سخنرانی علی باقری در جمع دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی ایران
هیچ ملتی با واگذاری «عناصر قدرت» به «پیشرفت» نرسیده؛ توهمگرایان مناسبات بینالمللی را با عینک «اعتماد» میبینند/ اتکا به قدرت ملی، نشانهی «واقع گرایی» در مناسبات بین المللی است
کسانی که مناسبات بین المللی را از دریچه ی اعتماد می نگرند، نه تنها هیچ شناختی از واقعیت های روابط بین الملل ندارند و واقع گرا نیستند، بلکه توهم گرا هستند، چراکه مناسبات بین المللی بر مبنای اعتماد شکل نمی گیرد، بلکه بر اساس منافع و امنیت ملی بنا می شود و تضمین منافع ملی و صیانت از امنیت ملی مستلزم ایجاد و تقویت مؤلفه های قدرت و تعبیهی اهرم های بازدارنده در قبال دشمن و بیگانه است.
گروه سیاسی رجانیوز: علی باقری معاون دبیرسابق شورایعالی امنیت ملی دوشنبه شب در جمع دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی ایران صحبت های مهمی را ایراد کرد.
در ادامه متن کامل صحبت های وی را میخوانید:
الف) هدف اصلی جریان نفوذ تبدیل سراب “اتکا به بیگانه” و “اعتماد به دشمن” به بزرگراه پیشرفت و رفاه است
۱٫ اگر یکی از مسایل مهم امنیتی کشور موضوع جاسوسی باشد، اما مهم ترین موضوع در ساحت سیاسی کشور، مسئلهی نفوذ است که هم سیاست داخلی و هم سیاست خارجی را دربرمی گیرد.
۲٫ جاسوسی یک پروژه برای اشراف اطلاعاتی و کسب اطلاعات و اخبار و تحلیل از داخل است تا دشمن بر اساس اطلاعات دریافتی سیاستها و برنامههای خود علیه کشور و ملت را کارا نموده و اقدامهای خود علیه نظام و انقلاب را مؤثرتر نماید، در حالی که نفوذ یک پروسه برای تحقق نرم و آرام اهداف و منویات دشمن است.
۳٫ نفوذ مهمتر از جاسوسی است، چراکه دام نفوذ هم افکارعمومی، هم نخبگان و هم کارگزارن نظام را در برمیگیرد، در حالی که هدف اصلی جاسوسی چنگانداختن بر اهرمهایی در حاکمیت و یا حداکثر نخبگان مرتبط با حاکمیت است. در این چارچوب تغییر اولویتهای ملت، نخبگان و حتی کارگزاران و نیز تغییر ذائقهی سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی ملت و حاکمان در جهت خواسته، تمایل و منافع دشمن با رنگ و لعاب نیرنگ و فریب از جمله مهمترین کارکردهای جریان نفوذ است.
۴٫ هر چه قدر که تفکر “اتکا به بیگانه” و “اعتماد به دشمن” به هنجار در منظر حاکمان، نخبگان و افکار عمومی تبدیل شود، به همان میزان پروسهی نفوذ پیش رفته و دشمن موفق تر شده است.
ب) “توهمگرایان” مناسبات بین المللی را با عینک “اعتماد” می بینند. اتکا به “قدرت ملی”، نشانه ی “واقع گرایی” در مناسبات بین المللی است
۵٫ کسانی که مناسبات بین المللی را از دریچهی اعتماد مینگرند، نه تنها هیچ شناختی از واقعیتهای روابط بین الملل ندارند و واقع گرا نیستند، بلکه توهم گرا هستند، چراکه مناسبات بین المللی بر مبنای اعتماد شکل نمی گیرد، بلکه بر اساس منافع و امنیت ملی بنا می شود و تضمین منافع ملی و صیانت از امنیت ملی مستلزم ایجاد و تقویت مؤلفه های قدرت و تعبیه ی اهرم های بازدارنده در قبال دشمن و بیگانه است. جریان نفوذ درصدد است تا گفتمان حاکم بر جامعه را از “واقعیت” هم افزایی “قدرت ملی پیشرفت” به “توهم” هم افزایی “اعتماد به دشمن پیشرفت” تبدیل کند و متأسفانه برخی از عناصر ساده لوح داخلی تحت تأثیر جریان نفوذ این طور به جامعه القا می کنند که اتکا به قدرت ملی برای پیشرفت مستلزم پرداخت هزینه است، ولی دیپلماسی می تواند خسارت های اعتماد به دشمن را از بین ببرد، لذا با اعتماد به دشمن (امریکا) و اتکا به بیگانه (اروپا)، بدون هزینه می توان به پیشرفت رسید! اما واقعیت این است که اگر پشت دیپلماسی به عناصر قدرت ملی گرم نباشد، دیپلماسی به جای تأمین منافع ملی و ارتقای توان و قدرت ملی به ابزاری برای تغییر مرزهای منافع ملی و توجیه دست کشیدن از مؤلفه های قدرت ملی تبدیل خواهد شد.
ج) واگذاری “قدرت هسته ای” به امید کسب “منفعت اقتصادی”، هیچگاه برد برد نمی تواند باشد
۶٫ “برد برد”، فقط یک بازی برای انحراف افکار عمومی از معامله ای بود که نتیجه ی آن برای ملت ایران نه تنها “تقریباً هیچ” بود، بلکه زمینه ساز گستاخی دشمن برای دست اندازی به توانمندی موشکی و اقتدار منطقه ای ایران بود. هرچند ممکن است دولتمردان تدبیر و امید از بیان این واقعیت ناراحت شوند، ولی واقعیت این است برجام معامله ی برد برد نبود، چرا که در برجام ما از قدرت هسته ای دست کشیدیم تا منفعت اقتصادی به دست بیاوریم، اما در واقع نه تنها بسیاری از تأسیسات و فعالیت های هسته ای تعطیل شد و بسیاری از تجهیزات هسته ای در معرض نابودی قرار گرفت و حتی از ۱۰۰ حق هسته ای ملت ایران صرف نظر شد، بلکه منفعت اقتصادی مورد ادعای دولتمردان تدبیر و امید نیز متوجه کشور نگردید. بر این مبنا، واقعیتِ برجام، معامله میان واگذاری “قدرت هسته ای” به امید کسب “منفعت اقتصادی” بود، از این رو حتی اگر منفعت اقتصادی مورد انتظار هم حاصل می شد، باز هم برجام معامله ی برد باخت بود که قطعاً طرف بازنده ی آن ملت ایران بودند، چه رسد به این که دولتمردان تدبیر و امید نتوانستند حتی شکلات منفعت اقتصادی را از دشمن بگیرند.
۷٫ امروز واضعان و حامیان برجام در داخل و حتی برخی از کشورهای عضو گروه ۱+۵ نیز بر این واقعیت تأکید دارند که در حالی که ایران به همه ی تعهدات خود پای بند بوده ولی امریکا از انجام تعهدات خود سر باز می زند. بدیهی است هیچ انسان عاقلی توافقی را که یک طرف ملتزم به تعهدات باشد، ولی طرف مقابل هیچ اراده ای برای انجام مفاد توافق نداشته باشد، توافقی موفق، نتیجه بخش و برد برد تلقی نمی کند، چه برسد به این که بخواهد در آینده نیز با طرف خاطی به توافق های جدید دست یابد.
د) با FATF تنها نتیجه ی “تقریباً هیچ” برجام (انتقال دلار با گونی)، به “تحقیقاً هیچ” (منع انتقال دلار با گونی) تبدیل شد
۸٫ یک سئوال منطقی از دولتمردان تدبیر و امید این است، در حالی که خود شما اذعان دارید امریکا به تعهدات خود در برجام عمل نکرده است، چرا با پذیرش FATF تعهدات بسیار بیشتری را بر ملت ایران تحمیل کردید؟ آیا این نشانه ی واقع گرایی، عقلانیت و تدبیر است که نه تنها با دشمن عهدشکن برخورد نمی کنید، بلکه با پذیرش زیاده خواهی های دیگر، به او پاداش هم می دهید؟ آیا تدبیر این است که از تعامل با دشمن عهدشکن دست کشید یا با قبول مطالبات نامشروع دشمن به او جایزه داد و او را در تحمیل فشارهای دیگر بر ملت ایران تشویق کرد؟ این واقعیت غیرقابل انکار است که با اجرای مفاد توافق با FATF، نتیجه ی “تقریباً هیچ” برجام که بنا به فرمایش رئیس جمهور انتقال دلار با گونی است به نتیجه ی “تحقیقاً هیچ” برجام که ممنوعیت نقل و انتقال چمدانی دلار است، تبدیل خواهد شد.
هـ) برجام یعنی واگذاری فناوری هسته ای در ازای دریافت پیشرفته ترین فناوری بانکی؛ انتقال دلار با گونی!
۹٫ دولت تدبیر و امید قصد داشت تا با توافق هسته ای کاری کند که هم چرخ هسته ای بچرخد و هم چرخ اقتصاد، اما واقعیت این است که با وجود این که برجام موتور فناوری هسته ای ایران را خاموش کرد، ولی در ازای آن پیشرفته ترین فناوری حمل و نقل پول در تاریخ جهان را به ملت ایران هدیه داد! تا جایی آقای رئیس جمهور فرمودند پس از برجام موفق شدیم دلار را با گونی وارد کشور کنیم. البته آقای رئیس جمهور که ۲ سال و نیم پس از توافق هسته ای از این دستاورد شگرف برجام پرده برداری کردند، درباره ی بهای سنگین و خسارت بار دستیابی به این فناوری پیشرفته سخن نگفتند و نفرمودند که زمانی که ایران به فناوری برتر انتقال دلار با گونی دست نیافته بود، ۱۰ هزار کیلو مواد غنی شده ی سه و نیم درصد، ۵۰۰ کیلو مواد غنی شده ی بیست درصد، راکتور آماده ی افتتاح آب سنگین اراک، سایت غنی سازی فردو، ۱۹ هزار سانتریفیوژ نصب شده در نطنز و فردو و … را در اختیار داشت و برای این که به این فناوری پیشرفته (انتقال دلار با گونی) دست یابد از ۱۰۰ حق هسته ای ملت ایران نیز صرف نظر کرد.
و) واقع نمایی برخی دولتمردان برای سرپوش گذاری بر واقعیت ها است
۱۰٫ باید واقعیت ها را دید، بر اساس واقعیت ها تصمیم گرفت و با مبنای شاخص های واقعی به ارزیابی پرداخت. در حال حاضر واقعیت پیش روی ملت ایران حضور و یا خروج امریکا از برجام نیست، بلکه مسئله ی اصلی استمرار، تشدید، توقف و یا وقفه در دشمنی امریکا با ملت ایران است. بنابراین آنچه که درباره ی سناریوهای مختلف درباره ی واکنش ایران در قبال کنش های متفاوت امریکا در موضوع برجام گفته می شود، پیش از آن که درباره ی درستی یا نادرستی آن به صحبت پرداخت باید درباره ی واقعی و یا عدم واقعی بودن آن به یک جمع بندی رسید.
۱۱٫ یکی از ادعاهای دولت تدبیر و امید، از ابتدا “واقع گرایی” بود و حتی مخالفان خود را به عدم درک واقعیت متهم میکرد و به همین دلیل هم آنها را “آرمان گرا” خطاب می نمود تا در منظر افکار عمومی دوگانه ی آرمان گرایی – واقع گرایی را تداعی نماید و از همین طریق هم به مردم القا می نمود که دولت بر اساس واقعی تها تصمیم می گیرد و تدبیر می کند، ولی مخالفان دولت حرف های آرمانی می زنند و سخن و تحلیل آنها هیچ تناسبی با واقعیت ندارد. اما واقعیت چیز دیگری است، چرا که از جمله تاکتیک ها و ترفندهای دولت تدبیر و امید که تقریباً در بیشتر عرصه ها مورد استفاده قرار گرفته و می گیرد، “وارونه نمایی واقعیت ها” است؛ یعنی نه تنها، رویکرد دولت در بسیاری موارد “واقع گرایی” نیست، بلکه با تمرکز بر موضوعات غیرواقعی تلاش دارد تا با “واقع نمایی” اذهان را از مسایل اصلی و واقعی دور نماید. در همین موضوع هسته ای، دولتی ها با ادعای دروغین تهدید نظامی، تلاش کردند به مردم القا نمایند که چنانچه خواسته ها و مطالبات غیرمنطقی، نامشروع و زیاده خواهانه ی امریکا در قالب توافق هسته ای پذیرفته نشود، امریکا به ایران حمله خواهد کرد و لذا باید به خواسته های غیرقانونی امریکا تن داد تا از شرّ جنگ رهایی یافت. در حالی که ادعای تهدید نظامی، اساساً واقعیت نداشت. در اوج مذاکرات هسته ای که دولتمردان ایرانی در داخل ایران فریاد می زدند که آی مردم! اگر با امریکا توافق نکنیم، امریکا به ایران حمله می کند، رابرت گیتس وزیر دفاع اوباما که چند سال هم وزیر دفاع جرج بوش بود، در پاسخ به پرسش مجری بی بی سی که پرسید در زمان وزارت شما آمریکا تا چه حد به حمله به ایران نزدیک شده بود، صراحتاً اظهار داشت: «چه در زمان بوش و چه در زمان اوباما، ما اصلاً به گرفتن چنین تصمیمی نزدیک نبودیم».
ز) تثبیت حقوق هسته ای اساس مذاکرات هسته ای و لغو تحریم ها تنها هدف مذاکرات هسته ای؛ برجام نه اساس را حفظ کرد و نه هدف را محقق نمود!
۱۲٫ بنابراین باید ابتدا صورت مسئله را بر اساس واقعیت ها و نه آنچنان که دولتی ها ترسیم می کنند، ترسیم کرد و سپس درباره ی نحوه ی کنش و واکنش در قبال آن تصمیم گیری نمود. واقعیتی که اکنون پیشروی ما است، چیست؟ برای فهم درست واقعیت، ابتدا باید به این پرسش پاسخ داد که هدف از مذاکرات هسته ای چه بود؟ در پاسخ به این سئوال باید گفت، هدف از مذاکرات هسته ای فقط و فقط لغو تحریم ها بوده است. البته برخی دولتمردان ادعا می کنند که هدف مذاکرات لغو تحریم ها نبوده، بلکه هدف مذاکرات تثبیت حقوق هسته ای بوده است. اینجا هم یک ترفند دولت در وارونه نمایی واقعیت جلوه گری می کند، چراکه تثبیت حقوق هسته ای، اساس و مبنای مذاکرات بوده و نه هدف مذاکرات. به عبارت دیگر، از آنجا که جوانان ایرانی بدون اتکا به بیگانگان توانستند فعالیت های هسته ای را در ابعاد مختلف عملیاتی نمایند، از اینرو ملت ایران با همت، ابتکار، خلاقیت و مجاهدت جوانان خود توانست حقوق هسته ای خود را در عمل استیفا نماید و بیگانگان نه تنها هیچ کمکی به ما نکردند، بلکه تا جایی که توانستند در مسیر استیفای این حق کارشکنی و دشمنی هم کردند. بنابراین، ایران در شرایطی وارد مذاکره با طرف مقابل شد که آنها حقوق هسته ای ایران را پذیرفته بودند. در این چارچوب رئیس جمهور امریکا در فروردین ۱۳۹۱، کتباً بر شناسایی این حقوق اذعان نمود. البته ترفند دولتی ها در وارونه نمایی واقعیت و اظهار این ادعا که هدف مذاکرات لغو تحریم ها نبودهاست، به این دلیل بود که آنها نتوانسته اند تحریم ها را نه در سند برجام و نه در عمل بردارند.
۱۳٫ در همین چارچوب هم مقام معظم رهبری در فرمان اجرای برجام به رئیس جمهور تصریح فرمودند: «از آنجا که پذیرش مذاکرات از سوی ایران، اساساً با هدف لغو تحریم های ظالمانهی اقتصادی و مالی صورت گرفته است … باید … این تحریم ها به کلی برداشته شود.».
ح) لغو تحریم ها؛ هم “هدف مذاکرات”، هم “معیار ارزیابی توافق هسته ای” و هم “شاخص ارزیابی رفتار امریکا در برجام”
۱۳٫ بنابراین هم “هدف مذاکرات”، لغو تحریم ها بود، هم “موضوع اصلی توافق هسته ای” لغو تحریم ها بود و هم “معیار ارزیابی و قضاوت درباره ی رفتار امریکا در برجام” لغو تحریم ها است، چراکه رهبر انقلاب اسلامی در همان فرمان به رئیس جمهور فرمودند: «وضع هرگونه تحریم در هر سطح و به هر بهانهای (از جمله بهانههای تکراری و خودساختهی تروریسم و حقوق بشر) توسّط هر یک از کشورهای طرف مذاکرات، نقض برجام محسوب خواهد شد و دولت موظّف است … فعّالیّتهای برجام را متوقّف کند.».
حال مناسب است دقت کنیم واقعیت مذاکرات چه بود و آنچه که دولتمردان بر روی آن تمرکز می کنند، چیست؟ دقت کنید امروز از تنها چیزی که صحبت نمی شود لغو تحریم ها است و صرفاً حضور و یا خروج امریکا از برجام برای جامعه مهم جلوه داده می شود. آیا هدف مذاکرات لغو تحریم ها نبود؟ آیا موضوع برجام لغو تحریم ها نبود؟ آیا معیار ارزیابی برجام لغو تحریم ها نبود؟ پس چرا لغو تحریم ها به فراموشی سپرده شده است؟
۱۴٫ از تیر ۹۴ تا کنون امریکا در برجام حضور داشته است، اما با وجود حضور امریکا در برجام، تحریمهای آیسا توسط کنگره وضع و از سوی باراک اوباما اعمال شد، با وجود حضور امریکا در برجام، تحریمهای کاتسا توسط کنگره وضع و از سوی دونالد ترامپ اجرا شد، با وجود حضور امریکا در برجام، ورود هر فرد ایرانی به امریکا منع شد، با وجود حضور امریکا در برجام، دهها شخصیت حقیقی و حقوقی ایرانی از سوی امریکا تحریم شدند، با وجود حضور امریکا در برجام، میلیاردها دلار اموال و داراییهای ایران توسط امریکا توقیف و مصادره شد، با وجود حضور امریکا در برجام، نرخ برابری دلار با ریال فراتر از ۶۰ هزار ریال رفت. و …
پس حضورامریکا در برجام نه توانست لغو تحریمها را که هدف اصلی مذاکرات هستهای بود، در متن برجام بگنجاند و نه توانست امریکا را ملزم به اجرای تعهدات مندرج در برجام نماید و نه توانست مانع از وضع و اعمال تحریمهای جدید از سوی امریکا شود.
ط) رفتار امریکا فقط در ۲۲ اردیبهشت ملاک نیست، معیار افزایش، استمرار، کاهش و یا قطع دشمنی امریکا است
۱۵٫ با این وضعیت، غربگرایان همه ی توجهات را به بقا و یا خروج امریکا از برجام جلب کرده اند، در حالی که حضور یا غیبت امریکا از برجام مسئله ی مردم نیست، بلکه مسئله ی یک تفکر و جریان سیاسی است که همه ی حیثیت و آبروی خود را در گرو سازش با امریکا قرار داده و خروج امریکا از برجام هیچ آبرویی برای آنها باقی نخواهد گذاشت.
۱۶٫ از منظر غربگرایان اگر در چند روز آینده، رئیس جمهور امریکا اعلام کند که در برجام باقی می ماند، ولی تعلیق اجرای تحریم ها را امضا نمی کند، حتماً در سراسر ایران اعلام جشن و پایکوبی خواهند کرد!، چراکه از نظر آنها مهم حضور امریکا در برجام است تا از حیثیت سیاسی یک جریان سیاسی صیانت شود و مسئله ی اصلی برای ملت ایران که مقابله با استمرار و تشدید دشمنی امریکا است، به فراموشی سپرده شود. در حالی که معیار و شاخص اصلی برای واکنش در قبال امریکا در موضوع برجام را رهبر انقلاب اسلامی در مهرماه ۱۳۹۴ تبیین نموده اند و آن هم «وضع هرگونه تحریم در هر سطح و به هر بهانهای» است، اما غربگرایان به کلی روی مسئله ی اصلی را پوشانده و واقعیت را کتمان نموده و می خواهند موضوع غیرواقعی حضور و یا عدم حضور امریکا در برجام را به مسئله ی اصلی در سطح افکار عمومی جلوه دهند.
۱۷٫ رسانه ها باید در مقابل تلاش برخی که می خواهند واقع نمایی کنند بایستند و مردم را از واقعیت ها مطلع نمایند. مسئولیت ملی و رسالت حرفه ای رسانه ها این است که با “واقع گرایی” جلوی “واقع نمایی” دروغین را بگیرند.
دیدگاه خود را ثبت کنید