منشأ قوانین ازدواج؛ نگاه فقهی یا بین‌المللی

رئیس بسیج جامعه زنان کشور : گاهی از قوانین کنوانسیون های از کار افتاده بی هویت بین الملل بدون توجه به شرایط داخلی کشورمان تبعیت می کنیم
مینو اصلانی، رئیس بسیج جامعه زنان کشور، در گفت و گو با خبرگزاری بین المللی قرآن(ایکنا)، با اشاره به مصوبه تعیین سن ازدواج برای دختران، گفت: این موضوع پیچیده و دارای ابعادی همچون نگاه فقهی، عرفی و اجتماعی است و اگر تنها از یک بعد به آن بنگریم و بر مبنای آن قانون تدوین کنیم امری غیرمنطقی است.
وی با تأکید بر اینکه تعیین قانون ازدواج باید بر مبنای شرایط دختران ایران اسلامی باشد، گفت: ایران اسلامی از لحاظ جغرافیایی و فرهنگی دارای شاخصه هایی است و نگاه فقهی در آن جریان دارد؛ پس نمی توان با نگاه صرف به سایر کشورها از قوانین آنان تبعیت کرد.
اصلانی با انتقاد از اینکه گاهی از قوانین کنوانسیون های از کار افتاده بی هویت بین الملل بدون توجه به شرایط داخلی کشورمان تبعیت می کنیم و شرایط و روند تربیتی و سبک زندگی را واگذار می کنیم، اظهار کرد: سند ۲۰۳۰ موضوع تساوی جنسیتی را دنبال می کند و در حال القای این مطالب است.
رئیس بسیج جامعه زنان با بیان اینکه در کنوانسوین حقوق کودک زیر سن ۱۸ سال را کودک محسوب می کنند، تصریح کرد: کنوانسیونی که روند طبیعی رشد یک انسان را نادیده می گیرد و از سن یک تا ۱۸ سال را کودک می داند چرا باید الگوی ما برای تصویب قوانین باشد؛ در حالی که خود کارشناسان غربی بر این کنوانسیون به خاطر نادیده گرفتن فرآیند رشد جسمی، روحی، روانی و جنسی انسان انتقاد دارند.
وی ادامه داد: در تعالیم اسلامی برای هفت سال ابتدایی و هفت ساله دوم زندگی افراد برنامه متعالی وجود دارد اما ما با نادیده گرفتن این دستورات دینی، تسلیم فشار یک نهاد بین المللی صهیونییسم می شویم.
اصلانی تصریح کرد: اگر سن ازدواج ۳۰ سالگی هم تعیین شود از نظر ما اشکالی ندارد به شرط آنکه نگاه کارشناسی بر مبنای فرهنگ، عرف، فقه و نظرات روانشناسان داخلی پشت آن باشد. اگر با تکیه به دانش، فرهنگ و مسائل بومی خود پیش رویم و در این زمینه قانون تصویب کنیم برای تمام دلسوزان جامعه قابل قبول خواهد بود.
وی با تأکید بر اینکه امروز سن بلوغ پایین آمده است و قصد دارند در مهدهای کودک آموزش جنسی را ارائه دهند، عنوان کرد: این دو امر با هم سنخیت ندارد؛ از سویی سن بلوغ را پایین می آورند و از سویی سن ازدواج را بالا می برند.

اجماع اولیه بر روی ۱۵ سالگی به عنوان سن ازدواج صورت گرفت

تغییر قانون با چالش همراه خواهد بود
عضو فراکسیون زنان مجلس از اعلام نظرات نهایی مرکز تحقیقات اسلامی قم برای سن ازدواج کودکان در هفته آینده خبرداد و گفت: به طورحتم تغییر سن ازدواج کودکان با چالش‌ها و مشکلاتی روبه رو می‌شود.
به گزارش مهرخانه، به نقل از خانه ملت، طیبه سیاوشی شاه عنایتی درخصوص آخرین پیگیری ها در تعیین سن ازدواج دختران، گفت:  طبق آخرین جلسات کارشناسی طی هفته های گذشته با حضور معاون حقوقی رییس جمهور، دستیار رییس جمهور درحقوق شهروندی، کارشناسانی از معاونت زنان و شورای شهر تهران اجماعی درخصوص سن ازدواج صورت گرفت.
نماینده مردم تهران، ری، شمیرانات، اسلامشهر و پردیس درمجلس شورای اسلامی، با اشاره به اینکه به لحاظ پیشینه حقوقی، فقهی و بهداشتی بر سن ۱۵ سال به عنوان سن ازدواج اجماع صورت گرفت، افزود: بهتر است که این سن برای ازدواج درقانون درنظرگرفته شود، البته سن انتخابی هنوز دارای مخالفانی است و برخی با طرح مسائلی سعی در مخالفت با تصویب آن را دارند؛ ضمن اینکه جلساتی نیز در آینده ای نزدیک و درهمین رابطه با اداره تدوین قوانین برگزار می شود، اما طبق نظرکارشناسان تغییری در این سن تا قبل از بررسی قانون ایجاد نخواهد شد.
وی با بیان اینکه زمان دقیق اتمام بررسی موضوع سن ازدواج کودکان و تغییر قانون مشخص نیست، تصریح کرد: تا هفته آینده نظرات نهایی موسسه تحقیقات اسلامی قم در این رابطه کسب شده و دراولین فرصت تغییرات درقانون دردستور کار قرار می گیرد، هرچند که چالش و مخالفت هایی بر سرتغییر قانون وجود دارد؛ به طوری که چندی پیش اداره قوانین مجلس هم درخصوص وجود چالش در تغییر قانون سن ازدواج اذعان کرد.
عضو فراکسیون زنان مجلس، با اشاره به اصلاح مواد مربوط به سن ازدواج در قانون مدنی، گفت: اصلاح این قانون به طورحتم با چالش  ها و مشکلاتی روبه رو خواهد بود.

چه کسانی به مسئولین اطلاعات جمعیتی اشتباه می‌دهند؟

وقتی علت اصلی حرکت جمعیت کشور به سوی مرزهای سالمندی را افزایش امید زندگی می‌دانیم، سبب می‌شود که تصمیم‌گیران عرصه سلامت به مصیبت سال‌خوردگی جمعیت به عنوان توفیقی بزرگ نگاه کنند که ناشی از پیشرفت‌های نظام سلامت بوده است.

به گزارش گروه جامعه خبرگزاری فارس، از دهم تا شانزدهم مهر ماه «هفته سالمند» نامیده شده بود و وزارت بهداشت در این هفته، برنامه‌هایی را برای گرامیداشت سالمندان تدارک دیده بود. وزیر بهداشت هم پیش از آغاز این هفته در یادداشتی به مسئله سالمند و سالمندی پرداخت. در قسمتی از این یادداشت آمده بود: «پیامد طبیعی برنامه‌های توسعه و پیشرفت نظام‌های سلامت، سالخوردگی ساکنان کره خاکی است. از جمله تخمین زده می‌شود تا ۲۰ سال آینده بیش از ۱۵درصد جمعیت کشور ما را سالمندان تشکیل دهند.»

همان روز، دکتر مطلق، مدیرکل دفتر سلامت جمعیت وزارت بهداشت نیز در مصاحبه‌ای بر این گزاره تاکید می‌کند که پیامد طبیعی پیشرفت نظام سلامت، افزایش طول عمر و امید زندگی مردم خواهد بود که منجر به سالخوردگی جمعیت می‌شود.

در نقد این اظهارنظر باید گفت که اگرچه افزایش سن امید به زندگی می‌تواند سهمی در سالخورده شدن جمعیت یک کشور داشته باشد، اما معمولا آن علت اصلی که کشورها را به سالخوردگی جمعیت مبتلا می‌کند، کاهش فرزندآوری خانواده‌ها است، نه افزایش سن امید زندگی؛ مسئله‌ای که برای شرایط جمعیتی کشورمان نیز کاملا صادق است.

در این مجال برخی از اظهارات جالب توجه کارشناسان مطرح را، پیرامون علت بحران جمعیت ایران از نظر می‌گذرانیم.

«فیلیپ لانگمن» (Philip Longman) جمعیت شناس آمریکایی در کتاب معروفش با عنوان «گهواره‌های خالی» می‌نویسد: «اکنون کشورهای در حال توسعه نیز با سرعتی بیشتر از کشورهای توسعه یافته، با مسئله سالخوردگی دست و پنجه نرم می‌کنند؛ چنان‌که جمعیت مکزیک با سرعتی پنج برابر بیشتر از ایالات متحده سالخورده می‌شود که این امر اساسا ناشی از کاهش چشمگیر نرخ باروری است. در ایران نیز پس از انقلاب، تقریبا دو سوم از نرخ باروری کاهش یافته است و بدین ترتیب تا سال ۲۰۳۰، تعداد سالخوردگان از کودکان بیشتر خواهد شد.»

همچنین دکتر «نیکولاس ابرشتات» (Nicholas Eberstadt) از محققان انستیتو انترپرایز آمریکا در مقاله‌ای با عنوان «کاهش باروری در جهان اسلام: تغییری فاحش که در کمال تعجب کسی متوجه آن نشده است» می‌نویسد: «کاهش نرخ باروری در ایران طی ۳۰ سال گذشته حیرت‌انگیز و معادل ۷۰ درصد بوده است. این میزان یکی از سریع‌ترین و چشمگیرترین آمارهای کاهش باروری در تاریخ بشر بوده است! با توجه به آمار اداره سرشماری آمریکا، تا سال ۲۰۴۰، درصد افراد سالمند بالای ۶۵ سال در ۱۰ کشوری که بیشترین جمعیت مسلمان را دارند، از جمله اندونزی، ایران، الجزایر و مراکش، از درصد سالمندان حال حاضر آمریکا بیشتر خواهد بود. با توجه به درآمد نسبتا پائین این کشورها، چگونگی مواجهه با نیازهای فزاینده پیش روی سالمندان یکی از چالش‌های جدی کشورهای مسلمان خواهد بود.»

دکتر محمدجواد محمودی، رئیس کمیته مطالعات و پایش سیاست‌های جمعیتی شورای عالی انقلاب فرهنگی نیز در مقاله «سالخوردگی جمعیت؛ یک مسئله اجتماعی جمعیتی» می‌نویسد: «در ایران، کاهش چشمگیر نرخ باروری در دهه هفتاد و تداوم و تشدید آن در دهه هشتاد، ترکیب سنی جمعیت را در آینده نزدیک سالخورده می‌کند. سرعت و شدت زیاد کاهش باروری در ایران با شیب تندتری از سایر کشورها مشاهده می‌شود. در ایران، در سال ۱۳۹۴ حدود ۱۰ درصد جمعیت بالای ۶۰ سال سن داشته اند. در ۳۵ سال آینده یعنی سال ۱۴۲۹ (در صورت ادامه یافتن روند کاهش رشد جمعیت)، درصد سالخوردگی جمعیت ایران به ۳۳ درصد افزایش خواهد یافت.»

به عنوان یک نمونه دیگر، فرزانه رودی، دانش‌آموخته جمعیت‌شناسی از دانشگاه جورج تاون و مدیر سابق برنامه خاورمیانه و شمال آفریقای دفتر مرجع جمعیتی آمریکا (The Population Reference Bureau) در مصاحبه‌ای با هافیگتون پست گفته است: «ایران، جهان را شگفت‌زده کرد؛ هنگامی که نتایج سرشماری سال ۱۹۹۶، نشان داد که بیش از نیمی از سطح باروری، صرفا ظرف ۱۰ سال کاهش یافته است. کاهش از ۶٫۲ تولد به ازای هر زن در سال ۱۹۸۶ به ۲٫۵ فرزند به ازای هر زن در سال ۱۹۹۶، یعنی سریعترین کاهش باروری که برای همیشه توسط کشوری تجربه شده است… پس از تنها یک نسل، سه چهارم از نرخ باروری در مناطق روستایی کاسته شد و از ۸٫۱ تولد به ازای هر زن در نیمه دهه ۱۹۷۰، به ۲٫۱ تولد به ازای هر زن در سال ۲۰۰۶ رسید، در حالی که برای کشورهای اروپایی، حدود ۳۰۰ سال طول کشید تا چنین کاهشی را تجربه کنند!»

 در واقع سقوط باروری در ایران چنان سهمگین بوده است که می‌توان در تحلیل علل سالخوردگی قریب‌الوقوع جمعیت کشور، مولفه «افزایش سن امید زندگی» را در مقابل آن نادیده گرفت و دقیقا همین کاهش حیرت‌انگیز نرخ باروری در ایران بوده است که سبب سرعت فوق‌العاده کشور در حرکت به سمت مرزهای سالخوردگی شده است، چنان که دکتر ناظمی ‌اردکانی، رئیس سابق سازمان ثبت احوال کشور می‌گوید: «ایران در سرعت رسیدن به مرزهای سالمندی، رتبه‌ سوم جهان را دارد!»

در واقع این تحلیل اشتباه که علت اصلی حرکت جمعیت کشور به سوی مرزهای سالمندی را افزایش امید زندگی می‌داند، سبب می‌شود که تصمیم‌گیران عرصه سلامت به مصیبت سالخوردگی جمعیت به عنوان توفیقی بزرگ نگاه کنند که ناشی از پیشرفت‌های نظام سلامت بوده است. به دنبال این تحلیل راه حل بحران جمعیت نیز مشخص خواهد شد: اگر بخواهیم مانع سالخوردگی جمعیت شویم، باید جلوی بهبود شاخص امید زندگی گرفته شود، که البته معقول نیست. پس ناچار باید به پیر شدن جمعیت، به عنوان آینده‌ای محتوم تن داد و برای مدیریت جمعیت سالخورده آینده آماده شده، نهایتا ساختارها را فراهم کنیم تا سالمندان آینده، دوران پیری سالم و فعالی داشته باشند.

دکتر مهین عظیمی، رئیس اداره سلامت سالمندان ‌(زیرمجموعه دفتر سلامت جمعیت) دقیقا همین تلقی اشتباه را در همایش طب سالمندان مورخ ۱۳/۷/۱۳۹۶، بیان می‌کند که: «سالخوردگی جمعیت، یک موفقیت است! و با توجه به اینکه هر سال امید زندگی افزایش و مرگ و میر کاهش می‌یابد، روند سالخوردگی جمعیت برگشت‌پذیر نیست!»

این اظهارنظر در تطابق کامل با اظهارات دکتر عباسی شوازی، برنده جایزه جمعیت سازمان ملل و رئیس موسسه مطالعات جمعیتی ایران است که روز قبل از این همایش در یک روزنامه منتشر شده بود. دکتر عباسی در آنجا با مغالطه‌ای آشکار در اثبات این ادعا که «سیاست افزایش جمعیت، روش مناسبی برای مقابله با سالخوردگی نیست» می‌گوید: «باید توجه داشت که به دلیل افزایش امید زندگی، حتی با افزایش باروری و فرزندآوری، تعداد افرادی که سالخورده می‌شوند، در ساختار جمعیتی باقی خواهند ماند و باید برای آنان برنامه‌ریزی شود»

یعنی این استاد تمام جمعیت‌شناسی دانشگاه تهران، به این بهانه که تعداد سالخوردگان آینده کشور زیاد خواهد بود، «مدیریت جمعیت سالمندان» را به عنوان جایگزینی برای «پیشگیری از سالخوردگی جمعیت» مطرح می‌کند. این شیطنت کارشناسی در حالی مطرح می‌شود که «سالخوردگی جمعیت» به مفهوم افزایش نسبت و درصد سالخورده‌ها در یک جمعیت است و افزایش نرخ باروری و فرزندآوری خانواده‌ها اگرچه مشخصا از جمعیت آینده سالمندان نخواهد کاست، ولی تنها راهی به شمار می‌آید که می‌تواند جلوی افزایش درصد افراد سالخورده در یک جامعه را گرفته و از این طریق مانع سالخوردگی جمعیت شود.

 یعنی اگر نرخ باروری به میزان کافی افزایش یابد، جمعیت کشور سالخورده نخواهد شد و جمعیت زیاد سالمندان آینده کشور، تعداد زیادی جوان را به عنوان پشتوانه خواهند داشت تا هم در امور فردی سالمندی، مشکلاتشان کاهش یابد و هم کشور بتواند فارغ از هزینه‌های بالای سالمندان، با سرعت بالا در مسیر پیشرفت گام بردارد.

اما این تحلیل غرض‌ورزانه و عجیب که بحران جمعیت را موفقیتی محتوم و غیرقابل برگشت توصیف می‌کند، با چه هدفی ارائه می‌شود؟ چه کسانی دستگاه محاسباتی مسئولان را در موضوع استراتژیک جمعیت نشانه رفته‌اند؟ پیش از این، اطلاعات غلط چه افرادی باعث شده بود که دکتر هاشمی، وزیر بهداشت در سخنرانی خود این ادعای خلاف واقع را مطرح کند که: «مشکل زاد و ولد با تأکیدات رهبر معظم انقلاب و به شهادت مرکز ملی آمار و ثبت احوال، در مسیر رسیدن به تعادل است». کدام تحلیل باعث شده بود که وزیر بهداشت در اظهارنظری عجیب بگوید: «در زمینه افزایش جمعیت، وزارت بهداشت کمترین نقش را دارد». چگونه است که برای کاهش جمعیت، وزارت بهداشت هرچه در توان داشت در حیطه‌های مرتبط و غیرمرتبط با بحث سلامت انجام داد، ولی اکنون در حیطه‌های مرتبط با سلامت نیز اقدامی در جهت تشویق خانواده‌ها به فرزندآوری بیشتر انجام نمی‌دهد؟

به عنوان نمونه ترویج فرهنگ فرزندآوری بیشتر می‌تواند تا حد زیادی مانع ارتکاب جنایت سقط جنین شود، چرا که بسیاری از موارد سقط جنین، ناشی از این مسئله است که خانواده‌ها، بیش از یک یا دو فرزند نمی‌خواهند. حال در شرایطی که سقط جنین، سلامت مادر را به شدت به خطر می‌اندازد و مسئولین دفتر سلامت جمعیت نیز آمار سقط جنین غیرقانونی را سالانه تا ۳۵۰ هزار مورد برآورد کرده‌اند، وزارت بهداشت چه دستورالعمل و برنامه‌ای برای کاهش آمار این مساله دارد؟ یا در حالی که افزایش سن نخستین بارداری زن، یکی از عوامل مهم ناباروری در زنان است، چرا همچنان وزارت بهداشت در لفافه به زوجین توصیه می‌کند که در ابتدای ازدواج، فرزندآوری را به تاخیر بیندازند؟ سوءعملکردهای متعدد در بحث جمعیت که بارها با واکنش مقام معظم رهبری و مراجع عظام تقلید روبرو شده زیر سر چه کسانی است؟

قسمت مهمی از علت این سوءعملکردها را می‌توان در مسئولان دفتر سلامت جمعیت وزارت بهداشت پیدا کرد. حلقه‌ای بسته از مدیران میانی وزارت بهداشت که خود، از علل وقوع بحران جمعیت هستند و اکنون از طریق اتصالشان به صندوق جمعیت سازمان ملل و تعدادی جمعیت‌شناس مسئله‌دار، به صورت کاملا حساب شده در مسیر اجرای سیاست‌های جمعیتی سنگ‌اندازی می‌کنند.

البته که تکلیف جمعیت شناس‌های تربیت شده غرب نیز در این جریان کاملا مشخص است. کسانی که بابت کاهش شدید و سریع نرخ باروری اعلام خطر نکردند، در سه دهه گذشته به کاهش روزافزون نرخ باروری کمک نمودند و از دلارها و جوایز بین‌المللی بهره‌مند شدند. گروهی از جمعیت‌شناسان که از هر وسیله ممکن برای ایجاد اختلال در دستگاه محاسباتی مسئولین استفاده کرده و استفاده می‌کنند.

از یک سو بحران جمعیت را نفی می‌کنند، مانند دکتر عباسی شوازی که می‌گوید: «ما واقعا در شرایط بحرانی قرار نداریم؛ بلکه در شرایط استثنایی و دارای جمعیتی رشد کرده هستیم!» یا دکتر میرزایی، رئیس سابق انجمن جمعیت‌شناسی که در اظهارنظری عجیب می‌گوید: «ما از نقطه نظر کلان (جمعیت) واقعا وضعیت مطلوبی داریم!»

از سوی دیگر آمارهای جمعیتی را دستکاری می‌کنند، که نمونه مشهور آن آمار جعلی دکتر عباسی شوازی از نرخ باروری کشور است که در سال ۲۰۱۲ و به منظور عادی جلوه دادن وضعیت جمعیتی کشور در اختیار سازمان ملل قرار گرفت.

نکته جالب توجه در مورد این جمعیت‌شناسان این است که نه تنها بعد از تغییر سیاست‌های جمعیتی نظام اسلامی، کمترین همراهی را با این سیاست‌ها نداشته‌اند، بلکه روز به روز بر دشمنی خود با این سیاست‌ها افزوده‌اند؛ طوری که به عنوان نمونه دکتر میرزایی در تاریخ ۳۱/۵/۱۳۹۱ در پاسخ به سوال خبرنگاری که می‌پرسد: (آیا) با رشد جمعیت… کمبود آب پیدا نمی‌کنیم؟ می‌گوید: «کمبود آب که همیشه مطرح بوده است و نمی‌توان به خاطر کمبود آب، مثلا اجازه باروری ندهیم» اما همین ایشان چندی بعد (۱۸/۶/۱۳۹۳) در مصاحبه‌ای می‌گوید: «در حال حاضر با بحران آب مواجه هستیم که اگر این روند ادامه یابد، یک یا دو دهه دیگر دچار کم‌آبی می‌شویم. نمی‌گویم که همه این موارد فقط مربوط به جمعیت است، اما به جمعیت هم مرتبط است» سیر دگرگونی عقاید دکتر میرزایی طی می‌شود و وی در تاریخ ۱۶/۳/۱۳۹۴ ضمن مصاحبه‌ای مدعی می‌شود که خشک شدن دریاچه ارومیه و زاینده رود به دلیل رشد انفجاری جمعیت بوده است!

این گروه از جمعیت‌شناسان معتقدند که سالخوردگی جمعیت کشور غیرقابل اجتناب است و اساسا نیازی نیست که با آن مقابله کنیم، چون به قول دکتر میرزایی؛ سالخوردگی جمعیت، شاید یک فرصت باشد تا تهدید!! برخی دیگر از افراد این جریان نیز هستند که حتی آماده شدن برای مدیریت جمعیت سالخورده آینده را نیز لازم نمی‌دانند؛ به عنوان نمونه یک جمعیت شناس دیگر در اظهارنظری شگفت می‌گوید: «از الآن لازم نیست برویم سراغ اینکه کشور ما در حال پیر شدن است و برای سالمندی برنامه‌ریزی کنیم و فکر کنیم که ۳۰ تا ۴۰ سال دیگر کشورمان پیر می‌شود چه کار کنیم!»

متاسفانه این گروه از جمعیت‌شناس‌ها که در سال‌های اخیر، با آبروی جمعیت‌شناسان متعهد کشور بازی کرده‌اند، در سطوح بالای مدیریتی کشور نفوذ کرده‌اند تا جایی که گزارش جهت‌دار و مغرضانه آنها در جلسه هیئت دولت نیز ارائه شده و سبب شده است که رئیس‌جمهور بر خلاف شواهد و مستندات آماری فراوانی که وضعیت بحرانی جمعیت را اثبات می‌کند، بگوید: «گزارش امروز برخی از نگرانی‌ها را کاهش می‌دهد!»

به هر حال نفوذ این افراد، هوشیاری بیشتر مسئولان کشور را می‌طلبد و مسئولین مختلف؛ به خصوص وزیر محترم بهداشت، باید با پالایش مجموعه‌های تحت امر خود از «رسوب‌های دوران تنظیم خانواده»، امکان اجرای سیاست‌های جمعیتی نظام اسلامی را فراهم آورند.

 امید است که مسئولین دلسوز کشور، هرچه زودتر و پیش از آنکه کار از کار بگذرد، متوجه شوند که در مورد سالخوردگی جمعیت نیز، پیشگیری بهتر از درمان است.

دولت لایحه امنیت اجتماعی زنان را آماده کرد/ خیلی از مدارس دنیا «نظافتچی و باغبان» ندارند

معاون زنان و امور خانواده ریاست جمهوری با بیان اینکه دولت لایحه امنیت اجتماعی زنان را آماده کرده است تا زمینه قانونی خشونت علیه زنان را کاهش دهد، گفت: خیلی از مدارس دنیا، نظافتچی و باغبان ندارند و بچه‌ها در مدارس کار می‌کنند.

به گزارش خبرنگار آموزش و پرورش خبرگزاری فارس، معصومه ابتکار معاون زنان و امور خانواده ریاست جمهوری در آیین بزرگداشت هفته پیوند اولیا و مربیان که در تالار فرهنگ برگزار شد، اظهار داشت: ما در مقطع بسیار مهمی از بُعد تحولات داخلی قرار داریم و انقلاب ما در آستانه چهل سالگی و اعتلا قرار دارد.

وی ادامه داد: فارغ‌التحصیلان آموزش و پرورش باید انسان‌هایی امیدوار به آینده باشند و اگر این مسئله حاصل نمی‌شود تبعاً باید تلاش بیشتری بکنیم؛ بارها از سند تحول بنیادین صحبت شده است که باید محقق شود و بخش دیگر تحول آن، فرهنگی است.

ابتکار اضافه کرد: کاربردی کردن علوم بسیار مهم است؛ و باید به دانشگاه‌های علمی ـ کاربردی و دانشگا‌ه‌های فنی‌وحرفه‌ای بیش از پیش توجه کنیم.

وی با بیان اینکه چالش مهم جوامع، مسئله مهارت‌های زندگی است و باید فضا و فرصت حضور خانواده‌ها در همه مراحل را فراهم کنیم، گفت: انجمن اولیا و مربیان باید از جایگاهی برخوردار باشد که اولیا را پای کار مسائل مدرسه بیاورد و در اعتلای وضعیت پرورش و ایجاد فضای سالم برای گفت‌وگو بین مدرسه و خانواده و طرح مسائل و مشکلاتی که چون عمومی طرح نمی‌شود بعدها بسیار پیچیده می‌شود، گام بر دارد.

معاون زنان و امور خانواده ریاست جمهوری ادامه داد: راه حل اصلی، پیشگیری است و پیوند اولیا و مدارس و آگاهی خانواده‌ها، یکی از راه‌حل‌های اصلی است؛ فضا برای طرح مسائل در خانواده باید فراهم شده و بعد پیوند با مدرسه برقرار شود.

وی اضافه کرد: ما چاره ای نداریم جز اینکه تحولات را در نظام آموزش و پرورش ایجاد کنیم و بیش از اینکه به مباحث علمی و حفظیات بپردازیم، به مهارت توجه کنیم.

ابتکار افرود: خیلی از مدارس دنیا، امروز نظافتچی و باغبان ندارند و بچه‌ها در مدارس، خود کار می‌کنند زیرا الفبای کار و تلاش باید در مدرسه آموخته شود؛ آینده کره زمین را زیاده‌خواهی و جاه‌طلبی انسان‌های خودسر مثل ترامپ و دیگری آلودگی محیط زیست تهدید می‌کنند.

وی ادامه داد: باید به آموزش حق و حقوق شهروندی در عمل بپردازیم و در حوزه زنان و خانواده اگر آسیب داریم، ریشه‌اش در عدم آموزش این مهارت‌هاست.

معاون زنان و امور خانواده ریاست جمهوری گفت: آسیب‌های اجتماعی فراگیر شده است و به دلیل اینکه برای برخی ملاحظات آگاهی ندادیم و پیوند اولیا و مربیان و آموزش خانواده‌ها در مقابله با این وضعیت موثر است.

وی با بیان اینکه ما در معاونت زنان و خانواده به طور کامل در کنار آموزش و پرورش هستیم، گفت: دولت لایحه امنیت اجتماعی را آماده کرده است تا زمینه قانونی خشونت علیه زنان را کاهش دهد و آمادگی تفاهم نامه با انجمن اولیا و مربیان برای توسعه آموزش‌ها در حوزه های مختلف را داریم.

طرح مشاوره خانواده در خبرگزاری فارس کلید خورد

با همکاری کلینیک‌های تخصصی خانواده
طرح مشاوره خانواده در خبرگزاری فارس کلید خورد
گروه جامعه خبرگزاری فارس بنا دارد با همراهی و همکاری مراکز تخصصی در زمینه مشکلات خانوادگی خدمات مشاوره‌ای را در اختیار خانواده‌ها قرار دهد. مخاطبین برای استفاده از این خدمات می‌توانند سؤالات خود را به نشانی پست الکترونیکی jamee@farsna.net ارسال کنند.
به گزارش بازارکار به نقل از خبرگزاری فارس، خانواده به عنوان کوچک‌ترین و در عین حال مهم‌ترین رکن جامعه نقش اساسی در تعالی آن دارد و همچنین وجود مشکلات در خانواده باعث تسری آن به کل جامعه می‌شود.
از سویی برخی خانواده‌های ایرانی امروز گرفتار مشکلات و مسائل عدیده‌ای هستند. از مسائل مبتلابه میان همسران گرفته تا روابط بین فرزندان و والدین و شیوه‌های صحیح تربیت کودک و مواجهه با مسائل اجتماعی خانواده‌ها و… مسائلی هستند که خانواده‌ها را درگیر مشکلاتی می‌کند که شاید راهکار ساده‌ای داشته باشد اما به مروز زمان پیچیده‌تر می‌شود.
در بسیاری از موارد یک مشاوره صحیح و دلسوزانه می‌تواند از بزرگ‌تر شدن بهمن مشکلات خانوادگی جلوگیری کند، مشاوره‌ای که مبتنی بر عقل، تجربه و قابلیت اجرا بودن مبتنی باشد. از این رو گروه جامعه خبرگزاری فارس بنادارد با هم‌راهی و همکاری مراکز تخصصی در این زمینه خدمات مشاوره‌ای را در اختیار خانواده‌های محترم قرار دهد.
نحوه ارائه این خدمات به صورت رایگان و از طریق ارسال سوالات مراجعان به کانال ارتباطی مجازی در نظر گرفته شده از سوی خبرگزاری فارس است.
به همین منظور به صورت هفتگی موضوعات مبتلابه در حوزه خانواده که از سوی مخاطبان ارائه می‌شود از سوی خبرگزاری برای بررسی و ارائه مشاوره به کار‌شناسان مربوطه ارسال می‌شود.
معضلات و مشکلات مطرح شده به همراه راه حل‌های پیشنهادی مشاورین بدون ذکر نام و یا با نام مستعار مخاطبین منتشر می‌شود تا سایر افراد که مشکلات مشابهی دارند بتوانند استفاده لازم را ببرند.
در گام اول از خدمات مشاوره‌ای کلینیک خانواده موسسه فرهنگی سرچشمه (شهدای انقلاب اسلامی) که دارای مشاورین تحصیلکرده و مجرب و متعهد است استفاده می‌شود و در آینده دایره این همکاری گسترده‌تر خواهد شد.
مخاطبین برای استفاده از این خدمات می‌توانند سوالات خود را به نشانی پست الکترونیکی jamee@farsna.net ارسال نمایند./ب.ی

نامه اعتراضی بیش از ۵۰۰ هنرمند به روحانی

جمعی از نخبگان هنر ایران و بیش از ۵۰۰ هنرمند در نامه ای خطاب به رئیس‌جمهور نسبت به آنچه به بی اخلاقی آشکار و توهین ها و ناسزاهای دامنه دار رئیس فرهنگستان هنر خوانده اند، اعتراض کردند و خواهان رسیدگی به آن شدند.
 جمعی از نخبگان هنر ایران و بیش از ۵۰۰ هنرمند در نامه ای خطاب به رئیس‌جمهور نسبت به آنچه به بی اخلاقی آشکار و توهین ها و ناسزاهای دامنه دار رئیس فرهنگستان هنر خوانده اند، اعتراض کردند و خواهان رسیدگی به آن شدند.
حضور پررنگ اساتید هنر و نیز امضاهای هنرمندان از طیف های مختلف فکری و اعضای شناخته شده انجمن های هنری موید عمق دل آزردگی آنان از این ادبیات سخیف و غیر فرهنگی ست.
متن نامه بدین شرح است:
جناب آقای دکتر حسن روحانی
ریاست محترم جمهوری و رئیس شورای عالی انقلاب فرهنگی
این روزها جامعه هنری در بهت و حیرت توهین ها و تهمت های ناروای ریاست محترم فرهنگستان هنر به چهره های شاخص جامعه هنری است.
صبحی نیست که ایشان در گفتگو با رسانه های مختلف هنرمندان، گالری داران ، مجموعه داران هنری را با الفاظ سخیف و رکیک مورد حمله قرار ندهد و انواع اتهامات و افتراهای بدون سند و مدرک را در ادبیاتی دون شان یک مقام فرهنگی به کار نبندند.
غریب است که ایشان این فحاشی ها و تهمت ها را روی سربرگ فرهنگستان هنر مرقوم نموده و آن را روی وب سایت رسمی این نهاد منتشر می کند که هم اکنون هم قابل مشاهده است.
ایشان در پاسخ به اظهار نظر مودبانه هنرمندان، آنان را بارها فاسد خوانده، بزرگی از هنر ایران را مال خر می خواند و به استاد بزرگوار دیگری می نویسد «فضولی نکن».
همچنین بی توجه به جایگاه والای فرهنگستان هنر به رسانه ها می گوید : «اینجا همه فاسدند… هنرمند فاسد است… گالری دار برای فساد گالری ایجاد کرده است… هنرمندان شریک دزداند…» و عبارتی از این دست که موجب آزردگی خاطر هنرمندان و هنردوستان شده است.
ما امضا کنندگان این نامه سرگشاده، بدین وسیله اعتراض شدید خود را به این بی اخلاقی آشکار ریاست یک نهاد مهم فرهنگی اعلام و تقاضای رسیدگی بدان را داریم.
فرهنگستان هنر باید مظهر اخلاق، اعتماد و آرامش بخشی به جامعه هنری باشد و این حجم از گستاخی و پرده دری به هر بهانه ای که باشد، از نظر اخلاقی پذیرفته نیست.
لذا از آن مقام که پیوسته حامی اهل فرهنگ و هنر بوده اید، تقاضا داریم نسبت به رسیدگی و اصلاح این امر دستورات لازم را صادر فرمایید.

نام های بسیار معتبری این نامه سرگشاده را امضا کرده اند که برخی از آنان عبارتند از: لیلی گلستان، نصرالله افجه ای، حسین محجوبی ، علیرضا سمیع آذر، فرشید مثقالی، کوروش شیشه گران، علی اکبر صادقی، پرویز تناولی ،آیدین آغداشلو ،کاظم چلیپا ، ناصر پلنگی، منوچهر معتبر، معصومه مظفری، بابک اطمینانی، ابراهیم حقیقی، حسین پاکدل ، محمد حسین عماد، نصرت الله مسلمیان، جمشید مرادیان، علی شیرازی، حمید سوری، عنایت الله نظری نوری، مهران مهاجر، مهدی فلاح، امیر احمد فلسفی، اسرافیل شیرچی، جمشید بایرامی، افشین شاهرودی، مریم زندی، مرتضی اسدی، آرمان استپانیان، کوروش ادیم، محمود بخشی، وحید ملک، شهلا حبیبی، محمود بهمن پور، حسین ماهر، مژده طباطبایی، آریا اقبال، امید تهرانی، رزیتا شرف جهان، جاوید رمضانی، مژگان والی‌پور، الهه جواهری، شیرین پرتوی،سلمان متین فر، منیژه صحی، بهداد لاهوتی، مرتضی دره باغی، کامبیز صبری، رضا فیروزه ای،امیر شاهرخ فریوسفی، رضوان صادق زاده، حمید شانس، رعنا جوادی، پری یوش گنجی، علی فرامرزی، کوروش گلناری، فرح ابوالقاسم، عین الدین صادق زاده، رعنا فرنود، ایمان افسریان، بهنام کامرانی، نگار نادری پور، بهزاد اژدری، فرزاد هاشمی،محمد هادی فدوی، نگار خارکن، حمید رضا قلیچ خانی، شهریار احمدی، علی گلستانه، وحید چمانی، باوند بهپور، رضا رینه ای، بهرنگ صمدزادگان ،شاه پری بهزادی، امیرحسین دلبری، مینا غازیانی، مونا پاد، احمد آریامنش، سالار جرجانی، کتایون مقدم ، محمد طباطبایی، بنفشه همتی، فریش البرزکوه، نسترن صفایی، علی ترقی جاه، غزاله هدایت، احمد محمد پور، سینا جعفریه و …

حامی سران فتنه جایی در شهرداری تهران ندارد

جمعی از زنان فرهیخته تهرانی و خانواده معظم شهدای شهر تهران، انتخاب «فاطمه راکعی» که نامش به فتنه ۸۸ گره خورده است را به‌عنوان نماینده‌ زنان شهر تهران، اجحاف در حق تمام خانواده‌های تهران دانستند.

به گزارش گروه جامعه خبرگزاری فارس، جمعی از زنان فرهیخته تهرانی و خانواده معظم شهدای شهر تهران در واکنش به انتخاب «فاطمه راکعی» به‌عنوان مشاور امور بانوان شهرداری تهران بیانیه‌ای را خطاب به شهردار تهران منتشر کردند.

در این بیانیه آمده است:

بسمه‌تعالی

محمدعلی نجفی، شهردار تهران، جنابعالی مستحضرید که تهران، به‌جز این‌که پایتخت کشور ایران اسلامی است، با پرونده‌ درخشان و مدیریت جهادی شهردار سابق، جزو شهرهای مترقی در همه حوزه‌های شهری، کالبدی و فرهنگی قرار دارد و مشاور امور بانوان شهرداری تهران، به‌عنوان نماینده نیمی از جمعیت تهران، نقش بسیار تأثیرگذار و مهمی در برنامه‌ریزی و اجرای فعالیت‌هایی در حوزه زن و خانواده دارد.

حال که شهردار جدید و تازه‌نفس وارد عرصه مدیریت پایتخت کشور شده است، انتخاب مشاوری که دغدغه اصلی وی تحکیم بنیان خانواده  و نگاه متعالی اسلام  به زن باشد و در ورطه افراط‌ وتفریط های موجود در این حوزه نیفتد، بسیار مهم و مؤثر است، اما انتخاب فاطمه راکعی، به‌عنوان مشاور امور بانوان شهرداری تهران بیانگر چنین مقصودی نیست.

پرونده راکعی با فتنه ۸۸ گره‌خورده است، وی از اعضای حزب مشارکت و از نمایندگان مجلس ششم است که حضور فعالی در اقدامات سیاسی آن مجلس ازجمله شرکت در تحصن ۲۷روزه نمایندگان مجلس داشته و به‌عنوان یکی از بزرگ‌ترین حامیان این استعفا، به فعالیت پرداخته است که هرگز از حافظه ملت ایران پاک نخواهد شد. همچنین این فعال سیاسی به‌عنوان مدیر «انجمن شاعران ایران» در شعری که به یکی از سران فتنه تقدیم کرد، ادعای تقلب در سال ۱۳۸۸ را تکرار کرد.

وی با این سابقه به‌جز رد صلاحیت در دوره‌های بعدی مجلس شورای اسلامی، در شورای شهر نیز تائید صلاحیت نشد، لذا انتخاب چنین فرد پرحاشیه‌ای به‌عنوان نماینده‌ زنان شهر تهران اجحاف در حق تمام خانواده‌های تهران است بر این اساس، جمعی از زنان فعال ساکن تهران و خانواده‌ معظم شهدا، خواستار انتخاب فرد دیگری باصلاحیت قابل‌قبول برای این تصدی هستند.

خبر قطعی مولاوردی از عدم حضورش در معاونت امور زنان در دولت دوازدهم

شهیندخت مولاوردی معاون فعلی امور زنان ریاست جمهوری در صفحه شخصی‌اش از عدم حضور مجددش در کابینه دوازدهم خبر داد.

به گزارش گروه جامعه خبرگزاری فارس، شهیندخت مولاوردی معاون امور زنان ریاست جمهوری در حساب کاربری تویئیتری‌اش از عدم حضور مجددش در این معاونت در دولت دوازدهم خبر داد.

در این تویئت بیان شده  است:

«با سپاس و قدردانی از لطف و حسن نظر عزیزان، اینجانب عهده دار سمت معاونت امور زنان نخواهم بود. ماندنم در کابینه منوط به تصمیم رییس جمهور است.»

مولاوردی پیش از این گفته بود: از معاونت زنان می‌رود اما برای حضورش در کابینه دوازدهم با او صحبت شده است: «برای حضور در کابینه دوازدهم صحبت‌هایی با من شده است، اما این صحبت‌ها درباره معاونت امور زنان و خانواده ریاست‌جمهوری نیست.»

وی در جلسه شورای اجتماعی کشور که دیروز در وزارت کشور برگزار شد، با حضور در جمع خبرنگاران در پاسخ به این سوال که آیا در کابینه دولت دوازدهم حضور خواهید داشت، گفت: «اگر خدا بخواهد خدمتگزار دولت دوازدهم خواهم بود.»

معاون امور زنان دولت دوازدهم راه غلط گذشته را نرود/ دولت در حوزه زنان نیازمند فکری دغدغه مند نه سیاست زده

واقعیت این است که مولاوردی چون از عقبه سیاسی اصلاح‌طلب در دولت یازدهم برخوردار بود، به نوعی بیشتر از اینکه نماینده زنان باشد، نماینده جریان سیاسی خود در این معاونت بود. کارنامه معاونت امور زنان در دوره شهیندخت مولاوردی دارای حاشیه‌ها و کشمکش‌های فراوانی است که بیشتر این موارد به مواضع جناحی و نگرش فمینیستی جریان متبوع وی باز می‌گردد.

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی طنین یاس، امیرحمزه نژاد – مراسم تحلیف ریاست جمهوری دوازدهم برگزاری شد و اینک به طور رسمی حسن روحانی در جایگاه رئیس‌جمهور نظام جمهوری اسلامی ایران بایستی پیگیر برنامه‌ها و وعده‌های انتخاباتی خود باشد. این زمان وقت خوبی است که نگاهی به کارنامه چهارساله دولت یازدهم و بخصوص عملکرد معاونت‌ها و همچنین وزارتخانه‌های این دولت بندازینم  و آن را مورد مداقه و بررسی جدی قرار دهیم.

نهاد ریاست جمهوری معاونتی ویژه برای زنان و خانواده دارد که در این حوزه شهیندخت مولاوردی، مدیریت این معاونت را تاکنون برعهده داشته است. معاونت امور زنان و خانواده همچون که از نامش برمی‌آید یکی از معاونت‌های حساس است که در حوزه فرهنگی و اجتماعی می‌تواند در جامعه اثرگذاری فراوانی داشته باشد و از سوی دیگر عدم عملکرد صحیح این معاونت نیز می‌تواند باعث بروز آسیب‌ها و ناهنجاری‌های جدی شود که کل جامعه را مورد هدف قرار می‌دهد.

در این مطلب می‌کوشیم که ضمن بررسی عملکرد شهیندخت مولاوردی در حوزه‌های مختلف سیاسی،‌ اجتماعی و فرهنگی با نیازسنجی که در حوزه زنان وجود دارد، میزان مطابقت این نیازها با عملکرد چهارساله معاونت امور زنان و خانواده دولت یازدهم را بسنجیم.

سیاست‌های لیبرالی معاونت امور زنان و خانواده دولت یازدهم

واقعیت این است که مولاوردی چون از عقبه سیاسی اصلاح‌طلب در دولت یازدهم برخوردار بود، به نوعی بیشتر از اینکه نماینده زنان باشد، نماینده جریان سیاسی خود در این معاونت بود. کارنامه معاونت امور زنان در دوره شهیندخت مولاوردی دارای حاشیه‌ها و کشمکش‌های فراوانی است که بیشتر این موارد به مواضع جناحی و نگرش فمینیستی جریان متبوع وی باز می‌گردد.

شهیندخت مولاوردی سومین زن اصلاح‌طلبی است که وارد کابینه دولت یازدهم شد. مولاوردی از جمله اعضای حزب منحله مشارکت است که یادداشت‌ها و مقالات او در سایت‌های وابسته به عناصر ملی – مذهبی‌ با رویکردی کاملا فمنیستی به رشته تحریر در آمده است. وی در دولت اصلاحات، مدیر ارتباطات بین الملل مرکز امور مشارکت زنان ریاست جمهوری بوده است و نام او در میان اعضای انجمن زنان اصلاح طلب و همچنین ائتلاف اسلامی زنان نیز به چشم می‌خورد. گفته می‌شود که چانه‌زنی‌های معصومه ابتکار که به حافظ منافع اصلاح‌طلبان در دولت یازدهم از او یاد می‌شود، در انتخاب مولاوردی به این سمت موثر بوده است.

در این حوزه مولاوردی با وجود اینکه خود دارای حجاب کامل است در خصوص آزادی زنان و طرح‌هایی مانند حضور زنان در ورزشگاه‌ها اقدامات قابل تاملی انجام داد که حتی مورد انتقاد مراجع تقلید عظام قرار گرفت. این درحالی است که باید به واقع پرسید که چه میزان از زنان و دختران چنین نیازی را در خود احساس می‌کنند که در ورزشگاه‌ها حضور پیدا کنند و آیا مشکلات زنان منحصرا به چنین حوزه‌هایی باز می‌گردد؟! کارشناسان به جریان انداختن چنین پروژه‌هایی که با نیاز واقعی بانوان منافات دارد را القاء سازی و انحراف افکارعمومی برای تغییر ذائقه جامعه و همچین بهره‌برداری ابزاری و سیاسی از زنان قلمداد می‌کنند که در انتخابات‌های مختلف سبد رای این جریان را پر می‌کند.

این درحالی است که شهیندخت مولاوردی در خصوص حجاب و عفاف نظرات قابل تاملی دارد. وی که وظیفه صیانت از اخلاق و حجاب در جامعه را دارد و بر اساس سند توسعه زنان که همواره بدان تاکید کرده است باید از کیان خانواده و تکامل اخلاقی زنان و نگاه جامعه به بانوان حمایت کند، همواره به حضور زنان در جامعه به طور نامتعارفی تاکید داشته است و در این روند با «تئوری اشتراک موضوعات مرتبط با زنان و مردان» به مساله حضور زنان در اجتماع نگاه کرده است.

البته  اگر دقیق‌تر به کارنامه کاری معاونت امور زنان دولت یازدهم نگاهی بیندازیم، متوجه می‌شویم این معاونت اهتمام خود را بر روی چند محور که عموما در حوزه سیاسی تعریف می‌شود و نیاز جامعه آماری وسیعی از زنان را در بر نمی‌گیرد،‌ مصروف داشته است. در این حوزه جالی برنامه‌های مختلف حمایت از حجاب و عفاف و برنامه‌های آموزشی برای زنان در داخل خانواده کمتر دیده می‌شود و تلاش مولاوردی بیشتر بر نگرش‌های عموما لیبرالی برگرفته از نگرش جریان اصلاحات بوده است. درواقع در این جهت آنچه فراموش شده است نهاد خانواده در این معاونت حساس است. جداسازی زنان از خانواده بزرگترین خطای راهبردی این وزارتخانه بود که سعی کرد به آن در جامعه دامن بزند. درواقع اغلب فعالیت‌های این معاونت از جمله تلاش برای اشتغال زنان و حضور آنان در ورزشگاه و … بیشتر تلاشی جدای از حضور زنان در خانواده بوده است. البته در مجلس دهم نیز فراکسیون زنان چنین خطای راهبردی را انجام داد اما با حضور به موقع برخی از نمایندگان زن متعهد، از بروز چنین فاجعه‌ای در بهارستان جلوگیری شد

شغل و برابری جنسی زنان و مردان

مولاوردی همواره اهتمام خود را در جهت حضور زنان در بازار کار مصروف داشته است. وی همواره حامی برابری میزان فرصت‌های شغلی زنان و مردان بوده و برای اشتغال زنان به طور معناداری تبلیغ کرده است.

حتی برخی از دیدارهایی که مولاوردی برگزار کرده در جهت و ایجاد ظرفیت‌های مختلف برای حضور بانوان در بازار کار بوده است. به عنوان مثال مولاوردی در کنفرانس کارآفرینی زنان در کشورهای اسلامی که در اتاق بازرگانی برگزار شد، اظهار کرد: «ظرفیت‌های لازم برای آزادکردن انرژی زنان فراهم نیست و هنوز آنان برای تصدی مشاغل تکنیکی آماده نیستند. زنان در بیشتر کشورهای اسلامی به مناصب عالی دسترسی ندارند. موانع موجود منجر به تبدیل نشدن قابلیت‌های زنان به کارکرد می‌شود. علاوه بر آن به سرخوردگی زنان می‌انجامد و موجب برنگشتن سرمایه‌گذاری‌های انجام شده برای تحصیل زنان به جامعه می‌شود. »

معاون رییس جمهور در امور زنان و خانواده همچنین پیشنهاد داد: شبکه‌ای میان زنان کارآفرین مسلمان به منظور تبادل تجربیات تشکیل شود تا این کشورها به برنامه عمل مشترک دست یابند.

مولاوردی در همین رابطه با تاکید بر ایجاد تعادل جنسی در بازار کار بیان می‌کند: «افزایش تعداد دخترانی که هرگز ازدواج نکردند و خود سرپرست هستند، موجب شده است که نیازهای آنان را درنظر بگیریم بنابراین لازم است به ایجاد تعادل جنسیتی در بازار کار بیش از پیش توجه کنیم

اما درواقع شعار برابری جنسی که در حوزه اشتغال زنان مورد توجه مولاوردی بود بیشتر از آنکه زنان را مورد حمایت قرار دهد باری فزون‌تر بر روی دوش آنان قرار می‌دهد. در جامعه ایران کمتر کسی مخالف حضور زنان در حوزه‌های کاری مختلف است اما باید این مسئله حل شود که اشتغال چه تاثیری در رشد و تعالی بانوان در جامعه می‌گذارد. این درحالی است که حضور زنان در شغل‌های مختلف پاک کننده دیگر وظایف ذاتی آنان خصوصا در کانون خانواده نمی‌شود. مثلا یک مادر شاغل نمی تواند نسبت به تربیت فرزندان و مدیریت امور خانه که عموما بر دوش بانوان است، بی‌اعتنا باشد. از این رو نسخه‌ای که مولاوردی برای خانم‌ها می‌پیچد، بیش از پیش باعث ایجاد مشغله بیشتر در خانم‌ها می‌شود و در این حوزه یک زندگی ماشینی توام با سختی فراوان نسیب بانوان می‌شود.

در سند ۲۰۳۰ که رهبر معظم انقلاب دولت را از اجرای آن نهی فرمودند، نیز موضوع اشتغال و برابری جنسی تقریبا در اکثر بندها مورد توجه و تاکید قرار گرفته بود که بایستی به نوعی گفت که در این حوزه قرابت خاصی میان افعال معاونت امور زنان و این سند احساس می‌شود. به هر جهت دوره چهارساله‌ای به این گونه گذشت و باید دید در آینده دولت روحانی چه طریقی را برای جهت دهی به این حوزه کاملا راهبردی و حساس می‌دهد

سحرگاه سیاه دختر نوجوان

۵ جوان آبادانی در یک سناریوی هولناک از بالای دیوار وارد خانه‌ای شدند و دختر نوجوان را در برابر دیدگان نامزدش مورد آزار و اذیت قرار دادند.

 

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، سحرگاه دوشنبه ٢٢ خردادماه امسال دختر نوجوانی در خانه مادربزرگش در آبادان سرگرم درس‌خواندن بود و هنوز لحظاتی از ورود نامزدش نگذشته بود که صدای مرموزی از حیاط خانه به گوش رسید. ناگهان چند مرد که چاقو و قمه به دست بودند از بالای دیوار خانه وارد حیاط شده و خودشان را به داخل خانه رساندند. نامزد نسرین با دیدن این صحنه شوکه شده بود که مردان خشن او را هدف ضربات چاقو قرار داده و در ادامه مردان جوان در اقدامی سیاه دختر نوجوان را در برابر دیدگان نامزدش مورد تجاوز قرار دادند.
این مردان شرور پس از اجرای نقشه سیاهشان دست به سرقت وسایل با ارزش داخل خانه زده و پا به فرار گذاشتند که در این مرحله نسرین به پدر و مادرش که در شهر ماهشهر زندگی می‌کردند، تماس گرفت و از آنها درخواست کمک کرد. خانواده نسرین زمانی که به خانه مادربزرگ وی رسیدند و با ماجرای تلخ زندگی دخترشان روبه‌رو شدند، تصمیم گرفتند تا راز این سناریوی سیاه را نزد پلیس فاش کنند.
روز ٢٢ خرداد نسرین همراه خانواده‌اش پای در کلانتری آبادان گذاشت و زمانی که در برابر مامور پلیس قرار گرفت و با یادآوری صفحه سیاه زندگی‌اش شروع به گریه کرد و با صدایی لرزان ماجرا را بازگو کرد و گفت: «به خاطر بیماری مادربزرگم از ماهشهر به آبادان آمدم و در خانه مادر بزرگم در منطقه جمشیدآباد زندگی می‌کردم. همه چیز خوب بود تا این‌که شرایط مادربزرگم سخت‌تر شد و به بیمارستان منتقل شد. روز حادثه در خانه سرگرم درس‌خواندن بودم که نامزدم به دیدنم آمد و هنوز لحظاتی نگذشته بود که احساس کردیم کسی وارد حیاط شده است که به همین خاطر نامزدم به سمت در خانه رفت که ناگهان در برابر ٣ مرد چاقو به دست قرار گرفت. مردان خشن ابتدا نامزدم را هدف چند ضربه چاقو قرار دادند و ابتدا فکر می‌کردیم آنها قصد سرقت دارند اما یکی از آنها که مرد ٣۴ساله‌ای بود، به سمت من آمد و با تهدیدهایش متوجه نیت شوم او شدم. هرچه التماس کردم، بی‌فایده بود اما مرد جوان و دو همدست دیگرش مرا در برابر دیدگان نامزدم هدف نیت سیاهشان قرار دادند و در پایان وقتی که قصد فرار داشتند، طلا و وسایل با ارزش کوچک را همراه خودشان بردند.»
در این مرحله بازپرس پورعسگر از شعبه سوم دادگستری آبادان دستور داد تا تیمی از ماموران دایره جنایی پلیس آگاهی برای دستگیری عاملان این اقدام وحشیانه وارد عمل شوند. کارآگاهان در گام نخست تحقیقات تصویر آلبوم مجرمان سابقه‌دار را پیش‌روی دختر نوجوان قرار دادند و خیلی زود تصویر ٣ متهم که سابقه‌دار بودند، شناسایی شد. ماموران در این شاخه از تجسس‌ها پی بردند که مرد ٣۴ساله در همسایگی خانه مادربزرگ نسرین زندگی می‌کند و زمانی که برای دستگیری وی وارد عمل شدند، مشخص شد وی با اطلاع از تحت تعقیب‌بودن پا به فرار گذاشته است. ردیابی‌های پلیسی ادامه داشت تا این‌که ماموران یکی دیگر از متهمان پرونده که خواهرزاده متهم اصلی پرونده است را شناسایی کردند و مخفیگاه و محل رفت‌وآمدهای وی تحت نظر ماموران قرار گرفت.
دستگیری نخستین متهم
ماموران روز ٢٧ خردادماه با اقدامات فنی و تخصصی پی بردند که یکی از متهمان پرونده در خیابان اروسیه، بلوار ولایت سوار بر موتورسیکلتش درحال پرسه‌زنی است.
همین کافی بود تا تیم‌های ویژه برای دستگیری این جوان وارد عمل شوند و درحالی‌ که متهم به صورت نامحسوس تحت‌نظر قرار داشت، ماموران متوجه شدند که وی قصد کیف‌قاپی دارد که در این لحظه ماموران دست به کار شده و این جوان شرور را دستگیر کردند. مهدی ٢٣ساله در تحقیقات ابتدایی ماموران خود را بیگناه می‌دانست اما وقتی در برابر دختر جوان قرار گرفت، به ناچار لب به سخن باز کرد.
مهدی روز ٢٨ خردادماه برای افشای جزییات این پرونده پیش‌روی بازپرس پورعسگر قرار گرفت و گفت: «ما ۵ نفر بودیم. شب حادثه در خانه دایی‌ام درحال استراحت بودم که دایی ابوذر به سراغم آمد و در مورد دختر نوجوانی که در همسایگی آنها زندگی می‌کرد، صحبت کرد. دایی می‌گفت که دختر همسایه به خاطر بیماری مادربزرگش از ماهشهر به آبادان آمده و چند روزی است که مادربزرگش به بیمارستان رفته و در خانه تنهاست و گاهی اوقات پسر غریبه‌ای سوار بر پراید در جلوی خانه آنها توقف کرده و به خانه دختر نوجوان می‌رود. همسر و فرزند ابوذر خواب بودند و تا این‌که ساعت ۵ صبح تسلیم وسوسه‌های ابوذر شدم و تصمیم گرفتم همراه ۴ تن از دوستانمان به خانه دختر نوجوان برویم و او را در برابر چشمان پسر جوان مورد آزار و اذیت قرار دهیم.»
مهدی گفت: «همگی چاقو و قمه به دست بودیم و از بالای دیوار وارد خانه شدیم و ابتدا به سراغ پسر جوان رفتیم و او را به باد کتک گرفتیم، سپس به سراغ دختر نوجوان که جزوه‌های مدرسه‌اش در برابرش بود، رفتیم و در همین لحظه متوجه شدیم پسر جوان نامزد این دختر است. دیگر نمی‌توانستیم تصمیمی که گرفته بودیم را عملی نکنیم و در این لحظه درحالی‌ که نامزد دختر نوجوان هدف ضربات چاقو قرار گرفته بود و از ترس قدرت اعتراض نداشت و هر ۵نفر دختر نوجوان را به صورت جداگانه هدف آزار و اذیت قرار دادیم. پس از اجرای نقشه‌مان در زمان خارج‌شدن از خانه اقدام به سرقت وسایل با ارزش کرده و به سرعت پا به فرار گذاشتیم. پس از اجرای نقشه‌مان فکر می‌کردیم دختر نوجوان و نامزدش از ترس آبرویشان از این ماجرا حرفی نمی‌زنند و اقدام ما پنهان می‌ماند که چند روز بعد از دایی ابوذر شنیدم که تحت تعقیب هستیم و او که در همسایگی خانه دختر نوجوان بود، پا به فرار گذاشت.»
اظهارات نامزد دختر نوجوان
نامزد این دختر که در دادسرا حضور داشت، درباره روز حادثه به بازپرس گفت: «نسرین در خانه مادربزرگش تنها بود که برای دیدنش به خانه‌شان رفتم و پس از چند ساعت وقتی از خانه خارج شدم، فهمیدم که ریموت در خانه پدری‌ام در خانه نسرین جا مانده و زمانی که به خانه بازگشتم، درحال صحبت با همسرم بودم که ناگهان ٣ مرد وارد خانه شده و این صحنه تلخ را با زخمی‌کردن من رقم زدند.»
دستگیری دومین متهم
پس از افشاگری مهدی به اقدام سیاهشان تجسس‌های پلیسی برای دستگیری دیگر همدستان وی به دستور بازپرس پرونده کلید زده شد تا این‌که مخفیگاه محمد در منطقه ایستگاه ١٠ قدس آبادان ردزنی شد.
کارآگاهان سحرگاه ٣١ خردادماه برای دستگیری محمد وارد عمل شدند و این متهم که سرگرم مصرف موادمخدر بود، دستگیر شد.
این متهم ابتدا سعی داشت با داستانسرایی‌هایش خود را در ماجرای اقدام سیاه دوستانش بی‌گناه معرفی کند اما وقتی دید مهدی پرده از راز این ماجرا برداشته، لب به اعتراف گشود.
بنا به این گزارش، با دستور بازپرس پورعسگر تحقیقات فنی ماموران آبادان برای دستگیری دیگر متهمان این پرونده ادامه دارد.