زر-min(1)

یادداشت شفاهی/ روایت شهریار زرشناس از عبرت های برجام

دلار ۷ هزارتومانی نتیجه عملکرد افرادی است که برجام را نسخه رهگشا برای مشکلات کشور معرفی می کردند/نقش پیگیری بیست ساله سیاست های نولیبرالی در ایجاد شرایط اقتصادی فعلی

“امروز دیگر جامعه باید به مدیران نولیبرال تاکید کند که استراتژی شما در سیاست خارجی علیرغم دادن امتیازات فراوان شکست خورده و نه تنها هیچ نتیجه ای نداشته بلکه کشور را در وضعیت خطرناک اقتصادی و معیشتی قرار داده است که ممکن است استقلال و امنیت ما را هم به خطر بیاندازد. الحمدلله فضای این مطالبه را رئیس بزرگوار مجلس خبرگان اخیرا و با بیانیه خود گشودند و بنظرم رسانه ملی و سایر رسانه ها هم وظیفه شان است که بیایند و مطالبه تجدیدنظر در این سیاست ها را به طور حداکثری دنبال کنند.”

گروه سیاسی_رجانیوز: شهریار زرشناس، استاد دانشگاه و مولف چندین کتاب در زمینه غرب شناسی با اشاره به تجربه برجام و لزوم عبرت آموزی جامعه ایرانی از این مهم، به آسیب شناسی مدیران تکنوکرات و بوروکرات و نقش آنان در عقب ماندگی کشور پرداخت. او همچنین تجدیدنظر در سیاست های نولیبرالی دولت را خواستار شد.

 

به گزارش رجانیوز، متن یادداشت شفاهی زرشناس در ادامه آمده است:
 اگر ما به روند مذاکراتی که جریان غربگرا و نولیبرال از سال ۹۲ دنبال می کردند نگاه کنیم و حتی چند ماه زودتر از آن از نیمه دوم سال ۹۱، مشاهده می کنیم که استراتژی اصلی و ادعای این طیف این بود که از طریق همگرایی و انطباق با نظام جهانی که در عمل به حذف در نظام جهانی می انجامد، می توان مشکلات اقتصادی کشور را حل کرد. برجام میوه چنین رویکردی است و اکنون می توان درس ها و عبرت های متعددی از شرایط فعلی و سرانجام برجام گرفت؛
نکته اول اینکه مسائل و مشکلات اقتصادی امروز جامعه ایران در چند دهه اخیر کشور بی سابقه است. وضعیت اقتصادی امروز حتی در تاریخ اقتصاد شبه مدرن ایران هم بی سابقه است.
نکته مهم دیگر اینکه همین شرایط بد اقتصادی، نتیجه مستقیم اجرای سیاست های نولیبرالی است، یعنی نتیجه مستقیم بیش از بیست سال نولیبرالیزاسیون اقتصاد ایران است که از سال ۶۸ به طور مشخص شروع شد.
با توجه به این دو نکته، رویکردی که مدیران تکنوکرات بوروکرات و نولیبرال ما از سال ۹۲ در پیش گرفتند مبنی بر حل این مشکلات از طریق به قول خودشان تعامل سازنده با جهان که چیزی جز وادادگی نبود، از ابتدا مشخص بود که به جایی نمی رسد. امروز هم ثابت شد که راه حل آقایان کاملا غلط بوده است. چرا که نولیبرال ها برای حل مسائل و مشکلاتی استراتژی مبتنی بر وادادگی طراحی کردند که خودشان مسبب آن مشکلات بودند!
از سوی دیگر پذیرش سلطه جهانی کاملا با آرمانگرایی انقلاب اسلامی و همچنین با استقلال و منافع ملی کشورمان در تضاد و با واقعیات جامعه ایرانی ناسازگار بود. الان مردم ما به تجربه دریافتند که نسخه نولیبرالی برای ایران، نتیجه ای جز ظلم و وابستگی نداشته و در صورت تداوم آن ما بیش از پیش از عدالت دور خواهیم شد، فاصله طبقاتی روز به روز افزایش یافته و رانتخواری مدیران اشرافی مآب تداوم می یابد. از سوی دیگر مشکلات اقتصادی اکثریت مردم همچنان حل نشده باقی خواهد ماند.
تداوم حاکمیت نگاه های نولیبرالی حتی می تواند به بی ثباتی های اجتماعی و خطرات امنیتی و سیاسی و اغتشاشات منجر شود. بنابراین به نظر می رسد ما باید به طور جدی و در این لحظه تاریخی تامل کرده و یک نوع تجدید نظر را در حرکت های نولیبرالی مطالبه نماییم. این خواسته باید به یک مطالبه فراگیر اجتماعی از مدیران نولیبرال تکنوکرات و نجومی بگیر تبدیل شود.
امروز دیگر جامعه باید به مدیران نولیبرال تاکید کند که استراتژی شما در سیاست خارجی علیرغم دادن امتیازات فراوان شکست خورده و نه تنها هیچ نتیجه ای نداشته بلکه کشور را در وضعیت خطرناک اقتصادی و معیشتی قرار داده است که ممکن است استقلال و امنیت ما را هم به خطر بیاندازد. الحمدلله فضای این مطالبه را رئیس بزرگوار مجلس خبرگان اخیرا و با بیانیه خود گشودند و بنظرم رسانه ملی و سایر رسانه ها هم وظیفه شان است که بیایند و مطالبه تجدیدنظر در این سیاست ها را به طور حداکثری دنبال کنند.
اگر تا چند ماه پیش نولیبرال ها سعی داشتند تا با عملیات روانی سنگین پیرامون دستاوردهای برجام توهماتی را به جامعه القا کنند که گویی برجام یک نسخه رهگشا برای مشکلات کشور است و یا مدعی بودند که ما می خواهیم از سیاست به اقتصاد سوبسید بدهیم، امروز دلار ۷ هزار تومانی به عنوان نتیجه این نگاه پیش روی مردم است. آزموده را تا کی باید دوباره آزمود؟
اینکه با خروج آمریکا از برجام و شکست عملی این معاهده، بازهم مدیران تکنوکرات به اروپا دل می بندند یعنی از این تجربه درس نگرفته و قصد تجدیدنظر در این سیاست ها را ندارند. مسئله فقط برجام نیست مسئله ایدئولوژی های نولیبرالی است که مدیران تکنوکرات بوروکرات ما می خواهند به هر قیمتی که شده آن را اجرایی کنند.
علت دیگر تمایل این دولت به ادامه برجام با اروپا در این است که این مدیران نگاه مثبتی به انطابق ایران با نظام جهانی داشته و نظام جهانی هم فقط در آمریکا خلاصه نمی شود و اروپا بخشی از آن به حساب می آید. اینها اگر می توانستد تا جای ممکن به آمریکا و به قول خودشان کدخدا تکیه می کردند ما چون می بینند که کدخدا با آنها چنین برخوردی کرده، رفته اند سمت اروپا. انگیزه اصلی را باید در نگاه نولیبرالی آقایان دانست.
یک نکته ای که در خصوص قضایای اخیر نباید مغفول واقع شود، این است که ما باید از تجربه برجام برای نقد و تجدید نظر در همه سیاست های نولیبرالی در فرهنگ، سیاست و اقتصاد بهره بگیریم و صرفا در نقد خود برجام محدود نمانیم.
1397022314104049314129994-min

متن گزارش وزارت اطلاعات درباره دوتابعیتی‌ها

وزارت اطلاعات دوتابعیتی‌ها را ۲۱۰ نفر اعلام کرد/ از حضور ۴۷ دوتابعیتی در مراکز دولتی و حکومتی تا فعالیت ۲۵ نفر در مراکز دانشگاهی و نظامی

۴۷ مورد از این دوتابعیتی‌ها در مراکز دولتی و حکومتی، ۳۷ مورد در پست‌های دولتی، ۲۸ مورد در مراکز حساس و دولتی، ۱۳ مورد در مراکز علمی، دانشگاهی و آموزشی و ۱۲ مورد در مراکز نظامی هستند.

گروه سیاسی- رجانیوز:  وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ایران طی گزارشی به کمیته تحقیق و تفحص مجلس شورای اسلامی از دوتابعیتی‌ها، اعلام کرد که ۲۱۰ مدیر دو تابعیتی وجود دارند.

طبق اعلام وزارت اطلاعات، ۴۷ مورد از این دوتابعیتی‌ها در مراکز دولتی و حکومتی، ۳۷ مورد در پست‌های دولتی، ۲۸ مورد در مراکز حساس و دولتی، ۱۳ مورد در مراکز علمی، دانشگاهی و آموزشی و ۱۲ مورد در مراکز نظامی هستند.

متن کامل این گزارش به شرح ذیل است: 

سلام علیکم

احتراماٌ پیرو مذاکره مدیرکل امور مجلس وزارت با جنابعالی آخرین نقطه نظرات معاونت ذیربط این وزارتخانه به انضمام تصاویر پاسخ‌های قبلی ارسالی به کمیسیون امنیت ملی با رویکرد تبدیل آسیب‌ها به فرصت جهت بهره‌برداری ارسال می‌گردد.

معاون حقوقی و امور مجلس

موضوع: بازنگری در قوانین تابعیت مضاعف 

بررسی وضعیت برخی از مدیران، متخصصان و کارشناسان بخش‌های مختلف و مرتبط با حوزه‌های علمی و حساس، مبین آن است که تعداد قابل توجهی از افراد مذکور دارای تابعیت مضاعف و یا گرین‌کارت و اقامت کشورهای خارجی می‌باشند.

برخی از تبعات اشتغال و انتساب افراد مذکور از منظر ضد اطلاعاتی عبارتند از:

۱- عدم تعهد و صداقت کامل نسبت به قوانین و ضوابط جمهوری اسلامی ایران

۲- اعتماد و وابستگی سازمانی به طرف مقابل در مقایسه با میزان وابستگی و تعلقات ملی و داخلی

۳- اخذ تعهد از سوی برخی کشورها مبنی بر لزوم پایبندی به منافع ملی و همکاری با سرویس اطلاعاتی

۴- تأثیرپذیری از دیدگاه‌ها و تفکرات و اجرای آنها در کشور

۵- مراجعه و تخلیه اطلاعاتی در مقطع ورود و یا حضور در کشور مورد نظر و الزام به پاسخگویی

۶- پیامدهای حقوقی،سیاسی و رسانه‌های (عملیات روانی) برخورد با جامعه مذکور

در این راستا؛ مواد قانونی و به ویژه ماده ۹۸۹ مبنی بر ممنوعیت بکارگیری اتباع دارای تابعیت مضاعف و اقامت خارج کشور، باعث گردیده که امکان بهره‌برداری از بخشی از ظرفیت‌های ملی و به ویژه در حوزه‌های علوم نوین و انتقال تکنولوژی با موانع و مشکلاتی همراه باشد که عملاً آن را به یک پارادوکس تبدیل نموده است. از سوی دیگر سرویس‌های اطلاعاتی ضمن رصد برنامه‌ها و جدیت ج. ا. ا در اجرای قوانین؛ مبادرت به طراحی روش‌های جایگزین جهت عبور از قوانین و اعطای تسهیلات به افراد موردنظر و به ویژه پس از انتصاب در پست‌های مدیریتی می‌نمایند.

لذا با عنایت به اهمیت موضوع، برخی از ضرورت‌ها و ملاحظات در بکارگیری جامعه مذکور عبارتند از:

- تعیین کانون‌ها و مراکز حساس کشور (برحسب اولویت اهداف و اقدامات سرویس‌های اطلاعاتی) و طراحی نحوه دسترسی به اطلاعات مهم

- ضرورت طراحی سیستمی حیطه‌بندی (در قالب ذهنی تفریقی) جهت ایجاد پراکندگی حرفه‌ای اطلاعات و ممانعت از تبیین و تصویر دقیق پروژه‌های حساس

- ضرورت تعریف دقیق وظایف و مأموریت‌ها در قالب ارسال مطالب تئوریک، انجام تحقیقات و پژوهش و ارسال نتایج، معرفی متخصصین یا شرکت‌های مرتبط با نیازمندی‌های کشور در حوزه‌های دانش‌بنیان و فن‌آوری

- ضرورت تعیین رشته‌ها و تخصص‌های خاص و مورد نیاز کشور

- توجه به تلاش سرویس‌های اطلاعاتی جهت افزایش قدرت تصمیم‌گیری و تأثیرگذاری از بستر افراد مذکور

لازم به توضیح است که افراد دارای تابعیت مضاعف و اقامت خارج کشور؛ حداقل در ۱۹ حوزه مورد استعلام قرار گرفته‌اند که بر اساس آمار تقاضا که منجر به مخالفت و عدم تأیید صلاحیت گردیده (۲۱۰ مورد طی ۲ سال گذشته)، بیشترین حوزه‌ها عبارتند از:

(توضیح: تعداد زیر مربوط به بیشترین حوزه‌های دوتابعتی‌ها می‌شود و تمامی ۲۱۰ نفر یاد شده در ذیل درج نشده است)

۱- اشتغال در مراکز دولتی و حکومتی (۴۷ مورد)

۲- انتصاب در پست‌های دولتی (۳۷ مورد)

۳- همکاری با مراکز حساس و دولتی (۲۸ مورد)

۴- مراکز علمی، دانشگاهی و آموزشی (۱۳ مورد)

۵- همکاری با مراکز نظامی (۱۲ مورد) 

اقدامات اجرایی:

در فرایند اقدامات اجرایی نیز بایستی موارد ذیل مورد توجه قرار گیرند:

۱- تکمیل فرم و خوداظهاری

مکاتبه با کلیه سازمان‌ها و وزارت‌خانه‌ها از طریق سازمان حراست کل و درخواست تکمیل فرم تهیه شده و خوداظهاری (تکمیل فرم باعث تکمیل بانک‌های موجود و امکان مدیریت موضوع گردیده و در صورت استنکاف از تکمیل فرم و یا ارائه اطلاعات غلط، متضمن تصمیم‌گیری و بازنگری در تعیین صلاحیت افراد مذکور می‌باشد)

۲- تقسیم‌‌بندی:

تفکیک موضوعات و محیط‌های مورد استفاده و راهکاری پیشنهادی:

۳- ضوابط اداری و اجرایی:

برخی از ضوابط اجرایی جهت ایجاد فرصت بهره‌برداری از ظرفیت مذکور عبارتند از:

۱- همکاری با افراد دارای قابلیت‌های علمی وتحقیقاتی در زمینه ارائه طرح‌های تئوریک و تحقیقاتی و در قالب مشاوره غیرمستقیم

۲-اخذ مدارک اقامتی و تابعیتی از افراد تأیید صلاحیت و بکارگیری شده

۳-ضرورت اخذ مجوز سفر و دریافت مدارک تابعیتی و اقامتی از حراست محل اشتغال و ارائه گزارش پس از بازگشت از سفر

۴-ایجاد الزام مبنی بر اعلام هرگونه مراجعه و یا درخواست اطلاعات از سوی دستگاه‌های اطلاعاتی و یا پلیس کشور محل اقامت

۵-ارسال گزارشات به ضدجاسوسی وزارت اطلاعات از سوی حراست دستگاه ذیربط

۶-قرار گرفتن در لیست کنترل تردد و بررسی سفرها مطابقت میان سفرهای اعلام شده (بر اساس برنامه) و سفرهای اعلام نشده

۷-ضرورت تعیین تکلیف افرادی که دارای تابعیت مضاعف و یا اقامت بوده و حاضر به تمکین ضوابط به علت حفظ امتیاز اقامت و تابعیت نمی‌باشند. این افراد صرفاً در حوزه تدریس و بر حسب شرایط تعریف شده بکارگیری شده و انتصاب آنها ممنوع می‌باشد.

۸-اخذ تعهد از کلیه افراد در مرحله انتصاب و از افراد دارای تابعیت مضاعف و یا اقامت مبنی بر عدم هرگونه تلاش جهت تغییر مؤثر در وضعیت

محاسن اجرای طرح و بازنگری در قوانین:

اجتناب از ادعاهای غیرواقعی و سیاسی

تکمیل بانک‌های اطلاعاتی مربوط به افراد دارای تابعیت مضاعف و اقامت

ایجاد زمینه بهره‌برداری از فرصت و ظرفیت جامعه مذکور و عبور از مسئله خودتحریمی در قابل ظرفیت‌ها و قابلیت‌ها

اشراف بیشتر بر مراجعات و تعرضات اطلاعاتی

به چالش کشیدن ارزیابی سرویس‌ها و دولت‌ها نسبت به فرآیندها و سیاست‌های ج.ا.ا در حوزه تابعیت مضاعف

56-min

لزوم بازخوانی دقیق مواضع شخصیت ها و جلوگیری از تحریف تاریخ

چه کسانی می خواهند از مرحوم طباطبایی قدیس بسازند؟/ از شهید دانستن هاشمی رفسنجانی تا تبرئه خاتمی از نقش آفرینی در فتنه ۸۸!

در سالهای پس از ۸۸ که هاشمی رفسنجانی در مصادیق متعددی از جمله سیاست خارجی، انتخابات خبرگان، اقتصاد و امثالهم عملا در برابر اصول اساسی انقلاب و دیدگاه‌های رهبری قرار داشت، کارنامه سیاسی مرحوم طباطبایی پر از مواضع متعدد در حمایت از او است.
امین فرج اللهی – رجانیوز: طلب آمرزش و مغفرت برای هر تازه درگذشته‌ای امری نیک است، ولی تک بُعدی دیدن این آموزه شرعی و اخلاقی نباید باعث نادیده گرفتن واقعیتهای شخصیتی و سیاسی یک فرد شود.
به گزارش رجانیوز، هرچند قدیمی‌ترها مرحوم طباطبایی را به‌عنوان منبری با سابقه‌ هیئتهای خوب تهران می‌شناختند، اما او در عالم سیاست بروزی دیگر داشت که در سالهای آخر خیلی پررنگ شده بود. شاید بهترین عبارت برای توصیف مشی سیاسی مرحوم طباطبایی تیتری است که روزنامه اعتماد برای فوتش زد: «مرید هاشمی، حامی خاتمی، رفیق روحانی»
مرحوم طباطبایی هیچ‌وقت یک سیاستمدار به معنای حقیقی‌ و حرفه‌ای نبود، بلکه یک استاد اخلاق و واعظ مذهبی بود که پایش به سیاست باز شده بود و شاید به همین خاطر بود که مناسبات و معادلات آن را  آنگونه که بود درک نمی‌کرد. «شیفتگی به هاشمی» آنقدر در او پررنگ بود که متأسفانه خیلی وقت‌ها گوینده را به وادی اغراق و حتی بی انصافی می‌کشاند.
او پس از فوت مرحوم هاشمی در تلویزیون گفت: «من آیت‌الله هاشمی را شهید می‌دانم، شهید حتما نباید با شمشیر کشته شود، کسی در که در طلب حق باشد، شهید است… ایشان را به اندازه ۴ شهید می دانم».
در سالهای پس از ۸۸ که هاشمی رفسنجانی در مصادیق متعددی از جمله سیاست خارجی، انتخابات خبرگان، اقتصاد و امثالهم عملا در برابر اصول اساسی انقلاب و دیدگاه‌های رهبری قرار داشت، کارنامه سیاسی مرحوم طباطبایی پر از مواضع متعدد در حمایت از او است.
جستجوی نام آن مرحوم را با کلیدواژه‌ی هاشمی و خاتمی در اینترنت، فهرست بلندبالایی از اینگونه مواضعش که اغلب با عنوان “عضو جامعه مدرسین” در رسانه‌های اصلاحطلب و حامی فتنه منتشر می‌شد پیش روی مخاطب قرار می‌دهد.
مواضعی که شاید بیش از آنکه تمام و کمال، موقع آن مرحوم باشند، محصول سوءاستفاده رسانه‌های سیاسیکار از او هستند. خبرنگارها به خوبی میدانند از شخصیتهای اینچنینی که چندان سیاسی نیستند، چگونه بپرسند تا جواب دلخواهشان را دریافت کنند.
پرسش و پاسخهایی از جنس زیر:
“س: آقای مصباح در دیدار با آقای عراقچی بیان کردند که من به دولت آقای روحانی ایرادات مبنایی دارم و نگران هستم که سیاست‌های دولت به ویژه سیاست‌های فرهنگی زمینه فتنه‌ای خطرناک‌تر از فتنه سال ۸۸ فراهم آورد. به نظرتان می‌توان ایرادات مبنایی به دولتی که مورد تأیید شورای نگهبان و مقام معظم رهبری قرار دارد، گرفت؟
ج: ایراد که می‌شود گرفت. اما ایراد مبنایی ایشان چیست؟ ایشان سیاسی نیستند. ضمن تجلیل و احترام به ایشان، می‌دانم که ایشان وجه سیاسی نداشته‌اند.”
مهرماه ۹۱ پس از دیداری با خاتمی گفت «در جریان حوادث سال ۸۸ آقای خاتمی فراجناحی بود. شکستن حرمت ایشان غلط بود.»
پاییز ۹۴ گفتگوی مرحوم طباطبایی با یک نشریه دست چندم، تیتر همه رسانه‌های اصلاح‌طلب شد. او در این مصاحبه ضمن حمله شدید به آیت‌الله مصباح و به کار بردن عبارات تندی مثل «در تخیلات بسر میبردند» برخلاف واقعیات تاریخی مدعی شد ایشان سابقه انقلابی ندارد. ادعای نادرستی که از دهه هفتاد توسط اصلاح‌طلبان مطرح شده و بارها پاسخ مستدل و مستندش داده شده بود.
مدیریت شدن آن مرحوم  توسط جریان اصلاح‌طلب آنقدر موفق بود که باعث شد در ماجرای کاندیداتوری سیدحسن خمینی برای خبرگان، او نیز همگام با برخی سیاسیون از جمله مرادش مرحوم رفسنجانی به شورای نگهبان حمله کند. او در نامه‌ای خطاب به آیت‌الله یزدی، «آزمون اجتهاد» که رویه‌ی قانونی و بیست و پنج ساله برای احراز صلاحیت نامزدهای خبرگان است زیر سئوال برد.
لزوم بازخوانی مواضع سیاسی افراد خوشنام و البته پر اشتباهی چون مرحوم طباطبایی، از آن جهت مهم است که جریان‌های منفعت‌طلب سیاسی که در دوران حیات آنها، با مدیریت افکار موفق به جهت‌دهی مواضع و کنش‌های سیاسی آنها و سنگر گرفتن پشت چهره موجهشان  شده اند. پس از فوتشان نیز سعی در تداوم همین رویه دارند.
بنابراین لازم است در عین تکریم و تمجید از ساحت مذهبی و روحانی چهره‌هایی چون مرحوم طباطبایی، مواضع و کنش‌های سیاسی آنها نیز منصفانه و بر اساس شاخصهای اصیل نقد شود تا در آینده شاهد تکرار آنها نباشیم.
159-min

شرکت‌های اروپایی نیامده چمدان‌هایشان را بستند!

لیست فرار شرکت های خارجی از ایران و اظهارات ضدبرجامی اروپایی‌ها/ توهم ادامه برجام بدون آمریکا تا کجا ادامه پیدا می‌کند؟

ده روز چانه‌زنی دوباره تیم مذاکره کننده هسته ای با اروپایی‌ها اما نتیجه نداد و شرکت های خارجی یکی یکی اعلام کردند که با وجود تحریم های آمریکایی ها نمی توانند در ایران بمانند. نقض فتح الفتوح(!) دولت تدبیر حالا با خروج شرکت های اروپایی تکمیل شده است
گروه سیاسی-رجانیوز: ده روز از خروج آمریکا از برجام و نابودی عملی آن توسط این کشور می گذرد، اقدامی که موجب بازگشت تحریم ها و اضافه شدن تحریم های جدید علیه کشورمان شده و پایان افسانه پردازی رابطه با آمریکا توسط غرب گرایان را نشان می دهد.
اما حسن روحانی بعد از این اقدام و درحالی که انتظار می رفت موضعی محکم در قبال آمریکا اتخاذ کند، جلوی دوربین ها حاضر شد و اعلام کرد «برجام از این لحظه بین ایران و ۵کشور است!»
او به صراحت از ادامه یافتن برجام بدون آمریکا دفاع کرد و نگاه خود را به دستان اروپایی هایی دوخت که روزی خودش آنها را «آقااجازه» و دنباله‌رو سیاست های کدخدایشان یعنی امریکا معرفی کرده بود. این خوش بینی به اروپایی ها با وجود اقدامات خصمانه آنها قبل از توافقنامه و در حین اجرای آن تعجب بسیاری از کارشناسان مسائل بین الملل را در پی داشت. در پی همین سخنان بود که اتاق جنگ روانی غرب گرایان پروژه بزک کردن اروپایی ها را در دستور کار خود قرار دادند و هر روزه با انتشار اخباری در سایت ها و روزنامه های خود اروپا را حامی برجام نشان دادند و خروج آمریکا از برجام را مساله ای عادی و حتی مثبت برای برجام ترسیم کردند!
بدبینی بسیاری از کارشناسان به عدم همراهی اروپا با آمریکا در این چند روز ادامه برجام با اروپایی ها به خوبی نشان می دهد که برجامی که دیروز «تقریبا هیچ» دستاورد محسوسی را برای کشورمان به همراه نداشته امروز دیگر «حتما هیج» خاصیتی نخواهد داشت غیر از فلج ماندن پیشرفت هسته ای کشورمان!
در این گزارش در یک قسمت به واکنش شرکت های اروپایی و در قسمتی به واکنش مقامات و مسئولین قاره سبز به خروج آمریکا از برجام می پردازیم:
الف) اروپا به دنبال آمریکا: نه تضمین می دهیم نه در مقابل آمریکا می ایستیم، ایران نگرانی های آمریکا را رفع کند
وزارت خزانه داری آمریکا بلافاصله بعد از نابودی برجام اعلام کرد:  تحریم‌ها علیه ایران طی بازه ۹۰ روزه و ۱۸۰ روزه باز می‌گردد. تحریم خرید نفت ایران بعد از ۱۸۰ روز و بقیه تحریم ها بعد از ۹۰ روز باز می‌گردد. آمریکا همچنین اعلام کرد به کسانی که در حال تجارت با ایران هستند فرصت می دهیم تا دست از معامله با ایران بردارند و اگر در مدت مشخص شده موفق نشوند، با تبعات آن روبرو می شوند.
چند ماه پیش «ریچارد نفیو» که از معماران اصلی شبکه تحریم‌های آمریکا علیه ایران است در یادداشتی فاش کرد چنانچه آمریکا از برجام خارج شود، ایران بعد از مدتی متوجه خواهد شد از «همکاری‌های نصفه و نیمه» شرکت‌های خارجی هیچ نفعی برایش حاصل نشده است.او نوشت: «نیمی از کشورهای اروپایی، چین، روسیه و چند کشور دیگر قادر نخواهند بود با کاهش تحریم‌ها به‌اندازه‌ای برای ایران مزیت [اقتصادی] ایجاد کنند که تهدیدهای ناشی از تحریم‌های ثانویه آمریکا را جبران کرده و ایرانی‌ها را راضی نگه دارند».
این صحبت ها به سرعت تحقق پیدا کرد، استیون منوچین، وزیر خزانه‌داری آمریکا پس از آنکه دونالد ترامپ خروج این کشور از توافق هسته‌ای با ایران را اعلام کرد که مجوز دو شرکت بوئینگ و ایرباس برای فروش هواپیماهای مسافربری به ایران لغو خواهد شد.
پس از این خروج، سه کشور مهم اروپایی که دولتی ها انتظار حمایت آنها از برجام را داشتند در بیانیه ای مشترک به جای محکوم کردن اقدام غیرقانونی آمریکایی ها به خط و نشان کشیدن علیه کشورمان پرداختند.
اروپا همصدا با آمریکا از بازتعریف توافق هسته و گنجاندن مسائل منطقه ای، موشکی و گسترش برجام به حوزه هایی که امنیت ملی ایران را نشانه رفته است حمایت کرد. این بیانیه عملا می گوید ما خواستار باقی ماندن برجام هستیم اما باید دغذدغه های آمریکا و صهیونیست ها لحاظ شود و گفت و گو برای برجام های بعدی ادامه داشته باشد تا محدودیت ها بعد از سال ۲۰۲۵ هم از بین نرود
There must be no doubt: Iran’s nuclear program must always remain peaceful and civilian. While taking the JCPOA as a base, we also agree that other major issues of concern need to be addressed. A long-term framework for Iran’s nuclear programme after some of the provisions of the JCPOA expire, after 2025, will have to be defined. Because our commitment to the security of our allies and partners in the region is unwavering
ریچارد گرنل، سفیر آمریکا در آلمان اعلام کرد: شرکت های آلمانی که در ایران فعالیت می کنند باید فورا عملیات های خود را کاهش دهند.
پایگاه تحلیلی «پولتیکو» به نقل از موگرینی، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا نوشت:از روحانی تضمین گرفته‌ام که علیرغم خروج امریکا و تحریم جدید در برجام بماند! تنها ایران قدرت خراب کردن یک‌جانبه برجام را دارد! موگرینی که وقیحانه جواب اعتماد دولتی‌ها را داده بود روز سه‌شنبه اعلام کرد که نمی تواند برای بی اثر بودن تحریم ها علیه ایران تضمین بدهد و گفت : «این اتحادیه قادر نیست ضمانت‌های حقوقی و اقتصادی به ایران بدهد اما برای یافتن راهی به منظور حفظ سرمایه‌گذاری‌های پسابرجام اروپایی‌ها در ایران جدی است.»
عربده‌کشی آمریکا و چراغ سبز اروپا کل فاینانس‌های برجامی را هواکرد
در ادامه اخبار تحریم های اقتصادی و همراهی اروپایی ها اما یک منبع آگاه در وزارت امور اقتصادی و دارایی به خبرنگار «نود اقتصادی» اطلاع داد کار فاینانس‌های پسابرجامی را بعد از خروج آمریکا از برجام تمام شده بدانید و با اعمال بخشی از تحریم‌ها در ۹۰ روز آینده و بخش دیگری از آنها در ۱۸۰ روز آینده هیچ فاینانسی به ایرانی‌ها تعلق نمی‌گیرد و آنها بلااثر خواهند شد.
بزک کنندگان اروپا به شدت تلاش دارند تا خروج آمریکا از برجام را کوچک معرفی کرده و ادامه آن با اروپا را تئوریزه کنند اما رئیس خدمات مالی اتحادیه اروپا آب پاکی را روی دست مدافعان آفتاب تابان برجام ریخت و گفت: به علت ماهیت بین المللی سیستم بانکی و اهمیت نظام مالی آمریکا، قوانین مسدودساز اروپا کاربرد زیادی ندارد
عباس عراقچی هم ادعا کرده آمریکا نمی تواند شرکت های اروپایی را به ادامه داشتن یا نداشتن همکاری با ایران مجبور کنند. این درحالی است که جان بولتون، مشاور امنیت ملی رئیس جمهور آمریکا گفته است احتمال اعمال تحریم‌‌های شرکت‌های اروپایی که با ایران همکاری می‌کنند وجود دارد. وی همچنین در یک نشست خبری اعلام کرد: اتحادیه اروپا هیچ چاره‌ای جز پیوستن به تحریم‌ها ندارد.
ترامپ همچنین در نامه ای به وزیران خارجه، خزانه‌داری و انرژی آمریکا اطمینان خاطر دادعرضه جهانی نفت و ذخایر کافی وجود دارد و می‌توانند تحریمهای نفتی ایران را با کاهش قابل توجه فروش نفت ایران اجرایی کنند.
گاردین هم خبر داد آمریکا شرکتهای اروپایی ای که از خط مشی آمریکا در تحریم ایران پیروی نکنند را تهدید به جریمه یا مجازات کیفری کرد.
صدر اعظم آلمان در همراهی با آمریکایی ها گفت: کشورهای اتحادیه اروپا توافق کرده‌اند که برجام توافق کاملی نیست و باید درباره مسئله موشکی با ایران وارد مذاکره شد. مرکل که سعی دارد اعتماد دولت روحانی را هم از دست ندهد در وعده ای نسیه می‌گوید اروپا می‌تواند از شرکت‌های کوچک و متوسط همکار با ایران حمایت کند اما این نکته را هم می گوید که نباید این توهم را ایجاد کرد که می‌تواند تمام خسارات ناشی از تحریم‌ها را جبران کند!
وزیر خارجه آلمان نیز در پی خروج آمریکا از برجام گفته بود که شرکت‌های آلمانی برای معامله با ایران تقریبا هیچ شانسی ندارند و معاف کردن شرکت‌های آلمانی از تحریم‌های آمریکا بسیار مشکل است.
پتر آلتمایر، وزیر اقتصاد آلمان روز جمعه در یک مصاحبه رادیویی اعلام کرد که این کشور به لحاظ حقوقی نمی‌تواند به شرکت‌های آلمانی فعال در ایران در صورت اعمال تحریم‌های جدید کمک کند. وزیر اقتصاد آلمان صریحا گفت که هیچ راهی قانونی برای محافظت از شرکت‌های آلمانی در برابر تصمیمات دولت آمریکا وجود ندارد.
رئیس جمهور فرانسه هم اعلام کرد: توافق هسته‌ای با ایران باید تکمیل شود و ادامه مذاکرات در این خصوص بویژه در رابطه با برنامه موشکی ایران ضروری است.
۲) تحریم های آمریکا نتیجه داد. به چمدان های بسته‌ی شرکت های خارجی نگاه کنید…
ده روز چانه‌زنی دوباره تیم مذاکره کننده هسته ای با اروپایی‌ها اما نتیجه نداد و شرکت های خارجی یکی یکی اعلام کردند که با وجود تحریم های آمریکایی ها نمی توانند در ایران بمانند. نقض فتح الفتوح(!) دولت تدبیر وقتی نمایان می شود که آمریکا برای اتمام حجت با شرکت های اقتصادی اعلام می کند که جریمه و تحریم های سنگینی علیه کسانی که بخواهند با ایران همکاری کنند در نظر گرفته است.
توتال
فرار شرکت های اروپایی در صحبت های مدیر عامل توتال در گفتگو با سی‌ان‌ان دیده می شود که به صراحت از وابستگی به آمریکا پرده برداشته و گفته بود: «ما تنها در صورتی می توانیم قرارداد گازی با ایران را اجرا کنیم که چهارچوبی حقوقی و قانونی وجود داشته باشد.اگر نتوانیم این کار را بنا به دلایل حقوقی انجام دهیم مثلا به عنوان تغییری در نظام تحریمها، در این صورت باید در قرارداد بازنگری کنیم. اگر تحریم های جدید علیه ایران اعمال شود باید آن را با دقت بررسی کنیم، زیرا ما در آمریکا کار می کنیم و دارایی در آمریکا داریم و بتازگی دارایی بیشتری هم در آمریکا به دست آوردیم.»
وابستگی شرکت های بزرگ به اندازه ای است که در ابتدای امضای برجام توتال برای هماهنگی با آمریکا بر سر ایران در واشنگتن دفتر زد. به اذعان مدیرعامل توتال دفتر شرکت توتال در واشنگتن به هماهنگی روابط این شرکت با خزانه دار و وزارت خارجه آمریکا کمک خواهد کرد تا آمریکایی اطمینان حاصل کند که توتال همچنان به تبعیت از هرگونه تغییرات اعمال شده در رژیم تحریم های دولت آمریکا ادامه می دهد! مدیرعامل شرکت توتال فرانسه با بیان اینکه توتال از هر گونه تحریمی که مانع از فعالیت این شرکت در تهران شود تبعیت می کند گفته بود: «تهران می‌داند که اگر ما نتوانیم کار را ادامه دهیم، این به دلیل تصمیم دولت آمریکاست.»
توتال همچنین اعلام کرد: با اعمال تحریم‌های آمریکا علیه ایران، هر گونه همکاری با خطر از دست رفتن دسترسی به سیستم‌های بانکی همراه است که توتال چنین ریسکی را نمی‌پذیرد و در صورتی که از آمریکا معافیت تحریمی خاص دریافت نکنیم، قادر به ادامه کار در پروژه پارس جنوبی نخواهیم بود و ضمنا دیگر تعهد تازه‌ای در قبال پارس جنوبی نمی‌پذیریم.
هواپیماهای کاغذی برجام
وزیر خزانه داری آمریکا از لغو فروش هواپیما توسط شرکت ها هواپیمایی خبرداد. پیرو همین خبر راینر اُلر مدیر روابط عمومی ایرباس هم اعلام کرد: ما به دقت اعلام رئیس جمهور آمریکا را ارزیابی خواهیم کرد و قدم بعدی ما بر اساس سیاست‌های داخلی و در متابعت کامل از تحریم‌ها و مقررات منع صادرات اتخاذ خواهد شد.
شرکت بوئینگ نیز اعلام کرده است که برای تحویل هشتاد هواپیمای سفارشی ایران با قرارداد بیست میلیارد دلاری، با دولت آمریکا مشورت خواهد کرد. این شرکت اعلام کرده که همواره با سیاست‌های آمریکا همسو خواهد بود. در پاسخ به این تصمیم فروشندگان هواپیمای معروف به هواپیماهای برجامی آخوندی غیرواقع بینانه و منفعلانه گفت: از اروپا «انتظار داریم» که مستقل از تصمیم آمریکا به قراردادهای خود و تضامینی که می دهند پایبند باشند.
زیمنس آلمان
کایزر، مدیرعامل شرکت بزرگ آلمانی زیمنس هم اعلام کرد که دیگر نمی‌توانیم با خروج آمریکا از برجام قرارداد جدیدی را با ایران امضا کنیم
 دنیلی ایتالیا
شرکت فولاد ایتالیایی، تولیدکننده فولاد ایتالیایی به‌دنبال خروج آمریکا از برجام، کار برای یافتن پوشش مالی سفارش‌های ایران به‌ارزش ۱٫۵ میلیارد یورو (۱٫۸ میلیارد دلار) را متوقف کرد. الساندرو تریویلین، مدیر ارشد اجرایی این شرکت گفته است: «با توجه به خروج آمریکا از این توافق، بانک‌ها از ترس مواجه شدن با تحریم‌های ثانویه، دیگر آماده تأمین سرمایه پروژه‌های ایران نیستند». شرکت دنیلی در سال ۲۰۱۶، یک توافقنامه چهارچوب تجاری با ایران به‌ارزش حدود ۵٫۷ میلیارد دلار امضا کرد.
شرکت «اینژی» فرانسه
شرکت‌ برق چندملیتی «اینژی» که دفتر مرکزی آن در شهر پاریس قرار دارد روز جمعه اعلام کرد تا ماه نوامبر به قراردادهای مهندسی خود در ایران خاتمه می‌دهد.
شرکت گاز PGNiG لهستان
در حالی که گفت و گوهایی دولت روحانی با اروپایی ها ادامه دارد اما شرکت های اروپایی بی اعتنا به گفتگوهای ایران و اتحادیه اروپا چمدان های خود را بسته اند. شرکت گاز PGNiG لهستان هم پروژه گاز در ایران را به تعلیق درآورد.
ساگای نروژ
 شرکتی نروژی که در حوزه انرژی خورشیدی فعال است و در اکتبر ۲۰۱۷ قراردادی به‌ارزش ۲٫۵ میلیارد یورو برای ارائه خدمات انرژی خورشیدی به‌مدت پنج سال با شرکت «توسعه‌دهندگان انرژی امین» امضاء کرده است. اما بعد از اعلام تصمیم ترامپ برای خروج از برجام، «گائوت استینکوپف» مدیر توسعه شرکت «ساگا» از خروج این شرکت از ایران خبر داده است.
شرکت ایتالیایی انی
شرکت ایتالیایی انی در ژوئن ۲۰۱۷ برای مطالعه میدان‌های نفتی و گازی با ایران توافق‌نامه امضاء کردند. این شرکت تصمیم گرفته توافق خود را با ایران لغو کند. «کلودیو دسکالزی»، مدیر شرکت انی ایتالیا، در نشست سالانه خود به سهامدارانش گفته که تمام طلب معوق خود از ایران بابت سرمایه‌گذاری‌های سال گذشته در این کشور را از تهران گرفته و قصدی برای اجرای پروژه جدید در ایران ندارد. به‌گفته دسکالزی، نفت مورد نیاز این شرکت ممکن است از این پس به‌جای ایران از کشوری دیگر تأمین شود.
مرسک
شرکت دانمارکی مرسک (Maersk) بزرگ‌ترین شرکت کشتیرانی جهان روز پنجشنبه ۲۷ اردیبهشت اعلام کرد که کلیه فعالیت‌های تجاری خود با ایران را متوقف خواهد کرد. به‌گفته محمدحسین داجمر، مدیرعامل اسبق کشتی‌رانی شرکت‌های بزرگی مانند مرسک و مرسی به‌سبب اینکه بازار بزرگی در آمریکا دارند، نگران هستند که مشمول تحریم‌های آمریکا شوند.
آلیانتس
 Allianz شرکت چندملیتی خدمات مالی است، که دفتر مرکزی آن، در شهر مونیخ، آلمان قرار دارد. تمرکز اصلی این شرکت بر ارائه خدمات بیمه است. در سال ۲۰۱۰ شرکت آلیانتس، دوازدهمین شرکت بزرگ خدمات مالی در جهان بوده و در فهرست سال ۲۰۱۰ مجله فوربس، در رتبه ۲۳ از بزرگترین شرکت‌های جهان، قرار داشت. سهام شرکت بیمه آلیانتس در بازار بورس نیویورک و بورس فرانکفورت معامله می‌شود. این شرکت هم‌اکنون به‌عنوان سومین شرکت خدمات مالی و بانکداری جهان شناخته می‌شود. حالا با اعلام خروج آمریکا از برجام آلیانتس تصمیم گرفته از ایران خارج شود.
ام اس سی سوئیس
شرکت سوئیسی ام اس سی در بیانیه ای اعلام کرد:«(ام اس سی) در حال بازنگری در خدمات، فعالیت ها و روابط تجاری خود است تا ببیند که آیا تاثیری (از تصمیم اخیر ) ترامپ می پذیرد یا نه و از جدول زمانی تعیین شده از سوی دولت آمریکا تبعیت می کند.»
 شرکت بیمه کشتی یو کی پی اند آی کلاب 
نایجل گاردن، معاون توماس میلر، مدیر شرکت بیمه کشتی یو کی پی اند آی کلاب گفت: «انتظار می رود این تصمیم تبعات زیادی برای تجارت دریایی با ایران و بیمه این قبیل فعالیت های تجاری داشته باشد.»
شرکت لویدز لندن هم گفته در حال بررسی تبعات (اقدام ترامپ) بر بازار بیمه ای خود است.
رهبرانقلاب پس از خروج آمریکا از برجام با ذکر این نکته که بعید است که دولتمردان ما بتوانند از اروپایی ها تضمین های لازم را بگیرند فرموده بودند:  بارها گفته بودیم «به امریکا اعتماد نکنید»، این هم نتیجه‌اش. درباره مذاکره با سه کشور اروپایی هم می‌گوییم به اینها هم نباید اعتماد کرد و برای هر قرارداد باید تضمین‌های واقعی و عملی بگیرید وگرنه نمی‌شود به این شکل حرکت را ادامه داد.
ایشان با انتقاد به سه کشور اروپایی سوالی مهم را مطرح کردند و گفتند: «مسئولان در معرض «آزمون بزرگ» قرار دارند که آیا عزت و اقتدار این ملت را حفظ خواهند کرد یا نه؟» حالا مردم به نظاره نشسته اند تا ببینند دولت روحانی عزت و اقتدار ملت ایران را با وجود این حجم از خیانت ها و خباثت های آمریکایی و اروپایی ها حفظ خواهند کرد یا نه.
419764_387-min

روایت عبرت آموز نامزد همیشگی پدرخوانده ها از نسبتش با جمنا: نامزد را مشخص می کنند، بعد می گویند سازوکاری درست کنید که به این فرد برسیم/ پدرخوانده های اصولگرا، نیازی نمی بینند حرف بقیه را گوش کنند

قالیباف که همواره یکی از اصلی ترین گزینه های بزرگان اصولگرا در انتخابات بوده، حالا و بعد از تجربه انتخابات ۹۶ تصمیم گرفته است تا به مقابله با پیش کسوتان اصولگرا بپردازد. افرادی که به گفته قالیباف گفت و گو را یک طرفه می بینند و احساس می کنند نیازی ندارند حرف بقیه را گوش کنند.

گروه سیاسی_رجانیوز: محمدباقر قالیباف که همیشه گزینه اصلی «پدرخوانده»های اصولگرا بود، حالا چندماهی می شود که علیه شان شورش کرده است. کسانی که به گفته قالیباف «نامزد را مشخص می کنند، بعد می گویند سازوکاری درست کنید که به این فرد برسیم»! آنهم درست از روزی که محکوم به انصراف شد، انصرافی که البته برای شخص او منافع زیادی داشت، ولی قالیباف را به سخن سالها قبل جریان انقلابی نزدیک کرد. با اینحال قالیباف یک نکته مهمی را در کلام خود مخفی کرده و بیان نمی کند؛ اینکه چه در انتخابات اخیر و چه انتخابات گذشته، نامزدهای بسیاری، بخاطر حضور او در صحنه، از جانب همان پدرخواندگان همیشگی “مجبور” به انصراف شده اند، نامزدهایی که چون ضرغامی هنوز از این اجبار دلخور هستند و آنرا با هر زبانی بیان می کنند.

به گزارش رجانیوز درست یک ماه بعد از انتخابات سال گذشته بود که قالیباف در نامه ای اعلام کرد «به این باور رسیدم که “تغییرِ اساسی در نحوه کنشِ جریانِ اصول‌گرایی” یکی از مطالباتِ اصلیِ امروزِ شما جوانانِ مؤمن و دلسوزِ انقلاب و کشور است» و در همین نامه بود که کلیدواژه «نواصولگرایی» را وارد ادبیات سیاسی کشور کرد. چندی بعد نیز در برنامه جهان‌آرا در باره ارائه ایده نواصولگرایی یادآور شد که «امروز همه متوجه شدند وحدت مهم است، ولی همه‌چیز نیست». سخنی که مدتها از سوی جریان انقلابی مطرح شده بود.

حالا محمدباقر قالیباف، نامزد شکست خورده انتخابات ۸۴، ۹۲ و انصرافی انتخابات ۹۶ در جدیدترین موضع، از پیش کسوتانی سخن می گوید که «نیازی نمی بینند حرف بقیه را گوش کنند». در همین راستا قالیباف در گفت‌وگو با روزنامه خراسان که امروز ۲۹ اردیبهشت منتشر شده است، به بررسی جریان اصولگرا می پردازد.

قالیباف در بخشی از این مصاحبه درباره علت این که «گفت و گو در اردوگاه اصولگرایی خیلی کم است» می گوید:

«این ها گفت و گو را یک طرفه می بینند. به این معنا کسانی که پیش کسوت هستند و حس می کنند در مرکزیت قرار دارند، احساس می کنند نیازی ندارند حرف بقیه را گوش کنند. همان طور که در بحث نواصولگرایی گفتم، گفت و گو بین اصولگرایان یکی از ضرورت هاست و باید اجازه داد این گفت و گو بین همه اتفاق بیفتد. یعنی افراد را به پیش کسوت و آماتور تقسیم نکنند. درست است که انصاف و عقل حکم می کند آماتورها و تازه واردها به حرف پیش کسوت ها بیشتر توجه کنند، اما معنای این حرف این نیست که فرد پیش کسوت نیازی به گوش دادن ندارد. ما بحثی با عنوان «منظرگاه تحلیل» داریم به این معنا که اگر چهار نفر یک موضوع واحد را در یک زمان و مکان واحد مورد تحلیل قرار دهند، چهار تحلیل متفاوت ارائه می‌دهند. خب، همین جاست که ظرفیت ها و استعدادها پیدا می‌شود. باید اجازه داد این گفت و گو از متن جریان بالا بیاید. دیکته کردن و مونولوگ در حوزه سیاسی، اجازه نمی دهد تضاد افکار به درستی معلوم شود، این ضعف جدی اردوگاه اصولگرایی است».

شهردار سابق تهران با تاکید بر این گزاره که «اصولگراها بیشتر گفت و گو هایشان را برای شب انتخابات می گذارند و خاصیت گفت و گوی شب انتخاباتی هم سهمیه خواهی است» می گوید:

«یک اردوگاه و یک جریان سیاسی باید بداند که حرکت سیاسی یک پروژه نیست، بلکه یک پروسه است. اصلاً بخشی از اختلافات و موفق نبودن ها از همین جا آغاز می شود که این گفت و گو را یک پروژه می بینند. مثلاً شما ببینید همین حرکت جمنا، انتخابات تمام شد، این حرکت هم تمام شد. کم کم که به انتخابات مجلس نزدیک بشویم، حتماً باز زمزمه هایی مطرح می شود. درحالی که این گفت و گوها باید دایمی باشد. یک نکته مهم دیگر این که بعضی ها فکر می کنند می توانند و حتی وظیفه دارند برای جمع تصمیم بگیرند و بقیه هم وظیفه دارند از تصمیم این ها حمایت کنند! این هم یک اشکال است. یعنی وحدت یک فرایند است که برایند آن وحدت نهایی است».

قالیباف در بخش دیگری از این گفت‌وگو در پاسخ به این سوال که «شما چند بار از پدرخواندگان اصولگرایی نام بردید، ولی خیلی توضیح نداده اید. نمی خواهید کدهای بیشتری از این جریان بدهید؟» می گوید:

«منظور همان کسانی هستند که ممکن است در مرکزیت جریان اصولگرا باشند و بگویند ما یک تصمیمی گرفته ایم و همه باید گوش کنند. همان افرادی که می گویند مانیفست اصولگرایی را ما نوشتیم و بقیه باید تبعیت کنند».

محمدباقرقالیباف با تاکید بر این که «برخی اوقات ضرورت دارد مرکز حرف آخر را بزند» می گوید:

«اما بعضی وقت ها نماینده را مشخص می کنند بعد می گویند سازوکاری درست کنید که به این فرد برسید. نامزد انتخاب کردن در همه جا چه در انجمن مدرسه، چه در مجلس و چه در ریاست جمهوری، مثل انتخاب همسر است! شما ممکن است به فرزند خود ده ها دستور بدهید که چطور زندگی کند و او هم با دل و جان قبول کند، اما اگر بخواهید دستوری برای او همسر اختیار کنید، مقاومت می کند».

البته قالیباف به این اشاره نمی کند که در انتخابات های گذشته، جریانات مختلف سیاسی اصولگرا بارها و بارها به خاطر حضور او در انتخابات از حضور منع شده یا مجبور به انصراف شده اند، و حتی در سازوکار معیوب جمنا در انتخابات ۹۶ نیز که شخص دیگری غیر از او حائز اکثریت رای بدنه استانی این تشکیلات شد، باز هم به زور پدرخواندگانی که حالا به آنها می تازد، تا روزهای آخر در انتخابات نگداشته شد تا شاید به بهانه نظرسنجی و … به پای صندوق رای برسد، اما بخت یار او نبود و با وجود حمایت همان جمنا، بدلیل افت شدید آراء در نظر سنجی ها، انصراف را به باقی ماندن در انتخابات ترجیح داد.

به نظر می رسد قالیباف بعد از سپری کردن انتخابات ۹۶ و مقابله با پدرخوانده های اصولگرا، متوجه شده است که حق با جریان انقلابی بوده است. جریانی که مستمرا در طول دهه اخیر از لزوم بازنگری در نقش شیوخ اصولگرا سخن گفته و تاکید کرده است که فعالیت سیاسی واقعی با افراد و جریان های پشت پرده به نتیجه نخواهد رسید و باید به بطن مردم و بدنه حزب اللهی ها رفت. اگرچه بیش از دوازده سال گذشت تا قالیباف به تجربه لازم دست پیدا کند، اما به نظر می رسد حالا باید اقدامی اساسی و همه جانبه برای  ریشه کن کردن این تفکر کهنه در بدنه جریان اصولگرایی صورت گیرد.

212038_449-min

آیا مجلس قراردادهای استعماری را تصویب می کند؟ / FATF خسارت محضی دیگر

خطر کنوانسیون های بین المللی بسیار بیشتر از قوانین داخلی خواهد بود. یکشنبه، روز سرنوشت سازی برای کشور است و نمایندگان مجلس در آزمون بزرگی قرار دارند و باید دید که با تصویب کنوانسیون TF عزت و اقتدار ملت را از بین خواهند برد یا حفظ خواهند کرد؟!

گروه سیاسی- رجانیوز: گروه ویژه اقدام مالی (FATF) در آخرین نشست خود در اسفند سال گذشته به ایران فرصتی ۴ ماهه داد تا اقدامات باقی مانده از برنامه اقدام را عملیاتی کند. در هفته های اخیر و با توجه به باقی ماندن حدود یک ماه از فرصت FATF، مجلس شورای اسلامی۳ لایحه درخواستی FATF را به صورت هم­زمان وارد دستور کار خود کرده و کلیات دو لایحه مبارزه با پولشویی و مبارزه با تامین مالی تروریسم را به سرعت تصویب کرد. روز یکشنبه هفته جاری نیز تصویب الحاق ایران به کنوانسیون تامین مالی تروریسم (TF) در دستور کار مجلس خواهد بود. روند تصویب لوایح مربوط به FATF از جنبه های مختلف شباهت زیادی به تصویب برجام دارد، از جمله این که:

دولت در تصویب برجام، به شدت عجله داشت و در روزهای بررسی برجام در مجلس، دولتمردان ادعا می کردند که هر روز تاخیر در اجرای برجام ۱۰۰ میلیون دلار ضرر برای کشور دارد. در تصویب لوایح درخواستی FATF هم شاهد عجله دولت و مجلس هستیم و حامیان FATF ادعا می کنند که در صورت تاخیر در تصویب این لوایح، کشور از ناحیه عدم همکاری بانک­های خارجی متضرر می­گردد.
در برجام، ریاست مجلس به کمک دولت آمده و برای تصویب سریع آن،  تلاش زیادی کرد. اکنون نیز ریاست مجلس در قامت حامی تمام قد FATF ظاهر شده و مقابل هر گونه مخالفت با این لوایح ایستاده است، به عنوان مثال برخی از جلسات بررسی این لوایح را غیرعلنی برگزار کرده است. از سوی دیگر همایش سه قوه را به منظور توجیه نمایندگان برای رای به لوایح درخواستی FATF برگزار کرد تا رییس جمهور نمایندگان را برای رای به این لوایح توجیه کند.
در برجام کار کارشناسی از سوی طرف ایرانی به میزان لازم انجام نپذیرفت و در نهایت شرایطی برای ما پیش آمد که با وجود تعلیق تحریم های هسته ای، اما بانک­های بزرگ وارد همکاری با ایران نشدند. نتیجه کار کارشناسی دولت درباره FATF هم این شده است که اگر با این نهاد همکاری کنیم، بانک­های خارجی به سمت ما خواهند آمد، در حالی که اگر FATF وضعیت ایران را کاملا سفید اعلام کند و به بانک­های خارجی چراغ سبز نشان دهد، این بانک­ها همچنان از تحریم­های فراسرزمینی آمریکا واهمه دارند و به سمت ایران نخواهند آمد.
پس از اجرای برجام، برخی از نهادهای تحریمی از لیست تحریمی آمریکا (SDN) خارج شدند و برخی دیگر از نهادهای ایرانی در این لیست باقی ماندند. خارج شدگان از لیست تحریمی، دست به تحریم باقی ماندگان در تحریم زدند که از آن با عنوان «خودتحریمی» یاد می شود. در این زمینه می توان به عدم ارائه خدمات ارزی توسط بانک­های سپه و ملت به قرارگاه خاتم الانبیا پس از اجرای برجام اشاره کرد. پس از اجرای FATF نیز خودتحریمی به شدت افزایش خواهد یافت، چرا که شفافیت فضای اقتصادی ایران برای آمریکا افزایش پیدا می­کند و در نتیجه نهادها، شرکتها و بانک­ها برای این که تحریم نشوند، دست به تحریم نهادهای تحریمی می زنند. ادامه این روند باعث افزایش شکاف داخلی خواهد شد.
بیشتر نماینده­هایی که برجام را تصویب کردند، حاضر نشدند اسامی خود را علنی کنند. در جریان تصویب لوایح مربوط به FATF هم پس از درخواست دوازده تن از نمایندگان مجلس برای علنی شدن آرای نمایندگان، این موضوع (یعنی علنی بودن رای) مطرح شد و به رای گذاشته شد اما رای نیاود! یعنی نمایندگان تصویب کننده لوایح FATF  هم مثل نمایندگان تصویب کننده برجام، نمی خواهند مردم آنان را بشناسند و نمی خواهند پذیرش FATF به اسم آنان در تاریخ ثبت شود.
در جریان تصویب برجام، به خلاف واقع گفته شد که رهبری با این روند موافق هستند و «برجام تصمیم نظام است». اما بعد ها مشخص شد که رهبری برجام را دچار مشکلات ساختاری می دانستند و خطوط قرمز ایشان در برجام رعایت نشده است. در بررسی لوایح FATF هم در مذاکرات مجلس یکی از نمایندگان گفت: «نامه ای بود که بعضی از بزرگان نوشته بودند که آن حل شد» و تلویحا گفته شد که رضایت رهبری جلب شده است. اما بعدا آقای کریمی قدوسی، نماینده مشهد در مصاحبه ای اعلام کرد که رهبری فرموده اند: «FATF یک قرارداد استعماری است»[۱]
برجام از سوی طرف آمریکایی نوشته شده بود. گروه بین المللی بحران، (اندیشکده­ای متعلق به دولت آمریکا) ۱۴ ماه قبل از انتشار متن برجام، متنی را منتشر کرده بود که تطابق بسیار زیادی با برجام دارد. برنامه اقدام FATF نیز توسط طرف خارجی دیکته شده است و ایران نقشی در تنظیم آن نداشته است.

نتیجه هر دو یکسان خواهد بود: در برجام، حقوق هسته ای ایران به رسمیت شناخته نشد و تقریبا تعطیل شد. از سوی دیگر به هدف اصلی مذاکرات که رفع تحریم ها بود، نرسیدیم. در FATF هم اطلاعات محرمانه بانکی حفظ نخواهد شد و بانک­های بزرگ همکاری نخواهند کرد و از سوی دیگر با شفاف شدن اطلاعات شرکت های ایرانی برای آمریکا، آمریکایی ها دست به تحریم گسترده افراد و نهادهای مرتبط با سپاه و موشکی خواهند زد و بدون درد سر ایران را در حوزه نفوذ منطقه ای و موشکی از درون زمینگیر خواهند کرد.

دو لایحه «اصلاح قانون مبارزه با پولشویی» و «اصلاح قانون مبارزه با تامین مالی تروریسم» مربوط به داخل کشور بوده و درصورت اراده، در آینده امکان اصلاح دارند اما کنوانسیون های پالرمو و تامین مالی تروریسم (TF) تعهدات بین المللی است و پس از تصویب، برای کشور آثار حقوقی، اقتصادی، امنیتی و سیاسی بسیاری خواهد داشت که از کنترل ایران خارج است. بنابراین خطر کنوانسیون های بین المللی بسیار بیشتر از قوانین داخلی خواهد بود. یکشنبه، روز سرنوشت سازی برای کشور است و نمایندگان مجلس در آزمون بزرگی قرار دارند و باید دید که با تصویب کنوانسیون TF عزت و اقتدار ملت را از بین خواهند برد یا حفظ خواهند کرد؟!

5-min

نامه خواندنی بسیج دانشگاه‌های تهران به مسئولین حامی برجام:

آقایان لاریجانی، ولایتی، رضایی، فیروزآبادی و بروجردی! به‌جای ارائه توجیهات نپذیرفتنی از مردم عذرخواهی کنید/ شروط رهبری زیرپا گذاشته شد اما شما دم برنیاوردید و خطاهای راهبردی دولت را توجیه کردید!

- آقای لاریجانی یادتان هست جایی که آمریکایی ها پایشان را کج گذاشتند و علیه ایران تحریم تصویب کردند گفتید: «رسانه ی ملی اضطراب بلاوجه درباره مصوبه ی آمریکایی ها ایجاد نکند» ولی مطمئناً فراموش کرده اید که گفته بودید: «خروج آمریکا از برجام مُهر پایان بر توافق هسته‌ای است» زیرا امروز نه تنها مهر پایانی نمیبینیم بلکه شاهد نمایشی از توجیهات نپذیرفتنی هستیم!
گروه سیاسی-رجانیوز: هفت بسیج دانشجویی دانشگاه‌های تهران در نامه‌ای  خطاب به برخی از  مسئولین، مواضع آن‌ها پیرامون برجام را مورد انتقاد قرار دادند و خواهان عذرخواهی آنان شدند.
به گزارش رجانیوز متن کامل این نامه به شرح زیر می‌باشد:
بسم الله الرحمن الرحیم
جناب آقایان: علی لاریجانی، علی اکبر ولایتی، محسن رضایی، سید حسن فیروزآبادی، علاالدین بروجردی
در روزهای گذشته به چشمان خود دیدید که آمریکا به صراحت از برجام خارج شد و با این اتفاق بر همگان مشخص شد که مذاکره با یک دولت خونخوار و سلطه جو که هدفی جز سلطه کامل بر ما ندارد و همچنین بویی از اخلاق و شرافت و صداقت نبرده است، جز ضرر حاصل کشور ما نخواهد کرد.
نتیجه مذاکره با آمریکا چه شد؟ آمریکا تحریم ها را برداشت؟ یا اینکه صرفا چند اقدام سطحی انجام داد و ساختار تحریم را حفظ کرد و تا جای ممکن برای عدم انتفاع ایران از همان چند اقدام سطحی تلاش کرد؟ اقتصاد ما بهبود یافت؟ یا اینکه بحرانهای تورم و رکود و آشفتگی ساختار ارزی و بانکی و.. همچنان وجود دارند؟ اجماع به اصطلاح جهانی چند قدرت زورگو برعلیه ما از بین رفت؟ یا اینکه بهانه ی اجماع آنها از هسته ای به جنگ طلبی منطقه ای تغییر یافت؟
امروز بر ملت ایران اثبات شد که آمریکا در مذاکره صرفاً به دنبال امتیاز گیری است و نه تنها امتیاز واقعی نمیدهد بلکه همان هویجی را هم که نشان میدهد، پس گرفته و دادن آن را موکول به امتیازات بیشتر و جدید تر میکند.
اما باید بطور دقیق بررسی کرد که چه جریاناتی در کشور بودند که این بن بست چندبار آزموده شده را دوباره برای مردم بزک کردند و با تحقیر و بستن دهان منتقدین، فضایی در کشور ایجاد کردند و ظرفیت کشور را هدر دادند و نظام اسلامی را از چاله گذشته به چاه فعلی انداختند؟ که یا باید امتیازات بیشتری دهیم و سعی کنیم اشتهای سیری ناپذیر آمریکا و همپیمانانش را تأمین کنیم یا پس از پنج سال معطل کردن تمام ظرفیت های کشور و بدون هیچ دستاورد اقتصادی برویم سراغ راه حل های اساسی که از ابتدا میتوانستیم به سراغ آنها برویم.
مشخصا جریان غربگرا از اول انقلاب با ارائه تحلیل‌های غلط به مردم به دنبال منحرف کردن مسیر انقلاب بوده است.دولت فعلی نیز مسیر انحرافی سازش را دنبال کرد و یقینا مسئول اصلی وضع موجود و هدررفتن فرصتهای کشور خود دولت است.
اما در این میان شما نیز اشتباهی راهبردی و بزرگ مرتکب شدید به قدری که اگر چنانچه شما را عضوی از جریان غربگرا ندانیم، به واقع مهره های اصلی بازی جریان غربگرا بوده اید. همنوایی شما با جریان غربگرا منجر به باورپذیری راه حل خیالی آنها برای مردم شد. شما باعث شدید راه حل اصلی و اساسی مشکلات کشور که همان تکیه به ظرفیتهای بیشمار وطنی و مقابله عزتمدانه با سلطه جویان بود، به حاشیه برود. شما در جلسات عالی نظام این تصمیم را ساختید. البته رهبری با ارائه ی شروط ۹گانه تلاش کردند تا ضعف های گذشته ی برجام را جبران کنند اما شما در قبال نقض صریح شروط رهبری نیز سکوت کردید و مردم را مطلع نکردید و جلوی بی تدبیری های دولتی ها را نگرفتید. از روز اولِ اجرای برجام شروط رهبری زیر پا گذاشته شد و منافع ملی ما در خطر افتاد، اما شما دم بر نیاوردید و صرفا به توجیه خطاهای راهبردی دولت پرداختید.
- آقای لاریجانی یادتان هست که گفتید: «این راه (برجام) با دقت و درست انتخاب شد و برای شرایط امروز اقتصادی لازم بود» حتی جایی که آمریکایی ها پایشان را کج گذاشتند و علیه ایران تحریم تصویب کردند گفتید: «رسانه ملی اضطراب بلاوجه درباره مصوبه آمریکایی ها ایجاد نکند» ولی مطمئناً فراموش کرده اید که گفته بودید: «خروج آمریکا از برجام مُهر پایان بر توافق هسته‌ای است» زیرا امروز نه تنها مهر پایانی نمیبینیم بلکه شاهد نمایشی از توجیهات نپذیرفتنی هستیم!آقای لاریجانی به صراحت از مردم عذرخواهی کنید.
- آقای ولایتی یادتان هست که گفته بودید: «مذاکره تصمیم نظام بود نه فرد و باید انجام می‌شد» و یا گفته بودید «اگر مذاکرات نبود، گزینه ی بعدی جنگ بود» و یادتان هست که گفتید :« فکر نکنند که اگر از برجام خارج شوند، ایران پایبند می ماند؛ اگر برجام را پاره کنند ما آن را به آتش می کشیم.» حالا دقیقاً در کمیته ی نظارت بر برجام مشغول چه کاری هستید؟ آقای ولایتی آیا وقت عذرخواهی نرسیده است؟
- آقای رضایی یادتان هست که گفته بودید: « کسانی که برجام را مورد نقد قرار می‌دهند حواسشان باشد که برجام رهبری را نقد می‌کنند. حتی نیروهای حزب‌اللهی هم که می‌خواهند خیلی انقلابی باشند نباید وارد حریم رهبری شوند»
- آقای فیروزآبادی یادتان هست که وقتی هنوز حتی برجام به امضا نرسیده بود، چطور با عجله و شتابزده بی آنکه توجه کنید که هنوز سندی نهایی نشده نامه ی تبریک نوشتید؟ حتی با وجود اینکه بعد از این کارتان مورد توبیخ رهبری قرار گرفتید اما باز هم در ماه های بعد در شرایطی که هنوز برجام به تصویب نرسیده بود با نامه نگاری های خود و تعریف و تمجید از این توافق، تمام تلاش خود را به عنوان فرمانده ستاد کل نیروهای مسلح در راستای تحمیل این توافق به نظام به کار بردید. آیا جسارت عذرخواهی و اصلاح اشتباهات خود را دارید؟
-آقای بروجردی یادتان هست که گفتید: «درست است که آمریکا دشمن ماست، ولی هنر این است که شما حق‌تان را از دشمن نیز بگیرید و گرفتید!» آیا حق ما از آمریکا ستانده شد؟ خوش خیال بودید یا بی اطلاع؟
واقعیت این است که همه ی شما درقبال وضع موجود مقصر و مسئولید. اگر شما این چنین بزک نمیکردید و واقعیت را بیان میکردید و صریحاً به مردم میگفتید که ما با چه دولت بدعهدی طرف هستیم، این تصمیم به نظام تحمیل نمیشد. مسئولیت اشتباهات خود را بپذیرید و از مردم عذرخواهی کنید. همچنین به شما خیرخواهانه میگوییم که در شرایط حساس پیش روی کشور دوباره به اشتباهات گذشته ادامه ندهید و با عبرت از تجربه گذشته جلوی هزینه های احتمالی ای که جریان غربگرا به ملت وارد خواهد آورد، بایستید.
همانطور که رهبر انقلاب فرمودند شما در معرض آزمون بزرگی قرار دارید و انتظار میرود از ادامه اشتباهات گذشته خود دست برداشته و در راستای حفظ منافع ملت گام بردارید .
بیم آن میرود که اروپا نیز کلاهی گشادتر از گذشته بر سر مردم ایران بگذارد. این بار ما نمیگذاریم تجربه ی بدست آمده دوباره تکرار شود و با نقض شروط رهبری کلاه دیگری بر سر ملت رود. در حقیقت برجام به خواست طرف مقابل به ایستگاه آخر رسیده و ادامه ی این مسیر ممکن نیست.
و السلام علی من اتبع الهدی
بسیج دانشجویی دانشگاه تهران
بسیج دانشجویی دانشگاه شریف
بسیج دانشجویی دانشگاه امام صادق(ع)
بسیج دانشجویی دانشگاه علامه طباطبایی
بسیج دانجویی دانشگاه علم و صنعت
بسیج دانشجویی دانشگاه صنعتی امیر کبیر
بسیج دانشجویی دانشگاه خواجه نصیر‌الدین طوسی
46313-min

دلار ۷۰۰۰ تومانی؛ اتفاق یا طراحی برای تحمیل برجامهای موشکی و منطقه ای

دلار در سال ۹۷ افسار پاره کرده است. تبعات این گرانی بسیار سنگین و تورمی گسترده را به دنبال خواهد داشت. این گرانی البته همزمان با تحولات برجام در جهان سیاست واقع شده است. برخی معتقدند نگرانی از بازگشت تحریمها عامل افزایش تقاضا و تغییرات قیمت است. اما این نوشتار قصد دارد از زاویه ای دیگر به این مساله نگاه کند.
فریدون سنگسرنژاد- رجانیوز: دلار در سال ۹۷ افسار پاره کرده است. تبعات این گرانی بسیار سنگین و تورمی گسترده را به دنبال خواهد داشت. این گرانی البته همزمان با تحولات برجام در جهان سیاست واقع شده است. برخی معتقدند نگرانی از بازگشت تحریمها عامل افزایش تقاضا و تغییرات قیمت است. اما این نوشتار قصد دارد از زاویه ای دیگر به این مساله نگاه کند.
دولت تدبیر و امید در طول ۴ سال گذشته با شیب ملایم نرخ ارز را افزایش میداد چرا که دکتر روحانی اساسا بین افزایش سریع قیمت دلار و کاهش محبوبیت جریان سیاسی اش رابطه مستقیمی میدانست. علی رغم اصرار دکتر سیف، رئیس جمهور تاکید داشت که حداقل تا اتمام انتخاباتهای مجلس و ریاست جمهوری نباید دلار از ۳۸۰۰ تومان بیشتر شود. دکتر سیف هم گرچه خود از طرفداران سیاستهای لیبرال اقتصادی (بخوانید رهاسازی) بود اما با تزریق ذخائر ارزی بانک مرکزی به برخی صرافیهای خاص (از جمله صرافی بانک سنتی اش یعنی کارآفرین) در جهت تبعیت از رئیس جمهور گام برداشت. به لطف این سیاست، ذخائر ارزی ۲۰ میلیاد دلار کاهش یافت و دلار هم در ارقام مدنظر دولت کنترل شد (بماند که بعدا روحانی ژست مخالفت با این سیاست را گرفت).
اما سیاست سرکوب ارزی دولت که خواستگاه انتخاباتی داشت، از بهار ۹۶ تغییر کرد. روحانی برای دومین بار رئیس جمهور شد و به همین خاطر دیگر دلایل قبلی برای حفظ محبوبیت ارزی کم رنگ شد. نرخ ارز با شیبی بیشتر از ملایم، در سال ۹۶ رو به افزایش گذاشت و در زمستان از مرز ۴۰۰۰ تومان گذشت. به طور کاملا اتفاقی همزمان با آن، تحرکات گروههای خاص برای تجمع و اعلام نارضایتی از سیاستهای کشور آغاز شد که فتنه دی ۹۶ نام گرفت. فتنه متوقف شد اما بازی نرخ ارز ادامه یافت.
هنوز مدتی از پایان تعطیلات نوروزی نگذشته بود که ناگهان در روز ۱۹ فروردین دلار افسار پاره کرد و در یک روز ۱۰۰۰ تومان گران شد و رکورد سرعت گرانی دلار در دولتهای قبل را شکست! کمی بعد در روزهای ۱۶ و ۱۷ اردیبهشت دوباره ماجرا تکرار شد و اینبار دلار از مرز ۷۰۰۰ تومان هم گذشت!
این پدیده عجیب که به تعبیر رهبری دست بیگانگان در آن هویداست، در شرایطی واقع شد که کشور دارای مازاد درآمد ارزی است. دکتر نوبخت و برخی دیگر از اقتصادیون دولت هم از این واقعه اظهار تعجب کردند و گفتند در شرایطی که بیش از ۹۰ میلیارد دلار درآمد نفتی و غیر نفتی و ۴۰ میلیارد دلار مصارف وارداتی داریم چرا باید دلار گران شود!
گرانی عجیب دلار اما در شرایطی رقم خورد که فشار دولت به رهبری برای پذیرش برجامهای موشکی و منطقه ای (شرط ترامپ برای بقای برجام) با مخالفت قاطع ایشان مواجه شده بود. برخلاف برخی تحلیلها که عامل اصلی گرانی دلار را افزایش تقاضا میداند، علت اصلی شوکهای مشخص در ۱۹ فروردین و ۱۷ و ۱۸ اردیبهشت در طرف عرضه بود. توقف فروش ارز نفتی و غیر نفتی و خروج هدایت شده منابع ارزی از مسیر برخی صرافیها نقش اصلی در این شوک قیمتی را ایفا کرد. فعلا ابعاد ان ماجرا سربسته و رمزآلود است همانگونه که ابعاد صرافهای دولت تدبیر سر به مهر است. اما نتیجه مشخص است: شوک ارزی کارکرد ملموس سازی تهدید ترامپ داشت و به طور ضمنی این پیام را منعکس کرد که اقتصاد تاب مقاومت در برابر بازگشت تحریمها را ندارد! این بازی البته بیش از آنکه برای تحقق برجامهای موشکی و منطقه ای باشد، برای استمرار بقای برجام در شرایط خروج ترامپ طراحی شد. اگر دولت نتواند برجامهای بعدی را محقق کند حداقل اقتصاد را چنان بحرانی نشان میدهد که زمینه برای واکنش برجامی به بازگشت تحریمهای ثانویه آمریکا از بین برود. دولت تلاش دارد تا برجام را حتی در شرایط بازگشت تحریمهای آمریکا ادامه دهد چرا که جز برجام دستاورد دیگری ندارد!
عدالت-min

بررسی رابطه عدالت و ولایت

عدالت طلبی منهای ولایت، مصداق عدالت طلبی در زمین شیطان است/ تشخیص اولویت ها و مصلحت ها با امام جامعه اسلامی است

بر اساس تعریف حضرت امیر(ع)، شخص عدالت طلب شخصی خواهد بود که در پی آن است تا هرچیزی در محل و شان مناسب خود قرار بگیرد. حال اگر شخصی به بهانه و نام عدالت طلبی به حکومت اسلامی، ولایت و ده ها مبنای قطعی دیگر اسلامی و انقلابی حمله کند و تئوری های پیشنهادی بی مبنا ارائه نماید و کلمات به اصطلاح عدالتخواهانه اش دائما تیتر یک رسانه های ضد انقلاب باشد، اساسا عدالت طلب نیست چرا که عملکردی عکس تعریف فوق از عدالت داشته است.

گروه معارف – رجانیوز: یکی از مسائل مهمی که امروزه در سطح جامعه خصوصا در فضای رسانه ای کشور درخور توجه بیشتر است، ارجاع مسائل مختلف فرهنگی، سیاسی، اجتماعی به مبانی و ارائه تحلیل بر همین مبنا است چرا که عدم توجه به مبانی اصیل دینی و انقلابی و عدم تحلیل مسائل حادث جامعه برآن مبنا، باعث سطحی نگری و چه بسا ایجاد انحراف و انشقاق از آن مبانی گردد.

 

در این میان عدالت طلبی که یکی از اساسی و مقدس ترین مفاهیم دینی و انقلابی بوده است و از طرفی  این روز ها به ابزاری تبدیل شده است تا برخی گروه ها و جناح های خاص سیاسی با استفاده از نقاب آن بتوانند بیشتر و بهتر اهداف خود را دنبال کنند، بیش از پیش نیاز به واکاوی و بررسی مبنایی دارد. در این نوشتار به بررسی اجمالی رابطه عدالت و ولایت خواهیم پرداخت.

 

اساسا عدالت و ولایت دو مفهوم درهم پیچیده اند که هر کدام منهای دیگری هیچ معنا و مفهومی نمی یابند. تا جایی که خداوند در قرآن کریم یکی از اصلی ترین فلسفه های ارسال رسل را اقامه ی قسط و عدل در جامعه می داند.

 

و لقد ارسلنا رسلنا بالبینات و انزلنا معهم الکتاب و المیزان لیقوم الناس بالقسط

 

از طرف دیگر سیره ی اهل بیت (ع) هم دقیقا این معنا را اثبات می کند. امیرالمومنین(ع) در خطبه ۳ نهج البلاغه علت پذیرش حکومت اسلامی را پس از ۲۵ سال غصب خلافت و ظلم به آن حضرت در دو اصل بسیار مهم از جمله اجرای عدالت خلاصه می فرمایند.

«لولا حضور الحاضر و قیام الحجه بوجود الناصر و ما اخذ اللّه على العلماء ألاّ یُقارّوا على کِظّهِ ظالم و لا سَغَبِ مظلوم لألقَیتُ حَبلَها على غارِبها و لسقیتُ آخرها بکأس اوّلها و لألفیتُم دنیاکم هذه أزهَدَ عندى من عَفطَهِ عَنْز :  اگر اجتماع مردم به دور من و نیاز آنان به رهبرى نبود و اگر به خاطر اعلام یارى مردم، حجّت بر من تمام نمى‏شد و اگر خداوند از علما پیمان نگرفته بود که بر پرخورى ستمگر و گرسنگى ستمدیده آرام نگیرند، من ریسمان و افسار حکومت را بر کوهان آن مى‏انداختم و با همان ظرفى که درخت خلافت را اولین بار آب دادم (و در خانه نشستم) اکنون هم آب مى‏دادم و خود به خوبى درک مى‏کردید که این دنیاى شما با مال و مقام و حکومتش نزد من بى اعتبارتر از آبى است که به هنگام عطسه کردن از بینى بزغاله بیرون مى‏آید.

 

اینکه یکی از ارکان مشروعیت حکومت اسلامی اقامه قسط و عدل است مسلم بوده و مکرر در بیان ائمه معصومین(ع) و امامین انقلاب تاکید شده است اما مسئله مهم تر بررسی عکس موضوع فوق است که اتفاقا منطبق بر حال و روز برخی جناح های سیاسی است.

 

عدالت طلبی منهای ولایت اساسا مسئله ای مضحک و بی معناست و هرگز نام مقدس عدالت طلبی بر آن بار نخواهد شد. علما در بیان معنا و مفهوم عدالت دو تعریف ارائه نموده اند:
۱- اعطاء کل ذی حق حقه : یعنی عدالت مفهومی است که هر صاحب حقی را به حق خود می رساند.

 

۲- وضع کل شی فی موضعه : هر چیزی را در جای خود قرار دادن تعرف دیگری از عدالت است . به نظر می رسد این تعریف به دو جهت کامل تر است. اولا آن که به جهت اعم بودن ، تعریف اولی را هم دربر می گیرد و دوما این تعریف دقیقا برگرفته از تعریف امیرالمومنین(ع) در حکمت ۴۲۹ نهج البلاغه است که فرمودند العدل یضع الامور مواضعها می باشد.

 

بر اساس تعریف حضرت امیر(ع)، شخص عدالت طلب شخصی خواهد بود که در پی آن است تا هرچیزی در محل و شان مناسب خود قرار بگیرد. حال اگر شخصی به بهانه و نام عدالت طلبی به حکومت اسلامی، ولایت و ده ها مبنای قطعی دیگر اسلامی و انقلابی حمله کند و تئوری های پیشنهادی بی مبنا ارائه نماید و کلمات به اصطلاح عدالتخواهانه اش دائما تیتر یک رسانه های ضد انقلاب باشد،  اساسا عدالت طلب نیست چرا که عملکردی عکس تعریف فوق از عدالت داشته است.

 

از طرف دیگر عدالت طلبی با حذف ولایت نه تنها ارزش  محسوب نمی شود بلکه دقیقا مفهومی به عکس دارد. درروایتی از امام صادق (ع) نقل شده است:

 

لو ان رجلا قام لیله و صام نهاره، و تصدق لجمیع ماله و حج جمیع دهره، و لم یعرف ولایه ولی الله فیو الیه، ما کان له علی الله حق فی ثوابه و لا کان من اهل الایمان؛  اگر کسی شب‌ها به نماز و عبادت بپردازد و روزها روزه باشد، همه اموال خود را صدقه دهد و هر سال حج به جا آورد، اما ولایت ولی الله را نشناسد و نپذیرد ، هیچ گونه حقی بر خداوند در گرفتن پاداش عمل خود ندارد و اهل ایمان محسوب نمی‌شود.(الکافی، ج ۲، ص ۱۹، حدیث ۵)

 

خداوند در آیه ۲۵۷ سوره بقره ولایت در عالم را در دو گانه ی ولایت الهی و ولایت طاغوت محدود کرده است و طبیعتا کسی که منکر و حذف کننده  ولایت الهی و یا سلسله والیانی که او تعیین نموده است باشد طبعا به ولایت طاغوت وارد خواهد شد و عدالت طلبی منهای ولایت مصداق عدالت طلبی در سیطره ولایت طاغوت و شیطان است.

 

اساسا طرح مسئله ای چون عدالت طلبی بدون ولایت و تشکیل حکومت اسلامی به عنوان بستر و عامل فراهم آورنده ی تحقق ارزش ها امکان پذیر نخواهد بود.

 

در حدیث شریف بنی الاسلام علی خمس که امام باقر علیه السلام ولایت را با فضیت و با اهمیت تر از نماز و روزه و حج و زکات دانستند وقتی راوی علت را جویا شد حضرت فرمودند: لانها مفتاحهن و الوالی هو الدلیل علیهن ؛ ایشان فرمودند ولایت از همه انها برتر است چرا که ولایت است که کلید و راهنمای سایر احکام و ارزش های دینی است. امام و ولایت است که بستر اجرای احکام الهی اعم از عدالت را در جامعه فراهم می آورد. این امام جامعه اسلامی است که بستر تحقق ارزش های اسلامی را فراهم  آورده و تشخیص اولویت ها و مصلحت ها را بر عهده دارد.  حال حذف  و حمله به این اصل و بستر بسیار مهم با نام عدالت طلبی، تنها پارادوکسی مضحک ایجاد می نماید که هیچ توجیهی ندارد.

 

لذا به طور کلی همانطور که ولایت بدون عدالت بی معنا است ، عدالت طلبی بدون ولایت هم هیچ معنا و مفهومی ندارد عدالت طلبی حقیقی زمانی محقق خواهد شد تا طبق تعریف امیرالمومنین(ع) از عدالت، همه چیز در جای خود قرار گیرد و عدالت طلبی هم مانند سایر ارزش ها و مبانی اسلامی و انقلابی با تمام قوت اما ذیل اصل اصیل  ولایت تعریف و انجام پذیرد.

40892-min

سخنرانی علی باقری در جمع دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی ایران

هیچ ملتی با واگذاری «عناصر قدرت» به «پیشرفت» نرسیده؛ توهم‌گرایان مناسبات بین‌المللی را با عینک «اعتماد» می‌بینند/ اتکا به قدرت ملی، نشانه‌ی «واقع گرایی» در مناسبات بین المللی است

کسانی که مناسبات بین المللی را از دریچه ی اعتماد می نگرند، نه تنها هیچ شناختی از واقعیت های روابط بین الملل ندارند و واقع گرا نیستند، بلکه توهم گرا هستند، چراکه مناسبات بین المللی بر مبنای اعتماد شکل نمی گیرد، بلکه بر اساس منافع و امنیت ملی بنا می شود و تضمین منافع ملی و صیانت از امنیت ملی مستلزم ایجاد و تقویت مؤلفه های قدرت و تعبیه‌ی اهرم های بازدارنده در قبال دشمن و بیگانه است.
گروه سیاسی رجانیوز: علی باقری معاون دبیرسابق شورایعالی امنیت ملی دوشنبه شب در جمع دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی ایران صحبت های مهمی را ایراد کرد.
در ادامه متن کامل صحبت های وی را میخوانید:
الف) هدف اصلی جریان نفوذ تبدیل سراب “اتکا به بیگانه” و “اعتماد به دشمن” به بزرگراه پیشرفت و رفاه است
۱٫ اگر یکی از مسایل مهم امنیتی کشور موضوع جاسوسی باشد، اما مهم ترین موضوع در ساحت سیاسی کشور، مسئله‌ی نفوذ است که هم سیاست داخلی و هم سیاست خارجی را دربرمی گیرد.
۲٫ جاسوسی یک پروژه برای اشراف اطلاعاتی و کسب اطلاعات و اخبار و تحلیل از داخل است تا دشمن بر اساس اطلاعات دریافتی سیاست‌ها و برنامه‌های خود علیه کشور و ملت را کارا نموده و اقدام‌های خود علیه نظام و انقلاب را مؤثرتر نماید، در حالی که نفوذ یک پروسه برای تحقق نرم و آرام اهداف و منویات دشمن است.
۳٫ نفوذ مهمتر از جاسوسی است، چراکه دام نفوذ هم افکارعمومی، هم نخبگان و هم کارگزارن نظام را در برمی‌گیرد، در حالی که هدف اصلی جاسوسی چنگ‌انداختن بر اهرم‌هایی در حاکمیت و یا حداکثر نخبگان مرتبط با حاکمیت است. در این چارچوب تغییر اولویت‌های ملت، نخبگان و حتی کارگزاران و نیز تغییر ذائقه‌ی سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی ملت و حاکمان در جهت خواسته، تمایل و منافع دشمن با رنگ و لعاب نیرنگ و فریب از جمله مهم‌ترین کارکردهای جریان نفوذ است.
۴٫ هر چه قدر که تفکر “اتکا به بیگانه” و “اعتماد به دشمن” به هنجار در منظر حاکمان، نخبگان و افکار عمومی تبدیل شود، به همان میزان پروسه‌ی نفوذ پیش رفته و دشمن موفق تر شده است.
ب) “توهمگرایان” مناسبات بین المللی را با عینک “اعتماد” می بینند. اتکا به “قدرت ملی”، نشانه ی “واقع گرایی” در مناسبات بین المللی است
۵٫ کسانی که مناسبات بین المللی را از دریچه‌ی اعتماد می‌نگرند، نه تنها هیچ شناختی از واقعیت‌های روابط بین الملل ندارند و واقع گرا نیستند، بلکه توهم گرا هستند، چراکه مناسبات بین المللی بر مبنای اعتماد شکل نمی گیرد، بلکه بر اساس منافع و امنیت ملی بنا می شود و تضمین منافع ملی و صیانت از امنیت ملی مستلزم ایجاد و تقویت مؤلفه های قدرت و تعبیه ی اهرم های بازدارنده در قبال دشمن و بیگانه است. جریان نفوذ درصدد است تا گفتمان حاکم بر جامعه را از “واقعیت” هم افزایی “قدرت ملی پیشرفت” به “توهم” هم افزایی “اعتماد به دشمن پیشرفت” تبدیل کند و متأسفانه برخی از عناصر ساده لوح داخلی تحت تأثیر جریان نفوذ این طور به جامعه القا می کنند که اتکا به قدرت ملی برای پیشرفت مستلزم پرداخت هزینه است، ولی دیپلماسی می تواند خسارت های اعتماد به دشمن را از بین ببرد، لذا با اعتماد به دشمن (امریکا) و اتکا به بیگانه (اروپا)، بدون هزینه می توان به پیشرفت رسید! اما واقعیت این است که اگر پشت دیپلماسی به عناصر قدرت ملی گرم نباشد، دیپلماسی به جای تأمین منافع ملی و ارتقای توان و قدرت ملی به ابزاری برای تغییر مرزهای منافع ملی و توجیه دست کشیدن از مؤلفه های قدرت ملی تبدیل خواهد شد.
ج)  واگذاری “قدرت هسته ای” به امید کسب “منفعت اقتصادی”، هیچگاه برد برد نمی تواند باشد 
۶٫ “برد برد”، فقط یک بازی برای انحراف افکار عمومی از معامله ای بود که نتیجه ی آن برای ملت ایران نه تنها “تقریباً هیچ” بود، بلکه زمینه ساز گستاخی دشمن برای دست اندازی به توانمندی موشکی و اقتدار منطقه ای ایران بود. هرچند ممکن است دولتمردان تدبیر و امید از بیان این واقعیت ناراحت شوند، ولی واقعیت این است برجام معامله ی برد برد نبود، چرا که در برجام ما از قدرت هسته ای دست کشیدیم تا منفعت اقتصادی به دست بیاوریم، اما در واقع نه تنها بسیاری از تأسیسات و فعالیت های هسته ای تعطیل شد و بسیاری از تجهیزات هسته ای در معرض نابودی قرار گرفت و حتی از ۱۰۰ حق هسته ای ملت ایران صرف نظر شد، بلکه منفعت اقتصادی مورد ادعای دولتمردان تدبیر و امید نیز متوجه کشور نگردید. بر این مبنا، واقعیتِ برجام، معامله میان واگذاری “قدرت هسته ای” به امید کسب “منفعت اقتصادی” بود، از این رو حتی اگر منفعت اقتصادی مورد انتظار هم حاصل می شد، باز هم برجام معامله ی برد باخت بود که قطعاً طرف بازنده ی آن ملت ایران بودند، چه رسد به این که دولتمردان تدبیر و امید نتوانستند حتی شکلات منفعت اقتصادی را از دشمن بگیرند.
۷٫ امروز واضعان و حامیان برجام در داخل و حتی برخی از کشورهای عضو گروه ۱+۵ نیز بر این واقعیت تأکید دارند که در حالی که ایران به همه ی تعهدات خود پای بند بوده ولی امریکا از انجام تعهدات خود سر باز می زند. بدیهی است هیچ انسان عاقلی توافقی را که یک طرف ملتزم به تعهدات باشد، ولی طرف مقابل هیچ اراده ای برای انجام مفاد توافق نداشته باشد، توافقی موفق، نتیجه بخش و برد برد تلقی نمی کند، چه برسد به این که بخواهد در آینده نیز با طرف خاطی به توافق های جدید دست یابد.
د) با FATF تنها نتیجه ی “تقریباً هیچ” برجام (انتقال دلار با گونی)، به “تحقیقاً هیچ” (منع انتقال دلار با گونی) تبدیل شد 
۸٫ یک سئوال منطقی از دولتمردان تدبیر و امید این است، در حالی که خود شما اذعان دارید امریکا به تعهدات خود در برجام عمل نکرده است، چرا با پذیرش FATF تعهدات بسیار بیشتری را بر ملت ایران تحمیل کردید؟ آیا این نشانه ی واقع گرایی، عقلانیت و تدبیر است که نه تنها با دشمن عهدشکن برخورد نمی کنید، بلکه با پذیرش زیاده خواهی های دیگر، به او پاداش هم می دهید؟ آیا تدبیر این است که از تعامل با دشمن عهدشکن دست کشید یا با قبول مطالبات نامشروع دشمن به او جایزه داد و او را در تحمیل فشارهای دیگر بر ملت ایران تشویق کرد؟ این واقعیت غیرقابل انکار است که با اجرای مفاد توافق با FATF، نتیجه ی “تقریباً هیچ” برجام که بنا به فرمایش رئیس جمهور انتقال دلار با گونی است به نتیجه ی “تحقیقاً هیچ” برجام که ممنوعیت نقل و انتقال چمدانی دلار است، تبدیل خواهد شد.
هـ) برجام یعنی واگذاری فناوری هسته ای در ازای دریافت پیشرفته ترین فناوری بانکی؛ انتقال دلار با گونی!
۹٫ دولت تدبیر و امید قصد داشت تا با توافق هسته ای کاری کند که هم چرخ هسته ای بچرخد و هم چرخ اقتصاد، اما واقعیت این است که با وجود این که برجام موتور فناوری هسته ای ایران را خاموش کرد، ولی در ازای آن پیشرفته ترین فناوری حمل و نقل پول در تاریخ جهان را به ملت ایران هدیه داد! تا جایی آقای رئیس جمهور فرمودند پس از برجام موفق شدیم دلار را با گونی وارد کشور کنیم. البته آقای رئیس جمهور که ۲ سال و نیم پس از توافق هسته ای از این دستاورد شگرف برجام پرده برداری کردند، درباره ی بهای سنگین و خسارت بار دستیابی به این فناوری پیشرفته سخن نگفتند و نفرمودند که زمانی که ایران به فناوری برتر انتقال دلار با گونی دست نیافته بود، ۱۰ هزار کیلو مواد غنی شده ی سه و نیم درصد، ۵۰۰ کیلو مواد غنی شده ی بیست درصد، راکتور آماده ی افتتاح آب سنگین اراک، سایت غنی سازی فردو، ۱۹ هزار سانتریفیوژ نصب شده در نطنز و فردو و … را در اختیار داشت و برای این که به این فناوری پیشرفته (انتقال دلار با گونی) دست یابد از ۱۰۰ حق هسته ای ملت ایران نیز صرف نظر کرد.
و) واقع نمایی برخی دولتمردان برای سرپوش گذاری بر واقعیت ها است 
۱۰٫ باید واقعیت ها را دید، بر اساس واقعیت ها تصمیم گرفت و با مبنای شاخص های واقعی به ارزیابی پرداخت. در حال حاضر واقعیت پیش روی ملت ایران حضور و یا خروج امریکا از برجام نیست، بلکه مسئله ی اصلی استمرار، تشدید، توقف و یا وقفه در دشمنی امریکا با ملت ایران است. بنابراین آنچه که درباره ی سناریوهای مختلف درباره ی واکنش ایران در قبال کنش های متفاوت امریکا در موضوع برجام گفته می شود، پیش از آن که درباره ی درستی یا نادرستی آن به صحبت پرداخت باید درباره ی واقعی و یا عدم واقعی بودن آن به یک جمع بندی رسید.
۱۱٫ یکی از ادعاهای دولت تدبیر و امید، از ابتدا “واقع گرایی” بود و حتی مخالفان خود را به عدم درک واقعیت متهم میکرد و به همین دلیل هم آنها را “آرمان گرا” خطاب می نمود تا در منظر افکار عمومی دوگانه ی آرمان گرایی – واقع گرایی را تداعی نماید و از همین طریق هم به مردم القا می نمود که دولت بر اساس واقعی تها تصمیم می گیرد و تدبیر می کند، ولی مخالفان دولت حرف های آرمانی می زنند و سخن و تحلیل آنها هیچ تناسبی با واقعیت ندارد. اما واقعیت چیز دیگری است، چرا که از جمله تاکتیک ها و ترفندهای دولت تدبیر و امید که تقریباً در بیشتر عرصه ها مورد استفاده قرار گرفته و می گیرد، “وارونه نمایی واقعیت ها” است؛ یعنی نه تنها، رویکرد دولت در بسیاری موارد “واقع گرایی” نیست، بلکه با تمرکز بر موضوعات غیرواقعی تلاش دارد تا با “واقع نمایی” اذهان را از مسایل اصلی و واقعی دور نماید. در همین موضوع هسته ای، دولتی ها با ادعای دروغین تهدید نظامی، تلاش کردند به مردم القا نمایند که چنانچه خواسته ها و مطالبات غیرمنطقی، نامشروع و زیاده خواهانه ی امریکا در قالب توافق هسته ای پذیرفته نشود، امریکا به ایران حمله خواهد کرد و لذا باید به خواسته های غیرقانونی امریکا تن داد تا از شرّ جنگ رهایی یافت. در حالی که ادعای تهدید نظامی، اساساً واقعیت نداشت. در اوج مذاکرات هسته ای که دولتمردان ایرانی در داخل ایران فریاد می زدند که آی مردم! اگر با امریکا توافق نکنیم، امریکا به ایران حمله می کند، رابرت گیتس وزیر دفاع اوباما که چند سال هم وزیر دفاع جرج بوش بود، در پاسخ به پرسش مجری بی بی سی که پرسید در زمان وزارت شما آمریکا تا چه حد به حمله به ایران نزدیک شده بود، صراحتاً اظهار داشت: «چه در زمان بوش و چه در زمان اوباما، ما اصلاً به گرفتن چنین تصمیمی نزدیک نبودیم».
ز) تثبیت حقوق هسته ای اساس مذاکرات هسته ای و لغو تحریم ها تنها هدف مذاکرات هسته ای؛ برجام نه اساس را حفظ کرد و نه هدف را محقق نمود!
۱۲٫ بنابراین باید ابتدا صورت مسئله را بر اساس واقعیت ها و نه آنچنان که دولتی ها ترسیم می کنند، ترسیم کرد و سپس درباره ی نحوه ی کنش و واکنش در قبال آن تصمیم گیری نمود. واقعیتی که اکنون پیشروی ما است، چیست؟ برای فهم درست واقعیت، ابتدا باید به این پرسش پاسخ داد که هدف از مذاکرات هسته ای چه بود؟ در پاسخ به این سئوال باید گفت، هدف از مذاکرات هسته ای فقط و فقط لغو تحریم ها بوده است. البته برخی دولتمردان ادعا می کنند که هدف مذاکرات لغو تحریم ها نبوده، بلکه هدف مذاکرات تثبیت حقوق هسته ای بوده است. اینجا هم یک ترفند دولت در وارونه نمایی واقعیت جلوه گری می کند، چراکه تثبیت حقوق هسته ای، اساس و مبنای مذاکرات بوده و نه هدف مذاکرات. به عبارت دیگر، از آنجا که جوانان ایرانی بدون اتکا به بیگانگان توانستند فعالیت های هسته ای را در ابعاد مختلف عملیاتی نمایند، از اینرو ملت ایران با همت، ابتکار، خلاقیت و مجاهدت جوانان خود توانست حقوق هسته ای خود را در عمل استیفا نماید و بیگانگان نه تنها هیچ کمکی به ما نکردند، بلکه تا جایی که توانستند در مسیر استیفای این حق کارشکنی و دشمنی هم کردند. بنابراین، ایران در شرایطی وارد مذاکره با طرف مقابل شد که آنها حقوق هسته ای ایران را پذیرفته بودند. در این چارچوب رئیس جمهور امریکا در فروردین ۱۳۹۱، کتباً بر شناسایی این حقوق اذعان نمود. البته ترفند دولتی ها در وارونه نمایی واقعیت و اظهار این ادعا که هدف مذاکرات لغو تحریم ها نبودهاست، به این دلیل بود که آنها نتوانسته اند تحریم ها را نه در سند برجام و نه در عمل بردارند.
۱۳٫ در همین چارچوب هم مقام معظم رهبری در فرمان اجرای برجام به رئیس جمهور تصریح فرمودند: «از آنجا که پذیرش مذاکرات از سوی ایران، اساساً با هدف لغو تحریم های ظالمانه‌ی اقتصادی و مالی صورت گرفته است … باید … این تحریم ها به کلی برداشته شود.».
ح) لغو تحریم ها؛ هم “هدف مذاکرات”، هم “معیار ارزیابی توافق هسته ای” و هم “شاخص ارزیابی رفتار امریکا در برجام”
۱۳٫ بنابراین هم “هدف مذاکرات”، لغو تحریم ها بود، هم “موضوع اصلی توافق هسته ای” لغو تحریم ها بود و هم “معیار ارزیابی و قضاوت درباره ی رفتار امریکا در برجام” لغو تحریم ها است، چراکه رهبر انقلاب اسلامی در همان فرمان به رئیس جمهور فرمودند: «وضع هرگونه تحریم در هر سطح و به هر بهانه‌ای (از جمله بهانه‌های تکراری و خودساخته‌ی تروریسم و حقوق بشر) توسّط هر یک از کشورهای طرف مذاکرات، نقض برجام محسوب خواهد شد و دولت موظّف است … فعّالیّتهای برجام را متوقّف کند.».
حال  مناسب است دقت کنیم واقعیت مذاکرات چه بود و آنچه که دولتمردان بر روی آن تمرکز می کنند، چیست؟ دقت کنید امروز از تنها چیزی که صحبت نمی شود لغو تحریم ها است و صرفاً حضور و یا خروج امریکا از برجام برای جامعه مهم جلوه داده می شود. آیا هدف مذاکرات لغو تحریم ها نبود؟ آیا موضوع برجام لغو تحریم ها نبود؟ آیا معیار ارزیابی برجام لغو تحریم ها نبود؟ پس چرا لغو تحریم ها به فراموشی سپرده شده است؟
۱۴٫ از تیر ۹۴ تا کنون امریکا در برجام حضور داشته است، اما با وجود حضور امریکا در برجام، تحریمهای آیسا توسط کنگره وضع و از سوی باراک اوباما اعمال شد، با وجود حضور امریکا در برجام، تحریمهای کاتسا توسط کنگره وضع و از سوی دونالد ترامپ اجرا شد، با وجود حضور امریکا در برجام، ورود هر فرد ایرانی به امریکا منع شد، با وجود حضور امریکا در برجام، دهها شخصیت حقیقی و حقوقی ایرانی از سوی امریکا تحریم شدند، با وجود حضور امریکا در برجام، میلیاردها دلار اموال و داراییهای ایران توسط امریکا توقیف و مصادره شد، با وجود حضور امریکا در برجام، نرخ برابری دلار با ریال فراتر از ۶۰ هزار ریال رفت. و …
پس حضورامریکا در برجام نه توانست لغو تحریمها را که هدف اصلی مذاکرات هستهای بود، در متن برجام بگنجاند و نه توانست امریکا را ملزم به اجرای تعهدات مندرج در برجام نماید و نه توانست مانع از وضع و اعمال تحریمهای جدید از سوی امریکا شود.
ط) رفتار امریکا فقط در ۲۲ اردیبهشت ملاک نیست، معیار افزایش، استمرار، کاهش و یا قطع دشمنی امریکا است 
۱۵٫ با این وضعیت، غربگرایان همه ی توجهات را به بقا و یا خروج امریکا از برجام جلب کرده اند، در حالی که حضور یا غیبت امریکا از برجام مسئله ی مردم نیست، بلکه مسئله ی یک تفکر و جریان سیاسی است که همه ی حیثیت و آبروی خود را در گرو سازش با امریکا قرار داده و خروج امریکا از برجام هیچ آبرویی برای آنها باقی نخواهد گذاشت.
۱۶٫ از منظر غربگرایان اگر در چند روز آینده، رئیس جمهور امریکا اعلام کند که در برجام باقی می ماند، ولی تعلیق اجرای تحریم ها را امضا نمی کند، حتماً در سراسر ایران اعلام جشن و پایکوبی خواهند کرد!، چراکه از نظر آنها مهم حضور امریکا در برجام است تا از حیثیت سیاسی یک جریان سیاسی صیانت شود و مسئله ی اصلی برای ملت ایران که مقابله با استمرار و تشدید دشمنی امریکا است، به فراموشی سپرده شود. در حالی که معیار و شاخص اصلی برای واکنش در قبال امریکا در موضوع برجام را رهبر انقلاب اسلامی در مهرماه ۱۳۹۴ تبیین نموده اند و آن هم «وضع هرگونه تحریم در هر سطح و به هر بهانه‌ای» است، اما غربگرایان به کلی روی مسئله ی اصلی را پوشانده و واقعیت را کتمان نموده و می خواهند موضوع غیرواقعی حضور و یا عدم حضور امریکا در برجام را به مسئله ی اصلی در سطح افکار عمومی جلوه دهند.
۱۷٫  رسانه ها باید در مقابل تلاش برخی که می خواهند واقع نمایی کنند بایستند و مردم را از واقعیت ها مطلع نمایند. مسئولیت ملی و رسالت حرفه ای رسانه ها این است که با “واقع گرایی” جلوی “واقع نمایی” دروغین را بگیرند.