حضور رهبر انقلاب در مراسم دانش آموختگی دانشجویان دانشگاه های افسری ارتش

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای فرمانده معظم کل قوا صبح امروز در مراسم دانش‌آموختگی، تحلیف و اعطای سردوشی دانشجویان دانشگاه‌های افسری ارتش جمهوری اسلامی ایران در دانشگاه هوایی شهید ستاری حضور یافتند.

alalam_636105624895402308_25f_4x3

هیلاری کلینتون و ترامپ در نخستین مناظره انتخاباتی کلینتون:

کلینتون: سخت‌ترین تحریم‌ها علیه ایران را اعمال کردم/ برنامه اتمی ایران را بدون شلیک یک گلوله محدود کردیم؛ این یعنی دیپلماسی/ ترامپ: برجام بدترین توافق ممکن است

کاندیدای دموکرات گفت: وقتی وزیر خارجه شدم ایران چند هفته تا دستیابی به مواد لازم برای ساخت بمب هسته‌ای فاصله داشت. ما سنگین‌ترین تحریم ها را علیه ایران وضع و در نهایت برنامه هسته‌ای ایران را بدون شلیک یک گلوله محدود کردیم.

گروه بین‌الملل- رجانیوز:«دانشگاه هافستر» در شهر نیویورک آمریکا بامداد روز سه‌شنبه میزبان اولین مناظره انتخاباتی بین «هیلاری کلینتون» و «دونالد ترامپ»، نامزدهای دو حزب دموکرات و جمهوری‌خواه در انتخابات ریاست‌جمهوری ۸ نوامبر (سه‌شنبه ۱۸ آبان‌ماه) بود.

 

در این مناظره که حدود ۹۰ دقیقه به طول انجامید، هیلاری کلینتون، کاندیدای دموکرات به اولین سوال پاسخ داد. این مناظره در دانشگاه هوفسترای نیویورک انجام شد. این مناظره قرار بود رأس ساعت چهار بامداد به وقت تهران آغاز شود که با نیم ساعت تأخیر مواجه شد. مسائل مربوط به آینده آمریکا، رفاه، مالیات، اشتغال، سیاست خارجی و امنیت از جمله موضوعات مطرح شده در این مناظره بود.

 

مجری این مناظره لستر هولت، مجری شناخته‌شده‌ای بود که در سال‌های اخیر مجری برنامه‌های دیت‌لاین و تودی شبکه ان‌.بی.سی بوده و در حال حاضر مجری اخبار شامگاهی این شبکه است که میلیون‌ها بیننده دارد. ناظران پیش‌بینی کرده‌ بودند این مناظره رکورد ۸۰ میلیونی مناظره جیمی کارتر و رونالد ریگان (۱۹۸۰) را بشکند.

 

در بخش نخست این مناظره، کلینتون در تبیین سیاست‌های خود در رابطه با وضعیت اشتغال و اقتصاد، از افزایش مالیات برای طبقه سرمایه‌دار حمایت کرد و ترامپ نیز گفت که حامی کاهش مالیات برای سرمایه‌داران به منظور توسعه مشاغل و جلوگیری از سرمایه‌گذاری شرکت‌های آمریکایی در خارج از این کشور است. ترامپ افزود، تخفیف مالیاتی که به مردم خواهد داد، بزرگ‌ترین تخفیف از زمان ریاست‌جمهوری ریگان خواهد بود.

 

کلینتون گفت: محور کلیدی انتخابات مسأله اقتصادی است و باید تضمین کرد که دستمزد زنان و مردان برابر شود. ترامپ ثروتمند است و طرح مالیاتی وی بزرگ‌ترین کاهش مالیاتی برای ثروتمندان خواهد بود و به طبقه متوسط کمکی نخواهد کرد. ترامپ فعالیت خود را با سرمایه چندصد میلیون دلاری که پدرش در اختیار او قرار داده بود، شروع کرد.

 

در مقابل، ترامپ اظهار کرد: فرصت‌های شغلی آمریکایی‌ها به کشورهای دیگر مانند چین و مکزیک می رود. سرقت مشاغل از آمریکا باید متوقف شود. نباید بگذاریم شرکت‌ها و مشاغل از کشور خارج شوند.

 

 

 

کلینتون گفت: دونالد ترامپ در سال ۲۰۰۶ گفته بود که امیدوار است بازار مسکن سقوط کند که سرمایه‌های او افزایش یابد که ترامپ در پاسخ گفت این یعنی کسب و کار.

 

ترامپ اظهار کرد، کلینتون ۳۰ سال است در عرصه سیاسی بوده و به مشکلات اقتصادی توجهی نداشته است. کلینتون نیز با خنده پاسخ داد که به این موضوع فکر کرده و در دوران ریاست‌جمهوری آمریکای همسرش اوضاع اقتصادی کشور بهبود یافته بود.

در بخش دیگری از مناظره مجری از دونالد ترامپ در مورد انتشار اظهارنامه‌های مالیاتی‌اش پرسید. ترامپ تاکنون از انتشار این اظهارنامه‌ها خودداری کرده است. کلینتون نیز در این باره گفت: چرا ترامپ اظهارنامه مالیاتی‌اش را منتشر نمی‌کند؟ حتماً چیزی هست که او مخفی می‌کند.

 

ترامپ در پاسخ گفت که پس از پایان فرآیند حسابرسی اقدام به انتشار اظهارنامه خود خواهد کرد. کاندیدای جمهوری‌خواه در مقابل خواستار آن شد که کلینتون ۳۳ هزار ایمیل محرمانه خود را منتشر کند.

 

از سوی دیگر ترامپ تصریح کرد، ایران پس از توافق هسته‌ای به یک قدرت بزرگ تبدیل می‌شود در حالی که با اعمال تحریم‌ها دچار مشکل بود. در مقابل کلینتون اظهار کرد: من در دوران سناتور بودنم به تمام تحریم‌های ایران رأی موافق دادم اما پس از آن آمریکا در صدد آن برآمد که در کنار تحریم‌ها با سایر کشورها وارد تعامل شود و با تشکیل ائتلاف ایران را پای میز مذاکرات بکشاند؛ بدون آن که جنگی رخ دهد.

 

کاندیدای دموکرات گفت: وقتی وزیر خارجه شدم ایران چند هفته تا دستیابی به مواد لازم برای ساخت بمب هسته‌ای فاصله داشت. ما سنگین‌ترین تحریم ها را علیه ایران وضع و در نهایت برنامه هسته‌ای ایران را بدون شلیک یک گلوله محدود کردیم.

 

وی گفت: بسیار مهم است که ما به شرایط جهانی توجه داشته باشیم. من نسبت به توافقی که درباره برنامه هسته‌ای ایران حاصل شده راضی هستم. اگر دونالد ترامپ این توافق را مورد انتقاد قرار می‌دهد، باید بگوید که گزینه جایگزین چیست. ما باید در مورد چنین مسائلی با دقت بیشتری صحبت کنیم.

 
کلینتون از فقدان سیاست مشخص ترامپ در قبال داعش انتقاد کرد و گفت: ترامپ به طور مکرر از برنامه‌های محرمانه خود درباره مقابله با داعش سخن می‌گوید اما تنها موضوع محرمانه این است که او هیچ برنامه‌ای در این خصوص ندارد.

 

ترامپ در مورد داعش، سیاست‌های دولت واشنگتن را در شکل‌گیری این گروه مقصر دانست و افزود: یکی از علل تشکیل داعش این بود که ما عراق را بیش از اندازه زود ترک کردیم. اوباما و کلینتون در عراق خلأ قدرت ایجاد کردند و داعش به وجود آمد. کلینتون مدت‌هاست که می‌خواهد داعش را نابود کند.

 

 

کاندیدای جمهوری‌خواه گفت: من از حمله آمریکا به عراق حمایت نکردم؛ این ادعا را رسانه‌هایی که طرفدار کلینتون هستند، مطرح می‌کنند. کلینتون اما اظهار کرد، ترامپ هم از جنگ عراق حمایت کرده بود و هم از حمله به لیبی و سرنگون کردن قذافی.

 

کلینتون از مردم آمریکا خواست که در انتخابات شرکت کنند زیرا آینده آن‌ها به نتیجه انتخابات بستگی دارد. ترامپ نیز تأکید کرد: می‌خواهم عظمت آمریکا را احیا کنم. در پایان این مناظره دو طرف اعلام کردند که در صورت پیروزی جناح رقیب، از کاندیدای پیروز حمایت خواهند کرد.

استاد صدوق-min-min

سلسله نشست‌های گفتمان انقلاب اسلامی در مصلای قم با سخنرانی حجت‌الاسلام صدوق

تشریح راهکار «کوتاه‌مدت» در عرصه‌های مختلف جامعه برای خروج انقلاب اسلامی از ناهنجاری‌های برآمده از ساختارهای تمدن مُدرن

راهکار کوتاه‌مدّت با توجه به چالش بین «محتوای الهی» و «سخت‌افزارها و نرم افزارهای مادّی»، پیشنهاد تعمیم نهادسازی انقلابی به تمامی عرصه‌های اداره‌ی کشور را مطرح می‌کند. در نتیجه، دو شیوه‌ی مدیریتی در نظام اسلامی جریان می‌یابد که وجود هر دو ضرورت دارد اما باید تحت یک قرارگاه مشترک اداره شده و به هماهنگی برسند. یعنی به دلیل مقابله‌ی انقلاب اسلامی با نرم افزارهای مادّی، مدیریت بخش‌های نرم‌افزاری به نهادهای انقلابی سپرده می‌شود اما از آن‌جا که بخش سخت‌افزاری در زندگی مردم و ساختارهای نظام حضور پیدا کرده است، مدیریت آن به عناصر و ساختارهای کلاسیک واگذار می‌شود.
گروه معارف – رجانیوز: سلسله نشست‌های گفتمان انقلاب اسلامی هم‌زمان با ایام ماه مبارک رمضان و شوال، هر روز بعد از نماز ظهر و عصر در مصلای قدس شهر مقدس قم برگزار شد.
به گزارش رجانیوز، سلسله نشست‌های گفتمان انقلاب اسلامی از آغاز ماه مبارک رمضان، با حضور اقشار مختلف مردم در مصلای قدس شهر مقدس قم برگزار شد.
این نشست‌ها پیرو فرمایشات مقام معظم رهبری و با محوریت موضوعاتی همچون جهاد کبیر، اسلامیت انقلاب، الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت، اقتصاد مقاومتی و منزلت زن و خانواده در اسلام و نظام و با ارائه و سخنرانی حجت الاسلام صدوق از استادان و فضلای حوزه علمیه قم برگزار شد.
از ویژگی‌های این سلسله نشست‌ها دوطرفه بودن آن بود، به نحوی که حضار در هر جای بحث می توانستند نسبت به مسائل مطروحه نظر خود را ارائه کنند.
در ادامه خلاصه و مهم‌ترین محورهای جلسه سی‌ دوم سلسله نشست‌های «گفتمان انقلاب اسلامی» را از نظر می‌گذرانید:

۱٫ مدیریت حضرت امام و مقام معظم رهبری در سی‌وهفت سال گذشته، مورد هجمه‌ی فرهنگ مدرنیته قرار گرفته است زیرا این دو فرهنگ دارای دو جهت‌گیری متضاد هستند و آنچه فرهنگ مدرنیته همگان را به سوی آن دعوت می‌کند، «دنیا» است اما فرهنگ انقلاب اسلامی، بشریت را به «آخرت» دعوت می‌نماید. این دعوت معنوی ریشه در دعوت انبیاء الهی دارد و نمود آن، افشای مظالم کفر و استکبار در پایمال‌کردن حقوق انسان‌ها و نجات بشر از غل و زنجیرهای مادّی و ضلالت‌های نوین است. بنابراین سخت‌افزارها و نرم‌افزارهای ناشی از فرهنگ مدرنیته که قبل از انقلاب در جامعه‌ی ایران رسوخ کرده بود، به آرمان‌ها و شعارهای اسلامیِ نظام فشار وارد می‌کند و بمثابه ظرفی است که تناسبی با مظروف خود ندارد. در واقع فرهنگ مدرنیته با تولید نیاز مادّی، بشریت را به سجده بر خود وا می‌دارد و همه‌ی کشورها را به همکاری در این راستا دعوت می‌کند که این همکاری از طریق حضور در یکی از سطوحِ سه‌گانه‌ی «مونتاژ مدل، مهندسی معکوسِ مدل، مشارکت در تولید مدل و بهینه‌ی آن» تحقق می‌یابد اما حضرت امام (ره) این دعوت مادّی را نپذیرفتند و به آن «نه» گفتند. این مبنا باعث شد تا ایشان به ایجاد تغییراتی در این ظرف اقدام کنند تا زمینه برای جاری‌شدنِ محتوای الهی در آن فراهم شود و در نتیجه، مدیریت جدیدی پدید آمد که بر «نهادسازی» در سه عرصه‌ی «سیاسی، امنیتی و دفاعی» استوار بود. گرچه این روند، تأثیراتی در عرصه‌ی فرهنگ و اقتصاد نیز برجای گذاشت اما در دهه‌ی اول انقلاب، فضا و شرایطی مناسب برای نهادسازی فرهنگی و اقتصادی بر مبنای ادبیات انقلاب فراهم نشد و به تعبیری نوبت به این کار نرسید. پس از پایان جنگ تحمیلی، توصیه‌های کارشناسی نه تنها از سرایت این روند به صحنه‌ی فرهنگ و اقتصاد ممانعت کرد بلکه باعث ادغام برخی از نهادهای انقلابی در ساختارهای کلاسیک شد و نهادهای باقی‌مانده نیز در معرض خطر انحلال در فرهنگ مادّی مدرنیته قرار گرفته‌اند.

۲٫ به همین دلیل است که امروزه برخی مسائل ارزشی ـ که در ابتدای انقلاب کاملاً مورد توجه بود ـ در جامعه کمرنگ شده است. البته این بدان معنا نیست که فرهنگ و ادبیات و شعارهای انقلاب اسلامی کم‌فروغ شده باشد بلکه هوشیاری و پیگیری و حضور مردم در عرصه‌هایی مانند انتخابات، راهپیمایی‌ها، مسأله‌ی برجام و… نشان می‌دهد که انقلاب زنده است و حتی به تعبیر مقام معظم رهبری قوی‌تر از گذشته به راه خود ادامه می‌دهد زیرا انقلاب اسلامی امروز در حال مقاومت در عرصه‌های عقلانی و روحی است که هجمه‌های دشمن در آنها نامحسوس است و شرایط کنونی، همانند دهه‌ی اول انقلاب نیست که خاک کشور تصرف شده باشد و شخصیت‌های طراز نظام ترور فیزیکی شوند. به عبارت دیگر، انقلاب‌های مادّی به دنبال یک زندگی نوین و متفاوت هستند و لذا پس از پیروزی، برای دستیابی به این زندگی با قدرت‌های مسلط سازش می‌کنند اما حضرت امام با شعار «نه شرقی؛ نه غربی» مردم را به زندگی معنوی دعوت کردند و در صحنه‌ی میدانی به مقاومت در برابر حملات دو قدرت مادّی در شرق و غرب پرداختند. امروز نیز نظام جمهوری اسلامی در کلّیت خود، همچنان در حال درگیری و مواجهه با کفر در صحنه‌های مختلف سیاسی و فرهنگی و اقتصادی است و مردم هم به دلیل علاقه به اسلام از این مبارزه حمایت می‌کنند و لذا انقلاب زنده است.

 البته برخی مدّعی هستند که واقعیت‌های جامعه نشان می‌دهد انقلاب اسلامی رو به افول است اما برای اثبات این ادعا باید روشن شود که نحوه‌ی جمع‌بندی از آمار و ارقام ـ که وضعیت میدانی را تعیین می‌کنند ـ چگونه انجام می‌شود؟ آیا این کار بر مبنای ادبیات حوزه انجام می‌شود یا بر اساس شاخصه‌های مادّی ادبیات دانشگاه؟ یا باید برای بررسی آثار انقلاب در جامعه، منطق و دستگاه محاسباتی دیگری به کار برد؟ به عنوان نمونه، در سال‌ ۱۳۵۵ مبارزین با مشی‌های مختلف شکست خورده و به بن‌بست رسیده بودند و متدیّنین در ناامیدی به سر می‌بردند و شاه توانسته بود فرهنگ غرب را به نحوی در جامعه و در میان جوانان ترویج کند که فجایعی مانند جشن هنر شیراز در ماه مبارک رمضان برگزار شود. یعنی رژیم بر مبنای محاسبات مادّی از وضعیت جامعه، نسبت به ادامه و تعمیق رفتار کفرآمیز خود احساس امنیت می‌کرد و تهدیدی در برابر خود نمی‌دید. اما حضرت امام در چنین شرایطی نیز جمع‌بندی متفاوتی از اوضاع داشت و به مردم امیدوار بود زیرا می‌دانست در عمق فرهنگ مردم ایران، ارادت به اهل‌بیت صلوات‌الله‌علیهم‌اجمعین و فقهای عظام شیعه هنوز جریان دارد و با تکیه به همین پتانسیل، انقلاب را به پیروزی رساند که تفصیل آن قبلاً در بحث «تحلیل مردم‌شناسی از مردم ایران» ذکر شد.

 پس گرچه ممکن است فشار فرهنگ مدرنیته بر انقلاب اسلامی افزایش پیدا کند و ناهنجاری‌ها تعمیق شود اما این روند نمی‌تواند ایمان مردم را که با تعلّق به آستان مقدّس ائمّه‌ی هدی گره خورده، از بین ببرد بلکه این سرمایه‌ی ایمانی باعث خواهد شد تا مأموریت‌های تاریخی این ملّت که با تدبیر خدای متعال و وعده‌ی پیامبر اکرم بر دوش آنان قرار گرفته، به تحقق بپیوندد. لذا برخلاف تلقّی رایج در حوزه‌ها که جوانان را لاابالی و ازدست‌رفته می‌پندارد، رهبری تصریح می‌کنند که علی‌رغم تهدیدها و خطرات موجود، بهترین جوانان دنیا، جوانان ایران هستند و حتی از جوانان متدیّن در ابتدای انقلاب، انقلابی‌ترند. یعنی مقام معظم رهبری در جمع‌بندی از شرایط میدانی رویکرد متفاوتی دارند و به نمونه‌هایی از قبیل اعتکاف گسترده‌ی جوانان در ماه رجب، احیاء شب‌های قدر، شرکت در راهپیمایی روز قدس در گرما و با زبان روزه اشاره می‌کنند که برای تبیین علمی و دفاع از این جمع‌بندی آماری، یک دستگاه منطقی و عقلانی نوین ضرورت دارد.

۳٫ بیان شد که راهکار کوتاه‌مدّت با توجه به چالش بین «محتوای الهی» و «سخت‌افزارها و نرم افزارهای مادّی»، پیشنهاد تعمیم نهادسازی انقلابی به تمامی عرصه‌های اداره‌ی کشور را مطرح می‌کند. در نتیجه، دو شیوه‌ی مدیریتی در نظام اسلامی جریان می‌یابد که وجود هر دو ضرورت دارد اما باید تحت یک قرارگاه مشترک اداره شده و به هماهنگی برسند. یعنی به دلیل مقابله‌ی انقلاب اسلامی با نرم افزارهای مادّی، مدیریت بخش‌های نرم‌افزاری به نهادهای انقلابی سپرده می‌شود اما از آن‌جا که بخش سخت‌افزاری در زندگی مردم و ساختارهای نظام حضور پیدا کرده است، مدیریت آن به عناصر و ساختارهای کلاسیک واگذار می‌شود.[۱] در واقع با توجه به هشدارها و مطالبات مقام معظم رهبری پیرامون فتنه ۸۸، ناتوی فرهنگی و اقتصاد مقاومتی می‌توان این مطلب را استنباط کرد که ایجاد سه قرارگاه سیاسی، فرهنگی و اقتصادی بر مبنای تجربه‌ی مدیریتیِ حضرت امام (نهادسازی) ضروری است. بر همین اساس، پیشنهاد اولیه‌ای ـ که نیازمند تکمیل است ـ برای تعمیم نهادسازی به تمامی ابعاد اداره‌ی کشور (قوای مجریه، مقنّنه، قضائیه) ذکر می‌شود.

 در قوّه‌ی مجریه، دو بخش قابل طرح است: «ریاست‌جمهوری و وزارت‌خانه‌ها» که مسئولیت ساختارهای کلاسیک را بر عهده خواهد گرفت و «سپاه پاسداران انقلاب اسلامی» که بمثابه مرکز مدیریت و فرماندهی نهادهای انقلابی در قوّه‌ی مجریه عمل خواهد کرد.[۲] این دو باید در یک ستاد مشترک و توسط رهبری هماهنگ شوند که در این صورت به جای آن که جایگاه رهبری در حل و فصل اختلافات و نزاع‌ها و بحران‌ها خلاصه شود، نقشی اثباتی برای منزلت ولایت فقیه پدید خواهد آمد. در قوّه‌ی مقنّنه، «مجلس شورای اسلامی» بمثابه نهاد انقلابی خواهد بود که به دست انقلابیون سپرده می‌شود و «شوراها» به عنوان نهاد کلاسیک در اختیار فرهنگ مدرنیته قرار می‌گیرد. در قوّه‌ی قضائیه نیز لازم است تا دادگاه‌های انقلاب به عنوان نهاد انقلابی در این قوّه احیا شوند. در نیروهای مسلّح، تفکیک مدّنظر بین ارتش و سپاه انجام شده اما در راهکار میان‌مدّت و درازمدّت، تغییرات لازم در دکترین سپاه پاسداران باید اعمال شود. در امنیت داخلی، وظائف کلاسیک به نیروی انتظامی و مأموریت‌های انقلابی به بسیج سپرده می‌شود.

 در مورد روستاها، جهاد سازندگی بمثابه نهاد انقلابی و وزارت کشاورزی به عنوان نهاد کلاسیک عمل خواهند کرد. در موضوع شهرها، مساجد و مدیریت معنوی شهر به ائمّه‌ی جمعه واگذار می‌شود و مدیریت شهرداری‌ها به فرهنگ مدرنیته سپرده خواهد شد. در رسانه، بخش کلاسیک عهده‌دار تلویزیون و بخش انقلابی مسئول رادیو خواهند شد. در موضوع هنر، بخش هنرهای مدرن در اختیار وزارت ارشاد قرار می‌گیرد و بخش مربوط به کتاب و داستان و مطبوعات به نهاد انقلابی تفویض می‌شود. در امر دیپلماسی، وزارت خارجه و دیپلماسی اقتصادی و امور اداری آن به مدیریت کلاسیک واگذار می‌شود و موضوع حجّ و بیداری اسلامی را بعثه‌ی مقام معظم رهبری عهده‌دار می‌شود. البته در وضعیت فعلی، مأموریت‌های انقلابیِ مرتبط با بیداری اسلامی برای این نهاد معیّن نشده و بیشتر فعالیت‌های آن، به برگزاری حجّ به عنوان یک واجب فقهی و تلاش برای انجام صحیح اعمال توسط حجّاج و رفاه حال آنان معطوف شده است. در موضوعات مربوط به وزارت کشور، دو نهاد موازی یعنی استانداری‌ها و دفاتر ائمّه‌ی جمعه وجود دارد اما نمازهای جمعه باید از طریق نرم‌افزارهای پیش‌گفته و با مأموریت اجرای امر به معروف و نهی از منکر، در سراسر کشور احیاء شوند. در موضوع مسکن، بنیاد مسکن به مأموریت‌های انقلابی با محوریت محرومین خواهد پرداخت و وزارت مسکن، مدیریت بخش مدرن را بر عهده خواهد داشت. همچنان که وضعیت محرومین به کمیته‌ی امداد امام خمینی و امور معلولین به بهزیستی سپرده می‌شود. در آموزش و پرورش، مدیریت انواع مدارس از قبیل غیرانتفاعی، تیزهوشان، نمونه‌ی دولتی و… به بخش کلاسیک سپرده خواهد شد و تأسیس و مدیریت مدارس انقلابی و قرآنی به بخش انقلابی واگذار می‌شود و معاونت پرورشی عهده‌دار این امر می‌گردد. در آموزش عالی و آموزش پزشکی، دانشگاه‌های آزاد و پیام نور و… با مدیریت وزارت علوم و بخش خصوصی و با محوریت تکنولوژی و فنّ‌آوری اداره خواهند شد اما مدیریت دانشگاه‌های دولتی و تأسیس دانشگاه‌های اسلامی بر عهده‌ی انقلابیون است.

در بخش بانکی، موسسات قرض‌الحسنه‌ توسط انقلابیون اداره می‌شود و بانک‌ها به صورت کلاسیک مدیریت خواهند شد همچنان که اخذ مالیات تولید به بخش کلاسیک و اخذ خمس و زکات و عوارض شهرداری و… به بخش انقلابی سپرده می‌شود. در صنعت و معدن، بخش کلاسیک عهده‌دار تکنولوژی برتر و بخش انقلابی، متکفل تکنولوژی متوسط و خرد خواهند شد. در موضوع بازرگانی، مسئولیّت الگوی مصرف دولتی و صنفی به بخش کلاسیک و مسئولیت الگوی مصرف عمومی به انقلابیون واگذار می‌شود. همچنان که در بخش کار و رفاه و تأمین اجتماعی، بیمه و تأمین اجتماعی و امور مربوطه توسط نهادهای کلاسیک اداره شده و اوقاف و امور خیریه و یارانه‌ها به بخش انقلابی تفویض می‌شود. در موضوع ورزش، ورزش‌های قهرمانی و مدرن از طریق بخش کلاسیک مدیریت می‌شود اما ورزش‌های رزمی، ورزش پهلوانی، شنا و تیراندازی به وسیله‌ی انقلابیون اداره خواهد شد. در موضوع ارتباطات و مخابرات، مدیریت پست و تلفن و موبایل در اختیار نهاد انقلابی قرار می‌گیرد و مدیریت اینترنت و شبکه‌ی مجازی به عهده‌ی بخش کلاسیک خواهد بود. در موضوع نفت و گاز، بخش‌هایی که به تکنولوژی خُرد و متوسط وابسته‌اند به انقلابیون واگذار شده و بخش مربوط به تکنولوژی برتر با مدیریت کلاسیک اداره می‌شود. در بخش آب و برق، انقلابیون مسئول مصرف خانوادگی و کشاورزی خواهند بود و مصرف صنعتی و خصوصی به صورت کلاسیک مدیریت خواهد شد. در بخش ترابری، حمل‌ونقل زمینی اعمّ از جاده و ریل قطار به نهاد انقلابی واگذار شده و حمل‌ونقل هوایی و دریایی به ساختار کلاسیک سپرده می‌شود. همچنین برنامه و بودجه بر عهده‌ی بخش کلاسیک قرار داده می‌شود و نهاد انقلابی، متکفّل منابع انسانی و امور استخدامی خواهد شد. محیط‌زیست در شهرها به صورت کلاسیک حفاظت خواهد شد اما حفاظت از محیط‌زیست در روستاها و جنگل‌ها و مراتع توسط انقلابیون انجام می‌شود. در معاونت زنان، امور مربوط به زن و اشتغال توسط ساختار کلاسیک و امور مربوط به زن و خانواده توسط نهاد انقلابی اداره خواهد شد همچنان که در معاونت پارلمانی، ارتباط با مجلس به نهاد انقلابی و ارتباط با شوراها به نهاد کلاسیک سپرده می‌شود.

 البته عناوین فوق در برنامه‌های توسعه‌ی کشور وجود دارد و حتی در بخش فرهنگی بر «محوریت اندیشه‌ی امام خمینی و ترویج آن در میان عموم» تأکید شده اما از آنجا که این بندها و تبصره‌ها به مبنایی برای نهادسازی انقلابی و تعیین مأموریت انقلابی تبدیل نشده است، در مقابل فرهنگ توسعه دچار انزوا خواهد شد. البته این چالش به صورت عمدی اتفاق نمی‌افتد بلکه کارشناسان و نظام کارشناسی کشور به صورت طبیعی، بر اساس علوم مادّی و متداول به ارائه‌ی طرح می‌پردازند و لذا بودجه و نیروی انسانی کشور نیز در همان موضوعات صرف خواهد شد. در واقع بخش‌هایی که وابسته به تکنولوژی پیچیده و برتر است و با فرهنگ مدرنیته قرابت بیشتری دارد، به ساختارهای کلاسیک واگذار می‌شود و بخش‌هایی که با تکنولوژی ساده یا متوسط قابل اداره است و تناسب بیشتری با فرهنگ مذهب دارد، بر عهده‌ی انقلابیون گذاشته می‌شود. در نتیجه‌ی تعمیم نهادهای انقلابی، دو نهاد مدیریتی در هر یک از قوای مجریه و مقنّنه و قضائیه شکل می‌گیرد که در سه ستاد مشترک سازماندهی شده و از طریق مدیریت رهبری در این ستادها، هماهنگ خواهند شد. البته به نظر می‌رسد برای تحقق راهکار کوتاه‌مدّت، بازنگری در قانون اساسی ضرورت پیدا کند چرا که تعمیم نهادهای انقلابی و ایجاد دو مدیریت در هر یک از قوای سه‌گانه، نیازمند جایگاهی حقوقی در قانون اساسی است.

۴٫ البته این تفکیک صرفاً به دلیل اشراف کمترِ انقلابیون نسبت به مسائل سخت‌افزاری نیست بلکه با تبیین راهکار میان‌مدّت و درازمدّت روشن خواهد شد که در طول زمان و با کاستن از تمرکز تکنولوژی و کاهش پیچیدگی در نیازهای مادّی، قدرت اصلی به دست نهادهای انقلابی خواهد افتاد. اما اگر راهکار میان‌مدّت و درازمدّت طراحی نشود و یک تحلیل علمی بر همه‌ی این راهکارها حاکم نباشد، تعمیم نهادسازی انقلابی گرچه آثار و برکاتی در پی دارد اما در طول زمان با موانع جدّی مواجه خواهد شد؛ همچنان که در پایان دوران دفاع مقدس چنین مشکلی پدید آمد. در واقع به دلیل پیچیدگی جنگ در دنیای امروز و کثرت موضوعات آن، یک دستگاه محاسباتی پیچیده برای اداره‌ی جنگ لازم است و اگر این دستگاه محاسباتی بر اساس فرهنگ مذهب نباشد، استفاده از نسخه‌های متداول و دستگاه‌های محاسباتی موجود اجتناب‌ناپذیر است. همین مسأله بود که موجب شد حضرت امام ناچار به قبول قطعنامه شود زیرا مسئولان نظامی، سیاسی و اقتصادی بر اساس محاسبات متداول، به این نتیجه‌ی کارشناسی رسیدند که کمبود ادوات نظامی و کمبود پول و بودجه، امکان ادامه‌ی جنگ را از بین برده و همین بررسی کارشناسی را به حضرت امام منتقل کردند و ایشان نیز به تعبیر خود، جام زهر را نوشیدند. اما اگر دکترین نرم‌افزارها و سخت‌افزارهای نظامی بر اساس ادبیات انقلاب تغییر می‌کرد و تفاوت وضعیت زندگی در جبهه و زندگی در پشت جبهه از بین می‌رفت، سرنوشت جنگ به گونه‌ی دیگری رقم می‌خورد.[۳] همچنان که نهادسازی بدون تغییر سخت‌افزارها و نرم‌افزارهای اداره‌ی کشور باعث شده تا مقام معظم رهبری علی‌رغم بدبینی به نتیجه‌بخش بودنِ مذاکره با امریکا، برجام را تجربه کنند و در صورتی که راه نوینی برای اداره‌ی کشور بر مبنای دین و انقلاب ارائه نشود، برجام‌های دیگری نیز به ایشان تحمیل خواهد شد.

 در واقع انقلاب اسلامی برای عبور از عقبه‌های سخت و حفظ و تداوم خود، به «بکارگیری اسلامیِ» سخت‌افزارها و نرم‌افزارهای موجود اقدام کرده اما تحلیلی تخصصی از این عملکرد درخشان خود ندارد. لذا امروزه گرچه در عرصه‌هایی مانند سوریه و عراق و یمن و لبنان، از تجربه‌ی دفاع مقدس در عملیات زمینی استفاده می‌شود اما آنچه در دکترین دفاعی نظام مورد توجه قرار گرفته، توسعه‌ی موشک‌های دوربرد و بالستیک است که امکان استفاده از آنها در کشورهای فوق وجود ندارد. حتی حزب‌الله لبنان نیز که از قدرت موشکی قابل توجهی برخوردار است، تنها زمانی می‌تواند از این سلاح استفاده کند که ابتدائاً یک درگیری زمینی با دشمن صهیونیستی روی دهد. اما در دکترین جنگ متداول، توان موشکی تنها برای ترساندن دشمن استفاده نمی‌شود بلکه همان‌طور که قبلا بیان شد، متغیر اصلی در جنگ مدرن «نسل‌کشی» و «تخریب زیرساخت‌ها» است و پس از این دو برخورد جنایت‌آمیز است که نوبت به «نابودی ماشین جنگیِ» طرف مقابل می‌رسد. این دکترین باعث می‌شود حتی برخی کشورهای توسعه‌یافته مانند ژاپن، تا دهها سال اساساً به فکر توان نظامی خود و صرف بودجه برای تقویت آن نباشند زیرا جنگ در دنیای امروز به معنای تخریب زیرساخت‌های توسعه است که هزینه‌های سنگین و سرسام‌آوری برای احداث آن انجام شده و در نتیجه، کشورها بر اساس محاسبات اقتصادی ترجیح می‌دهند مقوله‌ای به نام دشمن را از قاموس سیاسی و دفاعی خود حذف نمایند و در برابر تمامی مظالم قدرت‌های بزرگ سکوت کنند تا با دوری از قرارگرفتن در معرض تهدید ابرقدرت‌ها، دچار هزینه‌های غیرعقلائی نشوند. اما حضرت امام در مقابل تمامی این رویه‌های فاسد ایستاد و مبنای حرکت خود را بر اسلام و معنویت و اخلاق و ارزش‌های انسانی استوار کرد. پس با کمی دقت روشن خواهد شد که در نهادسازی انقلابی به عنوان راهکار کوتاه‌مدّت، حرکت‌های علمی و برنامه‌محور کمرنگ است و آنچه مورد تأکید قرار گرفته، تعیین مأموریت‌های ویژه و مدیریت جهادی و فتح عرصه‌های جدید است که این حرکت تا مدّتی موجب رشد و تقویت فرهنگ انقلابی در کشور خواهد شد.

—————————————

[۱]. البته در نهادسازی‌های انجام‌شده، تعریف سخت‌افزارها در صحنه‌ی عینی ـ و نه در عرصه‌ی تئوریک ـ تغییر پیدا کرده است.

[۲]. البته سپاه پاسداران در شرایط کنونی، بیشتر صبغه‌ی نظامی و امنیتی پیدا کرده، اما مقام معظم رهبری در تعریف خود از این نهاد انقلابی، این انحصار را نمی‌پذیرند و مأموریت آن را به تمامی عرصه‌ها تعمیم می‌دهند.

[۳]. پیشنهاد تغییر سخت‌افزارهای و نرم‌افزارهای جنگی و مشابه‌سازی وضعیت پشت جبهه با جبهه، از سوی مرحوم علامه سیدمنیرالدین حسینی‌الهاشمی بنیانگذار فقید فرهنگستان علوم اسلامی به مسئولان کشور ارائه شد، اما موانعی باعث شد که این پیشنهاد در دستور کار نظام قرار نگیرد؛ گرچه پس از پایان جنگ، رؤسای قوای مقنّنه و مجریه‌ی وقت، اعلام کردند که تفاوت وضعیت زندگی در پشت جبهه‌ها با وضعیت جبهه‌ها یک اشتباه بود. البته در مباحث گذشته، جایگاه «آزمون و خطا» در حرکت پرچمداران توحید در عصر غیبت و تفاوت ابعاد مدیریت الهی غیرمعصومین با مدیریت الهی معصومین بیان شده که می‌تواند مبنای تحلیل این اشتباه قرار بگیرد.

IMAGE635336874634022183

افشای جزئیات دستگیری های اخیر توسط فرمانده سپاه

سردارجعفری: بازداشت‌های اخیر فقط به حقوق‌های نجومی مرتبط نیست/ برخی سیاسیون نیز در شبکه بزرگ فساد بانکی حضور دارند

یکی از پروژه‌های اطلاعاتی سپاه رصد و بررسی پرونده‌های مرتبط با مباحث امنیتی، بحث نفوذ و بحث فسادهای اقتصادی است که دنبال می‌کند. این هم یکی از پروژه‌هایی است که وقتی به قوه قضائیه گزارش شد، ما دنبال کردیم و پس از صدور حکم توسط دستگاه قضایی، دستور دستگیری نیز صادر شد.
گروه سیاسی- رجانیوز: فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی گفت: حقوق‌های نجومی تنها دلیل بازداشت‌های اخیر نیست و پرونده مرتبط با یک فساد بزرگتری است، این‌ها یک شبکه بوده‌اند و برخی از سیاسیون نیز در این شبکه حضور دارند.
سرلشکر محمدعلی جعفری در حاشیه همایش فرماندهان و مسئولان نیروی زمینی سپاه پاسداران در مجتمع عقیدتی- سیاسی امام رضا(ع) در جمع خبرنگاران اظهار داشت: آماده هستیم که دشمن را در کف خلیج‌فارس دفن کنیم.

وی با اشاره به اهداف و عوامل خارجی برای تضعیف سپاه پاسداران گفت: دشمن، آمریکایی‌ها و مخالفان داخلی به دنبال این هستند تا ارزش‌های انقلاب اسلامی را استحاله کرده و حرکت انقلاب را در کشور کند کنند، از این رو در تلاشند سپاه را که پرچم‌دار حفظ و نگهداری انقلاب اسلامی است را با فعالیت‌های خود تضعیف کنند.

 

فرمانده‌کل سپاه پاسداران با اشاره به آمادگی قابل وصف نیروهای سپاه در سراسر کشور تأکید کرد: آمادگی و روحیه تمامی کارکنان سپاه در کشور به‌گونه‌ای است که از اهداف خود دست نخواهند کشید و همواره به توسعه و نشر انقلاب اسلامی ادامه خواهند داد.

 

سرلشکر جعفری افزود: امروزه با توجه به شرایط منطقه و اتفاقات کشورهای همسایه مردم باید بیشتر قدر این امنیت را بدانند و برای حفظ آن در کنار نیروهای نظامی و اطلاعاتی تلاش کنند.

 

وی در ادامه در پاسخ به پرسشی پیرامون دستگیری مدیرعامل معزول بانک ملت گفت: یکی از پروژه‌های اطلاعاتی سپاه رصد و بررسی پرونده‌های مرتبط با مباحث امنیتی، بحث نفوذ و بحث فسادهای اقتصادی است که دنبال می‌کند. این هم یکی از پروژه‌هایی است که وقتی به قوه قضائیه گزارش شد، ما دنبال کردیم و پس از صدور حکم توسط دستگاه قضایی، دستور دستگیری نیز صادر شد.

 

فرمانده‌کل سپاه پاسداران عنوان کرد: مردم تصور می‌کنند این دستگیری در رابطه با دریافت حقوق‌های نجومی بوده است؛ قطعاً دریافت آن حقوق‌ها یکی از تخلفات بوده است. اما فرد مذکور به‌دلیل حضور در یک فساد اقتصادی بزرگ‌تر دستگیر شده‌است.

 

وی در پاسخ به اینکه آیا دستگیری‌ها ادامه دارد؟، اظهار داشت: در این پرونده برخی سیاسیون و افراد دیگر نیز حضور داشته‌اند.

 

سرلشکر جعفری در بخش دیگری از سخنانش با اشاره به برگزاری رزمایش‌های متعدد در طول سال در سراسر کشور گفت: امسال رزمایش‌های بسیاری در کشور برگزار خواهیم کرد تا ضمن حفظ آمادگی نیروی نظامی خود، پیام خود را به دشمن مبنی بر آمادگی دفن‌کردن آن‌ها در آب‌های خلیج‌فارس برسانیم.

وی در رابطه با دستگیری‌های تیم‌های تروریستی اخیر در کشور اظهار داشت: تنها برخی از نیروهایی که در کشور دستگیر شده‌اند وابسته به داعش بوده‌اند و سایر تروریست‌های دستگیری به گروه‌های ضدانقلاب تعلق داشته‌اند. داعش در زمینه اقدام و انجام عملیات‌های تروریستی در کشور هیچ قدرتی نداشته و با فعالیت‌های اطلاعاتی نیز درصدد هستیم تا جلوی این اتفاقات را بگیریم.

 

فرمانده کل سپاه پاسداران ادامه داد: اما در بحث تروریست‌های داخلی باید عنوان کرد که این‌ها ضد انقلاب‌های معمولی هستند که هر ماه تعدادی از آن‌ها در جنوب‌شرق و شمال‌غرب کشور توسط چشم‌های بینای سپاه رصد شده و یا توسط دستان پر توان نیروهای اطلاعاتی دستگیر یا کشته می‌شوند.

سرلشکر جعفری ضمن تقدیر و تشکر از تمامی مردم ایران تاکید کرد: مردمی‌بودن امنیت در کشور ما یک عامل بسیار مهم است و می‌توان گفت که ما عزت، اقتدار و امنیت خود را پس از الطاف الهی مدیون مردم هستیم.

143

مصاحبه حجت‌الاسلام و المسلمین نبویان در یک‌سالگی برجام

آقایان فقط دارند ماله کشی می‌کنند/ حسین فریدون کاسب تحریم است/ عراقچی گفت شب‌ها پول را خرد خرد وارد می‌کنیم

قبلاً ایران‌هراسی فقط در کشورهای اروپایی بود. الان در کشورهای عربی و منطقه‌ای هم ایران‌هراسی وجود دارد و دیگر مالدیو هم برای ما کسی شده است و یک‌جانبه رابطه‌اش را با ما قطع می‌کند. جیبوتی هم همین‌طور. عربستان هم همین‌طور. عربستان تهدید که می‌کند هیچ، حجاج ما را هم می‌کشد.
گروه سیاست‌خارجی-رجانیوز:سال گذشته و همین روزها بود که روزنامه های حامی دولت خبر از توافقی می دادند که با حضورش تمامی مشکلات کشور را حل خواهد کرد. شاه کلیدی که تمامی قفل های کشور از آب خوردن تا بی کاری جوانان را باز می کند.
با این وجود این روزها که در آستانه یک ساله شدن تولد برجام هستیم دیگر خبری از دعوت مردم به شرکت در کارنالوال های خیابانی برای برجام نیست. روزنامه هایی که هر روز خبر از نزدیک شدن به یک توافق تاریخی می دادند، این روزها ترجیح می دهند که اخبار برجام را یا اصلا پوشش ندهند یا در صفحه های داخلی خود با وزن کمتری منتشر نمایند.
با این وجود این روزها که گرد و خاک بپا شده در پایکوبی های خیابانی فرونشسته است، می توان با نگاهی دقیق تر و با تجربه ای یک ساله از تصویب برجام، به مشاهده دست آورد ها و نتایج این سند نشست. درهمین راستا رجانیوز در سلسله گزارشات و مصاحبه هایی قصد دارد تا با نگاهی به روند یک ساله برجام نتایج توافق وین  را بررسی نماید.
به گزارش رجانیوز حجت الاسلام و المسلمین دکتر سید محمود نبویان استاد حوزه و دانشگاه و نماینده سابق مجلس شورای اسلامی که عضویت در کمیسیون ویژه برجام را نیز در کارنامه خود ثبت کرده  از جمله افرادی است که ناگفته‌های بسیاری در رابطه با توافق هسته‌ای در یک‌سالگی برجام داشته است.  همین مسئله عاملی شد تا به گفت‌و‌گو با ایشان بپردازیم. مشروح این مصاحبه به شرح زیر است:
یک سال از توافق هسته‌ای و حول و حوش شش ماه از اجرای آن گذشته است. ارزیابی خود را نسبت به نحوه اجرا برجام توضیح بدهید.
بسم الله الرحمن الرحیم. در سالگرد توافق هسته‌ای وین هستیم. خوب است بازبینی به سابقه این کار داشته باشیم و ببینیم در وین چه دادیم و چه گرفتیم و با حاصلش الان در چه مقطعی قرار داریم؟ ابتدا اشاره می‌کنم به آنچه که در توافق وین تعهدات ما بود و ما انجام دادیم. بعضی‌ها را لیست کرده‌ام، اما محدود به این مقدار نیست.
 امریکا دستور داد کل  سانتریفیوژهای بالای نسل۱ به انبار بروند
ما در نطنز حدوداً ۱۶ هزار و خرده‌ای سانتریفیوژ نسل۱ و هزار و خرده‌ای سانتریفیوژ نسل۲ داشتیم و در تغییر و توسعه تا نسل۸ را هم مشغول بودند. ۸ را تولید کرده بودند و رفتم و دیدم. تغییر و توسعه نسل۲ تمام شده بود و باید استفاده می‌شد. حالا چه شده است؟ طبق توافقی که آقایان با امریکا کردند، امریکا دستور داد کل سانتریفیوژهای بالای نسل۱ به انبار بروند. انبار کردن هم معنا دارد. سانتریفیوژهای نسل۱ هم از ۱۶ هزار تا به ۵ هزار تا رسیده است.
نکته دوم این است که در آنجا تا ۲۰ درصد غنی‌سازی می‌کردیم. آقای روحانی و آقای ظریف به امریکا تعهد دادند بالاتر از ۷/۳ درصد حق غنی‌سازی نداریم. نکته بعدی این است که هر چه غنی‌ می‌کنیم باید نابود شوند و حق نگهداری آن را هم در نطنز نداریم.
در فردو کاملاً تعطیل شد. سانتریفیوژهایی که در آنجا داشتیم، کلاً پی کارشان رفته‌اند! ۱۰۴۴ سانتریفیوژی که در آنجا داریم، دو آبشارش دارد می‌چرخد و آن دو آبشار را هم متخصص آورده‌ و از قابلیت غنی‌سازی انداخته‌ و بقیه را هم به انبار فرستاده‌اند. پس کل فردو به لحاظ اینکه یک مرکز غنی‌سازی بود، کلاً تعطیل شده است. علاوه بر این نکته مهم‌تر این است که امریکا گفته بود علاوه بر اینکه حق ندارید غنی‌سازی کنید، توسعه دانش غنی‌سازی در فردو هم ممنوع است. تحقیرآمیزتر اینکه امریکا گفته است اگر در فردو ۲۷۱۰ سانتریفیوژ داشتید و می‌خواهید به ۱۰۴۴ تا برسانید و بقیه را انبار کنید، جای انبارش را هم من معین می‌کنم. حق نداری این اضافی را در فردو انبار کنی و باید برداری و به نطنز ببری.
راکتور اراک نابود شد
اراک هم که رآکتوری داشتیم که اگر کار می‌کرد، سالانه ۹ تن پلوتونیم تولید می‌کرد و این کافی بود که اسرائیل را سر جایش بنشاند. امنیتی که ایران دارد تابع خیلی چیزهاست. یکی از عواملش این است. برای تأمین امنیت اسرائیل امریکا از آقای ظریف و سایرین تعهد گرفت رآکتور اراک باید نابود شود و نابود کردند. این کار انجام شده است و بتون‌ریزی کرده‌اند و دیگر قابل استفاده نخواهد بود.
در زمینه تغییر و توسعه ما هفده نوع محدودیت را پذیرفتیم و این تعهدات را هم دادند. در مورد تولیدی سانتریفیوژ نسل۱، نسل ۲ تا نسل۸ کاملاً در تمام نسل‌ها ممنوع شده است. این‌طور نیست که حتی حق تولید نسل۱ را هم داشته باشیم. نسل۲ به بالا که معلوم است چرا. نسل۱ چرا ممنوع شده است؟ چون به ما گفتند هر وقت موجودی انبار شما به ۵۰۰ تا رسید حق تولید دارید. الان موجودی انبارتان به ۵۰۰ نرسیده است. کلاً تولید سانتریفیوژ ممنوع شده است و آقای ظریف، آقای روحانی و سایرین به امریکا تعهد داده‌اند که نمی‌خواهیم.
۲۰ درصدهای ما هم که کلاً نابود شدند. مسخره است ۸/۴۴۷ کیلو اورانیوم ۲۰ درصد داشتیم و از ژانویه به این طرف آقایان تعهد دادند کاملاً نابود کنند و نابود هم کردند و قول دادند هر وقت نیاز داشتید، ۵ کیلو ۵ کیلو به شما خواهیم داد. خودمان ۴۴۷ کیلو داشتیم، نابودش و دست به سمت آنها دراز می‌کنیم که برایمان ۵ کیلو، ۵ کیلو بفرستند.
آقایان اجازه دسترسی به تمام اماکن نظامی را داده‌اند
علاوه بر این آقایان نظارت‌های وحشتناکی را پذیرفته‌اند. اولاً رفتند و دسترسی به تمام اماکن نظامی را به امریکا تعهد دادند. هیچ قیدی هم ندارد. اینکه بگوییم اینجا پارچین و اینجا زیرزمین موشک‌هایمان است. هیچ قیدی ندارد. بند ۷۴ تا ۷۸ آن یک تعهد کامل است.
شش نوع نظارت را پذیرفته‌اند
شش نوع نظارت را پذیرفتند که خیلی خطرناکند. در سخنرانی‌هایم اینها را مفصل گفته‌ام و در شرحی هم که بر نامه مقام معظم رهبری آورده، مفصل نوشته و تمام آدرس‌ها را هم توضیح داده‌ام. پادمان و پروتکل الحاقی را پذیرفته‌اند که این دو نوع نظارت می‌شود. این دو را بعضی از کشورهای دنیا پذیرفته‌ و برخی هم نپذیرفته‌اند، ولی چهار تای دیگر فقط مختص ایران است.
علاوه بر این دو تا رفته‌ و اقدمات شفاف‌ساز را پذیرفته‌اند. اقدامات شفاف‌ساز چیست؟ در خود پروتکل الحاقی نظارت‌هایش any way و any time است. هر نقطه، هر زمان. پس دیگر اقدامات شفاف‌ساز چیست؟ در قطع‌نامه ۲۲۳۱ این را توضیح داده‌اند که ایران تعهد داده است با این تعبیر که Iran shall، ایران ملزم هست که به هر گونه درخواست آژانس پاسخ مثبت بدهد. این‌ هر گونه هیچ قیدی هم ندارد. اگر گفتند می‌خواهیم با فرمانده سپاه مصاحبه کنند، اگر گفتند می‌خواهیم مجلس، بیت آقا و بیوت مراجع را بگردیم. آقایان تعهد داده‌اند به همه اینها پاسخ مثبت بدهند تحت عنوان اقدامات شفاف‌ساز.
چهارم در همه جای دنیا گزارش هسته‌ای فقط به آژانس و شورای حکام می‌آید. ایران ملزم شده است به شورای امنیت سازمان ملل هم گزارش هسته‌ای بدهد.
پنجم علاوه بر شورای امنیت از این به بعد کمیسیون مشترک هم باید بر ایران نظارت کند. کمیسیون مشترک هشت عضو دارد: امریکا، آلمان، انگلستان، فرانسه، چین، روسیه، نماینده اتحادیه عالی اروپا و ایران. قرار است این هفت تا هم بر ایران نظارت کنند.
ششمی که خیلی دردناک‌تر است. این است که علاوه بر تمام این کشورها که خود آقای روحانی در کتابش در صفحه ۲۱۱ تصریح می‌کند که مأموران آژانس جاسوس هستند. قرار است اینها بیایند جاسوسی کنند. امریکا، آلمان، فرانسه، انگلیس و… بیایند جاسوسی کنند. علاوه بر اینها خیلی جالب‌تر است که آقایان رفته و تعهد داده‌اند که از این به بعد عربستان، امارات، قطر، جیبوتی، بورکینافاسو بر تمام مسائل هسته‌ای و نظامی ما نظارت کنند. این نظارت ششمی است که آقای ظریف و بقیه رفته و تعهد داده‌اند. کجا؟ فقط اشاره می‌کنم، تفصیلش بماند.
وضع خیلی افتضاح است
دو سند ذیل NPT  آمده است. یک بند NPT تصریح دارد که این ضمائم هم جزو آن است. هر کسی که آن را پذیرفته است، این را هم باید بپذیرد. دو سند چیست؟ هر دو سند اسامی اقلام و اجناس هستند. Part1 یک سند اجناسی است که برای هسته‌ای ما به کار می‌رود. Part2 آن اجناس dual use دو منظوره است. دو منظوره حدود ۸۳ صفحه سند است که به کمیسیون ویژه آورده‌اند. ما مجبور بودیم در آنجا با دقت بیشتری بررسی کنیم. آن سند ۸۳ صفحه است. اجناسی است که دو منظوره هستند. هم نظامی به کار می‌رود و هم غیر نظامی. شاید نظامی آن ۵ درصد و خیلی مبالغه کنیم ۱۰ درصد، یعنی ۹۰ درصد غیر نظامی است. صنایع نفت، صنایع پتروشیمی و… یکی از آنها را عرض می‌کنم که این دفعه یعنی بعد از برجام در گزارش آژانس آمده است. اشاره می‌کند ایران چاشنی‌های انفجاری درست کرده است که در صنایع نظامی و در صنایع نفت و پتروشیمی خود هم به کار می‌برد. از این اقلام زیاد داریم. آدم برای عکسبرداری به بیمارستان می‌رود. یکی از اینها منابع تولید اشعه ایکس است. وسایلی که تولید لوله می‌کنند. لوله را برای تانک هم به کار می‌برند، ولی در خیلی جاهای دیگر هم به کار می‌رود. قبل از برجام روال این‌گونه بود که ما تحریم بودیم. اینها را خودمان گران‌تر، ارزان‌تر می‌خریدیم. اگر می‌خواستیم در صنایع نظامی به کار ببریم، به کار می‌بردیم و اطلاعاتش را به کسی نمی‌دادیم. می‌خواستیم در صنایع نفت یا صنایع دیگری به کار ببریم، به کار می‌بردیم.
اکثر اینها هم hi tech هستند، اما الان چه شده است؟ الان در ضمیمه چهارم برجام که به کمیسیون مشترک اشاره دارد، اشاره می‌کند که امریکا از آقای ظریف و سایرین تعهد گرفته است که از این به بعد به غیر از شیوه‌ای که می‌گویم حق خرید این اقلام را ندارید. آقایان تعهد داده‌اند. شیوه‌اش چیست؟ شیوه‌اش این است که در ذیل آن کمیسیون مشترک که گفتم یک کارگروه تشکیل می‌شود و ایران باید طرح خریدش را به این کارگروه خرید بدهد.
اگر آنجا تصویب شد… برای اینکه تصویب شود هشت رأی لازم دارد. اجماع لازم است. آنجایی که به نفع ماست اجماع لازم است. معنی اجماع چیست؟ معنیش این است که اگر یک کشور مخالفت کرد، ایران حق خرید ندارد. حالا اگر این کارگروه تأیید کرد، کار تمام است؟ می‌گویند نه. شما باید درخواست خرید آن جنس را به کمیسیون مشترک بدهید. در اینجا چند رأی لازم است؟ می‌گویند اجماع آرا یعنی هشت رأی لازم است. گفت اگر عمه‌ام مرد می‌شد، می‌شد عمویم! حالا فرض کنیم کمیسیون مشترک هم تأیید کرد. کار تمام است؟ می‌گویند نه. تازه باید درخواست خرید را به شورای امنیت سازمان ملل بدهد. اگر آنجا تأیید کند، کار تمام است؟ می‌‌گویند نه. ببینید وضع خیلی افتضاح است!
جالب‌تر این است که می‌گوید اگر این سه تا تأیید کردند، ایران باید به کشور صادرکننده مراجعه کند. نمی‌گوید کشور تولیدکننده، چون این اقلام hi tech هستند و هر کشوری نمی‌تواند تولید کند، ولی هر کشوری می‌تواند صادر کند. در عربستان یک سرمایه‌دار یک شرکت خصوصی زده است و می‌رود این اقلام را می‌خرد و می‌آورد که به کشورهای منطقه بفروشد، چون او دنبال کسب در آمد است. طرف در امارات، جیبوتی، بورکینافاسو و… نشسته است. می‌گوید ایران باید به کشور صادرکننده مثلاً عربستان اجازه بدهد که بیاید end use (استفاده نهایی) این محصول را راستی‌آزمایی کند. این جنس را شما در کدام بعد نظامیت به کار بردی؟ آقای ظریف و سایرین تعهد داده‌اند عربستان بیاید و اطلاعات نظامی شما را بگیرد.
علاوه بر صنعت هسته‌ای و نظارت‌های وحشتناک دانش هسته‌ای ما هم دارد از بین می‌رود
اگر در بعد صنعت نفت، پتروشیمی یا هر جای دیگری به کار بردی، عربستان باید بیاید و تمام اطلاعات صنایع مختلف و اطلاعات نظامی ما را طبق تعهدی که آقایان داده‌اند، بگیرد و اینها باید اجرایی شود. مقام معظم رهبری که فرمود خسارت‌های بزرگی دارد به حال و آینده کشور تحمیل می‌شود، با این وضعیت دسترسی به تمام اماکن نظامی ما ممکن می‌شود. آقایان رفتند و تعهد دادند. همه این موارد را داشته باشید. به مواردی دیگر اشاره نکنم. چه چیزی به دست آوردیم؟ در برجام فقط هسته‌ای ما نرفت. فقط این نظارت‌های وحشتناک نیستند. در برجام در بند ۱۱ حروفیش آمده که این فقط مختص ایران است و خودش هم می‌گوید چرا. می‌گوید چون جزو هیچ قانون بین‌المللی، NPT، سند بین‌المللی و جزو هیچی نیست و فقط مختص ایران است.
علاوه بر اینکه صنعت هسته‌ای را از دست داده و این نظارت‌های وحشتناک را هم پذیرفته‌ایم، دانش هسته‌ای ما هم دارد از بین می‌رود. چرا؟ چون یک نفر پزشکی خوانده است. طرف را از آنجا برمی‌داریم و می‌آوریم و می‌گوییم شما در مکانیک کار کن. در بخشی برای پنج یا ده سال مدیر باش. کم‌کم فراموش می‌شود.
وقتی ۱۸ هزار سانتریفیوژ دارید، چند نیروی متخصص می‌خواهید؟ وقتی به ۵۰۶۰ تا رساندید، طبیعی است تعدادی را باید تعدیل نیرو کنید. اینها کجا می‌روند؟ آن همه متخصص که در فردو کار می‌کردند، حالا که تعطیلش کرده‌اید، کجا می‌روند؟ طبیعی است افرادی که از آنجا اخراج و تعدیل نیرو می‌شوند، یعنی دانشمندان و دانش هسته‌ای ما هم کم‌کم نابود خواهد شد. رشته‌های هسته‌ای دانشگاه‌هایمان باید کم‌کم تعطیل شوند، چون نیروی برای کجا تهیه می‌کنند؟ طبیعی است باید کم‌کم زیر آب همه اینها را بزنید. یعنی خطر فقط روی صنعت هسته‌ای نیست، بلکه روی دانش هسته‌ای ما هم هست.
بعیدی‌نژاد گفت نمی‌دانستم
حالا همه اینها را دادیم چه به دست آوردیم؟ قرار شد تحریم‌ها برداشته شوند. دو چیز بود. قرار بود ما در صنعت هسته‌ای عقب‌نشینی کنیم و آنها تحریم‌ها را بردارند. تحریم‌ها چهار بخش هستند. روی این چهار بخش تأکید می‌کنم، چون نکته دارد. ما به بهانه هسته‌ای، حقوق بشر، موشکی و دفاع از حزب‌الله تحریم شدیم. چرا از مردم یمن دفاع می‌کنید؟ دفاع از یمن می‌شود تروریسم، ولی عربستان که حمله می‌کند تروریست نیست. ما بیش از ۹۰ درصد صنعت هسته‌ایمان را داریم. صنایع نظامیمان را هم قرار شد بدهیم. چه به دست آوردیم؟ قرار شد از چهار دسته تحریم‌ها بحث فقط روی یک دسته باشد. فقط هسته‌ای. یعنی سه‌چهارم تحریم‌ها دست نمی‌خورند.
چرا این مسئله را گفتم؟ به خاطر یک نکته. آقای  بعیدی‌نژاد کتابی در باره ژنو، برجام و این حرف‌ها بیرون داده است. این کتاب را کامل مطالعه کرده‌ام. در آنجا خبرنگار از ایشان می‌پرسد شما سه‌چهارم تحریم‌ها را دست نخورده باقی گذاشته‌اید. بیایید روی یک‌چهارم تحریم‌ها صحبت کنید. ایشان عضو تیم مذاکره‌کننده ماست. رئیس بخش کارشناسی این تیم است. خیلی جالب است. ایشان جواب می‌دهد تحریم‌های ما فقط هسته‌ای است. در سه بخش دیگر اصلاً تحریمی نیست. اگر هم باشد خیلی اندک است. اخیراً صحبتی را از ایشان دیدم. می‌خواهند تحریم هسته‌ای را بردارند، می‌‌گویند اینجا به خاطر موشکی است، اینجا به خاطر این است، آنجا به خاطر آن است. می‌گوید راستش ما اینها را نمی‌دانستیم. این آقایی که نمی‌دانست رئیس بخش کارشناسی تیم مذاکرات ما بوده است! این خیلی مهم است.
در هر مذاکره‌ عقب‌نشینی بیشتری انجام داده‌اند
بعداً نتیجه می‌گیرم افرادی که در این مذاکرات فرستادیم، بسیار ضعیف بودند. اصلاً بحث خیانت و این حرف‌ها نیست. در این قد و قواره نبودند. اشاراتی در این باره خواهم کرد. یکی این است که آقای  بعیدی‌نژاد خودش می‌گوید ما واقعاً نمی‌دانستیم این‌طور شد. در ازای بیش از ۹۰ درصد تحریم‌ها فقط تحریم‌های هسته‌ای قرار است از بین بروند و سه‌چهارم تحریم‌ها باقی خواهند ماند. در ژنو که ما هنوز این بخش‌های اعظم را هم نداده بودیم، امریکا قول داده بود نه تحریم هسته‌ای را بردارد. چهار نوع تحریم تجاری، مالی، آموزشی، هسته‌ای و انرژی بود. در وین امریکا فشار بیشتری آورد و آقایان از این عقب‌نشینی کردند.
این تبدیل به اصل شده است که آقای ظریف و بقیه در هر مذاکره‌ای عقب‌تر رفته‌اند. اگر اینها را مقایسه کنید متوجه می‌شوید. اینها را مقایسه کرده‌ام. همین‌طور در تحریم‌ها. در ژنو امریکا گفت اگر شما این کار را انجام بدهید، سه‌چهارم تحریم‌ها دست نمی‌خورند و چهار نوع تحریم هسته‌ای برداشته می‌شود. در وین گفت فقط دو تا برداشته می‌شود و دو مورد دیگر دست نمی‌خورند. مثلاً اگر بخواهیم دانشجو بفرستیم که در رشته هسته‌ای در دانشگاه‌های خارج درس بخواند، در ژنو امریکا قول داد تحریمش را برمی‌دارد، ولی در وین زیر این قولش هم زد و فقط مالی و اقتصادی را نگه داشت. این قسمت خیلی جالب است که از این مالی و اقتصادی در سه جا ما را تحریم کرده‌اند.
پس اولاً سه‌چهارم تحریم‌ها می‌مانند و بحث فقط روی هسته‌ای است. در مورد هسته‌ای هم فقط یک‌دوم آن محل بحث است. از این یک‌دوم هسته‌ای هم در سه جا ما را تحریم کردند. شورای امنیت ملل که مرکز واصل است. چون بهانه تحریم‌های یک‌جانبه اتحادیه اروپا و امریکا شورای امنیت سازمان ملل است. خودشان استناد کرده‌اند و آقای  بعیدی‌نژاد هم در آن کتاب می‌گوید واقعاً اصل تحریم‌های شورای امنیت هست و درست هم می‌گویند.
آمریکا و غرب اگر در طول ده سال اعتراض کنند تحریم‌ها مجددا  برمی‌گردد
ببینیم تحریم‌های قطع‌نامه‌های شورای امنیت چه شده است؟ در اینجا دو بحث دارم. یکی را الان مطرح می‌کنم، یکی را بعداً برمی‌گردم.  از هفت قطع‌نامه پنج تایش تقریباً تحریمی است. آبدارترینش قطع‌نامه ۱۹۲۹ است که در سال ۱۳۸۹ آمد. قطع‌نامه‌ها از کی آمدند؟ از سال ۱۳۸۵٫ عاملشان را هم توضیح خواهم که چه بودند. از این پنج تحریم آبدار، به‌ویژه قطع‌نامه ۱۹۲۹ قول دادند اینها را لغو می‌کنند، شرط دارد. طرف گفت این کار را برایت انجام می‌دهم، اما شرطش این است که بدون ابزار پنج کیلومتر بالا بپری.
نمی‌شود آقا! این دیگر مشکل خودتان است. قطع‌نامه‌ها برداشته می‌شوند، اما یک شرط دارد. شرطش چیست؟ شرط اجرای این قطع‌نامه این است که طرفین برجام یعنی طرف‌های غربی و امریکا در طول ده سال هرگز به ایران اعتراض نکنند که به تعهداتش عمل نکرده است و اگر هر کدامشان اعتراض کنند، دو باره آن تحریم‌ها با قوت قبل خود برمی‌گردند.
آقایان فقط دارند ماله کشی می‌کنند
مسخره‌تر این است که ایران هم به عنوان یک طرف برجام اعتراض کند که آقای امریکا! تو قول داده بودی همین یک آب باریکه تحریم را برداری، برنداشتی. اعتراض کردی؟ دو باره قطع‌نامه برمی‌گردد. خدا شاهد است بار اول که اینها را خواندم گفتم بد خوانده و نفهمیده‌ام. آدم حیرت می‌کند که آقای ظریف و سایرین متوجه شده‌اند دارند چه تعهداتی را می‌دهند و داده‌اند؟ الان شش ماه است که تعهدات خودمان را انجام داده‌ایم و امریکا به تعهداتش عمل نکرده است و آقایان فقط دارند ماله‌کشی می‌کنند. این یک سرّی دارد، چون اگر دهان باز و اعتراض کنند کنند دو باره آن قطع‌نامه‌ها برمی‌گردد.
مرکز پژوهش‌های مجلس که گرایش‌های سیاسیش مشخص است. گزارشش را به ما داد. گفتی تحریم‌ها لغو شده‌اند؟ این از تعلیق هم پایین‌تر است.
در نوشته‌ای در رجانیوز نوشته‌ام که آقایان می‌گویند اولین بار است که کشوری قطع‌نامه‌های شورای امنیت را بدون اینکه اجرا کند لغو کرده است. این پیروزی برای ایران است. از آقای عراقچی خیلی گلایه دارم، چون ماله‌کشیش روی این چیزها خیلی زیاد است. کار به جایی رسیده است که در جلسات خصوصی که هیچ در جلسات عمومیشان آقای ظریف می‌گوید این‌طور است یا خود آقای عراقچی به خودم گفت ما هیچ خط قرمزی از آقا را رد نشده‌ایم. بعد آقای ظریف می‌رود و به آقا می‌گویدخط قرمز را رد شده‌اند. آخر این‌قدر توجیه کردن؟
فاتحه فردو را خواندند بعد می‌گویند قطعنامه های را اجرا نکرده‌ایم!
اینها می‌گویند بدون اینکه ما عقب‌نشینی و قطع‌نامه را اجرایی کنیم، آنها قطع‌نامه را برداشته‌اند. این اولین بار در طول تاریخ بشریت است! رفتم و قطع‌نامه‌ها را چندین بار مطالعه کردم. از آقای عراقچی هم پرسیدم: «شما قطع‌نامه‌ها را اجرا نکردید و اینها برداشتند؟» جواب داد: «بله.» گفتم چند موردش را می‌گویم ببینم شما اجرا نکردید؟ در قطع‌نامه‌ها شدیدترین چیزی که از ما خواسته‌اند تعلیق فردوست. الان فردو را تعلیق کرده‌اید؟ شما فاتحه فردو را خوانده‌اید و می‌گویید قطع‌نامه‌ها را اجرا نکرده‌اید؟
دوم تعلیق بازفرآوری را از ما خواسته‌اند. شما رفتید تعهد دادید که تا ابد ـ نه ۱۰۰ سال و ۲۰۰ سال، بلکه تا ابد ـ بازفرآوری نمی‌خواهیم. شما قطع‌نامه‌ها را اجرا نکرده‌اید؟ پس این چیست؟ سوم از ما اجرای پروتکل الحاقی را خواسته‌اند. مگر الان اجرا نمی‌کنید؟ بنابراین این حرف‌ها یعنی چه که بدون اینکه قطع‌نامه‌ها را اجرا کنیم آنها برداشته‌اند.
چهارم از ما پرسیدند چرا ۲۰ درصد تولید کردید؟ نگفتند نابودش کنید. شما الان بالاتر از قطع‌نامه نابودش کرده‌اید. گفتند کُد ۱/۳ را باید اجرایی کنید. مگر نکردید؟ پس این حرف‌ها که گفته می‌شود بدون اینکه اجرایی کنیم آنها برداشتند و سابقه ندارد، حرف بیهوده‌ای است. یک بار هم گفتند بند ۹ در قطع‌نامه ۱۹۲۹ آمده که همه را دعوت به جنگ با ایران کرده است. متن انگلیسی آن را خوانده‌ام و پرسیدم کجای این نوشته شده که دعوت به جنگ کرده است؟ ایشان خیلی عصبانی شد و توهین کرد و گفت شما امریکایی هستید. به توهینش اصلاً کار ندارم.
اما امریکا قرار بود چه کار کند؟ از طرف امریکا دو نوع تحریم بود. کنگره که اصلاً دست نمی‌خورد. فقط قرار است cease شود. یعنی ۱۸۰ روز نه تعلیق است، نه لغو. ۱۸۰ روز دست رئیس‌جمهور است. می‌تواند نفسی بدهد، می‌تواند دفعه بعد این نفس را ندهد. معنیش این است. تعلیق هم نیست. دست آنهاست. هر جور بازی که در بیاورند، ایران دست‌هایش بالاست. نسبت به دستورات رئیس‌جمهور از پانزده، شانزده تا هجده تایی که آمده قرار است ۵/۴ دست بخورد و الان هم هیچی دست نخورده است.
قرار بود اتحادیه اروپا در روز اجرا و بخشی را هشت سال بعد و بخشی را ده سال بعد اجرا کند. حالا سئوال ما این است. وضع تحریم‌ها چه شد؟ می‌پرسیم چرا تحریم‌ها برداشته نمی‌شوند؟ توجیه آقای عراقچی و دیگران این است. اینها به خاطر یک‌سری تحریم دیگر، تحریم‌های اولیه است و اجازه مذاکره نداشتیم. دو جواب می‌دهم. این به خاطر موشکی است، این به خاطر فلان و بهمان است و توجیهاتی از این دست می‌کنند.
دو جواب می‌دهم. اولاً این تحریم‌ها هسته‌ای است. مبادله پول چه ربطی به هسته‌ای داشت؟ swift که قرار بود برداشته شود مگر ربطی به هسته‌ای نداشت؟ همین چند روز پیش سفیر کره‌جنوبی گفته بود ما هنوز هم داریم قاچاقی می‌آوریم. پس چه چیزی برداشته شده است؟ مگر نگفتید swift برداشته می‌شود؟ رابطه بانکی ربطی به هسته‌ای داشت. ربطی به چیزهای دیگر نداشت، پس چرا برداشته نشد؟ می‌گویند swift برداشته شده است. گفتند طرف قرار است ازدواج کند و ۵۰ درصد کار که موافقت خودش باشد حل است! از طرف ما برداشته شده است. راست می‌گویند. رئیس‌جمهور اتریش در کشورش می‌گوید ما برنداشتیم. آقای عراقچی می‌آید و در تلویزیون خودمان می‌گوید او خبر ندارد! طرف گفت تو مرده‌ای! گفت من که هستم. گفت نه منبعم موثق است.
یکی از مسئولین بانک مرکزی گفت که دلار حرام است!
رئیس‌جمهور اتریش که تمام اطلاعات و همه چیز زیر دست اوست خبر ندارد و اینجا آقای عراقچی خبر دارد! اگر برداشته شده است، الان یک دانشجو می‌تواند یک مقاله بخرد؟ پول‌هایمان را که ندادند. ثانیاً همان مقدار کمی را هم که می‌دهند چمدانی می‌فرستند و از نقل و انتقالات بانکی خبری نیست. بعد از ژنو هم گفتند همین‌طور می‌شود.
مسئول به جلسه کمیسیون امنیت ملی آمده بود و صریحاً می‌گفت اینکه نزدیک به یک سال از ژنو گذشته بود و اینها گفتند قرار بود ۲/۴ را به ما بدهند، گفتند از طریق بانکی به شما می‌دهیم. مسئول بانک مرکزی را آوردیم. نشسته بودم که ایشان گفت: «ما به پنج شش کشور که نفت صادر می‌کنیم، مثلاً هند پول‌هایمان را به صورت روپیه به حسابی در بانک سوئیس می‌آید.» پرسیدم: «ما به روپیه چه کار داریم؟ یورو، دلار.» گفت: «حاج‌آقا! مگر نمی‌دانید یورو و دلار برای ایران حرام است؟» دیدم دارد اصطلاح شرعی به کار می‌برد. پرسیدم: «کدام مرجع حرام کرده است؟» جواب داد: «یعنی تحریم هستیم.» گفتم: «ما را گیر آورده‌ای؟ در ژنو آمده است در این ۲/۴ تحریم نیستیم.» جالب اینجاست که ادامه دارد. اصلاً چیزی برداشته نشده است.
آقای سیف؟
نه، آقای سیف نبود. یکی دیگر از مسئولین بانک مرکزی بود. ایشان گفت: «تازه روپیه که به بانک سوئیس می‌آید، حق نداریم به یکی از بانک‌های ایران منتقل کنیم و باید به یکی از کشورهای عربی مثل امارات یا قطر منتقل کنیم. بعد باید در آنجا معطل شویم تاجری که می‌خواهد با روپیه تجارت کند پیدا شود و نیاز به روپیه دارد برود و روپیه را به قول آقا change کند.» در این تبدیل‌ها چه مقدار کم می‌شود؟ بماند! گفتم: «حالا تبدیل به دلار می‌شود؟» گفت: «نه، تازه تبدیل به درهم می‌شود. بعد باید منتظر بمانیم کسی درهم بخواهد.» پرسیدم: «حالا تبدیل به دلار می‌شود؟» جواب داد: «بله.» گفتم: «حالا این دلار به کشور می‌آید؟ چون شما دارید بانکی معامله می‌کنید.»
عراقچی گفت شب‌ها خرد خرد می‌آوریم
بعد از اینکه هفت هشت ماه از تعهد امریکا گذشته که این قرار است بانکی شود، آقای عراقچی در آن جلسه سه بار گفت: «شب‌ها خرد خرد می‌آوریم.» آقای کوچک‌زاده کنار دست من نشسته بود، پرسید: «آقا! یعنی چه که شب‌ها خرد خرد می‌آوریم؟» آقای نعمت‌زاده در آن جلسه نشسته بود. گفت: «آقا! هیچی برداشته نشد. باید چمدانی بیاوریم.» شما یک‌طرفه این همه تعهداتتان را انجام دادید. سئوالم این است که آقای عراقچی! آقای ظریف! الان شش ماه گذشته است. پاسخگوی این ملت کیست؟ همین مقدار را هم الان شما چگونه وارد می‌کنید؟
پس نگویید این تحریم‌ها به خاطر تحریم‌های دیگر است، چون اینها به خاطر هسته‌ای است. نکته بعدی. به خاطر تحریم‌های دیگر است؟ سئوال می‌کنم. شما که می‌دانستید اگر تحریم‌های دیگر برداشته نشوند… می‌پرسیم چرا اینها برداشته نمی‌شوند؟ می‌گویند اینها به خاطر تحریم‌های دیگر است. تحریم‌هایی در باره موشک و بقیه چیزها داریم. قبول. این حرف که درست نیست. به قول ما طلبه‌ها سلّمنا که به خاطر تحریم‌های دیگر است. پس شما می‌دانستید دارید می‌روید و تمام هسته‌ای را می‌دهید و قرار است بحث فقط روی تحریم‌های هسته‌ای باشد و تحریم‌های هسته‌ای هم به خاطر تحریم‌های دیگر برداشته نمی‌شوند. این را می‌دانستید یا نمی‌دانستید؟ دو فصل که بیشتر ندارد. اگر نمی‌دانستید لذا  آدم‌های بسیار ضعیفی هستید اما اگر می‌دانستید خیانت است. چرا؟ چون می‌دانستید قرار است حتی تحریم‌های هسته‌ای هم به بهانه تحریم‌های دیگر برداشته نشود. می‌دانستید که قرار است هیچ تحریمی برداشته نشود و در عین حال ۹۰ و خرده‌ای درصد هسته‌ایمان را هم داده‌اید. آیا این مذاکره است؟ این چه بهانه‌ای است که می‌آورید و می‌گویید به خاطر مسائل دیگر است.
نکته بعدی که به آقای عراقچی و دیگران هم گفته‌ام این است که بفرمایید ابزار مهم اقتدار ملت ایران غیر از هسته‌ای چه بود؟ اقتصاد ما ابزار اقتدار ما بود؟ در مذاکرات ابزار اقتدار ما هسته‌ای و ابزار اقتدار دشمن تحریم بود. مگر فقط تحریم هسته‌ای بود؟ تحریم در تمام ابعاد بود. جا داشت شما ابزار اقتدار هسته‌ای را با تمام ابعاد اقتدار دشمن که تحریم بود معامله کنید؟ این چه حرفی است که می‌زنید که آن تحریم مربوط به موشکی است و ما صحبت نکردیم. چه صحبتی داریم بکنیم؟ ملت ایران ابزار اقتدار به نام هسته‌ای داشت. این را روی میز گذاشته بود. آن طرف هم ابزار اقتدار و فشارش تحریم‌ها بودند. اگر مذاکره‌کننده قوی و دقیقی بودید، این ابزار اقتدار ملت ایران را با ابزار اقتدار دشمن که کل تحریم‌ها بود معاوضه می‌کردید. این چه بهانه‌ای است که می‌گویید فقط بحث هسته‌ای داریم؟
حالا چه شده است؟ در یک جلسه اساتید دانشگاه‌ها را دعوت کرده بودیم و آمده بودند. هم از این طرفی‌ها هم از آن طرفی‌ها. اساتیدی که اصلاح‌طلب و مدافع برجام بودند، اعتراض که می‌کردم می‌گفتند حاج‌آقا! ببینید در این متن یک shift، تغییر رویکرد انجام شده است. این خیلی مهم است. هیچ تحریم جدیدی نمی‌شود. دیگر همه جا ما را راه می‌دهند و همه مسائل روی روال می‌رفتند. من هم به او گفتم این متنی که داری می‌خوانی این گیر را دارد و اشکالش را گفتم و خودش گفت نمی‌دانم جوابش چیست.
ایران هراسی به آسیای غربی هم رسیده است
کاری ندارم. سئوال؟ واقعاً تغییر shift و رویکرد انجام شده است؟ چه تغییری؟ جایگاه ما در دنیا بهتر شده است؟ مثلاً ابوطالبی را که می‌خواهیم به سازمان ملل بفرستیم، حالا راحت می‌پذیرند؟ دیگر از نظر حقوق بشر محکوم نمی‌شویم؟ دیپلماسی ما چقدر قوی‌تر شده است؟ تا حالا امریکا فقط به عنوان ابرقدرت ما را تهدید نظامی می‌کرد. حالا کشورهای به قول آقا، یک کشور فزرتی مثل بحرین ما را تهدید نظامی می‌کنند. کار به اینجا رسیده است. این تغییر رویکرد است! کل کشورهای منطقه هم که دیدیم الحمدلله چقدر رابطه‌شان را با ایران خوب کردند! دولت قبل شعارهای بیخود می‌داد و همه جا را به هم می‌ریخت. الحمدلله آقایان که آمدند در همه جا آرامش برقرار شد و ما اصلاً با هیچ کشوری مشکل نداریم! چه تغییر رویکردی حاصل شده است؟
قبلاً ایران‌هراسی فقط در کشورهای اروپایی بود. الان در کشورهای عربی و منطقه‌ای هم ایران‌هراسی وجود دارد و دیگر مالدیو هم برای ما کسی شده است و یک‌جانبه رابطه‌اش را با ما قطع می‌کند. جیبوتی هم همین‌طور. عربستان هم همین‌طور. عربستان تهدید که می‌کند هیچ، حجاج ما را هم می‌کشد. فرانسه تغییر رویکرد داده است که چند روز پیش منافقین که دشمن صد در صد کشور ماست، در آنجا اجلاسیه برگزار می‌کنند و طرف عربستانی صراحتاً می‌گوید باید نظام ایران را سرنگون کنید! این تغییر رویکردی است که اینها ادعا می‌کنند. بنده می‌خواهم دستاوردهای این مذاکره را عرض کنم.
بررسی دستاوردهای برجام
۱ـ منافع هسته‌ای.
صنعت هسته‌ای و تکنولوژی هسته‌ای ما از بین رفت و ۹۰ و خرده‌ای درصدش را دادیم رفت. آقای روحانی، آقای ظریف و بقیه قهرمان عقب‌نشینی هستند. حالا در بخش اقتصاد قهرمان رکودند کاری نداریم. فقط در بخش هسته‌ای را دارم می‌گویم. قهرمان عقب‌نشینی هستند. این یکی را بدهیم برود چه اشکالی دارد؟ فردو را بدهیم؟ طوری نیست. سانتریفیوژهای نطنز را جمع کنید باشد. اراک را امریکا گفته است جمع کنید، باشد. یک بار به آقای عراقچی گفتم حضرت عباسی اگر مال پدرت بود این‌جوری می‌دادی؟ هر چه گفت انجام دادید. تعطیلی کار، تولید و کارخانه در کشور حاصل برجام است. ۱۵ هزار کارخانه تعطیل شده‌اند. کار به جایی رسیده است که معاون وزیر صنعت چند وقت پیش گفت می‌خواهیم در سال ۱۳۹۵، ۱۰ هزار تا را راه بیندازیم.
۲ـ از دست دادن عزت ملت ایران.
کار به جایی می‌رسد که وزیر خارجه ما از یک کشور دست چندم مثل عربستان ده دقیقه وقت می‌خواهد و به او وقت نمی‌دهد و باید زانو بزند. بعد از جنایتی که در مورد حجاج ما انجام شد، به مجلس آمده بودند. آقای روحانی سفرش را رها نکرد و از همان جا پیام داد. هیچ‌کس نبود رسیدگی کند. بچه‌های وزارت امور خارجه هم می‌آمدند و توجیهاتی می‌کردند که واقعاً ناراحت‌کننده است و نمی‌خواهم به آنها اشاره کنم. آن‌وقت می‌آیند حجاج ما را می‌کشند. یادم هست دو وزیر با آقای حاج عبداللهیان آمده بودند. وزیر کشور و وزیر ارشاد که می‌خواهیم برای رسیدگی برویم. رفتند؟ اصلاً به کسی ویزا دادند؟ اصلاً کسی را داخل آدم حساب کردند؟ عزت ملت ایران واقعاً در این میان له شد.
۳ـ تهدید شدن ایران از طرف کشورهای مختلف، از جمله کشور ضعیفی مثل بحرین.
۴ـ واردات بی‌رویه در مملکت. واقعاً جای تعجب دارد. این از دستاوردهای برجام است، چون رابط‌های بسیاری را با کشورهای خارجی برقرار کردند و البته واضح است که چرا ۱۵۰ کشور را به این مملکت آورده‌اند. چرا نمی‌گوینداولاً چند درصد از این شرکت‌ها پورسانت گرفته‌اند، ثانیاً چقدر برای این کشورها خرج کرده‌اند؟ خودشان هم می‌گویند هنوز حتی یک قرارداد هم بسته نشده است. منتهی در اینکه این شرکت‌ها را آورده‌اند کوچک‌ترین شکی نیست.
۵ـ ایجاد یأس و ناامیدی در جوانان و متخصصان ما. شعار اصلی جوانان ما در دولت قبل «ما می‌توانیم» بود، الان جا انداخته‌اند هیچ کاری از دستمان برنمی‌آید. ما که نمی‌توانیم چیزی تولید کنیم. حتی مدیر را هم باید از خارج وارد کنیم! حرفی بود که زدند.
جان کری گفت صدام را ما سرنگون کردیم ولی ایران نخست وزیر شیعه نصب می‌کنید 
۶ـ از همه مهم‌تر ضعیف مقاومت در منطقه. واقعاً جای تأسف دارد. ابزار اقتدار ما نیروهایمان، هسته‌ایمان، موشک‌هایمان و اقتدارمان در منطقه بود. امریکا در منطقه کاملاً از ما شکست خورد. حیفم می‌آید این نکته را نگویم. آقای صالحی بعد از لوزان که برگشت گفت جان کری گفته است لبنان را که از ما گرفتید، سوریه را هم که کاری می‌کنیم نمی‌شود و از ما گرفته‌اید، عراق و بحرین را همین‌طور. راست هم می‌گفت. در جنگ نیابتی ما حزب‌الله را در لبنان پدید آوردیم، امریکا اسرائیل و عربستان را داشت. چه کسی پیروز شد؟ لبنان دست کیست؟ دست حزب‌الله است یا اسرائیل؟ در سوریه امریکا، ترکیه، اردن، عربستان، اسرائیل و… همه آمدند که نابودش کنند. ایران یک تنه ایستاد. در بحرین، عراق… می‌گفت جان کری گفته است ما هزینه و صدام را سرنگون کردیم، شما نخست‌وزیر شیعه نصب می‌کنید. نتیجه این است که امریکا در منطقه از ما شکست خورده است. این ابزار اقتدار قرار است نابود شود. واقعاً دارد تضعیف می‌شود. دفاع از حزب‌الله، دفاع از مردم یمن، بحرین و فلسطین. این دستاورد برجام بود.
حالا انواع تحریم‌هایی که بعد از برجام شدیم، تحریم ویزایی، تحریم موشکی و مشکل در انتقال پول. شاید این نکته در طول بعد از انقلاب ‌سابقه نداشته باشد که کشورهایی مثل امارات و کشورهای کوچک دیگری مثل بحرین این‌طور برای ما قد علم کنند و شاخ و شانه بکشند. همه اینها بعد از برجام اتفاق افتاده بود.
شاید بپرسید حاج‌آقا! اگر اینها نبود می‌خواستید چه کار کنید؟ درست است اینها تحریم‌ها را برنداشتند، ولی شما با حرف‌هایی که قبلاً زدید تحریم‌ها به وجود آمدند.
می‌خواهم به قبل برگردم و بگویم تیپی که الان پرونده هسته‌ای را دست گرفته‌اند همان‌ها هستند و کسان دیگری نیستند.
حسین فریدون کاسب تحریم است
نکته اول، کاسبان تحریم چه کسانی هستند که یادم هست آن موقعی که ژنو را نقد کردیم، آقای روحانی آمدند و گفتند کاسبان تحریم صدایشان در آمده است. حالا مشخص شده است کاسب تحریم کیست. آقای روحانی! اخوی گرامی شماست. شما هم لازم نیست برای مردم اطلاعیه بدهید که می‌خواهید با فساد مبارزه کنید. شاه فردش هست. او را بردار و به دست قوه قضائیه بده. از بستگانی که خودت به نهاد ریاست جمهوری آوردی، افرادی که مسئله دارند و پرونده‌هایشان روشن هست، چرا مانع می‌شوید که قوه قضائیه با آنها برخورد کند. اگر واقعاً دلتان به حال این ملت می‌سوزد. فیش‌های حقوقی فقط مال آنها نیست.
از آقای روحانی یک سئوال می‌پرسم. حقوق کابینه و وزرای شما در این دولت چقدر است و در دولت قبل چقدر بود؟ رئیس بانک و بیمه را نمی‌گویم. حقوق وزرا چقدر شده است؟ قبلاً چقدر بود؟ خودتان به مردم اعلام کنید. آقای روحانی! به مردم بگویید چرا ۷ میلیارد تومان برای نهاد ریاست جمهوری که رئیس‌جمهور قبلی هم در آن کار می‌کرد خرج کرده‌اید؟ مگر چه اتفاق جدیدی در آنجا افتاده است؟ کجایش خراب بود که پول مملکت را خرج کردید؟ مگر نمی‌دانید ما پول نداریم. مگر اصلاً شما آنجا هستید؟ شما که بخش زیادی از کارهایتان را در سعدآباد انجام می‌دهید. کاسبان تحریم که مشخص است چه کسانی هستند. آنهایی که صرافی زدند! اخوی، دوستان و طرفداران شما هستند. من که اصلاً نمی‌دانم کار صرافی چیست.
بررسی علت صادر شدن قطعنامه‌ها
کاسبان تحریم که مشخص هستند. سئوال این است که عاملان تحریم چه کسانی بودند؟ بزرگ‌ترین تحریم، تحریم شورای امنیت بود. قطع‌نامه کی صادر شده است؟ این خیلی مهم است. اولین قطع‌نامه در سال ۱۳۸۵ بود. احمدی‌نژاد در سال ۱۳۸۴ آمد. تا من بودم قطع‌نامه صادر نشده است. یک مقدار باید روشن شود. برویم به سراغ قطع‌نامه‌ها تا ببینیم چرا صادر شده‌اند؟
دقت کنید! استناد قطع‌نامه‌های شورای امنیت به قطع‌نامه‌های شورای حکام است. نمی‌دانم به این نکته دقت کرده‌اید یا نه؟ کسانی که حرف‌هایم را می‌خوانند دقت کنند. اصلاً شورای حکام کجاست؟ همان‌طور که سازمان ملل یک شورای امنیت و مجمع عمومی دارد که همه‌کاره‌اش هست، سازمان بین‌المللی انرژی اتمی یک مجمع عمومی دارد که اعضا عضو هستند و یک مثل شورای امنیتی دارد که اسمش شورای حکام است و ۳۵ عضو دارد که بعضی‌هایشان ثابت هستند. متأسفانه ساختارش را امریکا چیده است و آنها خودشان ثابت هستند و بعضی از کشورها هم عوض می‌شوند. شورای حکام که رأی می‌دهد، حق دارد پرونده کشوری را به شورای امنیت قطع‌نامه که می‌دهد اگر دقت کرده باشید همه به شورای حکام استناد کرده‌اند.
حالا برگردیم به اصل بحث قطع‌نامه‌های شورای حکام در چه زمانی صادر شده‌اند؟ مسئولین پرونده هسته‌ای ما چه کسانی بودند؟ آقای آقازاده. اولین باری که مطرح شد سال ۱۳۸۱ بود. آدم واقعاً تعجب می‌کند که آقای آقازاده چه کار کرد، ایشان چه کار کرد… ابتدائاً پرونده با مصاحبه منافقین در مرداد سال ۱۳۸۱ مطرح شد. آقای روحانی در مهر سال ۱۳۸۲ مسئول پرونده هسته‌ای می‌شود. تا بعد از اینکه منافقین مصاحبه کردند، در اسفند سال ۱۳۸۱ آقای البرادعی از مراکز هسته‌ای ایران دیداری دارد. در خرداد ماه سال ۱۳۸۲ قطع‌نامه‌ای علیه ایران صادر می‌شود.
این آماری است که خود آقای روحانی در کتاب «امنیت ملی و دیپلماسی هسته‌ای» می‌دهد. آقای روحانی می‌گوید آن قطع‌نامه را شورای حکام صادر کرد که باید همه چیز را تعلیق کنید. پس یک قطع‌نامه قبل از زمان ایشان صادر شد. پس یک جا آقای آقازاده و سازمان انرژی اتمی مسئول پرونده بود. یک مسئول پرونده هم داشتیم از مهر سال ۱۳۸۲ تا مرداد سال ۱۳۸۴ که آقای روحانی؛ از مرداد سال ۱۳۸۴ تا مهر سال ۱۳۸۶ آقای لاریجانی، از مهر سال ۱۳۸۶ تا سال ۱۳۹۲ آقای جلیلی بود و بعد اینها آمدند. تا زمان آقای جلیلی شورای حکام دوازده قطع‌نامه صادر کرده بود.
گفتیم مستند قطع‌نامه‌های شورای امنیت قطع‌نامه‌های شورای حکام هستند. پس این را باید بررسی کنیم. چند مسئول پرونده هسته‌ای داشتیم؟ آقازاده، روحانی، لاریجانی و جلیلی. دوازده قطع‌نامه علیه ما صادر شده است. مستندات تحریم‌ها قطع‌نامه‌های شورای امنیت است. مستندات قطع‌نامه‌های شورای امنیت قطع‌نامه‌های شورای حکام است. در دوره چهار مسئول پرونده دوازده قطع‌نامه صادر شده‌اند. ببینیم در زمان چه کسانی صادر شده‌اند. پنج تا از اینها فقط در زمان آقای روحانی صادر شده و معنیش این است که نزدیک به یک‌دوم قطع‌نامه‌ها در زمان آقای روحانی و نصف دیگر در زمان سه نفر دیگر صادر شده‌اند.
با اجماع هم بوده است.
بله، هست. فرض کنید به هر صورتی. مستندات قطع‌نامه‌های شورای امنیت قطع‌نامه‌های شورای حکام هستند که اکثر آنها در دوران شما صادر شده‌اند. آقای روحانی! آن قطع‌نامه‌ای که پرونده ما را به شورای امنیت برد و بعد در سال ۱۳۸۵ آمد کی صادر شد؟ در شهریور سال ۱۳۸۴٫ آقای روحانی کی رفت؟ مرداد سال ۱۳۸۴٫ آنها هم لابد بدون سابقه قطع‌نامه دادند! سابقه‌اش کارهای شما بود آقای روحانی! شما کارهایی را انجام دادید و آنها قطع‌نامه دادند. در شروع کار آقای لاریجانی اولین قطع‌نامه آمد. سئوال؟ قطع‌نامه‌های شورای امنیت مستند به قطع‌نامه‌های شورای حکام هستند. بهانه‌های آنها چه بود که این قطع‌نامه‌ها از سال ۱۳۸۵ به این طرف صادر شدند؟ تمام بهانه‌هایشان این است که ایران تعلیقی را که قول داده شکسته است. خیلی مهم است.
در قطع‌نامه ۱۶۹۶ پاراگراف ۱۰ در بندهای ۱، ۳ و ۷ اشاره می‌کند چرا ایران تعلیق را شکسته است؟ برای همین ما تحریم می‌کنیم. هر هفت قطع‌نامه را آورده‌ام و اشاره می‌کنم. قطع‌نامه ۱۷۳۷ در صفحه ۱ و صفحه ۲ تصریح می‌کند که چرا ایران تعلیق را شکسته است؟ باید تحریم شود. قطع‌نامه ۱۷۴۷ از ایران تعلیق همه فعالیت‌ها را خواسته است. قطع‌نامه ۱۸۰۳ تعلیق همه فعالیت‌ها؛ ۱۸۳۵ تأکید بر قطع‌نامه‌های قبلی که تعلیق باید انجام شود، ۱۸۸۷ اجرای پروتکل الحاقی را از ما و همه کشورها خواسته‌اند. آخرین قطع‌نامه ۱۹۲۹ بود که سنگین‌ترین قطع‌نامه هست و در بندهای بسیار گوناگونش پرسیده است چرا تعلیق را شکستید؟ سئوال؟ تعلیق را چه کسی آورد و چه کسی شکست؟ پس بهانه تحریم‌های زمان دولت سابق، قطع‌نامه‌های شورای امنیت بود. بهانه‌های قطع‌نامه‌های شورای امنیت شکستن تعلیق بود. ببینیم تعلیق چه بود که شکسته شد؟ تعلیق را هم برایتان توضیح می‌دهم. تعلیق‌ها فقط در زمان آقای روحانی انجام شده‌اند، نه در زمان کس دیگری.
عامل تمام اینها شخص آقای روحانی است، اما تعلیق؟ گفت من در خانه حرف آخر را می‌زنم. به این صورت که هر چه حاج‌خانم گفت من می‌گویم چشم! آقای روحانی در مذاکرات سال‌های ۱۳۸۲ تا ۱۳۸۴ دقیقاً همین نقش را ایفا می‌کند. می‌گوید ما تعلیق را پذیرفتیم، چون ناچار بودیم، اما گفتیم چند ماه بیشتر طول نمی‌کشد. جلوتر آمد. این صفحه ۵۶۲ کتاب ایشان است. در صفحه ۵۷۰ کتابش می‌گوید ما تأکید کردیم تعلیق به یک سال نمی‌کشد و چند ماه بیشتر نیست.
حسن روحانی مقصر تحریم‌هایی است که مردم تحمل کرده‌اند
جلوتر می‌آید در صفحه ۶۳۷ می‌گوید ما به آنها گفتیم تعلیق یک روز تا یک سال است. جلوتر می‌آییم می‌گوید تعلیق ۲۰ ماه طول کشید. اصرار دارد این تعلیق را انجام دادم و موقت، داوطبانه و بدون تعهد حقوقی بوده است. اگر بدون تعهد حقوقی بود، چرا شورای امنیت یقه ما را گرفته و قطع‌نامه صادر کرده است؟ اینکه داوطلبانه بود. نکته جالب‌تر این است. تعلیق را خودتان داوطلبانه انجام دادید؟ بهانه شورای امنیت این است که تعلیق‌ها شکسته شد. به من بگویید چه کسی تعلیق را شکسته است. جالب است ایشان می‌گوید مرا متهم می‌کنند تو همه چیز را تعلیق کردی و احمدی‌نژاد آمد و همه چیز را راه انداخت. می‌گوید هیچ تعلیقی را احمدی‌نژاد نشکست. همه تعلیق‌ها را من شکستم. اگر این حرف درست است، بهانه قطع‌نامه‌های شورای امنیت شکستن تعلیق‌ها بود. پس همه را شما انجام دادی. پس تحریم‌هایی که ملت ایران در دولت سابق تحمل کرده حاصل کارهای شماست.
اتفاقاً الان ملت ایران باید توجه کند. این همه عقب‌نشینی در زمینه هسته‌ای کردیم… خیلی جاها که می‌روم می‌پرسند دو باره برگردیم؟ باز تحریم‌های جدیدتر یعنی کار آقای روحانی باعث شد در دولت سابق ملت ایران تحریم‌های جدید شود، الان هم کارهای آقای روحانی باعث تحریم‌های آینده ملت ایران خواهدشد. این دولت برای ملت ایران جز فشار نمی‌آورد. در صفحه ۶۴۵ می‌گوید تعلیق را در سال ۱۳۸۳ ما شکستیم. می‌گوید این همه می‌گویید دولت جدید، دولت جدید! اگر دولت جدید راست می‌گفت، دولت جدید کی آمد؟ مرداد سال ۱۳۸۴٫ حکم آقای رئیس‌جمهور در این روز تنفیذ شده است. می‌پرسد چرا نطنز تا فروردین سال ۱۳۸۵ تعلیق بود؟ دولت جدید کجا تعلیق‌ها را شکسته است؟ همه تعلیق‌ها را ما شکستیم. پرونده ما در بهمن سال ۱۳۸۴ به شورای امنیت می‌رود.
به اعتراف، تأکید و تصریح آقای روحانی، آقای احمدی‌نژاد در فروردین سال ۱۳۸۵ تعلیق نطنز را می‌شکند. پس او چه دخالتی در این تحریم‌ها داشت؟ UCF را می‌گوید ما در دولت هشتم راه انداختیم. بهانه رفتن به شورای امنیت هم همین UCF بود. UCFای که خودم تعلیق کردم و خودم هم شکستم. می‌گوید دولت قبل نگاه به منافع مردم نداشت و می‌گفت پرونده به شورای امنیت برود طوری نیست. کاغذ پاره است. شما در بند بودید که پرونده به شورای امنیت نرود؟ می‌گوید بله، تلاش می‌کردیم. جملاتی را برایتان می‌خوانم. در جلسات رئیس دولت اصلاحات، آقای خاتمی، رأس فتنه می‌گوید: «خط قرمز نرفتن به شورای امنیت نیست. خط قرمز غنی‌سازی و فناوری هسته‌ای است.» پس چرا الان این حرف‌ها را می‌زنید؟ پس خودتان هم دنبال رفتن به شورای امنیت بودید. آقای روحانی در صفحه ۶۴۶ کتاب می‌گوید: «بین ادامه فناوری هسته‌ای و اینکه پرونده ما به شورای امنیت برود و به ما حمله نظامی هم بشود، ما همان فناوری هسته‌ای را می‌پذیریم.» یعنی حاضریم پرونده ما به شورای امنیت برود و به ما حمله نظامی هم بشود.
لذا می‌گوید ما کشور را برای حمله نظامی آماده کرده بودیم. این نکات خیلی جالب هستند. پس نتیجه این شد. عامل تحریم شکستن تعلیق‌ها بود. شکستن تعلیق‌ها در زمان شما رخ داد. خودتان تعلیق کردید و خودتان شکستید. به قول شما دولت جدید و احمدی‌نژاد دخالتی نداشتند. حالا چه به دست آوردید؟ همه چیز را تعلیق کردید و در دولت قبل هم همه چیز را دادید. پروتکل الحاقی. خودش می‌گوید دسترسی به همه اماکن نظامی را دادیم. می‌گوید می‌ترسیدیم نکند به مجلس ما بیایند و ریاست جمهوری ما را هم بگردند، از بس دست آنها را باز گذاشتیم. چه چیزی به دست آوردید؟ در نامه‌ای که آقای روحانی به آقای البرادعی می‌دهد می‌نویسد تقریباً هیچ چیزی به دست نیاوردیم. خیلی جالب است. بالاتر از این ـ شاید این را نشنیده باشید ـ ایشان صراحتاً اعلام می‌کند در مقابل این همه کارهایی که ما کردیم، دسترسی‌های نامحدود دادیم، عقب‌نشینی و تعلیق کردیم و همه چیز، چه به دست آوردیم که هیچ چیزی که به دست نیاوردیم، در ازای این، سه کشور اروپایی که در مذاکرات ما بودند چنان پیشنهادهای تحقیرآمیز و توهین‌آمیزی به ما دادند که کاپیتولاسیون پیش آنها هیچ بود. شما الان با همین‌ها نشسته و قرارداد بسته‌اید که کارتان را پیش ببرید.
در آخر قطع‌نامه ۱۹۲۹ که بدترین تحریم‌ها علیه ما بود، می‌گوید اگر فردو و ۲۰ درصد و همه چیز را فلان و بهمان کردید و همه چیز این کارها را انجام دادید، ما در ازای همه این کارها فرآیند اجرایی شدن گفتگوی تمدن‌ها را تسهیل می‌کنیم. گفتگوی تمدن‌ها شعار رأس فتنه، آقای خاتمی بود. اولاً شدیدترین قطع‌نامه تحریمی قطع‌نامه ۱۹۲۹ است و ثانیاً در سالگرد فتنه ۸۸ صادر می‌شود و ثالثاً وعده‌هایی که می‌دهد دفاع از فتنه‌گران است. قطع‌نامه‌های تحریمی اتحادیه اروپا را به‌دقت مطالعه کرده‌ام. می‌گوید چون دیدیم ایران تظاهرات را در سال ۱۳۸۸ سرکوب کرد، ابزاری که پلیس می‌تواند برای سرکوب کردن داشته باشد تضعیف می‌کنیم. این قطع‌نامه بعد از سال ۱۳۸۸ و به دفاع از فتنه‌گران آمده است.
پس اولاً تحریم‌ها که مال شماست و شما باعثش شدید. تحریم‌ها هم به دفاع از شما آمده‌اند ای سران فتنه! غیر از این نیست. نکته دیگری که خیلی قابل توجه است این است که آقای روحانی می‌گوید در دولت سابق وضعیت هسته‌ای ما چه بود؟ ما فردو را نداشتیم و در سال ۱۳۸۸ به وجود آمد. خودش می‌گوید وقتی نطنز را به احمدی‌نژاد تحویل دادم، حتی یک آبشار ۱۶۴ تایی آماده نبود. رآکتور اراک تا ۶، ۷ درصد پیش رفته بود. ما کجا نسل ۳، ۴، ۵، ۶، ۷ و ۸ داشتیم؟ همه در زمان این دولت درست شدند. پس در این دولت فردو را داشتیم و نطنز را با نزدیک‌ به ۱۷، ۱۸ هزار عدد سانتریفیوژ و رآکتور اراک تا ۸۹ درصد تکمیل شد. تحقیق و توسعه و آب سنگین و همه اینها رخ داد. سئوال؟ مذاکره آن زمان در دوره‌ای که داشته‌های هسته‌ای ما بسیار اندک بودند نیاز به زمان و کارشناسی و توان مدیریتی بیشتری داشت یا این زمان که این‌قدر توسعه پیدا کرده‌ایم؟
این حرف‌ها واقعاً قابل باور نیستند. آقای روحانی می‌گوید در دو سال ۱۳۸۲ تا ۱۳۸۴ که وضعیت هسته‌ایمان بسیار نازل و سطح پایین بود من چهار تا کمیته هسته‌ای تشکیل دادم برای اینکه کار کارشناسی انجام شود. یک کمیته در سران نظام، یک کمیته در دبیرخانه شورای امنیت ملی، یک کمیته در سازمان انرژی اتمی و…
الان مقایسه کنید چند کمیته داشتیم؟ هر دو مذاکره هم ۲۲ ماه طول کشیدند. مهر ۱۳۸۲ تا مرداد ۱۳۸۴٫ مذاکره ژنو، لوزان و وین هم ۲۲ ماه طول کشید. آن زمان هیچی نداشتیم، این زمان این همه دستاورد داشتیم. آن زمان هم مسئول پرونده آقای روحانی بود، این زمان هم آقای روحانی بود. آن زمان هم مذاکره‌کننده ما ظریف بود. این زمان هم مذاکره‌کننده ما ظریف بود. آقای روحانی می‌گوید در آن زمان برای اینکه کار کارشناسی انجام شود و همین‌طور دیمی کار نکنیم چهار کمیته تشکیل دادیم ما می‌گوییم این زمان که این‌قدر داشته‌های ما بیشتر شده بود و نیاز به بحث‌های کارشناسی بیشتری داشتیم لابد هشت کمیته تشکیل داده بودید، ولی خیر، یک کمیته تشکیل شده بود.
طی بیست و دو ماه فقط ۲۰ جلسه کارشناسی برگزار کردند
آن زمان چهار کمیته چند جلسه گذاشتند؟ خودش می‌گوید بیش از هزار و چند جلسه گذاشتند و جمعه‌ها هم جلسه داشتیم و گاهی جمعه‌ها چند جلسه داشتیم. ۲۲ ماه بیش از هزار و خرده‌ای جلسه. فکر می‌کنید این دفعه که داشته‌های هسته‌ای ما این‌قدر بالاتر رفته بود چند جلسه داشتیم؟ حتماً ۲ هزار جلسه. خیر، در کمیسیون به ما گزارش دادند ۲۰ جلسه برگزار کردیم. معنایش این است که در ۲۲ ماه حتی ماهی یک جلسه هم تشکیل ندادند. انگار قرار بود کل قضایا را بدهند برود، بنابراین به کارشناسی نیاز نداشته‌‌اند. دارم حرف‌های خودشان را نقل می‌کنم. همه مستند هستند و در کتاب خودش آورده است.
در صفحه ۶۲۰، ۶۲۱ می‌گوید بیش از هزار جلسه داشتیم. در صفحه ۶۳۱ می‌گوید چهار کمیته داشتیم. اعضای این تک کمیته چه کسانی بودند؟ لاریجانی، روحانی، ظریف، ولایتی و بعضی اوقات آقای شمخانی. چند روز پیش آقای ولایتی آمده و گفته هیچ کاری انجام نشده است. چرا این حرف را می‌زنید آقای ولایتی؟ شما بانی و باعث این قرارداد هستید. شما مسئولید و باید پاسخ بدهید. چرا طلبکار شده‌اید؟ انجام نشده است؟ از قبل به شما گفتند این همه ضعف دارد و انجام نمی‌شود. در بحث‌های نظامی چقدر عقب‌نشینی کردند.
آقایان پرونده را از شورای امنیت ملی گرفته و به دست وزارت امور خارجه داده‌اند. شورای امنیت ملی چه کسانی هستند؟ وزیر دفاع در آنجا هست، یعنی اگر وقتی کار نظامی پیش آمد، او می‌تواند نظر بدهد. وزیر خارجه آنجا هست و اگر کار دیپلماسی پیش آمد می‌تواند نظر بدهد. وزیر کشور، وزیر اطلاعات، وزیر اقتصاد و… هستند. یعنی از ابعاد گوناگون در آنجا کار کارشناسی می‌شود. چرا این پرونده را به دست وزارت خارجه دادید؟ در آنجا که کار کارشناسی نمی‌توانست انجام شود. دادند و تمام این ضعف‌ها و عقب‌نشینی‌ها پیش آمد. نکته آخر تعبیر بدی نکنم و از کلمه عُجب استفاده کنم. آقای روحانی بسیار دارای عُجب است.
عُجب ویژگی‌ای است که آدم خودش را خیلی بزرگ می‌بیند. آقای روحانی که در سال ۱۳۸۸ به البرادعی نامه می‌دهد که تقریباً هیچ چیزی به دست نیاورده‌ایم. جالب است بدانید که می‌گوید تمام این خرابی‌ها مال بعد از من است. به تیم بعدی حمله و بد هم حمله می‌کند. می‌گوید اولاً اینها سیاست تعاملی نداشتند، سیاست تقابلی داشتند. صفحه ۶۲۳ کتاب. می‌گوید در زمان آقای لاریجانی که بدترین قطع‌نامه صادر شد، چون بلد نبودند. سوم مسئله هسته‌ای را آقای لاریجانی دو باره روی دوش نظام بار کرد. از روی دوش نظام برداشتم، ایشان بار کرد. چهارم در زمان من مسئله نظامی مطرح نشد، در زمان لاریجانی مطرح شد. پنجم حالا چرا آقای لاریجانی این‌قدر ضعیف عمل کرد؟ می‌گوید چون مهارت ویژه ندارد. ما هستیم که مهارت ویژه داریم. می‌گوید در مذاکره تکنیک‌هایی هست که فقط ما می‌دانیم. کما اینکه در وین هم گفته ظریف بالاترین مذاکره‌کننده است. بعد می‌گوید آقای لاریجانی یک ضعف دیگر هم داشت. خب، ضعفش چه بود؟ می‌گوید چون قبلاً نظامی و سپاهی بود، آنها اعتماد نمی‌کردند.
الان هم ببینید به منتقدین چه می‌گوید؟ کم‌سوادها! خودش علامه دهر است. بروید به جهنم! بی‌شناسنامه‌ها! روحیه‌اش این است. شما چه کارهایی انجام دادید آقای روحانی؟ می‌گوید حق غنی‌سازی را در آن دوره تثبیت کردم. کشور را از بحران نجات دادم. یعنی در زمان اصلاحات به قول خودش کشور دچار بحران بود، من نجات دادم. حالا خودش می‌گوید هیچ چیزی را به دست نیاوردیم. اقتصاد ایران را از رکود نجات دادم. دقیقاً همین حرف‌هایی که الان می‌زند که هر روز دارد گشایشی انجام می‌شود. اقتصاد ایران قفل کرده بود من که پرونده هسته‌ای را در سال ۱۳۸۲ گرفتم، از قفل شدن نجات دادم. یکی از نکات بسیار بد روحیه عُجبی است که در این فرد هست که ما علامه دهر هستیم و دیگران هیچ چیزی نمی‌فهمند. هر کس غیر از ما می‌زند خراب می‌کند و ما هستیم که می‌توانیم این کار را انجام بدهیم.
بعد از برجام بلافاصله شورای امنیت قطع‌نامه ۲۲۳۱ را صادر کرد. یادم هست آقای ظریف به مجلس آمد و گفت ایران اولین کشوری است که در نوشتن پیش‌نویس یک قطع‌نامه دخالت دارد. قطع‌نامه را که می‌بینید آن شش نوع نظارت، دسترسی به اماکن نظامی و خیلی چیزهای دیگر را قانونی کرده است. یکی از آنها این است که ایران تا هشت سال حق تست کردن موشک‌های بالستیک را که برای حمل کلاهک‌های هسته‌ای طراحی شده باشد ندارد.
تفاوت قطعنامه ۲۲۳۱ با قطعنامه ۱۹۲۹
به آقای عراقچی گفتم: «این یعنی به دست آنها بهانه دادید که به‌راحتی ما را تحریم کنند.» گفت: «نه این‌طور نیست.» گفتم: «چرا؟» گفت: «با ۱۹۲۹ فرق دارد. در آنجا آمده موشک‌های بالستیک که قابلیت دارند، اینجا آمده که طراحی شده باشد.» در آنجا به او گفتم: «طراحی به قول فرنگی‌ها امر subjective است یا یک امر objective؟ یعنی امر ذهنی است و به نیت برمی‌گردد یا امر عینی است و در دستگاه به کار می‌رود؟» بعد برایش مثال زدم. گفتم می‌گویید ماشینی دارید که برای حرکت طراحی شده است. طراحی شده است یعنی چه؟ یعنی ذهناً ما فقط تصمیم گرفتیم یا در مقام عمل برایش چهار چرخ، موتور و فرمان گذاشته‌ایم. موشکی که قابلیت دارد یعنی چه؟ ماشینی که قابلیت دارد حرکت کند یعنی قرار است حرکت کند. پس یعنی چرخ، موتور و فرمان دارد. می‌گوید در ۱۹۲۹ گفت قابلیت حمل کلاهک هسته‌ای دارد. در اینجا گفتیم نه، طراحی شده باشد که قابلیت حمل کلاهک هسته‌ای داشته باشد.
سئوال؟ ماشین قابلیت حرکت دارد یعنی چه؟ یعنی چهار چرخ، موتور و فرمان دارد. سئوال؟ به این قابلیت دارد بدون طراحی رسیده‌ایم یا با طراحی؟ اصلاً شما می‌توانید به چیزی برسید که قابلیت داشته و طراحی نداشته باشد؟ اگر گفتید قابلیت دارد، یعنی قبل از آن طراحی شده است که قابلیت دارد. موشکی که می‌تواند کلاهک هسته‌ای را حمل کند قابلیت دارد یعنی چه؟ یعنی سوختش نوع خاصی است. بدنه‌اش از آلیاژ خاصی درست شده است. بدون طراحی به اینها رسیده‌ایم!! این چه حرفی است؟ همین که گفتید قابلیت دارد یعنی تمام.
پس قطع‌نامه ۱۹۲۹ تا قطع‌نامه ۲۲۳۱ به سند MTCR اشاره کرده و در آنجا آمده که موشک بالستیک موشکی است که حداکثر برد آن ۳۰۰ کیلومتر باشد. معنیش چه می‌شود؟ ما اصلاً غیر از موشک بالستیک داریم؟ موشک‌های عماد، زلزال، فتح، شهاب و… ما همه بالستیک هستند. یعنی اگر الان داریم تحریم موشکی می‌شویم مسئولش شخص آقای روحانی است. البته جهل داشته‌اند، ولی چرا دفاع می‌کنند؟ مسئول تحریم‌های جدید موشکی شخص آقای ظریف، شخص آقای روحانی و شخص آقای عراقچی هستند که با چهار نفر از بچه‌های نظامی مشورت نکردند.
چرا این کار را نکردند؟ متأسفانه بر اساس همین بند بهانه به دست آنها افتاده است که ما تحریم موشکی شویم.
با تشکر از وقتی که در اختیار ما گذاشته‌اید.
56845998_55373751eaeed

حتی اعضای هیات دولت نیز اذعان دارند برجام سرابی بیش نیست/با گفتار درمانی کار کشور معطل شده/ چرا هزینه‌های تاخیر پسابرجام را محاسبه نمی‌کنند؟

نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی گفت: افرادی که در تایید عجولانه برجام دست و پا می‌زدند و می‌گفتند از تاخیر برجام روزانه میلیون‌ها دلار زیان به کشور وارد می‌شود چرا امروز سکوت می‌کنند. کجاست آن رگ غیرت ملی. برجام نه تنها هیچ گونه منفعت قابل توجهی نداشته بلکه مشکلات فراوان اقتصادی را برای مردم به همراه داشته است

گروه سیاسی- رجانیوز: سیدمسعود میرکاظمی در نطق میان‌دستور خود در جلسه علنی امروز مجلس (۲۷ اردیبهشت ۹۵) گفت: مدتی است که از تصویب و اجرای برجام می‌گذرد و مردم شاهد قول‌های متفاوتی در این باره هستند.

 

وی ادامه داد: ای کاش دولت به جای ناله برای پرداخت یارانه به مردم کمی به مصیبت وارده از ناحیه برجام توجه می‌کرد. همان گوش‌های ناشنوا که منتقدین را با القاب مختلف خطاب و حتی به هم‌نوایی با رژیم صهیونیستی متهم کردند اما شاهدیم که پیش‌بینی مقام معظم رهبری و نقد کارشناسی منتقدین درست بود و امروز آنچه نباید اتفاق می‌افتاد رقم خورد.

 

نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی اظهار داشت: از تعطیلی آب سنگین اراک تا جمع شدن سانتریفیوژها و از دست دادن امکان تحقیق و توسعه از یک سو و از سوی دیگر ذوق‌زدگی برخی آقایان در تصویب برجام و عبور از خطوط قرمز و ضعیف نشان دادن جمهوری اسلامی ایران در مقابل تحریم‌ها برجامی را رقم زد که هیچ ضمانتی در آن وجود ندارد و متاسفانه به جای عذرخواهی مردم طلبکارانه از نتایج غیرواقعی برجام سخن می‌‌گویند.

 

میرکاظمی اضافه کرد: این مسئله انسان را به یاد داستان پادشاه و خیاط می‌اندازد که آنخیاط رند با گرفتن پول کلان از پادشاه لباس ندوخته را بر اندام او پوشاند و او را عریان به طرف وزرا و کاخ‌نشینان روانه کرد و دولتمردان بخت‌برگشته برای چاپلوسی هرچند لباسی بر تن پادشاه نمی‌دیدند ولی برای اینکه متهم به ناخلفی نشوند مرتب از لباس فاخر پادشاه تمجید کردند. خیاط پول خوبی به جیب زد و رفت و پادشاه آبرورفته ماند.

 

وی افزود: به راستی چرا امروز عده‌ای برجام که نتایجی ندارد را پرنتیجه جلوه می‌دهند. انسان می‌ماند که آنها کدام طرف بازی می‌کنند در زمین خودی و یا زمین دشمن. وابسته است یا فکر بسته. در هر صورت نفوذ همین است.

 

عضو کمیسیون انرژی مجلس اظهار داشت: تا کی می‌شود با گفتار درمانی کار کشور را معطل و حل مشکل مردم را به تاخیر انداخت. افرادی که در تایید عجولانه برجام دست و پا می‌زدند و می‌گفتند از تاخیر برجام روزانه میلیون‌ها دلار زیان به کشور وارد می‌شود چرا امروز سکوت می‌کنند. کجاست آن رگ غیرت ملی. چرا هزینه‌های تاخیر پسابرجام را محاسبه نمی‌کنند. اینجاست که بایستی اعتراف کرد که برای برخی خطوط قرمز نظام بعد از خط بنفش قرار دارد.

 

میرکاظمی خاطرنشان کرد: آقای روحانی مردم هم کاملا حس کردند که برجام جز سرابی بیش نبوده و هم نمایندگان مجلس شورای اسلامی و هم بدنه دولت و حتی اعضای هیات دولت نیز به این موضوع اذعان دارند. شما هم در جایی در مورد دستاوردهای تعلیق هسته‌ای به نوعی به کلمه هیچ اشاره کرده‌اید برگردید و به خاطرات گذشته در کتاب امنیت ملی و دیپلماسی هسته‌ای که خود نگارنده آن بودید تامل کنید.

 

وی افزود: با قول‌های فراوانی که اروپایی‌ها از گشایش‌های اقتصادی داده‌اند طی سال‌های ۸۲ تا ۸۴ تعلیق داوطلبانه هسته‌ای در دوران اصلاحات رقم خورد. در آن زمان تیم مذاکره‌کننده افرادی از جمله آقایان روان‌تیغ، خرازی، جهانگیری بودند که زیرنظر آقای ظریف به عنوان مسئول مذاکره‌کننده از طرف شما بودند.

 

نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی اظهار داشت: بعد از انجام تعهد ایران و تعلیق هسته‌ای با بدقولی‌های اروپایی‌ها و آمریکا و عدم اجرای تعهداتشان روبرو و نهایتا در سال ۸۴ طی نامه‌ای جنابعالی اجبارا شکست تعلیق را به البراده‌ای مدیرکل وقت آژانس بین‌المللی انرژی اتمی اطلاع دادید.

 

میرکاظمی اضافه کرد: شما در آن کتاب نقل کردید ایران با برخی اقدامات مهم در زمینه شفافیت و اعتمادسازی توافق و به فوریت و به طور کامل آنها را اجرا کرد. امضا و آغاز اجرای فوری و کامل پروتکل الحاقی شروع به اقدام تعلیق داوطلبانه، گسترش دامنه تعلیق حتی به فعالیت‌های مرتبط با غنی‌سازی گشودن درها به سوی یکی از مداخله‌آمیزترین و گسترده‌ترین بازرسی‌ها حتی بازدید از پارچین در آن زمان اتفاق افتاد.

 

وی ادامه داد: اما در ادامه اشاره کردید متاسفانه در مقابل اگر نگوییم ایران را به ازای بسیار اندکی دریافت کرد و بارها اقدامات اعتمادساز خود را افزایش داد و تنها در عوض آن با قول‌های انجام نشده و در خواست‌های بیشتر روبرو شد. در آن زمان حتی حاضر نشدند قول‌هایی را که دادند بررسی کنند.

 

عضو کمیسوین انرژی مجلس اظهار داشت: تاریخ تکرار می‌شود ولی چرا عده‌ای از ان عبرت نمی‌‌گیرند و دوباره هزینه می‌کنند. شما خوب می‌دانید برجام شما در گردابی گرفتار شده اگر برگردید نمی‌دانید جواب مردم را چگونه بدهید چراکه ۸۰ درصد مشکلات اقتصادی کشور به داخل برمی‌گردد که شما آن را به ناحق به برجام گره‌ زدید و به هشدارهای صاحب‌نظران توجهی نکردید.

 

میرکاظمی اضافه کرد: از آن طرف تجربه شکستن تحریم هسته‌ای در گذشته را دارید هرچند آن زمان داوطلبانه تعلیق صورت گرفته بود ولی شکستن آن با تهدیدهای مختلف از جمله اعمال تشدید تحریم‌ها، اقدام نظامی و فرستادن پرونده هسته‌ای به شورای امنیت را در بر داشت.

 

وی افزود: خوب می‌دانید این بار هم که اگر از برجام بازگردید همین تهدیدها شروع می‌شود که البته شروع شده است.

 

نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی اظهار داشت: باید گفت آتش دشمنی را بی‌تدبیری محض حاصل از تعلیق داوطلبانه و بعد شکستن آن در اواخر دولت هشتم روشن کرد و با کمال بی‌انصافی به دولت بعد نسبت داده شد.

 

میرکاظمی خاطرنشان کرد: امروز آمریکا به تعهدش عمل نمی‌کند. شما هم به عنوان دولت ضمانتی در دست ندارید و فقط وزارت امور خارجه به فشار ایمیلی و نامه‌نگاری بسنده کرده گویا ابزار برنده‌ای است که در دست دارد لذا چاره‌ای نمی‌بیند که همچون داستان خیاط و پادشاه عده‌ای بر پیکر عریان برجام لباس فاخر تصور کنند و به فریب افکار عمومی بپردازند. فکر می‌کنید این مسیر تا کجا می‌تواند ادامه پیدا کند.

 

وی افزود: برجام نه تنها هیچ گونه منفعت قابل توجهی نداشته بلکه با انتظار طولانی حدود سه سال فعال اقتصادی را معطل و رکود را تعمیق و مشکلات فراوان اقتصادی را برای مردم به همراه داشته است که از جمله آنها افزایش بیکاری و کاهش درآمد خانوار، افزایش ضریب جینی، افزایش نقدینگی به بیش از هزار هزار میلیارد تومان یعنی یک و نیم برابر افزایش نقدینگی ۸ سال دولت پیشین رشد اقتصادی منفی برای چندمین دوره افزایش هزینه‌های جاری کشور به ۱۷۰ هزار میلیارد تومان در سال ۹۴ یعنی بیش از دو برابر در فاصله کمتر از سه سال.

 

نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی اظهار داشت: در ۸ سال دولت سابق مجموعا ۴۷۰ هزار میلیارد تومان صرف هزینه‌های جاری شده و در دولت فعلی تا نیمه سال جاری مجموعه هزینه‌های جاری بالغ بر ۴۷۰ هزار میلیارد تومان می‌شود.

 

میرکاظمی خاطرنشان کرد: براساس تفریق بودجه به متوسط قیمت فروش هر بشکه نفت در دولت فعلی در سال ۹۲، ۱۰۴٫۵ دلار در سال ۹۳، ۸۲٫۴ دلار و در سال ۹۴ براساس گزارش وزارت نفت ۴۵ دلار بوده است که متوسط حدود ۷۸ دلار را حاصل می‌‌کند. اگر براساس یورو محاسبه شود معادل ۶۴٫۵ یورو است و این در حالی است که در دولت سابق حدود ۵۸٫۵ یورو می‌شود که علت آن افزایش قدرت دلار در برابر یورو در دوره فعلی است و با توجه به ۲٫۷ برابر شدن نرخ تبدیل ارز در دولت فعلی ریال بیشتری از درآمد نفت وارد خزانه شده است.

 

وی افزود: جای تعجب بیشتر اعلام برجام دو و سه است که معلوم نیست این ماموریت از کجا دیکته می‌شود و چگونه است که رسانه‌ها افراد منتقد و دلسوز را افراطی و انقلابی بودن را تمسخر می‌کنند و عده‌ای حوشی‌گر به خاطر رسانه‌های زنجیره‌ای به این سناریوی ضد منافع ملی کمر همت بسته‌اند.

 

نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی اظهار داشت: تا کی باید برای بزک کردن آمریکا و برجام نافرجام اطلاعات کلان اقتصادی کشور را پنهان و یا به مردم اطلاعات خلاف واقع بدهند. ضروری است در حرف و عمل التزام به ولایت فقیه داشته باشید اگر هم اعتقاد ندارید ولی طبق اصول پنجم و ۱۱۰ قانون اساسی ملزم به رعایت‌ آن هستید.

 

میرکاظمی خاطرنشان کرد: چرا با قانون مقابله می‌کنید و در آخر هم با یک رفتار دوگانه و گفتن یک عبارت در سایه رهبری حرف‌تان را می‌زنید. فکر می‌‌کنید مردم متوجه نمی‌شوند. حتما شورای نگهبان در تایید صلاحیت‌ها به این رفتارهای دوگانه توجه خواهد کرد.

 

وی افزود: آیا به کارگیری وزرای چند هزار میلیاردی، با تفاخر با مردم و نمایندگان برخورد کردن، ْآنچنان در ماشین شاسی‌بلند نشستن با روحیه انقلابی و در محضر مردم شهیدپرور ایران که حدود ۲۴ هزار شهید به آرمان‌های انقلاب هدیه کردند کار پسندیده‌ای است.

 

نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی در پایان اظهار داشت: شهید آیت‌الله مدنی در نطقی که در مجلس خبرگان داشتند با اشاره به ماجرای یوسف و زلیخا به آن قسمت از داستان اشاره کردند که وقتی زلیخا از عیب‌گیری زنان مصری باخبر شد آن صحنه را ترتیب داد که بریدن دست زنان با دیدن یوسف اتفاق افتاد، و با گریه‌ای دردناک گفت که نکند در محشر قیامت محمدرضا پهلوی جلوی ما را بگیرد و بگوید دیدید شما هم وقتی دست‌تان ترنج دادند دست‌تان را بریدید و مثل من طاغوتی شدید.

IMG11083253

واکنش صریح آیت الله مکارم شیرازی به دیدار دختر هاشمی رفسنجانی با سرکرده بهاییان

اقدام فائزه هاشمی قابل تعقیب قضایی است/ تعجب می کنم چرا کسی اعتراض نکرد/ واکنش هاشمی ملایم بود

حضرت آیت الله مکارم شیرازی اقدام زشت و منکر دختر یکی از شخصیت های مطرح کشور در ملاقات با فرقه ضاله بهائیت را محکوم کرد و اقدام او را قابل تعقیب قضایی دانست.

گروه سیاسی- رجانیوز:  حضرت آیت الله ناصر مکارم شیرازی از مراجع تقلید امروز دوشنبه در آغاز درس خارج فقه خود در مسجد اعظم قم به ملاقات دختر یکی از شخصیت های معروف سیاسی با فرقه ضاله بهائیت واکنش نشان داد.

وی افزود: من منتطر بود ببینم کسی اعتراض می کند دیدم خبری نیست، تا این که شنیدم پدر او اعتراض ملایمی کرده که جای شکرش باقی است، ولی چرا دیگران سکوت کردند.

این مرجع تقلید یادآورشد: مگر نهی از منکر آن هم منکری به این اهمیت لازم نیست، من به سهم خود این کار را شدیدا محکوم می کنم و معتقدم این جرم قابل تعقیب است، زیرا تقویت دشمنان اسلام و دشمنان نظام از نظر شرعی جرم حساب می شود و می توان مجرم را تعقیب کرد.

وی بیان داشت:‌ مخالفت ما با فرقه ضاله نه فقط به خاطر دشمنی شان با اسلام است، بلکه آنها به یقین جزو عوامل بیگانه، آمریکا و اسرائیل هستند و به آنها کمک می کنند.

گزارش رسا از متن کامل فرمایشات حضرت آیت الله مکارم شیرازی که امروز در درس خارج وی در مسجد اعظم قم ایراد شد، بدین شرح است:

 شنیدیم دختر یکی از شخصیت های معروف سیاسی به دیدار دوستانه یکی از سران مجرم فرقه ضاله بهائیت رفته و در مجلسی زیر عکس یکی از سران این فرقه ضاله از او عملا تشکر کرده است.

 

اینجانب منتظر بودم ببینم کسی اعتراض می کند یا نه؟ دیدم متأسفانه خبری نیست. تا اینکه امروز شنیدم پدر او اعتراض ملایمی کرده که جای شکرش باقی است.

 

ولی چرا دیگران سکوت کردند؟ مگر این کار یکی از منکرات مسلم نیست؟ آیا جای نهی از منکر ندارد؟ بنده به سهم خود اینگونه کارها را شدیدا محکوم می کنم و معتقدم این جرم از نظر شرعی قابل تعقیب است، زیرا تقویت دشمنان اسلام و دشمنان نظام از نظر شرعی جرم محسوب می شود و می توان مجرم را تعقیب کرد.

 

باید توجه داشت مخالفت ما با فرقه ضاله، تنها به خاطر دشمنی آنها با اسلام و توطئه بر ضدّ مسلمانان نیست بلکه آنها به یقین جزء عوامل بیگانه مانند آمریکا و اسرائیل هستند.

 

مهم ترین مرکز این فرقه در آمریکاست و مرکز مهم دیگری از آنها در اسرائیل است و در طول تاریخ حیات منفور آنها، همواره دشمنان اسلام به عنوان یک ابزار از آنها استفاده کرده و می کنند و ممکن است این گونه کارها مقدمه ای برای به رسمیت شناختن آنها باشد.

منبع: خبرگزاری رسا

163

تاملی در چرایی رفتار غیرشرعی و غیرقانونی دختر اکبر هاشمی رفسنجانی

دوستی فائزه هاشمی با سرکرده بهائیت جای تعجب نداشت/ اکبر هاشمی رفسنجانی: اسرائیل دشمن آن چنانی نیست/ مسئله اسرائیل را عملا حل کرده ایم .

برخلاف واکنش‌های ایجاد شده که توام با تعجب بوده است، دیدار فائزه هاشمی با سرکرده بهائیت و سرسپرده اسرائیل جای هیچ گونه تعجبی ندارد؛ چرا که فائزه هاشمی با جایگاه میانی و معمولی‌اش در کشور، و تمامی ارادتی که به سرسپردگان رژیم صهیونیستی دارد فرزند اکبر هاشمی رفسنجانی است که هم جایگاه فراتری از فرزندش به عنوان رئیس یکی از نهادهای راهبردی نظام جمهوری اسلامی دارد و هم دارای افکاری در رابطه با رژیم صهیونیستی هست که بررسی آن نشان می‌دهد که دختر تنها به عنوان شاگردی وظیفه‌شناس در نزد پدر درس پس می‌دهد!

گروه سیاسی-رجانیوز: دیدار فائزه هاشمی فرزند اکبر هاشمی رفسنجانی رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام با فریبا کمال‌آبادی عضو ارشد بهائیت ایران که برای مرخصی از زندان خارج شده‌ است تعجب بسیاری را به دنبال داشته است.

به گزارش رجانیوز برخی از شخصیت‌های سیاسی و دینی باتوجه به رابطه بهائیت با رژیم صیهونیستی،  اقدام دختر هاشمی رفسنجانی – که سابقه شش ماه حبس تعزیری به علت فعالیت تبلیغی علیه نظام جمهوری اسلامی را در کارنامه خود دارد- در دیدار با سرکرده این فرقه ضاله را محکوم کرده نسبت به آن موضع گرفتند.

در همین راستا آیت الله مکارم شیرازی مرجع تقلید شیعیان در جلسه درس خارج امروز خود (دوشنبه بیست و هفت اردیبهشت) با انتقاد از این دیدار در رابطه با فرقه بهائیت گفت: باید توجه داشت مخالفت ما با فرقه ضاله، تنها به خاطر دشمنی آنها با اسلام و توطئه بر ضدّ مسلمانان نیست بلکه آنها به یقین جزء عوامل بیگانه مانند آمریکا و اسرائیل هستند.

همچنین  احمد مازنی عضو لیست امید و منتخب مردم تهران در مجلس دهم شورای اسلامی در ارتباط با جریان بهائیت گفت: تردیدی نیست که ما مسلمانان بهائیت را قبول نداریم، چرا که بهائیت یک گروه اسرائیلی و انگلیسی است و ارتباطی با ادیان ندارد.

اما برخلاف واکنش‌های ایجاد شده که توام با تعجب بوده است، دیدار فائزه هاشمی با سرکرده بهائیت و سرسپرده اسرائیل جای هیچ گونه شگفتی ندارد؛ چرا که فائزه هاشمی با جایگاه میانی و معمولی‌اش در کشور، و تمامی ارادتی که به سرسپردگان رژیم صهیونیستی دارد فرزند اکبر هاشمی رفسنجانی است که هم جایگاه فراتری از فرزندش به عنوان رئیس یکی از نهادهای راهبردی نظام جمهوری اسلامی دارد و هم دارای افکاری در رابطه با رژیم صهیونیستی هست که بررسی آن نشان می‌دهد که دختر تنها به عنوان شاگردی وظیفه‌شناس در نزد پدر درس پس می‌دهد!

 بررسی برخی از این افکار و عقاید که در ادامه این گزارش به آن اشاره می‌شود نشان دهنده عمق نفوذ دشمن در هاشمی رفسنجانی است و دیگر جای هیچ‌گونه تعجبی را از اقدامات فرزند هاشمی باقی نمی‌گذارد.

۱- بنا نداریم با اسرائیل درگیر جنگ شویم!

هاشمی رفسنجانی سال ۱۳۸۷ در مصاحبه با سریع‌القلم در ارتباط با مسئله ارتباط ایران و رژیم صهیونیستی می‌گوید: یادم نیست که بحث فقهی کرده باشم. بحث عقیدتی و سیاسی کردم. از لحاظ مبنایی هیچ اشکالی ندارد که اسرائیل را قبول نداشته باشیم و به رسمیت نشناسیم. اما مثل خیلی از کشورهای دنیا ماهیت اسرائیل را متجاوز ببینیم و در امورش دخالت نکنیم. نمی‌خواهیم بجنگیم. اصلاً چنین وظیفه‌ای نداریم که همه دنیا را از خود بد کنیم. ممکن است حکم شرعی آن درچنین شرایطی برعکس باشد. گفتم که امام نگذاشتند نیروهایی که می‌خواستند به اسرائیل بروند، به آنجا بروند و آنها را برگرداندند. امام حرفهای صریح‌تری دارند که چون گفته نشد، من هم نمی‌گویم. به نظرم هیچ مانع عقیدتی، سیاسی و شرعی نداریم که اسرائیل را مانع همکاری جهانی خود قرار دهیم. وقتی مصلحت ما ایجاب کند، تکلیف داریم که حلش کنیم.

همچنین هاشمی رفسنجانی در بخشی دیگر از این مصاحبه در اظهار نظری شاذ و برای کم‌رنگ نشان دادن دشمنی جمهوری اسلامی ایران با رژیم صهیونیستی می‌گوید: ما که نمی‌خواهیم زندگی مردم ایران را تابع سرنوشت اسرائیل قرار بدهیم. دشمن ما هست، ولی [اسرائیل]دشمن آنچنانی نیست. ما این مسئله را عملاً حل کردیم…….. چون بنا نداریم با اسرائیل درگیر جنگ شویم و بنا نداریم یهودیان را در دریا بریزیم. یعنی حرفی که ناصر زده بود. همسایه اسرائیل هم نیستیم. از لحاظ عقاید، اشغال سرزمینهای اسلامی و آواره کردن مسلمانان و کارهای دیگر اسرائیل را قبول نداریم و مخالف هستیم، ولی در عمل دخالت نمی‌کنیم.

۲- هم نوایی با مقامات صهیونیستی ، آمریکایی و سعودی در حمله به نظام سوریه

شهریور ماه ۱۳۹۲ بود که پس از پیشروی ارتش سوریه در غوطیه شرقی دمشق که به ثبیت امنیت پایتت سوریه منجر می شد تروریست ها خبر از استفاده گاز کلر از سوی نظامیان بشار اسد دادند. خبری که بلافاصله با استقبال کشورهای غربی وحامی تروریست ها مواجه شد و این موضوع بهانه ای شده بود برای حمله نظامی این دست کشورها علیه سوریه.

 در آن زمان دولت سوریه با ارائه اسنادی که بعدها مورد تایید سازمان ملل نیز قرار گرفت تروریست ها را مسئول استفاده از گازهای شیمیایی علیه مردم سوریه عنوان کرد. شواهد و مدارک رسانه های مستقل نیز نشان می داد ادعای حمله شمیایی ارتش سوریه علیه مخالفان حربه ای برای جلوگیری ارتش سوریه در پاکسازی منطقه غوطیه شرقی دمشق و یکسره کردن کار بشار اسد با حمله نظامی به این کشور است. با این حال هاشمی رفسنجانی هم نوا با مقامات صهیونیست و آمریکایی گفته بود: مردم سوریه در این ۲سال آسیب‌های فراوانی دیده‌اند، زندان‌ها مالامال از مردم است و دیگر ورزشگاه‌ها را بدل به زندان کرده‌اند، بیش از ۱۰۰ هزار نفر کشته و میلیون‌ها آواره وضعیت اسفبار سوریه را بیش از پیش نمایان می‌کند.مردم از طرف حکومت خودشان مورد حمله شیمیایی واقع شده‌اند و حالا هم باید منتظر حمله خارجی‌ها باشند.

۳- ارتباط تنگاتنگ با دست‌نشانده اسرائیل درمنطقه

ارتباط تنگانگ هاشمی رفسنجانی با ملک‌عبدالله پادشاه سابق عربستان موضوعی نیست که بر کسی پوشیده باشد.

صباح زنگنه ۸دی‌ماه ۹۲در یادداشتی در روزنامه آرمان که در سایت هاشمی با تیتر «قدر رابطه هاشمی و عربستان را بدانیم» منتشر شد نوشت: «درمجموع به‌نظر می‌رسد که روابط دو کشور در سه پرونده محل اختلاف دارد و در عین حال در چند مورد دیگر امکان همکاری قطعی است. اما مهندسی این روابط و چگونگی حل گره‌های موجود طبعا از افرادی برمی‌آید که مورد اعتماد دو طرف باشند. در اینجاست که شخصیت‌ آیت‌ا… هاشمی می‌تواند مطرح باشد و نقش خودش را در رفع سوءتفاهمات و همچنین گسترش زمینه‌های همکاری ایفا کند.»

 اردیبهشت ۹۳ نیز امیرموسوی رئیس مرکز مطالعات استراتژیک در یادداشتی کلید روابط ایران و عربستان را در دستان هاشمی دانست و نوشت: «با بیان اینکه هاشمی رفسنجانی ثابت کرده است که تسلط خوبی بر پرونده روابط ایران و عربستان دارد، گفت: در دوران ریاست جمهوری آقای هاشمی هم دو کشور پس از سال ها تیرگی در روابط توانستند آشتی موقتی برقرار کنند که این نشان دهند آن است که آقای هاشمی کلید باز کردن قفل روابط ایران و عربستان را در اختیار دارد.»

گفتنی است در حالی که طرفداران هاشمی و شخص او، او را عامل برقراری روابط ایران و عربستان می‌دانند، عفت مرعشی همسر او نیز مدعی است پیش از هاشمی روابط ایران و عربستان را برقرار کرده است! او در گفتگو با نشریه مدیریت ارتباطات می‌گوید: «من سال اول خودم تنها رفتم و آقای هاشمی نبود. تقریباً من روابط ایران و عربستان را درست کردم. اولین دفعه‌ای که من رفتم مکه، خانم ملک عبدالله میهمانی داد و یک عده را دعوت کرد و جلسه گذاشت.

 بعد از آن جریان کشتار مکه؟ بله. من تنها بودم. آقای هاشمی نیامده بودند.  این روابط را شما چه جوری برقرار کردید؟ آنها از من خواستند که میهمانی را بپذیرم و من هم پذیرفتم. وقتی پذیرفتم روابط برقرار شد.»

اما نکته جالب توجه آن است که نمونه‌هایی که در بالا به آن اشاره شد به همراه شام‌ خصوصی خانواده هاشمی و ملک عبدالله در زمان سفر حج، صحنه‌ای که هاشمی و پادشاه عربستان دست در دست هم وارد کنفرانس خبری می‌شوند و موارد بسیار دیگری که از حوصله این گزارش خارج است در زمانی رخ می‌دهد که زلمای خلیل‌زاد مهره کلیدی واشنگتن در خاورمیانه و جهان اسلام معترف است پادشاه سابق عربستان در آن برهه از آمریکا می‌‌خواسته است تا به ایران حمله کرده و به تعبیر خودش «سر مار» را بزند.

در جمع‌بندی مواردی که به آن اشاره شد باید اشاره کرد که تعجب از اقدامات فائزه هاشمی تنها در زمانی قابل پذیرش است که عقاید اکبر هاشمی رفسنجانی را نشناخته باشیم؛ در واقع غلبه نام بزرگ دختر پدرخوانده دولت اعتدال بر نام کوچک وی و عمل به راه پدر است که امروز فائزه هاشمی را به جایی رسانده که با کمال وقاحت دیدار با سرکرده بهائیت را ” کار خطایی ” ندانسته و حتی از کار خود ابراز پشیمانی هم نمی‌کند!

IMG_8561

انقلابی هزینه می دهد اما غیر انقلابی هزینه می کند/ انقلابی ها به دنبال انقلاب اسلامی و اسلام انقلابی هستند

عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام در ادامه گفت: در برابر اندیشه انقلابی که به استقلال یک ملت می اندیشد، غیر انقلابی خواهان استبداد است. جلیلی با بیان اینکه غیر انقلابی به دنبال تردید و فتنه انگیری است، افزود: انقلابی به دنبال از خودگذشتگی، روشنگری، غبارزدایی و تبیین اسلام ناب محمدی است و غیر انقلابی به دنبال تحریف اسلام و ترویج اسلام های بدلی است.
دکتر سعید جلیلی که برای شرکت در نخستین سالگرد شهید عرصه روشنگری؛ حاج مهدی مطلبی به مدرسه معصومیه قم رفته بود، گفت:  با انقلاب، دوگانه ی انقلابی و غیر انقلابی شکل گرفت و غیر انقلابی ها از هر چه رنگ و پسوند انقلاب داشته باشد هراس دارند.
به گزارش رجانیوز به نقل از پایگاه اطلاع رسانی دکتر جلیلی، در ادامه مشروح سخنان وی را مشاهده می فرمایید:

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم. بسم الله الرحمن الرحیم. الحمدلله رب العالمین. و صلی الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین. اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ الْفُلْکِ الْجَارِیَهِ فِی اللُّجَجِ الْغَامِرَهِ یَأْمَنُ مَنْ رَکِبَهَا وَ یَغْرَقُ مَنْ تَرَکَهَا.

خدا را شکر می‌کنم که این توفیق را پیدا کردم که امروز در این مدرسه محترم و در جمع شما عزیزان، به بهانه یادبود یک عزیز حضور پیدا کنم.

 

اگر موفقیتی بدست آمد، چگونه می توان آن را حفظ کرد؟

یکی از بزرگ‌ترین نعمت‌هایی که خداوند بزرگ به نسل ما عطا فرمود، نعمت انقلاب اسلامی است. انقلاب اسلامی در حقیقت پاسخ یک ملت به دعوت خدا و پیامبر است. انقلاب اسلامی انتخاب یک ملت برای جاری شدن اسلام در همه شئون یک جامعه است. از دغدغه‌های بزرگ و مهمی که همیشه بعد از هر موفقیتی وجود داشته، حفظ آن موفقیت است. اینکه چگونه یک پیروزی را بتوانیم به‌خوبی نگه داریم. اگر موفقیتی رقم می‌خورد، چگونه آن موفقیت تداوم پیدا کند. این سنت الهی است. تمام انبیا هرگاه حرکتی داشتند و مردم را فراخواندند، سنت‌های الهی را برای آنها بیان می‌کردند که شما مردم اگر به آنچه که خداوند بزرگ بیان می‌کند عمل کنید، حتماً به‌دنبال آن وعده و سنت الهی است که می‌توانید از ثمرات شیرین آن وعده بهره ببرید.

تعابیر بسیار زیادی در قرآن وجود دارد که «وَلَوْ اَنَّ اَهْلَ الْقُرى امَنُوا وَاتَّقَواْ لَفَتَحْنا عَلَیْهِمْ بَرَکاتٍ مِنَ السَّمآءِ وَالْاَرْضِ»(۱)، این مربوط به تمام ادیان الهی بوده است که «وَ لَوْ أَنَّهُمْ أَقامُوا التَّوْراهَ وَ الْإِنْجیلَ وَ ما أُنْزِلَ إِلَیْهِمْ مِنْ رَبِّهِمْ لَأَکَلُوا مِنْ فَوْقِهِمْ وَ مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِهِم»(۲)، اگر مردم به آنچه که خداوند خواسته است عمل کنند، حتماً از برکات آن بهره خواهند برد و استفاده‌های فراوانی را به‌دنبال آن خواهند داشت و انقلاب اسلامی هم همین بود.

 

انقلاب اسلامی؛ تجربه یک سنت الهی است

البته این تعابیر را پدران ما در طول تاریخ زیاد خواندند و باور داشتند اما ملت ایران امروز این توفیق را داشت که این سنت الهی را تجربه کند و این را ملت ما در ۳۷ سال قبل تجربه کرد و این فقط ادعای ما نیست بلکه دشمنان ما هم امروز بیان می کنند که ایران با انقلاب اسلامی یک حیات جدید پیدا کرد و ایران امروز یک پدیده ای شده که قدرت آن را کسی نمی تواند انکار کند. این قدرت حاصل چیست؟ اینکه دشمنان ما امروز بیان می کنند بدون جمهوری اسلامی ایران نمی توان خیلی از مشکلات را حل کرد، نتیجه چیست؟ خود آنها که تجهیزات نظامی و قدرت مادی شان بیشتر از ماست! پس چرا هر جا ملت ما اراده‌ای کرد و آن اراده با اراده آنها تلاقی داشت، این ملت ما بود که توانست اراده خود را به آنها تحمیل کند؟  آنها شاهد هستند، در هر صحنه رویارویی که صورت گرفت این ملت ما بود که توانست اراده خود را پیش ببرد. این حاصل چه موفقیتی است؟ خود آنها می‌گویند با انقلاب اسلامی محاسبات متفاوت شد. اندیشه‌ای آمد، محاسباتی را آورد که ما در این محاسبات، هرگونه که عمل کردیم، نتوانستیم به موفقیتی دست پیدا کنیم. این را زیاد گفته‌اند. در بحث‌های مختلف اکثر آنها این موضوع را بیان می‌کنند.

در قرآن می‌خوانیم «وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِکَ مِنْ رَسُولٍ وَ لا نَبِیٍّ إِلاَّ إِذا تَمَنَّی أَلْقَی الشَّیْطانُ فی‏ أُمْنِیَّتِهِ»(۳) هر حرکت الهی که شروع شد، شیطان در برابر رسیدن به اهداف خود، هر آنچه داشت به‌کار گرفت. ملت ما این را هم تجربه کرد. دشمنان ما هر آنچه که توانستند در برابر ما به‌کار گرفتند. خودشان هم بیان می‌کنند. مقامات رسمی آنها بیان می‌کنند. وقتی برخی به آنها اعتراض می‌کنند که شما چرا در برابر ایران جدی‌تر عمل نمی‌کنید، به‌صراحت بیان می‌کنند که ما هر آنچه توانستیم انجام دادیم؛ اگر چیزی را انجام ندادیم، نتوانستیم! این عین اظهارات رئیس‌جمهور آمریکا و معاون رئیس‌جمهور آمریکا است. همه آنها این کار را انجام دادند، اما همان‌طور که خودشان هم اعتراف می‌کنند نتوانستند به آنچه که می‌خواهند برسند.

امروز چه چیز می‌تواند برای آنها باعث امیدواری شود؟ آنکه ملتی از آن مؤلفه‌های قدرت خودش دست بردارد، یعنی از آن عواملی که این نتیجه را شکل داده است دست بردارد. امروز تمام حرکتی که آنها انجام می‌دهند این است؛ دیدند نه گزینه نظامی، نه حمله، نه ترور و نه موضوعاتی از این قبیل نتوانسته است مانع ملت ما شود. همه آنها تلاش خود را کردند که ملتی هسته‌ای نشود. این ملت اراده کرد، شد؛ تمام آنها می‌خواستند شاه را نگه دارند، ولی ملت اراده کرد، شاه رفت؛ تمام آنها می‌خواستند صدام بماند و در جنگ پیروز شود، ملت ایستاد و صدام رفت. آنها این موارد را دیدند و فهمیدند. این‌طور هم نبود که آنها فقط خواستند، نه، هر آنچه که در امکان‌شان بود انجام دادند. از هیچ‌کاری دریغ نکردند.

وقتی در گفتگوهای هسته ای با آنها بحث می کردیم، اینطور نبود که آنها فقط به ما بگویند ما می خواهیم شما هسته ای نشوید! و به لفظ اکتفا کنند. آقای جان ساورز نماینده انگلیس رسما اعلام کرد ما از تمام اقدامات امنیتی استفاده می کنیم تا ایران هسته ای نشود. درست هم می گفت چون هر چه توانستند انجام دادند، از ترور داشنمندان ما تا ویروس استاکس نت و هر کار دیگری انجام دادند تا مانع ما شوند ولی نتیجه برعکس شد و ملتی ایستاد و موفق شد.

چرا در فاصله گفتگوها می گفتند شما نباید ۲۰% داشته باشید و به ما فشار می آوردند؟ اما وقتی فاصله گفتگوها تمام می شد می دیدند ایران به ۲۰% هم دسترسی پیدا کرده است! چرا؟ چون ما نیروی انقلابی داشتیم. جوانان انقلابی داشتیم که خداباور و خودباور بودند و در صحنه عمل کاری می کردند که اراده ما محقق می شد و آنها مجبور به عقب نشینی می شدند. نیروهای انقلابی مانند احمدی روشن و شهریاری که می ایستادند و آن موفقیت ها را رقم می زدند.

امروز دشمن هم به شجره طیبه انقلاب اسلامی معترف است

 

این شجره طیبه را فقط ملت ما تجربه نکرده، دشمنان ما بهتر تجربه کرده اند. او می فهمد که با یک صدم این هزینه در جاهای دیگر نتیجه می گرفته اما در برابر ملت ایران هر چه هزینه می کند نتیجه نمی گیرد. چرا؟ چون می بیند یک ملتی ایستاده، اراده کرده، می داند چه می خواهد و بر همان مبنا پیش می رود. او می فهمد که این ملت اگر در ۳۵ سال توانسته این موفقیت را بدست آورد ، اگر چند قرن بگذرد چه موفقیت هایی بدست خواهد آورد. او می فهمد چه درخت تنومندی شکل گرفته، پس باید جلوی این قدرت بایستد. در عرصه نظامی تجربه کرده که نتوانسته کاری بکند. آنها تجربه دفاع مقدس را فراموش نکرده اند.

حالا می خواهم وارد این بحث بشوم که چه چیزی این موفقیت را برای ملت ما بدست آورده؟ همان چیزی که این موفقیت را درست کرده همان حفظ هم خواهد کرد، پس دشمن نگران آن است که ایمان ملت ما ادامه پیدا کند پس با تردید و تحریف می خواهد ایمان ملت را مورد خدشه قرار دادهد. راه مقابله با آن چیست؟ نترسیدن و ایستادن. اینجا ملتی ایستاده و نمی ترسد. «إِنَّ الَّذِینَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلَائِکَه أَلَّا تَخَافُوا وَ لَا تَحْزَنُوا»(۴). نترسید و نگران نباشد، او از این نگران است. اگر در ابتدای صحبت عرض کردم که امروز بزرگ‌ترین نعمتی که ملت و نسل ما از آن برخوردار است، نعمت انقلاب اسلامی است، ادعای گزافی نیست، این آرزوی مؤمنین در طول تاریخ بوده است. امروز این نعمت و این «شجره طیبه» برای ما شکل پیدا کرده است. امروز افرادی به‌دنبال تبدیل این نعمت هستند؛ «أَلَم تَرَ إِلَى الَّذینَ بَدَّلوا نِعمَتَ اللَّهِ کُفرًا وَأَحَلّوا قَومَهُم دارَ البَوارِ»(۵) کسانی می‌خواهند نعمت انقلاب اسلامی را از ملت ما بگیرند.

 

غیر انقلابی ها از هرچه رنگ و بوی انقلابی داشته باشد ناراحت هستند

با انقلاب اسلامی یک دوگانه‌ انقلابی و غیر انقلابی شکل گرفت. غیر انقلابی‌ها از ابتدا از هر آنچه رنگ و بو و پسوند انقلابی داشت، ناراحت بودند و آن را نمی‌پسندیدند. دنبال این بودند که آن مؤلفه‌هایی که می‌تواند حیات یک ملت را شکل بدهد، کمرنگ کنند.

اگر گفته می‌شود «اسْتَجِیبُوا لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاکُمْ لِمَا یُحْیِیکُم»(۶)، با این شما یک حیات جدید می‌گیرید، دشمن از این ناراحت بود. اینجاست که شما می‌بینید یک دوگانه انقلابی و غیرانقلابی شکل می‌گیرد. بر چه مبنایی؟ در یک‌سو کسانی هستند که تمام تلاش‌شان این است که ملتی را از این مسیر منصرف کنند و کسانی هستند که تمام تلاش‌شان این است که ملتی را در این مسیر تشویق و در این راه روشن‌گری کنند. کسانی هستند که دوست ندارند ملتی در مسیر پیشرفت انقلاب باشد و تمام تلاش خود را برای این هدف شان می‌کنند.

اهداف انقلابی ها و غیر انقلابی ها؛ استقلال و استبدال

تلاش غیر انقلابی‌ها برای چیست؟ پشیمان کردن مردم از انقلاب! تلاش انقلابی‌ها برای چیست؟ امیدواری، حرکت به جلو و پیشرفت. دغدغه انقلابی و غیرانقلابی در اینجا چیست و چه تفاوت‌هایی با هم دارد؟ تمام تلاش انقلابی‌ها این است که استقلال یک ملت را حفظ کنند، در برابر آن غیر انقلابی خواهان استبدال یک ملت است. استبدال و خطر آن چیست؟ اگر در قرآن صحبت از شجره طیبه‌ای می شود که تُؤتی أُکُلَها کُلَّ حینٍ بِإِذنِ رَبِّها(۷) سنت الهی است که اگر شما این مؤلفه‌ها را انجام ندهید این نعمت از شما گرفته می شود. عده ای هستند که این نگرانی را دارند و نگرانند نکند نعمت انقلاب اسلامی از ملت ما گرفته شود. این یک دغدغه ارزشمند است. اگر ملتی انقلاب اسلامی را اختیار می کند و پیروز می شود به خاطر این است که امر الهی را اجابت کرده است. این ما هستیم که باید نگران باشیم نعمت الهی را از دست ندهیم چون دین خدا بدون ما هم حفظ می شود و اگر این توفیق از ما گرفته شود ما ضرر می کنیم. اینجاست که کسانی با تمام وجود این حرکت و جنبش را آغاز می کنند و هشدار می دهند که چگونه می توان مسیر نورانی انقلاب را حفظ کرد. تلاش های عزیز ما آقای مطلبی اینجا نمود پیدا می کند. او نمی خواهد ما مصداقی از این ماجرا شویم. او می فهمد که نفوذ و تردید یعنی چه، مقتدای او این را فریاد زده بود. 

مصادیق انقلابی ها ؛چمران، احمدی روشن و مطلبی

امثال چمران، احمدی روشن، مطلبی منطق دقیق دارند، منطق قابل دفاع دارند. انقلابی هزینه می دهد، هزینه نمیکند. اهل عمل و از خودگذشتگی است. اگر امروز می بینید این موفقیت های بزرگ در منطفقه دارد رقم می خورد برای این است که یک تفکر انقلابی پشت آن است. تفکری که فریاد می زند کلنا عباسک یازینب.

موضوعی که در زیارت حضرت عباس علیه السلام مطرح می‌شود این است که «لَمْ تَهِنْ وَلَمْ تَنْکُلْ» سست نشدی، سَر، باز نزدی. «مَضَیْتَ عَلى بَصیرَه مِنْ اَمْرِکَ»، با آگاهی و هوشمندی عمل کردی. «مُقْتَدِیاً بِالصّالِحینَ وَمُتَّبِعاً لِلنَّبِیّینَ»، تو با آگاهی و هوشیاری این کار را دنبال می‌کردی و یک حرکت احساسی نبود و فهم صحیحی داشتی . معنای «علی بصیرهٍ مِنْ اُمرِکَ» یعنی حرکت تو این‌طور نبود که از برادرت جلوی چند دشمن دفاع کنی، «مَضَیْتَ عَلى ما مَضى بِهِ الْبَدْرِیُّونَ»، تو حرکتی انجام دادی که این حرکت یک حرکت مستمر است. بصیرت تو فراتر از یک دفاع خانوادگی بوده است. این حرکت است که امروز دشمنان از آن نگران هستند.

از ترور شخصیت های انقلابی تا ترور شخصیت انقلابی ها

لذا چرا دشمنان همیشه دنبال ترور شخصیت های انقلابی بودند یا ترور شخصیت انقلابی ها؟ چون شخصیت انقلابی انقلابی ها می تواند  کارآمد و مؤثر و یک‌پارچه نشاط و حرکت باشد. آنها می‌دانند در برابر تمام حرکتی که انجام می‌دهند برای اینکه یک ملتی را از انقلاب پشیمان کنند، شخصیت انقلابی و انقلابی‌ها به‌دنبال امیدوار کردن مردم هستند و برای مردم حرکت و امید می‌آورند، اما به شکل واقعی. آنها می‌فهمند در برابر کسانی که می‌خواهند اسلام را از انقلاب و انقلاب را از اسلام تهی کنند، شخصیت انقلابی به‌دنبال انقلاب اسلامی و اسلام انقلابی است و نمی‌گذارد نه انقلاب از اسلام تهی شود و نه اسلام از انقلاب. این آن حرکتی است که دشمنان از آن نگران هستند.

امروز این بر عهده همه ماست که اگر در این مسیر ندای ادامه راه، پیروزی و موفقیت بیشتر انقلاب را می‌دهیم، ان‌شاءالله بتوانیم همه به بهترین شکل این مسیر را به‌گونه‌ای دنبال کنیم که از مصادیقی باشیم که خداوند به دست آنها دین خود را یاری می‌کند. ان‌شاءالله همه ما بتوانیم در این مسیر نورانی رهروان خوبی برای انقلاب، شهدا و انقلاب اسلامی باشیم و روز به روز پیروزی‌ها و موفقیت‌ها بیشتری را برای انقلاب رقم بزنیم. والسلام علیکم و رحمه‌الله و برکاته.

پی‌نوشت‌ها:

(۱) سوره اعراف، آیه ۹۶

(۲) سوره مائده، آیه ۶۶

(۳) سوره حج، آیه ۵۲

(۴) سوره فصلت، آیه ۳۰

(۵) سوره ابراهیم، آیه ۲۸

(۶) سوره انفال، آیه ۲۴

(۷) سوره ابراهیم، آیه ۲۵

154

آمریکا دشمن اصلی ایران در سوریه

هیلاری کلینتون:تنها چیزی که نمی‌خواهیم این است که در سوریه و لبنان ایران کنترل امور را به دست بگیرد

او (ترامپ) می گوید که بگذاریم روسیه و ایران علیه گروه داعش اقدام کنند. در پاسخ باید گفت، حالت خوبه، عمو! تنها چیزی که نمی خواهیم این است که ایران کنترل امور را در سوریه و لبنان در دست بگیرد و اسرائیل و اروپا و کشورهای دیگر را تهدید کند.
گروه بین‌الملل-رجانیوز: با گذشت بیش از پنج سال از شروع بحران سوریه و پدید آمدن گروه‌های تروریستی‌ای چون داعش و جبهه‌النصره و گسترش دامنه تهدید آن‌ها در منطقه غرب آسیا شاید کم‌تر فردی را بتوان پیدا کرد که حضور  ایران در سوریه را زیر سوال برده و مورد انتقاد قرار دهد.
به گزارش رجانیوز بسیاری از کشورهایی که مشوق و تقویت کننده گروه‌های تروریستی بودند این روزها با انفجارهای پیاپی و تهدید‌های امنیتی مواجه هستند و تلاش گروه‌های تروریستی برای نفوذ به خاک ایران حتی نه غزه نه لبنان گویان را نیز به این نتیجه رسانده  که حضور نظامی ایران در منطقه برای حفظ و حراست از امنیت کشور کاملاً عقلانی است.
اما به نظر نگارنده، مسئله حضور نظامی ایران در سوریه و کشورهای منطقه فراتر این دلایل است و تامین امنیت کشور تنها پاسخ‌گو بخشی از چرایی ورود ایران به مسائل منطقه‌ای چون جنگ سوریه است؛ هیلاری کلینتون نامزد احتمالی دموکرات‌ها برای انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در سخنرانی اخیر خود به مسئله‌ای اشاره کرده است که به روشن شدن هر چه بیشتر این موضوع کمک می‌کند.
کلینتون در یکی از تجمع های انتخاباتی‌اش در پاسخ به صحبت‌های دونالد ترامپ کاندید جمهوری‌خواهان در رابطه با مسئله آسیای غربی می‌گوید:
او (ترامپ) می گوید که بگذاریم روسیه و ایران علیه گروه داعش اقدام کنند. در پاسخ باید گفت، حالت خوبه، عمو! تنها چیزی که نمی خواهیم این است که ایران کنترل امور را در سوریه و لبنان در دست بگیرد و اسرائیل و اروپا و کشورهای دیگر را تهدید کند.
 when he says, “Well, you know, let the Iranians or the Russians go after ISIS,” well, hello, the last thing we need is Iran taking over Syria, taking over Lebanon, and threatening Israel and Europe and everybody else.
از صحبت‌های کاندید ریاست جمهوری آمریکا می‌توان چنین برداشت که جنگ سوریه با تمام خرابی‌ها و تلفاتش و در طی تمامی این‌سال‌ها به واقع جنگ بین محور مقاومت – با محوریت جمهوری اسلامی ایران- و داعش و جبهه‌النصره و سایر گروه‌های تکفیری نبوده است؛ بلکه باید به درستی اذعان کرد که یک طرف جنگ سوریه آمریکا است و در طرف دیگر نیز جمهوری اسلامی ایران قرار دارد.
در واقع صحیح‌تر آن است که جنگ سوریه و بسیاری درگیری‌های خونین سطح منطقه توسط ایالات متحده و با هدف مقابله با نفوذ و حضور منطقه‌ای رو به گسترش جمهوری اسلامی ایجاد شده است؛ نفوذی که آمریکایی‌ها به ناحق از آن به عنوان فعالیت‌های بی‌ثبات کننده ایران (Iranian destabilizing activity) در سطح منطقه یاد می‌کنند.
به همین خاطر باید اذعان کرد حضور نظامی ایران در سوریه و لبنان برای مقابله با اقدامات آمریکا است که چندین هزار کیلومتر مربع دورتر از مرزهای خود، درصدد تضعیف و ضربه زدن به منافع حیاتی ایران است و جریانات تکفیری نیز با هدف کم‌رنگ کردن تاثیر ایران در منطقه و در راستای اهداف ایالات متحده آمریکا پدید آمده‌اند.
هدف ایالات متحده آمریکا از تضعیف توان جمهوری اسلامی ایران نیز حفظ برتری نظامی رژیم صهیونیستی و افزایش حاشیه امنیت این رژیم است، موضوعی که کلینتون نیز به آن اشاره کرده است.