعی و سیاسی بشوند و بهترین رسیدگی را ابتدا به خانواده خود و مسائل تربیتی ترتیب بدهند، وظایفشان را درقبال جامعه بهتر انجام خواهند داد.

به نظر می‌رسد که کسب رای مردم برای جلوس بر کرسی های نمایندگی مجلس شورای اسلامی هنر نیست، هنر نگه داشتن این رای و تثبیت نظر مردم درباره نماینده ای است که چهار سال پیش به او رای داده اند. هرچند که شاید بسیاری از توقعات مردم از نمایندگان مجلس به دور از حوزه کاری نمایندگان باشد، اما صداقت آن‌ها و قدرشناسی بابت مسئولیتی که دارند بی شک تأثیر بسیاری در حل وفصل کارها خواهد داشت.

در پایان حسن ختام انتظارات مردم از نمایندگانشان در خانه ملت را با مروری بر قسمتی از بیانات مقام معظم رهبری در این باره یادآور می‌شویم که در پاییز سال ۱۳۹۰ در جمع مردم کرمانشاه فرمودند:

«آنچه که مردم از مسئولین – بخصوص رده‌های بالاتر – توقع دارند، این است که با هم تعامل داشته باشند، وحدت داشته باشند، همکاری داشته باشند؛ هم در سطوح بالا، هم در سطوح میانه؛ بر اولویتهای کشور تمرکز داشته باشند، مسائل اصلی را جلو بیندازند، سرگرم مسائل فرعی و حاشیه‌ای نشوند، کار و تلاش بی‌وقفه انجام بدهند. مردم صداقت را توقع دارند، عمل به وعده‌ها را توقع دارند، پرهیز از مناقشات را توقع دارند، پرهیز از سرگرم شدن به حواشی و مسائل فرعی را توقع دارند، امانت و پاکدستی و برخورد با متخلف و خائن را توقع دارند؛ اینها در صدر مطالبات مردم قرار دارد.»

همسر شهید رضایی‌نژاد : داریوش پاداش اخلاصش را با شهادت گرفت

همسر شهید رضایی‌نژاد گفت:اخلاص در کار یکی از ویژگی‌های شهید رضایی‌نژاد بود که سبب شد تا خداوند شهادت را به عنوان پاداش به او هدیه کند.
شهره پیران، همسرشهید رضایی‌نژاد، در گفت‌وگو با خبرگزاری بین‌المللی قرآن(ایکنا)، با اشاره به این موضوع که آرمیتا درحال حفظ قرآن کریم است، گفت: آرمیتا جزء ۳۰ را حفظ می‌کند و من از این بابت بسیار خوشحالم؛ او به قرآن بسیار علاقمند است و روزانه قرآن می‌خواند و همین امر می‌تواند انشالله اثر خوبی در زندگی‌اش داشته باشد.

وی افزود: پس از شهادت همسرم، قرآن تنها چیزی بود که آرامم می‌کرد. شهادت همسرم ضربه سختی در زندگی‌ام بود و زمانی که در این لحظات مضطرب می‌شدم، تنها پناهم قرآن بود و همین آیات قرآن آرامبخش لحظاتم بود.

همسر شهید رضایی‌نژاد تصریح کرد: در لحظه‌های سخت و زمانی که به قرآن پناه می‌آوردم، شاهد آیاتی بودم که خداوند در آن آیات می‌فرماید که شهدا زنده‌اند و همین آیه آرام‌بخش لحظه‌های سختم بود.

وی بیان کرد: مدتی است مجری برنامه‌ای در خصوص خانواده‌های شهدای مدافع حرم هستم و در یکی از برنامه‌ها، دختربچه‌ای که چندسالی از آرمیتا بزرگ‌تر بود، دلش برای پدرش تنگ بود. به او گفتم خداوند در قرآن فرموده است که شهدا زنده‌اند پس پدرت زنده‌ است. حتی توصیه‌اش کردم که به هنگام ناراحتی قران بخواند چراکه قرآن من و آرمیتا را آرام می‌کند.

پیران اظهار کرد: اخلاص در کار یکی از ویژگی‌های شهید رضایی‌نژاد بود که سبب شد تا خداوند شهادت را به عنوان پاداش به او هدیه کند؛ داریوش، نه برای پول و نه برای مقام کار می‌کرد بلکه او همیشه اخلاص در کار داشت و هیچگاه اهل ریا نبود.

چگونه در سالمندی از کارافتاده نشوید

مدیر گروه تخصصی جمعیت، خانواده و تغذیه معاونت امور بهداشتی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی با اعلام ۱۵ بیماری سالمندی، راهکارهایی برای از کار نیفتادن در سالمندی را تشریح کرد.

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی طنین یاس به نقل از خبرگزاری تسنیم، دکتر اهدایی‌وند با اشاره به اینکه در مناطق تحت پوشش دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی جمعیت افراد ۶۰ سال به بالا ۵۱۸ هزار و ۱۸۷ نفر گزارش شده است، گفت: طبق سرشماری سال ۱۳۹۰ به طور متوسط حدود ۱۰٫۳ درصد کل جمعیت در حوزه استحفاظی دانشگاه سالمند هستند که این نسبت در شهرستان‌های تابعه از چهار درصد در شهرستان پاکدشت تا ۱۴٫۸درصد در شهرستان شمیرانات متغیر است.

وی “‌سالمندان، حامیان پویایی، بالندگی و جوانی جمعیت” را شعار امسال روز جهانی سالمند عنوان کرد و افزود: سازمان جهانی بهداشت، سالمندی پویا را به عنوان یک هدف دست یافتنی برای سالمندان مطرح می‌کند و اداره سالمندان وزارت بهداشت برای دستیابی به این هدف و کاهش میزان از کارافتادگی و وابستگی این قشر از جامعه؛ برنامه‌های کشوری مراقبت‌های ادغام یافته سالمندان و همچنین بهبود شیوه زندگی سالم در دوران سالمندی را ابلاغ کرده است که در محدوده این دانشگاه در حال اجراست.

اهدایی وند با اشاره به تنظیم برنامه ادغام یافته سالمندان در دو سطح پزشک و غیرپزشک و براساس بار بیماری‌های دوره سالمندی اظهار داشت: با توجه به این موضوع که مشکلات سلامتی سالمندان بیشتر مربوط به بیماریهای غیر واگیر و مزمن است؛ ۱۵ بیماری که بیشتر منجر به مرگ زودرس یا ایجاد ناتوانی در این قشر می‌شود در اولویت قرار گرفتند که از آن جمله می‌توان به بیماریهای قلبی عروقی، اختلالات فشارخون، دیابت، اختلالات تغذیه ای، اختلالات شنوایی و بینایی، اختلالات روانی، پوکی استخوان، بی اختیاری ادراری، دمانس ،سل ریوی، مشکلات تعادل بدن و ایمن سازی اشاره کرد.

مدیر گروه تخصصی جمعیت، خانواده و تغذیه معاونت امور بهداشتی خاطرنشان ساخت: تلاش کارشناسان ما بر این است که با انجام مداخلات مناسب، باعث کاهش میزان بروز بیماری‌های دوران سالمندی شوند و برای ایجاد یک زندگی پویا، سالمندان و خانواده های آنها را یاری رسانند.

به گزارش دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی، اهدایی‌وند با اشاره به اجرای برنامه بهبود شیوه زندگی سالم برای سالمندان گفت: در این برنامه با آموزش هدفمند به دنبال اصلاح رفتارهای غیربهداشتی و جایگزینی الگوهای مناسب و سالم در سالمندان هستیم. محتوای آموزشی این برنامه در یک مجموعه چهار جلدی توسط اداره سلامت سالمندان وزارت بهداشت تدوین شده و کلاس‌های آموزشی نیز به شکل استاندارد و توسط کارشناسان آموزش دیده در مراکز بهداشتی درمانی و خانه های بهداشت برگزار می شود.

وی با اشاره به تاکید اداره سالمندان بر آموزش تغذیه سالم به سالمندان، برنامه ریزی‌های صورت گرفته در این خصوص نظیر آموزش عمومی، برگزاری کلاس‌های پخت عملی و جشنواره های غذا و… برای کمک به سالمندان و خانواده‌هایشان در راستای داشتن تغذیه سالم تر را مطرح کرد.

اهدایی‌وند مراقبت‌های بهداشتی و درمانی مورد نیاز سالمندان را با سایر گروه‌های سنی  متفاوت دانست و تامین این نیازها را مستلزم هماهنگی گسترده با سازمان‌های دولتی و غیردولتی  برشمرد و یادآور شد کارشناسان این اداره در سطوح ستادی و محیطی با شهرداری، بهزیستی، ادارات ارشاد اسلامی، نهضت سوادآموزی، کمیته امداد امام خمینی (ره) و همچنین مراکز صنعتی مثل کارخانه‌ها در تعامل هستند و با توجه به بافت منطقه و نیازهای ویژه سالمندان همکاری‌های بسیار خوبی در این زمینه انجام شده است.

وی ارائه خدمات پروتز کامل دندان با قیمت دولتی توسط دانشکده دندانپزشکی، معاینه پزشکان متخصص شاغل در بخش‌های خصوصی، اجرای برنامه مراقبت‌های ادغام یافته سالمندان و ارزیابی دوره ای سلامت میانسالان در بخش‌های تحت پوشش سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را از جمله این اقدامات عنوان کرد.

اهدایی‌وند در پایان ضمن آرزوی سلامتی برای تمامی سالمندان کشور اظهار امیدواری کرد همه این عزیزان دوران سالمندی پویا و توام با نشاطی را سپری کنند و سیستم بهداشتی نیز بیش از پیش توفیق خدمت به این عزیزان را داشته باشد.

برخی زنان در غرب جزو گروه بندی بشری محسوب نمی‌شوند

عضو شورای فرهنگی اجتماعی زنان شورای عالی انقلاب فرهنگی گفت: من در خارج از ایران زنان غربی را دیدم که جزو گروه بندی بشری محسوب نمی‌شدند و حاضرم این حرف را اثبات کنم.

به گزارش خبرنگار دانشگاه خبرگزاری دانشجو، فرشته روح افزا، عضو شورای فرهنگی اجتماعی زنان شورای عالی انقلاب فرهنگی صبح امروز در کنفرانس بین المللی سکوت صلح که در دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران برگزار شد با بیان اینکه متاسفانه صلح در جهان جایگاه واقعی خود را از دست داده است گفت: من مطالعات بسیاری را در مباحث حقوق بشری داشته‌ام، متاسفانه باید بگوییم که معانی حقوق بشری را باید بار دیگر باز تعریف کرد .مدعیان حقوق بشر معتقدند که جهان مخصوص همه انسان‌ها نبوده و زنان کشورهای مسلمان، سیاه پوستان یمنی، سوری و عراقی در چارچوب حقوق بشری جایگاهی ندارند.

 
وی تصریح کرد: مفاهیم آزادی صلح و حقوق بشر در جهان امروز معنای واقعی خود را از دست داده است. متاسفانه امروز جایگاه حقوق زن در جهان نامعلوم است و نگاه ابزاری نسبت به آنان وجود دارد.من در خارج از ایران زنان غربی را دیدم که جزو گروه بندی بشری محسوب نمی‌شدند و حاضرم این حرف را اثبات کنم.

 
عضو شورای فرهنگی اجتماعی زنان شورای عالی انقلاب فرهنگی با اشاره به وضعیت جایگاه زن در غرب گفت: روزی نیست که اخباری از کشته شدن فرزندان و زنان به گوش نرسد متاسفانه آمار قاچاق زنان در کشورهای همسایه رو به افزایش است. جامعه بین المللی سازمان ملل متحد باید نسبت به این موضوع حساسیت نشان دهد.

 
روح افزا گفت: متاسفانه برخی نیز در داخل مباحث حقوق زنان را طوری بازگو می‌کنند که آنان را در مقابل مردان قرار داده و جایگاه عشق ورزی زنان کم رنگ می‌شود. باید لغت نامه جدیدی را در راستای حقوق بشر ایجاد کنیم.

 
وی گفت: امیدواریم که صلح و امنیت در سطح جهان استقرار یافته و دیگر شاهد جنگ‌های خانمان سوز و کشتار انسان‌های بی‌گناه نباشیم.

 

عضو شورای فرهنگی اجتماعی زنان شورای عالی انقلاب فرهنگی در پایان با اشاره به حادثه کشته شدن همسر وی در عربستان سعودی خاطرنشان کرد: مسئولین بین المللی باید پاسخگو باشند که اگر این حادثه عمدی بوده است مانع مدیریت عربستان در پیشبرد برنامه‌های حج شوند.