راه اندازی نهضت دخترانه خودجوش «ما زنده‌ایم، سرزنده‌ایم» در سراسر کشور

رئیس بسیج جامعه زنان از راه اندازی نهضت دخترانه «ما زنده‌ایم، سرزنده‌ایم» خبر داد و گفت: این نهضت خودجوش و مردمی راه اندازی شده است تا دختران جامعه ما نشان دهند همانند دختران زمان دفاع مقدس در عرصه‌های مختلف حضور فعال دارند.

مینو اصلانی در گفت‌و گو با خبرنگار گروه جامعه خبرگزاری فارس از برگزاری نهضت «ما زنده‌ایم ، سرزنده‌ایم» در استان‌های سراسر کشور خبر داد و گفت: نهضت ما زنده‌ایم یک نهضت خودجوش مردمی است که در آن دختران جوان با بهره‌گیری از کتاب من زنده‌ام و الگو قرار دادن دختر جوان ایرانی که توانست دشمن را به زانو در آورد و در دوران اسارت خود گویی دشمن اسیر اقتدار، صلابت، ایمان و شجاعت این دختر جوان بوده است.

وی ادامه داد: لذا دختران جوان با بهره‌گیری از این کتاب نهضتی را راه با عنوان «ما زنده‌ایم، سرزنده‌ایم» اندازی کردند تا اعلام کنند با تبعیت از ولایت به این موضوع می‌بالیم و در جهت رشد و پیشرفت کشور قدم برمی‌داریم.

اصلانی تصریح کرد: همچنین دختران جوان در این نهضت بیان می‌کنند که در سنگرهای علمی و عقیدتی سرآمد هستیم و در دنیای وانفسای امروزی یک هویت دینی و ملی داریم، بسیج جامعه زنان نیز ضمن اینکه  مانند سایر دستگاه‌‌ها از این نهضت استقبال می‌کند به آنها کمک می‌کند تا در این مسیر موفق باشند.

رئیس بسیج جامعه زنان اظهار داشت: در اولین گام از معصومه آباد دعوت شد تا در دبیرستانی که در آبادان تحصیل کرده بود، حضور پیدا کند و زنگ ما زنده‌ایم را به صدا در آورد و در واقع با این حرکت دختران نشان می‌دهند دختران امروز مانند دختران دفاع مقدس همچنان در صحنه‌های علمی، فرهنگی و اجتماعی حضور دارند و می‌بالند به اینکه یک هویت دینی و ملی دارند و در کنار ولایت هستند و برای پیشرفت کشورشان تلاش می‌کنند.

 

خون مباح انسان‌ها برای آل سعود؛ تکفیری‌ها در سوریه، فانتوم‌ها در یمن و «ازدحام و طوفان» در مکه و منا!

آیا می‌توان مرگ و جراحت بیش از ۸۶۰۰ زائر خانه خدا، تنها از سال ۶۶ به این سو را ناشی از «حادثه» دانست؟!

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی طنین یاس، به نقل از خبرگزاری فارس ، هنوز خون ده‌ها زائر خانه خدا که چند روز قبل در کنار کعبه کشته شدند، بر روی زمین مانده است که حادثه دیگری در مکه مکرمه رخ داد!

حادثه‌ای فجیع‌تر و در ابعادی گسترده‌تر که روز پنجشنبه، ۲ مهرماه جاری و مصادف با عید قربان رخ داد و طی آن بیش از ۳ هزار و ۲۰۰ حاجی در سرزمین منا کشته و زخمی شده‌اند.

دوباره صحبت از «بی‌لیاقتی» و «سستی» آل سعود در مدیریت مراسم حج به میان آمده اما به نظر می‌رسد مسئله فراتر از این سخنان باشد.

سستی و بی‌لیاقتی برای یک مرتبه و برای حوادثی با گستردگی کم، مد نظر قرار می‌گیرد.

اما وقتی ماجرا برای بار چندم تکرار می‌شود و در هر تکرار نیز گستره‌ای وسیع‌تر را به خون انسان‌های بیگانه و زائران حریم امن الهی آغشته می‌کند؛ دیگر باید به جای بی‌لیاقتی، سخن از تعمّد، ددمنشی و خیانت به میان آورد.

تعمّد درباری که ردّ خون‌آلود سرانگشتان مفتیان و مقاماتش از تلاش برای کشتار در یمن و سوریه و عراق گرفته تا عدم جلوگیری و سکوت در مقابل این‌همه حوادث تلخ در مکه و منا طی سالیان متمادی به‌وضوح دیده می‌شود.

*حادثه صحرای منا، فصلی جدید در پرونده قتل حاجیان

آل سعود، در ماجرای کشته شدن حاجیان در مکه و منا پرونده‌ای قطور دارد که افتادن جرثقیل و کشته شدن و زخمی شدن بیش از ۳۰۰ تن در چند روز قبل و سپس سقوط پنکه سقفی، آتش‌سوزی هتل و حادثه تلخ عید قربان در روزهای اخیر، تنها صفحات آن نیستند.

در این پرونده، رخدادی تروریستی همچون حمله به زائران ایرانی بیت‌الله الحرام در ذیحجه سال ۶۶ و کشتن بیش از ۲۷۰ زائر ایرانی نیز وجود دارد.

حادثه‌ای که نظامیان سعودی طی آن ده‌ها زائر ایرانی و غیر ایرانی را پس از برگزاری مراسم برائت از مشرکین، کشتند و از درمان زخمی‌ها نیز خودداری کردند.

اخبار آن روزها حکایت از آن دارد که سعودی‌ها حتی از یک روز مانده به «جمعه سیاه» اعلام کرده بودند که بیمارستان‌های مکه در روزهای آتی از پذیرش بیماران ایرانی! به دلایلی خودداری خواهند کرد.

با این حال اما سمت دیگری از ماجرای پرونده سعودی‌ها در کشته شدن زائران نیز وجود دارد که در آن کشتار هست اما مثل جمعه سیاه سال ۶۶، خبری از گلوله در آنها نیست.

پیش از این در سال ۹۰ میلادی نیز بیش از ۱۴۰۰ زائر در یک تونل کشته شدند که علت آن از سوی حکومت سعودی ازدحام جمعیت و قطع شدن سیستم تهویه هوا عنوان شد.

در سال ۱۹۹۴، یعنی ۴ سال پس از آن حادثه هم ۲۷۰ زائر در محل پل جمرات کشته شدند.

ماجرا اما گویا فقط به قضایایی همچون ازدحام ختم نمی‌شود.

صحرای منا در سال ۹۷ میلادی هم شاهد یک آتش‌سوزی بزرگ شد که بر اثر آن حدود ۲ هزار تن از حاجیان، کشته و زخمی شدند. (اگرچه قبل از آن نیز آتش‌سوزی‌های مشابهی در منا رخ داده بود که البته تعداد کشته‌ها و مجروحان آنها معدود بود)

و درست یک‌سال پس از حادثه آتش سوزی نیز مجدداً ۱۸۰ حاجی در رمی‌جمرات کشته شدند و آل سعود، علت همیشگی یعنی «ازدحام جمعیت» را دوباره مطرح کرد.

در سال‌های ۲۰۰۱ تا ۲۰۰۶ نیز حدود یک هزار حاجی در کشور عربستان بر اثر رخدادهایی که گفته شده فروریختن ساختمان هتل و ازدحام بوده است کشته و زخمی شده‌اند.

حوادثی که ترجیع‌بند آنها حوادث اخیر و کشته و زخمی شدن ۳۲۰۰ زائر خانه خدا در روز عید قربان بود و حکومت عربستان هنوز مدعی دلایلی همچون طوفان، آتش‌سوزی غیر عمدی، ازدحام و … در چرایی توضیح وقوع آنها است.

آیا می‌توان مرگ و جراحت بیش از ۸۶۰۰ زائر خانه خدا، تنها از سال ۶۶ به این سو را ناشی از «حادثه» دانست؟!

خصوصاً اینکه رخداد زیارتی مشابهی با ابعاد بسیار گسترده‌تر و چندین میلیونی نیز همه‌ساله در کشوری مثل عراق و در ایام اربعین حسینی صورت می‌پذیرد و در آن هیچیک از این حوادث صورت نمی‌پذیرد.

*خون‌هایی که برای دربار سعودی مباح شده‌اند

تمام این رخدادها البته در حالی وقوع یافته و برای هریک نیز از سوی دربار سعودی، علل و عواملی ذکر شده است که افکار عمومی جهان اسلام پرونده روشنی از رفتارهای آل سعود در مقابل جان انسان‌ها و مسئله‌ای به نام کشتار را در اختیار دارد.

فتاوای مفتیان سعودی درباره کشتن شیعیان، حمایت صریح عربستان از جریان‌های تکفیری در سوریه و یمن و عراق، کشتار هر روزه مردم بی‌دفاع یمن، دندان نشان دادن به جمهوری اسلامی ایران، حضور مستقیم در کشتار و سرکوب انقلابیون بحرینی و تلاش برای رسوخ دادن جریان‌های تروریستی _ تکفیری به داخل مرزهای یمن، عراق و ایران تنها بخشی از استنادات بدون خدشه‌ای است که افکار عمومی جهان اسلام، پیرامون آل سعود، آنها را دیده، شنیده و خوانده است.

آیا نتیجه خوانش تمام این رفتارها چیزی غیر از آن است که دربار آل سعود، خون انسان‌ها و به‌ویژه مسلمانانی که تکفیری و سلفی و وهابی نیستند را خون مباح و هدر می‌داند و از ریختن آن هیچ اِبا و خجالت و امتناعی ندارد؟!

*چه باید کرد؟!/کُنش‌های دیپلماتیک و ضرورت‌های مواجهه با آل سعود

اکنون سؤال اساسی اینجاست که در مقابل این ژن دربار سعودی‌ها چه باید کرد؟!

جهان اسلام و سازمان‌های اسلامی برای جلوگیری از ورق خوردن دوباره پرونده مرگ حاجیان در عربستان چه تدبیری را باید به‌کار گیرند؟!

آیا سازمان ملل و سایر سازمان‌های مدعی حقوق بشر در جهان نسبت به این حوادث ناتمام در عربستان سعودی واکنشی نشان خواهند داد؟!

 در این میان، صد البته باید به نقش مهمی که نهادهایی همچون سازمان کنفرانس اسلامی می‌توانند ایفا کنند نیز باید اشاره کرد.

از سوی دیگر، می‌توان امیدوار بود که مقامات ارشد دولت ایران در سفر به نیویورک به منظور شرکت در مجمع عمومی سازمان ملل، نسبت به این مسئله واکنش لازمی را که منتج به جلوگیری از کشتارهای دوباره شود را بروز دهند.

کنش‌های دیپلماتیک برای پایان دادن به قتل و جراحت حاجیان در عربستان سعودی گزینه ممکنی است که یقیناً به‌عنوان یکی از چند راه حل موجود، خواهد توانست مانع بروز رخدادهای تلخی همانند قربانی شدن ۳۲۰۰ حاجی در منا و در روز عید قربان شود.

 

اصلانی: انتقاد از شعارهای توانمندسازی زنان مسئولان دولتی بر مبنای دستورالعمل‌های صندوق

در مورد حضور زنان در مجلس سند پیش روی ما صحبت‌های مقام معظم رهبری است ایشان فرمودند افتخار برای ما این نیست که به لحاظ عددی تعداد نمایندگان زن را در مجلس افزایش دهیم،
رئیس بسیج جامعه زنان گفت: نفس توانمندسازی زنان بر مبنای سبک زندگی اسلامی، ایرانی بسیار مناسب است اما اگر بخواهیم بر اساس دستورالعمل‌های صندوق جمعیت توانمند سازی را دنبال کنیم ما را به سمت قهقرا می‌برد.

مینو اصلانی در گفت و گو با خبرنگار گروه جامعه خبرگزاری فارس در مورد شعارهایی که از سوی برخی مسئولان در مورد توانمندسازی زنان داده می‌شود، گفت: نفس توانمندسازی بر مبنای سبک زندگی اسلامی ایرانی، بسیار مناسب است و این وظیفه دستگاه‌های اجرایی و دولت است که در جهت سندهای بالادستی مانند بحث توجه به نفوذ دشمن و مفاهیم مرتبط با فرهنگ بومی و ملی و اسلامی ایرانی خودمان در جهت تحکیم بنیان خانواده و ایجاد فضای اجتماعی مناسب برای حضور اجتماعی زنان متناسب با نقش‌های متفاوتی که دارند نفس کار بسیار ضروری و لازم است.

وی ادامه داد: اما اینکه بخواهیم بر اساس برنامه‌های وارداتی و دستورالعمل‌های صندوق جمعیت توانمند سازی را دنبال کنیم کاملا با اصالت فرهنگی و نقش‌های متفاوت زنان مغایرت دارد و در اینصورت این شعارها و برنامه‌ها ما را به سمت قهقرا می‌برد و طبیعتا اتفاقات ناگواری که برای فرهنگ غرب اتفاق افتاده است رقم خواهد زد.

رئیس بسیج جامعه زنان اظهار داشت: در مورد حضور زنان در مجلس سند پیش روی ما صحبت‌های مقام معظم رهبری است ایشان فرمودند افتخار برای ما این نیست که به لحاظ عددی تعداد نمایندگان زن را در مجلس افزایش دهیم، یا اینکه وزیر زن داشته باشیم افتخار ما این است که زنان فرهیخته و شجاعی داریم که همیشه در صحنه‌های دفاع از انقلاب اسلامی و در سنگر مسئولیت‌های اجتماعی متناسب با روحیاتشان شرکت داشته ‌اند.

اصلانی اظهار داشت: به لحاظ عددی اینکه مشخص کنیم حتما مردم باید به این تعداد از مردم رأی بدهند و فضا را به گونه‌ای فراهم کنیم که گروه‌های مختلف باید تعداد مشخصی کاندیدای زن در لیست انتخاباتی خود داشته باشند برخلاف پایه‌های دموکراسی است و اگر قائل به دموکراسی نیز باشیم این موضوع خلاف مبنای آزادی مردم است که بخواهیم مردم را مجبور کنیم به یک تعداد مشخصی از زنان رأی دهند.

کلید اسرار ازدواج در حکایت موسی و دختران شعیب(ع)

در گفتگو با حجت الاسلام محمد مرادی حسین آباد، کارشناس مسایل دینی؛

حجت الاسلام مرادی گفت: حضرت موسی(ع) در یک صحنه کاملا طبیعی و در شرایطی عادی به دور از تصنّع و تملّق، برخورد عفیفانه و توانایی و امانت داری خود را بروز داد و این خود ملاکی در شناسایی خصوصیات و روحیات و بلکه عادات رفتاری همسر آینده است.

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی طنین یاس، دغدغه مندی دختران و پسران جوان و نیز خانواده های آنان و حتی مسئولان و تصمیم گیران این حوزه، به قدری است که ازدواج را در چشم خرد و کلان جامعه، بسان سیمرغ افسانه ای، دست نیافتنی کرده و استرس دختران و پسران و والدینشان را در رویارویی با این پدیده مقدس زندگی روزافزون کرده است و کاستی نرخ رشد ازدواج را در پی داشته و مشکلات عدیده اجتماعی و فرهنگی را بر دوش آحاد جامعه تحمیل کرده است.

در حجت الاسلام محمد مرادی حسین آباد، کارشناس مسایل دینی، با تکیه بر حکایت موسی و دختران شعیب(ع) که در آیات ۲۷-۲۸ سوره قصص آمده، به نکاتی شنیدنی می پردازیم.

حجت الاسلام مرادی گفت: حضرت موسی(ع) در یک صحنه کاملا طبیعی و در شرایطی عادی به دور از تصنّع و تملّق، برخورد عفیفانه و توانایی و امانت داری خود را بروز داد و این خود ملاکی در شناسایی خصوصیات و روحیات و بلکه عادات رفتاری همسر آینده است.

وی ادامه داد: متاسفانه موارد فراوانی از آشنایی های پیش از ازدواج که به انگیزه شناخت فرد مقابل صورت می گیرد، آلوده به تصنّعات و رفتارهای ساختگی و تشریفاتی است و طبعا  طرفین را از پی بردن به زوایای واقعی روحیه و رفتار یکدیگر دور نگه داشته و نتیجتاً در تصمیم گیری نهایی دچار ابهام و اشتباه می کند.

این کارشناس دینی بیان کرد: سنت های نیک ازدواج را از پیشینان به ویژه آنان که به دور از خطا و لغزش‌اند می‌توان آموخت و گذر زمان و بهانه کردن مدرن و پست مدرن بودن، مانع از ارتباط خردمندانه با عادات و سنن شایسته گذشتگان و نیکان نمی‌شود. شناخت داماد آینده خانواده پیش از ازدواج، هم برای دختر و هم برای والدین او کاملا ضروری است و یکی از لوازم آن، تشکیل جلسات معارفه در قالب های شرع پسند و عرف پذیر است، همانگونه که شعیب پیامبر(ع) شرح ماجرای زندگی موسی(ع) را به نیکی شنید، پس از آن پیشنهاد ازدواج آن جوان را با یکی از دخترانش طرح نمود.

حجت الاسلام مرادی در ادامه تأکید کرد: نبود بالفعل امکانات و زمینه‌های مادی همچون وسیله نقلیه مطلوب، مسکن و حتی شغل را، سدّ بر سر راه تشکیل خانواده قرار ندهیم چراکه اینان در مهندسی زندگی و تأمین نیک بختی و سعادتمندی زن و شوهر اصالت ندارد و البته فرعیّت آن هم منوط به داشتن نگاه موحّدانه بدان هاست و گرنه جز تنش و ناآرامی درون، ارمغانی نخواهد داشت.

وی در ادامه افزود: پیشینه صالحانه و عفیفانه موسی(ع) که نمودی از آن در رفتار وی با دختران شعیب، آشکار شد مبنای کامیابی و سعادت انسان در بسیاری از کنش ها و واکنش ها است. نکته مهم این که خدمت رسانی خالصانه و بی چشم داشت و منّت، او را به امنیّت و آرامش و نیز پیوندی دلنشین و ازدواجی خواستنی رهنمون کرد و این یکی از مهم ترین پیام های حکایت شیرین و پندآموز موسی و دختران شعیب است که کلید اسراری است برای تمامی پیروزی ها و موفقیت ها که متأسفانه دایما مورد غفلت واقع می‌شود.

این کارشناس مسائل دینی تصریح کرد: رفتار موسی پیامبر(ع) رمزی است برای نیل به خواسته‌ها و آرزوها؛ زیرا آیات کریمه قرآن و نیز آموزه های معصومان(علیهم السلام) سخاوتمندی و بخشندگی را روشی مطمئن و سریع برای کسب ثروت انبوه بیان می کند.

وی با بیان اینکه بی‌شک این ویژگی رفتاری، ریشه در روحیه ای ارزشمند دارد، افزود : این ویژگی‌ها عبارت از عادت به بخشش و سخاوت که البته این دو نیز برخاسته از نگاه موحّدانه و حکیمانه به جهان و زیبایی های آن است.

این کارشناس مسائل دینی با بیان اینکه چنین انسان‌هایی بر این باور اند جهان هستی که خداوندگار کریم آن را بر کرامت بنا نهاده تا بی‌منّت به انسان ها ببخشد، گفت: آن دم که سخاوت و گذر از خود را در انسان ببیند، او را سرشار از نعمت می کند و چه بزرگ نعمتی است زندگیِ آرام رفاه مندانه در همجواری همسری لبریز از عشق به زندگی.

وی خاطرنشان کرد: دختران در خانواده بر اساس منطق و حکمت و به دور از احساسات و جوزدگی و چشم و هم چشمی حق پیشنهاد دارند و فرقی با دیگر اعضای خانواده ندارند و اسلام در این خصوص جنسیت را مانع ندانسته و البته یکی از عوامل تاثیرگذار در این امر، وجود رابطه حسنه مبتنی بر عطوفت و رحمت بین والدین و فرزندان و نیز مهارت ابراز وجود که به عنوان یک ارزش نیز تلقی می شود، است.

واکاوی موانع پیش روی ازدواج جوانان/ شاه کلیدی برای رفع این موانع

اخلاق؛ تنها حلقه مفقوده در امر ازدواج است که مغفول مانده و کسی به آن توجه ندارد، در حالی که یکی از مهمترین مسائل در امر ازدواج تناسب اخلاق زوجین است.

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی طنین یاس به نقل از پایگاه تحلیلی خبری حیا؛ اکثریت مردم کشور ما این روزها با مشکلاتی که پیش روی ازدواج فرزندان و خانواده شان وجود دارد دست و پنجه نرم می کنند و این موضوع را دریافته اند که ازدواج ها مانند گذشته نیست؛ ازدواج ها کم شده، سن ازدواج بالا آماده و آمار طلاق افزایش پیدا کرده است.

این که چه باید کرد؟ مسئله مهمی است که هنوز کسی نتوانسته برای آن راه حل مناسبی بیابد اما اگر بخواهیم این موضوع نگاهی ویژه بیندازیم بی شک موانع بی شماری سد راه جوانان برای ازدواج کردن قرار گرفته است.

در گذشته افراد کمی به کسب علم و دانش می پرداختند اما امروزه اکثر جوانان به دانشگاه ها راه پیدا می کنند و به همین میزان داشتن همسری با شرایط بهتر و سطح سواد بالاتر را توقع دارند و به موازات آن انتظار دارند که همسرشان شغلی با شرایط ویژه داشته باشد تا بتوانند در مقابل سری بین سرها باشند.

در گذشته اختلاف طبقاتی بین مردم کم بود، از ماشین های لوکس و خانه های مجلل و تجملات خبری نبود، خورد و خوراک ها و تفریحات مردم به هم شبیه بود، ولی امروز این اختلاف طبقاتی باعث شده تا هر کس به دنبال لقمه چرب و نرم تری برای خود بگردد و توقع دارد با فردی که شرایط اقتصادی خانوادگی آن ها بهتر است وصلت کند.

در گذشته معیار بر جوانان برای ازدواج زیبایی سیرت و ایمان، نجابت و غیرت آن ها بود اما امروزه با انجام انواع عمل های زیبایی و روی کار آمدن حجاب های غربی، زیبایی یکی از مهمترین ملاک های همسرگزینی حتی برای دختران شده است.

در گذشته سطح مهاجرت ها از روستا به سوی شهرها و یا از شهری به شهر دیگر بسیار کم بود و مردم هر منطقه بومی بوده و سطح شناخت بسیار خوبی از یکدیگر داشتند و به محض احساس نیاز جوانان به ازدواج می توانستند با خیال راحت همسری مناسب برای فرزندشان انتخاب کنند اما امروزه به دلیل افزایش انواع مهاجرت ها این سطح شناخت بسیار کاهش یافته و به قولی همسایه دیگر همسایه را نمی شناسد و به همین دلیل انتخاب ها سخت شده و یا بنیان ازدواج ها به دلیل نداشتن شناخت کافی سست می باشد.

به علاوه این که مهاجرت ها باعث می شود تا جوانان با فرهنگ های مختلف با یکدیگر ازدواج کنند و چه بسا همین اختلافات فرهنگی در آینده می تواند زمینه داشتن ازدواجی ناپایدار را برای آن ها رقم بزند.

در گذشته بزرگترهای هر خانواده یا فامیل برای ازدواج فرزندان خود تصمیم گیری می کردند و فردی همکف را برای او بر می گزیدند اما در شرایط کنونی جوانان خود به انتخاب همسر خود می پردازند و به همین دلیل گاهی احساسات بر عقل آن ها حاکم شده و در نتیجه انتخاب درستی انجام نمی دهند.

در گذشته گرایش جوانان به مواد مخدر بسیار کم بود اما امروزه پسران و دختران زیادی با این معضل اجتماعی دست به گریبان شده و سدی را برای ازدواج خود و نیمه گمشده خود فراهم می کنند تا جایی که طبق آمارها به ازای هر ۱۰۱ مرد در جامعه ۹۹ زن وجود دارد اما دختران زیادی به دلیل کمبود پسران سالم از معضلات اجتماعی مجرد به زندگی خود ادامه می دهند؛ هر چند نمی توان نقش جنگ تحمیلی را در از دست دادن و شهید شدن جوانان زیادی که هر یک می توانستند دامادی برای این دختران باشند را انکار کرد.

* پسرها برای ازدواج به دنبال چه می گردند؟

همانطور که اشاره شد معیارها برای همسرگزینی تفاوت یافته است، این تفاوت تا جایی زیاد شده که ملاک های پسرهای جامعه برای همسرگزینی از نجابت، حیا، پاکدامنی و خانواده سالم به زیبایی ظاهری و شیک پوش بودن، داشتن خانواده ای با طبقه اقتصادی و اجتماعی بالاتر، داشتن تحصیلات و روابط اجتماعی بالاتر و شغلی مناسب تغییر یافته است. پسرها دخترانی را انتخاب می کنند که شبیه یکی از بازیگران سینما باشد، خوش سر و زبان بوده و همه جا نقل محافل باشد، پدری داشته باشد که از نظر اجتماعی و اقتصادی در خانواده و فامیل روسفیدش کند و جهیزیه ای بی نظیر به خانه او بفرستد اما …

 

* دخترها برای ازدواج به دنبال چه هستند؟

ملاک دختران برای ازدواج نیز تغییر یافته، دخترانی که تا دیروز پدرانشان به جای آن ها تصمیم می گرفتند حالا خود را تحصیل کرده و دارای علم کافی برای انتخاب همسر آینده شان می دانند در حالی که همین دختران تحصیل کرده از روی احساسات تصمیم می گیرند و به آن نتیجه مطلوب نمی رسند. دخترانی که ملاک های آن ها از سلامت و ایمان و غیرت به تحصیلات بالا، شغل با کلاس، قیافه جذاب و خانه و ماشین و مهریه آنچنانی تغییر پیدا کرده است اما …

*اخلاق حلقه مفقوده ازدواج جوانان

اینکه مراسم ازدواج و … از چه میزان تجملات برخوردار باشد یا نباشد بسته به شرایط اقتصادی خانواده های زوجین دارد اما این موضوع چندان آسیبی به ازدواج وارد نمی کند.

جامعه شناسان و روانشناسان بر این باورند که دانشگاه و مدارس دختران و پسران را برای زندگی خانوادگی آماده نکرده اند. یکی از موضوعاتی که در این میان مطرح می شود و در تداوم زندگی زوجین نقشی اساسی دارد، اخلاق است.

اخلاق؛ تنها حلقه مفقوده در امر ازدواج است که متاسفانه با وجود مسائل ظاهری قضیه که در بالا به آن پرداخته شد مغفول مانده و کسی به آن توجه ندارد، در حالی که یکی از مهمترین مسائل در امر ازدواج تناسب اخلاق زوجین است. تناسب که از آن به نام تفاهم یاد می شود و به گفته برخی از صاحبنظران به معنای “توانایی تحمل تفاوت ها” در هر یک از زوجین است.

* اسلام برای ازدواج چه پیشنهادی دارد؟

قرآن کریم و روایات معصومان(ع) ملاک های مهمی را برای امر ازدواج پیش روی ما قرار داده اند که به اختصار بیان می کنیم:

امام صادق(ع) درباره اهمیت توجه به ملاک های انتخاب همسر فرمودند: «انظر این تضع نفسک و من تشرکه فی مالک و تطلعه علی دینک و سرک؛ خوب دقت کن که خودت را در کجا می نهی و چه کسی را در مالت شریک می گردانی و بر دین و اسرارت آگاه می سازی.» و نیز فرمودند: «انما المرائه قلاده فانظر ماتتقلد؛ زن به منزله گردنبندی است که به گردن می افکنی، سپس مراقب باش که چه چیزی را به گردن می افکنی.»

ایمان و دینداری، عقل و هوش، اخلاق نیک، عفت و پاکدامن و شرافت خانوادگی ملاک هایی هستند که هم باید در مردان باشد و هم در زنان و چنین نیست که تنها زنان باید این صفات و ویژگی ها و ملاک ها را دارا باشند و مردان از آن مستثنا شوند.

نتیجه گیری:

برای داشتن ازدواجی موفق لازم است، ملاک های منطقی و درستی در دست داشته باشیم که بهترین آن ها در آیات قرآن کریم و روایات معصومان (ع) بیان شده است که توجه به آنها می تواند زمینه ساز ازدواجی سالم و هدفمند باشد چرا که این ملاک ها از سوی خالق هستی و اولیاء الهی بیان شده اند که با اسرار هستی آشنایند و بهترین راهنمایان زندگی بشر هستند.

باید دانست که برخورداری از این ملاک ها نسبی بوده و داشتن همه ملاک ها در حد عالی در یک فرد تقریبا محال به نظر می رسد.

زنان مدیران اقتصاد مقاومتی/ضرورت آموزش الگوی مصرف مطابق با معیارهای اسلامی

یک کارشناس زنان گفت: با توجه به جنگ اقتصادی دشمن ما باید الگوی مصرف خود را اصلاح کنیم و به داشته های خود اتکا و برای آبادانی آن تلاش کنیم؛ اصلاح الگوی مصرف ابتدا باید از خانواده شروع شود که بتوان آن را برای جامعه فرهنگ سازی کرد از این رو زنان به عنوان مدیران اقتصاد مقاومتی نقش بسزایی دارند.

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی طنین یاس به نقل از پایگاه اینترنتی بسیج جامعه زنان، مهناز مقصودی کارشناس مسائل زنان با بیان اینکه اقتصاد مقاومتی ، اقتصادی متکی به داشته ها و سرمایه های ملی است، اظهار داشت: بعضی اوقات به اشتباه این اقتصاد را اقتصاد ریاضتی معرفی می کنند؛ اقتصاد مقاومتی یعنی بهینه و به جا مصرف کردن است.

مقصودی افزود: با توجه به جنگ اقتصادی دشمن ما باید الگوی مصرف خود را اصلاح کنیم و به داشته های خود اتکا و برای آبادانی آن تلاش کنیم؛ اصلاح الگوی مصرف ابتدا باید از خانواده شروع شود که بتوان آن را برای جامعه فرهنگ سازی کرد از این رو زنان به عنوان مربی و مدیران اقتصاد خانواده در اصلاح این الگوی مصرف نقش بسزایی دارند.

این کارشناس مسائل زنان با بیان اینکه اقتصاد مقاومتی یک فرهنگ است، تصریح کرد: زنان می توانند این فرهنگ را به فرزندان انتقال دهند تا این فرهنگ نهادینه نشود،مشکلات اقتصادی کشور حل نخواهد شد؛ زمانی که مادر در مصرف معیارهای اسلامی را مدنظر قرار دهد فرزندان نیز به تبع او این نوع مصرف را یاد می گیرند.

مقصودی بیان داشت: بعضی از زنان علاوه بر نقش مادری و همسری در فعالیت های اجتماعی نیز فعالیت می کنند از این رو می توانند در سطح اجتماع و محل کار الگوی صحیح مصرف را رواج دهند.

این کارشناس مسائل فرهنگی ادامه داد: زنان به عنوان مهم ترین عنصر در فرهنگ سازی اقتصاد مقاومتی و اجرای آن نیز باید آموزش هایی را ببینند که در این بین رسانه ها بسیار تاثیر گذار هستند و اگر سیاست راهبردی باشد قطعا تهدیدهای اقتصادی را خنثی می کند.

مقصودی خاطرنشان کرد: رسانه ها برای معرفی و فرهنگ سازی الگوی مصرف مطابق با معیارهای اسلامی بسیار مهم اند همچنین آموزش و پرورش و دیگر مراکز تربیتی در توسعه فرهنگ اقتصاد مقاومی نقش دارند.

ازدواج درست سلامت جامعه را تضمین می کند

گفت وگو با زهرا آیت اللهی، مدیر گروه مطالعات زنان و خانواده

«زهرا آیت اللهی» مدیر گروه مطالعات زنان و خانواده ی پژوهشگاه فرهنگ و معارف اسلامی و مؤلف چندین کتاب و مقاله است. وی مدیر انجام طرح های پژوهشی متعدد با موضوع زن، خانواده، سن ازدواج دختران و… است و تحقیق های بسیاری در زمینه ی مسائل اجتماعی جوانان انجام داده است.

*مسائل بین زوج های جوان، آن ها که ازدواج دانشجویی کردند، انگیزه ی تدوین کتاب اخلاق خانواده و تدریس آن در دانشگاه بود؟

بله. دختران و پسران شاید به درستی ندانند چه چیزهایی باعث گرم شدن یک خانه و تعامل بهتر و بیش تر با همسر است. اگر با همسرشان به مشکلی برخوردند یا با مشکلی بیرون از خانه مواجه شدند، نمی دانند چه طور باید آن را مدیریت کنند؟ کی و کجا این آموزش ها را به جوانان مان می دهیم؟ با توجه به شکاف بین نسلی، آن ها نمی دانند با خانواده ی همسرشان چه طور برخورد داشته باشند. نداشتن دانش برای شرایطی که پیش روی شان است شاید به سمت رفتارهای پرخطا سوق شان دهد. این آسیب ها از طریق دانشجویان به ما منتقل شد. آن ها گفتند: در درس تنظیم خانواده روش های پیش گیری از بارداری را می آموزیم، در صورتی که هیچ اطلاعی از اصل ماجرا که ازدواج است نداریم. خیلی از ما حتی مسائل ابتدایی را هم نمی دانیم و نمی توانیم از کسی بپرسیم.

 *واقعاً دانشجویان این سؤال ها را مطرح کردند؟

متأسفانه بله! قبلاً پدر و مادر وظیفه ی خود می دانست اطلاعات و تجربه هایش را به فرزندان منتقل کند؛ ولی حالا بچه ها قبول ندارند که آن ها بیش تر از خودشان اطلاعات دارند. بر اساس این ضرورت برای گنجاندن مبحث ازدواج و انتخاب همسر، اقدام کردیم که نتوانستیم در درس تنظیم خانواده مؤثر باشیم. مخالفت هایی که صورت گرفت ما را بر آن داشت تا از طریق درس معارف که زیر نظر دفتر نهاد رهبری است اقدام کنیم و درس اخلاق خانواده را اضافه کنیم. برای انتخاب سرفصل ها و نظام نامه ی درسی، کار بین اساتید مجرب و کارشناسان مسائل اجتماعی تقسیم شد.

*با تأکید روی سبک زندگی؟

بله. ما مسیر تحول های فرهنگی- اجتماعی را خوب رصد نمی کنیم. برای همان بخشی هم که تحقیق می کنیم برنامه ریزی درستی نداریم. باید برحسب نیازهای جامعه و در شرایط فعلی کار کنیم. ما در مقابل یک هجمه ی بزرگ با امکانات بسیار گسترده و حرف های ظاهرفریب که فرهنگ و سبک زندگی را هدف قرار داده روبه رو هستیم. بدون شک، نیاز به هم دلی و وفاق داریم تا با این تهاجم مقابله کنیم. جوانان خوبی داریم که از روح پاک و آمادگی شان برای کسب فضائل اخلاقی استفاده نمی کنیم. اساتید با معلومات و خداشناسی که با زبان این نسل آشنا باشند باید آن ها را تحت تأثیر معارف و اخلاق اسلامی قرار دهند. ما انتظار تحول ناگهانی از نسلی که این همه تحت تأثیر تبلیغ های غربی است نداریم؛ اما برای اصلاح سبک زندگی امید به قشر تحصیل کرده است که جامعه او را الگو می داند.

* سبک زندگی مان در زمینه ی ازدواج از کجا تغییر کرد؟

چیزی که مشخص است الآن تعامل های جنس مخالف با بیست سال پیش تغییر کرده است. در گذشته، رابطه ی دختر و پسر جوان سرشار از حیا و عفاف بود. اخلاق، نجابت و اظهار لطف و مهربانی معیار بود. حالا عشوه گری دختر و پولداری پسرها در انتخاب ها نقش دارد. قبلاً اگر پسر می فهمید این دختر دوست پسر داشته احتمال این که سراغش برود کم بود. حالا خیلی از پسرها با آگاهی این کار را می کنند.

*فکر نمی کنید باور شعاری سال های ابتدای انقلاب درباره ی ازدواج، به طلاق در سال های ۶۷-۶۸ رسید؟ آمار طلاق به این ادعا صحه می گذارد.

آمار طلاق با توجه به افزایش جمعیت روبه رشد است. درباره ی شعار هم عرض کنم خیلی از هم نسل های ما باتوجه به همین دیدگاه شعاری که می گویید ازدواج کردند و به طلاق هم نینجامید؛ چون شعور هم پشت آن بود. درک عمیقی بر اساس اعتقادهای شان درباره ی ازدواج داشتند. در گذشته ارتباط هایی که الآن می بینید نبود. خیلی از زنان و مردان به قول خودشان، فقط باهم ارتباط عاطفی دارند! این ها اگر جوان باشند، دیگر سراغ ازدواج می روند؟ قبلاً اگر زوجین در زندگی با مشکل روبه رو می شدند، به این فکر می افتادند چه طور همسرشان را تغییر دهند و بسازند. به این فکر می کردند ببینند همسرشان چه می خواهد و چه دوست دارد تا همان طور باشند و او را تحت تأثیر بگذارند؛ اما خیلی ها الآن می گویند اگر همسرم آن طور که می خواهم نشد، نمی مانم. مهم من هستم که باید به خواسته هایم برسم؛ وگرنه با او ادامه نمی دهم! در گذشته حفظ زندگی ارزش بود. گذشت، ایثار و مدیریت خانه، ارزش بود. فردی که این خصلت ها را داشت مورد حمایت بود؛ اما حالا….

*این خصوصیت ها در زن ها بود که می سوختند و می ساختند؛ چون طلاق بد بود!

این خصلت در کسانی بود که بیش تر می فهمیدند و درک درست تری از زندگی مشترک داشتند. استحکام خانواده به عهده ی کسی است که زندگی را «زندگی مان» می دانند نه «زندگی خودم». آن که آگاه تر است صبورتر و سازنده تر است. نباید «بسوزند» باید زندگی شان را «بسازند». طرفین باید گذشت فعال داشته باشند. نه این که نمی توانند مقابله کنند، گذشت کنند! چون توانایی دارند، سکوت می کنند. نه این که نمی توانند، اعتراض کنند. اگر فرزانگی داشته باشند، زندگی را می سازند.

*در این حالت ها طلاق عاطفی رخ نمی دهد؟

خیر. آدم معتقد، آگاهانه صبوری می کند. باید خوبی ها و زیبایی های زندگی را کشف کرد؛ یعنی گشتن و پیدا کردن، نه فقط دیدن. حتماً همسران در یک دیگر عیب هایی می بینند؛ اما باید بگردند خوبی ها و زیبایی ها را کشف کنند. مثلاً طی یک هفته بنویسند که او چه کارهای خوبی کرده! شاید کار ساده ای در حد بردن سطل زباله در آخر شب، یا خرید نان و… باشد! باید جزیی بنگریم تا به کشف برسیم. عموماً همه ی مردان برای زندگی در تلاش اند و زن ها هم باآبرو زندگی را حفظ می کنند.

 *ماهواره را چه قدر در سست شدن بنیان خانواده مؤثر می دانید؟

فرم و سبک زندگی برخی، تحت تأثیر برنامه های ماهواره است. مخاطبان بدون تحلیل و بررسی، بیش تر مورد هجوم اند. در برخی کشورها جریان های خانواده گرا سواد رسانه ای مخاطبان را ارتقا می دهند و آن ها تماشاگر برنامه های مضر نیستند و آن را ضدارزش می دانند. خانواده ای که نماز می خواند، برای امام حسین(ع) سیاه می پوشد، فیلم های مستهجن تماشا می کند! متأسفانه آن هم در حضور پسر و دختر نوجوان و جوان شان!

آگاه کردن خانواده ها با انتقال ارزش های درست و اصیل، نشان دادن درست ارزش های دین، دینی که مطابق و سازگار با نیازهاست، چاره ی کار است. مردم دین را درست نشناخته اند. اسلام برای تمامی لحظه ها و شرایط ما برنامه دارد. با عمل کردن به آن به سوی آرامش، کمال و ثبات در زندگی می رویم. ما از خود دور افتاده ایم.

*کدام نهادها بیش تر مسئول این عدم آگاهی اند؟

همه مسئولیم؛ حوزه، دانشگاه، رسانه، آموزش و پرورش، سیاست گذاران فرهنگی و…. اگر به جوان بگوییم اسلام با واقعیت های سن تو و نیازهایت آشناست و برای پاسخ گویی به آن راهکار دارد، دیگر گریزان از ازدواج و خواهان ارتباط های غیرمعمول نمی شود. حدیثی خواندم با این مضمون «اگر عاشق شدی و عفت پیشه کردی، اجر تو بهشت است.» دین نمی گوید عشق حرام است و میل به جنس مخالف گناه دارد. می گوید عفیف باش. جوان اگر بفهمد دین راهکاری دارد که در توان اوست، به آن عمل می کند. باید درک درست از دین به مخاطب القا شود تا او به دستورها عمل کند. ازدواج به موقع یکی از راهکارهایی است که سلامت جامعه را تضمین می کند.

*توصیه ی تان به والدین جوان در تربیت فرزند چیست؟

می گویید والدین، یعنی تأکید بر انتخاب درست همسر و ضرورت های ازدواج کرده اید. داشتن اطلاعات در تربیت فرزند اهمیت زیادی دارد. خوب است به اندازه ی سالم بودن به صالح بودن فرزند هم بپردازیم. او را از کنار مادربزرگ و پدربزرگی که از شهرستان آمده اند، به بهانه ی این که فردا نمی تواند بیدار شود و به مهدکودک برود جدا نکنیم. والدین اگر سبک زندگی درست را بدانند، در تربیت خردسالان دقت می کنند و می فهمند کودک از طریق آموختن نابهنگام، فرهنگ بیگانه را هم می آموزد. می فهمند گذاشتن تک فرزند به مهدکودک، آن هم در خردسالی، چه اثرهای بدی روی احساس های عاطفی او می گذارد. حضور طولانی مدت خردسالان در مهد به بحران های عاطفی در نوجوانی می انجامد. به دل نبستن عمیق نسبت به همسر می انجامد! به ترک راحت والدین برای مهاجرت می انجامد! به ترک والدین قبل از ازدواج می انجامد و….

*تبعات زندگی مجردی برای جوانان و خانواده ها چیست؟

بحران های عاطفی، ناتوانی تأمین هزینه در دوری از خانواده و… رفتارهای مخاطره آمیز را سبب می شود. یک دختر پانزده ساله اگر ازدواج کند، یک زندگی مستقل دارد؛ اما یک دختر چهل ساله ی ازدواج نکرده، نه تنها از نظر خانواده مستقل نیست، بلکه استقلال کم تری دارد. هرچه سن بر اثر تحصیل یا اشتغال بالا برود و ازدواج دیرتر رخ بدهد انتخاب سخت تر و محدوتر می شود. فرصت ها از دست می رود و قدرت انتخاب محدود می شود. معیارهای اصلی کم تر قابل حصول می شود و معیارهای فرعی پررنگ. هرچه دیرتر ازدواج صورت بگیرد توقع از زندگی بالاتر می رود و تصور می کنند با ازدواج به یک شرایط گل و بلبل می رسند. در صورتی که زندگی متأهلی در کنار شیرینی هایش، تلخی ها و مسائلی دارد که باید مدیریت شود. با دیر ازدواج کردن، ترس از مشکل های عظیم و پیدا کردن راه حل هم مشکل تر می شود.

*این آسیب ها شامل دختران نخبه ای که دیر ازدواج می کنند هم می شود؟

دختری که سال های اوج را پشت سر گذاشته با پسری که اهمیتی به تحصیل او نمی دهد، چه طور زندگی کند؟ چه کسی باید به فکر پیدا کردن هم کفو برای دختر نخبه باشد؟ قبلاً خانواده، فامیل، اهل محل، اهل مسجد و… در این کار خیر دخالت می کردند؛ اما با تغییر در شکل و شرایط جامعه، این هم خود دلیلی بر دیر ازدواج کردن جوانان است. باید با شیوه ی نیمه سنتی- نیمه مدرن برای این مشکل راه حل پیدا کرد. همین طور جوانان سالم با یک معلول چطور باید زندگی کنند؟ تعداد زیادی از معلولان ما از زندگی متأهلی محروم هستند. ما باید برای کسانی که به دلایلی تنها زندگی می کنند، راهکارهای دینی ارائه دهیم تا جامعه با مشکل لاینحلی روبه رو نباشد.

ازدواج و طلاق از پنجره ی نگاه شما

تا همین سال های نه چندان دور، «ازدواج» واژه ی آرام بخشی بود که جوان ها با شنیدن نامش، احساس خوبی پیدا می کردند. اگرچه آن روزها پسرها در برابر ترغیب و تشویق خانواده به ازدواج، رخسارشان گل می انداخت و آرزوی دختر ها در داشتن شوهری خلاصه می شد که سرشار از عشق و محبت باشد؛ با همه ی این ها واژه ی ازدواج، احساسی از جنس نشاط و زندگی داشت. در همان سال ها، جوان ها بعد از ازدواج، زندگی را با یاری یک دیگر می ساختند و کم تر زوجی به طلاق و جدایی فکر می کرد؛ اما این سال ها چه اتفاقی افتاده که «اشتیاق جوان ها به ازدواج کم تر شده است؟» و «چرا احتمال طلاق زوجین نسبت به گذشته افزایش یافته است؟» این دو سؤال را هم از جوان های دیروز و هم ازجوان های امروز پرسیدیم. حرف های هر دو نسل، نکته های شنیدنی داشت. این گفت وگوها را باهم می خوانیم و در پایان، نظر کارشناس و مشاور را درباره ی این دو سؤال جویا می شویم.

نرگس پیرنیایی، لیسانس، متأهل، خانه دار، ۲۹ ساله: بعضی از دخترها و پسرها ازدواج نمی کنند و حتی هیچ تصمیمی برای ازدواج ندارند. علت اصلی این است که این ها به« زندگی کسانی که ازدواج کرده اند» نگاه می کنند و دل خوشی های زیادی در آن نمی بیینند. فقط می بینند که زنان و مردان ازدواج کرده، شب و روز باید به فکر حساب دخل وخرج زندگی باشند و از سوی دیگر، روابط همسران هم باهم تعریفی ندارد؛ پس چرا به سری که درد نمی کند دستمال ببندند؟ در مورد سؤال دوم تان و علت طلاق نظرم این است که خیلی از«زن و شوهرها نمی توانند هم دیگر را درک کنند» و در نتیجه از هم فاصله می گیرند؛ این نبود صمیمیت، باعث می شود که آرام آرام به طلاق فکر کنند.

فرزانه آذرهوشنگ، لیسانس، مجرد، کارمند، ۳۱ ساله: به نظر من، تمایل دخترها به ازدواج خیلی کم تر از پسرها شده. دختر ها توقع شان از زندگی متعالی تر از پسرهاست. دخترها وقتی می بینند که از طرفی، با ازدواج و تشکیل خانواده، «مسئولیت های سنگینی» پیدا می شود که ادامه ی تحصیل و اشتغال شان را تحت تأثیر قرار می دهد و همکاری مردها هم با همسرشان در این زمینه ناچیز است نسبت به ازدواج دل سرد می شوند. مهم ترین علت طلاق از نظر بنده این است که «پسران جامعه، برای مردِ زندگی شدن تربیت نمی شوند»، این، هم تقصیر خانواده هاست و هم تقصیر آموزش وپرورش ما. پسران را نباید این قدر نازک نارنجی بار آورد. هم تربیت دختر و پسر در خانواده باید متفاوت باشد و هم شیوه ی آموزش و پرورش دختران و پسران در مدرسه، حداقل از دوره ی راهنمایی باید همه ی واحدهای درسی دخترها و پسرها متفاوت باشد. پسری که مثل دختر تربیت شود، زنانه بار می آید و نمی تواند مسئولیت همسری و پدری را بپذیرد. نمی گویم دخترها بی تقصیرند؛ اما در دادگاه ها بیش تر این دخترها هستند که متقاضی طلاق هستند و این جای تأمل دارد.

حامد پورعسگری، پزشک، متأهل، ۳۳ ساله: به نظرم «انتخاب همسر»، مهم ترین مشکل دخترها و پسرهای مجرد است. انتخاب سخت شده و علت اصلی این است که هم دختران و هم پسرهای جامعه ی ما، حتی با تحصیلات عالیه، «خودشناسی» کمی از خودشان دارند، علایق و حتی عقاید خودشان را خوب نمی شناسند؛ بنابراین، ترس از ازدواج دارند و انتخاب برای شان سخت شده. به عقیده ی من، علت اصلی طلاق ها هم همین موضوع است. زن و شوهر به سفارش خانواده و معرفی دوستان باهم ازدواج کرده اند، و حتی اگر دوستی و آشنایی بین آن ها بوده براساس احساسات بوده و نتوانسته اند طرف مقابل را بشناسند و خودشان را به او بشناسانند.

صادق ملکی، تحصیلات ابتدایی، راننده ی آژانس، متأهل،۵۱ ساله: زمان ما وقتی کسی طلاق می گرفت همه تعجب می کردند؛ اما امروز هر زن وشوهری بیش تر از سه سال زندگی می کنند و اختلاف ندارند واقعاً جای تعجب دارد. وقتی جوان ها زندگی های از هم پاشیده را می بینند، عطای ازدواج را به لقایش می بخشند. علت طلاق ها هم این است که امروزه مردم «کم صبر» شده اند و با کوچک ترین سختی و اختلاف به آخر خط می رسند و صبوری نمی کنند.

ملیحه شریف زاده، لیسانس، معلم، مجرد، ۳۸ ساله: وقتی سن ما کم بود سن ازدواج بالا بود؛ حالا که سن ما رفته بالا، سن ازدواج هم آمده پایین. ازدواج در کشور ما بانی و مسئول ندارد. منظورم این نیست که بنگاه همسریابی ایجاد کنیم. نهادی نداریم که مهارت های همسرداری را آموزش دهد. هیچ نهادی مسئول مشاوره ی قبل از ازدواج نیست. اصلاً هیچ محضری نمی پرسد آیا زوجین، مشاوره رفته اند یا نه؟ در صورت اختلاف هم هیچ نهاد مشخصی نیست که دل سوزانه و با کم ترین هزینه برای رفع اختلاف تلاش کند. همان طور که می بینید طلاق های توافقی هم زیاد شده؛ چون تنها فرایند اجباری و سخت ازدواج های اختلاف دار، بالا و پایین رفتن از پله های دادگاه است.

محمد طلابافان، دانشجوی ارشد، کارمند، متأهل، ۳۹ ساله: در بین همکاران، هم خانم های مجرد هستند و هم آقایان مجرد. جالب این جاست که تمایل زیادی به ازدواج در هیچ کدام از این دو جنس وجود ندارد؛ اما در زمان ما وقتی کسی به سن ازدواج می رسید، هم فرد مجرد و هم اطرافیانش از خانواده گرفته تا دوستان و همکاران برای ازدواجش ذوق وشوق داشتند؛ اما اکنون نه مجردها عجله ای برای ازدواج دارند و نه اطرافیان ذوق نشان می دهند. علتش هم مشکل های زندگی زناشویی است؛ از اختلاف ها گرفته تا موضوع بچه داری، تربیت بچه و هزینه ی زندگی.

فاطمه میری، دیپلم، خانه دار، متأهل، ۴۵ ساله: این روزها آن قدر طلاق و اختلاف در بین همسران می بینم که دیگر از ازدواج دخترها و پسرهای فامیل خوش حال نمی شوم؛ چون نگران جدایی شان هستم. من علت عدم تمایل به ازدواج را «ترس از ازدواج» می دونم. هم دخترها و هم پسرها آن قدر معیارهای سخت و سنگین برای خودشان دارند که در کم تر کسی وجود دارد. ای کاش این معیارها، درباره ی معنویت و اخلاق طرف مقابل بود. اکثر معیارها، ظاهر و رنگ چشم و دارایی طرف مقابل است! به نظرم علت این که زندگی های زناشویی هم بی رنگ و بی رمق شده در این است زن و شوهرها سادگی و ساده بودن را فراموش کرده اند. خوشی و دل خوشی فقط در سادگی است. وقتی به رستوران می روند باید غذای گران انتخاب کنند، مدل ماشین شان باید خیلی بیش تر از درآمدشان باشد، لباس مجلسی شان باید در مجلس بدرخشد، برای مهمان می خواهند با چند غذا و میوه سنگ تمام بگذارند و…. این ها زندگی را پوچ می کند. آدم هرچه بدود و هرچه بخرد، باز هم بالاتر از آن در بازار هست و باز هم راضی نمی شود. این شده که بهانه گیری در زندگی ها زیاد شده است.

ربابه توکل، لیسانس، دبیر آموزش و پرورش، متأهل، ۴۱ ساله: علت اصلی تأخیر ازدواج، تحصیل دختران است و همین تحصیل زنان در طلاق هم نقش دارد. زمان قدیم، حتی اگر زنی تحصیل کرده و شاغل بود، اولویت اول زندگی اش خانه داری و بچه داری بود؛ اما الآن زن ها، اولویت اول را به خوشان می دهند و خانه داری و بچه داری را کارهای ضعیف و بیهوده می دانند. دیگر بچه داری را مقدس نمی دانند و از آن به عنوان کار وقت گیر و به اصطلاح اعصاب خردکن یاد می کنند. این ها می شود عامل بهانه گیری و اختلاف زن و مرد.

مهرآوه حق طلب، دانشجوی معماری، مجرد،۲۴ ساله: مشکل اصلی در طلاق ها این است که زن ها و مردهای جامعه، اصلاً شناختی از جنس مخالف ندارند. البته در بین خانم ها، هم اشتیاق به شناخت مردها بیش تر است و هم مطالعه ی بیش تری دارند؛ اما بسیاری از پسرها و مردهای جامعه ی ما، خودشان را «دانای کل» می دانند و فکر می کنند که نیازی به دانستن درباره ی روحیه های زنان ندارند. به نظرم اگر مردها راه درست برخورد با زنان را بدانند، زنان جامعه ی ما واقعاً نمونه هستند. اگر یک زن، محبت و عاطفه ی مورد نیازش را در زندگی با همسر به دست بیاورد، دیگر به تجمل ها و توقع های مادی فکر نمی کند. به نظر من، زنان توجه به تجمل را جایگزین محبتی می کنند که دریافت نمی کنند.

روح الله مرادخانی، فوق لیسانس مهندسی، مجرد، ۳۲ ساله: جواب هر دو سؤال شما این است که جامعه به سمت سطحی نگری پیش می رود. با این که هم دختران و هم پسرها تحصیلات بیش تری نسبت به زمان گذشته دارند، این تحصیلات را برای درست اندیشیدن استفاده نمی کنند، به جای این که با تحصیلات زندگی و سطح تفکر ما عمیق تر شود، سطحی تر شده ایم. به جای این که با تحصیلات به فکر این باشیم که چطور می توانیم نیازهای همسرمان را برآورده کنیم و چگونه می توانیم او را درک کنیم، خودخواه تر شده ایم و فکر می کنیم چون تحصیلات داریم همسرمان باید به ما خدمات رسانی کند. این تفکر هم در بین مجردها هست و هم در بین متأهل ها. هم در بین زن ها و هم بین مردها. لااقل در گذشته جوان ها به تحصیلات شان نمی نازیدند و به نصیحت ها و توصیه های ریش سفیدها و کسانی که تجربه داشتند گوش می دانند؛ اما الآن نه آن پندگیری گذشته هست و نه تفکر و تأمل و نه مطالعه.

زهره نادری، دیپلم، متأهل، خانه دار، ۳۸ ساله: هر دو سؤال یک جواب دارد؛ جواب این است که زندگی دیگر نشاط گذشته را ندارد. اگر جوان ها ازدواج نمی کنند، برای این است که ذوق شان کور شده است؛ و اگر طلاق زیاد شده، برای آن است که زندگی ها نشاط و خوشی ندارد. البته در مورد کسانی که ازدواج کرده اند باید بگویم تقصیر خودشان است که زندگی شان با نشاط نیست. همه ی نشاط ها و خوشی ها پول نمی خواهد، اگر زن و شوهر با هم بنشینند و جوک بگویند و بخندند، اگر باهم هم دلانه درد و دل کنند، اگر با ذوق درباره ی آینده حرف بزنند، اگر به هم احترام بگذارند، مشکل ها اگر به بزرگی کوه هم باشد، با هم آن را برطرف می کنند. جوان های مجرد هم، وقتی به زندگی متأهل ها نگاه می کنند که مثل آدم آهنی شده اند، ذوق شان کور می شود.

عین الله نجفعلی پور، دکتری، قاضی، متأهل، ۴۹ ساله: نمی توانیم بگوییم که علاقه به ازدواج کم شده، چون اشتیاق به صمیمیت با جنس مخالف، در وجود بشر ذاتی است. باید گفت که اقدام به ازدواج کاهش پیدا کرده و علت آن هم، ترس از ازدواج است. ترس از مخارج زندگی، ترس از مسئولیت ها، ترس از عدم تفاهم و یکی از همین عوامل ترس از ازدواج، طلاق هایی است که جوان ها می بینند. اما سؤال دوم: من بر اساس تجربیاتم در دادگاه های خانواده می گویم که طلاق به ‎علل مختلف اتفاق می افتد؛ اما علت اصلی طلاق دو چیز است: یکی عدم شناخت و دیگری عدم سنخیت زن و مرد. درباره ی عدم شناخت باید بگویم که زنان و مردان به ویژگی های خلقتی و ذاتی یک دیگر آگاهی ندارند و جنس مخالف را نمی شناسند. بنابراین، زن توقع دارد که شوهرش به مسائل، دید زنانه داشته باشد و مرد هم می خواهد که همسرش مردانه فکر کند؛ از سوی دیگر، هریک از زن و مرد علاوه بر تفاوت های ذاتی، علایق و ویژگی های خاص خودشان را دارند که به نظر من بسیاری از زوجین که برای طلاق اقدام می کنند یا هر دوی آن ها یا یکی از همسران، تلاشی برای شناخت ویژگی های ذاتی و فردی طرف مقابل نکرده است. همین عاملی می شود برای اختلاف، در پی اختلاف دل سردی و بی علاقگی پیش می آید و بعد هم جدایی.

درباره ی علت دوم، یعنی عدم سنخیت، باید بگویم در بسیاری از مواردی که بنده با آن برخورد کرده ام و زوجین اختلاف داشته اند، عدم سنخیت، خودنمایی می کند؛ عدم سنخیت در تحصیلات، در فرهنگ، در وضعیت اقتصادی خانواده، در عقاید و…. به خانواده ها و جوان ها سفارش می کنم که قبل از ازدواج، همه ی جوانب را به ‎خوبی بررسی کنند. در مورد همه ی جوانب با یک دیگر صحبت کنند و مدت آشنایی را به دو جلسه خواستگاری و بله برون خلاصه نکنند و البته مواظب احساسات شان باشند و کاملاً منطقی و بر اساس اصول متعارف محرم و نامحرم باهم مذاکره و صحبت کنند.

در ادامه، از خانم «زهرا فراهانی» کارشناس ارشد روان شناسی که سال ها در کسوت مشاور خانواده خدمت کرده است، ابتدا همین دو سؤال را پرسیدیم.

*به نظر شما تأخیر در سن ازدواج جوانان و از سوی دیگر افزایش طلاق در جامعه ی ما چه عللی دارد؟

هم بالارفتن سن ازدواج و هم افزایش آمار طلاق را باید از سه جهت بررسی کرد: فردی، خانوادگی و اجتماعی.

*لطفاً به تفکیک علل فردی هر دو پدیده را توضیح دهید.

بالارفتن سن ازدواج در مرحله ی اول به خود دختران و پسران مجرد بستگی دارد. مسائلی مثل ادامه ی تحصیل، اشتغال، خدمت سربازی و… می تواند عوامل تأخیر ازدواج باشد و باعث شود که فرد نتواند از لحاظ منطقی خودش را برای ازدواج قانع کند؛ اما گاهی موانع روانی، مانع جوان برای ازدواج می شود. کلیشه هایی درباره ی ازدواج، کلیشه هایی درباره ی جنس مخالف و نظایر آن، موانع جدی ازدواج هستند؛ حتی گاهی طلاق اطرافیان، باعث تعمیم آن به خود می شود و افراد مجرد را دچار هراس از ازدواج می کند. بعد فردی علت طلاق هم در این جا قابل بررسی است. بسیاری از زوجین که دچار اختلاف و طلاق می شوند، از ایده آل گرایی و کمال طلبی لطمه می خورند. آن ها ایده آل هایی از همسر و زندگی زناشویی در ذهن دارند که سرشار از شادکامی است و با زندگی واقعی کم تر تطابق دارد و همین مسئله باعث سرخوردگی در فرد می شود. زوجین باید زندگی را با خوشی و ناخوشی، شادی ها و مسئولیت ها توأم ببینند. یکی دیگر از عوامل فردی طلاق، افزایش روحیه ی فردگرایی در جامعه است. وقتی این روحیه در زوجین قوی باشد آن ها را به سمت تنهایی سوق می دهد و صمیمیت بین آن ها را کاهش می دهد. انسان فردگرا دچار خودمحوری می شود و تنهایی و پرداختن به خود را بر هم دلی و وقت گذاشتن برای دیگری ترجیح می دهد.

*خانواده ها چه نقشی در بالارفتن سن ازدواج و یا طلاق زوجین می توانند داشته باشند؟

بخشی از علل تأخیر در سن ازدواج، مربوط به خانواده هاست. در گذشته، خانواده ها تجرد را نکوهش می کردند و دختران و به ویژه پسران را به ازدواج ترغیب می کردند؛ اما اکنون بعضی از خانواده ها برای فرزندان مانع تراشی می کنند و با گفتن جملاتی مثل حالا زود است، الآن وقتش نیست و… از انگیزه ی جوان ها می کاهند. به نظر می رسد که والدین در قدیم نقش تشویق کنندگی بیش تری داشته اند. گاهی در مشاوره ها والدینی دیده ام که از فرزندان مجردشان، کمال طلب تر هستند و امکانات مادی بیش تری را لازمه ی زندگی می دانند. بعضی از این والدین، ظاهر مطلوب تر و بعضی وضع اقتصادی خانواده ی مقابل را معیار قرار می دهند. درباره ی نقش خانواده در افزایش آمار طلاق، ابتدا باید به نقش والدین در تربیت فرزندان بپردازیم. بهترین تربیت این است که دختر و پسر را طوری تربیت کنیم که در آینده بتوانند زن و شوهر خوبی باشد. گاهی هم خانواده ها به فکر این هستند که فقط خانم دکتر یا آقای مهندس تحویل جامعه بدهند. متأسفانه بعضی از والدین با دل سوزی بیش از حد، مانع مواجه شدن فرزندان شان با مشکل ها و مسئولیت های زندگی می شوند و این فرزند با شروع زندگی زناشویی مسئولیت ها را طاقت فرسا می بیند. البته گاهی نیز خانواده ها با کوچک ترین اختلاف بین زن و شوهر، زودتر از فرزندان شان تسلیم طلاق می شوند و به راحتی با طلاق موافقت می کنند. در گذشته این مسئله بسیار نادر بوده است و فرزندان از مطرح کردن طلاق شرم داشتند.

*منظور شما از نقش جامعه در ایجاد این دو پدیده چیست؟

منظور از جامعه، هم افراد جامعه هستند، هم مسئولان و دولتمردان و هم رسانه ها؛ که باید تمهیدهای ویژه ای هم در زمینه ی ترغیب به ازدواج داشته باشند و هم برای کاهش طلاق و افزایش سازگاری بین زوجین. بسیاری از متأهل ها فقط از مشکل های زندگی برای مجردها می گویند و همین مسئله، انگیزه ی مجردها را کاهش می دهد. روی دادن طلاق در بین اطرافیان نیز به کاهش انگیزه ی مجردها می انجامد. از سوی دیگر، دولتمردان برای کاهش سن ازدواج تمهیدهای جزیی تر باید بیندیشند تا تحصیل و انتظار در بازار کار مجردها را از ازدواج باز ندارد. نقش نظام آموزشی را نباید فراموش کرد. هم در مدرسه و هم در آموزش عالی باید به پرورش دانش آموز و دانشجو توجه شود. واحد تنظیم خانواده به عنوان واحد عمومی از واحدهای درسی دانشگاه حذف شده است. به نظر من، جا دارد که واحدی تحت عنوان مهارت های ارتباطی همسران جایگزین آن شود. رسانه ها نیز نقش مهمی دارند. در جامعه ی ما تلویزیون نقش مهمی دارد؛ اما همین رسانه نیز در کمال گرایی دختران و پسران نقش مهمی دارد. در سریال های ما همه چیز ایده آل است، چهره ی زوجین، لباس، منزل، ماشین و… و تنها موضوع مشکل دار در سریال ها روابط زوجین است. تلویزیون مدت هاست که دیگر زن و مردی را نشان نمی دهد که در حال حساب کردن مخارج زندگی هستند و مجبورند از بعضی خواسته های شان بگذرند. وضع اقتصادی خانواده ها در سریال های ما در دو سر یک طیف است یا خیلی متمول و یا کارتون خواب؛ شرایطی که با زندگی افراد بسیار معدودی هم خوانی دارد. همه ی این عوامل، هم در بالا رفتن سن ازدواج و هم در افزایش آمار طلاق نقش دارند.

جوانانی که ازدواج اولویت زندگی‌شان نیست/ چه باید کرد؟

رواج مسایل غیراخلاقی و روابط خارج از ازدواج نیز از دیگر احتمالاتی است که ادامه یک زندگی را با خطر مواجه می‌کند. دلیلی که جوانان حاضر به ریسک ازدواج نیستند، فراهم‌بودن امکان برطرف‌کردن نیاز‌های جنسی است؛ اگرچه این امر برای مردان از سهولت بیشتری برخودار است، اما باید توجه داشت دختران و زنانی که طرف رابطه با این گروه از مردان هستند، شامل دختران مجرد نیز می‌شوند که در روابط دوستی به نیاز خود و مردان جوان پاسخ می‌دهند.

برنامه‌ریزان از اهرم‌های تشویقی مانند برنامه‌های ازدواج آسان و وام ازدواج صحبت می‌کنند؛ درحالی‌که نسل جدید در پی آشنایی‌هایی پیش از ادواج است. شاهد مثال این حرکت موازی این دو نسل را می‌توان در اخباری یافت که نشان می‌دهد تنها ۳٫۵ درصد از جوانان ایرانی ازدواج را اولویت خود می‌دانند.

به گزارش مهرخانه، گذشت زمان تغییر به‌دنبال دارد و اگر این تغییر با سرعتی در حال وقوع باشد که افراد انسانی به عنوان موضوع و متأثر از آن، امکان هماهنگی با آهنگ این تغییرات را نداشته باشند، این موضوع محل نگرانی خواهد شد. ابزار و امکانات ارتباطی و فن‌آوری، روزبه‌روز پیشرفت کرده و شرایط خود را بر زندگی فردی و اجتماعی تحمیل می‌کنند؛ به‌نحوی‌که افراد ناچار به تبعیت از قواعد جدید خواهند بود.

تغییر قواعد زندگی اجتماعی در حوزه خصوصی و عمومی‌ بر افراد جامعه در گروه‌های سنی متفاوت، تأثیر متفاوتی بر جا می‌گذارد؛ به‌طوری‌که افراد میانسال در مقابل این تغییرات شتاب‌زده مقاومت کرده و تلاش می‌کنند به شیوه مرسوم خود زندگی را ادامه دهند؛ هر چند در نهایت ناگزیرند بخشی از این تغییرات که به امور روزمره مربوط می‌شود را بپذیرند، اما افراد جوان‌تر این تغییرات به‌واسطه سرعت، جذابیت و تسهیلاتی که به همراه دارد، راحت‌تر پذیرفته و برنامه زندگی خود را بر اساس آورده آن تنظیم می‌کنند؛ اگرچه گذشت زمان و تجربه بی‌ثباتی تغییرات مدام، آرزوی برخی جنبه‌های باثبات زندگی گذشته را برای آنان به همراه می‌آورد.

این تفاوت در تجربه و تفسیر تغییرات، شکافی را میان دو نسل ایجاد می‌کند. این شکاف اگرچه به دو جهان موازی و بی‌ارتباط همانند نیست، اما مفاهمه میان دو نسل را تحت‌تأثیر قرار می‌دهد. ایجاد زبان مشترک میان افرادی که دو نگاه متفاوت به اتفاق تغییر دارند، اگرچه دشوار و زمان‌بر، اما ناگزیر است. این تلاش در همه جهت در جامعه ایرانی در حال اتفاق است.

مسئله ازدواج جوانان از جمله موضوعاتی است که محل سوءتفاهم و منازعه نسل جدید و پیشین است. در خصوص اهمیت ازدواج در میان هر دو گروه تفاهم وجود دارد، اما ضریب آن میان دو نسل محل اختلاف است. درحالی‌که در میان نسل پیشین، ازدواج اولویت اول و مهم‌ترین تصمیم مستقل هر فرد قلمداد می‌شود، در میان نسل جوان‌تر تشکیل زندگی خانوادگی در عرض دیگر اهداف قرار دارد و به نظر می‌رسد عجله و اضطرابی برای آن وجود ندارد.

عوامل و دلایلی که سبب این طرز فکر می‌شود از جمله نقاط سوءتفاهم میان دو نسل است. به این ترتیب است که برنامه‌ریزان از اهرم‌های تشویقی مانند برنامه‌های ازدواج آسان و وام ازدواج صحبت می‌کنند؛ درحالی‌که نسل جدید در پی آشنایی‌هایی پیش از ادواج است. شاهد مثال این حرکت موازی این دو نسل را می‌توان در اخباری یافت که نشان می‌دهد تنها ۳٫۵ درصد از جوانان ایرانی ازدواج را اولویت خود می‌دانند.

پس از این مقدمه، به برخی دلایل این عدم تفاهم و در نهایت با نگاهی تحلیلی به نقد و بررسی این بحث و پیامدهای آن پرداخته می‌شود.

دلایل تأخیر در ازدواج جوانان
پیش از پرداختن به مسئله تغییر اولویت جوانان ایرانی به ازدواج، لازم است چند نکته ابتدایی بیان شود. نخستین نکته در خصوص ازدواج آن‌که این امر از اولویت‌های اول جوانان ایرانی نیست. صرف‌نظر از صحت اطلاعات و روندی که این نتیجه‌گیری را به همراه داشته است، نگاهی به اطراف نیز بیان‌گر صحت نسبی این اظهارنظر است.

نکته دوم آن‌که نفس حذف ازدواج از اولویت اول جوانان از اهمیت قابل توجهی برخودار است. این مسئله که درگیری ذهنی جوانانی که در سنین بلوغ طبیعی، جسمی ‌و جنسی قرار دارند به سمتی غیر از راه معمول برطرف‌کردن نیازهای خاص این سنین است، به قدر کافی از اهمیت و ضرورت بررسی برخودار است.

سومین نکته اولویت جایگزین‌شده به جای ازدواج در ذهن جوانان ایرانی است؛ بررسی این نکته که چه موضوع با اهمیتی توانسته است فشار نیازهای طبیعی و احتیاج به همراه و همدم را تعدیل یا سرکوب کرده و جایگزین ازدواج کند، امری بااهمیت است و نکته آخر آن‌که دلایل این جابه‌جایی در اولویت‌ها چیست؟

نخستین دلیل این اتفاق را می‌توان در پاسخ ساده‌ای یافت: موقعیت ازدواج برای جوانان ایرانی فراهم نیست. ازدواج مسئله‌ای چندبعدی است. علاوه بر آمادگی‌های فردی و بلوغ اجتماعی، تشکیل خانواده نیازمند امکاناتی چون مسکن، امکان تأمین معیشت اولیه زندگی و مخارج مراسم و جشن ازدواج است. به هر میزان که بر آسان‌گیری و تسهیل ازدواج تأکید شود، همچنان به حداقلی از توانایی‌های مادی نیاز است. مهم‌ترین نیاز جوانان مسئله مسکن است که دشواری‌های خاص خود را دارد. حتی اگر زوج جوان راضی به ازدواج در خانه پدری باشند نیز با وجود آپارتمان‌های کوچک امکان کمتری برای این امر فراهم است. همچنین آمارهای بیکاری جوانان بیان‌گر وضعیت نابه‌سامان اشتغال است و کمتر خانواده و دختری حاضر به پذیرفتن مردان بیکار به عنوان داماد و همسر هستند.

بالارفتن آمار بیکاری مردان سبب می‌شود که آنان کمتر تمایلی به ازدواج داشته باشند و این امر خود سبب بالارفتن آمار دختران مجرد می‌شود. احساس ناامنی در خصوص آینده موجب می‌گردد دختران وارد بازار کار شوند که افزایش شمار مردان بی‌کار را در پی دارد. اشتغال زنان و استقلال اقتصادی آنان مانع از ازدواج آنان با مردان بی‌کار یا در شرایط اقتصادی پایین است. چنین دورنمایی مردان و زنان را از ازدواج دور کرده و مسایل دیگری چون تحصیل و اشتغال را برای آنان در اولویت قرار می‌دهد.

دلیل دوم تغییر اولویت ازدواج جوانان، مسئولیت سنگینی است که ازدواج بر دختران و پسران تحمیل می‌کند: مسئولیت اقتصادی خانواده، مسئولیت تأمین نیازهای یکدیگر و بیش از همه مسئولیت پدرومادرشدن. تعهدگریزی مانع از قبول این مسئولیت‌ها توسط جوانان شده است. پدری و مادری نیاز به ازخودگذشتگی و چشم‌پوشی فراوان از نیازها و خواسته‌های فردی دارد. فراموش‌کردن خواسته‌های فردی و تغییر در وضعیت تحصیل و اشتغال از جمله مسایلی است که دغدغه زنان و مردان جوان است. اهمیت این مسئولیت و هراس از آن و عدم تعهد، تا حدی است که برخی به جهت فرار از این تعهد، از ازدواج صرف‌نظر می‌کنند.

سومین دلیل عدم تمایل جوانان به ازدواج آن است که لزومی‌به این کار نمی‌بینند. ازدواج اگرچه لذت و ارامشی دارد که جای دیگر یافت نمی‌شود، اما نوعی ریسک نیز به شمار می‌آید. افزایش نرخ طلاق، واهمه توجه به ازدواج را به دنبال دارد. امروز ه عدم اطمینان از تدوام رابطه، افراد را دچار نگرانی کرده است. اکنون دیگر جمله مشهور “با یکدیگر تا زمان پیری” موضوعیت ندارد و تداوم زندگی‌ها به عنوان یک موفقیت تلقی می‌شود، نه یک امر عادی.

رواج مسایل غیراخلاقی و روابط خارج از ازدواج نیز از دیگر احتمالاتی است که ادامه یک زندگی را با خطر مواجه می‌کند. دلیلی که جوانان حاضر به ریسک ازدواج نیستند، فراهم‌بودن امکان برطرف‌کردن نیاز‌های جنسی است؛ اگرچه این امر برای مردان از سهولت بیشتری برخودار است، اما باید توجه داشت دختران و زنانی که طرف رابطه با این گروه از مردان هستند، شامل دختران مجرد نیز می‌شوند که در روابط دوستی به نیاز خود و مردان جوان پاسخ می‌دهند.

دلیل چهارم در تأخیر ازدواج به نوعی مخالفت با روند و شیوه‌ای است که سیاست‌گذاران در برخورد با مسایل جوانان در پی گرفته‌اند. مسایل جوانان به‌ویژه در زمان حاضر که بخش اعظم جمعیت را جوانان تشکیل می‌دهند، به آن میزان است که تبدیل به نوعی بحران برای کشور شده است. متأسفانه عملکرد مسئولین امر در دولت‌های گذشته و فعلی نوعی بی‌تفاوتی، بی‌تصمیمی ‌و خودسپاری مسایل به افراد است. تصمیمات مقطعی جهت تسهیل مشکلات جوانان نیز حکایت از عدم آینده‌نگری و تصمیمات بنیانی در خصوص این مسایل بوده که بیش از امیدواری، دلسردی را به دنبال داشته است. وعده‌های تحقق‌نیافته در خصوص مسکن و ایجاد اشتغال، از جمله مهم‌ترین دلایل این ناامیدی است.

اگرچه خانواده حوزه خصوصی است و لازم است دولت‌ها حداقل دخالت را در آن داشته باشند، اما ایجاد شرایط بستری ازدواج از جمله اشتغال و تهیه مسکن، از وظایف دولت‌هاست. شاید لازم باشد این نکته اساسی را به دولت‌ها متذکر شد که تلاش آنان باید معطوف به رفاه حال اعضا جامعه‌ای باشد که عضویت فعال آنان در امور جامعه و اطمینان به تلاش مسئولین، سبب همکاری و حمایت از آنان خواهد بود.

در نهایت باید متذکر شد منابعی که از این آمار حکایت کرده‌اند، اشاره به نحوه دستیابی به آن نداشته‌اند. اهمیت این امر از دو جهت است: نخست آن‌که برای ارایه آماری با این درجه از اهمیت، لازم است شیوه رسیدن به آن کاملاً روشن و مشخص باشد. به این ترتیب مجامع علمی ‌می‌توانند بر پایه آن به تحلیل، بررسی و ارایه راهکار بپردازند، اما در بیان این آمار به شیوه دستیابی به آن اشاره نشده است و همین امر شائبه عدم صحت آن را ایجاد می‌کند.

نکته دوم و در ادامه نکته اول آن‌که ارایه و اشاعه آماری که پایه علمی ‌آن روشن نیست، سبب ایجاد نگرانی در میان اقشار مردم می‌شود. ایجاد این نگرانی خود زنجیره‌ای از واکنش‌ها را به دنبال خواهد داشت که بعضاً قابل پیش‌بینی نیستند. همچنین ممکن است سیاست‌گذران را به اقدامات شتاب‌زده واداشته و همچنین دستاویز سیاه‌نمایی ناآگاهان داخلی و دشمنان خارج از مرزها شود.

با وجود نکته فوق و با توجه به آن‌که بحران مشخصات خاصی ندارد، اما وجود ۱۴ میلیون و ۹۹۲ هزار مجرد در کشور و نرخ بی‌کاری ۲۴ درصدی، بیان‌گر وضعیت ویژه‌ای در کشور است که نیازمند توجه همه دستگاه‌ها و مسئولین برای اتخاذ تدبیری جهت مدیریت و حل این مشکل است.

باید در نظر داشت که تمامی ‌تلاش‌ها برای ایجاد زیرساخت‌ها و صنایع مادر در صورتی مفید فایده خواهد بود که جمعیتی برای استفاده از آن وجود داشته باشد. با پیش‌بینی پیری جمعیت در ۳۰ سال آینده و بحران جمعیت در زمان حاضر، چنان‌چه در خصوص این امر راهکاری اتخاذ نشود، جمعیت هدفی که امروز برای رفاه آن‌ها تلاش می‌شود، اصولاً وجود نخواهد داشت تا از آن بهره‌مند گردد.

مدیر اداره ارتباطات مرکز مطالعات و پاسخگویی حوزه علمیه قم: ناکامی‌های اجتماعی و خانوادگی،غرب را به تبلیغ شأن و نقش مادری مجبور کرده است

یک کارشناس مسائل مذهبی، گفت: امروزه در غرب تبلیغات گسترده ای در خصوص نقش مادری، خانه‌داری و ارتباط بین مادر و کودک انجام می‌شود که این امر نشان دهنده پی‌بردن آنها به مسیر اشتباهی است که تا کنون طی کرده‌اند.

حجت‌الاسلام حامد براتی، مدیر اداره ارتباطات مرکز مطالعات و پاسخگویی حوزه علمیه قم در گفت وگو با طنین یاس، در خصوص شأن مادری در سبک زندگی اسلامی، گفت: زن و مادر در اسلام از جایگاه والا و ویژه‌ای برخوردارند و حقوقی که در اسلام برای زن تعریف شده است همه ظرافت‌های خاص او را در نظر گرفته است .

وی گفت: در موضوع خانواده در دهه ۷۰- ۶۰ میلادی جنبش‌های فمنیستی در غرب آغاز شد و کم کم زنان از کار خانه تبدیل به کارمند، کارگر، امور نظامی و … شدند که تبلیغات گسترده‌ای برای این امر آغاز شده بود .

حجت‌الاسلام براتی ادامه داد: در دوره ۸۰- ۷۰ میلادی در این جوامع دختران جوان برای اینکه وارد نظام، شوند تشویق می شدند و این روند داشت تا زنان را به سربازان شجاعی تبدیل کند.

مدیر اداره ارتباطات مرکز مطالعات و پاسخگویی حوزه علمیه قم تصریح کرد: اما امروزه این امر در جوامعه غربی تبدیل به چالشی عمیق شده است، زنانی که چنانچه به عنوان سربازان شجاعی محسوب شوند دیگر مردان برای خوشبختی و حمایت از آنها انگیزه‌ای نخواهند داشت.

حجت‌الاسلام براتی ادامه داد: در فیلم‌های اخیر که توسط کشورهای غربی تولید می‌شود تبلیغات گسترده ای در خصوص نقش مادری، به امور خانه پرداختن و ارتباط بین مادر و کودک انجام شده که این امر نشان دهنده پی‌بردن آنها به مسیر اشتباهی است که تا کنون طی کرده‌اند.

وی با بیان اینکه امروزه آنان نقش مادری را پر رنگ جلوه می‌دهند، گفت: در این سال‌ها به این نتیجه رسیده‌اند که هیچ کس جایگزینی برای نقش مادری نمی‌تواند باشد! نه بیمارستان و نه مهد کودک‌های مجهز هیچ کدام پاسخگوی نیازهای یک کودک نیست.

این کارشناس مذهبی تصریح کرد: ما نیز تا زمانی که دچار اینگونه مشکلات نشویم می‌بایست شأن مادر بودن را حفظ کرده و خانه‌داری را دارای منزلت خاص و والا بدانیم.

مدیر اداره ارتباطات مرکز مطالعات و پاسخگویی حوزه علمیه قم خاطر نشان کرد: اسلام مخالف کار زن در خارج از منزل نیست مگر اینکه مخالف شأن خانواده محسوب شود اما توصیه‌ای هم به این امر نشده است و تأکید اسلام بر نقش خانه‌داری و مادر بودن است .

وی تاکید کرد : دادن نفقه به زن بدون اعمال فشاری از سوی مرد وظیفه‌ای است که مردان می‌بایست به درستی انجام دهند چرا که در برخی موارد زن مجبور به کار در بیرون از منزل می‌شود .

مدیر اداره ارتباطات مرکز مطالعات و پاسخگویی حوزه علمیه قم خاطر نشان کرد: بزرگان ما همواره به جوانان توصیه می‌کردند که از همسر خود یک همدل بسازید و قبل از اینکه همسر چیزی را بخواهد و یا به زبان آورد برای او محیا سازید.

حجت‌الاسلام براتی گفت: همواره به زنان نیز توصیه شده است که با قناعت در همیاری با همسر خود بکوشند و با خواسته‌های زیاد آنها را بیش از حد درگیر کار نکنند.

مدیر اداره ارتباطات مرکز مطالعات و پاسخگویی حوزه علمیه قم در پایان تاکید کرد: هر چه از سبک زندگی اسلامی فاصله داشته باشم زنان مطلقه، زنان سرپرست خانوار و آسیب‌های مربوط به زنان زیاد و زیادتر می‌شود و جامعه دچار بحران‌هایی خواهد شد که حل کردن آن هزینه‌های زیادی را در بر خواهد داشت .