سید هاشم الحیدری_0

تعظیم شعائر الهی به جای خود؛ باید به مرتبه «فریاد» ارتقاء پیدا کنیم/ «اربعین» باید مسئولیت کل اسلام را بر دوش بکشد

بعد از عصر عاشورا سخن از زینب است، سخن از امام سجاد است، سخن از شمشیر و تعداد نیست، سخن از فریاد است، سخن از مبارزه با کلام است، سخن از اراده یک زن و صبر کودکان و تحمل ایتام و زنان است. سخن از خطابه ها و سخنرانیها است، سخن از رسانه و تبلیغ است. سخن از استمرار کربلا در بُعد رسانه ای و تبلیغاتی است، نه شمشیر. این همان کاروان حسینی است که اربعین و پیاده روی اربعین تجسّم آن قافله و آن بُعد از کاروان حسینی است.
گروه معارف – رجانیوز: طبعاً من همواره بر مسأله پوشیدن لباس سیاه و برافراشتن پرچمها و پیاده روی و بر سر و صورت زدن و اشک ریختن [در عزای امام حسین] تأکید می کنم، ولی با حفظ این موارد باید به مرتبه فریاد ارتقا پیدا کنیم، همچنانکه زینب (س) فریاد زد.
به گزارش رجانیوز، متن زیر گزیده‌ای از سخنرانی پرشور و تأثیرگذار حجت الاسلام و المسلمین سید هاشم الحیدری یکی از رهبران حزب‌الله عراق در شب عاشورای محرم الحرام ۱۴۳۷ است که در بغداد ایراد شده است.
سید هاشم الحیدری در این سخنرانی ضمن تقسیم‌بندی نهضت حسینی- زینبی کربلا به قبل و بعد عصر عاشورا گفت: کاروان حسینی تا پیش از عصر عاشورا وظیفه‌اش جنگ بود، وظیفه‌اش گذشتن از جان بود، وظیفه‌اش سلاح بود، وظیفه‌اش شمشیر بود، وظیفه اش مقاومت مسلحانه بود؛ اما کاروان حسینیِ زینبی بعد از عصر عاشورا وظیفه اش کلام بود، وظیفه‌اش سخنرانی بود، وظیفه‌اش مبارزه طلبی بود، وظیفه‌اش این بود که پاسخ سخنان امثال ابن زیاد و یزید را بدهد.
این روحانی برجسته با بیان اینکه اربعین باید هر سال و از جمله امسال، متناسب با فریاد زینب(س) باشد خاطرنشان کرد: طبعاً من همواره بر مسأله پوشیدن لباس سیاه و برافراشتن پرچمها و پیاده روی و بر سر و صورت زدن و اشک ریختن [در عزای امام حسین] تأکید می‌کنم، ولی با حفظ این موارد باید به مرتبه فریاد ارتقا پیدا کنیم، همچنانکه زینب (س) فریاد زد.
گزیده متن سخنرانی حجت الاسلام والمسلمین سید هاشم الحیدری در شب عاشورای ۱۴۳۷ در بغداد را از نظر می‌گذرانید:
***
یک قافله حسینیِ زینبی پیش روی ماست. قافله اول حسینی از مدینه آمد، از مکه عبور کرد و به کربلا ختم شد. قافله حسینی قبل از عصر عاشورا و قافله حسینی بعد از عصر عاشورا. کاروان حسینی تا پیش از عصر عاشورا وظیفه‌اش جنگ بود، وظیفه‌اش گذشتن از جان بود، وظیفه‌اش سلاح بود، وظیفه‌اش شمشیر بود، وظیفه اش مقاومت مسلحانه بود؛ اما کاروان حسینیِ زینبی بعد از عصر عاشورا وظیفه اش کلام بود، وظیفه‌اش سخنرانی بود، وظیفه‌اش مبارزه طلبی بود، وظیفه‌اش این بود که پاسخ سخنان امثال ابن زیاد و یزید را بدهد.
این است اربعین. وقتی به اربعین می‌نگریم، می بینیم «اربعین» عبارت است از تجسّم قافله حسینی بعد از عصر روز دهم محرم؛ اما «عاشورا» عبارت است از تجسّم قافله حسینی پیش از عصر روز دهم محرم. ما امروز (روز عاشورا) از مسلم بن عوسجه و حبیب و بریر و عباس و علی اکبر و قاسم و مسلم و حسین و علی اصغر سخن می‌گوییم، ولی بعد از عصر عاشورا سخن از زینب است، سخن از امام سجاد است، سخن از شمشیر و تعداد نیست، سخن از فریاد است، سخن از مبارزه با کلام است، سخن از اراده یک زن و صبر کودکان و تحمل ایتام و زنان است. سخن از خطابه ها و سخنرانیها است، سخن از رسانه و تبلیغ است. سخن از استمرار کربلا در بُعد رسانه ای و تبلیغاتی است، نه شمشیر. این همان کاروان حسینی است که اربعین و پیاده روی اربعین تجسّم آن قافله و آن بُعد از کاروان حسینی است.
ما در اربعین قافله حسینیِ بعد از عصر عاشورا را مجسّم می کنیم. بگذارید به صراحت بگویم! اربعین باید هر سال و از جمله امسال، متناسب با فریاد زینب باشد. آیا اربعین اینطور هست؟! این سؤالی است [که باید به آن پاسخ دهیم]. اربعین باید به سطحی [بالاتر از سطح فعلی] ارتقا پیدا کند. طبعاً من همواره بر مسأله پوشیدن لباس سیاه و برافراشتن پرچمها و پیاده روی و بر سر و صورت زدن و اشک ریختن [در عزای امام حسین] تأکید می کنم، ولی با حفظ این موارد باید به مرتبه فریاد ارتقا پیدا کنیم، همچنانکه زینب (س) فریاد زد. اربعین فقط این نیست که موکب به موکب پیاده روی کنیم. گرچه ما دست همه کسانی که در موکبشان با غذا و پذیرایی از زوار امام حسین میزبانی می کنند را می بوسیم، ولی این کافی نیست. اربعین تجسّم این روایت است. اربعین تجسّم این کلام امام سجاد علیه السلام است که فرمود «آیا مرا تهدید به کشته شدن می کنی؟ کشته شدن عادت ماست، و شهادت کرامتی است که خدا به ما اعطا فرموده است».
اربعین تجسّم فریاد زینب در مقابل یزید است. به تعبیر دیگر، حضرت زینب علیها السلام فرعون رو لعن نکرد. فرعون در آن زمان وجود نداشت. زینب از مصیبت حضرت زهرا سخن نگفت، با اینکه آن هم مصیبت بود و حضرت زهرا صاحب حقی [غصب شده] بود. زینب درباره غصب خلافت امیرالمؤمنین سخن نگفت، با اینکه امیرالمؤمنین صاحب حق خلافت پیغمبر بود. زینب درباره مسأله زمان خودش سخن گفت. زینب فقط از تاریخ و گذشته دفاع نکرد، بلکه از زمان خودش دفاع کرد. از یزید سخن گفت، نه از نمرود و سامری و فرعون یا قریش و یا حتی معاویه. زینب یزید زمان و شمر زمان خودش را به درستی تشخیص داد. اربعین باید اینچنین باشد. بله، من اینجا تأکید می کنم، در کربلا و در عاشورا و در اربعین ما از ۱۴۳۷ هجری برمی گردیم به سال ۶۱ هجری.
درس‌ها و عبرت‌ها را از واقعه کربلا و از انقلاب امام حسین می آموزیم، اشک می ریزیم، و اشکهای ما اشکهایی است که حماسه و همت و اراده ما را بالا می برد، سپس مجدداً به ۱۴۳۷ بازمی گردیم، و در ۶۱ هجری باقی نمی مانیم. اربعین این است که یزید زمان خود را تشخیص دهیم. همانطور که حضرت زینب به یزید بن معاویه گفت «کید و حیله‌ات را به کار بگیر و تلاشت را بکن، اما به خدا سوگند که نخواهی توانست یاد ما را از بین ببری»، اربعین امسال باید فریادی بر سر یزید زمان و شمر زمان ما و ابن زیاد زمان خودمان باشد، تا اربعین حقیقتاً “حسینی” باشد. همانطور که از یزید بن معاویه سخن گفته می شود باید از یزید زمان هم سخن گفته شود.
اما اگر فقط از یزید آن زمان حرف بزنیم و او را لعن کنیم در حالی که او مرده و در قبر است، [به حقیقت اربعین نمی رسیم]. بله، البته یزید بن معاویه مستحق لعن هست، و ما زیارت عاشورا می خوانیم و لعن را صد بار، هزار بار، ده هزار بار هم تکرار می کنیم؛ ولی اگر در زمان گذشته متوقف شویم [و به زمان حال حاضر برنگردیم] اربعین به کمال نمی رسد. اربعین وقتی به کمال خود می رسد که ما یزید زمانمان را مشخص کنیم و بشناسیم. [یزید زمان یعنی] اسرائیل، آمریکا، آل سعود و داعش. شما را به خدا سوگند، اگر در اربعین بیست میلیون نفر به کربلا رفتیم، (اصلاً یک صفر هم جلوی بیست میلیون بگذارید!) ولی بدون اینکه از یزید زمانمان حرفی بزنیم، بدون اینکه فریاد بزنیم «مرگ بر اسرائیل»، بدون اینکه بگوییم «مرگ بر آل سعود»، بدون اینکه اینکه مشخص کنیم که اسرائیل غاصب قدس است، و بدون اینکه بگوییم آمریک شیطان اکبر است، این اربعینی که خالی از یزید زمان و شمر زمان ماست و فقط از یزید بن معاویه و ابن زیاد و شمر بن ذی الجوشن سخن به میان می آورد، آیا چنین اربعینی دشمنان امروز ما را می ترساند؟! و یا نه، آنها مشکلی با چنین اربعنی ندارند؟! من می‌گویم اگر اربعین، خصوصاً امسال که درگیری در بالاترین سطح خودش شدت گرفته است، اگر اربعین همزمان فریادی بر سر یزید بن معاویه سال ۶۱ هجری و فریادی بر سر یزید زمان ما یعنی آمریکا و اسرائیل و داعش و آل سعود باشد، آن وقت اربعین دشمنان ما را به وحشت خواهد انداخت.
اربعین باید همّ و مسئولیت کل اسلام را بر دوش بکشد، همچنانکه قافله زینب مسؤولیت اسلام را بر دوش کشید. اصلاً زینب چه می خواست؟ آیا می خواست برای امام حسین از جنبه رابطه برادر و خواهری یا عشیرگی خونخواهی کند؟ آیا زینب می‌خواست حکومت کند یا امام سجاد به دنبال منصب بود؟ زینب فقط می خواست اسم حسین باقی بماند. می خواست هدف حسین باقی بماند و چهره کربلا مشوّه نشود. زینب از مقاومت حسینیِ ظهر دهم محرم دفاع کرد. زینب به تاریخ بازنگشت، در گذشته فرو نرفت، و واقعیت زمان خودش را فراموش نکرد. زینب با آرزوی ظهور امام در دل، یک جا ننشست و نگفت ای خونخواه حسین کی ظهور می کنی؟! حضرت زینب مسؤولیت پذیر بود، یزید زمانش را مخاطب قرار داد و از حسین زمانش دفاع کرد، در نتیجه قافله حسینی یک قافله سرافراز و مؤثر شد.
اربعین یعنی این! در اربعین بله، استحباب زیارت مهم است، اینکه به ثواب دست پیدا کنیم مهم است، ولی باید در اربعین دین خدا را یاری کنیم. باید به دنبال عرصه و میدان کربلای امروز خودمان بگردیم و آن را یاری کنیم و صدایمان را در اربعین بالا ببریم؛ همچنانکه وقتی حضرت زینب به کوفه رفت و شهر به شهر تا شام سفر کرد، می‌خواست عرصه و میدان کربلای زمان خودش و شهدای کربلا و اهداف کربلا و شعارهای کربلا را یاری کند، امروز هم اربعین باید آن ساحت‌ها و عرصه‌ها را یاری کند. یاد و خاطره عرصه کربلای ۶۱ هجری را با لباس مشکی مان، با اشکهایمان، با سینه زنی هایمان، با شعائرمان، با پرچمهایمان، با پیاده روی مان، با غذا دادنمان و با همه چیز زنده می کنیم. اما همچنین باید به دنبال شناخت عرصه کربلای ۱۴۳۷ هم باشیم.
0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید


پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

شما می‌توانید از این دستورات HTML استفاده کنید: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <strike> <strong>