نگاهی به روند تکمیل محاصره اسرائیل
تلآویو؛ محاصره از چهارسو/ چگونه فرزندان انقلاب اسلامی اسرائیل را محاصره کردهاند؟
گروه بینالملل – رجانیوز: نخستین مواجهه علنی و قاطع امام خمینی(ره)، مقابل رژیم صهیونیستی به ۱۳خرداد۱۳۴۲ برمیگردد. در آن سال امام در فیضیه قم در میان ابراز احساسات مردم، بالای منبر رفتند. ایشان در سخنرانی با اشاره به درخواست سازمان امنیت(ساواک) از اهل منبر برای عدم سخنرانی درباره اسرائیل، تلویحا این رژیم را دشمن اسلام و ایران خواندند و از تلاش رژیم صهیونیستی برای قبضه اقتصاد، زراعت و تجارت ایران گفتند. پس از این سخنرانی، امام دستگیر و زندانی شدند، اما پس از آزادی از زندان در ۱۶مهر۱۳۴۳، در حالی که انقلاب در آغاز راه بود، مبارزه با رژیم صهیونیستی را هم بهعنوان یکی از رئوس اهداف انقلاب معرفی کردند.
در دورانی که امام درباره مبارزه با رژیم صهیونیستی صحبت میکردند، رژیم صهیونیستی در جنگ با ائتلاف کشورهای عربی، بر این کشورها غلبه کرده و دنبال توسعه سرزمین خود بود. ۳ سال بعد آزادی امام خمینی از زندان، در ۱۴تیر۱۳۴۶ دومین جنگ گسترده بین اعراب و رژیم صهیونیستی درگرفت. رهبر نبرد ارتشهای عربی، جمال عبدالناصر رییسجمهور مصر بود. صهیونیستها در این جنگ که ۶روز طول کشید، صحرای سینا، کرانه باختری رود اردن، نوار غزه، ارتفاعات جولان و شهر قنیطره را اشغال کردند.
۶ سال بعد در اکتبر ۱۹۷۳، رژیم صهیونیستی موفق شد حمله غافلگیرانه مصر و سوریه را پاسخ دهد و در پایان دومین هفته تا ۶۰ کیلومتری دمشق، پایتخت سوریه پیشروی داشته باشد. همچنین پیشروی نیروهای صهیونیستی تا ۱۰۰ کیلومتری قاهره، پایتخت مصر ادامه یافت.
در شهریور ۵۷ و چند ماه مانده به پیروزی انقلاب، رژیم صهیونیستی و انورسادات در مصر قرارداد کمپ دیوید را امضا کردند و مصر رسما رژیم صهیونیستی را به رسمیت شناخت تا بزرگترین و قدرتمندترین ارتش کشور عربی، آرمان آزادسازی کامل فلسطین را به دست فراموشی بسپارد. این وضعیت بر سایر کشورهای عربی نیز تاثیر گذاشت تا آنان نیز از مبارزه با رژیم صهیونیستی ناامید شوند.
وقوع انقلاب اسلامی ایران در سال ۱۹۷۹، جهتگیری سیاست خارجی کشور را دگرگون کرد. ایران از غرب و آمریکا فاصله گرفت و بر عدم تعهد به استعمار و ضدیت با آن حرکت کرد و در این راستا رژیم صهیونیستی را غده سرطانی نامید که باید از میان برداشته شود و هرگونه روابط اقتصادی، سیاسی و فرهنگی با این رژیم را قطع کرد. امام خمینی در نخستین گام مساله قدس و فلسطین را از موضوعی صرفا «عربی» به موضوعی مهم و «اسلامی» تغییر دادند و مبارزه با رژیم صهیونیستی را در صدر برنامههای سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران قرار دادند. از دیدگاه امام خمینی(ره)، اگر تاسیس حکومت اسلامی، اولویت اول در ایران بود، در خارج از کشور، آزادی بیتالمقدس و سرزمین فلسطین، مهمترین دغدغه فکری و عمل سیاسی را تشکیل میداد. جمهوری اسلامی ایران از همان ابتدا اعلام کرد که سیاستش مبنی بر عدم مشروعیت اسراییل قرار دارد و بر این باور است که اسراییل باید از روی زمین محو شود. از این رو، طبیعی است که تلاش ایران در عرصههای مختلف بینالمللی بر محور تضعیف موقعیت بینالمللی اسراییل باشد. مهمترین راهبرد جمهوری اسلامی ایران در غرب آسیا برای تضعیف رژیم صهیونیستی «مهار» این رژیم در مرزهای خود بوده است. از یکسو ماهیت انقلابی و ضداسراییلی جمهوری اسلامی ایران و از سوی دیگر فاصله جغرافیایی ایران و اسراییل، موجب شده که ایران برای مقابله عملی با رژیم اسراییل به فعالیت غیرمستقیم نهتنها در اطراف اسراییل (عمدتا در لبنان)، بلکه درون سرزمین فلسطین (کرانه باختری و نوار غزه) بپردازد. به دلیل تاثیری که شیعیان لبنانی و همچنین گروههای اسلامی فلسطین از انقلاب اسلامی ایران گرفته بودند، بهترین راهبرد برای ایران این بود که این گروهها را در مقابله و منازعه با رژیم اسراییل تقویت کند. همچنین ایران برای مقابله با رژیم اسراییل، به برقراری نوعی اتحاد با کشور سوریه اقدام کرد. یکی از اهداف عمده اتحاد راهبردی ایران با سوریه، تقویت این کشور در مقابل رژیم صهیونیستی است. در حقیقت سوریه در این جبهه، عامل پیوند ایران با گروههای مقاومت است. (ایران و اسراییل از همکاری تا منازعه، الهام شهبازی)
نگاه امام خمینی به مساله فلسطین و رژیم صهیونیستی و تبدیل این موضوع به دغدغه جهان اسلام، ابتکار عمل را از دست صهیوینستها گرفت و این رژیم کمکم حالت تدافعی به خود گرفت. آخرین پیشروی صهیونیستها در منطقه به سال۱۹۸۲ بازمیگردد که آنها توانستند جنوب لبنان را اشغال کنند. اما از این تاریخ به بعد و با تشکیل گروههای مقاومت، سیر صعودی گسترش سرزمین رژیم صهیونیستی، روند نزولی به خود گرفت. روند پیروزیهای صهیونیستها از سال۲۰۰۰ میلادی و با آزادسازی جنوب لبنان، بهطور کامل متوقف شد و این رژیم، ۵۲ سال پس از تشکیل جعلی، در سراشیبی سقوط قرار گرفت. برخلاف آنچه مارکس گفته بود: «تاریخ دوبار تکرار میشود؛ یکبار بهصورت تراژدی و بار دیگر کمدی». برای صهیونیستها بار اول تاریخ کمدی بود و حالا قسمت تراژدی آن فرارسیده است.
در ۱۹سال گذشته صهیونیستها در هیچ نبردی در منطقه پیروز نبودهاند. آنها سال۲۰۰۶ به لبنان حمله کردند، ولی پس از ۳۳ روز مجبور شدند به جنگ پایان دهند. ۲ سال بعد، در جنگ ۲۲روزه به غزه حمله کردند، ولی هیچ دستآوردی نداشتند و ناچار به آتشبس شدند. این روند همینطور ادامه پیدا کرده و آسیبپذیری این رژیم باعث شده جنگهای صهیونیستها به روز و ساعت کاهش پیدا کند. آخرین نبرد آنها در سال گذشته میلادی بود. در این نبرد پاسخ قاطع جبهه مقاومت باعث شد در کمتر از ۲روز، صهیونیستها اعلام آتشبس کنند.
اکنون در منطقه غرب آسیا این صهیونیستها نیستند که معادلات منطقهای را شکل میدهند؛ این معادلهها را ایران و محور مقاومت تعیین میکنند و آنها باید در پازلی بازی کنند که ایران و محور مقاومت تعیین کردهاند. بر همین اساس صهیونیستها که تا ۳ دهه قبل دنبال توسعه مرزهای خود برای مهاجرت تمام صهیونیستها به فلسطین اشغالی بودند، حالا باید برای امنیت همان محدوده کوچک سرزمین خود نگران باشند. در ادامه به بررسی وضعیت رژیم صهیونیستی در چهل سالگی انقلاب اسلامی میپردازیم. در شرایط فعلی این رژیم در حلقه محاصره چند وجهی قرار گرفته است. در جنوب با گروههای مقاومت که به سلاحهای جدید تجهیز شدهاند، درگیرند؛ در داخل و شرق با فلسطینیها؛ در شمال با حزبالله لبنان و در شمال شرقی با دولت سوریه مواجه است.
۱- غزه
آنچه امروز در نقشههای غربی درباره فلسطین نوشته میشود، اشاره به دو منطقه جدا از هم به نامهای کرانه باختری رود اردن و منطقه غزه دارد. کرانه باختری در شرق فلسطین و غزه در جنوب غربی آن است. نوار غزه در کنار دریای مدیترانه قرار دارد. این منطقه از جنوبغربی با مصر و از شمال و شرق با سرزمینهای اشغالی هممرز است. نوار غزه ۴۱کیلومتر طول و در بخشهایی از ۶ تا ۱۲کیلومتر عرض دارد. در این منطقه ۳۶۰ کیلومتر مربعی، در سال۲۰۱۴ بیش از یک میلیون و ۸۰۰ هزار نفر زندگی میکردند. تا پیش از تابستان۲۰۰۵، منطقه غزه در اشغال نظامی اسراییل بود، اما در این سال آنها بهاجبار مجبور به ترک این منطقه شدند. صهیونیستها از این تاریخ به بعد در تمام جنگهای خود در نوار غزه، نهتنها پیروز نشدند، بلکه در مقابل پاسخهای موشکی مقاومت، ناچار به پذیرش آتشبس شدند. رژیم صهیونیستی در سالهای ۲۰۰۸، ۲۰۰۹، مارس ۲۰۱۲، ۲۰۱۴ و ۲۰۱۸ به منطقه نوار غزه لشکرکشی کرد، اما برخلاف عناوین بزرگی که برای عملیاتها برگزیده میشد، آنها دستآوردی هر چند کوچک نیز به دست نیاوردند.
صهیونیستها در آخرین نبردشان در غزه که اواخر سال ۲۰۱۸ بود، فقط توانستند اندکی بیش از دو روز زیر حملههای زمینی و موشکی گروههای مقاومت تاب بیاورند و سرانجام تن به آتشبس دادند. در این جنگ، در مدت ۴۸ ساعت، بیش از ۴۰۰ موشک به سمت سرزمینهای صهیونیستنشین شلیک شد. سامانههای مختلف و گرانقیمت اسراییلی آن هم به اعتراف خودشان فقط توانستند ۲۵ درصد از این موشکها را رهگیری کنند و ۳۰۰ موشک دیگر که قدرت انفجاریشان نسبت به جنگهای گذشته بهبود یافته بود، ترسی را بر شهرکهای صهیونیستنشین تحمیل کردند که اثر آن حتی پس از جنگ نیز آنها را آزار میدهد. این جنگ منجر به استعفای وزیر جنگ رژیم صهیونیستی شد و تبعاتش کابینه را تا مرز فروپاشی برد. بر همین اساس صهیونیستها ناچار به قبول آتشبس شدند. پس از آتشبس، ارتش صهیونیستی متوجه شد مقاومت در غزه، قدرت و توان دارد هرچه را اراده کرد، مورد هدف قرار دهد. مقامهای نظامی صهیونیست اکنون میدانند هر نبردی در غزه، منجر به موشکباران شهرکهای جنوب سرزمینهای اشغالی خواهد شد و آنها باید بخش زیادی از نیروهای نظامی خود را برای آتشبسی دیگر در این بخش زمینگیر کنند.
حماس و موشکهای «قسام»
جبهه غزه در جنوب فلسطین اشغالی چه تواناییهایی دارد که صهیونیستها دیگر نمیتوانند با عملیاتهای نظامی، خواستههای خود را محقق کنند؟ گروههای مقاومت فلسطین؛ یعنی جنبش حماس و جهاد اسلامی، در سالهای اخیر موفق شدند با انتقال توانمندیهای نظامی برخی کشورهای عربی و اسلامی، حامی پروژه مقاومت را به نوار غزه منتقل کنند و از آن در روند توسعه سامانههای موشکی خود استفاده کنند. جنبش حماس در این سالها موفق شده چند موشک با قابلیتهای مختلف را به انبار تسلیحاتی خود بیفزاید. این گروه مقاومت انواع موشکهای سری «قسام» را در اختیار دارد. اولین نوع این موشکها با کلاهک انفجاری نیمکیلویی، ۳کیلومتر برد داشت.
نسل سوم این موشکها، قسام۳ نام دارد که با ۱۰کیلوگرم کلاهک انفجاری، بردی بین ۱۰ تا ۱۲کیلومتر دارد. موشک قسام۳ در جولای ۲۰۰۶ موفق شد شهرک صهیونیستی «عسقلان» را هدف قرار دهد. همچنین گفته میشود موشک قسام۴ نیز تولید شده که برد آن بین ۱۸ تا ۲۲کیلومتر است. حماس علاوه بر این موشکها، موشک جی۸۰ با برد ۸۰کیلومتر و موشک آر۱۶۰ با برد ۱۶۰کیلومتر را نیز در اختیار دارد که از طریق آن میتواند تمام سرزمینهای اشغالی را هدف قرار دهد.
جهاد و موشکهای قدس
در کنار حماس، جنبش جهاد اسلامی نیز موشکهایی با قابلیتهای متفاوتی دارد. این جنبش نام موشکهای خود را «قدس» و «براق» گذاشته است. اولین نمونههای موشکهای قدس ۲۳٫۵ کیلوگرم وزن، ۱۵۰سانتیمتر ارتفاع، ۹۰میلیمتر قطر و ۶ کیلومتر برد داشتند. جدیدترین موشکهای سری قدس، ۴۲ کیلوگرم وزن، ۲۰۰ سانتیمتر ارتفاع، ۱۲۷میلیمتر قطر و ۹کیلومتر برد دارد. وزن کلاهک انفجاری این موشک، ۸ کیلوگرم است. یکی دیگر از موشکهای جهاد اسلامی، موشک «براق۷۰» با برد ۷۰ کیلومتر است.
علاوه بر این دو گروه، کمیتههای مقاومت مردمی نیز موشک مدل «ناصر» را تولید میکنند. این موشک شش نوع دارد. موشک ناصر انواع بلند و کوتاهی دارد. موشک بلند آن ۳۰ کیلوگرم وزن، قطر ۹۰ میلیمتر و طول ۱۶۰ سانتیمتر دارد. برد این موشک به ۹ کیلومتر میرسد. موشک ناصر۳ کوتاه ۲۵ کیلوگرم وزن و ۹۰ میلیمتر قطر دارد. طول این موشک ۹۰سانتیمتر و برد آن ۶کیلومتر است. موشک ناصر چهار ۴۰کیلوگرم وزن دارد و طول آن ۱۸۰سانتی متر است. قطر این موشک ۱۱۵ میلیمتر و برد آن ۹ کیلومتر است.
با این انبار تسلیحاتی در نوار غزه و توسعه فنآوریهای موشکی، رژیم صهیونیستی در هیچ نبردی در غزه، پیروز میدان نخواهد بود و گروههای مقاومت همواره تهدید بالقوهای برای رژیم صهیونیستی به شمار میروند.
۲- جبهه شرق و جبهه داخلی
اما همه چیز محدود به جبهه جنوبی و گروههای مقاومت نمیشود. رژیم صهیونیستی یک درگیری هم در جبهه شرق و داخلی سرزمینهای اشغالی، یعنی «کرانه باختری رود اردن» و «سرزمینهای ۱۹۴۸» دارد. ویژگی متفاوت این منطقه از جبهه جنوبی، زندگی فلسطینیها کنار صهیونیستهاست. این، یک فرصت ویژه برای آنها و یک تهدید بالقوه برای صهیونیستهاست. کرانه باختری رود اردن با مساحتی بالغ بر ۵ هزار و ۸۷۹ کیلومتر مربع بین اردن و فلسطین اشغالی واقع است و بیشتر جمعیت آن را فلسطینیها تشکیل میدهند. جمعیت این منطقه فلسطین بین یک میلیون و ۷۰۰ هزار نفر تا دو میلیون و نیم تخمین زده شده است. بهجز فلسطینیها حدود ۵۰۰ هزار نفر از صهیونیستهای شهرکنشین نیز در این منطقه زندگی میکنند که براساس تخمینهای سال ۲۰۰۶، جمعیتی بالغ بر ۲۲۰ هزار نفر از آنها در بیتالمقدسشرقی حضور دارند. بیتالمقدسشرقی، رامالله، تولکرم، نابلس، الخلیل و جِنین، مهمترین شهرهای این منطقه است. این منطقه با وجود تدابیر شدید امنیتی، در چند ماه گذشته، به یکی از جبهههای جدید علیه صهیونیستها تبدیل شده است. در این مدت وسعت عملیات فلسطینیها در این مناطق افزایش چشمگیری داشته است. آخرین عملیات آنها در این منطقه آذر سال جاری بود که در آن، یک مبارز فلسطینی، جمعیت صهیونیستها را به رگبار بست و ۹ نفر را زخمی کرد.
اکنون حدود ۱۰درصد از تمام صهیونیستها در این منطقه زندگی میکنند که در مرکز فلسطین اشغالی و کنار نواحی پرجمعیت رژیم صهیونیستی است. حداقل فاصله غزه با تلآویو پایتخت رژیم صهیونیستی، ۷۰ کیلومتر است. نیروهای مقاومت برای هدف قرار دادن این شهر و تاسیسات آن نیاز به موشکهایی با برد ۸۰ تا ۱۰۰ کیلومتر دارند که ساخت و پنهانسازی آنها سختتر از موشکهای کوتاهبرد است، ولی اگر قرار باشد از طریق منطقه کرانه باختری، تلآویو و دیمونا مورد هدف باشند، دیگر نیازی به موشکهایی با برد بلند نیست و به موشکهای کوچک با برد ۱۵ تا ۲۰ کیلومتر نیاز دارند. این موشکهای کوچک، ارزانتر است و با قابلیت تولید بیشتر، پنهانسازی بالاتر و تحرک بهتر نسبت به موشکهای با برد بلند کار میکنند.
جبهه شرقی، مانند سلاح آماده شلیک، همواره یکی از خطرهای امنیتی برای صهیونیستها به شمار میرود. اما فعال شدن جبهه کرانه باختری در جناح شرقی سرزمینهای اشغالی و در چند کیلومتری صهیونیستها، اثرهای مخرب دیگری هم دارد؛ ازجمله فعال شدن جبهه داخلیتر در سرزمینهای اشغالی که موسوم به ۱۹۴۸ است؛ جایی که هنوز یک میلیون و ۸۰۰ هزار عرب درون مرزهای مورد ادعای رژیم صهیونیستی زندگی میکنند. در کرانه باختری، شهرهای فلسطینیها در کنار شهرکهای صهیونیستنشین است. اما درون مرزهای ۱۹۴۸، این محلههای فلسطینی هستند که در کنار محلههای صهیونیستنشین واقع شدهاند و هرگونه تحرکی از سوی آنها میتواند رژیم صهیونیستی را درگیر جبهههای شرق و جنوب کند. فعالیت فلسطینیهای داخل مرزهای ۱۹۴۸ که در نواحی شمالی و الجلیل تمرکز بیشتری دارند، به آزادسازی این مناطق توسط حزبالله لبنان در جنگ آتی کمک زیادی خواهد کرد. از سوی دیگر پس از فعال شدن کرانه باختری و فلسطینیهای ساکن در مرزهای ۱۹۴۸، فلسطینیهای ساکن کشور اردن که ۵۵ درصد از جمعیت ۸ میلیون نفری این کشور را تشکیل میدهند، همراه دیگر اعراب اردن نسبت به رژیم صهیونیستی بیتفاوت نخواهند نشست. همانطور که در شرایط مختلف، واکنشهای شدیدی علیه رژیم اشغالگر قدس از خود نشان دادهاند. آخرین واکنش اعراب این مناطق مخالفت با خط لوله گاز اسراییل به اردن بود که توسط شهروندان اردنی تخریب شد.
۳- حزبالله در جبهه شمال
یکی از اصلیترین جبهههایی که در چند مرحله طعم شکست را به صهیونیستها چشانده، جبهه شمالی رژیم صهیونیستی در مرز لبنان است. جنبش حزبالله لبنان اکنون یک تشکیلات مستحکم نظامی است که با توسعه قابلیتهای نظامی خود توانسته موشکهای مورد نیازش را در لبنان تولید کند. این گروه مقاومت با بیش از ۱۵۰هزار موشک زمین به زمین و موشکهای ضدکشتی، مانعی جدی در برابر تجاوزگریها و توسعهطلبی صهیونیستها در منطقه است. «مساحت کم» و «زیرساختهای در تیررس» همواره یکی از چالشهای اساسی صهیونیستها خواهد بود. این برای حزبالله که نسلهای جدیدی از موشکهای نقطهزن را در اختیار دارد، فرصت ایدهآلی است برای پیروزی در تمام نبردها.
حزب الله لبنان در سال های اخیر به موشکهایی با دقت بیشتر از سال۲۰۰۶ مجهز شده و میتواند با موجی از این موشکها، گنبد آهنین رژیم صهیونیستی را بیاثر کند. قطعا این پیشرفتها مایه نگرانی تلآویو است. مقامهای اسراییلی هشدار دادهاند که حزبالله میتواند در درگیریهای آینده، روزانه هزار و۲۰۰ موشک شلیک کند. ۱۲ سال قبل، این رقم، ۱۰۰ راکت در روز بود. نکته مهم دیگر اینکه حزبالله به موشکهای نقطهزن دست پیدا کرده است. سال ۲۰۰۶ احتمال اینکه این راکتها به جای برخورد با هدف، در زمینهای خالی فرود بیایند و خسارتی وارد نکنند، زیاد بود، اما اکنون بهواسطه موشکهایی مانند فاتح۱۱۰، دقت حملههای آتی حزبالله به مراتب بیشتر از قبل خواهد بود. حزبالله با این توانمندی بهطور حتم قادر خواهد بود در هر نبردی شهرها، پایگاههای نظامی، نیروگاهها، منابع آب، فرودگاهها و بنادر صهیونیستها را هدف قرار دهد. موشکهای ضدکشتی حزبالله میتواند امنیت ترانزیتی این رژیم را از بین ببرد و هرگونه کشتی حامل سوخت، مواد خوراکی و سلاح را در بنادر این رژیم هدف قرار دهند.
۴- جبهه شمال شرق جولان
بین تمام همسایگان رژیم صهیونیستی، هیچ دولتی به اندازه سوریه در برابر رژیم صهیونیستی ایستادگی نکرده است. تا پیش از بحران سوریه، دولت سوریه بهصورت ویژه از حزبالله لبنان پشتیبانی میکرد. این پشتیبانی تا جایی بود که حتی گفته میشد برخی از سلاحها و تجهیزات حزبالله از طریق سوریه تامین میشود. ارتش ۱۷۰ هزار نفری سوریه با حمایت ۱۰۰ هزار نفر از گروههای حامی آن، توانسته در جنگی ۷ ساله که صهیونیستها در آن نقش ایفا کردند، بسیاری از مناطق کشور را از دست تروریستها خارج کند و در جنوب، با پاکسازی کامل دوباره به مرزهای خود با فلسطین اشغالی برسد. با پایان بحران، سوریه ارتش خود را بهروز و انبار تسلیحات را تقویت خواهد کرد. شاید بخش عظیمی از توانمندیهای نظامی سوریه در این نبرد ۷ ساله از بین رفته باشد، اما تجربه جنگی ارتش سوریه، آنها را در نبرد با صهیونیستهای جنگندیده، در موضع برتر قرار میدهد.
مجموع این شرایط نشان میدهد رژیم صهیونیستی که در زمان تاسیس دنبال گسترش سرزمین و افزایش فتوحات خود برای جا دادن تمام صهیونیستها در فلسطین اشغالی بود، امروز به مرحلهای رسیده که نهتنها توان گسترش مرزهای خود را ندارد، بلکه برای تامین امنیت در مرزها نیز ناتوان است. اگر صهیونیستها در آینده مرتکب خطای استراتژیک شوند و بیش از یک جبهه وارد جنگ شوند، ۲ جبهه دیگر نیز فعال خواهد شد تا سریعتر این رژیم به سمت زوال هدایت شود. نکته مهم اینکه این شرایط بدون در نظر گرفتن ایران، بهعنوان محور مقاومت است.
دیدگاه خود را ثبت کنید