خانم کیمیا علیزاده! دو راه پیش روی شماست

خانم کیمیا علیزاده! دو راه پیش روی شماست

در تصمیم اشتباه و سراسر غلط کیمیا شکی نیست. او که یک قهرمان مورد توجه بود از ایرانی کوچ کرد که حتی به وقت شکست، هوای ورزشکارانش را دارد.
خانم کیمیا علیزاده! دو راه پیش روی شماست
گروه جامعه جهان نیوز، حسین خان بابازاده: «وطن فروشی را وطن پرستی جا نزنید». عده‌ای از سلبریتی‌ها به همراه فعالان رسانه‌ای و شخصیت‌های اصلاح طلب در دفاع از «کیمیا علیزاده» راه افتاده‌اند و برای او رپورتاژ وطن دوستی می روند! از توئیت تا پست و استوری برای کیمیا منتشر می‌کنند که «تو کیمیای ایران هستی»، «ما چه کردیم که تو جلوی هموطنت قرار گرفتی» یا اینکه «سه رنگ اسم کیمیا بر کمربندش نشان می‌دهد که او عِرق وطن دارد» و….

جالب است که همین افراد به وقت طلای شیرین و دلچسب «جواد فروغی» سکوت کردند. یعنی کسب مدال، آن هم طلا، آن هم در روز اول، آن هم در رشته ای که ایران سابقه مدال آوری نداشت برای عده ای هیچ ارزشی ندارد اما برای یک ترک وطن کرده یا صریح تر یک «وطن فروش ناکام» سنگ تمام می گذارند.

باید بار دیگر گفت «وطن فروشی را وطن پرستی جا نزنید». جمهوری اسلامی در حق هرکسی کوتاهی کرده باشد که نکرده است در حق کیمیا علیزاده سنگ تمام گذاشت. کیمیا با پول ایران و نام ایران درخشید، جایزه هایش را هم گرفت، حمایت های ویژه را هم دریافت کرد اما هوی و هوس ها نگذاشت که او در وطنش ادامه کار بدهد یا به قول برخی افراد، حاضر شد به آدم های قالتاق نزدیکش اعتماد کند و بی هویتی را ترجیح بدهد.

در تصمیم اشتباه و سراسط غلط کیمیا شکی نیست. او که یک قهرمان مورد توجه بود از ایرانی کوچ کرد که حتی به وقت شکست، هوای ورزشکارانش را دارد. الان کیمیا هیچ چیز ندارد، یک روز نماینده کشور بزرگ و ملت غیور ایران بود ولی الان دیگر آن را ندارد و به عنوان نماینده پناهجویان در مقابل ایران بازی کرده است. کیمیا را با سیاسی بازی وارد میدان المپیک کردند اما او حتی دیگر نتوانست مدال برنز المپیک پیش را کسب کند. نمی‌توان به او ایرانی گفت چون او مقابل نماینده ایران بازی کرد، چون دوستدار سربلندی ایران نیست. مبارزه با حریف ایرانی، یعنی کیمیا مبارزه‌ای را قبول کرد که یک طرف آن تلاش برای شکست ایران است. فرد وطن پرست اگر ادعای ایرانی گری داشته باشه از خود راحت می گذرد تا نام ایران در مراحل بالاتر مطرح بشود. کیمیا مهره جریانی شد که ایرانی را در برابر ایرانی قرار می‌دهد. کیمیا حتی اگر محدودیت هم داشت اما بین انتخاب خود و وطن، خودش را انتخاب کرد. او هویت ایرانی رو فروخت و دلخوش به نوشته کیمیای سه رنگ پرچم ایران روی لباس رزمی‌اش است.

دو راه در مقابل کیمیا وجود دارد:

یک: ادامه این راه که احتمالا برایش سخت تر هم بشود؛ چرا که چند روز دیگر دوران بازی‌اش تمام خواهد شد و فراموش می‌شود. روز به روز هم بیشتر از چشم مردم ایران می‌افتد چرا که ایرانی ها اساسا با وطن فروشی مشکل دارند؛ چند پست و استوری بی هزینه سلبریتی‌ها که برخی هایشان چیزی از یک وطن فروش کم ندارند دلخوشی بیهوده است.

دو: کیمیا یک راه دیگر هم دارد؛ به ایران برگردد. جلوی اشتباه را از هرکجا که بتوان گرفت منفعت است. اینجا صبر زیاد است و خطاکارهای بسیاری دوباره به دل وطن بازگشتند، اینجا خیر مردم و به خصوص جوانانی که راه را اشتباه رفته را میخواهند.

وطن مثل مادر است، مثل پدر.

تشکیل جلسه هم افزایی هفته عفاف و حجاب قزوین با حضور دو نماینده زن جدیدالورود شورای شهر

جلسه ی هم افزایی جهت هفته ی عفاف و حجاب با حضور خانم ها اشدری و تقوی دو نماینده جدید شورای شهر قزوین برگزار شد.

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی طنین یاس – جلسه ی هم افزایی جهت هفته ی عفاف و حجاب با حضور خانم ها اشدری و تقوی دو نماینده جدید شورای شهر قزوین برگزار شد.
بنابر گزارش خبرنگار طنین یاس ، اعلام آمادگی جهت همکاری در برنامه های حوزه عفاف و حجاب، ارائه برنامه پیشنهادی معاونت جامعه زنان برای هفته عفاف و حجاب، نظرخواهی از اعضا در رابطه با برنامه های پیشنهادی و بررسی و تبیین مسائل و مشکلات و موضوعات عفاف و حجاب از مهم ترین مسائلی بود که مورد توجه و بررسی قرار گرفت.



 

ورود افراد زیر ۱۳ سال به اینستاگرام ممنوع است

یک کارشناس فضای مجازی با بیان اینکه در پروتکل اینستاگرام ورود افراد زیر ۱۳ سال ممنوع است، گفت: چون پدر و مادرها از این موضوع آگاهی ندارند، بسیاری از نوجوانان زیر ۱۳ سال در اینستاگرام فعال هستند.

به گزارش گروه زنان و جوانان خبرگزاری فارس، تحلیل‌گران اجتماعی در زمینه رفتار‌شناسی کاربران اینترنت، نسل‌های مختلف را برپایه مواجهه با تکنولوژی در دو دسته شناسایی کرده‌اند: مهاجران دنیای دیجیتال و بومیان دنیای دیجیتال.

نسل کودکان امروز از کودکی با دنیای دیجیتال آشنا هستند و همزمان با بهره‌گیری از ابزارهای دیجیتال مثل تبلت، گوشی هوشمند و لپ‌تاپ بزرگ می‌شوند و هر روز پیوندهای عمیق‌تری با دنیای دیجیتال برقرار می‌کنند این نسل بومیان دنیای مجازی هستند که در تمام شئون زندگی از ابزارهای دیجیتال بهره‌مند می‌شود، اما نسلی که رفته رفته با دنیای دیجیتال آشنا شده‌اند مهاجران دنیای دیجیتال هستند.

از سرقت اطلاعات شخصی تا سوء استفاده‌های مالی و غیر اخلاقی

برپایه تحقیقات هرچه سن افراد بالاتر می‌رود از قابلیت‌های دستگاه‌های ارتباطی کمتر استفاده می‌کنند اما تفاوت در استفاده از شبکه‌های اجتماعی تفاوت رفتاری است. جوان‌ترها عمدتا برای گفتگو، معرفی خود و توسعه روابط اجتماعی از آن بهره‌ می‌گیرند و بزرگترها عمدتا برای حفظ روابط گذشته در شبکه‌های اجتماعی فعالیت می‌کنند. به همین نسبت موضوع پست‌های نوجوانان و جوانان بیشتر بیان احساسات و حالات روحی آنها با هدف گرفتن لایک و جذب دنبال‌کننده است، به عبارتی نسل جدید بیشتر تمایل به خودنمایی دارد. اما درونمایه و موضوع پست‌های بزرگترها بیشتر از طبیعت، هنر و زندگی اجتماعی است. نکته اینکه نسل جدید همانقدر که در انتشار جزییات زندگی و احوال شخصی برای عموم کاربران اغلب ناشناخته در فضای مجازی، بی پروا است به همان اندازه این محتوا را از خانواده پنهان می‌کند به همین دلیل در معرض آسیب‌ها و هجوم‌های مختلف قرار می‌گیرد، از سرقت اطلاعات شخصی تا سوء استفاده‌های مالی و غیر اخلاقی. نسل جدید با این روند از خانواده فاصله می‌گیرد اما جایگزینی برای خانواده پیدا نمی‌کند و بدین ترتیب احساس تنهایی و افسردگی می‌کند و تلاش می‌کند خلا احساسی خود را با انتشار و فعالیت بیشتر در فضای مجازی پُر کند و این دور باطل ادامه پیدا می‌کند. یکی از دلایل این شکاف، مواجهه سلبی یا منفعلانه والدین با ابزارهای دیجیتال است، طوری که پدر و مادر از دید فرزند با محیط دیجیتال بیگانه هستند بنابراین تعاملی شکل نمی‌گیرد.

 

آنچنان که سلطان عادل بهاتی پژوهشگر دانشگاه IBA سوکور پاکستان می‌نویسد: «نوآوری، موجب شکاف میان نسل‌ها می‌شود. نسل جدید که آزاداندیش و مبتکر هستند، به راحتی از تکنولوژی‌های جدید استقبال می‌کنند و در برابر ارزش‌های سنتی جامعه مقاومت می‌کنند. در حالی که نسل پیشین سخت‌کوش و ایثاگر هستند و تا می‌توانند از هجوم تکنولوژی در زندگی استقبال نمی‌کنند. شکاف این دو نسل در باورها، علایق و شخصیت آنها پدیدار می‌شود و با سرعت تغییرات تکنولوژی روز به روز بیشتر می‌شود. در سده‌های گذشته، نسل‌ها زندگی خود را در ارزش‌های یکسان سپری می‌کردند، اما با تغییراتی که از اواخر قرن بیستم آغاز شد، این ارزش‌ها پیوسته دگرگون شدند.»

پدر و مادرهای کودکان امروز، که متولدین دهه‌های ۵۰ و ۶۰ خورشیدی هستند، کودکی خود را در شرایط سخت رفاهی سپری کرده‌اند، از همین رو بیشتر به دنبال برآوردن نیازهای مالی و رفاهی زندگی هستند در حالی که نیاز مالی برای کودکان امروزی که اغلب تک‌فرزند هستند یا در خانواده کوچک زندگی می‌کنند و از لحاظ مالی در شرایط مناسبی هستند، اولویت به‌شمار نمی‌آید. به همین علت این دو نسل همدیگر را نمی‌فهمند و نمی‌توانند با همدیگر ارتباط برقرار کنند.

 براساس پروتکل اینستاگرام ورود افراد زیر ۱۳ سال به این شبکه اجتماعی ممنوع است

سید محسن مروجی کارشناس فضای مجازی با اشاره به شکاف تکنولوژی میان نسل امروز و دیروز تاکید می‌کند که اگر والدین از ورود هدفمند به دنیای دیجیتال خودداری کنند با توجه به سرعت فزاینده نفوذ تکنولوژی در وجوه مختلف زندگی انسانی این شکاف بیشتر می‌شود و بنابراین ضریب درک متقابل کمتر و کمتر می‌شود.

مروجی می‌گوید: «لازم است پدران و مادران همپای فرزندانشان به سراغ یاد گرفتن مهارت‌های اجتماعی بروند. در پروتکل اینستاگرام ورود افراد زیر ۱۳ سال ممنوع است، اما چون پدر و مادرها از این موضوع آگاهی ندارند، بسیاری از نوجوانان زیر ۱۳ سال در اینستاگرام فعال هستند. در حالیکه پدر و مادرها می‌توانند این فضا را مدیریت کنند.»

 

مروجی می افزاید: «امروزه ابزارهای هوشمندانه‌ای برای نظارت و مدیریت والدین بر فعالیت فرزندان در فضای مجازی وجود دارد، از نرم‌افزارهای کنترل والدین تا تبلت‌های کودک و نوجوان اما استفاده از آنها مستلزم آشنایی بیشتر والدین با ابزارهای دیجیتال است و نکته مهم اینکه این رویکرد تربیتی باید از دوره کودکی در دستور کار پدران و مادران و مربیان قرار بگیرد.»

این گزارش بنابر درخواست مخاطبان فارس، که در سامانه فارس من تحت عنوان «پیام رسان های داخلی، کودکان بی پناه فضای مجازی» ، «استفاده از فضای مجازی برای تسلط بر کودکان ما؛ گردابهای اعتیاد آور برای هژمونی فناورانه!» و «سو استفاده والدین از کودکان در فضای مجازی در نبود قانون های حمایتی»درخواست بررسی وضعیت فضای مجازی را داه بودند، تهیه شده است.

مادری به سبک شریف/ نوه‌های ما «عمه، عمو، دایی و خاله» دارند

در وانفسای کاهش فرزندآوری در کشور، ۲۴ زن ایرانی فارغ‌التحصیل دانشگاه شریف تصمیم می‌گیرند، به جای یک یا دو فرزند تعداد بیشتری بچه به دنیا بیاورند؛ آنها می‌گویند: می‌خواهیم با پذیرش نقش‌های زنانه‌، الگوهای جدید موفقیت را خلق کنیم.

گروه زنان و جوانان خبرگزاری فارس ـ سمیرا خباز: چندی پیش زهره الهیان نماینده مردم تهران در مجلس هشتم در توئیتی از تشکیل کمپینی باعنوان «مادران شریف» خبر داد که این توئیت با حواشی زیادی در فضای مجازی روبرو شد.

نماینده مجلس هشتم در توئیت خود نوشت: «با یکی از دانشجویان دانشگاه شریف صحبت می‌کردم که می‌گفت کمپین مادران شریف را تشکیل دادیم و باهم پیمان بستیم به لطف خداوند هر یک از ما ۱۰ فرزند بیاوریم و به نوبت از بچه‌های هم مراقبت کنیم تا به این صورت درسمان را هم ادامه دهیم، در دلم هوشمندی و آینده‌نگری جوانان و دختران این سرزمین را تحسین کردم».

توئیت این نماینده پیشین مجلس با واکنش‌های متعددی از سوی اهالی توئیتر مواجه شد. دامنه حمله‌ها و اهانت‌های توئیتری به رسانه‌های داخلی و حتی اپوزسیون هم کشیده شد، تا جایی که این مادران جوان تصمیم گرفتند با انتشار یک بیانیه نظرات خود را اعلام کنند.این ۲۴ زن جوان نخبه ایرانی اعلام کردند که اصل تصمیم‌شان چیست.

با وجود انتشار این بیانیه اما همچنان واکنش‌های مختلف به توئیت زهره الهیان و این گروه از مادران شریفی ادامه یافت تا اینکه مادران شریف تصمیم گرفتند برای معرفی بیشتر اهدافشان و پاسخ به سوالات به خبرگزاری فارس بیایند؛ از میان این ۲۴ مادر جوان پروانه شکوری، هاجر محمدی، فاطمه جباری و طاهره اکبری به خبرگزاری آمدند و درباره تصمیم و اهدافشان به گفت‌وگو پرداختند.

پروانه شکوی۲۶ ساله با رتبه کنکور ۶۱۵ کشوری و ۳۴۸ منطقه یک، سال ۹۱ در رشته مهندسی شیمی دانشگاه شریف پذیرفته شده است، همسرش هم ورودی همان سال دانشگاه شریف در رشته صنایع است، پسرش ۶ ماه بعد از اتمام تحصیل او به دنیا می‌آید و حالا هم ۴ ماه است که صاحب یک فرزند دختر شده است. شکوری می‌گوید: از ۸ ماهگی پسرم شروع به تحصیل مجازی کردم و به برکت وجود فرزندانم زبان عربی و انگلیسی را فراگرفته‌ام و در حال گذراندن دوره‌های مطالعاتی دیگری هم هستم.

هاجر محمدی ورودی سال ۹۱ رشته مهندسی برق شریف با گرایش سیستم‌های دیجیتال است که با رتبه کنکور ۷۴ منطقه ۲ و ۱۹۷ کشوری در این دانشگاه پذیرفته شده است، او بعد از فارغ التحصیلی با یک شرکت دانش بنیان به صورت دورکاری همکاری می‌کند و همسرش هم در حال حاضر دانشجوی دکترای برق دانشگاه شریف است. او در حال حاضر یک پسر دارد.

فاطمه جباری ورودی سال ۹۲ رشته فیزیک ۲۴ ساله است و همسرش نیز فارغ‌التحصیل دانشگاه علم و صنعت است. در سال دوم دانشگاه ازدواج کرده است. او می‌گوید: با وجود تاهل وضعیت درسی خوبی نسبت به هم دوره‌هایم داشته‌ام و پیش از اکثر آنها دوره کارشناسی‌ام را به پایان رساندم و در سال آخر دانشگاه هم باردار شده‌ام. او اکنون صاحب یک دختر است.

طاهره اکبری با رتبه ۴۶۰ منطقه یک در سال ۹۰ و در رشته هوافضای دانشگاه شریف پذیرفته شده و در ترم ششم دانشگاه بچه‌دار شده است. می‌گوید: دوران تحصیلش را با همراهی دو فرزندش ادامه داده‌است و در سال آخر دانشگاهش فرزند سومش را به دنیا آورده است. اکنون نیز در حال راه اندازی کسب و کاری نو در حوزه آموزش و تقویت خلاقیت کودکان است. همسرش نیز فارغ التحصیل ارشد همین دانشگاه است و دوران ارشد را همزمان با کار فشرده و با وجود کودکانش گذرانده است.

آنها در دوران دانشجویی گروه دوستی تشکیل می‌دهند و به فاصله کمی از هم ازدواج می‌کنند و بچه‌دار می‌شوند. با تشکیل خانواده پیوند دوستی‌شان هم شکل جدیدی به خود می‌گیرد، یک گروه مادرانه در فضای مجازی راه می‌اندازند و به انتقال تجربه می‌پردازند. گپ‌و‌گفت‌هایشان درباره فرزندآوری به مرور شکل جدی‌تری به خود می‌گیرد و این مادران جوان تصمیم می‌گیرند، از کانون گرم و نوپای خانواده‌شان برای پیشبرد اهداف بزرگتری استفاده کنند.

در میان هیاهویی که ۷ فرزندشان در خبرگزاری به پا کرده‌اند با صبر و آرامش مادرانه از این نیت شریف می‌گویند.

شکوری‌: ما سعی کردیم نقش مادری‌مان را جدی بگیریم و برای ایفای هرچه بهتر این نقش، از تجربیات یکدیگر استفاده کنیم. در گروهمان‌، که در واقع یک گروه دوستانه از همدوره‌ای‌هایمان است، درباره مسائل مختلف مادری، از نکات تربیتی و علمی گرفته تا تغذیه و بهداشت و مسائل پزشکی و بازی‌ها و سرگرمی‌های مناسب بچه ها و… صحبت می کنیم. یکی از دغدغه‌های ما این بوده که به یک یا دو فرزند اکتفا نکنیم. این تصمیم هم دلایل مختلفی دارد.

ببینید در سابقه فرهنگی کشور ما، خانواده یک کانون گرم و صمیمی بوده ، با تعداد زیاد فرزندان که در طول زندگی حامی یکدیگر و در دوران پیری عصای دست پدر و مادر بودند. اما امروز خانواده تبدیل به یک کانون سرد شده است. اکثر خانواده‌ها یک یا دو فرزند با فاصله سنی زیاد دارند. بچه‌ها از نعمت خواهر و برادر و همبازی محرومند. خیلی از مهارت‌های اجتماعی را با آزمون و خطا در جامعه یاد می‌گیرند، چون در خانواده فضایی برای تجربه نداشتند. وقتی هم به سن جوانی برسند و برای تحصیل یا ازدواج از پدر و مادرشان جدا شوند، این پدر و مادر می‌مانند با کوهی از دلتنگی و افسردگی و ناراحتی.

ما تصمیم گرفتیم به خاطر رفاه و آسایش امروز خودمان، بچه‌هایمان را از داشتن خواهر و برادر و همبازی محروم نکنیم. نوه‌های ما حق دارند لذت داشتن خاله و دایی و عمه و عمو را بچشند. از همه مهمتر خودمان هم دوران پیری دوست نداریم تنها بمانیم. می‌خواهیم تا آخر خانواده گرم و صمیمی داشته باشیم.

در جمع دوستانه ما اکثر افراد تصمیم دارند ۵ یا ۶ بچه داشته باشند و البته همگی دوست داریم آنقدری که در توان‌مان هست در کنار بچه‌داری فعالیت‌های اجتماعی هم داشته باشیم

می‌توانم بگویم در جمع دوستانه ما اکثر افراد تصمیم دارند ۵ یا ۶ بچه داشته باشند. و البته همگی دوست داریم آنقدری که در توانمان هست در کنار بچه‌داری فعالیت های اجتماعی هم داشته باشیم.

چندی پیش یکی از دوستان ما در یک مهمانی خانوادگی با حضور خانم دکتر الهیان ، در میان صحبت‌هایشان می‌گوید که ما در گروه‌مان چند نفری هستیم که قصد داریم ۱۰ فرزند داشته باشیم و در کنارش درس و کارمان را هم ادامه بدهیم.

در توضیح این موضوع باید بگویم که هرچند تعدادی از اعضا هدفشان همان ده فرزند است، اما این عدد بیانگر نظر همه اعضا نیست. اکثر اعضای گروه همان ۵ یا ۶ فرزند مد نظرشان هست. هم چنین ما در حال حاضر تشکیلات و کمپین نیستیم. یک گروه دوستانه کاملا مستقل هستیم که می‌خواهیم برای رسیدن به اهدافمان به یکدیگر کمک کنیم.

فارس: فرزندآوری و بچه داری برای زنان جوانی که عمرشان را صرف تحصیل‌کرده‌اند سخت نیست؟ چطور از پس آن بر‌می‌آیید؟

اکبری: با فاصله کم بچه‌دارشدن و درس خواندن البته کار آسانی نیست، اما ما همه تلاشمان را می‌کنیم چون به فکر آینده خودمان و بچه ها هستیم. هرچه فاصله سنی بین بچه‌ها کمتر باشد بهتر رشد می‌کنند. برای مثال فرزند سومم آنقدر از راه رفتن دویدن ۲ برادرش به هیجان می‌آمد که اکثر اوقات به عشق همراه شدن با برادرهایش روی دو پا می‌ایستاد و کلماتشان را تقلید می‌کند.

 

جنس سختی و شیرینی‌های مادری متفاوت با همه سختی‌ها و شیرینی‌های دیگر است، طوری است که باید آن را تجربه کرد تا قابل درک شود. نمی‌شود گفت بچه‌داری همه‌اش خوشی و شیرینی است، واقعیت این است که سختی‌های خودش را دارد ولی شیرینی‌هایش واقعا سختی ها را از یاد آدم می‌برد

جباری: درست است بچه‌داری سختی‌هایی دارد مخصوصا برای امثال ما که از کودکی با درس و کتاب و مدرسه عجین بوده‌ایم و به این بهانه دست به سیاه و سفید نمی‌زدیم، اما داشتن انگیزه، انجام هرکار سختی را دلچسب می‌کند، ما هم برای فرزند‌آوری انگیزه‌های بزرگ و قوی داریم. جنس سختی و شیرینی‌های مادری متفاوت با همه سختی‌ها و شیرینی‌های دیگر است، طوری است که باید آن را تجربه کرد تا قابل درک شود. نمی‌شود گفت بچه‌داری همه‌اش خوشی و شیرینی است، واقعیت این است که سختی‌های خودش را دارد ولی شیرینی‌هایش واقعا سختی ها را از یاد آدم می‌برد.

محمدی: بچه‌داری نسبت به قدیم با وجود امکانات مختلفی که در خانه‌ها هست، راحت‌تر شده‌است، دسترسی به اینترنت هم شرایط را برای کسب اطلاعات روز دنیا در این زمینه فراهم کرده است. از طرفی واقعا آدم وقتی می‌بیند بچه، یک حرکت جدید انجام می‌دهد یا یک کلمه جدید بر زبان می آورد، یا وقتی شیرین کاری‌هایش را می‌بیند، دلش غنج می رود. این را تا کسی خودش بچه دار نشده، درک نمی‌کند و این شیرینی‌ها، تحمل سختی‌ها را راحت می‌کند.

زنان ۲۰ تا ۳۰ ساله از نسل سیاست کنترل جمعیت هستند؛ چون در خانواده‌های کم جمعیت رشد کرده‌اند مواجهه‌ای با نوزاد و بچه‌های کوچک نداشته‌اند، مادری به نظرشان سخت و غیر ممکن است

شکوری: زنان ۲۰ تا ۳۰ ساله امروز اکثرا از نسل سیاست کنترل جمعیت هستند و چون در خانواده‌های کم جمعیت رشد کرده‌اند مواجهه‌ای با نوزاد و بچه های کوچک نداشته‌اند و تازه وقتی فرزند خودشان به دنیا می آید‌، با آزمون و خطا مادری را یاد می‌گیرند. وقتی تعداد بچه‌های یک خانواده زیاد باشد، خواهر و برادر‌های بزرگتر با ذوق و شوق بخشی از کارهای بچه‌های کوچکتر را انجام می‌دهند. در واقع بچه‌های بزرگتر قبل از اینکه در نقش مادر و پدر قرار بگیرند، تا حدی در محیط خانواده آن را فراگرفته اند. در نتیجه مادری به نظرشان سخت و غیر ممکن نیست.

اصلا یکی از لذت‌های مادری وقتی حس می‌شود که تعداد بچه‌ها زیادتر شود. چند بار پیش آمده که فرزند تازه متولد شده‌ام در گهواره از خواب بیدار شده است، پسرم با وجود اینکه خردسال است به سراغ خواهرش رفته و او را آرام کرده است، این واقعا لذت بخش است.

فارس: به نظرتان شرایط کشور به لحاظ اقتصادی برای فرزند آوری مناسب است؟ منتقدانتان می‌گویند: اینها نفس‌شان از جای گرم در می‌آید.

ما تقریباً همگی از نظر اقتصادی در سطح متوسط و شاید متوسط رو به پایین هستیم، اما رفاه نداشتن برایمان دغدغه نیست و به سادگی زندگی‌هایمان اعتقاد داریم و حتی برای داشتن این سبک زندگی تلاش کرده‌ایم

جباری: اتفاقاً ما تقریبا همگی از نظر اقتصادی در سطح متوسط و شاید متوسط رو به پایین هستیم، به معنای واقعی زندگی‌های ساده‌ای داریم و ازدواج‌های دانشجویی داشته‌ایم و مرفه نیستیم. اما رفاه نداشتن برایمان دغدغه نیست و به سادگی زندگی‌هایمان اعتقاد داریم و حتی برای داشتن این سبک زندگی تلاش کرده‌ایم، لوازم غیر ضروری و دست و پا گیر را در جهیزیه‌هایمان نگرفته‌ایم، برای خرید سیمونی هم خیلی از وسایل غیرضروری را نخریدیم. ما هم شرایط اقتصادی کشور را لمس می‌کنیم و با آن دست و پنجه نرم می‌کنیم. اما در تشکیل زندگی و بچه‌دار شدن بیشتر از شرایط اقتصادی جامعه، به اعتقادات و باورهای‌مان تکیه کردیم. خیلی جاها قناعت می‌کنیم، خیلی جاها توقعات مادی‌مان را کم می‌کنیم، بعضا به کارهای تولیدی و درآمد زا هم فکر می‌کنیم تا بچه‌هایمان هم اهل قناعت و تلاش بار بیایند.

 

اکبری: خانه ما ۴۰ متر است. اما برای بچه‌هایم فضای بازی و رشد را ایجاد می‌کنم، ساعتی به پارک می‌رویم و ساعتی را برای مسجد بردن بچه‌ها در نظر می‌گیرم تا انرژی شان تخلیه شود. الحمدالله چند روانشناس هم گفتند بچه‌های سالم و خلاقی دارم.

شکوری: همه ما از لحاظ اقتصادی متوسط هستیم. تصور نشود که پولداریم و به همین خاطر به تعداد زیاد فرزندان فکر کردیم، اما سعی کردیم برای بچه‌دار شدن سبک زندگی‌مان را تغییر دهیم تا شرایط زندگی متناسب با بچه‌دار شدن باشد. از همان شروع زندگی جهیزیه‌مان ساده بوده است. مبل و تخت و خیلی از لوازم تجملاتی که کاربرد چندانی ندارند و حتی برای بچه‌های کوچک دست و پاگیر هم هستند را نخریدیم.
از خرید بسیاری از اقلام غیرضروی سیسمونی چشم‌پوشی کردیم، کمد و تخت و سیسمونی آنچنانی نخریدیم، از خرید انواع و اقسام اسباب بازی‌هایی که به درد بچه‌ها نمی‌خورد هم چشم‌پوشی کردیم، چرا که مهمترین چیز برای یک بچه هم بازی است.

البته طبق آیه قرآن ما معتقدیم خدا خودش روزی بچه‌هایمان را می‌دهد. این را ما به عینه در زندگی‌مان دیده‌ایم. اگر مثلا یک فرد پولدار، به ما بگوید من به تو ۲۰ میلیون پول می‌دهم تا خرج اولیه بچه‌ات را تأمین کنی، ما به حرفش اعتماد می‌کنیم. خدا که در حرفش شکی نیست، چرا به خدا اعتماد نکنیم؟ حالا که خداوند وعده داده روزی بچه‌ها را می‌رساند.

محمدی: خیلی از وسایلی که بقیه اصلا به نبودشان در زندگی فکر نمی‌کنند، ما نداریم؛ مثل تخت و مبل و بوفه و … . ما حتی در ابتدای زندگی‌مان تلویزیون هم نخریدیم. ولی در طول زندگی ما به عینه دیدیم که بچه روزی‌اش را با خودش می‌آورد. مثلاً فقط یکی از روزی‌هایی که با آمدن پسرمان، خدا به ما عنایت کرد، ماشینی بود که بدون سرمایه اولیه چندان، دو هفته قبل از تولدش خریدیم.

فارس: دکتر و بیمارستان و زایمان چطور؟ از اینها که نمی‌شود چشم‌پوشی کرد؟

شکوری: می‌توان آسان گرفت. من به جای اینکه بیمارستان خصوصی و فلان دکتر معروف را برای زایمان در نظر بگیرم، در همان بیمارستانی که بیمه درمانی‌ام پذیرفته بود، و بدون هزینه زایمان کردم. اگر کمی سخت‌گیری‌ها را کنار بگذاریم، هزینه‌های زندگی کم می‌شود.

محمدی: من هم در یک بیمارستان دولتی بودم، با هزینه خیلی کم. برای بچه‌های بعدی هم همین کار را خواهم کرد. دکترم هم، همان دکتر شیفت بیمارستان بود، که تا آن موقع او را ندیده بودم.

جباری: اتفاقا یکی از فایده‌های همین گروه برای خود من بحث انتخاب بیمارستان برای زایمان بود. دیدم که بعضی از دوستانم در بیمارستان‌های دولتی زایمان کرده‌اند و تجربه خوبی داشته‌اند، من هم تصمیم گرفتم همین کار را انجام بدهم و بدون صرف کمترین هزینه ای زایمانم انجام شد.

فارس: برای بچه‌ها چطور هزینه می‌کنید؟ برای آینده‌شان فکری‌ کرده‌اید؟

اکبری: بسیاری از هزینه ها و نیازهای کاذب و چشم و هم چشمی‌های بچه‌ها، در فضای آرام و آزاد و سرشار از محبت خانواده، با وجود خواهر و برادر و همبازی کاهش پیدا می‌کند و بچه‌ها کمتر بهانه رفاه و امکانات غیرضروری را می‌گیرند. بعضی‌ها خرده می‌گیرند که آیا به آینده بچه‌هایتان هم فکر می‌کنید.

 ما تصمیم گرفته‌ایم برای بچه‌هایمان به جای امکانات نامعقول و غیرضروری،  مهارت و بینش کارآفرینی بیاموزیم، تا خودشان گلیم‌شان را از آب بیرون بکشند

بله! فکر می‌کنیم ولی به اعتقاد ما آنچه به عنوان نیازهای آینده فرزندان عنوان می شود از رفاه و چشم و هم‌چشمی نشات می‌گیرد وگرنه تعداد زیاد فرزندان آینده آنها را به مخاطره نمی‌اندازد. ما تصمیم گرفته‌ایم برای بچه‌هایمان به جای امکانات نامعقول و غیرضروری، ضمن فراهم نمودن امکانات لازم، مهارت و بینش کارآفرینی بیاموزیم، تا خودشان گلیم‌شان را از آب بیرون بکشند.

اگر فضای خانه گرم باشد بچه ها نیازی به وسایل و اسباب بازی‌های رنگارنگ ندارند و با خواهر و برادرهایشان هم‌بازی می‌شوند و با هم می‌سازند. باید این نکته را تذکر بدهم که با وجود اینکه خانواده‌های پرحمعیت از خیلی از آسیب‌های تربیتی مصون هستند اما ممکن است برخی خانواده‌ها با تعداد فرزند بالا هم آسیب‌ ببینند، روانشناسان می‌گویند: عموما این خانواده‌ها که روابط گرمی ندارند و پرخاشگری می‌کنند، به خواست و تصمیم خودشان بچه‌دار نشده‌اند و برای آن برنامه‌ای نداشته‌اند.

به نظرم تصمیم مهمی است که به عنوان تحصیل‌کرده‌های دانشگاهی که روحیه کارآفرینی هم دارند، این روحیه مولد بودن را به بچه های‌مان منتقل کنیم و بگوییم باید روی پای خودشان بایستند‌. به هر قیمت و سختی که شده است. همانطور که خودم هم کسب و کاری راه انداختم و با وجود سنگ اندازی‌ها پیش رفتم. باید این واقعیت را بپذیریم تا کشور رشد کند.

محمدی: به نظرم میزان هزینه‌ها بستگی به نوع و مدل تربیت دارد. وقتی در یک خانواده تعداد بچه‌ها زیاد باشد آنها بی نیاز از خیلی از وسایل و امکانات هستند. چون بچه‌ها با همدیگر بازی می‌کنند.

 

شکوری: توقع بچه‌ها خیلی به رفتار والدین با بچه‌ها بستگی دارد. بچه‌ای که تک فرزند است و تا سنین بالا همه امکانات خانه در اختیارش قرار گرفته، تبدیل به یک فرد پرخرج و پرتوقع می‌شود که هرچقدر هم امکانات داشته باشد باز ناراضی است. اما وقتی بچه‌ها با یکدیگر هم بازی می‌شوند احساس خلا نمی‌کند تا به دنبال ابزاری باشند که شادی را برایشان به ارمغان بیاورد.

با سبک تربیتی که رایج شده است، بچه‌ها خودمحور و پرتوقع بار می‌آیند و در آینده در جامعه به مشکل برمی‌خورند؛ اما بچه‌های خانواده‌های پرجمعیت یاد می‌گیرند تا با شرایط موجود کنار بیایند

البته معمولاً اسباب‌بازی جای هم بازی را نمی‌گیرد و نتیجه عکس دارد. خیلی‌ها فکر می‌کنند هر چه امکانات گسترده تری به بچه‌هایشان بدهند در حق آنها لطف کرده اند در حالی که با این سبک تربیتی، بچه‌ها خودمحور و پرتوقع بار می‌آیند و در آینده در جامعه به مشکل برمی‌خورند؛ اما بچه‌های خانواده‌های پرجمعیت یاد می‌گیرند تا با شرایط موجود کنار بیایند.

ما تصمیم گرفتیم به جای غر زدن درباره شرایط موجود، خودمان پای در مسیر تغییر بگذاریم و تا جایی که می شود شرایط نامناسب موجود برای فرزندآوری را به مسئولان گوشزد کنیم.

جباری: به لطف خدا ما برای رسیدن به اهدافمان دو روحیه را به صورت همزمان در خودمان تقویت کردیم؛ هم روحیه سازش‌گری داریم و از کمبود‌ها و مشکلات ناامید و دلسرد نمی‌شویم و هم روحیه مطالبه‌گری داریم و خواسته‌های به حقمان را مطرح می‌کنیم. این مطالبه هم از خودمان است، هم از محیط و جامعه و مسؤولین. و این روحیه‌ای‌است که در دوران دانشجویی هم در ما تقویت شده است. تا جایی که شخصاً به دلیل احساس مسؤولیت نسبت به موضوعات مربوط به مادران و بانوان، فضای کار تخصصی بعد از پایان تحصیلم را در موضوعات مربوط به خانواده انتخاب کردم و معتقدم برای حل مشکلاتمان، خودمان باید دست به کار شویم نه اینکه همیشه از دیگران انتظار داشته باشیم.

فارس: حالا که قدم در این مسیر گذاشته‌اید می‌توانید بگویید مادر در جامعه ایرانی چه مشکلاتی دارد؟

شکوری: حداقل امکانات فیزیکی برای مادران در سطح شهر فراهم نیست، اگر بخواهیم با کالسکه بیرون برویم و از وسایل حمل و نقل عمومی استفاده کنیم، با مشکل مواجه می شویم. این یک بعد ساده از مشکلات است.

از طرفی شرایط اولیه تحصیل در دانشگاه یا کار پاره وقت هم برای مادران فراهم نیست و اکثر افراد مجبور می‌شوند بین فرزندآوری یا کار و تحصیل یکی را انتخاب کنند. مهد کودک‌ها اکثرا قابل اعتماد نیستند و هزینه بالایی هم دارند.

البته ما این شرایط را بدون تغییر نمی‌بینیم. اگر همه راه تک فرزندی را ادامه بدهند شاید کسی به این مشکلات فکر هم نکند. باید کسانی در این شرایط قرار بگیرند تا به فکر مشکلات بیفتند و از مسؤولین هم مطالبه کنند. تا این راه را خودمان نرویم، نمی‌توانیم از دیگران توقع داشته باشیم برای تغییر شرایط کاری کنند.

اکبری: ما این روحیه و نتایج آن را در دانشگاه تجربه کردیم. وقتی عده زیادی از دانشجویان تصمیم گرفتند که همزمان با تحصیل بچه‌دار شوند شرایط برای تشکیل مهدهای کودک ایجاد شد و در اطراف دانشگاه چندین مهد تاسیس شد.

فارس: چطور می‌شود با وجود بچه‌ کار یا تحصیل کرد؟

محمدی: من به تازگی مشغول به کار شده‌ام و مرتبط با رشته دانشگاهیم فعالیت می‌کنم. البته شرایط برای کارم به راحتی فراهم نشد اما با وجود مشکلات، توانستم شغل ایده آلم را همزمان با انجام وظایف مادری پیدا کنم و برکاتش را هم حس می‌کنم. کارم به صورت پاره وقت است و پروژه‌ام را در خانه انجام می‌دهم.

شکوری: مسلما شرایط آنچنان فراهم نیست، ما به دنبال راه‌هایی هستیم که افراد هم بچه داشته باشند هم بتوانند فعالیت‌های اجتماعی و علمی‌شان را ادامه دهند. مثلا الان خیلی از مؤسسات و دانشگاه‌ها، دوره‌های آموزشی آنلاین ارائه می‌دهند. یا کارهای مختلفی به صورت پاره وقت و با امکان دورکاری وجود دارد.

البته باتوجه به محدودیت زمانی من ترجیح دادم فعلا وقتم را صرف تحصیل و کسب مهارت های لازم برای فعالیت آینده‌ام کنم. تا وقتی بچه هایم بزرگتر شدند با دست پر وارد فضای کارم شوم.

 

جباری: برای همراه کردن بچه‌داری با درس و کار باید راه‌های خلاقانه‌ای را دنبال کنیم که البته هنوز خیلی در جامعه ما مرسوم نشده و زیر ساخت‌هایش هم به طور کامل فراهم نیست. ما سعی می‌کنیم نگاه بلند مدت داشته باشیم‌؛ در کنار برنامه‌ریزی‌های کوتاه مدت برای کار و تحصیل در کنار فرزندان نوپا و کوچک، برنامه ریزی طولانی مدتی بکنیم برای وقتی که فرزندانمان از آب و گل درآمدند. در برنامه کوتاه مدت این برایمان مهم است که از فضاهای تخصصی جدا نشویم و ارتباط ولو حداقلی با محیط کار داشته باشیم تا بتوانیم در آینده دوباره به این فضا برگردیم؛ البته خودمان را هم آنقدر درگیر کار و درس در قالب های موجود نمیکنیم که نتوانیم فرزندان زیادی بیاوریم و برایشان وقت کافی بگذاریم.این نکته را هم لازم است بگویم که وقتی صحبت از خانواده‌های پرجمعیت می‌شود، تصور این است که مثلا ۶ بچه کم سن و سال همزمان در خانواده وجود دارد. در حالیکه اگر بر اساس یک روال طبیعی بچه‌دار شویم، بعد از مدتی بچه‌های اولی بزرگتر و مستقل تر از بچه‌های آخری می شوند. این طور نیست که تعداد بیشتر فرزند باعث بشود تمام وقت مادر صرف فرزندانش شود، چون فرزندان بزرگتر به صورت غریزی در مسیر رسیدگی به بچه های کوچکتر با والدینشان همراه می‌شوند، البته رسیدگی مستقیم والدین هم لازم است اما بخش عمده‌ای از فعالیت‌های روزمره مثل رفع نیازهای تحصیلی و آموزشی و بازی و سرگرمی بچه های کوچکتر توسط فرزندان بزرگتر انجام خواهد شد.

من الان در جایی مشغول به کار هستم که برای مادران طراحی شده و شرایط حضور دخترم در کنار خودم در موقع کار را دارد و نوع بازسپاری پروژه‌ها به افراد هم متناسب با شرایط مادرهاست. همچنین قصد دارم دروسی که در آینده نیاز دارم را در طول مدت بچه‌داری به صورت غیر حضوری دنبال کنم که از سال تحصیلی پیش رو شروع می‌کنم.

بحث که به اینجا می‌رسد متفق‌القول می‌گویند: ما بروزات مردانه  زنان امروز را برای کسب موفقیت نمی‌پسندیم، سالهاست در جامعه ما، فرهنگ قالبی شکل گرفته و ترویج می‌شود که به زنان می‌گوید شما برای اینکه به موفقیت برسید باید دقیقا همان کارهایی را انجام بدهید که مردها انجام می‌دهند و الگوی موفقیت زنان و مردان یکی شده است.

 

ما تصمیم گرفتیم زن و مادر بودنمان را انکار نکنیم و در عین زن بودن و مادر بودن، به موفقیت خانوادگی و اجتماعی برسیم. ما نمی‌خواهیم الگوی موفقیت پوشالی که جامعه به ما تحمیل کرده است را بپذیریم و در واقع به دنبال خلق الگوهای جدیدی از موفقیت هستیم که تناقضی با غریزه مادری و زنانگی نداشته باشد.

ما می‌خواهیم در حین زندگی و فرزندآوری و کار و تحصیلمان یک راه و روش جدید را ایجاد کنیم؛ مشکلات و موانع راه را پیدا کرده و برای حل آنها تلاش و مطالبه کنیم و این راه را به همه زنانی که دوست دارند هم مادر یک خانواده گرم باشند هم به فعالیت و نقش آفرینی اجتماعی بپردازند، معرفی کنیم.

نتایج اسفناک سیاسی بازی اصلاح‌طلبان پس از استعلام منفی نجفی

وقتی دست «اصحاب تَکرار» به خون میترا استاد آلوده است/ خاتمی، روحانی و جهانگیری باید پاسخگوی رفتار غیرقانونی خود در شهردار شدن نجفی باشند/ توهین رهبران مدعی اصلاحات به شعور اعضای شورای شهر تهران

اطلاعات موجود نشان می دهد با پیگیری محمدخاتمی، حسن روحانی به وزیر کشور دستور می‌دهد حکم شهرداری دکتر نجفی صادر شود. این درحالی است که استعلام نجفی از نهادهای امنیتی مثبت نبوده است
گروه سیاسی-رجانیوز: درگیری‌های لفظی به شدت بین نزدیکان هاشمی رفسنجانی و محمدخاتمی بالا گرفته است. این دو جریان که در انتخابات های اخیر با تَکرار خود نتایج فاجعه بار اقتصادی و سیاسی را برای کشور رقم زده اند حالا با ماجرای جنایت محمدعلی نجفی علیه همسر دومش به فاش کردن پشت پرده هایی رو آورده اند که نشان میدهد این جریان سیاسی علی رغم اطلاع از مشکلات نجفی و رد وی توسط وزارت اطلاعات اما باز هم بر شهردار شدن وی اصرار داشته است به طوری که حتی روحانی و خاتمی مستقیم و غیرمستقیم وارد میدان شده بودند.
به گزارش رجانیوز: پنج شهریور ۹۶ بود که رجانیوز در مطلبی با عنوان «نتیجه استعلام از نهاد امنیتی دولتی مانع صدور حکم محمدعلی نجفی شد» خبر از کشمکش های اصلاح طلبان برای تحمیل نجفی در پست شهرداری داد. خبری که هیچ گاه نیز توسط دولتی‌ها تکذیب نشد. در این گزارش آمده بود : «اگر وزارت اطلاعات نتیجه استعلام را بعد از چند روز به وزارت کشور اعلام نکند به صورت خودکار شهردار توسط وزیر کشور منصوب می شود و از آنجایی که اکنون بعد از ۱۸ روز حکم شهرداری نجفی صادر نشده است گمانه زنی می شود که وزارت اطلاعات نتیجه را اعلام کرده و قاعدتا استعلام منفی بوده است.»
رجانیوز همچنین اینگونه ابراز نگرانی کرد که «نگرانی ها بیشتر از این جهت است که عده‌ای درصدد فشار برای صادر شدن حکم نجفی با وجود مشکلات قانونی و امنیتی مدنظر نهادهای امنیتی دولتی هستند که خود زمینه ساز بسیاری از مشکلات در آینده خواهد شد.»
این نگرانی به جا که ناشی از شناختِ روحیه سیاست زده و گریز از قانون اصلاح‌طلبان بود اما بوقوع پیوست و نجفی با وجود مخالفت نهادهای امنیتی و با فشارهای فراوان به کرسی شهرداری کلان شهر تهران رسید. امری که نشان میدهد شورای شهر تهران در این رخداد به شدت تحت تاثیر میدان‌داری افرادی شده است که مدعی رهبری جریان اصلاحات هستند و بارها و بارها چه در دوران دوم خرداد و چه در فتنه ۸۸ و حتی پس از قدرت گرفتن روحانی برای کشور هزینه سازی های فراوان کرده‌اند.
از مشاجره حامیان دولت تا افشارگری پشت پرده ها
توئیت‌های کرباسچی و گرفتن انگشت اتهام به اصلاح طلبان بعد از قتل میترا استاد باعث شد تا بسیاری از اصلاح طلبان برافروخته شوند. مجادله حامیان دولت با یکدیگر منجر به این شد تا حسین مرعشی، سخنگوی حزب سازندگی، خواستار سکوت و پایان دادن به بحث‌ها درباره ماجرای قتل شود و آن را باعث «وحدت و تقویت روزافزون جبهه اصلاحات» معرفی کند! اما این بگومگوها پایان پیدا نکرد بلکه پای خاتمی و روحانی را هم به این پرونده باز کرد.
ماجرا از اینجا شروع شد که غلامحسین کرباسچی، دبیرکل حزب کارگزاران سازندگی در توییتی نوشت: «ماهیت تأسف‌بار حادثه قتل میترا استاد هرچه باشد نمی‌توان مسئولیت کسانی را که دو سال قبل علی‌رغم اصرار و تذکر برخی دلسوزان و مراکز مسئول، این چاه ویل را برای اصلاحات و نجفی حفر کردند نادیده گرفت» این سخن کرباسچی اشاره غیرمستقیمی به مخالفت نهادهای امنیتی دولتی و اصرار غیرعقلانی و هیجانی و سیاسی اصلاح طلبان برای شهردار شدن نجفی داشت.
کرباسچی اما بعدا اینگونه صحبت های خود را تکمیل کرد: «متاسفانه استراتژی نادرست برخی دوستان اصلاح‌طلب، آقای نجفی را در موقعیت خطیری قرار داد و ایشان را به دست خویش قربانی ساختند؛ و با وجود انتقال این پیام در سطوح مختلف جبهه اصلاحات به علل سیاسی از تسری آن به بدنه اصلاحات جلوگیری شد و با وجود آگاهی برخی اعضای شورای شهر از پرونده، به علت بدگمانی آنان به مقامات مسئول، شهرداری به دکتر نجفی رسید.»
یکی دیگر از اعضای حزب هم فردایش در توییتی نوشت: «از نجفی قدیس نسازید. یک‌بار ساختید، او را به این روز انداختید. دوباره نسازید. دوباره نگویید که پرچم مبارزه با فساد برداشته بود. او غرق شده بود؛ و اذا قیل لهم لاتفسدوا فی‌الارض قالوا انما نحن مصلحون و هنگامی که به آنان گفته شود: در زمین فساد نکنید می‌گویند ما فقط اصلاح‌کننده‌ایم»
از همین جا بود که بحث ها بالا گرفت. میردامادی عضو جبهه منحله مشارکت آبروی جریان سیاسی اصلاح طلبان را در خطر دید و به کرباسچی حمله کرد و او را متهم به لگد زدنِ شادمانه به نجفی کرد. وی نوشت: «آقای کرباسچی پس از مسائل اخیر در مورد آقای نجفی، رضایتمندانه و شادمانه از سرنوشتی که برای وی رقم خورده، به طور مکرر به دیگران و اخیرا به آقای جهانگیری و دوستان حزب اتحاد و مشارکت حمله می‌کند که باعث شدند آقای نجفی به عنوان شهردار تعیین شود در حالیکه او چنین عاقبتی را پیش‌بینی می‌کرده است.» این اصلاح طلب شناخته شده اما ادعا کرد که اعضای شورای شهر از اتهامات نجفی پیش از شهردار شدنش اطلاع نداشته اند: «مسلما اگر دوستان کم‌ترین اطلاعی از مسائل و ارتباطاتی که اخیرا در مورد آقای نجفی مطرح می‌شود داشتند با شهردار شدن وی مخالفت می‌کردند. با شناختی که از دوستان شورای شهر هست مسلما آنها هم همین گونه عمل می‌کردند. »
محمود صادقی عضو فراکسیون امید مجلس نیز به کرباسچی حمله کرد و با ابراز بی اطلاعی اصلاح طلبان از مشکلات نجفی گفت: «احتمالا آقای کرباسچی در ذهن خود مسائلی را داشته‌اند اما وقتی ابراز نکرده‌ است، نمی‌تواند بر اساس این عدم اطلاع، اشخاص را مذمت کند.» صادقی همچین با این بهانه که« ابعاد قضائی پرونده آقای نجفی هنوز روشن نیست» به دنبال زدن مهر سکوت بر دهان حامیان دولت است و میگوید: «دوستان بهتر است به جای مشاجره، سکوت کنند تا در فضایی آرام به این پرونده رسیدگی شود.»
چه کسانی برای شهردار شدن نجفی فشار آوردند؟
نگاهی به گفته های کرباسچی نشان میدهد که ادعاهای صادقی و میردامادی صرفا برای پاک کردن دامن اصلاح طلبان از تحمیل غیرقانونی نجفی در پست شهرداری تهران و جنایت اخیر وی است. چرا که بزرگان جریان اصلاحات و دولتمردان نقشی جدی در انتصاب غیرقانونی نجفی داشته اند.
کرباسچی پس از بازگو کردن خاطرات خود از جلسات خصوصی با نجفی و انکار مکرر وی در خصوص رابطه با میترا استاد فاش میکند که برخی نمایندگان مجلس از مشکلات نجفی آگاه بودند و حتی به حامیان دولت هم گفته اند اما آنها بی اعتنایی کردند: «در چهارم مرداد ماه ۱۳۹۶ از ناحیه برخی مقامات مجلس شورای اسلامی به دوستان پیامی رسید که شهرداری دکتر محمدعلی نجفی به علت مسائل شخصی ایشان با چالش‌های بزرگی مواجه می‌شود. پیامی که با بی‌اعتنایی دوستان مواجه شد.»
مخالفت وزارت اطلاعات با شهردار شدن نجفی
این عضو کارگزاران در خصوص اطلاع اصلاح طلبان از مخالفت نهادهای امنیتی اینگونه میگوید: «در ۲۵ مردادماه ۱۳۹۶ در جلسه‌ای با حضور سران همه‌ی احزابی که در شورای شهر تهران نماینده دارند و نیز با حضور ۲ یا ۳ نفر از اعضای شورای شهر از سوی یکی از دوستان اعلام شد که عالی‌ترین نهاد‌های سیاسی کشور با شهرداری دکتر نجفی مخالفند. در همان جلسه یکی از اعضای شورای شهر مخالفت یکی از دستگاه‌های امنیتی با شهرداری ایشان را اعلام می‌کند.»
فشار از محمد خاتمی؛ اعمال قدرت از روحانی
کرباسچی از اعمال فشار بزرگان اصلاحات نیز یاد میکند. معمولا حامیان دولت از محمد خاتمی یکی از سران فتنه با عنوان یکی از بزرگان اصلاحات یاد می کنند. وی میگوید: «پس از آن در جلسه دیگری در تاریخ هشتم شهریورماه ۱۳۹۶ همان عضو شورای شهر تهران از مخالفت وزیر کشور با شهرداری دکتر نجفی بر اساس گزارش و استعلام نهاد‌های امنیتی دولتی خبر داد. اما با پیگیری برخی بزرگان اصلاحات و اعمال فشار بر رئیس‌جمهور، آقای روحانی به وزیر کشور دستور می‌دهد حکم شهرداری دکتر نجفی صادر شود.»
جهانگیری تسلیم خاتمی میشود
کرباسچی این رویه اصلاح طلبان را که باعث شد با فشارهای فراوان پرونده نجفی توسط جهانگیری هم نادیده گرفته شود اینگونه توصیف میکند: «استراتژی این دوستان از آغاز بر دوقطبی‌‏سازی و مخالف‌خوانی بود و هست و این راهبردی غلط است که در امور سیاسی مبنای عمل را بر تضاد قرار دهیم و فکر کنیم قدرت ما در مخالفت است. در چنین شرایطی بود که به جای بررسی مستندات پرونده مدعیان علیه آقای نجفی در نهاد‌های معتمد خود یا وجدان خویش، این پرونده را «باج‌خواهی» خواندند و با تمرکز خواست اصلاحات بر شهرداری یک شخص و تعصب بر انتخاب آقای نجفی امکان بررسی آن شایعات بلکه مستندات را حتی از معاون اول رئیس‌‏جمهور سلب کردند و با تماس‌ها و فشار‌های پیاپی در بالاترین سطوح اصلاحات تنها اصلاح ممکن در شهرداری تهران را شهرداری دکتر نجفی خواندند.»
وی در ادامه سیاسی کاری اصلاح طلبان را تاجایی توصیف کرد که حرف نهادهای مورد اعتماد خودشان را هم باور نکردند: « به  اصرار بر حفظ این وضعیت متناقض سبب شد کار به جایی برسد که دوستان حتی مخالفت نهاد‌های دولتی نزدیک به جبهه اصلاحات با شهرداری دکتر نجفی را نادیده گرفتند و از خود نپرسیدند چرا در دولت دوم دکتر روحانی مسئولیتی به دکتر نجفی داده نشد و از آن بدتر در جلسات درون تشکیلاتی جبهه اصلاحات سعی کردند خاطره تلخ استعفای زود‌هنگام دکتر نجفی از سازمان میراث فرهنگی در سال ۱۳۹۲ را فراموش کنند و آن را ساده‌انگارانه، خطای فردی بدانند و تمام‌شده تلقی کنند… آنچه امروز جبهه اصلاحات با آن مواجه است محصول این چپ‌روی و تک‌روی در اصلاح‌طلبان است که به نام اصلاح‌طلبی، انحصار‌طلبی می‌کنند و به‌جای وحدت «همه با هم» همه را به وحدت با خویش می‏خوانند.»
همدستی کارگزاران با اصلاح طلبان 
البته نمی‌توان از گفته های این عضو کارگزاران این معنا را استخراج کرد که جریان کارگزاران سازندگی و نزدیکان هاشمی رفسنجانی نقشی در این رخداد نداشته اند. چرا که محسن هاشمی رئیس شورای شهر تهران و فرزند مرحوم اکبر رفسنجانی نیز نقشی جدی در تحمیل نجفی داشته است. وی پس از نزدیک به سه هفته عدم تایید نجفی توسط نهادهای امنیتی در جلسه دوم شورای شهر گفت: به طور جد دنبال حکم شهرداری نجفی هستیم.
 او بعدا در مصاحبه با ویژه نامه روزنامه اعتماد در فروردین ۹۸ از نقش پررنگ روحانی در تحمیل نجفی پرده بر میدارد و میگوید: « وقتی که وزیر کشور به دلیل برخی مخالفت‌های امنیتی نتوانست حکم حناچی و نجفی را امضا کند و با وزیر اطلاعات به اختلاف نظر برخوردند، آقای روحانی ورود پیدا کردند و مساله خاتمه یافت. (لبخندی می‌زند و به شوخی می‌گوید: این هم به نظرم موضوعی طبیعی است. بالاخره رئیس‌جمهور برای همین کارهاست دیگر!)»
علوی و رحمانی فضلی پاسخگو باشند
از شواهد گفته های فوق پیداست که دو وزارت خانه کشور و اطلاعات ابتدا با مخالفت در برابر شهردار شدن نجفی تشخیص درستی از وی داشته اند اما تحت تاثیر فشارهایی که فشار بزرگان اصلاحات معرفی شده است تن به این خواسته غیرقانونی داده و در مقابل جریان فشار در داخل و بیرون دولت کوتاه آمده اند. علوی وزیر اطلاعات در این خصوص سکوت کرده و رحمانی فضلی نیز به دستور حسن روحانی حکم شهرداری محمدعلی نجفی را با وجود نداشتن صلاحیت های قانونی صادر کرده است! بنابراین این افراد نیز باید پاسخگوی اعمال خلاف قانون خود باشند.
همه ۲۱ نفر اعضای شورای شهر تهران که خود را مدیون تکرارهای یکی از سران فتنه می‌دانند به محمدعلی نجفی رای دادند و با وجود اطلاع از مشکلات نجفی وی را بر کرسی خیابان بهشت نشاندند. این افراد که هم از جناح اصلاح طلب و هم از کارگزاران هستند درصدند تا برای فرار از این جنایت و فاجعه بزرگ یا سکوت کنند و یا نقش خود در تشکیل این شورای شهر و رفتارهای فراقانونی آن را انکار کنند.
شکست پروژه پرستونمایی مقتول
مضحک ترین رفتار شاید به کسانی مربوط می شود که با شایعه سازی خود این رخداد تلخ را با عنوان پرستو بودن مقتول توجیه می کنند. علی مطهری یکی از افرادی است که با کنایه میترا استاد را پرستو معرفی کرد.
مطهری در این خصوص نوشت: «اخبار رسیده و صحبت‌های آقای نجفی نشان می‌دهد در کشور پرستوهایی وجود دارند که گرد سیاسیونی که منتقد یا مخالف به شمار می‌روند، به پرواز در می‌آیند و فیلم و عکس تهیه می‌کنند برای بستن دهان او. حال این که این روش‌ها برای یک مسلمان حرام است.»
مسعود استاد برادر مقتول در اینستاگرام خود ضمن منتشر کردن صفحه عقدنامه خواهرش با محمدعلی نجفی، از علی مطهری خواست به دلیل تهمت «پرستو» بودن میترا استاد، از اولیای دم عذرخواهی کند و نوشت: «وکیل و نماینده عزیز، همسر شرعی با عقد دائم پرستو نیست.»
تشر برادر میترا استاد و فرصت سه روزه دادن به مطهری و تهدید به شکایت باعث شد تا علی مطهری از مواضع خود به سرعت عقب نشینی کند. وی ساعاتی پس از این سخن استاد گفت: « هیچ گاه تصور منفی از قبیل پرستو بودن در خصوص ایشان نداشتم. آنچه من گفتم یک موضوع کلی بود نه صرفاً درباره شخص ایشان. اینجانب هیچ نگاه منفی از قبیل پرستو بودن نسبت به خواهر گرامی مرحومه شما نداشته و ندارم.»
نجفی در عقد موقت زنان سابقه دارد
اما گفته‌های اخیر برادر میترا استاد درباره نجفی، به روشن‌تر شدن جزئیات قتلی که وی مرتکب شده کمک می‌کند.
مسعود استاد درباره ازدواج‌های متعددِ موقت نجفی به خبرنگاران گفته است: «آن طور که من می‌دانم، شهردار اسبق تهران علاوه بر ازدواج اولش، سابقه عقد موقت با زنان دیگر را هم داشت و در برابر آن، برای زنان خودرو خریده بود.»
برادر همسر نجفی در ادامه صحبت‌هایش به یکی از موارد ازدواج موقت اشاره کرده و گفت: «زمانی که به عنوان کارشناس در زمان شهردار بودن نجفی در شهرداری کار می‌کردم، خانم جوانی نزدم آمد و گفت که از کارمندان شهرداری است و نجفی با او مدتی در ارتباط بوده و وی را اغفال کرده است همین باعث شده که برای زندگی او مشکلاتی به وجود بیاید و بعد از آن‌که نجفی از او جدا شده، این زن حتی تصمیم گرفته بود مقابل شهرداری برود و خودش را آتش بزند.»
برادر میترا استاد ادامه داد: « ماجرا را به خواهرم گفتم و او نیز به شدت از این موضوع ناراحت شد. حتی با آن خانم ملاقات کرده و حرف زدیم که او از تصمیم‌اش برای خودکشی در مقابل شهرداری تهران منصرف شد…زمانی که شهردار اسبق(نجفی) به اتهام قتل بازداشت شد، این خانم را به دادسرا معرفی کردیم و او در دادسرای جنایی حاضر شد و مورد تحقیقتات گرفت و اظهاراتش ثبت شد.»
مطالب فوق نشان میدهد اگر برادر میترا استاد این قدر از مشکلات زندگی نجفی اطلاع داشته یقینا اصلاح طلبان و نهادهای امنیتی اطلاعات بیشتری در این خصوص داشته اند اما با اقدامات خود زمینه بیشتری برای غرق شدن نجفی فراهم کرده اند.

اجماع اولیه بر روی ۱۵ سالگی به عنوان سن ازدواج صورت گرفت

تغییر قانون با چالش همراه خواهد بود
عضو فراکسیون زنان مجلس از اعلام نظرات نهایی مرکز تحقیقات اسلامی قم برای سن ازدواج کودکان در هفته آینده خبرداد و گفت: به طورحتم تغییر سن ازدواج کودکان با چالش‌ها و مشکلاتی روبه رو می‌شود.
به گزارش مهرخانه، به نقل از خانه ملت، طیبه سیاوشی شاه عنایتی درخصوص آخرین پیگیری ها در تعیین سن ازدواج دختران، گفت:  طبق آخرین جلسات کارشناسی طی هفته های گذشته با حضور معاون حقوقی رییس جمهور، دستیار رییس جمهور درحقوق شهروندی، کارشناسانی از معاونت زنان و شورای شهر تهران اجماعی درخصوص سن ازدواج صورت گرفت.
نماینده مردم تهران، ری، شمیرانات، اسلامشهر و پردیس درمجلس شورای اسلامی، با اشاره به اینکه به لحاظ پیشینه حقوقی، فقهی و بهداشتی بر سن ۱۵ سال به عنوان سن ازدواج اجماع صورت گرفت، افزود: بهتر است که این سن برای ازدواج درقانون درنظرگرفته شود، البته سن انتخابی هنوز دارای مخالفانی است و برخی با طرح مسائلی سعی در مخالفت با تصویب آن را دارند؛ ضمن اینکه جلساتی نیز در آینده ای نزدیک و درهمین رابطه با اداره تدوین قوانین برگزار می شود، اما طبق نظرکارشناسان تغییری در این سن تا قبل از بررسی قانون ایجاد نخواهد شد.
وی با بیان اینکه زمان دقیق اتمام بررسی موضوع سن ازدواج کودکان و تغییر قانون مشخص نیست، تصریح کرد: تا هفته آینده نظرات نهایی موسسه تحقیقات اسلامی قم در این رابطه کسب شده و دراولین فرصت تغییرات درقانون دردستور کار قرار می گیرد، هرچند که چالش و مخالفت هایی بر سرتغییر قانون وجود دارد؛ به طوری که چندی پیش اداره قوانین مجلس هم درخصوص وجود چالش در تغییر قانون سن ازدواج اذعان کرد.
عضو فراکسیون زنان مجلس، با اشاره به اصلاح مواد مربوط به سن ازدواج در قانون مدنی، گفت: اصلاح این قانون به طورحتم با چالش  ها و مشکلاتی روبه رو خواهد بود.

انتقاد دکتر خزعلی از لایحه بودجه در حوزه زنان

 

خانم دکتر کبری خزعلی دبیرشورای فرهنگی و اجتماعی زنان ؛ در حاشیه نشست کارکنان دبیرخانه شورای فرهنگی و اجتماعی زنان و خانواده در خصوص لایحه بودجه ۹۴ در گفت و گوی اختصاصی با آدینه تهران تصریح کرد : لایحه بودجه در اکثر مواردی که به استحکام خانواده مربوط می شود ؛ دچار نقص هایی شده و مسائلی که مربوط به عفاف و حجاب و جمعیت نیز از این قضیه مستثنی نیست به طوری که مسائل مربوط به جمعیت در اختیار وزارت بهداشت قرار گرفته در حالی که هیچ مسئولیتی در این زمینه ندارد . وی افزود : بنابراین وقتی هنوز در تمام خانه های بهداشت با شاخص هایی که برای کنترل جمعیت به نام باروری سالم باز هم همان داروها و همان وسایل توزیع می شود آیا این صحیح است که در پاسخ ۱۷ نوبت صحبت آقا که رسما فتوا دادند که این ابزار با بودجه دولت در اختیار مردم قرار داده نشود امسال ۶ هزار میلیارد فقط بودجه سیاست های جمعیتی باشد ؟ یعنی در راستای کنترل جمعیت ولی با نام باروری سالم یعنی تنها اسمش عوض شده اما عمل و محتوا همان است .
دکتر خزعلی خاطرنشان کرد : بنابراین بودجه از نظر ما زیر سوال است ، از سه مرحله یکی بحث جمعیت یکی بحث استحکام خانواده و یکی بحث حجاب و عفاف و از آن طرف با این بحث که اولویت اول اشتغال نیست بودجه خیلی در بحث اشتغال و حضور اجتماعی زنان بدون اینکه ضابطه و شاخصی را از قبل تعیین کرده باشید جهت داده شده است .
دبیرشورای فرهنگی و اجتماعی زنان با اشاره به بحث شایسته سالاری در کشور در خصوص سهمیه بندی های رایج جنسیتی گفت : همیشه در تاریخ انقلاب ما و تاریخ اسلام نشان داده شده که اگر کسی تعهد و تخصصی دارد و تجربی را دارا می باشد چه مرد باشد چه زن می تواند آن کار را انجام دهد و من به خانم های جوان که درحال تحصیل و به دست آوردن تخصص هستند هم می بالم و هم می دانم در خودشان می توانند زمینه های خوب و کار فعالی را داشته باشند اما این نوع سهمیه بندی را برای خودشان ننگ و حقارت می دانند که گویی توانایی های شان در آن حدی نیست که خودشان بتوانند با شایسته سالاری وارد عرصه خدمت شود و باید با فشار سهمیه وارد شوند و دختران ما و زنان ما این را نمی پذیرند.