موسای ما عصا انداخت

حضرت آقا با تحقیر ترامپ، هویت واقعی او را بیرون ریخته و به جهانیان نشان داد که پشت پرده رجزخوانی‌های ترامپ علیه ایران، التماس از ایران نهفته است… این اولین بار نیست که عصای موسای ما سحر و جادوی فرعونیان را بر باد می‌دهد و آخرین بار هم نخواهد بود.

به گزارش خبرگزاری فارس، حسین شریعتمداری طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت: صبح پنجشنبه ۲۳ خردادماه ۹۸ در تهران ماجرای مصر دوران فرعون به تکرار نشست. آن روز، در چند هزار سال پیش، فرعون  برای مقابله با موسی علیه‌السلام تمامی ساحران را فرا خوانده بود و ساحران هرچه از سحر و جادو آموخته بودند، به میدان آورده بودند.  فرعون و درباریان از یکسو و مردم مصر از سوی دیگر به صف ایستاده بودند و سرانجام ماجرای آن روز را انتظار می‌کشیدند، موسی به ساحران گفت آنچه در چنته دارید بیرون آورید و ساحران درحالی که از  پیروزی خود اطمینان داشتند، ریسمان‌ها و چوب‌هایی که از قبل به سحر آماده کرده بودند به میانه میدان انداختند. آنچه انداخته بودند در چشم حاضران به صورت مار و عقرب و … نمایان شد و ساحران به شادی فریاد کشیدند؛ «به عزت فرعون سوگند که ما پیروز شدیم»! حالا نوبت به موسی رسیده بود که رسالت خود را بنمایاند.

«و اوحینا الی موسی ان الق عصاک فاذا هی تلقف ما یافکون – و به موسی وحی کردیم که عصایت را بینداز [ انداخت و اژدهایی شد] و به ناگاه همه آنچه به دروغ [سحر] ساخته بودند را بلعید» ( آیه ۱۱۷ سوره مبارکه اعراف). ساحران به سجده افتاده و گفتند «به خدای عالمیان ایمان آوردیم، [همان] خدای موسی و هارون».
اگر ترامپ در دورترین افق ذهن خویش هم احتمال می‌داد که التماسش از رهبر معظم انقلاب برای گشودن باب مذاکره ایران و آمریکا با بی‌اعتنایی و پاسخ دندان‌شکن حضرت آقا روبرو می‌شود که «من شخص ترامپ را شایسته مبادله‌ هیچ پیامی نمی‌دانم و هیچ پاسخی هم به او ندارم و نخواهم داد»، به یقین هرگز آقای شینزو آبه، نخست‌وزیر ژاپن را با پیام التماس برای مذاکره نمی‌فرستاد. پاسخ رهبر معظم انقلاب در حالی است که ترامپ طی چند سال گذشته و مخصوصا چند ماه اخیر بارها به تکبر و از موضع به زعم خود بالا، ادعا کرده بود که فشار تحریم‌ها سرانجام ایران را به میز مذاکره می‌کشاند و بار دیگر در مقابل وعده‌های نسیه آمریکا و بی‌آنکه امتیازی بگیرد – نظیر برجام –  امتیازهای تازه‌ای می‌دهد! حضرت آقا با تحقیر ترامپ، هویت واقعی او را بیرون ریخته و به جهانیان  نشان داد که پشت پرده رجزخوانی‌های ترامپ علیه ایران، التماس از ایران نهفته است… این اولین بار نیست که عصای موسای ما سحر و جادوی فرعونیان را بر باد می‌دهد و آخرین بار هم نخواهد بود.
حضرت آقا با افشای ترس ترامپ در پوشش رجزخوانی علیه ایران اسلامی، آنچه را که امام راحلمان (رضوان‌الله تعالی علیه) در توصیف ماهیت واقعی آمریکا بیان می‌کردند، به میدان دید و قضاوت جهانیان کشید. امام خمینی (ره) آمریکا را به شیر پیری تشبیه می‌کردند که کاری از او ساخته نیست و هنگامی که در مقابل دشمن می‌ایستد، نعره می‌کشد که دشمن را بترساند و در همان حال دمش را تکان می‌دهد برای اینکه میانجی پیدا کند تا از مهلکه به سلامت بیرون برود.

بازخوانی جنایت فرانسه علیه مردم ایران/ سه هزار نفر قربانی، ماحصل فراورده‌های خونی فرانسوی

بیش از سه دهه از آن ماجرا می‌گذرد و تاکنون فرانسوی‌ها هیچ‌گاه از مردم ایران عذرخواهی نکرده و به دلیل کم‌کاری دولت ها نیز، هیچ غرامتی از طرف فرانسه پرداخت نشده است.
گروه سیاسی-رجانیوز: هر ساله بمناسبت ۱۴ ژوئن(روز جهانی اهدای خون) از کسانی که در زمینه اهدای خون فعال هستند، به طور نمادین تقدیر می‌شود و در کل سعی بر این است که در این روز، از اهدای خون به مثابه اهدای زندگی یاد شود. اما تاریخ نشان داده که اهدای خون، همیشه مساوی با اهدای زندگی نبوده است و مواردی هم وجود دارد که طی آن، یک کشوری با صادرات فراورده‌های خونی به کشوری دیگر، جنایت بی سابقه‌ای را رقم زده است.
به گزارش رجانیوز، در جریان جنگ ایران و عراق و مشخصاً در خلال سالهای ۶۱ و ۶۲ بود که یک موسسه فرانسوی، با صادرات فراورده‌های خونی آلوده به ویروس «اچ آی وی»، به ایران، تعداد زیادی از شهروندان ایرانی را به این ویروس مبتلا کرد.
بیماران هموفیلی و تالاسمی که قشر هدف این فراورده‌ها بودند، با مصرف فاکتور های انعادی آلوده، دچار بیماری های هپاتیت و ایدز شدند.
طبق گزارشات موجود در این باره، نزدیک به ۳ هزار نفر از مردم ایران به دلیل استفاده از فاکتورهای انعادی آلوده، به ایدز و هپاتیت مبتلا شدند که از این تعداد نیز متاسفانه ۲۵۰ نفر جان خود را از دست دادند.
صادرات این فراورده‌های خونی آلوده به ایران، زمانی اتفاق افتاد که «لوران فابیوس» سمت نخست وزیری فرانسه را بر عهده داشت و پس از رسانه‌ای شدن ماجرا، بسیاری او را متهم اصلی در وقوع این حادثه می‌دانستند.
فابیوس متهم بود که هرگونه تشریفات در زمینه انجام آزمایش‌ها از نمونه‌های خونی را لغو کرده و خونهای آلوده بدون اینکه مراحل آزمایش را پشت سر بگذارند، وارد بازار شدند و زمانی دستور غربال‌گری را صادر کرده است که محموله خون های آلوده، صادر شده بود.
چگونگی افشای جنایت
در سال ۹۶، علی صابری، وکیل بیماران هموفیلی در پرونده خون‌های آلوده، در این رابطه در مصاحبه با روزنامه قدس گفته بود: «این پرونده سال ۱۳۶۶ و پس از شکایت پدر و مادر مسعود(کودک ۶ ساله‌ای که به دلیل بیماری هموفیلی و پس از مصرف فرآورده‌های خونی دچار ایدز شده بود) به دفتر مقام معظم رهبری کلید خورد.»
صابری در مصاحبه مذکور ادامه داد بود: «این پرونده دو بخش عمده دارد؛ بخشی به فرآورده‌های خونی وارداتی دهه ۶۰ شمسی می‌پردازد. زمانی که تمام دنیا درگیر ویروس ایدزی بودند که توسط فرآورده‌های خونی شرکت فرانسوی پخش شده بود. در مورد این اتفاق فیلم‌ها ساخته شده و پرونده‌های متعددی به جریان افتاد. تمامی کشورهای دنیا که این مشکل را داشتند، حتی کشور عراق از فرانسه خسارت گرفتند، اما ما به دلایل مختلف اراده‌ای برای دریافت آن نداشتیم. پرونده‌ای که تا کنون بیشتر از ۲۰۰ نفر شاکیان به دلیل ابتلا به ایدز فوت کرده‌اند.»
بیش از سه دهه از آن ماجرا می‌گذرد و تاکنون فرانسوی‌ها هیچ‌گاه از مردم ایران عذرخواهی نکرده و به دلیل کم‌کاری دولت ها نیز، هیچ غرامتی از طرف فرانسه پرداخت نشده است. صابری در این رابطه نیز می‌گوید: «شاید اگر می‌خواستیم می‌توانستیم از شرکت مریو که اکنون با شرکتی دیگر ادغام شده و با وزارت بهداشت با آن برای تهیه دارو مراوده دارد، خسارت و غرامت بگیریم. هر چند پس از گذشت حدود سی سال، از نظر قوانین مدنی فرانسه نمی‌دانم که اگر بخواهیم، می‌توانیم خسارت بگیریم یا نه؛ اما با اطمینان می‌گویم اگر می‌خواستیم می‌توانستیم این کار را انجام دهیم. برای آن هیچ اراده‌ای در دولت‌ها وجود نداشته است.»
بی ارادگی مسئولین دولتی در پیگیری این موضوع به اندازه‌ای بود که «دو سال پیش و در آستانه سفر فابیوس، وزیر خارجه وقت فرانسه به ایران حسن قاضی‌زاده هاشمی وزیر بهداشت، گفته بود: «بعد از سال‌ها زنده شدن این پرونده همزمان با سفر وزیر امور خارجه فرانسه به ایران حتماً سیاسی است و از سر نوع‌دوستی نیست.»

 

پیامی که «آبه» برای مردم جهان برد: ایرانی‌ها زیر بار حرف زور نمی‌روند

چگونه آمریکا از شروط دوازده‌گانه برای ایران به التماس برای مذاکره مجدد هسته‌ای رسید؟/ نگاهی به ۵ پیغام ترامپ و پاسخ‌های محکمی که شنید

دیدار نخست وزیر ژاپن و رهبرانقلاب نشان میدهد آمریکا ۵پیغام را برای ایران آورده است که با پاسخ های مستدل و منطقی و انقلابی ایران روبه رو شده است.
گروه بین الملل-رجانیوز: خط و نشان کشیدن های متعدد آمریکا برای تهران و راهبرد فشار حداکثری حالا توخالی بودن خود را نشان داده است. حتی مقامات آمریکایی هم از صراحت خود در اهداف زیاده خواهانه علیه حوزه نفوذ ایران در منطقه و قدرت موشکی کاسته اند و تصمیم گرفته اند که این اهداف را در لفافه پیگیری کنند. آمریکا که نتوانسته ایران را پای میز باجگیرانه خود بیاورد حالا از طریق واسطه های خود به التماس کردن برای یک عکس یادگاری افتاده است.
به گزارش رجانیوز: یک سال قبل بود که وزیر خارجه آمریکا در کنفرانس خبری ۱۲ شرط را برای مذاکره با ایران تعیین کرد. وزارت خارجه آمریکا اعلام کرد که اگر تهران ۱۲ شرط مطرح شده توسط واشنگتن را به صورت جدی مد نظر قرار دهد، این کشور آماده مذاکره با ایران است! شروط تعیین شده توسط پامپئو آنقدر زیاده خواهانه بود که حتی با استقبال غرب گرایان نیز رو به رو نشد اما اصرار دولت آمریکا بر این شروط قابل توجه بود. این شروط که به دنبال نابودسازی قدرت منطقه ای و دفاعی ایران و دست آوردهای ۴۰ساله انقلاب بود تا چندین ماه توسط ترامپ، بولتون و پمپئو پیگیری شد.
اردیبهشت ماه ۹۸ دونالد ترامپ رئیس‌جمهوری آمریکا در کنفرانس خبری با عقب‌نشینی از ۱۲ پیش‌شرط مایک پمپئو درباره مصالحه ومذاکره با ایران گفت: «دوست دارم ایرانی‌ها (مقام‌های ایران) به من زنگ بزنند… ما فقط می‌خواهیم که آنها سلاح هسته‌ای نداشته باشند. چیز زیادی از آنها نمی‌خواهیم.»
همزمان با این عقب نشینی آمریکا صف واسطه ها و میانجی ها برای آوردن ایران پای میز معامله گسترش پیدا کرد. روسیه و عراق و سوئیس برای این اقدام اعلام آمادگی کردند و عمان و قطر هم دست به کار شدند. در آخرین مورد وزیر خارجه آلمان و سپس به عنوان آخرین برگ برنده یعنی نخست وزِیر ژاپن راهی تهران شدند.
شاید بتوان نقطه عطف التماس آمریکا برای گرفتن یک عکس یادگاری را در سفرهای مقامات آلمان و ژاپن دید، نمایندگانی که برای اقناع ایران جهت مذاکره با آمریکایی ها و دادن امتیازات بیشتر طراحی شده بود. قبل از سفر آبه به تهران تحلیل‌گران مختلف به ارزیابی و تحلیل آن پرداختند. به گفته کارشناسان سفر  نخست وزیر ژاپن با چند هدف پایه ریزی شده بود: «اول. ایجاد اخلال در محاسبات ایران به گونه ای که در سطح حاکمیت شکاف ایجاد و برخی گمان کنند فرصت مناسبی برای مذاکره ایجاد شده است. همچنان که یک موج نیز در عرصه عمومی برای مذاکره ایجاد شود تا موضع رسمی نظام در قالب «جنگ نمی شود، مذاکره نمی کنیم» مختل شود. دوم؛ «آبه» میخواهد «اراده مقاومت» در ایران را سنجش کرده و برای آمریکا برآوردی مطابق واقع ارائه نماید که؛ «ایرانیان چقدر و تاکجا مقاومت می کنند؟ آیا نظام ثبات سیاسی دارد؟»»
این سفر می‌توانست پیام ضعف و عقب نشینی ایران و کارآمدی فشارحداکثری آمریکایی‌ها باشد. اما صحبت‌های رهبرانقلاب توانست این پیام را به کشورهای جهان به خصوص رژیم آمریکا صادر کند که اراده ایران بر مقاومت است و فشار حداکثری باعث تکرار تجربه خسارت بار مذاکرات برجام نخواهد شد.
نگاهی به پیام‌های ترامپ که توسط ژاپن به رهبرانقلاب منتقل شده نشان میدهد مقاومت ایران طی یک سال گذشته موجب یاس دشمن شده و آمریکا در پیام‌های خود و سیاست های اعلامی اش این مساله را نشان داده است چرا که از طرفی می داند که اصرار بر زیاده خواهی‌های منطقه ای و موشکی و دستاوردهای ۴۰ساله انقلاب به نتیجه نمیرسد و از طرف دیگر درصدد است که با کم کردن مباحث بحث برانگیر ایران را پای میز مذاکره بکشاند و باج خواهی خود را پس از آن دوباره علنی کند.
دیدار نخست وزیر ژاپن و رهبرانقلاب نشان میدهد آمریکا ۵پیغام را برای ایران آورده است که با پاسخ های مستدل و منطقی و انقلابی ایران روبه رو شده است.
پیام اول ترامپ این بوده که «آمریکا قصد تغییر رژیم در ایران را ندارد.» این در حالی است که آمریکا بارها و بارها سیاست تغییر نظام در ایران را در بیان و عمل علنی کرده است. رهبر انقلاب در پاسخ به این ادعا فرمودند: «این یک دروغ است زیرا اگر آمریکا می‌توانست این کار را انجام دهد، انجام می‌داد اما نمی‌تواند.»
رئیس جمهور آمریکا با سکوت کردن در قبال قدرت موشکی و منطقه ای ایران پیغام داده است که «می‌خواهیم درباره موضوع هسته‌ای مذاکره کنیم» این ادعای وی درحالی است که به مذاکرات و تعهدات آمریکا پایبند نبوده است. پاسخ مستدل رهبر انقلاب این بود که: «ایران به مدت پنج، شش سال در موضوع هسته‌ای با آمریکا و اروپایی‌ها در قالب ۱ + ۵ مذاکره کرد و به یک نتیجه هم رسید، اما آمریکا زیر این توافق و قرارداد قطعی زد، بنابراین کدام فرد عاقلی است که دوباره با کشوری که زیر تمام توافق‌ها زده، مذاکره کند؟»
ترامپ اما هدف آمریکا از سیاست های خود را «جلوگیری از ساخت سلاح هسته‌ای توسط ایران» را معرفی میکند که این دروغ گویی آمریکا بدون پاسخ نمی ماند: «ما با سلاح هسته‌ای مخالفیم و فتوای شرعی من حرام بودن ساخت سلاح هسته‌ای است اما این را بدانید که اگر ما قصد ساخت سلاح هسته‌ای داشتیم، آمریکا هیچ کاری نمی‌توانست بکند و اجازه ندادن آمریکا، هیچ مانعی ایجاد نمی‌کرد.»
رئیس دولت آمریکا همچنین برای ثابت کردن حسن نیت خود میگوید «آمریکا آماده مذاکرات صادقانه با ایران است» وی در حالی از صداقت دم میزند که حتی غرب گرایان هم بارها درخصوص صداقت این کشور و اعتماد به آمریکا ابراز پشیمانی کرده اند.
رهبر انقلاب در این خصوص فرمودند: «ما این حرف را اصلاً باور نمی‌کنیم زیرا مذاکرات صادقانه از جانب شخصی همچون ترامپ، صادر نمی‌شود. صداقت در میان مقامات آمریکایی بسیار کمیاب است.» آیت الله خامنه ای همچنین به آخرین دشمنی آمریکا پس از دادن وعده صداقت اشاره کرده و فرمودند: «رئیس جمهور امریکا چند روز پیش با جنابعالی دیدار و گفتگو و درباره ایران هم صحبت کرد، اما بعد از بازگشت از ژاپن، بلافاصله تحریم صنایع پتروشیمی ایران را اعلام کرد، آیا این پیام صداقت است؟ آیا این نشان می‌دهد که او قصد مذاکره صادقانه دارد؟…ما به هیچ وجه تجربه تلخ مذاکره چند سال اخیر با امریکا را تکرار نخواهیم کرد.»
ترامپ همچنین درحالی به دنبال وسوسه کردن مقامات ایرانی است و میگوید «مذاکره با آمریکا موجب پیشرفت ایران خواهد شد» که وضعیت دوستان آمریکا در منطقه خلاف این ادعا را ثابت میکند. رهبر انقلاب نیز در پاسخ به این ادعای دروغین به تکیه به وعده های الهی و همت جهادی نیروهای انقلابی فرمودند: «ما به لطف خداوند، بدون مذاکره با آمریکا و با وجود تحریم هم به پیشرفت خواهیم رسید.»
رهبرانقلاب به صراحت این پیام را به ژاپنی ها دادند تا آنها بدانند به هیچ عنوان سیاست های خصمانه شان در تصمیم مردم ایران خللی ایجاد نمی کنند. ایشان در این خصوص با اشاره به روند مذاکره با امریکایی‌ها در چارچوب برجام گفتند: «بعد از توافق هسته ای، اولین کسی که برجام را بلافاصله نقض کرد، شخص اوباما بود، همان کسی که درخواست مذاکره با ایران کرده و واسطه هم فرستاده بود.»
حضرت آیت الله خامنه ای با صراحت آب پاکی را روی دست امریکایی ها ریختند و با صراحت فرمودند: «این تجربه ما است و جناب آقای آبه بدانید که ما این تجربه را تکرار نمی کنیم.»
پیام مقاومت ایران در حالی به دنیا مخابره شده که مقامات آمریکا برای یک عکس یادگاری با مسئولان ایرانی و نشان دادن این موضوع که ایران را می توان با سیاست های خصمانه و زورگویی تضعیف کرد به شدت به تکاپو افتاده اند. طنز ماجرا آنجاست که انتظار عمومی از ایران این است که به دلیل فشارهای سیاسی و اقتصادی غرب  و آمریکا درخواست مذاکره بدهد اما این آمریکاست که برای مذاکره با ایران خود را به آب و آتش می زند و در نهایت هم نتیجه نمی گیرد!

پیری جمعیت و ژاپنی شدن چالش‌های آینده اقتصاد ایران

ژاپن به دلیل کاهش جمعیت درسال‌های اخیر و سالخوردگی جمعیت با چالش‌های اقتصادی فراوانی روبروست با ادامه‌ روند فعلی ایران با وضعیت بحرانی در ترکیب سنی جمعیت و کاهش جمعیت مواجه است؛ آیا چالش‌های اقتصادی ژاپن گریبان‌گیر جامعه ایرانی خواهد شد؟

گروه زنان و جوانان خبرگزاری فارس، محدثه صادقی مالواجردی ـ دانشجو ارشد مطالعات زنان: یکی از معضلات بیشتر کشورهای جهان بیکاری است؛ اما ژاپن کشوری است که مهم‌ترین مشکل اقتصادی آن پیری جمعیت و کمبود نیروی کار است. شمار سالمندان ۶۵ سال به بالا در ژاپن، اکنون ۲۷٫۷ درصد از کل جمعیت کشور را شامل می‌شود و سازمان جهانی بهداشت درباره این وضعیت به کشور ژاپن هشدار داده است.

ژاپن یکی از برترین اقتصاد جهان را دارد اما مشکلات اقتصادی این کشور رو به افزایش است. بیش از یک چهارم شهروندان ژاپنی در حال حاضر ۶۵ سال یا بیشتر سن دارند. پیری جمعیت مهم‌ترین مسأله‌ کشور ژاپن بوده است چراکه پیری جمعیت علاوه بر کاهش نشاط و پویایی در جامعه موجب افزایش هزینه‌های تامین اجتماعی دولت می‌شود.

در واقع در یک جامعه تأمین اجتماعی همه اقشار جامعه برعهده‌ جمعیت جوان در سن کار است و تناسب نسبت جمعیت جوان و سالخورده موجب شکل‌گیری چرخه کار و تأمین آتیه بازنشستگان خواهد شد. در صورتی‌که بخشی زیادی از یک جمعیت سالخورده باشد فشار بیشتری به نیروی کار وارد می‌شود و کشورها را به سوی بحران اقتصادی و ورشکستگی می‌کشاند.

دولت ژاپن در سال ۲۰۱۵ برای نجات ژاپن از رشد منفی نرخ جمعیت مبلغ سه میلیون ین (۲۹ هزار و ۵۲۷ دلار) از بودجه کشور به هر زوج برای برگزاری مراسم همسریابی اتباع خود اختصاص داد، همچنین حمایت از ازدواج و خانواده، تشویق زوج‌های جوان به فرزندآوری یکی از مهمترین راهبردهای رهبران ژاپن برای افزایش نرخ زاد و ولد در این کشور است اما آمارهای رسمی دولت ژاپن نشان می‌دهد جمعیت این کشور برای نهمین سال متوالی(پایان سال ۲۰۱۷ میلادی) کاهش یافته است.

کشور ژاپن علیرغم اتخاذ سیاست‌های افزایش جمعیت نتوانسته خود را از این فاجعه نجات دهد و با پذیرش بیشتر نیروی کار خارجی، افزایش سن بازنشستگی، تشویق به ورود بیشتر زنان به نیروی کار و کاهش سهم دولت در هزینه های تأمین اجتماعی در تلاش است چالش های اقتصادی خود را حل کند.

آیا ایران در حال نزدیک شدن به چالش اقتصادی ژاپن است؟

براساس آمارسرشماری سال ۱۳۹۵ در ایران سهم میان‌سالان از کل جمعیت کشور به ۴۴٫۸ درصد رسیده است و با در نظر گرفتن سهم سالمندان، نمود این واقعیت است که حدود ۵۱ درصد از کل جمعیت ایران را میان‌سالان و سالمندان تشکیل می‌دهند!

پس از کاهش شدید نرخ باروری در دهه هفتاد و رسیدن آن به زیر نرخ جانشینی هنوز این نرخ به حد جانشینی نرسیده که مهم‌ترین پیامد آن بحران سالمندی در کشور خواهد بود. بر اساس آخرین گزارش بانک جهانی، این میزان برای ایران ۱.۷ فرزند به ازای هر زن بوده و در صورت ادامه داشتن روند فعلی تا سال ۱۴۳۰ به بالاتر از نرخ جانشینی نخواهد رسید. همچنین طبق گزارش سازمان ملل متحد اگر ایران به‌همین صورت به ادامه جایگزینی جمعیت بپردازد و برنامه‌ای برای تعادل آن نداشته باشد، تا ۸۰ سال آینده جمعیت ۸۰ میلیونی ایران به ۳۱ میلیون خواهد رسید که حدود نیمی از آن را ( ۴۷ درصد ) افراد بالای ۶۰ سال در برمی‌گیرند.

با توجه به شاخص‌های جمعیتی و وضعیت باروری و ازدواج، بحران سالمندی در پیش روی کشور است،  طبق گفته‌‌ حامد برکاتی، مدیر کل دفتر سلامت وزارت بهداشت: طی ۳۰ سال آینده جمعیت سالمندان به حدود ۴۰ درصد می‌رسد که زیر ساخت های لازم برای مقابله با آن پیش بینی نشده است.

آمار‌های رسمی در کشور و گزارشات بین المللی حاکی از آنست که ایران با سونامی پیری جمعیت و کاهش جمعیت روبروست و برخلاف هشدارهای کارشناسان در این زمینه، تاکنون تغییری در عملکرد سیاستگذاران حاصل نشده است.

 اگرچه موضوع کاهش و پیری جمعیت، اولویت سیاست‌گذاران کشور نیست اما مرور تجربه‌‌ کشور ژاپن دراین‌باره می‌تواند تلنگری باشد زیرا این تجربه‌ نشان می‌دهد اقدام برای جلوگیری از پیامدهای اجتماعی و اقتصادی کاهش جمعیت و بهبود پیرشدن جمعیت زمانی‌که جامعه با چنین شرایطی روبرو شود بسیار دیر و «نوشدارویی پس از مرگ سهراب» است.

نگاهی به روند تکمیل محاصره اسرائیل

تل‌آویو؛ محاصره از چهارسو/ چگونه فرزندان انقلاب اسلامی اسرائیل را محاصره کرده‌اند؟

اکنون در منطقه غرب آسیا این صهیونیست‌ها نیستند که معادلات منطقه‌ای را شکل می‌دهند؛ این معادله‌ها را ایران و محور مقاومت تعیین می‌کنند و آن‌ها باید در پازلی بازی کنند که ایران و محور مقاومت تعیین کرده‌اند. بر همین اساس صهیونیست‌ها که تا سه دهه قبل دنبال توسعه مرزهای خود برای مهاجرت تمام صهیونیست‌ها به فلسطین اشغالی بودند، حالا باید برای امنیت همان محدوده کوچک سرزمین خود نگران باشند.

گروه بین‌الملل – رجانیوز: نخستین مواجهه علنی و قاطع امام خمینی(ره)، مقابل رژیم صهیونیستی به ۱۳خرداد۱۳۴۲ برمی‌گردد. در آن سال امام در فیضیه قم در میان ابراز احساسات مردم، بالای منبر رفتند. ایشان در سخنرانی‌ با اشاره به درخواست سازمان امنیت(ساواک) از اهل منبر برای عدم سخنرانی درباره اسرائیل، تلویحا این رژیم را دشمن اسلام و ایران خواندند و از تلاش رژیم صهیونیستی برای قبضه اقتصاد، زراعت و تجارت ایران گفتند. پس از این سخنرانی، امام دستگیر و زندانی شدند، اما پس از آزادی از زندان در ۱۶مهر۱۳۴۳، در حالی که انقلاب در آغاز راه بود، مبارزه با رژیم صهیونیستی را هم به‌عنوان یکی از رئوس اهداف انقلاب معرفی کردند.

در دورانی که امام درباره مبارزه با رژیم صهیونیستی صحبت می‌کردند، رژیم صهیونیستی در جنگ با ائتلاف کشورهای عربی، بر این کشورها غلبه کرده و دنبال توسعه سرزمین خود بود. ۳ سال بعد آزادی امام خمینی از زندان، در ۱۴تیر۱۳۴۶ دومین جنگ گسترده بین اعراب و رژیم صهیونیستی درگرفت. رهبر نبرد ارتش‌های عربی، جمال عبدالناصر رییس‌جمهور مصر بود. صهیونیست‌ها در این جنگ که ۶روز طول کشید، صحرای سینا، کرانه باختری رود اردن، نوار غزه، ارتفاعات جولان و شهر قنیطره را اشغال کردند.

۶ سال بعد در اکتبر ۱۹۷۳، رژیم صهیونیستی موفق شد حمله غافلگیرانه‏ مصر و سوریه را پاسخ دهد و در پایان دومین هفته تا ۶۰ کیلومتری دمشق، پایتخت سوریه پیشروی داشته باشد. همچنین پیشروی نیروهای صهیونیستی تا ۱۰۰‌ کیلومتری قاهره، پایتخت مصر ادامه یافت.

در شهریور ۵۷ و چند ماه مانده به پیروزی انقلاب، رژیم صهیونیستی و انورسادات در مصر قرارداد کمپ دیوید را امضا کردند و مصر رسما رژیم صهیونیستی را به رسمیت شناخت تا بزرگ‌ترین و قدرتمندترین ارتش کشور عربی، آرمان آزادسازی کامل فلسطین را به دست فراموشی بسپارد. این وضعیت بر سایر کشورهای عربی نیز تاثیر گذاشت تا آنان نیز از مبارزه با رژیم صهیونیستی ناامید شوند.

وقوع انقلاب اسلامی ایران در سال ۱۹۷۹، جهت‌گیری سیاست خارجی کشور را دگرگون کرد. ایران از غرب و آمریکا فاصله گرفت و بر عدم تعهد به استعمار و ضدیت با آن حرکت کرد و در این راستا رژیم صهیونیستی را غده سرطانی نامید که باید از میان برداشته شود و هرگونه روابط اقتصادی، سیاسی و فرهنگی با این رژیم را قطع کرد. امام خمینی در نخستین گام مساله قدس و فلسطین را از موضوعی صرفا «عربی» به موضوعی مهم و «اسلامی» تغییر دادند و مبارزه با رژیم صهیونیستی را در صدر برنامه‌های سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران قرار دادند. از دیدگاه امام خمینی(ره)، اگر تاسیس حکومت اسلامی، اولویت اول در ایران بود، در خارج از کشور، آزادی بیت‌المقدس و سرزمین فلسطین، مهم‌ترین دغدغه فکری و عمل سیاسی را تشکیل می‌داد. جمهوری اسلامی ایران از همان ابتدا اعلام کرد که سیاستش مبنی بر عدم مشروعیت اسراییل قرار دارد و بر این باور است که اسراییل باید از روی زمین محو شود. از این رو، طبیعی است که تلاش ایران در عرصه‌های مختلف بین‌المللی بر محور تضعیف موقعیت بین‌المللی اسراییل باشد. مهم‌ترین راهبرد جمهوری اسلامی ایران در غرب آسیا برای تضعیف رژیم صهیونیستی «مهار» این رژیم در مرزهای خود بوده است. از یک‌سو ماهیت انقلابی و ضد‌اسراییلی جمهوری اسلامی ایران و از سوی دیگر فاصله جغرافیایی ایران و اسراییل، موجب شده که ایران برای مقابله عملی با رژیم اسراییل به فعالیت غیرمستقیم نه‌تنها در اطراف اسراییل (عمدتا در لبنان)، بلکه درون سرزمین فلسطین (کرانه باختری و نوار غزه) بپردازد. به دلیل تاثیری که شیعیان لبنانی و همچنین گروه‌های اسلامی فلسطین از انقلاب اسلامی ایران گرفته بودند، بهترین راهبرد برای ایران این بود که این گروه‌ها را در مقابله و منازعه با رژیم اسراییل تقویت کند. همچنین ایران برای مقابله با رژیم اسراییل، به برقراری نوعی اتحاد با کشور سوریه اقدام کرد. یکی از اهداف عمده اتحاد راهبردی ایران با سوریه، تقویت این کشور در مقابل رژیم صهیونیستی است. در حقیقت سوریه در این جبهه، عامل پیوند ایران با گروه‌های مقاومت است. (ایران و اسراییل از همکاری تا منازعه، الهام شهبازی)

نگاه امام خمینی به مساله فلسطین و رژیم صهیونیستی و تبدیل این موضوع به دغدغه جهان اسلام، ابتکار عمل را از دست صهیوینست‌ها گرفت و این رژیم کم‌کم حالت تدافعی به خود گرفت. آخرین پیشروی صهیونیست‌ها در منطقه به سال۱۹۸۲ بازمی‌گردد که آن‌ها توانستند جنوب لبنان را اشغال کنند. اما از این تاریخ به بعد و با تشکیل گروه‌های مقاومت، سیر صعودی گسترش سرزمین رژیم صهیونیستی، روند نزولی به خود گرفت. روند پیروزی‌های صهیونیست‌ها از سال۲۰۰۰ میلادی و با آزادسازی جنوب لبنان، به‌طور کامل متوقف شد و این رژیم، ۵۲ سال پس از تشکیل جعلی، در سراشیبی سقوط قرار گرفت. برخلاف آنچه مارکس گفته بود: «تاریخ دوبار تکرار می‌شود؛ یک‌بار به‌صورت تراژدی و بار دیگر کمدی». برای صهیونیست‌ها بار اول تاریخ کمدی بود و حالا قسمت تراژدی آن فرارسیده است.

در ۱۹سال گذشته صهیونیست‌ها در هیچ نبردی در منطقه پیروز نبوده‌اند. آن‌ها سال۲۰۰۶ به لبنان حمله کردند، ولی پس از ۳۳ روز مجبور شدند به جنگ پایان دهند. ۲ سال بعد، در جنگ ۲۲روزه به غزه حمله کردند، ولی هیچ دست‌آوردی نداشتند و ناچار به آتش‌بس شدند. این روند همین‌طور ادامه پیدا کرده و آسیب‌پذیری این رژیم باعث شده جنگ‌های صهیونیست‌ها به روز و ساعت کاهش پیدا کند. آخرین نبرد آن‌ها در سال گذشته میلادی بود. در این نبرد پاسخ قاطع جبهه مقاومت باعث شد در کمتر از ۲روز، صهیونیست‌ها اعلام آتش‌بس کنند.

اکنون در منطقه غرب آسیا این صهیونیست‌ها نیستند که معادلات منطقه‌ای را شکل می‌دهند؛ این معادله‌ها را ایران و محور مقاومت تعیین می‌کنند و آن‌ها باید در پازلی بازی کنند که ایران و محور مقاومت تعیین کرده‌اند. بر همین اساس صهیونیست‌ها که تا ۳ دهه قبل دنبال توسعه مرزهای خود برای مهاجرت تمام صهیونیست‌ها به فلسطین اشغالی بودند، حالا باید برای امنیت همان محدوده کوچک سرزمین خود نگران باشند. در ادامه به بررسی وضعیت رژیم صهیونیستی در چهل سالگی انقلاب اسلامی می‌پردازیم. در شرایط فعلی این رژیم در حلقه محاصره چند وجهی قرار گرفته است. در جنوب با گروه‌های مقاومت که به سلاح‌های جدید تجهیز شده‌اند، درگیرند؛ در داخل و شرق با فلسطینی‌ها؛ در شمال با حزب‌الله لبنان و در شمال شرقی با دولت سوریه مواجه است.

 ۱- غزه

آنچه امروز در نقشه‌های غربی درباره فلسطین نوشته می‌شود، اشاره به دو منطقه جدا از هم به نام‌های کرانه باختری رود اردن و منطقه غزه دارد. کرانه باختری در شرق فلسطین و غزه در جنوب غربی آن است. نوار غزه در کنار دریای مدیترانه قرار دارد. این منطقه از جنوب‌غربی با مصر و از شمال و شرق با سرزمین‌های اشغالی هم‌مرز است. نوار غزه ۴۱کیلومتر طول و در بخش‌هایی از ۶ تا ۱۲کیلومتر عرض دارد. در این منطقه ۳۶۰ کیلومتر مربعی، در سال۲۰۱۴ بیش از یک میلیون و ۸۰۰ هزار نفر زندگی می‌کردند. تا پیش از تابستان۲۰۰۵، منطقه غزه در اشغال نظامی اسراییل بود، اما در این سال آن‌ها به‌اجبار مجبور به ترک این منطقه شدند. صهیونیست‌ها از این تاریخ به بعد در تمام جنگ‌های خود در نوار غزه، نه‌تنها پیروز نشدند، بلکه در مقابل پاسخ‌های موشکی مقاومت، ناچار به پذیرش آتش‌بس شدند. رژیم صهیونیستی در سال‌های ۲۰۰۸، ۲۰۰۹، مارس ۲۰۱۲، ۲۰۱۴ و  ۲۰۱۸ به منطقه نوار غزه لشکرکشی کرد، اما برخلاف عناوین بزرگی که برای عملیات‌ها برگزیده می‌شد، آن‌ها دست‌آوردی هر چند کوچک نیز به دست نیاوردند.

صهیونیست‌ها در آخرین نبردشان در غزه که اواخر سال ۲۰۱۸ بود، فقط توانستند اندکی بیش از دو روز زیر حمله‌های زمینی و موشکی گروه‌های مقاومت تاب بیاورند و سرانجام تن به آتش‌بس دادند. در این جنگ، در مدت ۴۸ ساعت، بیش از ۴۰۰ موشک به سمت سرزمین‌های صهیونیست‌نشین شلیک شد. سامانه‌های مختلف و گران‌قیمت اسراییلی آن هم به اعتراف خودشان فقط توانستند ۲۵ درصد از این موشک‌ها را رهگیری کنند و ۳۰۰ موشک دیگر که قدرت انفجاری‌شان نسبت به جنگ‌های گذشته بهبود یافته بود، ترسی را بر شهرک‌های صهیونیست‌نشین تحمیل کردند که اثر آن حتی پس از جنگ نیز آن‌ها را آزار می‌دهد. این جنگ منجر به استعفای وزیر جنگ رژیم صهیونیستی شد و تبعاتش کابینه را تا مرز فروپاشی برد. بر همین اساس صهیونیست‌ها ناچار به قبول آتش‌بس شدند. پس از آتش‌بس، ارتش صهیونیستی متوجه شد مقاومت در غزه، قدرت و توان دارد هرچه را اراده کرد، مورد هدف قرار دهد. مقام‌های نظامی صهیونیست اکنون می‌دانند هر نبردی در غزه، منجر به موشک‌باران شهرک‌های جنوب سرزمین‌های اشغالی خواهد شد و آن‌ها باید بخش زیادی از نیروهای نظامی خود را برای آتش‌بسی دیگر در این بخش زمین‌گیر کنند.

حماس و موشک‌های «قسام»

جبهه غزه در جنوب فلسطین اشغالی چه توانایی‌هایی دارد که صهیونیست‌ها دیگر نمی‌توانند با عملیات‌های نظامی، خواسته‌های خود را محقق کنند؟ گروه‌های مقاومت فلسطین؛ یعنی جنبش حماس و جهاد اسلامی، در سال‌های اخیر موفق شدند با انتقال توانمندی‌های نظامی برخی کشورهای عربی و اسلامی، حامی پروژه مقاومت را به نوار غزه منتقل کنند و از آن در روند توسعه سامانه‌های موشکی خود استفاده کنند. جنبش حماس در این سال‌ها موفق شده چند موشک با قابلیت‌های مختلف را به انبار تسلیحاتی خود بیفزاید. این گروه مقاومت انواع موشک‌های سری «قسام» را در اختیار دارد. اولین نوع این موشک‌ها با کلاهک انفجاری نیم‌کیلویی، ۳کیلومتر برد داشت.

نسل سوم این موشک‌ها، قسام۳ نام دارد که با ۱۰کیلوگرم کلاهک انفجاری، بردی بین ۱۰ تا ۱۲کیلومتر دارد. موشک قسام۳ در جولای ۲۰۰۶ موفق شد شهرک صهیونیستی «عسقلان» را هدف قرار دهد. همچنین گفته می‌شود موشک قسام‌۴ نیز تولید شده که برد آن بین ۱۸ تا ۲۲‌کیلومتر است. حماس علاوه بر این موشک‌ها، موشک جی۸۰ با برد ۸۰کیلومتر و موشک آر۱۶۰ با برد ۱۶۰کیلومتر را نیز در اختیار دارد که از طریق آن می‌تواند تمام سرزمین‌های اشغالی را هدف قرار دهد.

 جهاد و موشک‌های قدس

در کنار حماس، جنبش جهاد اسلامی نیز موشک‌هایی با قابلیت‌های متفاوتی دارد. این جنبش نام موشک‌های خود را «قدس» و «براق» گذاشته است. اولین نمونه‌های موشک‌های قدس ۲۳٫۵ کیلوگرم وزن، ۱۵۰سانتی‌متر ارتفاع، ۹۰‌میلی‌متر قطر و ۶‌ کیلومتر برد داشتند. جدیدترین موشک‌های سری قدس، ۴۲‌ کیلوگرم وزن، ۲۰۰‌ سانتی‌متر ارتفاع، ۱۲۷‌میلی‌متر قطر و ۹‌کیلومتر برد دارد. وزن کلاهک انفجاری این موشک، ۸ کیلوگرم است. یکی دیگر از موشک‌های جهاد اسلامی، موشک «براق۷۰» با برد ۷۰ کیلومتر است.

علاوه بر این دو گروه، کمیته‌های مقاومت مردمی نیز موشک مدل «ناصر» را تولید می‌کنند. این موشک شش نوع دارد. موشک ناصر انواع بلند و کوتاهی دارد. موشک بلند آن ۳۰ کیلوگرم وزن، قطر ۹۰ میلی‌متر و طول ۱۶۰ سانتی‌متر دارد. برد این موشک به ۹ کیلومتر می‌رسد. موشک ناصر۳ کوتاه ۲۵‌ کیلوگرم وزن و ۹۰ میلی‌متر قطر دارد. طول این موشک ۹۰سانتی‌متر و برد آن ۶کیلومتر است. موشک ناصر چهار ۴۰کیلوگرم وزن دارد و طول آن ۱۸۰سانتی متر است. قطر این موشک ۱۱۵ میلی‌متر و برد آن ۹ کیلومتر است.

با این انبار تسلیحاتی در نوار غزه و توسعه فن‌آوری‌های موشکی، رژیم صهیونیستی در هیچ نبردی در غزه، پیروز میدان نخواهد بود و گروه‌های مقاومت همواره تهدید بالقوه‌ای برای رژیم صهیونیستی به شمار می‌روند.

 ۲- جبهه شرق و جبهه داخلی

اما همه چیز محدود به جبهه جنوبی و گروه‌های مقاومت نمی‌شود. رژیم صهیونیستی یک درگیری هم در جبهه شرق و داخلی سرزمین‌های اشغالی، یعنی «کرانه باختری رود اردن» و «سرزمین‌های ۱۹۴۸» دارد. ویژگی متفاوت این منطقه از جبهه جنوبی، زندگی فلسطینی‌ها کنار صهیونیست‌هاست. این، یک فرصت ویژه برای آن‌ها و یک تهدید بالقوه برای صهیونیست‌هاست. کرانه‌ باختری‌ رود اردن‌ با مساحتی‌ بالغ بر ۵ هزار و ‌۸۷۹ ‌کیلومتر مربع بین‌ اردن‌ و فلسطین‌ اشغالی‌ واقع است‌ و بیشتر جمعیت‌ آن‌ را فلسطینی‌‌ها تشکیل‌ می‌دهند. جمعیت‌ این‌ منطقه‌ فلسطین‌ بین‌ یک‌ میلیون‌ و ۷۰۰ هزار نفر تا دو میلیون‌ و نیم‌ تخمین‌ زده‌ شده‌ است‌. به‌‌جز فلسطینی‌ها حدود ‌۵۰۰‌ هزار نفر از صهیونیست‌های‌ شهرک‌‌نشین‌ نیز در این‌ منطقه‌ زندگی‌ می‌کنند که‌ بر‌اساس‌ تخمین‌های‌ سال‌‌‌ ۲۰۰۶، جمعیتی بالغ بر ۲۲۰ هزار نفر از آن‌ها‌ در بیت‌المقدس‌شرقی‌ حضور دارند‌. بیت‌‌المقدس‌شرقی،‌‌ رام‌‌ا‌‌لله، تولکرم‌‌، نابلس‌‌، الخلیل‌ و جِنین،‌ مهم‌ترین‌ شهرهای‌ این‌ منطقه‌ است. این منطقه با وجود تدابیر شدید امنیتی، در چند ماه گذشته، به یکی از جبهه‌های جدید علیه صهیونیست‌ها تبدیل شده است. در این مدت وسعت عملیات‌ فلسطینی‌ها در این مناطق افزایش چشم‌گیری داشته است. آخرین عملیات آن‌ها در این منطقه آذر سال جاری بود که در آن، یک مبارز فلسطینی، جمعیت صهیونیست‌ها را به رگبار بست و ۹ نفر را زخمی کرد.

اکنون حدود ۱۰درصد از تمام صهیونیست‌ها در این منطقه زندگی می‌کنند که در مرکز فلسطین اشغالی و کنار نواحی پرجمعیت رژیم صهیونیستی است. حداقل فاصله غزه با تل‌آویو پایتخت رژیم صهیونیستی، ۷۰ کیلومتر است. نیروهای مقاومت برای هدف قرار دادن این شهر و تاسیسات آن نیاز به موشک‌هایی با برد ۸۰ تا ۱۰۰ کیلومتر دارند که ساخت و پنهان‌سازی آن‌ها سخت‌تر از موشک‌های کوتاه‌برد است، ولی اگر قرار باشد از طریق منطقه کرانه باختری، تل‌آویو و دیمونا مورد هدف باشند، دیگر نیازی به موشک‌هایی با برد بلند نیست و به موشک‌های کوچک با برد ۱۵ تا ۲۰ کیلومتر نیاز دارند. این موشک‌های کوچک، ارزان‌تر است و با قابلیت تولید بیشتر، پنهان‌سازی بالاتر و تحرک بهتر نسبت به موشک‌های با برد بلند کار می‌کنند.

جبهه شرقی، مانند سلاح آماده شلیک، همواره یکی از خطرهای امنیتی برای صهیونیست‌‌ها به شمار می‌رود. اما فعال شدن جبهه کرانه باختری در جناح شرقی سرزمین‌های اشغالی و در چند کیلومتری صهیونیست‌ها، اثرهای مخرب دیگری هم دارد؛ ازجمله فعال شدن جبهه داخلی‌تر در سرزمین‌های اشغالی که موسوم به ۱۹۴۸ است؛ جایی که هنوز یک میلیون و ۸۰۰ هزار عرب درون مرزهای مورد ادعای رژیم صهیونیستی زندگی می‌کنند. در کرانه باختری، شهرهای فلسطینی‌ها در کنار شهرک‌های صهیونیست‌نشین است. اما درون مرزهای ۱۹۴۸، این محله‌های فلسطینی‌ هستند که در کنار محله‌های صهیونیست‌نشین واقع شده‌اند و هرگونه تحرکی از سوی آن‌ها می‌تواند رژیم صهیونیستی را درگیر جبهه‌های شرق و جنوب کند. فعالیت فلسطینی‌های داخل مرزهای ۱۹۴۸ که در نواحی شمالی و الجلیل تمرکز بیشتری دارند، به آزادسازی این مناطق توسط حزب‌الله لبنان در جنگ آتی کمک زیادی خواهد کرد. از سوی دیگر پس از فعال شدن کرانه باختری و فلسطینی‌های ساکن در مرزهای ۱۹۴۸، فلسطینی‌های ساکن کشور اردن که ۵۵ درصد از جمعیت ۸ میلیون نفری این کشور را تشکیل می‌دهند، همراه دیگر اعراب اردن نسبت به رژیم صهیونیستی بی‌تفاوت نخواهند نشست. همان‌‌طور که در شرایط مختلف، واکنش‌های شدیدی علیه رژیم اشغالگر قدس از خود نشان داده‌اند. آخرین واکنش اعراب این مناطق مخالفت با خط لوله گاز اسراییل به اردن بود که توسط شهروندان اردنی تخریب شد.

 ۳- حزب‌الله در جبهه شمال

یکی از اصلی‌ترین جبهه‌هایی که در چند مرحله طعم شکست را به صهیونیست‌ها چشانده، جبهه شمالی رژیم صهیونیستی در مرز لبنان است. جنبش حزب‌الله لبنان اکنون یک تشکیلات مستحکم نظامی است که با توسعه قابلیت‌های نظامی خود توانسته موشک‌های مورد نیازش را در لبنان تولید کند. این گروه مقاومت با بیش از ۱۵۰هزار موشک زمین به زمین و موشک‌های ضدکشتی، مانعی جدی در برابر تجاوزگری‌ها و توسعه‌طلبی صهیونیست‌ها در منطقه است. «مساحت کم» و «زیرساخت‌های در تیررس» همواره یکی از چالش‌های اساسی صهیونیست‌ها خواهد بود. این برای حزب‌الله که نسل‌های جدیدی از موشک‌های نقطه‌زن را در اختیار دارد، فرصت ایده‌آلی است برای پیروزی در تمام نبردها.

حزب الله لبنان در سال های اخیر به موشک‌هایی با دقت بیشتر از سال۲۰۰۶ مجهز شده و می‌تواند با موجی از این موشک‌ها، گنبد آهنین رژیم صهیونیستی را بی‌اثر کند. قطعا این پیشرفت‌ها مایه نگرانی تل‌آویو است. مقام‌های اسراییلی هشدار داده‌اند که حزب‌الله می‌تواند در درگیری‌های آینده، روزانه هزار و۲۰۰ موشک شلیک کند. ۱۲ سال قبل، این رقم، ۱۰۰ راکت در روز بود. نکته مهم دیگر این‌که حزب‌الله به موشک‌های نقطه‌زن دست پیدا کرده است. سال ۲۰۰۶ احتمال این‌که این راکت‌ها به جای برخورد با هدف، در زمین‌های خالی فرود بیایند و خسارتی وارد نکنند، زیاد بود، اما اکنون به‌واسطه موشک‌هایی مانند فاتح‌۱۱۰، دقت حمله‌های آتی حزب‌الله به مراتب بیشتر از قبل خواهد بود. حزب‌الله با این توانمندی به‌طور حتم قادر خواهد بود در هر نبردی شهرها، پایگاه‌های نظامی، نیروگاه‌ها، منابع آب، فرودگاه‌ها و بنادر صهیونیست‌ها را هدف قرار دهد. موشک‌های ضدکشتی حزب‌الله می‌تواند امنیت ترانزیتی این رژیم را از بین ببرد و هرگونه کشتی حامل سوخت، مواد خوراکی و سلاح را در بنادر این رژیم هدف قرار دهند.

 ۴- جبهه شمال شرق جولان

بین تمام همسایگان رژیم صهیونیستی، هیچ دولتی به اندازه سوریه در برابر رژیم صهیونیستی ایستادگی نکرده است. تا پیش از بحران سوریه، دولت سوریه به‌صورت ویژه از حزب‌الله لبنان پشتیبانی می‌کرد. این پشتیبانی تا جایی بود که حتی گفته می‌شد برخی از سلاح‌ها و تجهیزات حزب‌الله از طریق سوریه تامین می‌شود. ارتش ۱۷۰ هزار نفری سوریه با حمایت ۱۰۰ هزار نفر از گروه‌های حامی آن، توانسته در جنگی ۷ ساله که صهیونیست‌ها در آن نقش ایفا کردند، بسیاری از مناطق کشور را از دست تروریست‌ها خارج کند و در جنوب، با پاک‌سازی کامل دوباره به مرزهای خود با فلسطین اشغالی برسد. با پایان بحران، سوریه ارتش خود را به‌روز و انبار تسلیحات را تقویت خواهد کرد. شاید بخش عظیمی از توانمندی‌های نظامی سوریه در این نبرد ۷‌ ساله از بین رفته باشد، اما تجربه جنگی ارتش سوریه، آن‌ها را در نبرد با صهیونیست‌های جنگ‌ندیده، در موضع برتر قرار می‌دهد.

مجموع این شرایط نشان می‌دهد رژیم صهیونیستی که در زمان تاسیس دنبال گسترش سرزمین و افزایش فتوحات خود برای جا دادن تمام صهیونیست‌ها در فلسطین اشغالی بود، امروز به مرحله‌ای رسیده که نه‌تنها توان گسترش مرزهای خود را ندارد، بلکه برای تامین امنیت در مرزها نیز ناتوان است. اگر صهیونیست‌ها در آینده مرتکب خطای استراتژیک شوند و بیش از یک جبهه وارد جنگ شوند، ۲ جبهه دیگر نیز فعال خواهد شد تا سریع‌تر این رژیم به سمت زوال هدایت شود. نکته مهم این‌که این شرایط بدون در نظر گرفتن ایران، به‌عنوان محور مقاومت است.

اقدامات نیروهای مسلح ‌منجر به فروکش کردن سیلاب شد

‌سرلشکر باقری:

اقدامات نیروهای مسلح ‌منجر به فروکش کردن سیلاب شد/ با حداکثر توان کمبودهای سیل‌زدگان را تأمین می‌کنیم.

رئیس ستاد کل نیروهای مسلح با بیان اینکه هر کمبودی که برای کمک‌رسانی به سیل‌زدگان وجود داشته باشد را با حداکثر توان تأمین می‌کنیم، گفت: اقدامات نیروهای مسلح ‌منجر به فروکش کردن سیلاب شد.
گروه اجتماعی-رجانیوز: سرلشکر محمد باقری پس از بازدید و گفت‌وگو با مردم روستای سیل‌زده سلاق‌یلقی اظهارداشت: امروز خواستم بین مردم عزیز ترکمن حضور پیدا کنم، مردمی صبور، نجیب و مومنی که با سیل نامناسب مواجه شدند.
وی با اشاره به دستور فرمانده کل قوا برای امدادرسانی گسترده نیروهای مسلح به سیل‌زدگان گفت: امر مقام معظم رهبری سبب شد تا نیروهای مسلح همه امکانات خود را بسیج و به منطقه گسیل کنند.
رئیس ستادکل نیروهای مسلح گفت: همه نیروهای مسلح از ارتش جمهوری اسلامی، سپاه پاسداران، نیروهای انتظامی، وزارت دفاع و غیره با تمامی امکانات برای کمک به مردم سیل‌زده به این منطقه آمدند.
وی ادامه داد: حضور امروز من برای این است تا از نزدیک کارها را ببینم، متوجه کمبودها شوم و گزارش پیشرفت کار را داشته باشم که این کار انجام شد و در جلسه‌ای که بعدازظهر داریم نیز این کار را خواهم کرد.
سرلشکر باقری تصریح کرد: هر کمبودی که برای کمک‌رسانی به سیل‌زدگان وجود داشته باشد را با حداکثر توان تأمین می‌کنیم.
وی با اشاره به اقدامات نیروهای مسلح که منجر به فروکش کردن سیلاب از برخی مناطق شهر و روستاهای آق‌قلا شده است، ادامه داد: فروکش کردن آب در حال انجام است اما علت اصلی مشکل لایروبی نشدن رودخانه این منطقه است.
رئیس ستاد کل نیروهای مسلح با بیان اینکه با وجود حجم انبوه آبی که در این رودخانه وجود دارد، در حال حاضر لایروبی میسر نیست، گفت: اما بیل‌های مکانیکی سپاه و ارتش در انتهای رودخانه در حال حفر دو کانال مهم هستند که علاوه بر بازکردن خروجی رودخانه به سمت دریا، سیلاب را هم با سرعت بیشتری انتقال دهد تا سایر مناطقی که دچار آب‌گرفتگی است، زودتر آب در آنجاها فروکش کند.
سرلشکر باقری بیان داشت: مابقی کار لایروبی بعد از این مرحله انجام خواهد شد و اکنون نیروهای مسلح به عنوان یک اقدام اضطراری در حال تخلیه آب از خانه‌ها، مغازه‌ها و شهرها و روستاها هستند تا این مناطق از آب نجات پیدا کند.
وی گفت: باید اقداماتی انجام دهیم که اگر دوباره بارندگی شد، شهرها و روستاها مصون بماند. امروز درباره حصارکشی دور شهرها، ایجاد خاکریز و سیل‌بند نیز تصمیم‌گیری می‌شود تا اگر بارش مجددی رخ داد و رودخانه طغیان کرد، آب وارد شهرها و روستاها نشود.
سرلشکر باقری با بیان اینکه اقدامات درمانی و ایجاد بیمارستان‌ها و درمانگاه‌ها و کمک‌های امدادی و رساندن آب و غذا به این مناطق در حال انجام است، خاطرنشان کرد: برقراری امنیت در حد مطلوب برای رفع نگرانی مردم برای سرقت و تعرض به اموال آنان به نیروی انتظامی و بسیج سپرده شد که تاکنون گزارشی از سرقت یا ناامنی در این منطقه وجود ندارد.
وی در پایان اظهار داشت: از اینکه مردم شریف این منطقه ارزشمند با صبوری این مشکل را تحمل می‌کنند از آنان قدردانی می‌کنم و از خداوند می‌خواهم به نیروهای مسلح و کارگزاران دولت توفیق دهد تا خدمت شایسته به این مردم انجام دهند و آنان را به زندگی آرام برگردانند.

ثروتمندان موظفند نیاز نیازمندان را تامین کنند، اگر …

رهبر انقلاب در شرح حدیثی از امام صادق (ع):

ثروتمندان موظفند نیاز نیازمندان را تامین کنند/ اگر مال کسی زیاد شد، حجت خدا بر او بزرگ و سنگین خواهد شد

بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در ابتدای درس خارج فقه درباره وظیفه‌ی ثروتمندان در پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR منتشر شد.

گروه معارف -رجانیوز: بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در ابتدای درس خارج فقه درباره وظیفه‌ی ثروتمندان در پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR منتشر شده است که بدین شرح است:

 

بسم الله الرّحمن الرّحیم

و الحمد لله ربّ العالمین و الصّلاه و السّلام علی سیّدنا محمّد و آله الطّاهرین و لعنه اللَّه علی اعدائهم اجمعین.

عَن اَبی قَتادَهَ عَن داوُدِ بنِ سِرحانَ قالَ: کُنّا عِندَ اَبی عَبدِ اللَّهِ عَلَیهِ السَّلامُ اِذ دَخَلَ‌ عَلَیهِ‌ سَدیرٌ الصَّیرَفیُّ فَسَلَّمَ وَ جَلَسَ فَقالَ لَهُ: یا سَدیرُ! ما کَثُرَ مالُ رَجُلٍ قَطُّ اِلَّا عَظُمَتِ الحُجَّهُ لِلَّهِ تَعالى عَلَیهِ، فَاِن قَدَرتُم اَن تَدفَعوها عَن‌ اَنفُسِکُم فَافعَلوا؛ قالَ لَهُ: یَا بنَ رَسولِ اللَّهِ! بِماذا؟ قالَ: بِقَضاءِ حَوائِجِ اِخوانِکُم مِن اَموالِکُم. (۱)

عَن داوُدِ بنِ سِرحانَ قالَ: کُنّا عِندَ اَبی عَبدِ اللَّهِ عَلَیهِ السَّلامُ اِذ دَخَلَ‌ عَلَیهِ‌ سَدیرٌ الصَّیرَفیُّ فَسَلَّمَ وَ جَلَس

 

سند این روایت جزو سندهای بسیار خوب است. البتّه سَدیر صیرفی توثیق نشده است امّا اهمّیّتی ندارد، چون او راوی نیست؛ راوی داوودبن‌سرحان است که داوود رِقّی است که ثقه است، سند هم سند خوبی است. میگوید خدمت حضرت بودیم، سَدیر صیرفی وارد شد. سدیر صیرفی اهل صرّافی بوده ــ صیرفی یعنی صرّاف و کسی که دینار و نقره و مانند اینها میخرد و میفروشد ــ و قاعدتاً آدم پولداری بوده. [سلام کرد و نشست.]

 

فَقالَ لَهُ یا سَدیرُ ما کَثُرَ مالُ رَجُلٍ قَطُّ اِلَّا عَظُمَتِ الحُجَّهُ لِلَّهِ تَعالى عَلَیه

بمجرّدی که نشست، ظاهرش این است که حضرت بی‌مقدّمه، بدون اینکه او سؤالی کرده باشد و حرفی زده باشد، رو کردند به او و فرمودند که ای سدیر! هر کسی که پولش زیاد شد، مالش زیاد شد، حجّت خدا بر او زیاد خواهد شد؛ چون «اَخَذَ اللّهُ‌ عَلَى‌ العُلَماءِ اَلّا یُقارّوا عَلى کِظَّهِ ظالِمٍ وَ لا سَغَبِ مَظلوم»؛ (۲) خدای متعال عهد و پیمان گرفته از علما ــ  علما هم فقط به معنای فقها نیست ــ از دانشمندان، دانایان، زبدگان، نخبگان جامعه که بر گرسنگیِ گرسنگان و سیری و پُریِ سیران و اغنیا صبر نکنند، اعتراض کنند. یک ظالمِ ثروتمندِ شکمِ پُری و مظلوم گرسنه‌ای را اگر دیدند [اعتراض کنند]. خب این حجّت خدا است دیگر، این عهد و پیمان الهی است. حضرت اینجا به سدیر فرمود: اگر مال کسی زیاد شد، حجت خدا بر او بزرگ خواهد شد، سنگین خواهد شد، خدای متعال بر او احتجاج خواهد کرد. حالا کسی که مال ندارد، یک جور است، کسی که مال دارد، طبعاً وضعش فرق میکند؛ وظیفه دارد.

 

فَاِن قَدَرتُم اَن تَدفَعوها عَن‌ اَنفُسِکُم فَافعَلوا

اگر میتوانید این مال زیادی را که دارید، از خودتان دور کنید، دفع کنید، بکنید. خب، چه جوری دفع کنیم؟ مثلاً بریزیم پولها را در آب، در دریا، در چاه؟ یا برای اینکه پول را از بین ببریم، خرجهای مُسرفانه و بیجا کنیم، خرج بیخودی بکنیم؟ اینها مراد نیست.

قالَ لَهُ یَا ابنَ رَسولِ اللَّهِ بِماذا؟

[سدیر گفت:] چه جوری این پول را از خودمان دفع کنیم؟

قالَ بِقَضاءِ حَوائِجِ اِخوانِکُم مِن اَموالِکُم

[حضرت فرمود:] راهش این است که نگاه کنید، ببینید برادران شما چه نیازی دارند به اموال شما، آن نیاز را برآورده کنید.

 

بعضی‌ها متمکّن هم هستند، [امّا] می‌آیند پیش ما ــ چون پول بیت‌المال دست ما است، از ما میخواهند ــ که مثلاً فرض کنید فلان کس محتاج است، شما یک پولی بدهید؛ خب بابا، خودت که پول داری، بده! اگر چنانچه نتوانستی، بعد بیا سراغ بیت‌المال. یعنی بعضی‌ها سختشان است که از خودشان بکَنند و در راه خدا انفاق کنند. حضرت اینجا میفرمایند که این پول زیاد را، این مال زیاد را هر جور که میتوانی، از خودت دور کن. البتّه هر جور که میتوانی، یعنی به این صورت که به برادران مؤمنت بدهی و قضاء حوائج آنها را بکنی.

 

۱) امالی طوسی، مجلس یازدهم، صفحه‌ی ۳۰۲؛ «امام صادق (علیه‌السلام) به سدیر صیرفی فرمود: ای سدیر! اگر مال کسی زیاد شد، حجت خدا بر او سنگین و زیاد خواهد شد؛ پس اگر میتوانید این مال زیادی را از خودتان دور کنید، این کار را بکنید. سدیر گفت چه جوری این کار را بکنیم؟ حضرت فرمود: به برآورده کردن حاجات و نیازهای برادرانتان از اموالتان.»

حاشیه ای بر سخنان عجیب لیبرال های دولتی

«طلبکاری»و «تهمت»؛ شیوه‌های مدیریت بحران در دولت تدبیر/ حنای «جنگ روانی» مشاوران امنیتی دیگر رنگی ندارد

با آغاز شمارش معکوس محبوبیت روحانی به سوی صفر، باید منتظر سناریوهای تبلیغاتی رادیکال‌تری از سوی چهره‌های وابسته به دولت با هدف ایجاد دوقطبی‌ها کاذب و انحراف افکار عمومی در ماه‌های آینده بود.

گروه سیاسی-رجانیوز: رئیس جمهور، حسن روحانی، در نشست شورای هماهنگی مدیریت بحران استان خوزستان (۹ فروردین) گفت:

” شکستن این جاده‌ها و ریل راه‌آهن هیچ فایده و تأثیری نداشته، فقط آب را از این ور برده به آن ور، از آق قلا برده به گمیشان، فرقی نکرده است. “

این طعنه و کنایه رئیس جمهور به عملکرد سپاه پاسداران در انفجار بخشی از راه‌اهن آق‌قلا برای رها شدن آب‌های جمع شده در پشت خط آهن و کمک به تخلیه هر چه زودتر سیل، واکنش‌ها و انتقادات گسترده‌ای راه به همراه داشت، به ویژه این‌که حضور نسبتاً دیرهنگام خود رئیس جمهور در منطقه، مجموعه‌ای از ضعف‌های مدیریتی در جریان سیل استان گلستان و غیبت عالی‌ترین مقام اجرایی استان در روزهای نخست سال ۹۸، موجب دلخوری سیل زدگان از دولت و سرخوردگی بسیاری از هموطنان شده بود.

در چنین شرایطی، این کنایه‌ی رئیس جمهور به نهاد انقلابی که از نخستین ساعات حادثه دوشادوش آسیب‌دیدگان سیل حضور داشت و فرماندهی امداد و نجات را با حضور شخص فرماندهی محترم سپاه پاسداران در منطقه به عهده گرفت، دقیقاً مصداق فرار به جلو به قصد طفره‌رفتن از پاسخگویی تعبیر شد.

فرمانده کل سپاه پاسداران روز شنبه، دهم فروردین، در جریان ادامه حضور خود در مناطق سیل زده و هدایت میدانی عملیات امداد و نجات و بازسازی، در پاسخ به کنایه رئیس جمهور گفت:

“منطقه کل‌آباد در شهرستان آق‌قلا دچار آب‌گرفتگی بود و این کار برای سرعت بخشیدن به تخلیه آب از این منطقه انجام شد. امیدواریم با این کارهایی که انجام می‌شود و انفجارهایی که صورت می‌گیرد دیگر به ما تهمت اینکه آب را از این طرف به آن طرف انتقال می‌دهیم نزنند؛ چون اینجا نقطه‌ای است که آب باید خارج شود. “

اما حسام الدین آشنا، مشاور فرهنگی رئیس جمهور، در طعنه به حضور فرمانده کل سپاه در قایق در میدان، چنین توئیت کرد:

” هنگام قایق سواری در باره شکافتن جاده و مدیریت سیلاب تصمیم نگیریم و آن را منتشر نکنیم. هنگام سخنرانی با پخش زنده از نقد مستقیم اقدامات انجام شده پرهیز کنیم. اختلافات خود را در جلسات کارشناسی و تصمیم گیری حل کنیم. مردم را در هنگامه بحران از تدبیر مسولان دلسرد نکنیم. “

البته جناب آشنا ثابت کرده که علی رغم چند برابر شدن بودجه مؤسسه تحت هدایت خود (مرکز بررسی‌های استراتژیک ریاست جمهوری)، عملاً کارکردی جز انتشار همین سنخ توئیت‌ها ندارد و هر از چندی هم برای اثبات اخلاص و ارادت به رئیس خود، به استقبال طعنه‌ها، کنایه‌ها، تهمت‌ها و حتی توهین‌های رئیس جمهور به نهادهای انقلابی، منتقدین و احیاناً رقبای سیاسی می‌رود.

اما حنای عملیات روانی از جنس «اعتدالی» که توسط ایشان و دیگر دوستان و مشاوران «امنیتی» کابینه طراحی و اجرا می‌شود، دیگر برای احد الناسی از آحاد مردم ایران رنگ ندارد و صدها ساعت عملیات روانی و جنگ تبلیغاتی پیچیده (نه از سنخ توئیت هایی که مورد تمسخر کاربران قرار می‌گیرد) در برابر قیمت «پیاز» که با تدبیر و امید دولت روحانی هم اکنون با قیمت دلار رقابت می‌کند، رنگ می بازد.

دولت اعتدال در ۶ سال اخیر ثابت کرده که ید طولایی در دادن آدرس اشتباهی و فرار به جلو دارد و «طلبکاری» در هر شرایط، حتی بعد از به آب دادن دسته‌گل‌های مدیریتی از نوع اعلام دلار ۴۲۰۰ تومانی (که منجر به اتلاف دست‌کم ۲۰ میلیارد دلار از منابع کشور شد)، فساد گسترده در ثبت سفارش خودرو، پیش فروش سکه توسط بانک مرکزی و به باد دادن ذخایر طلای کشور، افتضاح در مدیریت توزیع گوشت و رساندن قیمت هر کیلو به قیمت‌های نجومی، رها کردن نظارت بر بازار و انفجار قیمت‌ها، سوءمدیریت در ماجرای زلزله در غرب کشور، سو مدیریت در اداره‌ی شرایط بحرانی در سیل استان گلستان و همین آخرین مورد، یعنی دورقمی شدن قیمت پیاز در ایام نوروز، تبدیل به یک استراتژی در دولت و میان حامیان شناخته شده‌ی دولت از سنخ اتحاد ملت و افراطیون رادیکال مشارکتی و سازمان مجاهدین انقلاب شده است.

اسحاق جهانگیری، معاون اول و نامزد پوششی رئیس جمهور در انتخابات ۹۶، کسی که در مصاحبه‌ای جنجالی در سال گذشته مدعی شده بود که حتی توان و اختیار جابه‌جایی منشی دفتر خود را هم ندارد، در ۱۲ اسفند توئیتی با این مضمون منتشر کرد:

این فروکاستن «همه» انتقاداتی که به دولت می‌شود به یک پاسخگویی «۵ دقیقه‌ای»، آن هم در زمانه‌ای که فریادها از رخوت، انفعال، بی‌برنامگی، عدم شایسته‌سالاری، سو مدیریت، نداشتن استراتژی اقتصادی و ده‌ها انتقاد ریز و درشت دیگر علیه دولت از همه سو بلند است، تنها از اعتماد به نفس به سبک اصلاح‌طلبان برمی‌آید که زمانی با تمام وجود برای انتخاب و ابقای روحانی در ۹۲ و ۹۶ پای کار آمدند و خود را «فدایی» و «تضمین» روحانی خواندند و امروز باز در ویژه‌نامه‌های نوروزی مطبوعات زنجیره‌ای خود مدعی هستند که دولت ۱۰ درصد اختیار بیشتر ندارد یا اگر «دولت پنهان» بگذارد و …؛ البته این اظهارات معاون اول روحانی در همان زمان انتشار توئیت، پاسخ‌های درخوری گرفت و کاربران شبکه‌های اجتماعی و روزنامه‌نگاران و اهالی سیاست از خجالت جناب جهانگیری درآمدند.

یا «سیدمحمود علوی»، وزیر اطلاعات، دیگر چهره‌ای بود که در اسفندماه ۹۷، به جای پاسخگویی درباره عملکرد وزارتخانه مطبوعش در حوزه امنیتی، باز استراتژی فرار به جلو را برگزید. علوی در روز ۷ اسفند ۹۷، در پنجمین نشست شورای اداری استان تهران اظهاراتی انجام داد که بسیار جای تأمل داشت. ایشان در بخشی از سخنان خود گفت:

“دولت روحانی ۵ سال و نیم است که کار را آغاز کرده است و از این سال‌ها ۴ سال و نیمش را اقدام به ثبات قیمت‌ها کرده است. قیمت‌های نان، گوشت و دیگر کالا و اقلام تا ۴ سال ثابت بود حتی نگذاشت دلار از ۴ هزار تومان هم بالا برود. حالا چه شده است که در این یک سال اخیر تحریم‌ها را نادیده می‌گیریم و مشکلات کشور را به پای ناکارآمدی‌اش می‌نویسیم و می‌گوئیم دولت ناکارآمد، تنبل و بی‌عرضه است در حالی که دولت اینچنین نیست بلکه مشکلات ما ناشی از نتیجه کار ترامپ و آمریکاست. “

ایشان سپس در ادامه سخنان خود، خطاب به منتقدان سیاست‌های اقتصادی دولت، حرفی جالب و عجیب زد:

“آن‌ها که چنین تفکرات غلطی بین مردم قرار می‌دهند پس نباید شعار مرگ بر آمریکا سر دهند چرا که ما با این تصورات دقیقاً حرف آمریکا را می‌زنیم که مدتی پیش نشریه‌ای مختص یک نهادی منتشر کرده بود مبنی بر اینکه مسئولی عنوان کرده بود که فشارها نتیجه تحریم‌هاست فرافکنی است. من این چنین می‌گویم مگر عملکرد دولت مربوط به یک سال اخیر است؟ دولتی که ۴ سال قیمت‌ها را ثابت نگه داشت. اگر رئیس‌جمهور نجابت به خرج می‌دهد شما رویتان را زیاد نکنید بگذارید وحدت و انسجام برقرار باشد و انتظار مقام معظم رهبری این است که مردم روبروی مسئولان و روبروی یکدیگر قرار نگیرند. نمی‌دانم آن‌ها دنبال چه هستند از ترسیم چنین تصوراتی در میان مردم و آیا بصیرتی که مقام معظم رهبری فرمودند: این چنین است؟ یا این گروه از افراد متوجه می‌شوند چه می‌گویند یا بینش‌شان به این اندازه است. “

و حجت الاسلام علوی هم به سیاق حاکم بر کابینه اعتدال، به جای آنکه مثلاً درباره دفاع تمام قد خود و وزارتخانه متبوع از متهمان محیط زیستی (که اتهامات سنگین جاسوسی نظامی از سوی قوه قضائیه برای ایشان در حد افساد فی الارض مطرح است)، در مورد مواضع این وزارتخانه درباره جاسوسان هسته‌ای چون درّی اصفهانی، ماجرای نقش حراست بانک مرکزی در سیاستگذاری‌های مهلک و مشکوک این مجموعه در سال ۹۶ و در اوج بحران ارزی، قصور امنیتی رخ‌داده در حمله تروریستی اهواز، مجموعه معضلات امنیتی در استان خوزستان در سال ۹۷ همچون درگیری میان برخی از شهروندان دزفول و اندیمشک، تخلفات صورت گرفته در وزارت نفت، مفاسد و تخلفات گسترده صورت‌گرفته در سیستم بانکی کشور، تأیید صلاحیت افراد مساله‌داری چون کاوه مدنی و برکشیدن او به سمت معاونت یک نهاد مهم در جمهوری اسلامی و بعد تلاش برای رهایی و خروج او از کشور و…توضیح دهند، راه حمله به منتقدان و به رخ کشیدن «نجابت» دولت و طعنه زدن به «نهاد خاص» را در پیش گرفته است.

اینکه دولت حال که به واسطه‌ی کندی و رخوت و انفعال سراسری که بر آن حاکم است، از صحنه حوادث جا می‌ماند و با تأخیر به صحنه می‌رسد و تازه آن موقع هم ابتکار عمل خاصی ندارد، یک وجه قضیه است و اینکه تازه وقتی با حرف و حدیث بسیار و با تأخیر قابل ملاحظه وارد میدان می‌شود، به جای آنکه منّت‌دار نهادهای انقلابی باشد که در غیاب مسؤولان دولتی یا فقدان ابتکار عمل دستگاه‌های دولتی، جور دولت را کشیدند و از همان ساعات اولیه پای کار آمدند و با دستور مقام معظم رهبری همه نیرو و امکانات خود را برای کمک و امداد بسیج کردند، طلبکارانه کنایه و تهمت حواله می‌کند، در نوع خود حیرت‌آور است.

حقیقت آن است که مدت‌هاست مشت خالی دولت اعتدال، هم در عرصه تئوری و نظر برای حکومت‌داری و اقتصاد و فرهنگ و سیاست و هم در عرصه حضور میدانی و مدیریت بحران و نظارت و بسیج نیرو، نه فقط برای نخبگان کشور که برای عموم مردم باز شده است. از سوی دیگر، انتصابات حیرت‌آور افراد ضعیف و بدون کارنامه برای مسوولیت‌های حساس، انتخاب مدیران بی‌انگیزه و عاری از تعهد، ابتکار عمل و خلاقیت مدیریتی برای سطوح بالای اداره کشور، در بزنگاه‌هایی چون رویدادهای طبیعی چون سیل و زلزله خود را کاملاً عیان می‌کند و به رخ می‌کشد.

علی صوفی، مشاور رئیس جمهور اصلاحات، و از حامیان دولت، در برنامه تلویزیونی «دست‌خط» (۲۳ اسفند ۹۷)، به صراحت گفت که طبق نظرسنجی‌ها، محبوبیت روحانی به زیر ۱۰ درصد رسیده است. مطمئناً بعد از نمایش ناامیدکننده‌ی دولت در مدیریت بحران سیل در استان گلستان و سیل در دروازه قرآن شیراز و درنگ و تأخیر روحانی برای پایان دادن به سفر تفریحی به قشم، بر همین درصد محبوبیت فاجعه‌بار تأثیر گذاشته و وضع را برای رئیس جمهور از منظر پذیرش عمومی، بدتر هم کرده است.

با توجه به سوابق ۶ سال اخیر دولت در زمینه‌ی توسل به «جنگ روانی» و سناریوسازی‌های تبلیغاتی، ایجاد دوقطبی‌های کاذب و دامن زدن به شکاف‌های سیاسی و اجتماعی با هدف انحراف افکار عمومی، احتمال می‌رود که چهره‌های دولت در دست یازیدن به شیوه مأنوس خود (بازی با افکار عمومی از طریق ایجاد دوقطبی و شکاف) به سمت افراط بروند و از این رو، بسیار محتمل است که در هفته‌های آتی شاهد مواضع تند و ساختارشکن بیشتری از سوی چهره‌های طیف دولت و حامیان آن باشیم.

حسین شریعتمداری در پاسخ به انتقاد روحانی از نیروهای مسلح:

کاش به جای انتقادهای سوال برانگیز به نیروهای مردمی و سپاه خسته نباشید می‌گفتند/ چه کاری مهمی در قشم داشتند که از سیل مهم‌تر بود؟/ قدردانی مردم از سپاه را ببینید.

ممکن است بفرمایند که برای گذران تعطیلات به قشم نرفته بودند که سخنی نیست اما باید پرسید در جزیره قشم چه کار مهمی داشتند که انجام آن از رسیدگی به امور فاجعه دیدگان اهمیت بیشتری داشته است؟ اگر حضور ایشان در جزیره قشم برای انجام برخی از امور جاری کشور و مثلا امور عمرانی بوده است چرا هیچ خبری از آن منتشر نشده است تا غیبت ایشان در مناطق سیل زده سوال انگیز نباشد مخصوصا آن که خبر افتتاح فلان پروژه خیلی معمولی و کم اهمیت نیز از سوی دولت با آب و تاب به رسانه ها منتقل می‌شود ولی از اینگونه خبرها در رسانه‌ها خبری نبود.

گروه سیاسی – رجانیوز: حسین شریعتمداری مدیر مسئول روزنامه کیهان در گفت‌وگو با تسنیم در پاسخ به انتقاد رئیس جمهور از شکافتن جاده و راه آهن در آق قلا، گفت: انتظار این بود که آقای روحانی از اقدامات فداکارانه سپاه در مناطق سیل زده و کمک‌های ایثارگرانه آنان به مردم آسیب دیده و رنج کشیده این مناطق به طور ویژه قدردانی کنند. کاش آقای روحانی بلافاصله بعد از انتشار خبر سیل ویرانگر در استان‌های گلستان و مازندران از سفر ظاهرا تفریحی خود در جزیره قشم چشم پوشی می‌کردند و برای همدردی با مردم مصیبت دیده عازم استان های سیل زده می‌شدند که متاسفانه چنین نکردند.

 

مدیر مسئول کیهان خاطرنشان کرد: ممکن است بفرمایند که برای گذران تعطیلات به قشم نرفته بودند که سخنی نیست اما باید پرسید در جزیره قشم چه کار مهمی داشتند که انجام آن از رسیدگی به امور فاجعه دیدگان اهمیت بیشتری داشته است؟ اگر حضور ایشان در جزیره قشم برای انجام برخی از امور جاری کشور و مثلا امور عمرانی بوده است چرا هیچ خبری از آن منتشر نشده است تا غیبت ایشان در مناطق سیل زده سوال انگیز نباشد مخصوصا آن که خبر افتتاح فلان پروژه خیلی معمولی و کم اهمیت نیز از سوی دولت با آب و تاب به رسانه ها منتقل می‌شود ولی از اینگونه خبرها در رسانه‌ها خبری نبود.

 

وی در ادامه اظهار داشت: آقای رئیس جمهور می‌فرمایند “طبق گزارش‌ها، شکستن جاده‌ها هیچ تاثیری نداشته است” و توضیح نمی‌دهند که طبق کدام گزارش‌ها‌؟ و چه کسانی این گزارش ها را به جناب ایشان داده‌اند؟ البته ایشان اشاره می‌کنند که از نزدیک هم صحنه را دیده‌اند که این نگاه نیز نمی‌تواند نظر جناب رئیس جمهور را تائید کند چرا که هنگام شکافتن جاده و راه آهن همه مقامات مسئول در صحنه حاضر بوده و با همکاری و همیاری یکدیگر و ملاحظات کارشناسی و فنی در این خصوص چاره جوئی کرده بودند و این تصمیم از سوی شورای تامین استان گلستان و با حضور وزیر کشور, معاون عمرانی استاندار و سایر مسئولان استانی و شهرستانی اتخاذ شده و طی یک نامه رسمی از جانب جناب چراغعلی دبیر شورای تامین استان به سردار معروفی فرمانده سپاه نینوا استان گلستان ابلاغ شده و انجام آن را از ایشان خواسته شده بود.

 

شریعتمداری در پایان تصریح کرد: کاش آقای رئیس جمهور به اظهارات مردم آسیب دیده که در گفت‌و‌گو با خبرنگاران مطرح شده و از شبکه‌های صدا و سیما پخش می‌شود, نیم نگاهی می‌انداختند و قدردانی آنان از سپاه، بسیج، هلال احمر، اورژانس، نیروهای جهادی و مراکز دولتی حاضر در صحنه را ملاحظه می‌کردند و به جای انتقاد سوال برانگیزشان که بلافاصله با استقبال رسانه‌های بیگانه روبرو شد، به سپاه و همه نیروهای حاضر در صحنه یک خسته نباشید می‌گفتند, ولو یک خسته نباشید خشک وخالی.

چه کسی داعش را در سوریه شکست داد؟/ آمریکا یا جبهه مقاومت؛ نگاهی به ادعای دروغ ترامپ به استناد واقعیت‌های تاریخی

در حالی که بخش های زیادی از نیروهای ارتش سوریه و رزمندگان جبهه مقاومت در جبهه حلب حضور داشتند، تروریست های داعش با کمک آمریکایی ها موفق شدند شهر تدمر را دوباره به اشغال دربیاورند و قدرت نمایی کنند.
گروه بین الملل-رجانیوز: رئیس جمهور آمریکا اواخر هفته گذشته از خروج نیروهای ارتش این کشور از سوریه تا ۱۰۰ روز آینده خبر داد و اعلام کرد که پس از شکست کامل داعش دلیلی برای ماندن نداریم و پایگاه های نظامی خود را تخلیه می کنیم.
در روزهای گذشته تحلیل های مختلفی درخصوص تصمیم رئیس جمهور آمریکا در رسانه های مختلف جهان منتشر شد و کارشناسان از زوایای گوناگون به این مسئله پرداختند اما به نظر می رسد با گذشت زمان جزئیات بیشتری آشکار شود چرا که پیشتر ترامپ در اوایل امسال و سال گذشته از خروج نیروهای آمریکایی از سوریه خبر داده بود اما این مسئله به واقعیت نپیوست.
ترامپ در توئیت خود، شکست داعش را به نیروهای آمریکایی نسبت داد و گفت: ما برای نابودی تروریست ها به سوریه آمدیم و حالا که پیروز شده ایم باید نیروهای خود را به کشورمان بازگردانیم تا به صورت غیر مستقیم از اجرایی شدن وعده های انتخاباتی خود بگوید.
رئیس جمهور آمریکا در حالی ادعا می کند که شکست گروه تروریستی داعش نتیجه حضور نیروهای آمریکایی در سوریه است که واقعیت های میدانی صحبت های وی را تایید نمی کند و بیشتر به یک شوخی سیاسی شباهت دارد.
برای این که بیشتر به دروغ واضح رئیس آمریکا پی ببریم باید به سال های گذشته باز گردیم و تحولات میدانی سوریه را مرور کنیم تا برای افکار عمومی به صورت کامل مشخص شود که این جبهه مقاومت بوده که در شکست گروه تروریستی داعش نقش اساسی را ایفا کرده است.
نباید فراموش شود گروه تروریستی داعش زمانی که بخش اعظمی از خاک سوریه و عراق را در اشغال داعش داشت، روزانه صدها کامیون نفت کش را با سازماندهی خاص به مرزهای ترکیه ارسال می کرد و درآمدهای قابل توجهی را کسب می کرد.
در آن مقطع زمانی، نیروها و جنگنده های آمریکایی و ائتلاف غربی به صورت کامل بر روند فروش نفت گروه تروریستی داعش از عراق و سوریه به ترکیه اشراف کامل داشتند اما هیچ واکنشی به این مسئله نشان نمی دادند تا زمانی که جنگنده های روسی وارد میدان شدند.
زمانی که جنگنده های روسی فضا را برای گروه تروریستی داعش ناامن کردند و کاروان های تانکر نفتی آنان را هدف قرار دادند و این مسئله را رسانه ای کردند، آمریکایی ها ناچار شدند برای حفظ ژست مبارزه با تروریسم وارد عمل شوند و به صورت محدود نفت کش های داعش را هدف قرار دهند.
این مسئله فقط نمونه ای کوچک از ادعاهای متناقض آمریکایی ها در خصوص مبارزه با گروه تروریستی داعش در سوریه بود و حتی ردپای آنان در کمک به تروریست ها در بازه های زمانی مختلف دیده شده است اما مقامات کشورمان فعلا ترجیح داده اند تا اسناد همکاری آمریکایی ها با داعش را رسانه ای نکنند.
اگر فقط در یک مورد تحولات میدانی سوریه را در آذرماه ۹۵ مرور کنیم بیشتر به نقش مخرب آمریکایی ها در حمایت داعش پی خواهیم برد، درست زمانی که شهر حلب پس از ۵ سال به طور کامل پاکسازی شد اما همزمان شهر راهبردی تدمر سقوط کرد.
به گزارش گروه بین الملل رجانیوز، وقتی که مردم و نیروهای سوری آزادی شهر حلب را جشن گرفته بودند و از پیروزی در نبرد « اُم المعارک» غرق در خوشحالی بودند خبری در رسانه ها منتشر شد که کام همه را تلخ کرد و آن سقوط شهر تدمر برای دومین بار متوالی بود.
در حالی که بخش های زیادی از نیروهای ارتش سوریه و رزمندگان جبهه مقاومت در جبهه حلب حضور داشتند، تروریست های داعش با کمک آمریکایی ها موفق شدند شهر تدمر را دوباره به اشغال دربیاورند و قدرت نمایی کنند.
البته قدرت نمایی تروریست های داعش با پشتیبانی آمریکایی ها در شهر تدمر خیلی زود به پایان رسید و نیروهای ارتش سوریه و رزمندگان جبهه مقاومت با تجدید قوا موفق شدند این شهر مهم را به کنترل دربیاورند.
آمریکایی ها خوب می دانستند که آزادسازی شهر حلب چه نتایجی در آینده خواهد داشت و کمک به داعش برای اشغال شهر تدمر فقط مرهمی برای التیمام درد آنان بود چرا که در ابعاد میدانی شکست سختی را متحمل شدند و وضعیت از کنترل شان خارج شده بود.
ترامپ به صورت مداوم از نقش آمریکا در شکست داعش می گوید و سعی می کند خود را پیروز اصلی در نبرد با تروریست ها نشان دهد اما اگر تحولات میدانی سوریه را پس از آزادی شهر حلب مرور کنیم، دروغ های او بیشتر آشکار می شود.
نیروهای ارتش سوریه و رزمندگان جبهه مقاومت پس از آزادی شهر حلب به پیشروی ها در محور شرقی ادامه دادند و در اوایل سال ۹۶ موفق شدند خود را به حومه شهر منبج  درشمال شرق استان حلب برسانند و یک پیروزی بزرگ دیگر را به ارمغان بیاورند.
رسیدن نیروهای سوری و مقاومت از حومه شرقی شهر حلب به شمال شرق استان حلب به معنای محاصره کامل و قطع درآمد گروه تروریستی داعش بود چرا که برای همیشه ارتباط آنان با مرزهای ترکیه مسدود شد و همین مسئله موضوعی که آمریکایی ها از وقوع آن در هراس بودند و مقدمه این مسئله با آزادسازی شهر حلب به وقوع پیوست.
به گزارش گروه بین الملل رجانیوز، نیروهای ارتش سوریه و رزمندگان جبهه مقاومت به عملیات خود ادامه دادند و خود را به شهر راهبردی و مهم « دیرحافر» رساندند تا حلقه محاصره گروه تروریستی داعش در سوریه تنگ تر شود.
این پایان کار نبود و نیروهای سوری و مقاومت با پاکسازی فرودگاه « الجراح» و شهر « مسکنه» در شرق استان حلب موفق شدند وارد استان « رقه» شوند و منطقه بسیار مهم « الرصاف» را از اشغال تروریست های داعش خارج کنند و به کنترل خود دربیاورند.
همزمان با پیشروی های سریع و شکست های دومینوار داعش در شمال شرق و شرق استان حلب و جنوب استان رقه، نیروهای ارتش سوریه و رزمندگان جبهه مقاومت، پیروزی ها را در حومه جنوبی شهرهای تدمر و القریتین تکمیل کردند و خود را به منطقه بسیار مهم السخنه رساندند.
زمانی که نیروهای ارتش سوریه در حدفاصل منطقه الرصاف در جنوب استان الرقه و السخنه در شمال شرق استان حمص موفق شدند یک هلی بُرن موفق انجام دهند، شمارش معکوس برای تروریست های داعش به صدا درآمد چرا که آنان در مساحت بزرگی در استان های حلب، حمص، حماه و رقه محاصره شدند.
با افزایش حلقه محاصره در نهایت تروریست ها مجبور شدند از معبر پیش بینی شده برای آنان خارج شوند و آخرین میخ بر تابوت آنان کوبیده شد و استان های حلب، حمص، حماه و رقه پس از ۶ سال از لوث وجود داعش پاکسازی شدند.
پاکسازی این ۴ استان از گروه تروریستی داعش در بهار و تابستان سال ۹۶ یکی از بزرگترین پیروزی های ارتش سوریه و جبهه مقاومت پس از ۶ سال نبرد با تروریست های تکفیری بود و حالا این سوال را باید آمریکایی ها پاسخ دهند که در زمان انجام این عملیات ها چه نقشی را در مبارزه به داعش ایفا کردند؟
 بدون شک حافظه تاریخی ملت های آزاده و دولت های مستقل، رسانه های منصف و بی طرف بین المللی، جنایت های آمریکایی ها و متحدانش را در سوریه فراموش نخواهند که چگونه از گروه های تروریستی حمایت کردند؛ گروه بین الملل رجانیوز در بخش دوم این گزارش به پیروزی های ارتش سوریه و جبهه مقاومت در آخرین نبرد با گروه تروریستی داعش و نقش خنثی و مخرب آمریکایی خواهد پرداخت.