سوم اسفند سالگرد «پیام تاریخی منشور روحانیت»
منشور روحانیت امام، کلاس جریان شناسی سیاسی انقلاب اسلامی / حوزه های علمیه، روحانیون و مراجع باید وضعیت امروز خود را با انتظارات امام بسنجند
گروه سیاسی-رجانیوز: سوم اسفند سالروز صدور منشور روحانیت به عنوان آخرین و مهم ترین توصیه ها و دغدغه های امام خمینی (ره) به حوزه های علمیه و طلاب علوم دینی است. منشوری که در آن امام به نقش هدایتگر و رسالت مهم حوزه های علمیه اشاره کرده و با ذکر خطرات و کجروی های محتمل و تجارب گذشته، طلاب را از آنها بر حذر می دارند.در همین راستا دکتر محمد مهدی اسماعیلی عضو گروه علوم سیاسی دانشگاه تهران طی یادداشتی به تحلیل پیام منشور امام خمینی پرداخته است که متن آن در ادامه به شرح می باشد:
امروز سالگرد صدور پیام جاویدان امام راحل( قدس سره الشریف) در سوم اسفند سال ۱۳۶۷ می باشد. بی شک این پیام از ماندگارترین اسناد تاریخی انقلاب اسلامی، و مهم ترین، جامع ترین و آخرین بیانیه سیاسی تحلیلی امام خمینی هست که تقریبا به صورت کامل یک دوره جریان شناسی معاصر، تبیین تحولات سیاسی کشور، آسیب شناسی، و آینده نگری و پیش بینی حوادث انقلاب اسلامی در آن آمده است. گویی که بهانه اصلی صدور این پیام تاریخی، تحلیل ساده اندیشانه و تفسیر ناقص از شرایط کشور و آثار جنگ تحمیلی از سوی مرحوم آقای منتظری بود اما امام عزیز در عین پاسخگویی صریح به این ابهامات، با رویکردی توحیدی و نگاه انقلابی، و با تفسیری زلال و ناب از همه اتفاقات ریز و درشت گذشته، حال و آینده ایران و انقلاب، کام تشنه مشتاقان را سیراب کرد.
این پیام به سه بخش قابل تفکیک است. بخش اول آن به جریان شناسی تاریخی روحانیت و حوزه های علمیه و بیان رویارویی تفکر واپسگرا و ارتجاعی با جریان انقلابی و نواندیش، و رنج ها و مرارات های امام و یارانش در این مواجهه می گذارد و با اعلام نگرانی امام از تداوم تفکر واپس گرا و بسط گفتمانی آنها پایان می پذیرد.
در بخش دوم، به بهانه اظهارات آیه الله منتظری در مسند قائم مقام رهبری در فردای ۲۲ بهمن ۱۳۶۷، با واکنش تند به این صحبت ها، در ادامه به دست آوردهای ده ساله انقلاب اسلامی اشاره می نمایند و از دلایل برخی ناکامی ها، و نگرانی های آینده خود می نویسند.
در بخش سوم، وضعیت و وظایف امروزی طلاب، روحانیت و حوزه های علمیه را مورد خطاب قرار می دهند و بر هوشیاری، وحدت و حضور به موقع در صحنه، و حفظ و صیانت از ارمان های انقلاب اسلامی، با حفظ نظام سنتی حوزوی و با روزآمدسازی و پاسخ گویی به اقتضائات زمان و مکان تاکید می نمایند.
با توجه به اهمیت بالای این پیام در ادامه، فرازهای مهم آن را مورد بازخوانی قرار می دهیم.
امام پیام را با یاد شهدای روحانی شروع کرد و در فضیلت آنها سخن گفت:”سلام بر حماسه سازان همیشه جاوید روحانیت که رساله علمیه و عملیه خود را به دم شهادت و مرکب خون نوشتهاند و بر منبر هدایت و وعظ و خطابه ناس از شمع حیاتشان گوهر شبچراغ ساختهاند”
امام با حسرت همیشگی اش در وصال به شهادت نوشت:”البته همه مشتاقان و طالبان هم به مراد شهادت نرسیدهاند. یکی چون من عمری در ظلمات حصارها و حجابها مانده است و در خانه عمل و زندگی جز ورق و کتاب منیت نمییابد و دیگری در اول شب یلدای زندگی سینه سیاه هوسها را دریده است و با سپیده سحر عشق عقد وصال و شهادت بسته است. و حال من غافل که هنوز از کتم عدمها به وجود نیامدهام، چگونه از وصف قافله سالاران وجود وصفی کنم؟ من و امثال من از این قافله فقط بانگ جرسی میشنویم، بگذارم و بگذرم.”
جایگاه روحانیت اصیل و پایگاه فقه و فقاهت در حمایت از محرومین و مستضعفان و پیشتاری روحانیت انقلابی در همه رخدادهای مهم تاریخ کشور، یادآوری دیگر امام بود: “صدها سال است که روحانیت اسلام تکیهگاه محرومان بوده است، همیشه مستضعفان از کوثر زلال معرفت فقهای بزرگوار سیراب شده اند… خدا را سپاس میگزاریم که از دیوارهای فیضیه گرفته تا سلولهای مخوف و انفرادی رژیم شاه و از کوچه و خیابان تا مسجد و محراب امامت جمعه و جماعات و از دفاتر کار و محل خدمت تا خطوط مقدم جبههها و میادین مین، خون پاک شهدای حوزه و روحانیت افق فقاهت را گلگون کرده است”.
امام هوشمندانه به مقاومت برخی از علمای سلف با مظاهر تمدن جدید پاسخ میدهد و تفاوت این دسته از روحانیت با رویکرد مبتنی بر عقلانیت دینی خود در استفاده از پیشرفت های جدید علمی و تکنولوژیک را به نگرانی درست آنها در آن مقطع از نفوذ استعمار، نسبت می دهد:” مخالفت روحانیون با بعضی از مظاهر تمدن در گذشته صرفاً به جهت ترس از نفوذ اجانب بوده است. احساس خطر از گسترش فرهنگ اجنبی ، خصوصاً فرهنگ مبتذل غرب موجب شده بود که آنان با اختراعات و پدیدهها برخورد احتیاط آمیز کنند. علمای راستین از بس که دروغ و فریب از جهانخواران دیده بودند، به هیچ چیزی اطمینان نمیکردند و ابزاری از قبیل رادیو و تلویزیون در نزدشان مقدمه ورود استعمار بود”
امام در بخش اول پیام حساب روحانیت وابسته و یا مرتجع واپسگرا از روحانیت اصیل و انقلابی جدا می نماید و از حاکمیت آنان بر حوزه و جامعه انذار می دهد:” البته بدان معنا نیست که ما از همه روحانیون دفاع کنیم، چرا که روحانیون وابسته و مقدسنما و تحجرگرا هم کم نبودند و نیستند. در حوزههای علمیه هستند افرادی که علیه انقلاب و اسلام ناب محمدی فعالیت دارند. امروز عدهای با ژست تقدسمآبی چنان تیشه به ریشه دین و انقلاب و نظام میزنند که گویی وظیفهای غیر از این ندارند. خطر تحجرگرایان و مقدسنمایان احمق در حوزههای علمیه کم نیست. طلاب عزیز لحظهای از فکر این مارهای خوش خط و خال کوتاهی نکنند، اینها مروج اسلام آمریکاییاند و دشمن رسول اللّه”.
امام سوگمندانه به تاثیر جریان نفوذ دشمن در جدایی دین و از سیاست حوزه ها می پردازد و از خون دل تاریخی از این جریان می نویسد:” وقتی حربه ارعاب و تهدید چندان کارگر نشد، راههای نفوذ تقویت گردید. اولین و مهمترین حرکت، القای شعار جدایی دین از سیاست است که متأسفانه این حربه در حوزه و روحانیت تا اندازهای کارگر شده است تا جایی که دخالت در سیاست دونشان فقیه و ورود در معرکه سیاسیون تهمت وابستگی به اجانب را به همراه میآورد، یقیناً روحانیون مجاهد از نفوذ بیشتر زخم برداشتهاند. گمان نکنید که تهمت وابستگی و افترای بیدینی را تنها اغیار به روحانیت زده است، هرگز، ضربات روحانیت ناآگاه و آگاه وابسته ، به مراتب کاریتر از اغیار بوده و هست. در شروع مبارزات اسلامی اگر میخواستی بگویی شاه خائن است، بلافاصله جواب میشنیدی که شاه شیعه است! عدهای مقدسنمای واپسگرا همه چیز را حرام میدانستند و هیچکس قدرت این را نداشت که در مقابل آنها قد علم کند. خون دلی که پدر پیرتان از این دسته متحجر خورده است هرگز از فشارها و سختیهای دیگران نخورده است.”
حاکمیت نگرش های غلط تا آنجایی در حوزه علمیه ادامه داشت که عده ای امام عزیز ما را به خاطر تدریس فلسفه تکفیر کردند:” یادگرفتن زبان خارجی، کفر و فلسفه و عرفان، گناه و شرک بهشمار میرفت. در مدرسه فیضیه فرزند خردسالم، مرحوم مصطفی از کوزهای آب نوشید، کوزه را آب کشیدند، چرا که من فلسفه میگفتم. تردیدی ندارم اگر همین روند ادامه مییافت، وضع روحانیت و حوزهها، وضع کلیساهای قرون وسطی میشد که خداوند بر مسلمین و روحانیت منت نهاد و کیان و مجد واقعی حوزهها را حفظ نمود”
امام به زخم زبان ها و تهمت های جانسوز که برخی روحانی نماها به او و مبارزان انقلابی روحانی در آغاز جنبش اسلامی می زدند اشاره می نماید:” اولین و مهمترین فصل خونین مبارزه در عاشورای ۱۵ خرداد رقم خورد. در ۱۵خرداد۴۲ مقابله با گلوله تفنگ و مسلسل شاه نبود که اگر تنها این بود مقابله را آسان مینمود. بلکه علاوه بر آن از داخل جبهه خودی گلوله حیله و مقدسمآبی و تحجر بود، گلوله زخم زبان و نفاق و دورویی بود که هزار بار بیشتر از باروت و سرب، جگر و جان را میسوخت و میدرید… واقعاً روحانیت اصیل در تنهایی و اسارت خون میگریست که چگونه آمریکا و نوکرش پهلوی میخواهند ریشه دیانت و اسلام را برکنند و عدهای روحانی مقدسنمای ناآگاه یا بازیخورده و عدهای وابسته که چهرهشان بعد از پیروزی روشن گشت، مسیر این خیانت بزرگ را هموار مینمودند. آنقدر که اسلام از این مقدسین روحانینما ضربه خورده است، از هیچ قشر دیگر نخورده است و نمونه بارز آن مظلومیت و غربت امیرالمؤمنین – علیه السلام – که در تاریخ روشن است. بگذارم و بگذرم و ذائقه ها را بیش از این تلخ نکنم”.
امام در آسیب شناسی بعد از انقلاب جریان واپسگرای حوزوی، به نقش مخرب و خائنانه آنها در ایجاد درگیری های قومی و مذهبی و برچسب زنی به مقامات جمهوری اسلامی می پردازد:” شکست خوردگان دیروز، سیاستبازان امروز شدهاند. آنها که به خود اجازه ورود در امور سیاست را نمیدادند، پشتیبان کسانی شدند که تا براندازی نظام و کودتا جلو رفته بودند. غائله قم و تبریز با هماهنگی چپیها و سلطنتطلبان و تجزیهطلبان کردستان تنها یک نمونه است که میتوانیم ابراز کنیم که در آن حادثه ناکام شدند… راستی اتهام آمریکایی و روسی و التقاطی، اتهام حلال کردن حرامها و حرام کردن حلالها، اتهام کشتن زنان آبستن و حلیت قمار و موسیقی از چه کسانی صادر میشود؟ از آدمهای لامذهب یا از مقدسنماهای متحجر و بیشعور؟! فریاد تحریم نبرد با دشمنان خدا و به سخره گرفتن فرهنگ شهادت و شهیدان و اظهار طعنها و کنایهها نسبت به مشروعیت نظام کار کیست؟ کار عوام یا خواص؟ خواص از چه گروهی؟ از به ظاهر معممین یا غیر آن؟ بگذریم که حرف بسیار است. همه اینها نتیجه نفوذ بیگانگان در جایگاه و در فرهنگ حوزههاست
“امام خمینی عملکرد ده ساله نظام اسلامی و جنگ تحمیلی را موفقیت آمیز ارزیابی می کند و از اینجا وارد بخش دوم پیام خود می شوند. در بخش دوم پیام، امام به برکات جنگ تحمیلی در تثبیت نظام اسلامی و ترویج فرهنگ ایثار و شهادت، صدور انقلاب اسلامی، و بیداری امت اسلامی در سال های آینده اشاره می نماید. در آستانه چهلمین سال انقلاب، صحت این قضاوت و ارزیابی و پیش بینی امام در مقابل دیدگان دوست و دشمن به اثبات رسیده است. جنگ تحمیلی، شهادت را به میراث ماندگار و چشمه جوشان انقلاب اسلامی مبدل نمود که تدوام حیات انقلاب و تاسیس و پیروزی مقاومت اسلامی را در منطقه را بخشی از خیرات آن هست.
با چشمانی اشکبار از شوق عظمت خمینی این عبارات را بازخوانی می کنیم:”هر روز ما در جنگ برکتی داشتهایم که در همه صحنهها از آن بهره جستهایم. ما انقلابمان را در جنگ به جهان صادر نمودهایم، ما مظلومیت خویش و ستم متجاوزان را در جنگ ثابت نمودهایم، ما در جنگ، پرده از چهره تزویر جهانخواران کنار زدیم، ما در جنگ، دوستان و دشمنانمان را شناختهایم، ما در جنگ به این نتیجه رسیدهایم که باید روی پای خودمان بایستیم، ما در جنگ ابهت دو ابرقدرت شرق و غرب را شکستیم، ما در جنگ ریشههای انقلاب پر بار اسلامیمان را محکم کردیم، ما در جنگ حس برادری و وطندوستی را در نهاد یکایک مردمان بارور کردیم، ما در جنگ به مردم جهان و خصوصاً مردم منطقه نشان دادیم که علیه تمامی قدرتها و ابرقدرتها سالیان سال میتوان مبارزه کرد، جنگ ما کمک به افغانستان را به دنبال داشت، جنگ ما فتح فلسطین را به دنبال خواهد داشت”.
امام از پدران و مادران شهدا به واسطه تحلیل های غلط آقای منتظری در نفی دست آوردهای جنگ پوزش می خواهد. “من در اینجا از مادران و پدران و خواهران و برادران و همسران و فرزندان شهدا و جانبازان به خاطر تحلیلهای غلط این روزها رسماً معذرت میخواهم و از خداوند میخواهم مرا در کنار شهدای جنگ تحمیلی بپذیرد. ما در جنگ برای یک لحظه هم نادم و پشیمان از عملکرد خود نیستیم. راستی مگر فراموش کردهایم که ما برای ادای تکلیف جنگیدهایم و نتیجه فرع آن بوده است.” روزگار غریبی بود و هست. امروز هم خلف صالحش بواسطه عملکرد مسؤلین امروز نظام از مردم عذرخواهی می نماید.
امام در ادامه به خطر نفوذ تفکر لیبرالی و منافقین در القای این تحلیل ها اشاره می کند:” نباید برای رضایت چند لیبرال خود فروخته در اظهارنظرها و ابراز عقیدهها به گونهای غلط عمل کنیم که حزباللّه عزیز احساس کند جمهوری اسلامی دارد از مواضع اصولیاش عدول میکند. تحلیل این مطلب که جمهوری اسلامی ایران چیزی به دست نیاورده و یا ناموفق بوده است، آیا جز به سستی نظام و سلب اعتماد مردم منجر نمیشود”
امام در ادامه کلاس جریان شناسی سیاسی بسیاری از شعارهای انقلاب اسلامی را محقق شده یا در حال تحقق میداند:” ما شعار سرنگونی رژیم شاه را در عمل نظاره کردهایم، ما شعار آزادی و استقلال را به عمل خود زینت بخشیدهایم، ما شعار مرگ بر آمریکا را در عمل جوانان پرشور و قهرمان و مسلمانان در تسخیر لانه فساد و جاسوسی آمریکا تماشا کردهایم، ما همه شعارهایمان را با عمل محک زدهایم.”
امام واقع بینانه به برخی ناکامی ها در رسیدن به اهداف اشاره می کند و آن را عمدتا ناشی از به کارگیری افراد غیر انقلابی در پست های کلیدی کشور می داند. موضوعی هم که امروز هم گریبانگیر نظام اسلامی است. موفقیت ها مرهون روحیه مقاومت و انقلابی و شکست ها در عملکرد محافظه کارانه و پذیرش هژمونی غرب و رعب از آمریکاست.
” من امروز بعد از ده سال از پیروزی انقلاب اسلامی همچون گذشته اعتراف میکنم که بعض تصمیمات اول انقلاب در سپردن پستها و امور مهمّه کشور به گروهی که عقیده خالص و واقعی به اسلام ناب محمدی نداشتهاند، اشتباهی بوده است که تلخی آثار آن، به راحتی از میان نمیرود؛ گر چه در آن موقع هم من شخصاً مایل به روی کار آمدن آنان نبودم ولی با صلاحدید و تأیید دوستان قبول نمودم و الان هم سخت معتقدم که آنان به چیزی کمتر از انحراف انقلاب از تمامی اصولش و هر حرکت به سوی آمریکای جهانخوار قناعت نمیکنند، در حالی که در کارهای دیگر نیز جز حرف و ادعا هنری ندارند.”
امام به رغم نظر سخنران ۲۲ بهمن امسال تهران هیچ تاسفی از پیاده شدن یا پیاده کردن مرعوبین و سازش کاران از قطار انقلاب ندارد: ” هیچ تأسفی نمیخوریم که آنان در کنار ما نیستند چرا که از اول هم نبودهاند. انقلاب به هیچ گروهی بدهکاری ندارد و ما هنوز هم چوب اعتمادهای فراوان خود را به گروهها و لیبرالها می خوریم، آغوش کشور و انقلاب همیشه برای پذیرفتن همه کسانی که قصد خدمت و آهنگ مراجعت داشته و دارند گشوده است ولی نه به قیمت طلبکاری آنان از همه اصول، که چرا مرگ بر آمریکا گفتید! چرا جنگ کردید! چرا نسبت به منافقین و ضدانقلابیون حکم خدا را جاری میکنید؟ چرا شعار نه شرقی و نه غربی دادهاید؟ چرا لانه جاسوسی را اشغال کردهایم و صدها چرای دیگر.”
امام در ادامه این پیام نه تنها با آقای منتظری اتمام حجت کرد بلکه در جایگاه حقوقی و شرعی امامت جامعه اسلامی، همه مسؤلین آن روز و آینده نظام، و همه تریبون داران بعدی را مورد خطاب قرار داد و نهیب زد:” من به آنهایی که دستشان به رادیو – تلویزیون و مطبوعات میرسد و چه بسا حرفهای دیگران را میزنند صریحاً اعلام میکنم:تا من هستم نخواهم گذاشت حکومت به دست لیبرالها بیفتد، تا من هستم نخواهم گذاشت منافقین اسلام این مردم بی پناه را از بین ببرند، تا من هستم از اصول نه شرقی و نه غربی عدول نخواهم کرد، تا من هستم دست ایادی آمریکا و شوروی را در تمام زمینهها کوتاه میکنم و اطمینان کامل دارم که تمامی مردم در اصول همچون گذشته پشتیبان نظام و انقلاب اسلامی خود هستند”
امام در بخش سوم پیام مجددا به موضوع حوزه ها و روحانیت بر می گردند و وظایف علمی و عملی آنها را یادآور می شوند. به اعتماد و علاقه خود به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم اشاره، و سوابق مبارزاتی و انقلابیگری و مواضع به هنگام آنها را می ستایند و از خطر تضعیف آنها و جایگزینی عافیت طلبان اظهار نگرانی می کنند: “مگر همانها نبودند که در کوران مبارزه حکم به غیرقانونی بودن سلطنت دادند؟ مگر همانها نبودند که وقتی یک روحانی به ظاهر در منصب مرجعیت از اسلام و انقلاب فاصله گرفت، او را به مردم معرفی کردند؟ آیا مدرسین عزیز از جبهه و رزمندگان پشتیبانی ننمودند؟ اگر خدای ناکرده اینها شکسته شوند چه نیرویی جای آنان را خواهد گرفت؟ و آیا ایادی استکبار، روحانینماهایی را که تا حد مرجعیت تقویت نموده است، فرد دیگری را بر حوزهها حاکم نمیکنند؟ و یا آنها که در توفان پانزده سال مبارزه قبل از انقلاب و ده سال حوادث کمرشکن بعد از انقلاب نه غصه مبارزه و نه غم جنگ و اداره کشور را خوردهاند و نه از شهادت عزیزان متأثر شدهاند و با خیالی راحت و آسوده به درس و مباحثه سرگرم بودهاند میتوانند در آینده پشتوانه انقلاب اسلامی باشند؟… نگران تقابل و تعارض جناحهای مؤمن به انقلابم که مبادا منتهی به تقویت جناح رفاهطلب بی درد و نِقزن گردد. نتیجه میگیرم که اگر روحانیون طرفدار اسلام ناب و انقلاب دیر بجنبند ابرقدرتها و نوکرانشان مسائل را به نفع خود خاتمه میدهند.”
امام از اعتقاد و پایبندی خود فقه سنتی و جواهری می نویسد و در عین حال، به لزوم پاسخگویی حوزه های علمیه به نیازهای جدید و دخالت عنصر زمان و مکان در استنباطات شرعی آگاهی می دهد:” اینجانب معتقد به فقه سنتی و اجتهاد جواهری هستم و تخلف از آن را جایز نمیدانم. اجتهاد به همان سبک صحیح است ولی این بدان معنا نیست که فقه اسلام پویا نیست، زمان و مکان دو عنصر تعیین کننده در اجتهادند. مسئله ای که در قدیم دارای حکمی بوده است به ظاهر همان مسئله در روابط حاکم بر سیاست و اجتماع و اقتصاد یک نظام ممکن است حکم جدیدی پیدا کند، بدان معنا که با شناخت دقیق روابط اقتصادی و اجتماعی و سیاسی همان موضوع اول که از نظر ظاهر با قدیم فرقی نکرده است، واقعاً موضوع جدیدی شده است که قهراً حکم جدیدی میطلبد. مجتهد باید به مسائل زمان خود احاطه داشته باشد.”
امام خمینی ویژگی های مجتهد و مراجع در تزاز جامعه جدید را این چنین می شمارد: ” آشنایی به روش برخورد با حیلهها و تزویرهای فرهنگ حاکم بر جهان، داشتن بصیرت و دید اقتصادی، اطلاع از کیفیت برخورد با اقتصاد حاکم بر جهان، شناخت سیاستها و حتی سیاسیون و فرمولهای دیکته شده آنان و درک موقعیت و نقاط قوت و ضعف دو قطب سرمایهداری و کمونیزم که در حقیقت استراتژی حکومت بر جهان را ترسیم میکنند، از ویژگیهای یک مجتهد جامع است.”
امام خمینی فقه و فقاهت اسلامی را برنامه عملی برای سعادت بشر می داند و فرض می دانند که مجتهدین حتی باید قدرت رهبری بر جوامع غیر اسلامی را داشنه باشند”یک مجتهد باید زیرکی و هوش و فراست هدایت یک جامعه بزرگ اسلامی و حتی غیراسلامی را داشته باشد و علاوه بر خلوص و تقوا و زهدی که در خور شأن مجتهد است واقعاً مدیر و مدبر باشد. حکومت در نظر مجتهد واقعی فلسفه عملی تمامی فقه در تمامی زوایای زندگی بشریت است، حکومت نشاندهنده جنبه عملی فقه در برخورد با تمامی معضلات اجتماعی و سیاسی و نظامی و فرهنگی است، فقه ، تئوری واقعی و کامل اداره انسان از گهواره تاگور است. هدف اساسی این است که ما چگونه میخواهیم اصول محکم فقه را در عمل فرد و جامعه پیاده کنیم و بتوانیم برای معضلات جواب داشته باشیم و همه ترس استکبار از همین مسئله است که فقه و اجتهاد جنبه عینی و عملی پیدا کند و قدرت برخورد در مسلمانان به وجود آورد.”
امام انتهای پیام خود را به تقابل انقلاب اسلامی و غرب که ناشی از حاکمیت دین در ایران اسلامی است اختصاص می دهد. در آن روزها و با انتشار کتاب آیات شیطانی توسط سلمان رشدی ملعون که صدور حکم ارتداد و اعدام او توسط امام عزیز را به دنبال داشت، کشورهای اروپایی، در قالب بازار مشترک اروپایی در آن روز، ایران را به تحریم اقتصادی تحریم کردند. امام همچون دیده بان بیداری که گویی همه اتفاقات آن روز، و تحولات امروز و تهدیدهای امریکا و هم پیمانانشان را می دید، مقاومت در برابر آنها را در استقلال اقتصادی و قطع وابستگی به آنها عنوان، و بر غلط بودن تفکر سازش کاری در برابر غرب و عقب نشینی از آرمان های انقلاب تاکید می نماید:”ما نباید غفلت بکنیم، واقعاً باید به سمتی حرکت نماییم که إنشاءالله تمام رگههای وابستگی کشورمان از چنین دنیای متوحشی قطع شود. استکبار غرب شاید تصور کرده است از اینکه اسم بازار مشترک و حصر اقتصادی را به میان بیاورد ما درجا میزنیم و از اجرای حکم خداوند بزرگ صرفنظر مینماییم … ضرورتی نیست که در چنین شرایطی ما به دنبال ایجاد روابط و مناسبات گسترده باشیم، چرا که دشمنان ممکن است تصور کنند که ما به وجود آنان چنان وابسته و علاقهمند شدیم که از کنار اهانت به معتقدات و مقدسات دینی خود ساکت و آرام میگذریم. آنان که هنوز بر این باورند و تحلیل میکنند که باید در سیاست و اصول و دیپلماسی خود تجدید نظر نماییم و ما خامی کردهایم و اشتباهات گذشته را نباید تکرار کنیم و معتقدند که شعارهای تند یا جنگ سبب بدبینی غرب و شرق نسبت به ما و نهایتاً انزوای کشور شده است و اگر ما واقعگرایانه عمل کنیم، آنان با ما برخورد متقابل انسانی میکنند و احترام متقابل به ملت ما و اسلام و مسلمین میگذارند.”
آخرین نگرانی امام در این پیام حاکمیت تفکر واگرایانه در کشور است: ” ترس من این است که تحلیلگران امروز، ده سال دیگر بر کرسی قضاوت بنشینند و بگویند که باید دید فتوای اسلامی و حکم اعدام سلمان رشدی مطابق اصول و قوانین دیپلماسی بوده است یا خیر؟ و نتیجهگیری کنند که چون بیان حکم خدا آثار و تبعاتی داشته است و بازار مشترک و کشورهای غربی علیه ما موضع گرفتهاند، پس باید خامی نکنیم و از کنار اهانتکنندگان به مقام مقدس پیامبر و اسلام و مکتب بگذریم!”
این پیام مهم امام نیازمند بازخوانی های مرتب در مراکز علمی و تصمیم گیری و تصمیم سازی نظام است. به کارگیری افراد در پست های سیاسی و تاثیرگذار نظام از رهگذار اشراف و اعتقاد به شاخص های صریح و بدون مجامله این پیام و دیگر سخنرانی ها و پیام های امام باید صورت پذیرد و این شرط لازم برای عبور انقلاب اسلامی از مشکلات کنونی است. حوزه های علمیه، طلاب، روحانیون، مجتهدین و مراجع معظم باید وضعیت امروز خود را با انتظارات امام بسنجند و فاصله های بعضا جدی موجود را جبران نمایند.
انتهای این نوشته را متبرک به دعاهای آخر پیام سوم اسفند می نماییم و از روح بزرگ امام عزیز توفیق پایمردی و ایستادگی در مسیر انقلاب اسلامی و ولایت امر و امامت امت را طلب می نماییم.
“خداوندا! توان علماء و روحانیت را در خدمت به دین خود افزون نما. خداوندا! حوزههای علمیه ، این سنگرهای پاسداری از فقاهت و اسلام ناب را تا ابد پا برجا بدار. خداوندا! شهدای روحانیت و حوزهها را از نعم بیکران و رزق حضور خویش بهرهمند فرما. خداوندا! به جانبازانشان شفا مرحمت کن و به خانوادههای شهداشان صبر و اجر مرحمت فرما. مفقودین و اسراشان را هر چه زودتر به اوطانشان برگردان. خداوندا! ارزش خدمت و خدمتگزاری به دین خود و به مردم را در دل و دیدگان ما افزون و جاودانه نما. إنّک ولیّ النِّعم. والسلام علیکم و رحمهاللّه و برکاته . “