صورت مساله را پاک نکنید،‌ وسایل ازدواج جوانان را فراهم کنید

درحالی‌که برخی از موافقان افزایش سن ازدواج در کشور سعی می‌کنند، این مساله فرهنگی را با یک مصوبه قانونی تبدیل به یک معضل اجتماعی کنند، کاربران توئیتری با راه‌اندازی هشتگ «حق ازدواج» از وارونه کردن معضل ازدواج در کشور گلایه کردند.

سمیرا خباز-گروه زنان و جوانان خبرگزاری فارس: لایحه افزایش سن ازدواج و منع ازدواج زیر ۱۶ سال با  قید یک فوریت تحویل مجلس شده‌ که حداقل سن ازدواج برای دختران ۱۶ سال و برای پسران ۱۸ سال پیش بینی شده است.

پیشنهاد دهندگان این لایحه، ازدواج زیر شانزده سال را ناشی از فقر و مختص حاشیه شهرهای بزرگ یا شهرهای کوچک و مرزی عنوان می‌کنند و برخورد قانونی با ازدواج زیر این سن را از وظایف دولت می‌دانند.

این در حالی است که به گفته برخی کارشناسان و صاحب‌نظران ازدواج در سن ۱۶ سال مقوله‌ای فرهنگی ‌است و با اجبار قانونی این مساله حل نمی شود.

پدرام کاویان کارشناس مسائل اجتماعی در این‌باره گفته است: از هر سه ازدواج یک ازدواج در کشور در بازه سنی ۱۵ ـ ۱۹ سال ثبت می‌شود و با منع قانونی برای آن ۵۰ درصد به مشکلات قانونی کشور در حوزه ازدواج  مثل نفقه و مهریه افزوده می‌شود.

وی با بیان اینکه خانواده ایرانی بر پایه شرایط اجتماعی و اقتصادی برای ازدواج فرزندانش در سنین خاص برنامه‌ریزی می‌کند، تأکید کرد: این برنامه‌ریزی ریشه در سبک زندگی ایرانی دارد.

مونیکا نادی فعال حقوق کودک نیز به بروز مشکلات حقوقی و قانونی اذعان داشته و گفته است: بسیاری از خانواده ها در روستاها و شهرهای کوچک با تصویب این لایحه  ازدواج‌ها در زیر سنین قانونی را ثبت نمی‌کنند و از تبعات آن ناآگاه هستند از جمله اینکه ممکن است حاصل ازدواج‌های ثبت نشده، نوزادانی باشند که فاقد هویت قانونی شوند.

این کارشناس هم بر گرایش برخی خانواده ها به ازدواج کودکان تاکید داشته و اظهار داشته است: این مساله ریشه در فرهنگ و سنت و عرف حاکم منطقه‌ای و همچنین مسائل اقتصادی دارد.

 برخی از کارشناسان استفاده از واژه‌‌های کودک همسری و یا ازدواج کودکان را هم درباره ازدواج زیر سن ۱۶ سال اشتباه می‌دانند. کبری خزعلی دراین‌باره گفته است: تعریف کودک در جوامع مختلف متفاوت است و در بسیاری از همین کشورها سن مسئولیت پذیری اجتماعی و مجازات پایین تر است.

این مساله از چشم فعالان توئیتری هم دور نماند و هشتک «حق ازدواج» با ۲ هزار ۸۰۰ توئیت در روزهای گذشته ترند شد.

اما این تیزبینی کاربران توئیتری قابل ملاحظه است که تاکید داشته اند حاکمان دولت اسلامی باید شرایط ازدواج آسان را فراهم کنند نه اینکه سدی برای ازدواج شهروندان فراهم کنند.

طغیان جنسی و عاطفی نتیجه افزایش سن قانونی ازدواج

یک استاد روانشناسی درخصوص ممنوعیت ازدواج در سنین پایین گفت: حل کردن موضوع عدم مهارت‌های ارتباطی، گفتاری و شناختی ناشی از سن پایین به مراتب آسان‌تر از کنترل عوارض فردی، اجتماعی و طغیان جنسی و عاطفی این افراد است.

به گزارش گروه زنان و جوانان خبرگزاری فارس،‌مریم صف آرا، عضو هیئت علمی دانشگاه الزهرا (س) درخصوص طرح افزایش حداقل سن ازدواج دختران از ۱۳ به ۱۶ سال برمبنای فراوانی طلاق در سنین پائین و عدم توانایی آن‌ها در زندگی مشترک، گفت: میزان آمار طلاق‌‌های اعلام شده معمولا به تفکیک سنی نیست و چنانچه تفکیک سنی انجام شده باشد در گزارش استنادی به آن نبوده است. طلاق بر دلایل روانشناختی، اجتماعی و خانوادگی بی‌شماری مبتنی است.

وی افزود: این دلایل به دو دسته اولیه و ثانویه تقسیم می‌شوند. بدون شک موضوع سن فی نفسه جز دلایل ثانویه قرار می‌گیرد. ضعف صوری که در توانمندی افراد با سن پایین وجود دارد در ترکیب با سبک فرزند پروری و شیوه‌های تربیتی و قابلیت‌های فردی پوشش داده می‌شود.

این روانشناس ادامه تصریح کرد: در حال حاضر فقر و ضعف‌های ارتباطی و مهارتی در فضای گفتمان خانواده بسیار بحث انگیزتر و موضوع سازتر نسبت به سایر عوامل است که با توجه به این حقیقت می‌توان گفت ازدواج‌های در سن پایین که از حیث فقرهای ارتباطی و مهارتی کنترل شده است با کمترین مشکل مواجه می‌شوند.

وی افزود: رشد مهارت‌های ارتباطی و گفتاری کاملا درگیر رسش نیست و بلوغ آن منوط به یادگیری و بروز رفتار است. بنابراین با تغییر و تکمیل سیستم تربیتی و مهارتی می‌توان به این مهم حتی در سنین پایین دست یافت. همچنین در سنین پایین میزان سازگاری و کنار آمدن به مراتب بیشتر از سنین بالاست و این خود مشکلات ارتباطی را به حداقل می‌رساند.

صف آرا در پاسخ به این سوال که به فرض صحت دعاوی طراحان و تصویب و اجرای این قانون چه امکانی برای جوانان در فاصله بلوغ جنسی تا سن قانونی ازدواج برای پاسخ به نیازهای عاطفی و جنسی وجود خواهد داشت، گفت: حتی اگر فرض کنیم، میزان آمار طلاق در این سن در مقایسه با نسبت کل بالا باشد و نیز سرنوشت افراد در این سن به دلیل مشکلات رفتاری منجر به طلاق شود؛ که فرض صحیحی نیست، باز قدرت و قوت تخریب سرکوب کردن نیاز جنسی و عاطفی برانگیخته شده در این سن بسیار بیشتر از آسیب‌های فوق الذکر است.

وی ادامه داد: کما اینکه آسیب‌های فوق الذکر طراحان این طرح، با سیاست گذاری‌های اجتماعی، برنامه ریزی‌های خانوادگی و رسیدگی‌های روانشناختی قابل پیشگیری و درمان است. اما آسیب ناشی از سرکوبی و منع بروز صحیح هیجان‌های جنسی و عاطفی علاوه بر آسیب‌های فردی، آسیب‌های اجتماعی، فرهنگی و … نیز ایجاد خواهد کرد که دامنه زیان بسیار فراگیرتری خواهد داشت. به فرض محال تساوی آسیب غیر قابل پیشگیری هر دو حالت و اختیار در انتخاب، آسیب طلاق قابل جبران‌تر و وسعت ایجاد ابتلایش کمتر خواهد بود.

عضو گروه روانشناسی پژوهشکده زنان در پاسخ به این سوال که ممنوعیت یا محدودیت برای ازدواج‌های سنین ۱۳ الی ۱۶ چه اثراتی در خانواده‌های این افراد و در کل جامعه به جای خواهد گذاشت اظهار داشت: ایجاد قانون مغایر با فطرت و نیاز بشری، جنگ نابرابر و بازنده‌ای ایجاد می‌کند که مضراتش تنها در حوزه خانواده منتشر نمی‌شود و جامعه را نیز به آشوب اخلاقی و رفتاری می‌ کشاند. با ایجاد ممانعت در برآورده شدن نیازهای طبیعی افراد، میزان تقید و دینداری آن‌ها نیز مورد تهاجم و غفلت قرار می گیرد.

وی ادامه داد: ایجاد محدودیت قانونی در خصوص امری فطری، همه خانواده‌ها را دچار ممنوعیت نمی‌کند و عملا خانواده‌ها از روش‌های متغایر با قانون اعمال شده رفتار می‌کنند و به نوعی شرایط انجام رفتارهای ضد اجتماعی با زیر پاگذاشتن قانون ایجاد می‌شود. و لذا حل کردن موضوع عدم مهارت‌های ارتباطی، گفتاری و شناختی ناشی از سن پایین به مراتب آسان‌تر از کنترل عوارض فردی، اجتماعی و طغیان جنسی و عاطفی این افراد است.

آیت الله مصباح یزدی در اختتامیه اولین دوره تربیت مدرس جامع طرح ولایت ؛

برنامه سنتی حوزه ضروری است اما پاسخگوی نیازهای جامعه نیست؛ مکاسب و رسائل جوابگوی همه سئوالات و نیازها نیست / اگر به شبهات روزافزون پاسخ ندهیم، باید آماده شویم تا فاتحه دین مان را بخوانند

برنامه سنتی حوزه پاسخ‌گوی نیازهای روز جامعه نیست. البته دروس سنتی ضرورت دارند، اما برطرف کننده همه نیازهای جامعه نیست؛ بلکه امور دیگری که چه‌بسا بسیار ضروری‌تر از دروس متداول حوزه است، وجود دارد که باید به آن‌ها نیز توجه شود؛ اموری که غفلت از آن‌‌ها موجب می‌شود که اصل دین به خطر بیفتد.

گروه معارف – رجانیوز به نقل از پایگاه اطلاع‌رسانی آیت‌الله مصباح یزدی : رئیس مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) در اختتامیه اولین دوره تربیت مدرس جامع طرح ولایت با بیان این‌که روحانیت به عنوان قشری از جامعه است که وظیفه شناخت و ترویج دین را بر عهده دارد، اظهار داشت: از این‌رو اگر دین در جامعه‌ای لازم دانسته نشود، روحانی هم در جامعه، نقش و فایده‌ای نخواهد داشت؛ در دوره پهلوی اول، چنین وضعی اتفاق افتاده بود؛ البته متأسفانه در درون روحانیت هم برخی رفتارهایی وجود داشت که سوژه به دست مخالفان دین می‌داد؛ چرا که گاهی روحانی فقط به معنای روضه‌خوان بود؛ فعالیت برخی روحانیان در همین حد بود و مردم هم از دین و روحانیت بیش از این انتظاری نداشتند.

آیت‌الله مصباح یزدی با اشاره به رفتن پهلوی اول در شهریور ۱۳۲۰ و تغییر اوضاع داخلی، خاطر نشان کرد: کم‌کم مدارس علمیه که تعطیل شده بود، دوباره باز شد و افراد کمی وارد حوزه شدند و زمینه‌ای فراهم شد تا روحانیت به فکر وظیفه خودش بیفتد.

وی با بیان این‌که در آن دوران دروس دینی منحصر در جامع‌المقدمات، مغنی، سیوطی، لمعه و بعد هم رسائل و مکاسب و کفایه بود، اظهار داشت: البته حتی کتاب همین درس‌ها نیز در بازار یافت نمی‌شد؛ ولی بعد از مدتی تدریجاً تحولات و سؤالات ذهنی طلاب جوان و مطالبات و نیازهای مردمی سبب شد تا بزرگان حوزه به فکر بیفتند که لازم است دروس دیگری هم در حوزه ارایه شود؛ لذا مقداری مباحث کلامی، از کتاب شرح تجرید و گاهی هم شرح منظومه –‌به صورت علنی یا پنهانی‌– در حوزه‌‌ها تدریس می‌شد.

آیت‌الله مصباح یزدی با اشاره به نفوذ گرایش‌های مارکسیستی در کشور در سال‌های قبل از انقلاب، ادامه داد: در این زمان سوال‌هایی در جامعه مطرح شد که حوزه علمیه با آن وضع نمی‌توانست پاسخ‌گوی آنها باشد؛ از این‌رو شهید مطهری، شهید بهشتی و چند نفر دیگر از طلاب، از مرحوم علامه طباطبائی درخواست کردند که دروسی برای پاسخ‌گویی به شبهات روز برگزار شود، که نتیجه آن، کتاب «اصول فلسفه و روش رئالیسم» شد. این چند نفر جزء اولین کسانی بودند که در حوزه نوآوری کردند و به غیر از دروس سنتی، مسائل دیگری را نیز مطرح کردند.

وی با بیان این‌که به مرور فلسفه نیز یکی از دروس رسمی حوزه شد، افزود: قبل از پیروزی انقلاب در «مؤسسه در راه حق» برنامه‌ای به منظور آموزش طلاب برای پاسخ‌گویی به شبهات روز شروع شد؛ شش سال بعد از آن که انقلاب پیروز شد، تمام دوستان، اساتید و تحصیل‌کنندگان در این مؤسسه به شهرستان‌ها می‌رفتند و به شبهات الحادی و مارکسیستی پاسخ می‌دادند.

این استاد برجسته حوزه تأسیس دفتر همکاری حوزه و دانشگاه در قم را اولین اقدام رسمی دانست که بعد از انقلاب در زمینه علوم انسانی صورت گرفت، و در ادامه گفت: جلسات متعددی متشکل ازاساتید برجسته حوزه و دانشگاه برگزار شد؛ این جلسات حدود دو سال ادامه داشت و گروه‌های مختلفی نیز برای بررسی رشته‌های مختلف علوم انسانی تشکیل گردید و کارهایی نیز انجام شد؛ سرانجام به این نتیجه رسیدیم که در حوزه به افرادی نیاز داریم که در زمینه علوم انسانی، اطلاعات کافی داشته باشند و بتوانند نظرات اسلامی را در مقابل دیدگاه‌های مکاتب دیگر مطرح، و از آن دفاع کنند.

عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم هم چنین گفت: اما همه این برنامه‌ها نسبت به نیازهای جامعه، مخصوصاً نیازهای نوپدید کافی نبود؛ نیازهایی که علاوه بر افکار مارکسیستی، شبهات دیگری از فرهنگ لیبرالیستی و نیز موضوعاتی مثل فایده دین، حقوق بشر، آزادی و نظایر آن را نیز شامل می‌شد، که شبهاتی با ظاهر زیبا بودند و کمتر جواب‌های قانع کننده‌ای برای آنها بیان شده بود.

آیت‌الله مصباح یزدی با اشاره به اجتماعی بودن انسان، اظهار داشت: در زندگی اجتماعی باید کارها تقسیم شود؛ مفروض ما هم این است که یکی از نیازهای جامعه، دین است و عده‌ای باید عهده‌دار تعلیم و ترویج آن شوند، که همان روحانیون هستند؛ اما ابتدا باید «دین» را تعریف کرد، و راه شناختن و ترویج آن را آموخت، و سپس آن را به دیگران شناساند. البته علاوه بر آن، افراد متکفل این کار باید به قدری خودساخته باشند که منافع مادی در نظرشان اهمیت چندانی نداشته باشد.

استاد اخلاق حوزه علمیه قم افزود: آیا توقع دین از ما به عنوان یک روحانی، همین کارهایی است که امروز انجام می‌دهیم؟ از سوی دیگر پس از آن‌که دین را به خوبی شناختیم، باید بفهمیم شیوه کار ما در تبلیغ و ترویج دین باید چگونه باشد، و یا چه شیوه‌ای باید داشته باشیم.

آیت‌الله مصباح یزدی با اشاره به تاریخچه تشکیل دوره‌های «طرح ولایت»، اظهار داشت: این طرح در اوایل برگزاری، محدود به دانشگاه امام حسین‌علیه‌السلام بود و طرح و سرفصل از پیش تعیین شده‌ای نداشت؛ اما به مرور تکمیل شد، و امروز به جایی رسیده که برای اقشار گوناگون برگزار می‌شود. این طرح که در ابتدا بنا به درخواست سپاه پاسداران و با توجه به رواج شبهات در مراکز مختلف آموزشی، حتی در دانشگاه زیر نظر نهاد انقلابی سپاه، آغاز شد، مؤید این است که برنامه سنتی حوزه پاسخ‌گوی نیازهای روز جامعه نیست. البته دروس سنتی ضرورت دارند، اما برطرف کننده همه نیازهای جامعه نیست؛ بلکه امور دیگری که چه‌بسا بسیار ضروری‌تر از دروس متداول حوزه است، وجود دارد که باید به آن‌ها نیز توجه شود؛ اموری که غفلت از آن‌‌ها موجب می‌شود که اصل دین به خطر بیفتد.

وی ادامه داد: محور دروس متداول حوزه، فقه و اصول است که تنها بخشی از آموزه‌های دین است. اگر کسانی گفتند شناخت خدا، بلکه اصلاً هیچ شناخت یقینی امکان ندارد، آیا می‌توان با فقه و اصول به آن پاسخ داد؟ متأسفانه در درس‌های رسمی حوزه برای مباحثی از قبیل مسأله شناخت، تا سیاست اسلامی، مدیریت جامعه و ولایت‌فقیه که محور و ستون فقرات نظام اسلامی است، برنامه خاصی وجود ندارد و حوزه سنتی نمی‌تواند پاسخگوی هیچ یک از این نیازها باشد.

رئیس مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی‌(ره)  با اشاره به این که در دروس سنتی حوزه بحث ولایت‌فقیه فقط در بخش کوچکی از کتاب مکاسب که شیخ انصاری به آن اشاره‌ای کرده، مطرح می‌شود، ادامه داد: با این‌که مسئله ولایت فقیه رکن نظام اسلامی است، اما در دروس سنتی حوزه مسئله چندان به آن پرداخته نمی‌شود.

وی در ادامه با بیان این که یکی از رؤسای جمهور سابق کشور در سخنرانی خود گفته بود که ولایت‌فقیه، چون در قانون اساسی آمده، مورد قبول ما است، گفت: چطور ممکن است که دین نسبت به ضروری‌ترین مسائل حیاتی جامعه نظری نداشته باشد؟! نمی‌توان این مسایل را ساده انگاشت و فقط با روایتی مانند مقبوله عمر بن حنظله به دنبال اثبات آن بود؛ ضرورت زندگی اجتماعی امری بدیهی است  و این امر، لزوماً نباید با آیه و روایت اثبات شود؛ چنین کاری مثل این است که انسان برای اثبات ضرورت غذا خوردن، به دنبال صدور آیه و روایت باشد!

آیت‌الله مصباح یزدی افزود: وقتی یکی از مهم‌ترین استنادها در مباحث فقهی مسأله «اختلال در نظام» است، این بدان معنی است که قبل از این استناد، عقل انسان برخی امور را بدیهی می‌داند؛ از جمله این‌که وجود اصل نظام واجب، و اختلال در آن حرام است، لذا هرچه موجب اختلال در نظام می‌شود، باطل است؛ حال آیا ممکن است دین در مورد اصل نظام که امری ضروری است، نظری نداده باشد؟

وی در ادامه گفت: با این وجود، هم‌چنان عده‌ای دین را منحصر در نماز و روزه می‌دانند! بر اساس نظر ایشان، اگر امر به معروف و نهی از منکر هم جزء دین باشد، منوط به شرایطی است که در بسیاری از اوقات فراهم نیست!

عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم خاطر نشان کرد: این شبهات تدریجاً به اینجا منتهی می‌شود که چه کسی گفته ما باید جمهوری اسلامی داشته باشیم؟! مردم انقلاب کردند تا استبداد از بین برود و حکومت جمهوری برقرار شود؛ چه کسی گفته باید اسلام هم باشد؟! حتی ممکن است گفته شود باید دوباره رفراندوم برگزار کنیم تا ببینیم اصلاً مردم اسلام را هم می‌خواهند یا نه! بر این اساس اگر مردم گفتند اسلام را نمی‌خواهیم، آیا باید اسلام را کنار گذاشت؟!

وی تأکید کرد: لازم است در باره مبانی حقوق بیشتر کار کنیم، تا بفهمیم آیا حقانیت همه چیز، تابع نظر مردم است؛ و اصلاً حق چیست و سر منشأ آن کجا است. امروز ما با بحث‌های بسیار عمیقی نظیر این مسائل مواجهیم که در مکاسب و رسائل مطرح نشده، و باید در باره آنها کار کنیم و به آنها پاسخ بدهیم؛ در غیر این صورت باید آماده شویم که فاتحه دین‌مان را بخوانند.

آیت‌الله مصباح یزدی ادامه داد: حوزه علمیه دارای سابقه‌ای هزار ساله است و انجام چنین تغییراتی در آن، مستلزم صرف زمان زیادی است؛ اما این کار مراتبی دارد که «طرح ولایت» مرتبه‌ای از آن است؛ هم‌چنان‌که خود نظام اسلامی هم مراتبی دارد؛ زمانی همه شؤون حکومت اسلامی در اختیار یک نفر یعنی پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله بود. در زمان حضرت علی‌علیه‌السلام حکومت گسترده‌تر شد و ایشان برای شهرهای مختلف  قاضی و مأمور بیت‌المال تعیین می‌کردند، تدریجاً قاری هم به آنها اضافه شد؛ اما آیا امروز می‌توان جامعه را به همان شیوه اداره کرد؟!

وی افزود: در کنار همه کمبودهایی که در عرصه دینی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، تربیتی، روان‌شناسی و نظایر آن داریم، گاهی کسانی که متصدی انجام کارها شده و مسئولیتی را بر عهده می‌‌گیرند، در عمل پایبند به گفته‌های خودشان در زمینه‌های مختلف دینی نیستند! چنین کسانی گاهی می‌دانند که خلاف احکام اسلام عمل می‌کنند؛ اما می‌گویند امروز شرایط به گونه‌ای است که چاره‌ای جز این نیست؛ یا تصور می‌کنند که اگر مطابق دستور دین رفتار کنند، رقیبشان در انتخابات پیروز خواهد شد، لذا از انجام آن، سر باز می‌زنند. در واقع علاوه بر مشکل ضعف در شناختن دین، مشکل دیگر، ضعفی است که در عمل کردن به احکام دین وجود دارد.

آیت‌الله مصباح یزدی با اشاره به این که برخی افراد، روحانی شدن را به عنوان یک شغل و منبع درآمد قلمداد می‌کنند، ادامه داد: نمی‌شود دین‌داری را به افراد تزریق کرد؛ بلکه باید هر یک از ما در عمل به وظایف شرعی پایبند باشیم و تلاش کنیم هوس‌ها بر ما غالب نشود. پس،در وهله اول، شناختن دین به عنوان شرط لازم –‌و نه کافی‌– امری ضروری است؛ در مرحله بعد نیز باید التزام عملی به ارزش‌ها مورد توجه قرار گیرد؛ وگرنه دانستن به تنهایی، باعث دین‌دار شدن نمی‌شود.

وی در پایان تأکید کرد: ابتدا باید دین را به عنوان یک منظومه منسجم بشناسیم و به دیگران بشناسانیم، و در وهله بعد خودمان به دین عمل کنیم و کمک کنیم دیگران هم عمل کنند؛ اما باید بدانیم که هیچ تضمینی وجود ندارد که اگر دین را شناختیم و به دیگران هم گفتیم، حتماً در رفتار همگان تأثیر بگذارد؛ مگر نه این‌که حتی برخی از نزدیکان پیامبرصلی‌الله‌علیه‌وآله نیز به درستی تربیت نشدند؟ خداوند به همه افراد بشر اختیار داده تا با اراده و اختیار خود راه حق یا باطل را انتخاب کنند و بپیمایند.

این مفسر قرآن کریم با استناد به آیات متعددی از قرآن کریم اظهار داشت: تمام آدمیان در معرض امتحان الهی قرار می‌گیرند؛ اما قرار نیست همه در امتحان قبول شوند؛ اما این مسأله از تکلیف ما برای ترویج دین نمی‌کاهد.

وی ضعف احساس مسئولیت نسبت به مسائل بنیادین دینی را یکی از بزرگ‌ترین کمبودها برشمرد، و افزود: عملاً شرایط به گونه‌ای شده که انجام فعالیت‌های دینی برای بسیاری از ما به یک شغل تبدیل شده و گاهی اظهار می‌کنیم وظیفه ما در حد همین شهریه ناچیزی است که می‌گیریم! این رویکرد با روح تفکر اسلامی سازگار نیست. طبیعتاً قشری که وظیفه دارد این مسأله را بفهمد و بفهماند، روحانیت است.

آیت‌الله مصباح یزدی ادامه داد: «طرح ولایت» یک دوره فشرده مبانی دینی است که به جای سال‌ها درس خواندن در حوزه یا دانشگاه، طی ۴۰ روز قابل ارائه است؛ و اگر ما در برگزاری این دوره‌ها کوتاهی کنیم، پاسخی نزد خدا نخواهیم داشت.

گفتنی است مراسم افتتاحیه اولین دوره تربیت مدرس جامع «طرح ولایت» بیست و چهارم آبان ماه سال جاری در مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) برگزار شد.

کنایه سنگین مفتی فلسطین به سعودی ها

رئیس سابق شورای عالی فتوای فلسطین در گفت و گوی اختصاصی با رجانیوز پیرامون هفته وحدت ؛
 

کنایه سنگین مفتی فلسطین به سعودی ها؛ کسانی که دنبال عادی سازی روابط با اسرائیل هستند خائن به اسلام اند/ تفرقه افکنان میان شیعه و سنی مزدور آمریکا و اسرائیل اند + متن پیام رئیس سابق شورای عالی فتوای فلسطین به سی و دومین اجلاس وحدت اسلامی

به برادارن گرامی و فرزانه ای که در این اجلاس شرکت خواهند کرد عرض میکنم که ما خواهان تصمیمات تاثیر گذار و فعالیت های عملی شما در جهت پایان دادن به اشغالگری صهیونیست ها در قدس شریف هستیم. از شما درخواست میکنم در این موضوعِ حساس وکشنده به سخنرانی وگفتگو اکتفا نکنید چرا که اشغالگران اسرائیلی در این مدت مشغول یهودی سازی قدس وتوسعه سرزمینی وشهرک سازی خود بوده اند و درحال پیش روی هستند. باید درک کرد که در حال حاضر شرایط نه به نفع ما مسلمانان که به نفع اسرائیل پیش میرود.

گروه معارف – رجانیوز: فاصله کوتاهی که میان تاریخ ولادت رسول گرامی اسلام (ص) به روایت اهل سنت و تاریخ ولادت ایشان به روایت شیعه وجود دارد بهانه ای شد تا امام عظیم الشان مستضعفان، خمینی کبیر که همواره به عنوان علمدار وحدت مسلمین در میان جهانیان شناخته می شود آن را هفته وحدت نام گذاری کنند. پس از آنکه گفتمان وحدت و برادری اسلامی میان مسلمانان جهان راه پیدا کرد، مسلمین با اتحاد و انسجام روز افزون خود بیشتر به وظیفه خطیر خود یعنی مبارزه با کفر، طاغوت و استکبار جهانی توجه کرده و در این راستا به فعالیت پرداختند. به همین مناسبت بیش از سی سال است که ملت مسلمان ایران در هفته وحدت میزبان برادران و خواهران مسلمان خود از جمیع مذاهب اسلامی در کنفرانس وحدت اسلامی هستند و امسال سی و دومین اجلاس وحدت اسلامی از روز شنبه سوم آذر ماه ۱۳۹۷ لغایت دوشنبه پنجم آذر ماه ۱۳۹۷ در سالن اجلاس سران برگزار خواهد شد. در همین راستا رجانیوز با شیخ عکرمه الصبری، رئیس سابق شورای عالی فتوای فلسطین و امام جماعت سابق مسجد الاقصی به گفت و گوی اختصاصی پرداخته است.

سلام علیکم جناب شیخ عکرمه الصبری بزرگوار، از حضرتعالی بسیار تشکر میکنم که  وقت با ارزش خود را در اختیار ما گذاشتید.

وعلیکم السلام، خواهش میکنم.

جناب شیخ ما اکنون در هفته وحدت میان برادران اهل سنت و شیعه به سر می بریم. امام خمینی (ره) این هفته را با نگرش ایجاد وحدت میان برادران مسلمان در اقصی نقاط عالم به نام هفته وحدت پایه گذاری نمودند. یکی از مهم ترین محورهای وحدت قدس شریف است. نظر حضرتعالی پیرامون هفته وحدت چیست؟

یک مساله ای که نباید از آن غافل شد این است که شهرقدس متعلق به همه مسلمانان عالم است وتنها اختصاص به فلسطینی ها ندارد. این شهر مقدس دارای شان بسیار بالا وارزشی بسیار زیاد است. قدس امانت خداوند بر دوش مسلمانان جهان است لذا هیچ یک از مسلمانان دنیا نباید از این شهر مقدس الهی چشم پوشی کند و رها کردن قدس شریف شرعا حرام است. همه ی اختلافات و درگیری ها میان برادران مسلمان از مذاهب مختلف مردود است چراکه این درگیری ها موجب تقویت اسرائیل می شود. اسرائیل دقیقا همین را می خواهد که ما بایکدیگر دچار اختلاف شویم تا قدس در حاشیه قرار بگیرد تا هرچه می خواهد انجام دهد. اختلافات افکنی (میان شیعیان واهل سنت) خدمت به اسرائیل است.

جناب شیخ لطفا برای نسل جوان که شاید کمتر با اهمیت قدس شریف آشنا باشند توضیحاتی بفرمایید.

در وهله ی اول باید عرض کنم وظیفه همه رسانه ها و کانال های تلویزیونی وماهواره ای این است که اهمیت قدس شریف را به مسلمانان عالم متذکر شوند.

قدس بخشی از حقیقت اسلام است چرا که قدس مبدا معجزه إسراء ومعراج پیامبر اسلام است. وهمانطور که مشخص است معجزه معراج بخشی از اعتقادات دینی ما مسلمانان می باشد. قدس دروازه زمین به سوی آسمان است. پیامبر اسلام(ص) حدیثی دارند که بیانگر جایگاه ویژه قدس شریف است. ایشان می فرمایند: لاتشدّ الرحال إلا إلی ثلاثه مساجد، المسجد الحرام ومسجدی هذا والمسجد الاقصی.(پیامبر گرامی اسلام به اصحاب خویش فرمودند: اگر قصد سفر(به منظور عبادت)  داریدتنها به یکی از این سه مسجد بروید،مسجدالحرام،مسجد النبی ومسجد الاقصی). مسجد الحرام در مکه مکرمه ومسجد النبی در شهر مدینه منوره و مسجد الاقصی در شهر قدس واقع شده اند. برمسلمانان واجب است  اهمیت این شهر ر ا درک کنند وبدانند که خداوند آن را دارای شرافت ومعنویت قرار داده است.

جناب استاد الصبری حضرتعالی به اهمیت فراوان قدس در دین مبین اسلام اشاره فرمودید. ما مدتی است شاهد آن هستیم که برخی از کشورهای عربی تحت پروژه ای به نام “معامله قرن” به دنبال عادی سازی روابط با اسرائیل هستند. آنها حتی علنا با سران رژیم غاصب صهیونیستی دیدار میکنند و قرار دادهای تجاری امضا میکنند ولیکن در سخنان خود عنوان میکنند که ما حامی قدس و فلسطین هستیم. نظر حضرتعالی پیرامون حکام این کشور ها چیست؟

  • بله در خصوص معامله قرن موضع ما همچون گذشته ثابت وبدون تغییر است. این معامله آمریکایی کثیف از نظر ما مردود است. ما هیچوقت در مقابل آمریکایی ها سرخم نخواهیم کرد وتا ابد از قدس شریف حمایت میکنیم. کسانی که به دنبال عادی سازی روابط با اسرائیل هستند خائن به اسلام اند.اما ما هیچوقت اشغال قدس شریف توسط اسرائیل را به رسمیت نخواهیم شناخت ودر این رابطه با هیچکس مذاکره نخواهیم کرد. ما از حمایت خود از آوارگان مظلوم فلسطینی که اساس کار ماهستند دست برنخواهیم داشت. بدانید که به خواست خدا ما مقاومت خواهیم کرد وذره ای کوتاه نخواهیم آمد. ما از همه مسلمانان انتظار داریم کنار ما بایستند و عملا از ما دفاع کنند.ما به حرف احتیاج نداریم ما به عمل احتیاج داریم. قدس از سال ۱۹۴۷ تا کنون در اشغال صهیونیست ها است باید عملا با اشغالگری مقابله کرد نه با حرف.

جناب شیخ در اخبار شنیدیم که اسرائیل شما را ممنوع السفر کرده است. لطفا کمی در این رابطه به توضیح بدهید.

-بله امسال اسرائیل من را به مدت چهار ماه ممنوع السفر کرد که اجازه خروج از منطقه های مشخص شده را نداشتم. این ممنوعیت مدتی پیش پایان یافت.(البته ایشان در طی سالهای مبارزه خود بارها در اسرائیل به زندان رفته اند وباشکنجه های گوناگون ومحدودیت های مختلف مواجه شده اند)

جناب استاد شیخ الصبری ما اکنون شاهد آن هستیم که برخی در لندن وآمریکا در لباس تشیع وتسنن جهت اختلاف افکنی میان پیروان مذاهب _شبانه روز_ در حال فعالیت هستند و به مقدسات یکدیگر توهین می کنند. نظر شما در رابطه با این اقدامات چیست؟

برادرم ، ما منادی وحدت هستیم چرا که دین ما دین وحدت و برادری و مواساه وتسامح است. دشمنی و اختلافات میان پیروان مذاهب موجب ضعف همه ی امت اسلام است.  تفرقه افکنی میان مذاهب، عین اجرا کردن پرژه های آمریکا واسرائیل است واین اشخاص مزدور آمریکا واسرائیل هستند. تفرقه و دشمنی میان مسلمانان از مذاهب اسلامی مختلف قطعا موجب تاسف و امری دردناک است وبدون شک به نفع دشمنان اسلام نخواهد بود.

جناب شیخ عکرمه قرار هست از روز شنبه اجلاس بین المللی وحدت باحضور مهمانان خارجی از بسیاری از کشورهای جهان در تهران برگزار شود. چنانچه برای این اجلاس و شرکت کنندگان آن پیامی دارید بفرمایید.

  • بسم الله الرحمن الرحیم

به برادارن گرامی و فرزانه ای که در این اجلاس شرکت خواهند کرد عرض میکنم که ما خواهان تصمیمات تاثیر گذار و فعالیت های عملی شما در جهت پایان دادن به اشغالگری صهیونیست ها در قدس شریف هستیم. از شما درخواست میکنم در این موضوعِ حساس وکشنده به سخنرانی وگفتگو اکتفا نکنید چرا که اشغالگران اسرائیلی در این مدت مشغول یهودی سازی قدس وتوسعه سرزمینی وشهرک سازی خود بوده اند و درحال پیش روی هستند. باید درک کرد که در حال حاضر شرایط نه به نفع ما مسلمانان که به نفع اسرائیل پیش میرود.

از برادران خود وعلمای گرامی می خواهم با کوشش مجاهدانه خود در مقابل اشغالگری صهیونیست علیه قدس مجاهدانه بایستند.

همچنین می خواهم که یک صندوق مالی بین المللی برای حمایت از قدس شریف در راستای حمایت ازفلسطینیان و خانه های آنان در مقابل هجمه ها وتخریب ها توسط  یهودیان تاسیس نمایند.

در پایان از لطف حضرتعالی تشکر میکنم و امیدوارم که حضرتعالی را در ایران زیارت کنیم.

-متشکرم ان شاءالله، من هم از خداوند جزای خیر برای شما مسالت میکنم.

چرا اکران همزمان «عرق سرد»، «تهران- لس‌انجلس» و «خانم یایا» یک وضعیت مهم برای شناخت روشنفکری مدعی ایرانی است؟

اکران همزمان «عرق سرد»، «تهران- لس‌انجلس» و «خانم یایا» با تیم‌های سازنده‌ای که همگی مدعی شان «هنری» و جایگاه «اجتماعی»‌ند و بازخوردهای منفی فراوان مردمی به آن‌ها، یک وضعیت نمونه‌ای است. سه فیلم که به جز بازتولید سخیف و شیادانه‌ی کلیشه‌ها و فرمول‌های جا افتاده هیچ کار دیگری نمی‌کنند و از این منظر حتی از فیلم‌های به ظاهر مبتذل هم‌اکران خود یعنی «وااای آمپول» و «هشتگ» و «لازانیا» و …. هم مبتذل‌ترند.
امیر ابیلی- رجانیوز: اکران همزمان «عرق سرد» سهیل بیرقی، «خانم یایا» عبدالرضا کاهانی و «تهران-لس‌انجلس» تینا پاکروان در یکی از مبتذل‌ترین و سخیف‌ترین فصل‌های اکران چند سال اخیر که هیچ فیلم قابل تماشایی جز «مغزهای کوچک زنگ زده» هومن سیدی روی پرده وجود ندارد، فرصت مناسبی‌ست برای تحلیل جریانی از روشنفکران مدعی و مصلحان اجتماعی اینستاگرامی که در عمل و با تولیدات خود در حال خالی کردن جیب مردم و کلاهبرداری هنری، عموما در حال تامین خرج زندگی خود در خارج از کشورند. جریانی که رسانه‌هایش عموما پیکان نقد خود را برای نشان دادن «ابتذال» به سوی کمدی‌هایی از جنس «هشتگ» و «لازانیا» و تولیدات فرح‌بخش و ..امثالهم می‌گیرند درحالیکه خود اگر نگوییم بدتر، بلکه دچار همان میزان ابتذال‌ند.
سر ساقی سلامت!
در روزهای اخیر برخی از حامیان فیلمساز همیشه معترض که مشخص نیست برای تولید کدامیک از اثارش این میزان شان هنری برای خود قائل است و «می‌خواهد تا ابد به غر زدن ادامه دهد» شروع کرده‌اند به شرح تمایز فیلم اخیر کاهانی با اثار سخیفی مثل «تگزاس» مسعود اطیابی و «من سالوادور نیستم» منوچهر هادی و …. اما تهیه‌کنندگان فیلم-که خود از صاحبان یک کانال سینمایی معروف و مدعی روشنفکری هم هستند- خوب می‌دانند که این فیلم هم یکی از سری تولیدات اخیر سینمای ایران است که با استفاده از فرمول «لوکیشن خارجی- زن بی‌حجاب- بازیگر بفروش» می‌خواهد پول هنگفتی را نصیب سازندگان کند و تبلیغات خود را هم به همین مسیر برده‌اند.
«خانم یایا» البته در مقایسه با اثار قبلی این مسیر فیلم مبتذل‌تر و ضعیف‌تریست به چند دلیل؛ اول انکه در حال بازتولید کلیشه‌هایی است که در چند سال اخیر بارها جواب داده‌اند و حالا به فرمولی نخ‌نما تبدیل شده‌اند و طبعا وقتی اغازکننده‌های این مسیر با وجود ذکاوت و بدعت خود در استفاده از آن بازهم «مبتذل» به حساب بیایند، کسانی که پس از کلیشه شدن آن دست به بازتولیدش می‌زنند به دلیل دنباله‌رو بودن و نداشتن همان ذکاوت و هوش ابتدای راه و عدم کلیشه‌زدایی طبعا مبتذل‌ترند.
نکته دیگر آنکه «خانم یایا» حتی به لحاظ داستانگویی و شخصیت‌پردازی نیز از آن فیلم‌ها اثر عقب‌مانده‌تر و الکن‌تری است. تمام فیلمفارسی‌هایی که در سال‌های اخیر با فرمول لوکیشن خارجی و بازیگر زن غیرایرانی موفق به فروش شده‌اند با تمام ضعفهایشان بازهم قادر بودند حداقل‌های داستانگویی برای مخاطب عام را رعایت کنند و سر و شکل یک فیلم تجاری عرف را داشته باشند.
«خانم یایا» اما از هر چیزی ناتوان است و حتی منطق اولیه جهان آن نیز برای مخاطب تا انتها نامعلوم می‌ماند. با دو شخصیت طرفیم که با وجود ترس‌شان از هرگونه خوش‌باشی و سرگرمی در جایی مثل پاتایا، اساسا مشخص نیست چرا به آنجا آمده‌اند. با شخصیت «یایا» از کجا آشنا شده‌اند و «یایا» اساسا چه کاره است. چطور اینها به راحتی زبان تایلندی را می‌فهمند و همه شخصیت‌های تایلندی هم به زبان فارسی مسلط‌‌اند. «یایا» چطور می‌خواهد جلوی خروج شخصیت‌های فرخ‌نژاد و عطاران را از تایلند بگیرد و … ده‌ها سوال بدیهی دیگر که نشان می‌دهد فیلمساز پرمدعای اثر حتی از گذاشتن اولین سنگ‌های بنای روایت نیز عاجز و ناتوان است و از فیلم‌های تجاریِ الگوی خود نیز بسیار عقب‌تر است.
به این دقت کنید که عبدالرضا کاهانی در طول فیلمسازی خود و در چند همکاری‌ش با رضا عطاران همواره کم‌فروش‌ترین اثار او را ساخته و طرفدارانش این را به حساب «خاص» و «متمایز» بودن اثار کاهانی از سینمای جریان اصلی گذاشته‌اند، درحالیکه هم موضوعات و هم ساختار آثار کاهانی نشان می‌دهد که او همواره «می‌خواست/ می‌خواهد» فیلمی پرفروش بسازد ولی حتی این را به اندازه کارگردانان فیلمفارسی‌ساز هم بلد نیست.
فیلم اینستاگرامی!
این استفاده‌ی مبتذل و دم‌دستی از کلیشه‌ها و فرامتن برای جذب مخاطب عام اما مختص کاهانی نیست. او این حرفه را به دستیار پیشین‌ش «سهیل بیرقی» نیز به خوبی آموخته است؛ فن کسب اعتبار با استفاده از کلیشه‌های خاص سیاسی در فیلم و تلاش برای ایجاد فرامتن‌ و جنجال‌های سیاسی به جای ساخت فیلم خوب.
«ابتذال» در نگاه مخاطب عام مساویست با شوخی‌های جنسی، صحنه‌های رقاصی و … و امثالهم. اما فیلمی می‌تواند پز نقادی اجتماعی داشته باشد. ظاهرا فیلمی ضدسیستم و مدعی نقد هم به نظر برسد اما کاملا «مبتذل» باشد و «سخیف». «عرق سرد» سهیل بیرقی مصداق چنین فیلمی است. درست مشابه اثار پیشین استادش کاهانی که با قرار دادن کاملا بی‌ربط شخصیتی با شمایل مذهبی در جایگاه بدمن داستان سعی داشت به جای داستانگوییِ درست، با ایجاد حاشیه‌های فرامتنی دل رسانه‌های همسو با خود را ببرد و اعتبار کاذب کسب کند.
حالا سهیل بیرقی نیز بازیگری با ۲۰-۳۰ کیلوگرم اضافه وزن را که کلمه «چاق» کاملا برایش مناسب است برای نقش کاپیتان تیم فوتسال زنان انتخاب می‌کند چون آن بازیگر دارای حاشیه‌هایی سیاسی است و برای بیرقی هم فرامتن‌های سیاسی مهم‌تر است تا انتخاب بازیگر مناسب برای چنین نقشی.
او همینطور با اینکه فیلمش را بر اساس یک داستان واقعی ساخته با تغییر شمایل شخصیت مرد داستان واقعی از یک مجری غیرمذهبی به یک مجری با ظاهر و رفتاری ریاکارانه و مذهبی می‌خواهد همین استفاده سخیف از فرامتن‌ها را ادامه دهد. این سوءاستفاده مبتدیانه انقدر ضعیف است که مخاطبی که حتی یکبار تلویزیون ایران را دیده باشد هنگام تماشای «عرق سرد» این سوال برای‌ش پیش خواهد آمد که این برنامه تلویزیونی که در فیلم شاهد هستیم اگر یک برنامه ورزشی‌ست چرا اجرای مجری کلیشه برنامه‌های مذهبی را دارد. اگر برنامه مذهبی است چرا مهمان آن یک خواننده و یک ورزشکار زن‌اند و ….
آیا سهیل بیرقی برای ساخت فیلمش حتی یکبار اجرای شخصیت مرد داستان واقعی و برنامه‌ش را ندیده است؟ آیا اساسا تلویزیون ایران را نگاه نکرده است؟ و یا قید منطق ابتدایی و بدیهی داستانش را به ازای استفاده از کلیشه‌های سیاسی آثاری مثل «عصبانی نیستم» و «قصه‌ها» و … در نشان دادن شخصیت‌های مذهبی ریاکار زده است. و اگر این استفاده از کلیشه‌های فرامتنی و طراحی شخصیت‌های اگزجره و غیرواقعی مانند سرپرست تیم فوتسال- با بازی سحر دواتشاهی- مصداق دقیق «ابتذال» و «ساده‌انگاری» و در نهایت «کلاهبرداری از مخاطب» نیست پس چیست؟
فقط سهیل بیرقی ظاهرا نمی‌دانست که دوره این نوع سوءاستفاده از حاشیه‌های فرامتنی گذشته است و نه اثرش به حداقل فروش مورد انتظار خواهد رسید و نه اعتباری هنری نصیب او خواهد شد. احتمالا فیلمساز جوانِ جویای نام شب‌های جشنواره را در آرزوی جنجال و توقیف اثرش سپری می‌کرده و خب نمی‌دانسته دوره‌ی این بازی‌ها گذشته است.
به خاک رفته!
پرویز پرستویی در «تهران- لس‌آنجلس» تینا پاکروان تکه‌کلام سخیفی دارد که :«به خاک رفتیم!». این می‌تواند توصیف وضعیت خودش در واقعیت هم باشد. سلبریتی پرمدعایی که مانند حمید فرخ‌نژاد خود را مصلحی اجتماعی می‌داند ولی در عمل با بازی در آثاری مانند «تهران- لس‌آنجلس» در حال کلاهبرداری از ملت و خالی کردن جیب آن‌هاست. نکته عجیب‌تر هم اینکه نه‌تنها در مرحله فیلمنامه قدرت تشخیص سخیف بودن اثر و نقشش را نداشته است (یا دشته و نمی‌توانسته از خیر پولش بگذرد) بعد از ساخت نیز نمی‌تواند تشخیص دهد که در چه فیلم نازلی بازی کرده و منتقدان فیلم را هماهنگ شده و مواجب بگیر می‌داند. او یا واقعا سواد و دانش حداقلی حرفه خود را برای تشخیص کیفیت اثرش هم ندارد، که با این حساب معلوم نیست چرا درباره تمام موضوعات عالم و ادم اظهار نظر می‌کند. و یا می‌داند در چه اثری بازی کرده و در حال فرافکنی و دروغ گفتن به مخاطب است که باز شایستگی موضعگیری اجتماعی را نخواهد داشت.
فارغ از بحث‌ها درباره خود فیلم- که البته نمی‌شود درباره‌ش به بحث فنی خاصی پرداخت- اما همزمانی اکران «تهران- لس‌انجلس» و «خانم یایا» که با فرمولی مشابه و با کلیشه لوکیشن خارجی و رنگ و لعاب ظاهری جذاب که صرفا به درد ساخت «تیزر»های گول‌زننده می‌خورد و تلاقی حضور پرویز پرستویی و حمید فرخ‌نژاد که به لحاظ ادعاهای غیرسینمایی و ظاهر همیشه منتقدشان شباهت‌های فراوانی به هم دارند در این دو اثر، می‌تواند نشانه‌ی خوبی باشد برای کسانی که می‌خواهند پشت پرده‌ی روشنفکران مدعی را بهتر بشناسند.
اکران همزمان «عرق سرد»، «تهران- لس‌انجلس» و «خانم یایا» با تیم‌های سازنده‌ای که همگی مدعی شان «هنری» و جایگاه «اجتماعی»‌ند و بازخوردهای منفی فراوان مردمی به آن‌ها، یک وضعیت نمونه‌ای است. سه فیلم که به جز بازتولید سخیف و شیادانه‌ی کلیشه‌ها و فرمول‌های جا افتاده هیچ کار دیگری نمی‌کنند و از این منظر حتی از فیلم‌های به ظاهر مبتذل هم‌اکران خود یعنی «وااای آمپول» و «هشتگ» و «لازانیا» و …. هم مبتذل‌ترند. سه فیلمی که هر سه به خوبی نمایانگر میزان واقعیت ادعاهای سازندگان خود هستند و بعدها نیز برای تحلیل وضعیت اسفبار جریان روشنفکری سینمای ایران بسیار محل ارجاع خواهند بود.

مروری بر سه تجربه شکست‌خورده اشتغال‌زایی در سه دولت گذشته

دولت ها تا به حال درباره نسبت توزیع منابع و اشتغال زایی توجه خاصی نداشته اند.

به گزارش خبرنگار اقتصادی باشگاه خبری توانا خبرگزاری فارس، علی ربیعی، وزیر کار، تعاون و رفاه اجتماعی در مراسم روز روستا و عشایر در ۱۵ مهرماه با بیان اینکه روستائیان برای اشتغال‌های نوین مهارت‌های لازم را یاد نگرفته‌اند و در اختصاص وام اشتغال به مناطق روستایی بر امکان سودآوری آن توجه لازم نشده است، گفت: «این امر منجر شده که روستائیان کشور بدهکار شوند و اکنون با پدیده‌ای به نام روستائیان بدهکار مواجه هستیم». درباره این اظهارات وزیر کار، تعاون و رفاه اجتماعی نکات زیر مطرح است:
۱- ایجاد پدیده روستائیان بدهکار در صورت اختصاص وام اشتغال به آنها بدون توجه کافی به سودآوری فعالیت این گروه از مردم که توسط ربیعی بیان شده است، موضوع کاملا درست و مبتنی بر واقعیات است. در واقع، تجربیات متعددی در کشورمان وجود دارد که برخلاف تصور دولت‌های مختلف، ایجاد اشتغال سریع از طریق توزیع منابع امکان‌پذیر نیست. به عبارت دیگر، برخلاف تصور مسئولین، توزیع منابع شرط کافی اشتغال زایی نیست بلکه تجربیات متعددی وجود دارد که علیرغم توزیع منابع، الان میزان اشتغال برخی مناطق به علل دیگری پایین است. علاوه بر این، شاخص های فضای کسب و کار به گونه ای است که با اصلاح برخی سازوکارها یا حتی برخی نهاد سازی ها، دیگر نیازی به تزریق پول برای ایجاد اشتغال نیست.
۲- متاسفانه دولت‌های سازندگی، اصلاحات، احمدی نژاد و حتی دولت اول روحانی، توجه خاصی به این نکته ظریف و البته دقیق ربیعی درباره نسبت توزیع منابع و اشتغال زایی نداشته اند و در نتیجه، این دولت ها در راستای اشتغال‌زایی، طرح‌های «خوداشتغالی»، «اشتغال ضربتی»، «بنگاه­های زودبازده» و «طرح رونق تولید» را اجرایی کرده اند که نخ تسبیح و فصل مشترک مهم تمامی آنها، تفکر غلط و غیرواقعی «امکانپذیری ایجاد اشتغال سریع از طریق توزیع منابع» و با هدف عبور از بحران بیکاری بوده است و در نتیجه، شکست خوردند. در جدول زیر وضعیت طرح های دولت های سازندگی تا عدالت در زمینه اشتغال زایی مورد بررسی قرار داده ایم:

نام طرح

خوداشتغالی

اشتغال ضربتی

بنگاه‌­های زودبازده

دوره زمانی اجرا

دولت سازندگی

دولت دوم اصلاحات

دولت اول عدالت

میزان موفقیت

      —

۶۰ درصد

۴۰ درصد

میزان اعتبار تخصیص یافته

۵۰ میلیارد تومان

۹۰۰ میلیارد تومان

۲۵ هزار میلیارد تومان

هدف­‌گذاری ایجاد شغل

۲۰۰ هزار

۳۰۰ هزار

۴٫۵ میلیون

تعداد اشتغال ایجاد شده (طبق ادعای مسئولین وقت)

      —

۱۸۰هزار

۱٫۶میلیون

 ۳- علی‌رغم تمامی تجربیات فوق، دولت دوازدهم هم در مسیر دولت های پیشین گام برداشته است و با تلاش های این دولت، لایحه برداشت ۱٫۵ میلیارد دلاری از صندوق توسعه ملی برای اشتغال‌زایی روستائیان به تصویب مجلس رسید و در آینده نزدیک، به اجرا می‌رسد؛ طرحی که پایه اصلی آن مشابه سایر طرح‌های دولت‌های پیشین در زمینه  اشتغال زایی، تفکر غلط و غیرواقعی «امکانپذیری ایجاد اشتغال سریع از طریق توزیع منابع» است.
در واقع، در جریان بررسی لایحه مذکور در مجلس که ربیعی هم تلاش بسیاری برای تصویب آن کرد، ایشان در این زمینه سکوت کرد و در نتجه، عملا نکته مورد اشاره‌اش درباره نسبت توزیع منابع و اشتغال‌زایی نادیده گرفته شد. بنابراین پیش‌بینی می‌شود در آینده نزدیک، با وضعیتی مشابه سایر طرح های اشتغالزایی دولت های پیشین بر پایه تزریق پول که مورد اشاره قرار گرفت، مواجه شویم و شاهد تبدیل گروه زیادی از روستائیان بیکار به «روستائیان بیکار بدهکار» باشیم.
۴- شاید اگر وزیر کار، تعاون و رفاه اجتماعی دولت دوازدهم تلاش می‌کرد تا محل استفاده از کل یا بخش اعظم ۱٫۵ میلیارد دلار برداشتی از صندوق توسعه ملی، بخش‌های مشخص و قابل کنترلی مانند «مسکن روستایی» باشد تا شاهد اشتغال زایی پایدار و گسترده در روستاها باشیم و نگران تزریق بدون برنامه این منابع گسترده به روستاها و در نتیجه، ایجاد پدیده «بیکاران روستایی بدهکار» هم نباشیم. البته هنوز هم دیر نیست هرچند کار برای ربیعی بسیار مشکل تر از قبل از تصویب این لایحه در مجلس است.

نگاه ابزاری به زن ایرانی و توهین به عزای سیدالشهدا آخرین دستاورد شهرداری تهران!/وقتی زنان در مدیریت اصلاحات، به دکور خیابان تنزل مقام پیدا می کنند

کسانی که سال ها با برچسب ضد زن بودن به تفکر اسلامی خود را حامی زن امروز می دانستند امروز باید به این سوال جواب بدهند که دستور اسلام به پنهان کردن جذابیت های جنسی زن در بستر جامعه به خاطر این که زیبایی های روحی و اخلاقی و عقلی او تحت الشعاع جنسیت قرار نگیرد ضدیت با زن است یا تفکری که خروجی مدیریتی اش زن را به مثابه دکور خیابان ها می داند و او را با سازه های شهر مقایسه می کند؟
گروه اجتماعی_ رجانیوز: بعد از مدت ها که شهرداری تهران در یک بی خبری محض به سر می برد، یک تبلیغ عجیب و غریب دوباره نام این نهاد از تک و تا افتاده را بر سر زبان ها انداخت. توهین به زن ایرانی و رنگ عزای سیدالشهدا در یکی از تبلیغات شهرداری اما به سرعت به یکی از بحث های جدی فضای مجازی تبدیل شد.
به گزارش رجانیوز ماجرا از این قرار بوده است که سازمان «زیباسازی شهر تهران»، زیرمجموعه شهرداری پایتخت اقدام به انتشار یک تبیلغ خاص در اماکن عمومی و ایستگاه های مترو سطح شهر کرده که با واکنش منفی زیادی از طرف عموم جامعه مواجه شده است.
«زنان چهره شهر را تغییر می دهند» این جمله تبلیغاتی شهرداری است که همراه شدنش با مجموعه ای از رنگ ها و خط خوردن رنگ مشکی در انتهای آن موجب عصبانیت اکثریت زنان و مردان شهر شده است. اکثر منتقدان بر این باورند که نگاه ابزاری به زنان و شی انگاری آنان موجب تولید این چنین تبیلغاتی می شود و گویا شهرداری که دیگر خبری از ساخت و ساز و انجام پروژه های بزرگ در آن نیست، به زیبا سازی شهر به واسطه زنان روی آورده است. این نگاه جنسیت زده و ابزاری به زن اما در دوران مسئولیت کسانی به چشم می آید که در سال های متمادی بعد از انقلاب مدعی آزادی و احترام به حقوق زنان بوده اند و امروز با انتشار تبیلغات جنسیت زده و ابزارانگارانه، ماهیت واقعی تفکر خود را به نمایش می گذارند.
از طرف دیگر و فارغ از نگاه ابزاری به زنان، خط خوردن رنگ مشگی در این تبلیغ را اکثرا توهین علنی به چادر و رنگ عزای سیدالشهدا تعبیر کرده اند. زنان قرار است مانند سازه های شهرداری وظیفه زیبا کردن چهره شهر را بر عهده بگیرند و در این راه شهرداری برای آنان چارت رنگ بندی های روشن و شاد را در نظر گرفته است که در این بین رنگ مشکی که رنگ چادر زنان محجبه است گویا به زیباسازی شهر و تغییر چهره شهر کمک نمی کند؛ برای همین در این تبلیغ شهرداری، یک علامت ضربدر روی رنگ مشکی زده شده است.
سوالی که به ذهن متبادر می شود این است که چرا صدایی از مدافعان حقوق زنان، پروانه سلحشوری، ترانه علیدوستی و دیگر سلبریتی های فمنیست در نمی آید؟ توقع حمایت از حقوق زنان چادری و احترام به رنگ مشکی که از این سلبریتی ها، امری بیهوده است؛ اما چرا از نگاه ابزاری و جنسیت زده و شی انگاری زنان کسی انتقاد نمی کند؟ شاید بتوان این مسئله را در عدم واقعیت دغدغه ای دانست که سلبریتی ها سعی در نشان دادن آن دارند. کسانی که سال ها با برچسب  ضد زن بودن به تفکر اسلامی خود را حامی زن امروز می دانستند، امروز باید به این سوال جواب بدهند که  دستور اسلام به پنهان کردن جذابیت های جنسی زن در بستر جامعه به دلیل این که زیبایی های روحی و اخلاقی و عقلی او تحت الشعاع جنسیت قرار نگیرد ضدیت با زن است یا تفکری که خروجی مدیریتی اش زن را به مثابه دکور خیابان ها می داند و او را با سازه های شهر مقایسه می کند؟
از طرفی دیگر خط زدن رنگ مشکی در این تبیلغ، آن هم در آستانه شروع محرم سیدالشهدا چه معنی می تواند داشته باشد؟ البته این اولین بار نیست. مخالفت با محرم و عزاداری سیدالشهدا امری مسبوق به سابقه است و همیشه از طرف جناحی در کشور دنبال می شده است. برای روشن ترش شدن مسئله‌ی سابقه داشتن توهین به امام حسین و واقعه عاشورا توسط جناحی که بیشترین تسلط بر قدرت را دارد به بیان نمونه هایی از توهین و مخالفت با عزاداری حضرت سیدالشهدا می پردازیم:
روزنامه صبح امروز با مسئولیت سعید حجاریان و به قلم اکبر گنجی در تاریخ ۲۰ فروردین ۱۳۷۷:
 «عاشورا معلول تعارض های قومی و نتیجه خشونت پیامبر (ص) در بدر و حنین بود»
روزنامه صبح امروز به تاریخ ۲۰ فروردین ۱۳۷۹:
«قیام امام حسین(ع) و سپاه امام مانند سپاه یزید اهل خشونت و فاقد تحلیل عقلانی بودند.»
اما یکی از جنجالی ترین و بی شرمانه ترین اظهارات در این زمینه مقاله « خون به خون شستن محال آمد محال» اکبر گنجی در روزنامه صبح امروز بود. وی در این مقاله مصیبت های اهل بیت (ع) در روز عاشورا و فجایع آن روز را نتیجه جنگ های بدر و حنین می داند و می نویسد:
 «پیامبر در بدر و حنین و… شمشیر زد… اما آیا جنگ های جبهه حق علیه باطل پیامدهای ناخواسته یا آثار وضعیه به دنبال ندارد؟… خشونت فرزند خشونت است و درخت خشونت میوه هایی جز خشونت به بار نمی آورد. هیچ کس حق ندارد به صرف اینکه خود را حق و دیگران را باطل می داند، دست به خشونت بزند و درصدد نابودی مخالفان خود از طریق حذف فیزیکی برآید»
به عنوان یکی دیگر از نمونه های مواضع منسوبان به جریان اصلاح طلبی جهت تخریب حادثه عاشورا و تحریف آن باید به سخنرانی هاشم آغاجری، در مجتمع فرهنگسرانی کوثر در سال ۸۱ اشاره کرد که بیان می کند:
«…نویسندگان نامه به امام حسین(ع) می گویند: این حکومت (حکومت یزید) بدون رضایت مردم است و لذا نامشروع است. اگر حسین(ع) هم در رأس باشد ولی رضایت مردم در آن نباشد، نامشروع است»
آغاجری در همین سخنرانی امام حسین (ع) را با سیاوش در تاریخ ایرانیان مقایسه می کند:
«… سیاوش در تاریخ ملی ما ایرانیان مظهر معصومیت و پاکی است و بعد از آمدن اسلام، حسین (ع) جای سیاوش می نشیند و آیا ما اثری در مورد حسین (ع) مانند منظومه ای که فردوسی در باب سیاوش سروده است، داریم؟»
همانطور که در نمونه ها ذکر شد، مخالفت با محرم و واقعه ی عاشورا در اردوگاه غربگرایان دارای سابقه قبلی است و امروز پادوهای خلف تفکر به اصطلاح روشنفکری ضد دین و شریعت در مناسب قدرت به بازتولید همان گفتمان به شیوه دیگری مشغول اند. آن ها نه احترامی برای زنان قائل اند، و نه احترامی برای سیدالشهدا و واقعه ی عاشورا، برای همین است که خروجی مدیریتی آن ها توهین محض به زن ایرانی و عزای سیدالشهداست.

آیا جامعه معنوی‌تر شده است؟ پس این همه فساد چیست؟!

یکی از کلیدواژه های پربسامد بیانات رهبر معظم انقلاب این است که معنویت در جامعه ما هر روز بیشتر می‌شود. پس تکلیف این همه مظاهر فساد چه می‌شود؛ این همه گناه علنی، معصیت‌های نهفته در شبکه‌های اجتماعی، اباحه‌گری و ابتذال و…

گروه شبهه و شایعه: یکی از کلیدواژه‌های پربسامد بیانات رهبر معظم انقلاب این است که معنویت در جامعه ما هر روز بیشتر می‌شود. در این میان شبهه‌ای مطرح است که با کدام برآورد؟ پس تکلیف این همه مظاهر فساد چه می‌شود؛ این همه گناه علنی، معصیت‌های نهفته در شبکه‌های اجتماعی و دنیای رسانه‌ای جدید، اباحه گری و ابتذال و یا همین بدحجابی.
توضیح چیست؟
در پاسخ به این سوال چند نکته حائز اهمیت است.

یکم؛ خطای مشاهده
یکی از اشکالات اصلی در ارزیابی سطح معنویت در جامعه، توقف در مظاهر فساد است. فساد فی‌ذاته بروزش بیشتر است اما عمق ندارد. توجه کنیم که این گزاره هم به تجربه ثابت شده است و هم در معارف دینی ما تاکید خاص دارد. تعبیر قرآن از باطل، کف روی آب است( رعد آیه ۱۷) کف روی آب اولا طفیلی آب است و بعد هم ظهورش بیشتر است؛ اما کف است و ماندگار نیست.
قدرت رسانه جدید در یک جمله، همین است که باطل را با درشت‌نمایی گمراه‌کننده‌ای جلوی چشم می‌آورد. اما این حقیقت جامعه ما نیست. برای تماشای حق نیاز به چشم مسلح داریم، چشمی که تربیت یافته است. چشمی که قدرت تماشای زیبایی اهل حق را داراست.
اما حقیقت جامعه را چطور ببینیم؟

دوم؛ دیدن خوبی ها
یکی از اشکالات ما این است که خوبی‌های جامعه و بروز و ظهور معنوی جامعه را توجه نمی‌کنیم. زیبایی‌های جامعه را باید در بزنگاه‌ها ملاحظه کرد. یکی از نمایش‌های معنوی جامعه همین ایام محرم است. همین مناسک است. عبادات امروز جامعه ما یک تفاوت بسیار کلیدی با گذشته کرده است و آن هم فراتر رفتن از عبادت سر سجاده به سمت عبادات جمعی است. جمع همواره به خدا نزدیک‌تر ست. عنایت و توجه حق با جمع است. از عزاداری‌ها گرفته تا اعتکاف‌ها تا گروه‌های جهادی تا ….
یکی دیگر از ظهورات معنوی جامعه، کار خیر است. کار خیر را دست‌کم نگیریم. کار خیر امروز، نسبت به گذشته هزاران برابر رشدیافته‌تر و مترقی‌تر است. کار خیر در گذشته تنها در اختیار بزرگان بازار بود. اساسا کار خیر تنها در سطوح کلان صورت می‌گرفت. امروز کار خیر، کاملا مردمی و همگانی و عمومی شده است. خیریه‌ها تخصصی شده‌اند. از همه طیفی نیز در آن حضور دارند. کار خیر یک پیام بسیار جدی دارد و آن هم عبور از انانیت و منیت است. خیرخواهی یعنی از خود گذشتن. از خود گذشتن قدم اول در سلوک و معنویت است. به تعبیر عرفا اولین گام بعد از یقظه از خود گذشتن است.

خیریه و ازخودگذشتگی
از خود گذشتن، یک روز در خیرخواهی برای محیط زیست و کمک به حیوانات است. رشدیافته‌ترش می شود خیرخواهی برای مردم مستضعف و پابرهنه‌ها. و همینطور سطوح تعالی‌اش تا آنجا می‌رسد که در شهرِ به ظاهر پلیدی‌ها، جوانانی یافت می‌شوند که جان به کف می‌گیرند و برای دفاع از حریم اهل بیت و امنیت مردم، از خود و خانواده‌شان گذر می‌کنند.

تلاش کنیم درست ببینم.
ممکن است بگویید این حرف ها قبول. ولی اینها برای بخشی از جامعه است. اکثریت جامعه درگیر معصیت‌اند. نمونه‌اش رونق بی‌حجابی.
پاسخ به این سوال بسیار مهم وکلیدی است.

سوم؛ تقوا در حرکت است.
یک اشتباه اساسی این است که تصور  کنیم ارزیابی تقوا نقطه ایست. یعنی چی؟ یعنی تقوای آدم‌ها را اولا در ظاهرشان و بعد هم بصورت نقطه به نقطه مقایسه می‌کنیم، در حالیکه تقوا را باید در حرکت سنجید. چه حرکتی؟ میزان ورود کردن انسان به دنیا. کمال تقوا به میزانی است که به دنیا ورود می‌کنیم و در مقابل معصیت و انحراف مقاومت می‌کنیم. دنیای امروز، دنیای هجمه‌های بی‌امان شیطانی است. ایستادگی در این دنیا به مراتب سخت‌تر از گذشته است و صدالبته که مقاومت در برابر گناه، ده‌ها برابر انسان را معنوی‌تر و روحانی‌تر می‌سازد. نیامدن به دنیا و گوشه‌گزینی، بی‌قدر و بها است. مرد آنست که پای به میدان بنهد…
معنویت جامعه امروز را در حرکت و مقاومتش ببینید. اینطور تحلیل کنیم خواهیم دید که از هر منظر نسبت به گذشته جلوتریم و متعالی‌تر.

به جای تعیین مهریه بالا از شروط ضمن عقد غافل نشوید

یک کارشناس خانواده به دختران دم بخت پیشنهاد کرد به جای تعیین مهریه بالا به منظور تامین پشتوانه مالی از شروط ضمن عقد مناسب استفاده کنند.

محسن پوراحمد خمینی کارشناس خانواده و مدرس دانشگاه در گفت وگو با خبرنگار خبرگزاری فارس با اشاره به آیه مبارکه ۲۱ سوره روم که خداوند در این آیه می‌فرمایند:« وَمِنْ آیاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْوَاجًا لِتَسْکُنُوا إِلَیهَا وَجَعَلَ بَینَکُمْ مَوَدَّهً وَرَحْمَهً  إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یتَفَکَّرُونَ» «و از نشانه‏‌های او اینکه همسرانی از جنس خود شما برای شما آفرید، تا در کنار آنها آرامش یابید، و در میان‌تان مودت و رحمت قرار داد، در این نشانه‏ هائی است برای گروهی که تفکر می‏کنند.»، اظهار داشت: خداوند خانواده را یک نهاد مقدس برشمرده بطوری که امام صادق(ع) از پیامبر اکرم(ص) نقل فرمودند: «چیزی در نزد خدا محبوب‌تر از خانه‌ای که در آن پیوند ازدواجی صورت می‌گیرد وجود ندارد و چیزی در نزد خداوند مبغوض‌تر از خانه‌ای که در آن پیوندی با طلاق بگسلد وجود ندارد

پوراحمد ادامه داد: هر یک از زوجین وظیفه دارد از نهاد خانواده حراست کرده و مانع هرگونه تزلزل در پایه‌های این نهاد مقدس شوند؛ متاسفانه امروز برخی از رسم و رسومات در جامعه موجبات تزلزل در این نهاد مقدس را فراهم کرده است که از جمله آنها مهریه‌های سنگین برای دختران است.

این کارشناس خانواده تصریح کرد: برخی خانواده‌ها با نیت اینکه مهریه‌های سنگین باعث استحکام بنیان خانواده می‌شود، اقدام به وضع مهریه‌های بالا می‌کنند، در صورتی که پیامبر اکرم (ص) می‌فرمایند: بهترین زنان امّت من، خوبروترین و کم مهریه ترین آنان هستند  و حضرت علی (ع) نیز می‌فرمایند: مهریه سنگین، موجب کدورت و دشمنی میان زن و شوهر می شود.

*قانون از شروط ضمن عقد حمایت می‌کند اما شرایط پذیرفتن مهریه سخت است

وی افزود: برخی دیگر از خانواده‌ها عقیده دارند در صورت وقوع طلاق، مهریه سنگین پشتوانه خوبی برای زن است که این امر هم با عدم حمایت قانون از مهریه های بیش از ۱۱۰ سکه منتفی شده است.

پوراحمد پیشنهاد کرد: به جای تعیین مهریه بالا به منظور تامین پشتوانه مالی دختران از شروط ضمن عقد مناسب استفاده کنیم،‌ مثلا می‌توان مهریه را سبک گرفت و در عوض شرط کرد که در صورت وقوع طلاق، زوج موظف است خانه، ملک یا فلان مقدار سکه به زوجه بدهد.

این کارشناس خانواده تاکید داشت: استفاده از این شرط می‌تواند اثرات مثبتی به همراه داشته باشد از جمله احیای سنت پیامبر مهربانی(ص) مبنی بر اهمیت مهریه های سبک برای دختران و نفی مهریه‌های سنگین، جلوگیری از وقوع اختلافات زوجین و طلاق های بی‌مورد و هیجانی، جلوگیری از سوءاستفاده احتمالی برخی افراد از مهریه های سنگین، حتی در صورت وقوع طلاق، زوج موظف است غیر از پرداخت مهریه، مفاد شرط را هم محقق کند.

وی با یادآوری این نکته که قانون به‌طور کامل از شروط ضمن عقد حمایت می‌کند ولی در رابطه با مهریه‌های بالای ۱۱۰ سکه در صورتی حمایت قانونی وجود دارد که زوج دارای تمکن مالی باشد خاطرنشان کرد: وجود این شرط باعث خواهد شد که مرد هم در کنار زن، تلاش بیشتری برای صیانت از نهاد مقدس خانواده داشته باشد.

این کارشناس خانوده خاطرنشان کرد: با توسل به این شرط در صورت وقوع طلاق، زن می‌تواند زندگی سالم خود را با نگرانی کمتر ادامه دهد.

*برخی شروط ضمن عقد باعث ناامن شده کانون خانواده است

پوراحمد با تاکید بر ارزش قانونی «شروط ضمن عقد» گفت: باید تلاش کنیم شروطی که در استحکام خانواده موثر هستند را در جامعه بشناسانیم البته از میان شروط ضمن عقد ازدواج، برخی شروط همانند شرط عنوان شده می توانند برای استحکام خانواده مفید باشند؛ اما برخی شروط  نیز باعث تزلزل و ناامن شدن نهاد خانواده و کاهش اعتماد میان زوجین می شوند.

این کارشناس خانواده شرط حق خروج از کشور بدون اذن شوهر را یکی از شروط متزلزل کننده بنیان خانواده برشمرد که مخالف دستورات دینی ماست و موجب ناامن شدن فضای خانواده می شود.

وی ادامه داد: در اسلام عنوان شده است: خروج زن بدون اذن شوهر از منزل خلاف شرع است و تعیین این شرط در ضمن عقد زمینه رشد بی‌اعتمادی در میان زوجین می‌شود.

افزایش طلاق توافقی و اصلاح فوری قانون حمایت از خانواده

یک کارشناس رفاه و تأمین اجتماعی در یادداشتی پیرامون افزایش طلاق توافقی و صوری معتقد است که قانون حمایت از خانواده نیازمند اصلاح فوری است.

به گزارش خبرگزاری فارس، محمد پوستین دوز ،کارشناس رفاه و تامین اجتماعی در یادداشتی نوشت: «با افزایش نرخ طلاق در کشور می توان دریافت که عوامل گوناگونی از جمله مشکلات اقتصادی ، عدم پایبندی به اخلاق و تعهد به خانواده، کاهش آستانه تحمل زوجین ،بی اطلاعی و یا ناتوانی و نقص در رابطه جنسی صحیح و مطلوبیتها و منافع طلاق را برشمرد.در این مقاله تلاش نموده ام که ضمن توضیح مختصری از هر یک از موارد به طور مشروحی به “منافع طلاق” که منبعث از قانون حمایت از خانواده می باشد، اشاره نمایم.

تعهد به شریک زندگی موضوعی است که در جوامع گوناگون و فرهنگهای متفاوت تعاریفی خاص از آن ارائه می شود. سطح توقعات و برداشتهای هر فردی از این مفهوم به نوع تربیت ،خانواده و جامعه ای که در آن رشد و نمو یافته و جامعه ای که در آن زندگی می کند ارتباط تنگاتنگی دارد.نگاه به خانواده ، حقوق زن و مرد و مقوله تساوی رفتاری ، وجود ادیان و مانند آن ،امکان رسیدن و توافق یا تعریفی عموم پسند را برای آن سخت تر نموده است.نمی توان تعهد را صرفاً در ممنوعیت رابطه جنسی با غیر از شریک زندگی محدود نمود.هستند بسیاری که رابطه جنسی را صرفاً با همسر خود دارند و لیکن از سایر الزامات یک زندگی معمولی برای خانواده برخوردار نمی باشند.
بعلت شکل گیری خانواده هایی که فرزند سالاری در آن رایج می باشد، و از سوی دیگر نبود زمینه های لازم برای آشنایی خردسالان،نوجوانان و جوانان با حداقلهای دانش جهت شناسایی جنس مخالف و نحوه ارتباط و مقابله با سختی های مرسوم یک زندگی مشترک، شاهد آن می باشیم که بعلت وجود کوچکترین اختلاف نظر که به راحتی قابل حل می باشد ،قهر و نزاع و بحث شکل می گیرد و به راحتی گزینه طلاق بعنوان سهل الوصول ترین آیتم در پیش رو قرار می گیرد،زیرا ما فرزندان خود را برای زندگی با تمام نشیب و فرازهایش آماده نکردیم.

بسیاری از افرادی که با خانواده ها کار می کنند واقف می باشند که علت اصلی بسیاری از طلاقها عدم رضایت یکی از زوجین و یا طرفین از ارتباط جنسی با یکدیگر می باشد.فقدان آگاهی طرفین در این باب که بعنوان تابو در اجتماع مطرح می باشد یکی از دلایل طلاق می باشد.

بحث دیگر که موضوع این نوشتار ماست که به منافع طلاق برمی گردد.همچنان که ازدواج می تواند منافع (مادی و غیر مادی ) را بدنبال داشته باشد امر طلاق نیز می تواند موجبات اینگونه منافع را فراهم نماید.قانونگذاران می بایست در تدوین قانون و با برخورداری از دانش کارشناسان امر به سمتی بروند که منافع فردی طلاق را با مضرات عمومی طلاق مقایسه نموده و حکم کلی و نسخه واحد برای این مقوله که به انسانهای پیچیده و گوناگون مرتبط است را نپیچند.

قانون حمایت از خانواده که در تاریخ ۰۱/۱۲/۹۱ در مجلس شورای اسلامی به تصویب رسید از جمله قوانینی است که نیازمند اصلاح فوری است .بسیاری عقیده داشتن که با تصویب این قانون بسیاری از مشکلات و مباحث گوناگون که موجب تضییع حقوق زنان، مادران و فرزندان جامعه می شده بطور روشنی گره گشایی و حل شده است.اما عده دیگراز جمله نگارنده معتقد است که مباحث اجتماعی و روابط حقوقی فیمابین اعضاء خانواده و با نهادهای اجتماعی بسیار پیچیده می باشند و نمی توان بطور سطحی و احساسی و با پرداخت وجوه حمایتی و پول پاشی از منابع عمومی و یا صندوقهای بازنشستگی مبادرت به استحکام بخشی کانون مقدس خانواده نمود.
بند (۳) ماده ۴۸ قانون مذکور به دریافت مستمری بازماندگان اناثی که فاقد شغل یا شوهر می باشند اشاره نموده است.پس از تصویب این قانون و با افزایش مشکلات اقتصادی و همزمان کاهش پایبندی نسبی به نحوه تامین معاش خانواده از منظر اخلاقی و شرعی شاهد افزایش طلاقهای توافقی و صوری برای بر خورداری من غیر حق از مستمری بازماندگان دخترمی باشیم. افزایش خیره کننده آمار برای متقاضیان ذیربط منجر به افزایش هزینه های صندوقهای بازنشستگی گردیده است.

از آنجا که اینگونه طلاقها بدواً با هدف کمک به معیشت و افزایش رفاه صورت می گیرد ،لذا بصورت توافقی ودر اکثر موارد جهت دستیابی سریع به درآمد باد آورده ،زوجه مبادرت به بخشیدن کلیه حقوق خود از جمله مهریه نموده و آینده خود را تباه می نمایند.
بسیاری از افراد سود جو از ضعف قانون سود جسته ومبادرت به طلاق توافقی رجعی می کنند . از سویی با ازدواج موقت(صیغه) و حتی ازدواج سفید(بدون متعه) کماکان با یکدیگر زندگی می کنند. بسیاری از این زوجین با داشتن فرزند و سالها زندگی گرم و با نشاط و با فراهم بودن شرایط قانونی مبادرت به ورود به مسیر طلاق صوری می نمایند، مسیری که عموماً به از هم پاشیدن خانواده ها ختم می شود!.

از پیامدهای ضعف قانون پیش گفت که با هدف صیانت از خانواده شکل گرفت می توان به از بین رفت حرمت پیوند خانواده و ورود خانواده ها برای رفتار دوگانه اشاره کرد.

در اینگونه شرایط فرزندان در سنین پائین یا از کنه موضوع بی اطلاع می باشند و یا زوجین برای جلوگیری از عدم افشای واقعیت مبادرت به ظاهرسازی مقوله طلاق برای فرزندان خود می نمایند تا در مواقع خاص موجبات رسواِیی آنها نگردند.در پاره ای موارد که فرزندان خردسال از موضوع مطلع می گردند، سطح اضطراب و نگرانی آنها برای از دست رفتن کانون خانواده و حمایتهای والدین واحتمال عدم برخورداری توام پدر و مادرنسبت به سایر همسن و سالان آنها افزایش می یابد.

والدین طلاقهای توافقی –صوری مجبور به اظهار کذب و مخفی کردن ادامه ارتباط زناشویی خود علی الخصوص در مواجهه مامورین دولتو یا بازرسان تامین اجتماعی می باشند و این موضوع موجب گسترش نفاق و دورویی می گردد.معضلی که راستی و صداقت را در هر جامعه ای می خشکاند.

شاهد می باشیم که با گذشت زمان و بعلل گوناگون سطح و تعداد تنوع طلبی جنسی در زوجین افزایش یافته است.بعلت عدم ارضائ نیازهای جنسی در زمانهای مورد نیاز و باخبر شدن اطرافیان از طلاق ، عرضه و تقاضا در این مقوله به هر یک از زوجین(علی الخصوص زوجه) افزایش می یابد. کار زمانی وارد فاز سخت تر خود می شود که شریک رسمی سابق و غیر رسمی فعلی وی ازاین ارتباط مطلع شده و دچار صدمات روحی بزرگی می شوند. در این شرایط و بعلت از بین رفتن پیمان رسمی ازدواج، راه برگشتی وجود نداشته و با از بین رفتن حیا و عفت در اینگونه افراد نسبت به یکدیگر شاهد گسترش فساد در جامعه خواهیم بود.

سازمان تامین اجتماعی می بایست از ظرفیتهای قانونی خود در جلوگیری از گسترش این روزنه مفسده انگیز استفاده نماید.از انجا که در متن قانون به صراحت به نداشتن شغل و یا شوهر اشاره نموده ،لذا داشتن شوهر چه بصورت رسمی و یا غیر آن که با شهود، مستندات برای بازرسان ذیربط احراز گردد موجبات قطع مستمری خواهد بود.

برای مواردی که سازمان تشخیص دهد می توان به ماده ۴۹ همان قانون مبنی بر معرفی افرادی که پس از رجوع تا یکماه از ثبت آن خوددداری یا در مواردی که از ثبت نکاه موقت لازم است از ثبت آن امتناع می کنند،ضمن الزام به ثبت واقعه به پرداخت جزای نقدیدرجه پنج و یا حبس تعزیری درجه هفت محکوم خواهند شد نیز استفاده کند.
نتیجه گیری:
بند (۳)قانون حمایت از خانواده نیازمند اصلاح فوری می باشد. سازمان تامین اجتماعی و سایر صندوقها می بایست با همفکری و کار کارشناسی که با محوریت وزارت تعاون ، کار و رفاه اجتماعی صورت می گیرد، پیشنهاد اصلاح آن را به نحوی که دوره دریافت مستمری بازماندگان دختر همانند بیمه بیکاری با محدودیت زمانی و دوره ای اصلاح شود.

البته برای دختران معلول و از کارافتاده استثناء قاِیل شوند.دختران مستمری بگیران متوفی که بعد از فوت والدین تقاضای برخورداری از مستمری بازماندگان را نمایند با محدودیت دریافت زمانی حداکثر۵ سال و بشرط آن باشد که دختر متقاضی قبل از فوت وبیمه شده اصلی تحت تکفل و پوشش صندوق بازنشستگی ذیربط باشد.

فرزندان اناثی که قبلا از این نوع مستمری(که به نوعی مستمری حمایتی می باشد) برخوردار بوده اند، می بایست واقعی بودن و یا صوری بودن طلاقها و رجوع احتمالی از طریق بازرسان و نمایندگان صندوقها دقیقاً بررسی و اعمال قانون گردند.برای افراد متخلف برگشت مستمریهای من غیر حق وفق ماده ۹۷قانون تامین اجتماعی و همچنین جریمه و حبس موضوع ماده ۴۹ قانون حمایت از خانواده لحاظ گردد.»