گلایه هایی از مسئولان امر !
حجت الاسلام قاسم روانبخش
کم ترین آشنایی با ساختار جمهوری اسلامی نشان میدهد که جمهوری اسلامی، نظامی مردمی است که مسوولان آن با واسطه یا بیواسطه توسط مردم انتخاب میشوند ولی در عین حال مشروعیت و اعتبار همه آنها با امضا یا نصب ولایت فقیه است؛ زیرا ولایت فقیه استمرار همان ولایت انبیا و ائمه معصومین است که نمایندگان خداوند بر روی زمین هستند. بنابر این هر گونه دخل و تصرفی باید به اذن خداوند یا نمایندگان او باشد. بر این اساس است که امام بزرگوارمان فرمودند «اگر چنانچه فقیه در کار نباشد، ولایت فقیه در کار نباشد، طاغوت است. یا خدا، یا طاغوت، یا خداست، یا طاغوت. اگر با امر خدا نباشد، رئیس جمهور با نصب فقیه نباشد، غیر مشروع است. وقتی غیر مشروع شد، طاغوت است؛ اطاعت او اطاعت طاغوت است؛ وارد شدن در حوزه او وارد شدن در حوزه طاغوت است. » این نکته را مسوولان کشور به ویژه رئیس جمهور محترم به خوبی میدانند و بارها در سخنرانیها و مواضع علنی خودشان اظهار کرده اند که همه باید زیر پرچم ولایت حرکت کنیم و یک پرچم بیش تر نمیتواند وجود داشته باشد.
تجربه تاریخی ملت ایران پس از انقلاب اسلامی و حتی پیش از آن نیز نشان میدهد که مردم ایران ولایتمدار بوده و به فرمان جانشین امام زمان حرکت کرده اند؛ چنان که شکست انگلیسها در جریان نهضت تنباکو و موفقیتهای به دست آمده در نهضت ملی شدن صنعت نفت و تحقق انقلاب اسلامی ایران همه از برکات و ثمرات چنین اعتقادی بوده است. از سوی دیگر اسناد تاریخی نشان میدهد همه افراد و جریاناتی که در برابر ولایت فقیه ایستاده اند، به سرعت مضمحل شده و از چشم مردم افتاده اند. به عنوان نمونه زمانی که مصدق در برابر آیت الله کاشانی ایستاد، از اعتبار افتاد و بدون هیچ گونه پشتوانه مردمی در مقابل کودتاگران تسلیم شد.
در سالهای پس از انقلاب هم افرادی مانند بازرگان و بنی صدر و برخی جریانهای سیاسی مانند نهضت آزادی به همین سرنوشت مبتلا شدند و در کوتاه ترین زمان، نه تنها اعتبار مردمی خود را از دست دادند بلکه مردم بر ضد آنها موضع گیری کردند. از این بالاتر حتی آقای منتظری که از نظر علمی و فقاهت با کم تر کسی از اقرانش قابل مقایسه بود، زمانی که تحت تاثیر برخی شیاطین از جمله لیبرالها و منافقین قرار گرفت و در برابر ولایت و رهبری ایستاد با یک نامه کوتاه و چند سطری حضرت امام (ره) به تاریخ پیوست و به گونهای سقوط کرد که در باقیمانده عمرش نه خود وی و نه همفکران و همراهانش نتوانستند آب رفته را به جوی بازگردانند و در نهایت در سال ۸۸ آنگونه در قم تشییع و به خاک سپرده شد. البته به رغم این که وی با لطف و بزرگواری مقام معظم رهبری در حرم مطهر حضرت معصومه(س) دفن شده، اما قبر او همچنان مورد بیاعتنایی مردم است. در سالهای اخیر نیز مواردی ملموس تر تجربه شد که جای تامل بیشتر دارد؛ آقای دکتر احمدینژاد که طی دو دوره بر مسند ریاست جمهوری ایران تکیه زد، با شعار اسلام خواهی و ولایت پذیری و عدالت، مورد توجه خاص ملت ایران قرار گرفت و در دور دوم ریاست جمهوری به دلیل حرکت در مسیر رهبری و به رغم تبلیغات سنگین و منفی فتنه گران، قریب به ۲۵ میلیون رای مردم را به دست آورد. ولی از زمانی که مقام معظم رهبری طی نامهای گلایه مندی خودشان را نسبت به انتصاب مشایی به عنوان معاون اول، اعلام کردند و تا حدودی با مقاومت وی مواجه شد بخشی از کسانی که در یک ماه قبل از آن، به او رای داده بودند و نسبت به وی ارادت میورزیدند نظرشان عوض شد. خانه نشینی ۱۱ روزه در اعتراض به حکم حکومتی معظم له در ماجرای عزل وزیر وقت اطلاعات، ناگهان همه معادلات را به هم ریخت و موجب لطمه دیدن بیش از پیش اعتبار مردمی وی گردید. این موضوع به حدی جدی بود نامزدهای اصول گرا تلاش میکردند برای کسب رای از او تبری بجویند!
نکتهای که امروز آقای احمدینژاد پس از گذشت زمان به آن پی برده و در تلاش است برای کسب رای در انتخابات دوازدهم به انحاء مختلف، خود را به رهبری نزدیک نشان دهد؛ هرچند بازگرداندن نگاه مردم و کسب اعتبار از دست رفته بسیار بعید است.
تجربیات فوق نشان میدهد که رابطه مردم با ولی امرشان بسیار قوی و مستحکم است و با هرکس که از ولایت زاویه بگیرد درهر رده و مقامی که باشد فاصله خواهند گرفت. بنابراین با استفاده از این تجربیات میتوان آینده خود را ترسیم کرد. برخی تصور نکنند که تافته جدا بافتهای هستند یا ملت ایران زاویههای آنها را مشاهده نمیکنند. بیاعتنایی یا کم اعتنایی به فرمایشهای مقام ولایت از سوی هر مقام مسوولی چه در مجلس و چه در دولت، برابر با تکرار همان داستان خواهد بود. هیات رئیسه مجلس خاصه ریاست محترم مجلس توجه داشته باشند که مردم مواضع آنها را رصد میکنند و از کم توجهی آنها به بیانات مهم و سرنوشت ساز اخیر مقام معظم رهبری در جمع مداحان اهل بیت غافل نیستند. مردم میپرسند چگونه است که وقت مجلس در نطق پیش از دستور رئیس برای حادثه کوچک شیراز و برخورد با آقای مطهری گرفته میشود و از این تریبون رسمی اعلام موضع میشود ولی درباره سخنان مهم و حساسی که باید به عنوان منشور مذاکرات هستهای لحاظ شود متاسفانه به رغم گذشت بیش از ۱۰ روز در هیچ یک از جلسات علنی مجلس به آن اشارهای نمیشود!!
انتظار مردم این بود که پس از سخنان صریح مقام ولایت، آقای رئیس جمهور و وزیر خارجه بند بند این منشور را نصب العین تصمیمات خود در مذاکرات آتی قرار دهند و به گونهای عمل کنند که حق مردم کاملا استیفا گردد ولی متاسفانه نکات مهم آن منشور مورد توجه چندانی قرار نگرفت!
به عنوان نمونه، با این که رهبری عزیز تصریح کرده اند که باید مسایل را با مردم در میان گذاشت و ما چیز محرمانهای نداریم، همچنان محتوای مذاکرات از مردم مخفی نگه داشته میشود و از صدور فکت شیت ایران به بهانههای مختلفی، خود داری کرده و حتی حاضر به تکذیب فکت شیت امریکایی که خودشان آن را قبول ندارند نشدهاند!
برگزاری نشستهای همدلی با منتقدان نیز یکی از موضوعات مورد تاکید رهبری بود که تا کنون جز یک جلسه فرمالیته از چنین نشستی خبری منتشر نشده است. امیدواریم مسوولان محترم تذکرات مقام ولایت را جدی بگیرند و به گونهای عمل نشود که اعتبار مردمی آنها مخدوش گردد. چرا که مردم بیاعتنایی به منویات مقام ولایت را بیاعتنایی به خواست ملی میدانند و تکرار تاریخ، امری است که به یک سنت تبدیل شده است .
دیدگاه خود را ثبت کنید