51027_283

راهپیمایی اربعین چشم جنایتکاران تکفیری را کور کرد دست به انتقام بزدلانه زدند

پیام رهبر انقلاب اسلامی در پی حوادث دردناک شهادت زائران در عراق و تصادف قطار؛

راهپیمایی اربعین چشم جنایتکاران تکفیری را کور کرد دست به انتقام بزدلانه زدند/ قصور یا تقصیر و «بی‌تدبیری» دست‌اندرکاران خانواده‌هایی را در تصادف قطار داغدار کرد

حضرت آیت الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی در پی حوادث تلخ و دردناک شهادت دهها نفر از زائران حضرت سیدالشهداء علیه‌السلام در عراق و همچنین جان‌باختن و آسیب‌دیدگی جمعی از مسافران و زائران حضرت امام رضا علیه‌السلام، در پیامی ضمن طلب رحمت و مغفرت الهی برای درگذشتگان و دعا برای شفای آسیب‌دیدگان، تأکید کردند: مسئولان از این حوادث دردناک به آسانی عبور نکنند و دغدغه‌ی حلّ ریشه‌ئی این مصائب و امثال آن از مسائل مردم را در صدر اولویت‌های خود قرار دهند.
گروه سیاسی- رجانیوز: حضرت آیت الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی در پی حوادث تلخ و دردناک شهادت دهها نفر از زائران حضرت سیدالشهداء علیه‌السلام در عراق و همچنین جان‌باختن و آسیب‌دیدگی جمعی از مسافران و زائران حضرت امام رضا علیه‌السلام، در پیامی ضمن طلب رحمت و مغفرت الهی برای درگذشتگان و دعا برای شفای آسیب‌دیدگان، تأکید کردند: مسئولان از این حوادث دردناک به آسانی عبور نکنند و دغدغه‌ی حلّ ریشه‌ئی این مصائب و امثال آن از مسائل مردم را در صدر اولویت‌های خود قرار دهند.
متن پیام رهبر انقلاب اسلامی به این شرح است:
بسم الله الرّحمن الرّحیم
حادثه‌ی تلخ و اندوهبار شهادت دهها نفر از زوّار ایرانی و غیر ایرانی حضرت سیدالشهداء علیه‌السلام در عراق و نیز حادثه‌ی دردناک تصادف قطار که به جان‌باختن و آسیب‌دیدگی جمعی از مسافران و زوّار حضرت ابی‌الحسن‌الرضا علیه‌السلام انجامید، اینجانب را همچون دیگر هم‌میهنان و خانواده‌های عزادار، مصیبت‌زده کرد.
در حادثه‌ی اول، گروههای جنایتکار و شقاوت‌بار تکفیری که راه‌پیمائی عظیم اربعین و امنیت بی‌نظیر زائران حسینی، چشم آنان را کور و توطئه‌های خباثت‌آلود آنان را خنثی کرده است، به انتقام بزدلانه و فجیع دست زدند و بار دیگر چهره‌ی خبیث و مَنیّت پلید خود را به همه نشان دادند. از مناطق دیگر جهان همچون نیجریه و پاکستان و افغانستان نیز خبرهای تلخ و تکان‌دهنده از جنایات هم‌مسلکان آنها می‌رسد و خطر جریان تکفیری و دولت‌های حامی آنان را بار دیگر به همه‌ی مسلمانان و دلسوزان گوشزد می‌کند.
در حادثه‌ی دوم نیز قصور یا تقصیر و بی‌تدبیری دست‌اندرکاران خانواده‌هائی را داغدار کرد و موجب جان‌باختن و آسیب‌دیدگی جمعی از مردم عزیزمان شد.
اینجانب ضمن طلب رحمت و مغفرت الهی برای درگذشتگان و دعا برای شفای آسیب‌دیدگان و عرض تسلیت به خانواده‌های آنان، از مسئولان و دست‌اندرکاران در هر دو بخش داخلی و خارجی می‌خواهم که از این حوادث دردناک به آسانی عبور نکنند و دغدغه‌ی حلّ ریشه‌ئی این مصائب و امثال آن از مسائل مردم را در صدر اولویت‌های خود قرار دهند و اکنون نیز همه‌ی تلاش خود را برای علاج مصدومان و انتقال جان‌باختگان و کاستن از مصائب داغداران به کار برند.
سیّد علی خامنه‌ای
۶ آذر ۱۳۹۵

 

1881068_332

بررسی انتقاد اخیر رهبر معظم انقلاب در دیدار با فرماندهان نیروی دریایی ارتش

پرونده هایی که نیمه تمام مختومه شد، سوال هایی که باقی ماند/ «فیش های نجومی» گوشه ای از «ناتمام»های دولت

حالا شش ماه از روزی که اولین خبر ها از فساد گسترده برخی مدیران دولتی در برداشت های غیرقانونی از بیت المال می گذرد؛ با این وجود تمام اقداماتی که دولت یازدهم در این پرونده انجام داده است به چند بیانیه و دستور العمل بدون نتیجه و تعدادی استعفای اجباری خلاصه می شود. هر چند در روزهای نخستین دولتمردان دولت یازدهم تلاش کردند تا از اساس منکر چنین پدیده ای شوند و بعد از منتشر شدن اسناد آن دست به توجیه بزنند

گروه سیاسی-رجانیوز: «رها کن، فراموش می شود»، این سیاست دولت یازدهم درباره تخلفات گسترده مدیران دولتی در پرونده فیش های نجومی است. سیاستی که از اواسط اردیبهشت ماه سال جاری یعنی روزهایی که اولین اخبار از برداشت های نجومی دولتمردان تدبیر و امید از بیت المال منتشر شده بود، در دستور کار قرار گرفت. هرچند با گسترش موج انتشار فیش های حقوقی و افزایش مطالبات جامعه برای مقابله با این پدیده، «بیانیه درمانی» نیز مدت کوتاهی به سیاست های دولت اضافه شد و دوباره همانند بسیاری از اقدامات دولت یازدهم ناتمام ماند و رها شد تا شاید به مرور زمان از یاد ها برود. با این وجود اگرچه بعد از گذشت شش ماه دولت یازدهم پرونده مدیران نجومی را بدون رسیدگی قابل توجه‌ای مختومه کرده است، اما همچنان ترکش های این پرونده بر ذهنیت جامعه باقی مانده است؛ مساله ای که باعث شد تا مقام معظم رهبری در دیدار فرماندهان و مسئولان نیروی دریایی ارتش بار دیگر به آن اشاره کنند.

به گزارش رجانیوز رهبر انقلاب ظهر یکشنبه در دیدار فرماندهان و مسئولان نیروی دریایی ارتش با تاکید بر لزوم پیگیری برنامه‌ها و کارها تا حصول نتیجه و به سرانجام رساندن آنها خاطرنشان کردند: «ناتمام ماندن کارها، سؤال و اشکال ایجاد می‌کند و متأسفانه اکنون این وضعیت در بعضی از بخشهای مختلف کشور دیده می‌شود که از جمله این مسائل موضوع حقوقهای نجومی است و این موضوع از مسائل مهمی است که نتیجه رسیدگی به آن برای مردم روشن نشد و سؤالات در ذهن مردم باقی ماند».

*روحانی:مدیران متخلف عزل شوند و گزارش اقدامات قاطع به اینجانب ارایه شود

حالا شش ماه از روزی که اولین خبر ها از فساد گسترده برخی مدیران دولتی در برداشت های غیرقانونی از بیت المال می گذرد؛ با این وجود تمام اقداماتی که دولت یازدهم در این پرونده انجام داده است به چند بیانیه و دستور العمل بدون نتیجه و تعدادی استعفای اجباری خلاصه می شود. هر چند در روزهای نخستین دولتمردان دولت یازدهم تلاش کردند تا از اساس منکر چنین پدیده ای شوند و بعد از منتشر شدن اسناد آن دست به توجیه بزنند، اما با گسترش موج اعتراضی در جامعه  کار برای بیان چنین جملاتی سخت شد. اعتراضاتی که حداقل به ظاهر صدای خود روحانی را هم درآورد و موجب شد او طی دستوری خطاب به اسحاق جهانگیری معاون اول ریاست جمهوری بنویسد:

 «پیرو دستور قبلی در مورد بررسی حقوق و پاداش‌های پرداختی به مدیران در دستگاه‌های اجرایی، اینک گزارش‌های واصله نشان می‌دهد که مواردی از پرداخت‌های غیرمتعارف و ارقامی تحت عنوان پاداش و وام وجود داشته است که اگر چه ممکن است با مقررات به‌جا مانده از دوره‌های قبل توجیه‌پذیر باشد‌، ولی با موازین عدالت و تعهد در قبال بیت‌المال و منشور اخلاقی دولت ناسازگار و غیرقابل قبول است و حتی در برخی موارد مصداق سوء استفاده از اعتماد دولت به شمار می‌رود. مقتضی است در اسرع وقت همه موارد تخلف و سوء استفاده شناسایی گردد، وجوهی که به ناحق پرداخت شده به بیت‌المال مسترد شود و مدیران متخلف عزل شوند و گزارش اقدامات قاطع به اینجانب ارایه شود».

همچنین روحانی نیز در ضیافت افطار با وزرا ، استانداران و رؤسای سازمان‌ها گفت‌:

«لیست بزرگ حقوق‌های پرداختی به مدیران ارشد را که آقای جهانگیری تهیه کرده است بررسی کردم؛ اکثر مدیران ما در مسیر درست حرکت کرده‌اند اما موارد غیرقابل قبولی هم وجود دارد که حتماً با آنها برخورد می‌کنیم».

*,جهانگیری:پول های اضافی باید به خزانه بازگردد و افرادی که این کار را کردند برکنار خواهند شد

از سوی دیگر اسحاق جهانگیری معاون اول رییس جمهور در مراسم افطاری اعضای هیات دولت با اشاره به موضوع پرداخت های بالای حقوق به برخی از مدیران گفته بود:

«دولت به هیچ وجه نسبت به این موضوع کوتاه نخواهد آمد و در این راستا از دیوان محاسبات، سازمان بازرسی و دستگاه‌های اجرایی میزان دریافتی مدیران ارشد را برای بررسی خواسته‌ایم».

جهانگیری با تاکید بر اینکه دولت با تمام پرداخت های خارج از عرف برخورد جدی خواهد کرد، عنوان کرده بود: «پول های اضافی باید به خزانه بازگردد و افرادی که این کار را کردند برکنار خواهند شد».

به دنبال این سخنان انتظار این بود که با مشخص شدن لیست مدیران ویژه خوار برخورد قاطع با این مدیران آغاز شود ولی گذر زمان نشان داد که به جز چند مدیر با بقیه برخوردی صورت نگرفته و تلاش‌ها در این راستا است که ظاهرا ماجرای فیش‌های نجومی مشمول گذر زمان شده و از یادها محو شود‌! در عمل نیز مدیران متخلف از جانب دولت عزل نشدند و خود استعفا کردند؛ از سوی دیگر مسئولان دولتی مدیران متخلف را “ذخیره نظام” خواندند و پس از گذشت ماه‌ها نهایتا گفتند مدیران نجومی بگیر هیچ تخلفی نکرده‌اند.

*نوبخت:هیچ فردی بابت دریافت حقوق‌های نامتعارف به قوه قضاییه معرفی نشد

محمد باقر نوبخت در اوایل شهریور ماه نیز طی سخنانی با اشاره به برخی اعداد و ارقام مبنی بر اینکه ۱۰۰۰ نفر شناسایی شدند که حقوق غیرمتعارف دریافت می‌کرده‌اند، گفت: «این تعداد کاملا غلط است چرا که ۱۰۰۰ نفر مورد بررسی قرار گرفتند که از این تعداد فقط ۳ درصد حقوق نامتعارف داشتند نه اینکه تمامی آن‌ها حقوق‌های خارج از عرف دریافت کنند. هیچ کسی در این‌باره به قوه قضاییه نرفت چرا که حقوق‌ها غیرمتعارف بود اما غیرقانونی نبود».

البته در شرایطی نوبخت معتقد بود که تنها ۳۰ مدیر مرتکب تخلف شده اند که پیش از این رئیس جمهور در سفر استانی خود به کرمانشاه در جمع مردم اعلام کرده بود: «۸ میلیون حقوق بگیر اعم از بازنشسته و شاغل در کشور وجود دارند که تنها حدود ۱۰۰، ۲۰۰ و یا ۳۰۰ نفر از آنان تخلف کرده اند و بقیه مدیران پاک و زحمتکش هستند؛ بنابراین نباید تخلف چند صد نفر را تعمیم دهیم».

با این حال با این سخنان محمد باقر نوبخت می شد فهمید که دولت پرونده حقوق های نجومی را مختومه کرده است و دیگر قرار نیست اتفاق خاصی روی دهد. همین مساله باعث شد تا مقام معظم رهبری در همان زمان لزوم پاسخ گویی به افکار عمومی در این باره و برخورد با متخلفان را یاد آوری نمودند. ایشان در آخرین دیدار اعضای هیئت دولت در ۳ شهریور عنوان کردند: «نباید از موضوع حقوق‌های نجومی به آسانی عبور کرد». ایشان از حقوق‌های نجومی به عنوان «جنگ با ارزشها» یاد کردند و خواستار برخورد قاطع در این زمینه شدند. ایشان در دیدار با هیئت دولت به صراحت فرمودند:« این موضوع نباید شامل مرور زمان شود بلکه باید حتما به صورت جدی پیگیری و نتیجه‌ی آن به اطلاع مردم رسانده شود».

اما حالا ماه هاست که از باز شدن پرونده فیش های نجومی در افکار عمومی گذشته است. شش ماهی که به جز استعفا اجباری چند مدیر آنهم به اجبار بالاگرفتن مطالبات عمومی خبر چشم گیر دیگری مشاهده نشد. چند ماهی است که اگرچه در ظاهر فیش های نجومی در میان خیل انبوه اخبار این روزهای کشور به کنار رفته است و دیگر ارزش خبری خود را از دست داده است اما بلاشک این مساله در گوشه ای از افکار عمومی باقی مانده است. پدیده ای که نه تنها از میزان اعتماد جامعه به دولت یازدهم کاسته است، بلکه اثرات خود را بر ایمان جامعه نسبت به عدالت جمهوری اسلامی نیز برجای خواهد گذاشت. اگرچه در تصور دولت یادزهم سکوت در برابر این پدیده باعث خواهد شد که از یادها کم رنگ شود و بتواند به ادامه مسیر خود بپردازد اما نباید فراموش کند که این کار بیش از انتشار خبر فیش های نجومی به حیثیت دولت لطمه وارد کرده است. چرا که اگر دولت یازدهم با عزمی جدی در برابر متخلفان و خائنان به آرمان های انقلاب برخورد می کرد می توانست در ادامه مسیر نیز با گردنی افراشته همچنان خود را پرچمدار مبارزه با مفاسد و مفسدین معرفی کند.  می توانست با صدایی رسا اعلام کند که اگرچه در گوشه ای از دولت تدبیر و امید فسادی روی داده است و این از ضعف نظارتی دولت بوده است اما شعارهای دولت درخصوص شفافیت و فساد ستیزی تنها شعار انتخاباتی نبوده و عقیده تمامی اعضای دولت است. اما چنین عملکردی که از دولت در این پرونده مشاهده شد راه را بر دولت یازدهم سخت تر از قبل خواهد کرد. این عملکرد دولت یازدهم در افکار عمومی چنین تفسیر خواهد شد که شعار های فساد ستیزی دولت تنها برای قبل از انتخابات و صرفا برای رای جمع کردن بوده است. زمان چندانی برای دولت یازدهم باقی نمانده است. باید دید که با وجود تاکیدات مکرر مقام معظم رهبری که برای کمک به دولت برای عبور از این بحران است در چند ماه باقی مانده از عمر دولت یازدهم اقدام عملی از سوی ذولت یازدهم صورت خواهد گرفت یا قرار است رویه ای این چند ماه نیز در روزهای پایانی پی گرفته شود.

نباید فراموش کرد که امیرالمونین در خصوص بیت المال مسلمین فرمود: «به خدا قسم، اگر بیت المال مسلمانان را کابین زنان خویش هم کرده باشند، آن را باز خواهم گرداند. »؛ حال باید دید که دولت روحانی هم این اهتمام را به حفظ بیت المال و بازپس گیری این اموال حرام به کار خواهد بست!؟

139408051946334956399254

نقدی بر “محافظه‌کاری عدالت‌‌گرایانه”

محافظه‌کاران عدالت‌خواهی را به مبارزه با فساد تقلیل داده‌اند و از مبارزه با تبعیض در آن هیچ خبری نیست/باید با این تقلیل در معنای عدالت‌خواهی مقابله کنیم

عدالت‌خواهی‌ راه انقلابی‌گری است اما آیا هر عدالت‌خواهی‌ای انقلاب‌گری است؟ آیا محافظه‌کاری به مثابه قتلگاه انقلاب نمی‌تواند مولد یک مدل عدالت‌خواهی باشد؟ آیا محافظه کاری نمی‌تواند موجد مدلی از عدالت‌خواهی باشد که نویسنده‌ی تجدیدنظرطلب بدان «امید» داشته باشد و روزنامه‌نویس حزب کارگزارن سازندگی «افسوس» نبودنش را بخورد؟

مجتبی نامخواه- رجانیوز: اقدام تشکلی غیردولتی، موسوم به «شبکه مردم نهاد دیده بان شفافیت و عدالت» در ورود به پرونده واگذاری املاک در شهرداری تهران، از آن‌جا که واجد وجوهی از بداعت است، می‌تواند در فرامتن خود، حامل فرصتی برای تأمل پیرامون چیستی کنش عدالت‌خواهانه باشد.

تأمل در باره پرسش‌هایی از قبیل این‌که: «هر چند عدالت‌خواهی بی‌شک مسیر انقلابی‌گری است اما آیا هر گونه عدالت‌خواهی‌، انقلابی‌گری است؟» تأمل در این باره که «آیا محافظه‌کاری به مثابه «قتلگاه انقلاب»[۱] نمی‌تواند موجِد و مولّد گونه‌ی خاص از عدالتخواهی باشد؟».

اگر محافظه‌کاری را دلبستگی به وضع موجود و تلاش برای حفظ آن و یا به تعبیری ثبات‌گرایی در برابر تغییرگرایی بدانیم[۲]، بازتولید عدالت‌خواهی درون مرزهای وضع موجود و یا به عبارتی تحدید تغییرگرایی به مرزهای ثبات‌گرایی، یک کنش محافظه‌کارانه است که ظاهری انقلاب‌گرایانه یافته است: یک محافظه‌کار می‌تواند عدالت‌خواه باشد اما عدالت‌خواهی/تغییرگرایی را تا جایی قبول دارد که با ثبات‌گرایی تعارض نداشته باشد بنابراین عدالت‌خواهی در عین حالی که یک کنش انقلابی به شمار می‌رود می‌تواند یک رفتار محافظه‌کارانه نیز باشد.

به عنوان نمونه در مورد واگذاری املاک در شهرداری تهران، گزارشی که  یک تشکل غیردولتی پس از بررسی‌های قوه قضاییه منتشر کرد، اگر چه می‌تواند کاری در راستای مبارزه با فساد به حساب ‌آید اما نتایج این کار تفاوت چندانی با کارکردهای ساختاری و نتایج گزارش‌های رسمی قوه‌ی قضاییه نداشته و ندارد. در کنار این حساسیت و گزارش در برابر فساد اما این پرسش مطرح است که بخش دیگری از کنش عدالت‌خواهانه که شامل مبارزه با تبعیض می‌شود چه جایگاهی در کنش‌های عدالت‌خواهانه دارد؟ این فراموشی تبعیض را می‌توان نشانه‌ای از سیطره‌ی محافظه‌کاری‌ بر عدالت‌خواهی‌ به شمار آورد.

اما چرا تبعیض‌ستیزی در میان محافظه‌کارانِ متوجه عدالت، هیچ هواداری ندارد؟ پاسخ روشن است: زیرا مبارزه با تبعیض مستلزم تفوق ثبات بر تغییر یا عدالت بر امنیت است. فساد تخلف از نظم و ثبات مستقر در «برداشت‌ها» از بیت‌المال است. تبعیض اما عبارت است از تفاوت در «دریافت‌ها» با وجود نقش‌های یکسان و مشابه. فساد به منزله‌ی نقض نظم و ثبات موجود است و مبارزه با آن کمکی است به بازتولید ثبات موجود و «اکتفا به آن‌چه داریم»[۳] . مبارزه با تبعیض اما مستلزم تغییر در ثبات موجود است و ما می‌بینیم که به دلیل پوششی از محافظه‌کاری هیچ‌گاه سراغی از این سطح از عدالت‌خواهی گرفته نمی‌شود.

مبارزه با فساد‌های بیّن و آشکار از جمله مواردِ کنش‌عدالت‌خواهانه است که با ثبات ساختاری موجود هیچ تعارضی ندارد. مبارزه با فساد یکی از کارکردهای سیستم است که ممکن است به دلایلی درست انجام نشود. یک سطح عدالت‌خواهی البته جبران کژکارکردهاست اما اگر تمامی کنش‌های عدالت‌خواهانه به مبارزه با فساد محدود شود، در این صورت این عدالت‌خواهی عین دامن زدن به محافظه‌کاری است.

عدالت‌خواهی محافظه‌کارانه تقریباً فقط با نقض قضایی عدالت مشکل دارد چون عدالت مورد نظر محافظه‌کاران در عمل یک عدالت صرفا حقوقی است و نه یک عدالت اجتماعی. عدالت مورد نظرشان عدالتی است حداقلی که مرزهایش را قانون مدنی و دیگر قوانین و مصوبات مشخص می‌کند. هر چند این قانون با روح عدالت اجتماعی ناسازگار باشد و پرداخت‌های نابرابر و نجومی را باعث شود.

چگونه است که از نظر متفکرین اصیل انقلاب اسلامی همچون شهید مطهری، این که حقوق یک مدیرکل حتی کمتر از هفت برابر یک کارگرِ رفتگر باشد «ظلم» است[۴]؛ اما ما می‌بینیم مجلس هفتم با ژنرال‌های مدعیِ عدالت‌خواهی، قانونی را در زمینه‌ی مدیریت خدمات کشوری‌ تصویب می‌کند که تا نابرابری هفت برابری حقوق در میان کارمندان را به رسمیت می‌شناسد؟ نابرابری‌ای که در مقایسه‌ی کارمندان/مدیران بیشتر از هفت برابر می‌شود و با احتساب دریافتی‌ها از این هم بیشتر و نجومی می‌شود. چرا چنین اتفاقی روی می‌دهد؟ چون در قاموس عدالت‌خواهیِ  محافظه‌کارانه، تبعیض خیلی هم بد نیست!  که اگر بد بود لابد یک و فقط یک مورد کار جدی در زمینه مبارزه با تبعیض هم در کارنامه‌شان وجود می‌داشت (البته تبعیضِ ماقبل فساد که هنوز به سر حد فساد نرسیده است). چگونه است همین الان «طرح ساماندهی دریافتی مقامات و مدیران کشور و لزوم استرداد دریافتی‌های مازاد» که پس از قانون خدمات کشوری، نابرابری‌های دریافتی دیگری را تجویز قانونی می‌کند، مطرح می‌شود ولی مورد اعتراض هیچ دیده‌بانی واقع نمی‌شود؟ پاسخ روشن است چون عدالت‌خواهی را به مبارزه با فساد تقلیل داده‌اند و از مبارزه با تبعیض در آن هیچ خبری نیست؟

شکل دهی به هویت عدالت‌خواهی در دوران جدید متضمن ابراز غیریت فکری با این سطوح از محافظه‌کاری است. باید اقرار کنیم که ما هم به خاطر حسن ظن به محافظه‌کاران و به تیع محافظه‌کاری، در نسیان مبارزه با تبعیض و البته نسیان مبارزه با فقر مقصریم. ما هم در عدالت‌خواهی‌هامان متهمیم. این اتهام بر خلاف آن‌چه ثبات‌گرایان محافظه‌کار و بی‌حوصله می‌گویند به این خاطر نیست که ورطه‌ی «آنارشیسم» درافتاده‌ایم. بلکه به عکس به این دلیل است که با تقلیل های محافظه‌کارانه در معنای عدالت همراهی نشان داده‌ایم و در عدالت‌خواهی‌هامان به خواستنِ معنایی محافظه‌کارانه از عدالت اکتفا کرده‌ایم. به این دلیل است که مبارزه با تبعیض را چنان فراموش کرده‌ایم که آن‌چه قبل از انقلاب از سوی تئوریسین‌هایش «کار ظالمانه» خوانده می‌شد، امروز به نام عدالت‌ تصویب می‌شود و با آن مشکلی نداریم[۵] و البته دیده‌بانی هم متذکر آن نمی‌شود.

باید با این تقلیل محافظه‌کارانه در معنای عدالت‌خواهی که آن را به صرفِ مبارزه با فساد فروکاسته‌ مقابله کنیم. این مقابله البته یک مقابله‌ی معرفتی با این تفکر و یک بازسازی فکری است، نه لزوما یک مقابله‌ی سیاسی با شخصیت‌های متنفذ این جریان و رسانه‌های متعدد و کم‌ حوصله‌شان.

 باید نیروی اجتماعی معطوف به انقلاب اسلامی(حزب‌الله) را از زیر یوغ سیاسی و بوق تبلیغاتی احزاب و قبیله‌های سیاسی آزاد کنیم و به تعریف اصیل رهبری از عدالت‌خواهی که عبارت است از «مبارزه با فقر و فساد و تبعیض» بازگردیم. باید سویه‌های دیگر امر عدالت‌خواهی را کشف کرده و کنش عدالت‌خواهانه را از این وضعیت بسیط و ناکارآمد خارج ساخته و بسط دهیم. عدالت مورد نظر انقلاب اسلامی فراتر از عدالت‌ حقوقی، یک عدالت اجتماعی است فراتر از فساد با تبعیض و فقر هم «مبارزه» می‌کند. این که به عنوان قله‌ی کار مردمی و عدالت‌خواهانه و یک «اتفاق تاریخی»! فقط گزارش‌های مراجع رسمی قضایی در مورد یک پرونده را تکرار کنیم؛ شاید در جای خود خوب باشد اما تقلیل خواست عدالت‌ به این سطح از بروزهای اجتماعی یک محافظه‌کاری آشکار است.

پیش از این به برخی مشابهت‌های این سطح و گونه از محافظه‌کاری با محافظه‌کاران در برابر نظم جهانی(به عنوان نمونه کارگزاران سازندگی) اشاره‌هایی شده بود.[۶] یکی دیگر از مشابهت‌های این دو جریان در قرابت تعریف‌هایی است که از مقوله‌ی عدالت دارند. عدالت مورد نظر جریان موسوم به کارگزاران هم یک عدالت حداقلی، فردی و حقوقی است. از نظر آن‌ها هم عدالت حقوقی بر عدالت اجتماعی تفوق دارد.[۷] البته مراد این نیست که این سطح از محافظه‌کاری، همان کارگزارانی‌بودن است. روشن است که تفاوت‌هایی جدی وجود دارد. جریان‌های فکری-رسانه‌ای نزدیک به کارگزاران سازندگی در سطح عملی و حتی متأثر نئوکاپیتالیست‌هایی همچون فون هایک در ساحت نظری نیز عدالت‌اجتماعی را نفی کرده و آن را «سراب» می‌دانند. محافظه‌کاران عدالت‌خواه اما هیچ گاه اصل عدالت اجتماعی را نفی نمی‌کنند. فقط آن را دنبال نمی‌کنند، آن‌ را ضریب نمی‌دهند و با تصویب قوانینی که به صراحت آن را نقض می‌کند هم مشکل چندانی ندارد. [۸] چرا که «ثبات» و «امنیت» را بر «تغییر» و «عدالت» تفوق می‌دهند. این یک تفاوت قابل توجه است اگر چه شباهت‌شان نیز قابل توجه است.  شاید همین شباهت‌هاست که روزنامه‌نگار عضو حزب کارگزاران را به این نتیجه می‌رساند که «طرحی از زندگی»، نماد عدالت‌خواهیِ محافظه‌کارانه را روایت کند[۹] و یا برخی تجدیدنظرطلبان را به این نتیجه ‌می‌رساند که دعای خیرشان را بدرقه راه این گونه فسادستیزی کنند و برای‌شان بنویسند: «توفیق رفیق راهتان در زمینه مبارزه با فساد».[۱۰] این «روایت»‌ و «دعا» از این روی نیست که مدافعان رسانه‌ای و سیاسیِ اشرافیت، دوستدار مبارزه با فساد یا «عابد و زاهد و عدالتخواها» شده‌اند. بلکه از این باب است که نشانه‌ و راهنمایی باشد برای کسانی که در پی عدالت‌خواهی غیرسیاسی و غیر حزبی هستند: نشانه‌ی این که این عدالت‌خواهی همان محافظه‌کاری است و حاصل چندانی ندارد.

دست آخر لازم است اشاره شود به مواجهه‌ی خنده‌دار برخی رسانه‌ها با این گزارش و دیده‌بانی. مواجهه‌ای که خود نشانه‌ی دیگری بود از ناکارآمدی این سطح و گونه از عدالت‌خواهی: از این گزارش بخش‌های که به سود کلوپ‌شان بود را ضریب داده و منتشر کرده بودند و بخش‌هایی که به تخلف مسلم در ماجرای پرونده واگذاری املاک اشاره داشت را مسکوت گذاشته بودند! احتمالا هنگام بستن روزنامه، پیش خود فکر می‌کردند چقدر هم خوب در حال مهندسی افکار عمومی هستیم!  لابد فکر می کرده‌اند الآن دهه‌ی شصت است و مخاطب‌هاشان به جز از طریق این روزنامه، هیچ دسترسی دیگری به روایت کامل این گزارش ندارند! البته شاید برای آن‌ها بهتر می‌بود به جای به گذران اوقات در اتاق‌های جنگ روانی، سری هم به شورای تیتر روزنامه‌شان می‌زدند تا دست کم تیترِ یک آن روزشان غلط املایی‌ نداشته باشد! به گمانم این خط و خبط‌های رسانه‌ای هم همچون «روایت‌گران» و «دعاگویان» سابق‌الذکر پیامی داشته‌اند: آن‌ها هم درصدد مخابره‌ی این پیام و نشانه بودند که عدالت‌خواهیِ محافظه‌کارانه به جز دچار بودن به محافظه‌کاری، ناکارآمدی و تقلیل مفهوم عدالت، ظرفیت به سزایی نیز دارد برای تبدیل شدن به ضد خود.

باید چاره دیگری اندیشید. باید فارغ از مناسبات قدرت و اهالی آن، ابعاد و استلزامات و مفاهیم مرتبط در اندیشه اجتماعی امام خمینی(جنگ فقر و غنا) و رهبر انقلاب (مبارزه با فقر و فساد و تبعیض) را مورد بازخوانی و بازاندیشی قرار داد. این سقف کوتاه و چوبِ فلک افکارِ محافظه‌کارنه است که انسان‌های انقلاب اسلامی (حزب‌الله) را در مسیر انقلابی‌گری و عدالت‌خواهی این چنین مفلوک کرده و دامن نظام جمهوری اسلامی را این چنین به لکه‌های فساد ملکوک ساخته‌ است: «فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو دراندازیم».

 


 [۱] رهبر انقلاب در تعریف محافظه‌کاری در ساحت انقلاب اسلامی آن را قتلگاه انقلاب می‌دانند: « محافظه‌ کاری‌، اکتفا به‌ داشته‌ها و دانسته‌های‌ فعلی‌ و نداشتن‌ بلند پروازی‌ در زمینه‌های‌ مختلف‌، قتلگاه‌ انقلاب‌ است‌«. ۹/۱۲/۱۳۷۹

.[۲] برای توضیح بیشتر ن.ک به: به یادداشت «آنارشیم و ثبات: محافظه‌کاران و عدالت‌خواهان» قابل دسترسی در http://tabagheh3.ir/1395/08/06/ .

[۳] اکتفا به نقاط مثبت وضع موجود یا داشته‌ها در تعریف رهبر انقلاب از محافظه کاری یکی از دو رکن است.

[۴] شهید مطهری درباره نظام اقتصادی معتقد است:

«کارگر یک رکن اساسی اجتماع است، همه به کار او محتاجند. کارگر فقط حامی و محافظ حقوق ندارد والاّ باید عالی ترین حقوق به او تعلق داشته باشد. اینکه در یک اجتماع، یک مدیرکل بی مصرف ماهی دوهزار، سه هزار تومان حقوق می گیرد ولی یک کارگر روزی ده تومان، که اگر همه روزه بگیرد ماهی سیصدتومان می شود، یک کار ظالمانه است. هیچ دلیلی ندارد که حقوق رفتگر نباید از سیصدتومان مثلاً بالاتر باشد و حقوق یک وزیر نباید از سه هزار تومان کمتر باشد. درست است که [کارهایی نظیر کار یک وزیر] برای نبوغ و ابتکار و سطح عالی کار و کار فکری و مغزی ارزش بیشتری دارد ولی امتیاز آن کارها به افتخاری است که نصیب صاحب آنها می گردد؛ و برای رفتگر خود رفتگری نوعی مجازات است و نباید حقوق و مزد اینها را کمتر فرض کرد.» (نظری به نظام اقتصادی اسلام؛ صص۱۳۹-۱۴۰). برای توضیح بیشتر ن.ک به: یادداشت «ما و مسئله تبعیض قانونی» قابل دسترسی در  http://tabagheh3.ir/1395/08/18

[۵] . البته ما مبارزه با فقر را هم فراموش کرده‌ایم که بحث پیرامون آن مجال دیگری می‌طلبد. فقط تذکر این کته لازم است که مبارزه با فقر هم «مبارزه» است و نه صرف کمک به فقیر. مبارزه با فقر مبارزه با تکاثر است.

[۶]  ن.ک به: در یادداشت «آنارشیم و ثبات: محافظه‌کاران و عدالت‌خواهان».

[۷] ن.ک به مانیفست حزب کارگزاران؛ منتشر شده در بهمن ۹۵٫ این مانیفست عدالت اجتماعی و برابری را با هدف تحقیر و چپ گرایانه دانستن، به مساوات اقتصادی تقلیل می‌دهد و از این بحث می‌کند که «عدالت حقوقی برتر از مساوات اقتصادی است». مجله صدا، ش ۷۳٫

[۸] اگر چه در اساس‌نامه «شبکه مردم نهاد دیده بان شفافیت و عدالت» فقط  در یک مورد به مبارزه با «وضع قوانین تبعیض آمیز به نفع سیاستمداران قدرتمند و طبقات مورد لطف دولت» اشاره شده است( بند ۱۸ ماده ۹)؛ اما به عنوان نمونه نحوه‌ی بازنمایی طرح «طرح ساماندهی دریافتی مقامات و مدیران کشور و لزوم بازگرداندن دریافتی‌های مازاد» در وب‌سایت رسمی این مجموعه با تیتر «متن کامل طرح قانون شفاف‌سازی حقوق و مزایای مسئولان» (قابل دسترسی در http://daad.ir/?p=10012 ) نشان می‌دهد گویا از نظر این تشکل پرداخت‌ ۱۴ و ۲۱ برابری به مدیران دولتی و اقتصادی مصداق مفهوم تبعیض و یا حتی مصداق تعریف تبعیض موجود بند مذکور در اساس‌نامه‌ی تشکل مذکور نیست! این در حالی است در این اساس‌نامه نزدیک به بیست بار به مقوله‌ی فساد و مبارزه با آن اشاره شده است و البته هیچ اشاره‌ای به مقوله‌ی فقر و مبازره با آن نیز وجود ندارد.

[۹] محمد قوچانی، «روایت طرحی از زندگی فکری احمد توکلی» با عنوان «فروغی خوانی در زندان»، مهرنامه، مرداد ۱۳۹۵، ش ۴۸٫

[۱۰] نامه‌ی سعید حجاریان به احمد توکلی منتشر شده در آبان‌ ۱۳۹۴٫ نکته‌ای که بیش از متن این نامه قابل توجه است در «فرامتن» و موقعیت انتشار آن نهفته است. موضوع متن نامه اگر چه یک ماجرای قدیمی است اما انتشار آن چندماه قبل از انتخابات مجلس شاید این احتمال را به ذهن متبادر بسازد که هدف کمک رساندن به مخاطب آن در انتخابات پیش رو باشد. نگارنده‌‌ی نامه اما این احتمال را قطعیت می‌بخشد؛ وقتی به صراحت ابراز «امیدواری» می‌کند که این نامه یک «مستمسک» برای «حمله» به مخاطب نامه را منتفی کرده باشد!

«امید»ِ پیش از انتخابات حجاریان، وقتی سؤال برانگیزتر می‌گردد که به «افسوسِ» پس از انتخابات عضو حزب‌کارگزاران سازندگی ضمیمه شود: «مجلس نهم تمام شد و احمد توکلی کرسی‌اش در پارلمان خالی است. کرسی خالی یک خالی یک پارلمانتاریست حرفه‌ای» (محمد قوچانی، مهرنامه،ش ۴۸). «روایت‌گر طرحی از زندگی فکری احمد توکلی» در باره‌ی ‌خالی بودن کرسی احمد توکلی ریشه‌یابی‌هایی نیز دارد: «انحصارطلبی و تندروی برخی اصولگرایان» و «ضعف‌های ساختاری و اداری قانون انتخابات پارلمان».

اکنون می‌توانیم فارغ از این امید و این افسوس و این تحلیل، به پرسش آغاز یادداشت باز گردیم: عدالت‌خواهی‌ راه انقلابی‌گری است اما آیا هر عدالت‌خواهی‌ای انقلاب‌گری است؟ آیا محافظه‌کاری به مثابه قتلگاه انقلاب نمی‌تواند مولد یک مدل عدالت‌خواهی باشد؟ آیا محافظه کاری نمی‌تواند موجد مدلی از عدالت‌خواهی باشد که نویسنده‌ی تجدیدنظرطلب بدان «امید» داشته باشد و روزنامه‌نویس حزب کارگزارن سازندگی «افسوس» نبودنش را بخورد؟

به علاوه روشن است که اقتضای این سطح از محافظه‌کاری این بوده و خواهد بود که عدالت‌خواهی در مسیر انقلابی‌گری آنارشیسم و تندروی خوانده شود.

خدا

گام به گام

ازآنجایی که ناآرامی یکی از دردهای بزرگ بشری است و آرامش چیزی است که همه انسانها ، تمنای آن را دارند و این فصل مشترکی بین آنهاست . پس اگر آرامش طلب آدمی است چرا انسان در جوامع امروزی با نا آرامی و درد و رنج در دریایی هولناک از سردرگمی به سر می برد. تا درک و فهم و نگرش حقیقی از مفهوم اصلی واژه آرامش را نداشته باشیم مسیر رسیدن به آن را خطا ، طی خواهیم کرد . همانطور که شاهد آن هستیم بطور کلی ۱۵۴ میلیون نفر در جهان دچار اختلال افسردگی هستند و با توجه به پیش بینی که در سال ۲۰۰۰ شده است اعلام گردیده که اختلال افسردگی تا سال ۲۰۲۰ از رتبه ۴ به رتبه ۲ خواهد رسید..

بشر که طلب و تمنای آرامش را دارد چون ذهن آنها متاثر از مفهوم اشتباهی از آرامش است ، آشوب زده و نا آرام است و تا زمانی که ذهن ما ، از منبع آرامش حقیقی تاثیر نگیرد نباید توقع آرامش را داشته باشیم.

همه چیز به ذهن انسان بر می گردد . حال خوب ، مربوط به سیگنالهای ذهن ماست . وقتی دریافت ها ، باورها ، تفکرات ذهن ، پیام آرامش بخش داشته باشد ما صاحب آرامش خواهیم شد والا خیر!……

بشر با پیشرفت مدرنیته و با سبک زندگیهای بسیار لوکس و …. در کنار این شتابان یک گوهر بزرگ را به نام آرامش از دست داده است و به طبع حال انسان در حال بدتر شدن است .

در یکی از سایتهای بسیار معتبر انگلستان به نام (NHS) مرکز ملی امید بهداشت و سلامت جامعه بریتانیا آمار فوق العاده شگفت آوری را اعلام کرد(با مطالعات ۲۹ کشور اروپایی) داروهای افسردگی ۵۰۰ درصد افزایش یافته است و اگر روال زندگی انسان به همین سبک ادامه یابد آمار خطرناک خواهد شد !! مگر غیر از این است که فهم و درک واژه آرامش که به ذهن     داده ایم اشتباه است . ذهن با تمنای مکرر یک خواسته را فریاد می زند اما بدنبال آدرس غلط می رود و این می شود که ما شاهد چیزی جز ناآرامی و آشوب زندگی نخواهیم بود . در محافل آکادمیک ما تصویری از خوشبختی به انسانیت ارائه می دهد که معادل این است : هر چه فکر نکنید آرامتر هستید ! (تعریفی بس اشتباه است که آرامش و خوشبختی را در پرداختن به آسایش جسم و بی خیالی می داند!) تمامی رسانه ها ما را فرا می خواند که چگونه شاد و خوش باشیم تا مرگ فرا رسد گویا برای خوشبختی به هیچ چیز نیازی نیست جز نفهمیدن ! صرفا” به جسم بپردازیم و با روح مان کاری نیست . در تبلیغات و رسانه های غربی دعوت به شعور و فهم جایگاهی ندارد و ذهن انسان که متاثر از این دریافت ها است آیا آشوب و نا آرامی نخواهد داشت؟ چگونه می تواند آرام بگیرد؟ امروز ما شاهد تبلیغات گسترده ای هستیم که چگونه شکم را کوچک کنیم – و قد را بلند کنیم – و یا چه عمل زیبایی شما را زیباتر خواهد کرد و …….. هستیم و همه اینها انسان را تشویق می کند که فقط به جسم و ظاهر خود بپردازد جای دیگر تعلیم داده میشود لازمه شاد بودن و خوشبختی ، بی خیالی است و تمامی دردهای انسانی فهمیدن است و بس. پس برای رهایی از درد و رنج نه تفکر و نه تعقل بلکه فقط نفهمیدن راز شادمانی است .!! پس مسیر شفای درد و رنج و حرمان و ناآرامی های ما کجاست؟ معنای حقیقی آرامش چیست؟

476988_747

مجلس نمایندگان آمریکا طرح «تمدید قانون تحریم‌های ایران» را تصویب کرد

اعضای مجلس نمایندگان آمریکا به طرح تمدید ده ساله قانون تحریم‌های ایران رأی مثبت دادند.
گروه بین‌الملل- رجانیوز: مجلس نمایندگان آمریکا روز سه‌شنبه (بامداد چهارشنبه به وقت تهران) طرح تمدید قانون تحریم‌های ایران را تصویب کرد.
این قانون که هدف از آن حفظ زیربنای تحریم‌های یکجانبه آمریکا علیه ایران برای استفاده از آن در صورت لغو توافق هسته‌ای و بازگرداندن فوری تحریم‌هاست، برای تمدید نهایی باید در سنا هم به تصویب رسیده و از سوی رئیس‌جمهور آمریکا امضا شود.
قانون تحریم‌های ایران اولین بار در سال ۱۹۹۶ تصویب شد و پس از آن برای یک بازه ده ساله در سال ۲۰۰۶ تمدید شد. این قانون پایان سال جاری میلادی منقضی می‌شود.
هرچند کاخ سفید اعلام کرده که نیازی به تمدید این قانون نیست و رئیس‌جمهور می‌تواند در صورت نقض توافق هسته‌ای با اختیارات خود تحریم‌ها را بازگرداند، اما نمایندگان کنگره تمدید این قانون را «پیامی به ایران» خوانده و بر تمدید آن اصرار دارند.
مجلس نمایندگان آمریکا این قانون را بدون افزودن متمم تصویب کرد، اما در سنا دستکم دو طرح برای افزودن متمم‌هایی به این قانون وجود دارد.
یکی از متمم‌های مطرح در سنا، تصویب تحریم‌های تازه به بهانه حقوق بشر، تروریسم و بحث موشکی است. متمم دیگر نیز به دنبال آن است تا همزمان با تمدید قانون، کمک ۱٫۵ میلیارد دلاری تازه به اسرائیل هم تصویب شود.
با این حال روزنامه واشنگتن‌پست نوشته است که دموکرات‌ها با این متمم‌ها مخالف هستند و بعید است که این طرح‌ها بتواند رأی دو سوم را که برای تصویب طرح لازم است، کسب کنند. دموکرات‌ها می‌گویند قانون تحریم‌ها باید بدون افزودن متمم جدید تمدید شود.
کاخ سفید هرچند با تمدید قانون مخالفت کرده، اما نگفته است که آن را وتو می‌کند یا نه. منابع نزدیک به کاخ سفید می‌گویند اگر کنگره قانون را بدون افزودن متمم تصویب کند، باراک اوباما رئیس‌جمهور آمریکا هم آن را امضا می‌کند.
در صورت طی شدن مراحل بررسی و نهایتا امضا توسط رئیس‌جمهور، قانون تحریم‌های ایران تا پایان سال ۲۰۲۶ تمدید می‌شود.
1395081113192177_PhotoL

خانه ملت بی توجه به حقوق ملت / رهبر معظم انقلاب: برخورد با حقوق های نجومی مشمول زمان نشود

نمایندگان مجلس پس از پنج ماه با شفافیت دریافتی مدیران کشور و بازگشت حقوق های نجومی مخالف کردند

در حالی که صد و چهل روز از صحبت های مقام معظم رهبری درمورد پیگیری و برخورد با مساله حقوق های نجومی میگذرد که نه تنها از جانب دولت که از دستگاه های دیگر نیز اقدام جدی و قابل ملاحظه ای دیده نشده است. مجلس شورای اسلامی که قبلا با دو فوریتی طرح «شفافیت دریافتی مدیران کشور و استرداد دریافت‌های مازاد» مخالفت کرده بود امروز کلیات آن را نیز رد کرد!
گروه سیاسی – رجانیوز؛ در حالی که صد و چهل روز از صحبت های مقام معظم رهبری درمورد پیگیری و برخورد با مساله حقوق های نجومی میگذرد که نه تنها از جانب دولت که از دستگاه های دیگر نیز اقدام جدی و قابل ملاحظه ای دیده نشده است. مجلس شورای اسلامی که قبلا با دو فوریت طرح «شفافیت دریافتی مدیران کشور و استرداد دریافت‌های مازاد» مخالفت کرده بود امروز کلیات آن را نیز رد کرد!
به گزارش رجانیوز بعد از مطرح شدن مساله حقوق های نجومی آنهم درست  در زمانی که دولت ادعا میکرد توان پرداخت یارانه مردم را ندارد، سوالات و ابهامات بسیاری در این مورد بوجود آمد که بر پایه چه قانونی حقوق ماهیانه برخی مدیران دولتی باید از حقوق چند سال یک کارگر یا کارمند بیشتر باشد.
اما بی توجهی مسئولین باعث شد تا مقام معظم رهبری این نوع پرداخت ها را «غیرمنصفانه» و «ظالمانه» معرفی کنند و از دولت بخواهند تا برخورد با این مساله مشمول زمان نشود. ایشان پس از چندهفته از مساله حقوق های نجومی و سهل انگاری مسیولین دراین زمینه، در خطبه های نماز عید فطر با صراحت این گونه بیان کردند که:« این برداشت‌ها نامشروع است، این برداشت‌ها گناه است، این برداشت‌ها خیانت به آرمانهای انقلاب اسلامی است. قطعاً در گذشته کوتاهی‌هایی شده است، غفلتهایی شده است، بایستی جبران بشود؛ این‌جور نباشد که ما سروصدا بکنیم و بعد قضایا را تمام بکنیم و بکلّی به دست فراموشی بسپریم؛ باید دنبال بشود.»
چند روز بعد از سخنان صریح ایشان بود که سخنگوی دولت با معرفی کردن یکی از نجومی بگیران به عنوان ذخیره نظام نشان داد که دولتی ها عزم جدی در مورد آن ندارند.
اما در مجلس شورای اسلامی طرح دوفوریتی «شفافیت دریافتی مدیران کشور و استرداد دریافتی های مازاد» در صحن علنی مطرح شد که نمایندگان مجلس با ۱۲۵ رای مخالف، دوفوریت آن را رد کرده و نشان دادند که سخنان رهبر معظم انقلاب در مورد مشمول زمان نشدن این موضوع را قبول ندارند!! و نهایتا با یک فوریت آن موافقت کردند.
متاسفانه این طرح یک فوریتی چهارماه در کریدورهای مجلس منتظر ماند تا بالاخره به صحن مجلس رسید.
نکته قابل توجه اینکه مجلس نمایندگانی که به افراد فاقد تخصص در حوزه آموزش و پروش – ورزش وجوانان و فرهنگ وارشاد جهت تصدی پست وزارتخانه رای اعتماد میدهد، به طرحی که در صدد شفاف سازی مساله حقوقی مدیران و پیگیری دزدان بیت المال در شرایط بداقتصادی هستند رای منفی داد!
این درحالی است که حتی هنوز جزییات این طرح بعد از تصویب کلیت آن مورد بررسی قرار میگرفت اما نمایندگان اجازه مطرح شدن کلیت آن را که چیزی جز یک طرح ۱۰ ماده ای در جهت شفاف سازی حقوق مدیران و پیگرد قانونی حقوق های نامتعارف بود را هم ندادند.
خروج این طرح از دستور کار مجلس در شرایطی صورت گرفت که از ۲۹۰ نماینده مجلس شورای اسلامی ۲۴۰ نفر در صحن حضور داشتند که از این تعداد نیز ۳۳ نماینده زحمت رای دادن به چنین موضوع مهمی را به خود ندادند و طرح عدالت خواهانه ای که درصدد مبارزه با غارت گران بیت المال بود با با ۱۰۷ رأی موافق، ۹۴ رأی مخالف و ۶ رأی ممتنع به طور کامل خانه ملت را ترک کرد!!!
روحاني

دولت روحانی ثروتمندترین دولت پس از انقلاب؛ ولخرجی گسترده و ادعای کم‌درآمدی!/ قربانی کردن پروژه‌های عمرانی به پای طرح تحول سلامت

وقتی هزینه جاری افزایش می‌یابد و هزینه عمرانی کاهش؛ یعنی دولت از جیب کارگر میزند و به یقه سفیدها اختصاص می‌دهد. خروجی آن می‌شود حقوق چند میلیون مدیران که تا ۲۱۷ میلیون تومان در ماه گزارش شده و وام‌های چند صد میلیون تومانی. خروجی آن می‌شود افزایش فساد در دولت که فقط یکی از آنها اختلاس ۸ هزار میلیارد تومانی در صندوق ذخیر فرهنگیان بوده است.
گروه اقتصادی – رجانیوز: بررسی گزارش‌های منتشر شده از سوی نهادهای رسمی نشان می‌دهد بر خلاف ادعای دولت یازدهم، این دولت به نسبت دولت‌های قبل از خود درآمد کمتری نداشته و با فرض برخی تنگناهای مالی، هزینه‌های عمرانی را به پای هزینه‌های جاری قربانی کرده است.
به گزارش رجانیوز از آنجا که بخش اصلی درآمد کشور را صادرات نفت شکل می‌دهد لذا قیمت فروش آن نیز در درآمد کشور تاثیرگذار است. روحانی در صحبت‌های خود اذعان می‌کرد یکی از اصلی‌ترین مشکلات دولت وی، پایین بودن قیمت نفت بوده و برای همین اداره کردن کشور با قیمت پایین نفت بسیار دشوار است. وی ادعا کرده است که قیمت نفت در دولت وی ۳۰ دلار و در دولت قبلی ۱۴۷ بوده است.
رئیس جمهور ۲۱ دیماه سال قبل گفت: بعضی‌ها نیایند از رکود صحبت کنند. دولت کشور را درشرایط نفت ۳۰ دلاری اداره می‌کند نه اقتصاد ۱۴۷ دلاری. روحانی مدعی شد قیمت نفت در دولت وی، یک پنجم دولت قبلی بوده است. ولی آیا واقعیت و آنچه رخ داده است با صحبت‌های وی همخوانی دارد؟
دیوان محاسبات در گزارش تفریغ بودجه (نتیجه نهایی نظارت بر خرج و دخل دولت زیر نظر مجلس) هر سال قیمت نفت فروش رفته را اعلام می‌کند. در گزارش دیوان محاسبات در سالیان گذشته قیمت نفت به این صورت آمده است: متوسط قیمت نفت در سال ۹۲ مبلغ ۱۰۴٫۵۶ دلار، در سال ۹۳ مبلغ ۸۹٫۳۹ دلار، در سال ۹۴ مبلغ ۴۵ دلار بوده است. میانگین قیمت سه سال فروش نفت در دولت یازدهم ۷۹ دلار است. امسال هم قیمت نفت بالای ۴۰ دلار بوده است.
وقتی به گزارش دیوان محاسبات در سال‌های دولت دهم مراجعه می‌کنیم، متوسط قیمت فروش نفت در هشت سال ۸۴ تا ۹۲ نیز ۷۹ دلار بوده است. یعنی درآمد ارزی کشور در دو دولت احمدی نژاد و روحانی تفاوتی با هم ندارند و این صحبت‌های روحانی خلاف واقعیت است.
درآمد واقعی دولت
نکته‌ای که وجود دارد این است که هزینه‌های دولت در کشور همچون پرداخت حقوق کارمندان، به ریال است. پس این دلارهای نفتی چگونه به حقوق کارمندان و هزینه‌های وزارتخانه‌ها تبدیل می‌شود؟
پاسخ این است که بانک مرکزی با عرضه ارز نفتی به بازار و یا با چاپ پول (معادل نفت فروخته شده)، به حساب خزانه دولت ریال واریز می‌کند. یعنی وقتی دولت در بودجه قیمت دلار را ۳۰۰۰ تومان اعلام می‌کند؛ این عدد را می‌بایست ضربدر قیمت دلاری نفت کنیم. با یک حساب و کتاب ساده درآمد نفتی کشور مشخص می‌شود.
بر اساس گزارش دیوان محاسبات، درآمد کشور در هشت سال دولت احمدی نژاد از ۱۸ هزار میلیارد تومان تا ۵۰ هزار میلیارد تومان در سال نوسان داشته است و این درآمد در دولت روحانی همیشه بالای ۶۰ هزار میلیارد تومان بوده است.
اگر به مقایسه درآمد نفتی دولت یازدهم با دولت قبل بپردازیم پی می‌بریم که میانگین درآمد نفتی کشور در دولت روحانی، بالاتر از میانگین درآمد نفتی در دولت احمدی نژاد بوده است.
با این وصف مشخص می‌شود که دولت فعلی همیشه پول داشته ولی همیشه نسبت به کاهش درآمدهای خود معترض بوده است.
پیش‌خور درآمدهای نفتی
اما یک نکته‌ای وجود دارد و آن اینکه دولت مدعی شده با اینکه نفت را فروخته است، ولی چون ایران تحریم بانکی و نفتی بوده است، پول نفت بطور کامل به دست وی نرسیده است.
جواب این سوال بسیار ساده است. این ادعای دولت نیز خلاف واقعیت است. چرا که بانک مرکزی با امید اینکه یک روزی آن دلارهای نفتی به ایران باز می‌گردد، معادل همه آن پول‌های بلوکه شده در کشور ریال چاپ کرده است و به حساب دولت واریز نموده است یعنی دولت روحانی در تمامی سال‌های گذشته از همه درآمد نفتی خود بهره مند شده است.
وقتی پدر یک خانواده با مشکل مالی همچون بیکاری و یا کم شدن درآمد یا افزایش اقساط مواجه می‌شود، برای اینکه بتواند از مخارج خانه برآید سعی در صرفه جویی می‌کند و اهالی خانه را به صرفه جویی و کاهش هزینه‌ها دعوت می‌کند تا با همکاری اعضای خانواده بتوانند، از این مشکل مالی عبور کنند. این مثال دقیقا در اداره کل کشور صدق می‌کند. وقتی یک کشور با مشکلات مالی همچون تحریم‌های اقتصادی مواجهه می‌شود، روی به صرفه جویی می‌آورد.  ولخرجی را کنار می‌گذارد و هزینه‌های خود را کاهش می‌دهد. به عبارتی دیگر، وقتی کشور ما دچار مشکلی چون تحریم اقتصادی شده است، باید هزینه‌های جاری خود را کاهش دهد. وزارتخانه‌ها، سفرهای خارجی خود را کم کنند، همایش‌ها و نشست‌های بی‌فایده را حذف کنند. تجمل‌سازی ساختمان‌ها و اماکن خود را به صفر نزدیک سازند و با افزایش بهره وری و مدیریت منابع مالی، هزینه‌ها را کاهش دهند.
ولخرجی گسترده و ادعای کم‌درآمدی!
حال سئوالی که مطرح است اینکه، آیا در دولت روحانی چنین اتفاقی افتاده است؟ آیا هزینه‌های جاری کشور کاهش یافته است؟ و یا افزایش آن صرفا متناسب با میزان تورم بوده است؟
متاسفانه جواب خیر است. دولت روحانی در سال ۹۲ آغاز به کار کرد. هزینه‌های جاری کل کشور در سال ۹۱، ۸۹ هزار میلیارد تومان بوده است و این هزینه‌ها در پایان سال گذشته به ۱۷۰ هزار میلیارد تومان رسیده است. دولت در بودجه سال ۹۵ اجازه گرفته است که این هزینه‌ها را به ۲۱۳ هزار میلیارد تومان برساند. یعنی در عرض چهار سال، هزینه‌های جاری کشور حدودا ۲٫۵ برابر شده است. یعنی دولت بجای اینکه هزینه‌های خود را کاهش دهد، دست به یک ولخرجی گسترده زده است. در زمانی که کارگران ایران بیکار می‌شدند، دولت هزینه‌های وحشتناک و بی‌مورد را برای خوش گذرانی خود انجام می‌داد. در هشت سال دولت احمدی نژاد کل هزینه جاری کشور ۵۰۰ هزار میلیارد تومان بوده است در حالیکه در سال دولت روحانی این رقم به ۴۷۰ هزار میلیارد تومان رسیده است. یعنی دولت روحانی در سه سال به اندازه هشت سال دولت احمدی نژاد خرج کرده است.
قربانی کردن پروژه‌های عمرانی به پای طرح تحول سلامت
نکته مهمی که وجود دارد این است، آیا در حالی که هزینه‌های جاری خود را افزایش داده است، آیا به فکر آبادانی کشور هم بوده است؟ آیا به فکر ساخت و ساز و تولید و افزایش شغل بوده است؟
متاسفانه پاسخ منفی است. دولت در حالی که هر سال هزینه‌های جاری خود را افزایش داده، هزینه‌های عمرانی را کاهش داده است. این هزینه‌ها در سه سال اول دولت روحانی نسبت به آنچه در بودجه آورده شده بود تنها ۵۰ درصد تحقق داشته است. در شش ماهه اول امسال فقط ۶ هزار میلیارد تومان هزینه عمرانی کشور شده است و این در مقایسه با سال‌های گذشته یعنی هیچ. و این اتفاق در زمانی رخ داده است که دولت برای طرح سلامت خود که مورد انتقاد بسیار واقع شده ۴۰ هزار میلیارد تومان در سال هزینه می‌کند. هزینه‌ای که بخش اصلی آن برای ثروتمندتر شدن پزشکان اختصاص می‌یابد و سهم مردم از این مقدار ناچیز بوده است. در سال‌های گذشته پولی که دولت روحانی هر سال برای ثروتمندتر شدن پزشکان خرج می‌کند بیش از دو برابر پولی است که برای آبادانی کشور خرج کرده است.
وقتی هزینه جاری افزایش می‌یابد و هزینه عمرانی کاهش؛ یعنی دولت از جیب کارگر میزند و به یقه سفیدها اختصاص می‌دهد. خروجی آن می‌شود حقوق چند میلیون مدیران که تا ۲۱۷ میلیون تومان در ماه گزارش شده و وام‌های چند صد میلیون تومانی. خروجی آن می‌شود افزایش فساد در دولت که فقط یکی از آنها اختلاس ۸ هزار میلیارد تومانی در صندوق ذخیر فرهنگیان بوده است. اگر این هشت هزار میلیارد تومان را بین فرهنگیان کشور تقسیم می‌کردیم، سهم هر نفر بیش از هفت میلیون تومان می‌شد. و در مقابل این اقدام دولت، موجب شده بیش از ۷۰ درصد صنایع کشور ورشکست یا نیمه تعطیل شوند. زیر خط فقر هر روز تعداد بیشتری از مردم کشور را در برگیرد و کشور در مسیر سقوط اقتصادی قرار گیرد.
13950712000592_PhotoA

روحانی به زیارت شهدای شلمچه نرفت

رئیس جمهور امروز در حالی که برای افتتاح پایانه مرزی تا ۴۰۰ متری یادمان شهدای شلمچه رفته بود، به بازدید و زیارت این یادمان نرفت.

به گزارش حوزه دولت خبرگزاری فارس، حجت‌الاسلام حسن روحانی رئیس جمهور امروز در حالی که برای افتتاح پایانه مرزی تا ۴۰۰ متری یادمان شهدای شلمچه رفته بود، به بازدید و زیارت این یادمان نرفت.

عدم حضور رئیس جمهور در یادمان شهدای شلمچه به رغم فاصله اندک با محل مراسم افتتاح پایانه، موجب تعجب زائران این یادمان شد.

علاوه بر انبوه زائران راهیان نور، بسیاری از مسئولان کشور هنگام حضور یا سفر به خرمشهر، بواسطه جایگاه والای شهدای اسطوره ای کربلای شلمچه به زیارت یادمان این شهدا می روند.

farhangnews_222462-597242-1470464802

انتخاب «ترامپ» مدعیان اصلاحات را بیشتر از «کلینتون» داغدار کرده است

مدیرمسئول روزنامه کیهان با اشاره به واکنش اصلاح طلبان به انتخاب ترامپ در آمریکا گفت: انتخاب ترامپ مدعیان اصلاحات را بیشتر از کلینتون داغدار کرده است، یکی تیتر میزند «مجسمه آزادی اشک ریخت» و توضیح نمی دهد مگر در انتخاب روسای جمهور قبل مجسمه آزادی بشکن زده بود؟

مدیرمسئول روزنامه کیهان با اشاره به واکنش اصلاح طلبان به انتخاب ترامپ در آمریکا گفت: انتخاب ترامپ مدعیان اصلاحات را بیشتر از کلینتون داغدار کرده است، یکی تیتر میزند «مجسمه آزادی اشک ریخت» و توضیح نمی دهد مگر در انتخاب روسای جمهور قبل مجسمه آزادی بشکن زده بود؟

حسین شریعتمداری مدیرمسئول روزنامه کیهان در گفت‌و‌گو با فارس با اشاره به واکنش اصلاح طلبان به انتخاب ترامپ در آمریکا گفت: انتخاب ترامپ مدعیان اصلاحات را بیشتر از کلینتون داغدار کرده است، یکی تیتر میزند «مجسمه آزادی اشک ریخت» و توضیح نمی دهد که مگر در انتخاب سایر روسای جمهور آمریکا مجسمه آزادی بشکن زده بود؟

شریعتمداری ادامه داد: آن یکی از زلزله ترامپ به وحشت افتاده و غش می کند؛ انگار بقیه روسای جمهور آمریکا فرشته هائی بوده اند که چون از روی کوره پزخانه پرواز کرده بودند بالهایشان سوخته بود.

وی افزود: در این این میان گریه فتنه گران در عزای کلینتون خنده دار است و یاد آور  ماجرای کسی است که بعد از شکست عشقی یکی دیگر خطاب به معشوقه طرف می گفت «تیر مژگان تو از عینک پشت … خورد به قلب بغلی بنده را کشت!»

Donald_Trump_6905693

«ترامپ رییس جمهور شد!» خوش حال باشیم یا ناراحت ؟! آیا جنگ در راه است ؟ برجام چه می شود ؟

شاید برای اولین بار فردی توانست بر صندلی ریاست جمهوری آمریکا تکیه بزند که از ابتدا مطلوب هیچکدام از دو حزب سیاسی اصلی و اتاق های فکر آمریکا نبود . فردی که به یکباره وارد بازی انتخابات شد و خود را بر جمهوری خواهان تحمیل کرد ، بر خلاف جهت رسانه های جریان اصلی اعم از دموکرات و جمهوری خواه حرکت کرد و نهایتا در میان بهت همگان موفق شود رییس جمهور آمریکا شود

سیدهادی سید عسکری- رجانیوز:   برخلاف فضاسازی های رسانه ای رسانه های جریان اصلی آمریکا و نتایج اکثر پیش بینی های نظرسنجی های آمریکایی در خصوص برتری هیلاری کلینتون در برابر دانولد ترامپ ، آن چیز که  در عمل اتفاق افتاد پیروزی قاطع ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا بود . پیروزی که حقیقتا می توان از آن به عنوان یک رخداد تاریخی و بزرگ در تاریخ سیاسی آمریکا یاد کرد . شاید برای اولین بار فردی توانست بر صندلی ریاست جمهوری آمریکا تکیه بزند که از ابتدا مطلوب هیچکدام از دو حزب سیاسی اصلی و اتاق های فکر آمریکا نبود . فردی که به یکباره وارد بازی انتخابات شد و خود را بر جمهوری خواهان تحمیل کرد ، بر خلاف جهت رسانه های جریان اصلی اعم از دموکرات و جمهوری خواه حرکت کرد و نهایتا در میان بهت همگان موفق شود رییس جمهور آمریکا شود … در خصوص تحلیل اتفاق بزرگی که در آمریکا افتاده ، زمینه های شکل گیری این اتفاق و تبعات آن بر آمریکا ، جهان و منطقه حالا حالا ها لازم است تا بحث و پژوهش شود اما در این نوشتار تلاش دارم تا اثرات و تبعات احتمالی پیروزی ترامپ را در مقایسه با سناریوی پیروزی هیلاری کلینتون ، ناظر بر ایران مورد بررسی و تحلیل قرار دهم. نوشتار فوق تلاش می کند تا بر اساس واقعیات موجود به برخی از سوالات مهم این روزهای جامعه ی ایرانی در خصوص تبعات روی کارآمدن ترامپ ( و شکست هیلاری کلینتون) پاسخ دهد.

در مقاله ی فوق تلاش می کنم تا به سوالات زیر پاسخ داده دهم :

تهدیدات و فرصت های ناشی از روی کار آمدن دانولد ترامپ ناظر بر ایران چیست ؟

تهدیدات و فرصت های ناشی از پیروزی هیلاری کلینتون ناظر بر ایران چه بود ؟

استراتژی ترامپ نسبت به ایران چیست ؟ استراتژی هیلاری کلینتون ناظر بر ایران چه بود؟

آیا روی کار آمدن ترامپ در آمریکا ، خطر جنگ آمریکا علیه ایران را افزایش می دهد ؟

سرنوشت برجام چه می شود ؟ آیا ترامپ ، برجام را پاره می کند ؟

در خصوص هیلاری کلینتون و ترامپ فکت ها و واقعیت هایی وجود دارد که به پاسخ به سوالات فوق و فهم تهدیدات و فرصت های انتخاب هریک از این افراد به عنوان رئیس جمهور امریکا کمک می کند.

واقعیت های موجود در خصوص هیلاری کلینتون و تبعات سناریوی روی کارآمدن وی:

هیلاری کلینتون و رابطه با اسراییل و صهیونیست ها

هیلاری کلینتون علاوه بر ارتباطات قوی با رژیم اسراییل و بنیامین نتانیاهو ، همزمان دارای ارتباطات عمیق با دوطیف اصلی لابی صهیونیست های ذی نفوذ و تصمیم ساز آمریکاست. ( لابی آیپک که مشخصا از مخالفان توافق بود و لابی جی استریت که از موافقان توافق بود ). توفیق وی در جلب بیش از ۷۰ درصد آرای یهودیان و صهیونیست های آمریکا در انتخابات ریاست جمهوری اخیر خود مؤید این ارتباط قوی است. این موضوع سبب شده وی بصورت کلی در میان حامیان رژیم صهیونیستی و مجموعه ی تصمیم سازان صهیونیست آمریکایی از جایگاه به مراتب مستحکم تر و معتبر تری نسبت به ترامپ برخوردار باشد.

هیلاری کلینتون ، سرمایه ی اجتماعی حمایت رسانه ها ، نخبگان و سلبرتی ها

به طرز بی سابقه ای در دهه های اخیر، در انتخابات اخیر مجموعه ی هدایت کنندگان افکارعمومی آمریکا اعم از عناصر شاخص اتاق های فکر، چهره ها ، سلبرتی ها و ستاره های آمریکا نظیر خوانندگانی چون لیدی گاگا ، مدونا ، کیت پری فارل ویلیامز و جنیفرلوپز تا لیست بلندی از بازیگران شاخص هالیوودی نظیر لئوناردو دی کاپریو ، رابرت دنیرو و جورج کلونی[۱]  و هم چنین مجموعه ی رسانه های جریان اصلی آمریکا از هر دو جناح دموکرات و جمهوری خواه اعم از شبکه های خبری نظیرcnn   و روزنامه های شاخصی نظیر نیویورک تایمز ، لس آنجلس تایمز، واشنگتن پست ، واشنگتن تایمز و مجلاتی نظیر تایمز، ، اکونومیست ، نیویورکر و ..[۲] فارغ از جهت گیری سیاسی خود ، عملا بصورت مستقیم و غیرمستقیم از هیلاری حمایت می کردند. این موضوع در کنار حمایت بالای نسل جوان و تحصیلکرده ی آمریکا از کلینتون ، حاکی از سرمایه ی اجتماعی بالا و مقبولیت وی نزد این طبقه ی مهم هدایت کنندگان افکارعمومی جامعه ی آمریکا و مجموعه ی رسانه ای تبلیغاتی آمریکا بود. امری که موجب می شد  تا در صورت پیروزی هیلاری ، وی در طول ریاست جمهوری خود همواره کمک و پشتیبانی این قشر را در حمایت از تصمیمات حساس نظیر به راه انداختن جنگ و مداخلات نظامی ، همراه خود داشته باشد.[۳]

هیلاری کلینتون ، نقاط ضعف و قوت شخصیتی

هیلاری بدلیل سابقه ی فعالیت تشکیلاتی و سیاسی خود ( سابقه ی عضویت در مجلس سنا و پست وزارت خارجه ی آمریکا ) دارای تجارب ارزشمند در عرصه ی سیاست بود. این تجربه در کنار ویژگی های شخصیتی وی نظیر جاه طلبی ، خود شیفتگی و توان کنترل احساسات ،  از وی سیاستمداری با تجربه ، باهوش ، خبره و البته به شدت فریبکار ساخته است.[۴] [۵]

کلینتون ، جایگاه ، ارتباطات و مقبولیت بین المللی

هیلاری کلینتون به دلیل سابقه ی خود در وزارت خارجه ی آمریکا و هم چنین ارتباطات خانوادگی با طبقه ی الیت و گلوبالیست های آمریکا و غرب ، در عرصه ی بین الملل و میان بازیگران نهادهای بین المللی و سران کشورهای بزرگ جهان دارای جایگاه مناسب و ارتباطات مستحکم بود و تصویر مناسب و حمایت و مقبولیت بسیار بالایی را در عرصه ی بین الملل پشت سر خود داشت . این موضوع سبب می شد تا وی برای شکل دهی به ائتلاف های منطقه ای و جهانی و ایجاد اجماع جهانی در حمایت از تصمیمات کلان آمریکا نظیر اعمال سیاست های تنبیهی علیه کشورها یا راه اندازی جنگ، راه آسانی را در پیش داشته باشد.

هیلاری کلینتون ، عربستان سعودی و حکام مرتجع عرب

هیلاری کلینتون بصورت خاص دارای ارتباطات قوی با آل سعود و حاکمان قطر و امارات بوده و حمایت های وسیع مالی حکام مرتجع عرب را پشت سر خود داشت. گزینه­ی مطلوب عربستان و کشورهایی نظیر قطر و امارات هیلاری کلینتون بود و این کشورها برای ریاست جمهوری وی از سال ها پیش سرمایه گزاری کلان کرده بودند.[۶]

هیلاری کلینتون و جنگ علیه ایران

علی رغم فضای رسانه ای ایجاد شده در داخل کشور در خصوص این گزاره که هیلاری کلینتون به دنبال گزینه ی نظامی علیه ایران نخواهد بود، فکت های آشکار از استراتژی و اظهارات بسیار خطرناک و جنگ طلبانه شخص کلینتون در خصوص بحران سوریه و بصورت خاص علیه ایران[۷] و تهدید علنی وی مبنی بر حمله ی نظامی و «محو کردن ایران» از نقشه ی جهان درصورت پیروزی در انتخابات[۸] و تحلیل های منطقی مورد تایید کارشناسان این حوزه در خصوص رویکرد و پتانسیل هیلاری در جهت ایجاد اجماع جهانی و ائتلاف های منطقه ای علیه ایران، احتمال اقدام نظامی علیه ایران در سناریوی روی کارآمدن هیلاری کلینتون، احتمال قابل توجهی بود. موضوعی که از قضا ، یکی از سیاست های اعلامی هیلاری کلینتون در قبال ایران در نشست با لابی آیپک بود : تلاش برای مهار ایران از طریق ایجاد و تقویت ائتلاف عربی علیه ایران .  قطعا یکی از دلایل اصلی علاقه ی آل سعود به روی کارآمدن هیلاری را در رویکرد خصمانه و جنگ طلبانه نسبت به ایران می توان یافت.

هیلاری کلینتون و سرنوشت برجام

در خصوص سرنوشت برجام در صورت روی کارآمدن هیلاری باید گفت که از آن جایی که هیلاری کلینتون در واقع خود یکی از عناصر اصلی حلقه ی تصمیم ساز و مجری پروژه ی برجام ها بوده  ([۹] و [۱۰] و [۱۱] ) و از آن جایی که وی یکی از حامیان و طراحان اصلی ساختارتحریم های فلج کننده ای است که حاصل آن تغییر محاسبات و تغییر رفتار جمهوری اسلامی در حوزه ی هسته ای و پذیرش برجام هسته ای بود. ([۱۲] و [۱۳] )

و از آنجایی که در آمریکا ساختار حزبی حاکم بوده و اوباما نیز بصورت رسمی و تمام قد از هیلاری کلینتون اعلام حمایت کرده است، در صورت روی کارآمدن هیلاری کلینتون ، وی ادامه دهنده ی استراتژی های کلان دموکرات ها و اوباما خصوصا در مسئله ی ایران خواهد بود . در نتیجه نباید انتظار داشت با روی کار آمدن هیلاری کلینتون، پروژه ی برجام ها متوقف شود .[۱۴] این در حالی است که هیلاری کلینتون در عین حمایت از اجرای برجام ، خواهان افزایش فشارها و اعمال تحریم های بیشتر علیه ایران در حوزه ی موشکی ، حقوق بشر و تروریسم و مسایل منطقه ای شده بود . ([۱۵] و [۱۶]) در واقع منطق درخواست هیلاری کلینتون برای اعمال تحریم های بیشتر علیه ایران در حوزه ی موشکی و تروریسم و حقوق بشر را باید در منطق مدل برجام جستجو کرد. در نتیجه پبروزی هیلاری کلینتون عملا به این معنا بود که جمهوری اسلامی ایران شاهد موج جدید تحریم های هوشمندانه و فلج کننده به بهانه ی مسایل حقوق بشری ، موشکی و حمایت از تروریسم بود تا در این بستر زمینه ی تن دادن ایران به برجام های ۲ و ۳ و ۴  عملا  فراهم شود.[۱۷]

هیلاری کلینتون و شیوه ی دشمنی با ایران

سیاست هیلاری کلینتون در قبال ایران ، سیاست بسیار هوشمندانه ، دقیق و خطرناک بود که حاصل سال ها کار مطالعاتی تیم ها و اتاق های فکر فعال در حوزه ی مسایل ایران بود .هیلاری کلینتون را از معماران اصلی پشت پرده ی نارآمی ها و فتنه ی سال ۸۸  و پس از آن (به اذعان خود در جلسه با لابی آیپک)[۱۸] معمار اصلی موج جدید تحریم های فلج کننده علیه ایران بوده است. ([۱۹]و[۲۰])  وی هم چنین دارای ارتباطات گسترده و عمیق با خاندان ها ، بنیادها ، اطاق های فکر ، موسسات و سازمان های مردم نهاد و عناصر فعال در حوزه ی براندازی نرم می باشد . هم چنین هیلاری کلینتون یکی از پایه گذاران موج جدید اقدامات وزارت خارجه ی آمریکا در حوزه ی دیپلماسی عمومی در جهت بهبود تصویر آمریکا نزد کشورهای متخاصم آمریکا نظیر ایران است . هم چنین رصد شبکه ی عناصر رسانه ای اپوزوسیون جمهوری اسلامی ایران نشان می دهد، اکثریت قاطع اپوزوسیون ایرانی ( به غیر از مجاهین خلق ) حامی روی کار آمدن هیلاری کلینتون هستند. چرا که به وضوح با روی کار آمدن کلینتون بازار حمایت مالی و لجستیکی از این شبکه داغ باقی می ماند. مجموع موارد فوق نشان می دهد سیاست و شیوه ی دشمنی هیلاری کلینتون، ترکیبی از سیاست اعمال فشارهای خردکننده از طریق اعمال تحریم ، تشکیل و تقویت ائتلاف های منطقه ای و اعراب علیه ایران ، تقویت پروژه ی دیپلماسی عمومی ، تقویت فعالان عرصه ی براندازی نرم و اجرای مدل های براندازی شبیه فتنه سال ۸۸ است.

هیلاری کلینتون ، بحران سوریه و سرنوشت منطقه خاورمیانه

بنا به اسناد آشکار ، بحران سوریه و به تبع آن فرایند تقویت ، تجهیز ، تسلیح و کمک به گسترش گروه های تروریستی و سلفی نظیر داعش و النصره و بازی حمایت از معارضان میانه در سوریه و عراق ، یکی از پروژه هایی بود که هیلاری کلینتون نقش اساسی در آن ایفا کرد[۲۱] . پروژه ای که در دوره ی دوم ریاست جمهوری اوباما نیز ادامه یافت. از این رو هیلاری به عنوان حامی راهبرد حمایت از تروریسم سلفی در خاورمیانه ، خصوصا گزینه ی مورد علاقه ی گروهک های تروریستی تحت حمایت آمریکا نظیر النصره ، ارتش آزاد ، جیش الفتح و … در سوریه بود.[۲۲]

هیلاری در خصوص سوریه ،استراتژی بشدت تهاجمی نظیر برقراری منطقه ی پرواز ممنوع در سوریه و افزایش حمایت از گروه های تروریستی به اصطلاح میانه رو اتخاذ کرده بود. امری که در صورت تحقق بنا بر اذعان کارشناسان می توانست وضعیت سوریه را با چالش جدی روبرو کند و به تقابل نظامی آمریکا و روسیه و به قولی جنگ جهانی سوم در این منطقه ی حساس منجر شود.[۲۳] [۲۴]

بصورت خلاصه می توان تهدیدات و فرصت های ناشی از سناریوی (غیرمحقق شده ی) روی کارآمدن هیلاری کلینتون در آمریکا را  ناظر بر جمهوری اسلامی ایران و ایرانیان، این گونه بیان کرد:

ادامه ی مسیر فعلی برجام و ادامه ی عدم پایبندی آمریکا به تعهدات اساسی برجامی خود و ادامه ی پروژه ی اعطای امتیازات نمایشی و تبلیغاتی با کارکرد مدیریت افکارعمومی ایران و تقویت غربگرایان  ( تهدید )

افزایش و گسترش تحریم ها و فشارها در حوزه های موشکی ، تروریسم ، مسایل منطقه ای و حقوق بشر با هدف بسترسازی برای برجام های موشکی ، منطقه ای و حقوق بشری

پیچیده تر شدن بحران سوریه و افزایش ناامنی منطقه خاورمیانه و محیط پیرامونی ایران از بستر افزایش حمایت های آمریکا از گروه های تروریستی داعش ، القاعده و …

تقویت و ادامه ی پروژه ی دیپلماسی عمومی ، نفوذ و استحاله ی جمهوری اسلامی ایران

تقویت اپوزوسیون و شبکه ی براندازان خارج نشین مرتبط با داخل و تقویت اقدامات و هجمه ها در حوزه ی استحاله و شکل دهی به شورش های اجتماعی و براندازی نرم

تقویت غربگرایان داخلی و طرفداران پروژه ی سفیدنمایی تصویر آمریکا نزد افکار عمومی ایران و شبکه ی کاسبان مذاکرات و تحریم ها

افزایش احتمال اقدام نظامی علیه ایران در نتیجه ی افزایش احتمال اجماع سازی و ایجاد ائتلاف منطقه ای و بین المللی و جلب حمایت افکارعمومی داخلی آمریکا جهت اقدام نظامی ( مستقیم یا با واسطه )  ( نسبت به گزینه ی روی کارآمدن ترامپ)

واقعیت های موجود در خصوص ترامپ و تبعات  سناریوی روی کارآمدن وی:

ترامپ و نقاط ضعف و قوت شخصیتی

 ترامپ شخصیتی بیزینس من ( فعال اقتصادی ) و عملگراست است و اصولا طبق منظومه ی فکری وی ، فردی معتقد به معامله و بده بستان است . وی تاکنون سابقه ی هیچ فعالیت سیاسی شاخصی را تاکنون نداشته و در زمینه ی سیاست و سیاست ورزی های مرسوم عرصه ی داخلی و عرصه ی بین الملل بشدت کم تجربه و ضعیف است . این موضوع در کنار ویژگی های شخصیتی وی نظیر کاریزما ، اعتماد به نفس ، جاه طلبی ، برونگرایی و بی پروایی ، از او شخصیتی رک و صادق در بیان نظرات و احساساتش ساخته است .[۲۵] این امر از طرفی ترامپ را به شخصیتی با قابلیت ارتباط بالا و جذب توده ها و عامه ی مردم تبدیل کرده و از طرفی موجب می شود وی نسبت به یک سیاستمدار کهنه کار کمتر توان پنهان ساختن نظرات و افکار واقعی خود را از مردم و سیاستمداران دارا باشد . [۲۶]

ترامپ و آینده ی حزب جمهوری خواه

ترامپ دارای مقبولیت در میان سران حزب جمهوری خواه آمریکا نیست و در محافل حزب جمهوری خواه از وی به عنوان فردی تحمیل شده به این حزب یاد می شود . حضور ترامپ به عنوان نماینده ی این حزب در انتخابات و مخالفت های شدید درون حزبی صورت گرفته با وی[۲۷] ، از هم اکنون حزب جمهوری خواه را با چند دستگی و تفرقه ی بی سابقه ای مواجه کرده است .[۲۸] عدم سابقه ی تشکیلاتی و سیاسی ترامپ و درگیری های شدید وی با بزرگان این حزب در طول رقابت های انتخاباتی و هم چنین عدم حمایت قاطع این حزب از وی در برابر هیلاری کلینتون موجب می شود ترامپ در آینده نتواند حتی به عنوان یک رییس جمهور نقش محوری و رهبری در این حزب ایفا کند.[۲۹]

ترامپ ، واگرایی و انشقاق در جامعه ی آمریکا

 ترامپ با تعریف پایگاه رای خود در میان سفیدپوستان و عملکرد و گفتار تهدید کننده و نفرت برانگیز علیه سیاهان ، اسپانیولی تباران ، مهاجران ، و مسلمانان آمریکا عملا موج جدیدی از نژاد پرستی و واگرایی را در میان جامعه ی رنگارنگ و مهاجرپذیر آمریکا بوجود آورده است . این موضوع موجب ایجاد چنددستگی و افزایش نفرت و شکاف بی سابقه درون جامعه آمریکا شده است. این عوامل سبب شده تا تحلیل گران آمریکایی روی کار آمدن ترامپ در آمریکا را عامل ایجاد و تشدید بی سابقه ی  انشقاق و چنددستگی درون جامعه ی آمریکا و کاهش انسجام اجتماعی در این کشور بدانند و نسبت به تبعات فاجعه بار این اتفاق هشدار دهند .[۳۰] این موضوع از هم اکنون آمریکا را در معرض افزایش بحران های اجتماعی ، اعتراضات مردمی ، نافرمانی های مدنی ، شورش ها و درگیری های مردم با مردم و مردم با حاکمیت قرار داده است.

ترامپ ، سرمایه ی اجتماعی و ضعف عقبه ی نخبگانی و رسانه ای

ترامپ به دلیل ضعف عقبه ی سیاسی تشکیلاتی و رسانه ای و هم چنین عدم حمایت اکثریت جوانان آمریکایی ،  نخبگان ، رسانه ها ، ستارگان و سلبرتی های آمریکا از وی ، جایگاه ضعیف و شکننده ای نزد افکارعمومی آمریکاییان برخوردار است. درست است که وی توانسته به مدد آرای الکترال رییس جمهور آمریکا شوند اما در واقع میزان مخالفان و متنفران از وی در میان گروه های اجتماعی و آحاد مردم ، میزان قابل توجهی است و این موضوع عملا سبب می شود تا وی نسبت به کلینتون توان کم تری در ایجاد اجماع ، تصمیم سازی و اقناع افکارعمومی آمریکاییان را در مسایل و تصمیمات کلان کشوری و بین المللی داشته باشد.

ترامپ  ، شکاف درون حاکمیتی و انزوای و بین المللی

در میان قاطبه ی تحلیلگران حوزه ی مسایل آمریکا ، روی کار آمدن ترامپ در آمریکا موجب ایجاد انشقاق در میان تصمیم گیران و هیات حاکمه ی آمریکا و هم چنین انزوای بین المللی آمریکا خواهد شد . هم چنین تصویر ارائه شده از ترامپ در سطح افکارعمومی ودولت های جهانی ، تصویر نامناسب و نگران کننده ای است. ترامپ با رفتار و مواضعش موجب شده تا مجموعه ی کشورهای جهان خصوصا متحدان آمریکا در اروپا ، از روی کارآمدن وی به عنوان رییس جمهور آمریکا احساس نگرانی کنند .[۳۱] در کنار این موارد افکار ملی گرایانه ترامپ موجب شده تا وی به دنبال بیرون کشیدن پای آمریکا از ائتلاف های منطقه ای و جهانی باشد و بطور مثال از خروج انگلستان از اتحادیه ی اروپا و ادامه ی روند جدایی ها در این اتحادیه دفاع کند و یا سازمان تجارت جهانی را به خروج آمریکا از این سازمان تهدید کند . موارد فوق سبب شده تا تحلیلگران آمریکایی این گونه تحلیل کنند که با روی کار آمدن ترامپ ، آمریکا در جهان و درمیان متحدان خود منزوی شده و با کاهش اعتبار مواجه خواهد شد. این امر قطعا موجب خواهد شد تا آمریکای ترامپ  راه دشواری در مسئله ی ایجاد اجماع بین المللی جهت حمله ی نظامی و یا حتی ایجاد اجماع جهانی جهت اقدامات تحریمی علیه ایران و همراه سازی افکارعمومی داخلی خود در این خصوص در پیش داشته باشد. ([۳۲] و [۳۳] و [۳۴] ) [۳۵]

ترامپ و سیاست خارجی

افکار ملی گرایانه ی ترامپ بر تمرکز آمریکا به داخل مرزهای این کشور و انجام اصلاحات در درونی آمریکا و دوری از منقاشات بین المللی هزینه زا برای آمریکاست.[۳۶] وی معتقد است آمریکا تاکنون در عرصه ی بین الملل ، مداخلات بیهوده انجام داده و بیش از حد خود را متعهد سایرکشورهای جهان کرده است و این موضوع سبب افزایش هزینه های زاید برای آمریکا شده است.وی به شخصیت پوتین علاقه مند است و وی را می ستاید ، به دنبال کاهش تنش ها با روسیه بوده و در مقابل معتقد است متحدان منطقه ای و بین المللی آمریکا نظیر عربستان در حال سوءاستفاده از آمریکا هستند و باید هزینه ی حمایت های آمریکا را به این کشور بپردازند. ترامپ بصورت کلی معتقد است ائتلاف ها و پیمان ها و سازمان های جهانی نظیر ناتو و سازمان تجارت جهانی به ضرر منافع آمریکا هستند و آمریکا باید از آن ها خارج شود.[۳۷] این امر در صورت تحقق قطعا موجب تزلزل و تضعیف سازمان های جهانی و نظم آمریکایی ظالمانه مستقر شده در نظام بین الملل خواهد شد. [۳۸]

ترامپ و رابطه با اسراییل و صهیونیست ها

درست است که ترامپ در ایام انتخابات برای نزدیک شدن به رژیم صهیونیستی و شخص نتانیاهو تلاش هایی انجام داد و با حمایت از معرفی بیت المقدس به عنوان پایتخت رژیم صهیونستی تلاش کرد حمایت رژیم صهیونیستی و جامعه ی یهودیان آمریکا را بدست آورد ، اما واقعیت این است که مسئله ی فلسطین و اسراییل و مسایل خاورمیانه اساسا اولویتی در سیاست خارجی ترامپ بیزینس من ندارد و سیاست مبهم وی در قبال رژیم صهیونیستی نداشته و بعضا مواضع نامطلوب اسراییل نظیر لزوم ابقای بشاراسد و عدم مداخله در خاورمیانه موجب شده است که اسراییل و صهیونیست ها نسبت به وی دید مثبتی نداشته باشند.[۳۹]  هم چنین وی هم اکنون در درون جامعه ی آمریکا حمایت قاطبه ی جامعه ی یهودیان و صهیونیست ها  و لابی هایشان در آمریکا را پشت سر خود ندارد. این موضوع خود را در رای ۷۱ درصدی یهودیان آمریکا به کلینتون در برابر ترامپ رخ نمایی کرد.[۴۰]

شواهد فوق به این معنا خواهد بود که ترامپ نسبت به هیلاری کلینتون ، راه دشوارتری را برای جلب حمایت های این شبکه ی تاثیر گذار و قدرت مند در آمریکا پیش روی خود دارد.

ترامپ ، عربستان سعودی ، گروه های سلفی حامی تروریسم و بحران سوریه

هرچند ترامپ تاکنون آشکارا عربستان سعودی را به دلیل سیاست ها و رفتارش مورد انتقاد قرار نداده است اما رویکرد بشدت انتقادی و تهاجمی وی و تیمش نسبت به مسلمانان خصوصا سلفی های جهادی و اخوان المسلمین و هم چنین سیاست وی مبنی بر لزوم پرداخت هزینه های حمایت آمریکا از سوی متحدان منطقه ای نظیر عربستان ، عدم مداخله ی مستقیم در سوریه ، باز گذاشتن دست ایران و روسیه برای مقابله با داعش و ابقای بشار اسد در سوریه ، موجب شده تا عربستان سعودی و مجموعه ی گروه های سلفی فعال در بحران سوریه ، از روی کارآمدن ترامپ ناخورسند باشند.[۴۱] درگیری توییتری شاهزاده ی قدرت مند سعودی ولید بن طلال و ترامپ نمونه ای از این ناخورسندی بود.[۴۲]

ترامپ و شیوه ی دشمنی با ایران

بصورت کلی ارتباط جمهوری خواهان آمریکا با اپوزوسیون جمهوری اسلامی ایران ، عمدتا محدود به سلطنت طلبان ، گروهک منفور مجاهدین خلق ، تجزیه طلبان و معارضین حوزه ی نیمه سخت است . با توجه به اطرافیان و حضور عناصری نظیر رودی جولیانی و نیوت گینگریچ (یکی از گزینه های اصلی پست وزارت خارجه ی ترامپ که در نشست اخیر سازمان مجاهدین خلق در پاریس حضور داشت ) در تیم ترامپ این موضوع در خصوص ترامپ نیز صادق است. رویکرد این جناح از آمریکا نیز افزایش فشار بر جمهوری اسلامی ایران و تقویت این دسته از اپوزوسیون و تجزیه طلبان ایران است . لذا با روی کار آمدن ترامپ عملا شبکه ی اپوزوسیون نوین قوت گرفته در دوران اوباما ( شبکه ی براندازان نرم و حامیان تغییر رژیم در فرایند تغییر از بستر تعامل ) عملا به حاشیه خواهند رفت و گروهک هایی نظیر مجاهدین خلق مجددا تقویت خواهند شد . این موضوع سبب خواهد شد پروژه ی نفوذ فرهنگی ، اجتماعی اقتصادی پسابرجامی آمریکا ، عملا تضعیف شود و ما در میان مدت احتمالا شاهد موج جدیدی از تحرکات واقدامات نیمه سخت گروهک های تجزیه طلب و گروهک منفور مجاهدین خلق(منافقین) باشیم.

ترامپ و برجام

در خصوص رفتار ترامپ در خصوص ایران و خصوصا برجام باید این موضوع را در نظر داشت که بدلیل هویت بیزینس منی او ، مذاکره ، معامله و بده بستان سیاسی اساسا جزوی از شخصیت لاینفک ترامپ است.  وی مخالف مذاکره و معامله با ایران نبوده و نیست و هیچگاه نیز از لفظ پاره کردن برجام استفاده نکرده است . انتقادات وی از برجام از  این منظر است که وی برجام را قرارداد ضعیفی برای آمریکا می داند و دستاوردهای ایران را فراوان و درمقابل دستاوردهای آمریکا در آن را ناچیزی می شمارد و معتقد است آمریکا می توانسته بهتر مذاکره و از ایران امتیازات بیشتری بدست آورد. همانطور که ترامپ اعلام کرده و بنا به تحلیل اکثر کارشناسان ، به احتمال زیاد ترامپ برجام را رسما لغو نخواهد کرد ولی گزینه­ی سنگ اندازی در مسیر اجرای تعهدات و سخت گرفتن بر ایران در دستور کار وی و دولتش خواهد بود. سیاست کلی ترامپ در خصوص برجام تفاوت عمده ای با سیاست هیلاری کلینتون ندارد اما با این تفاوت که دموکرات ها برای تقویت جایگاه غربگرایان و به اصطلاح میانه روهای ایران حاضر به اعطای امتیازات نمایشی در مسیر اجرای برجام بودند اما ترامپ و جمهوری خواهان اساساً اعتقادی به لزوم تقویت غربگرایان و به اصطلاح خودشان میانه روها در حاکمیت ایران ندارند و در عصر آمریکای ترامپ ، دیگر خبری از بازی های رسانه ای و امتیازات نمایشی برای زنده نگه داشتن برجام در ایران نخواهد بود . [۴۳]

از سوی دیگر (هر چند با احتمال اندک) اگر وی به سمت لغو برجام حرکت کند، با این کار عملا اعتبار سیاست خارجی آمریکا را در افکارعمومی جهان و بازیگران بین المللی تحت مخدوش کرده و حاصلی جز انزوای بیشتر آمریکا در عرصه ی بین المللی و در میان متحدان اروپایی خود نخواهد داشت و عملا موجب سلب مشروعیت تحریم ها و سست شدن واقعی ساختار تحریم ها خواهد شد که این موضوع قطعا به سود ایران خواهد بود .[۴۴]

بصورت خلاصه می توان نتیجه فرصت ها و تهدیدات روی کارآمدن ترامپ در آمریکا را  ناظر بر جمهوری اسلامی ایران و ایرانیان، این گونه بیان کرد:

ادامه ی برجام به همراه افزایش سخت گیری ها و سنگ اندازی ها در مسیر اجرای تعهدات آمریکا (تهدید)

ادامه ی پروژه ی افزایش تحریم ها در حوزه ی موشکی و تروریسم و حقوق بشر (تهدید)

ایجاد انشقاق و دودستگی در میان مردم و سیاستمداران آمریکایی و کاهش انسجام اجتماعی و افزایش شکاف ها و اعتراضات اجتماعی در جامعه ی آمریکا که عملا منجر خواهد شد بخشی از توان دولت آمریکا ناگزیر صرف مدیریت فضای داخل آمریکا شود. (فرصت)

مخدوش شدن بیش از پیش تصویر و ضربه به قدرت نرم آمریکا در عرصه ی بین اللمل و در میان ملت ها و انزوای آمریکا در عرصه ی بین الملل و کاهش اعتبار و توان این کشور جهت ایجاد ائتلاف های جهانی و منطقه ای علیه ایران (فرصت)

سیاست ترامپ مبنی بر تمرکز بیشتر بر مسایل داخلی کشور آمریکا و خروج از برخی پرونده ها و چالش های منطقه ای و بین المللی و احتمال خروج از ائتلاف ها و سازمان های بین المللی. (فرصت)

کاهش نقش آفرینی و مداخله ی آمریکا در بحران سوریه و عراق ؛ کاهش احتمال تنش نظامی با روسیه ( فرصت )

کاهش احتمال گزینه ی نظامی علیه ایران بدلی کاهش اعتبار بین المللی و توان آمریکای ترامپ در جهت ایجاد ائتلاف های بین المللی و منطقه ای و جلب حمایت افکارعمومی داخل و بین الملل. (فرصت)

تغییر شیوه ی براندازی جمهوری اسلامی ایران از اقدامات و شیوه های نرم ( دیپلماسی عمومی ، نفوذ اقصادی ، فرهنگی، استحاله ، تغییر ارزش ها و ناآرامی های اجتماعی سیاسی ) به سمت شیوه ها و اقدامات نیمه سخت و بکارگیری گروهک منفور مجاهدین خلق  (فرصت)

مخدوش شدن تصویر غیرواقعی و بزک شده ی آمریکا در سال های حاکمیت اوباما و افزایش انسجام اجتماعی در میان ایرانیان در برابر آمریکا با روبرو شدن با چهره ی عیان و واقعیت پشت صحنه ی جامعه و حکومت آمریکا  (فرصت)

افزایش سیاست های سخت گیرانه ی آمریکا ناظر بر مهاجران و مسلمان و افزایش تحرکات اسلام هراسانه در آمریکا که می تواند بر زندگی روزمره ی ایرانیان مقیم آمریکا تاثیرات منفی داشته باشد. (تهدید)

با توجه به موارد و فکت هایی که در بالا ذکر شد ، هر چند روی کارآمدن ترامپ در آمریکا به مثابه ی ضربه ی بزرگ و خسارت باری بر جایگاه و تصویر آمریکا در عرصه ی بین الملل و اتفاقی ناخوشایند برای نظام آمریکاست و این موضوع به خودی خود موجب کاهش توان ضربه زدن آمریکا به منافع ایران و ایرانیان خواهد شد  اما بصورت کلی می توان این اطمینان را به هم وطنان ایرانی داد که با روی کارآمدن ترامپ در آمریکا ، در کوتاه مدت و میان مدت ، تفاوت چشم گیر و محسوسی را در نحوه ی رفتار آمریکا با ایران و زندگی روزمره ی خود( نسبت به روی کار آمدن هیلاری کلینتون) مشاهده نخواهند کرد.

برجام سرجای خودش باقی می ماند فقط با این تفاوت که  از به اصطلاح گلابی ها ، امتیازات و ژست های نمایشی و احترام آمیز طرف آمریکایی نسبت به ایران خبری نخواهد بود ، کماکان شرکت ها و بانک های خارجی از فعالیت اقتصادی با ایران خواهند ترسید  و از سوی آمریکا ترسانده خواهند شد ، تحریم ها کماکان سرجای خود هستند و کما فی السابق به بهانه های جدید وضع خواهند شد و البته مهم تر این که با وجود افزایش احتمال تنش های محدود میان ایران و آمریکا ، احتمال جنگ و گزینه ی نظامی آمریکا علیه ایران (هر چند در دوران اوباما هم بسیار ضعیف بود ) افزایش که نیافته بلکه نسبت به گذشته کمتر خواهد شد.

 


[۱] http://www.thewrap.com/hollywood-stars-for-hillary-clinton-list/

[۲] http://www.businessinsider.com/hillary-clinton-endorsements-newspaper-editorial-board-president-2016-2016-9/#new-york-daily-news-heaven-help-america-were-unthinkably-clinton-to-fail-she-is-all-that-stands-between-the-united-states-of-america-and-never-before-seen-proof-that-the-founding-fathers-werent-all-that-theyve-been-cracked-up-to-be-6

[۳]  https://en.wikipedia.org/wiki/List_of_Hillary_Clinton_presidential_campaign_endorsements,_2016

[۴] http://www.dailywire.com/news/5494/hillary-clinton-danger-united-states-ben-shapiro#

[۵] https://www.psychologytoday.com/blog/the-situation-lab/201610/the-personality-hillary-clinton

[۶]  http://www.independent.co.uk/news/people/julian-assange-clinton-foundation-isis-same-money-saudi-arabia-qatar-funding-a7397211.html

[۸] http://www.reuters.com/article/us-usa-politics-iran-idUSN2224332720080422

[۱۸] http://time.com/4265947/hillary-clinton-aipac-speech-transcript/

[۲۱] http://www.nationalreview.com/article/441008/wikileaks-hillary-clinton-isis-memo-plan-arm-syrian-rebels

[۲۲] http://www.counterpunch.org/2015/09/30/the-wicked-war-on-syria-hillary-clinton-in-her-own-words/

[۲۳] https://www.theguardian.com/us-news/2016/oct/25/donald-trump-hillary-clinton-syria-world-war-three

[۲۴] http://www.telegraph.co.uk/news/2016/07/29/hillary-clinton-will-reset-syria-policy-against-murderous-assad/

[۲۵] http://personality-politics.org/donald-trump

[۲۶] http://www.theatlantic.com/magazine/archive/2016/06/the-mind-of-donald-trump/480771/

[۲۷] https://en.wikipedia.org/wiki/List_of_Republicans_opposing_Donald_Trump_presidential_campaign,_2016

[۲۸] http://www.nbcnews.com/specials/donald-trump-republican-party/gop-future

[۲۹] https://www.washingtonpost.com/news/wonk/wp/2016/11/10/why-donald-trump-cant-govern-like-a-traditional-republican/

[۳۰] http://www.economist.com/news/leaders/21702188-donald-trumps-nomination-cleveland-will-put-thriving-country-risk-great

[۳۱] http://www.nytimes.com/2016/11/09/world/europe/global-reaction-us-presidential-election-donald-trump.html

[۳۵] http://www.reuters.com/article/us-usa-election-reaction-idUSKBN13410L

[۳۶] http://www.nytimes.com/2016/03/27/us/politics/donald-trump-foreign-policy.html?_r=0

[۳۸] http://www.wsj.com/articles/in-trump-nato-faces-a-challenge-1478690705

[۳۹] http://www.haaretz.com/world-news/u-s-election-2016/1.720213

[۴۰] https://www.algemeiner.com/2016/11/09/new-york-times-exit-poll-70-of-jews-voted-for-clinton-24-backed-trump/

[۴۱] http://www.ibtimes.com/will-clinton-win-presidency-saudi-arabia-arab-countries-prefer-hillary-over-donald-2443641

[۴۲] http://www.huffingtonpost.com/entry/saudi-prince-alwaleed-donald-trump_us_56aafa72e4b0010e80e99806

[۴۳] http://www.washingtonexaminer.com/how-will-president-trump-handle-the-iran-nuclear-deal/article/2606958?custom_click=rss

[۴۴] https://www.cato.org/blog/president-trump-iran-nuclear-deal-or-how-i-learned-start-worrying-fear-bomb