جلیلی در جمع پرشور مردم ملایر
/۰ دیدگاه /در سیاسی /توسط ع.عباسی فرد (مدیریت سایت)نفوذ یعنی اینکه بگویند باید از خارج مدیر اقتصادی وارد کنیم و در توانمندی مردم تردید ایجاد کنند/ مولفه مهم تفکر بسیجی اعتماد به شعار «ما می توانیم» است
احیای فرهنگ غربی هدف دشمن بعد از توافق هستهای/ در کجای فرهنگ اسلامی آمده که مذاکره با آمریکا مشکلاتمان را حل میکند؟
/۰ دیدگاه /در سیاسی /توسط ع.عباسی فرد (مدیریت سایت)عضو اتحادیه جامعه اسلامی دانشجویان گفت:در کجای فرهنگ اسلامی و آرمانهای امام راحل آمده است که با آمریکا مذاکره کنیم یا آمریکا را بزک کرده و حلال تمام مشکلات نشان دهیم؟اگر کار فرهنگی درست صورت گیرد دیگر کسی به خود جرات نمیدهد که بگوید باید از خارج مدیر وارد کرد و اینکه حرفی از آبگوشت بزباش و توهین به قشر با ارزش کارگر نخواهد بود.
حسین اخگرپور، عضو اتحادیه جامعه اسلامی دانشجویان،در گفتوگو با خبرنگار دانشگاه خبرگزاری دانشجو، با اشاره به سخنان مقام معظم رهبری در دیدار با رؤسای دانشگاهها، مراکز و مؤسسات آموزش عالی، پارکهای علم و فناوری و مراکز پژوهشی کشور گفت: یکی از دغدغههای رهبر معظم انقلاب در این دیدار مشکلات فرهنگی بود که در این راستا لازم است به کار فرهنگی اصیل اسلامی در دانشگاهها و تمامی ارگانهای کشور توجه شود.
اخگرپور ادامه داد: دشمنان بعد از دیدن هشت سال استقامت مردم ایران در جنگ، به این نتیجه رسیدند که از طریق نظامی نمیتوانند مردم ایران را به زانو درآورند. بنابراین به تعبیر خودشان راه «جنگ نرم» را در پیش گرفتند. آنها تصمیم گرفتند نظام ما را از درون فرو بپاشاند و نظام مورد تائید خودشان را، به کار بگمارند تا خطری برای منافعشان نداشته باشد.
عضو اتحادیه جامعه اسلامی دانشجویان با اشاره به این سخن رهبر معظم انقلاب که فرمودند: « سلطه با شکل استعمار کهنه و نو دیگر عملی نیست. (دشمنان) اکنون بدنبال این هستند که تفکرات در درون عناصر فعال، هوشمند و نخبه یک کشور جوری شود که اهداف آنها را برآورده کند.» تاکید کرد: دشمن بعد از توافق هستهای در صدد این است که با عادیسازی روابط، نفوذ و تاثیرگذاری هرچه بیشتر فرهنگ غربی بر فرهنگ اسلامی را محیا کند، لذا باید مواظب و هوشیار بود.
وی با اشاره به هدف دشمن از رخنه فرهنگی در ایران، افزود: همانگونه که امام خامنهای فرمودند کار فرهنگی یعنی تربیت افراد مومن، متخلق، انقلابی، معتقد به آرمانها، دوستدار کشور و نظام، دارای بصیرت و عمق دینی و سیاسی، با اعتماد به نفس، با انگیزه و سرشار از امید. اما جای سوال است که مسئولین خود چه مقدار تربیت یافته کار فرهنگی اصیل اسلامی هستند.
اخگرپور با بیان اینکه آیا یک تربیت یافته کار فرهنگی اصیل اسلامی باید بگوید که قیام کربلا به ما درس مذاکره و تعامل داد. این کجا نشان دهنده بصیرت و عمق دینی یک مسئول است؟اظهار داشت: اینکه یک مقام بلند پایه میگوید آمریکا با یک موشک میتواند تمام سیستم دفاعی ما را از کار بیاندازد، نشاندهنده کدام اعتماد به نفس و درک و فهم درست از موقعیت کشور و کدام انگیزه و امید است.
وی ادامه داد: در کجای فرهنگ اسلامی و آرمانهای امام راحل آمده است که با آمریکا مذاکره کنیم یا آمریکا را بزک کرده و حلال تمام مشکلات نشان دهیم؟اگر کار فرهنگی درست صورت گیرد دیگر کسی به خود جرات نمیدهد که بگوید باید از خارج مدیر وارد کرد و اینکه حرفی از آبگوشت بزباش و توهین به قشر با ارزش کارگر نخواهد بود.
معاون مالی اتحادیه جامعه اسلامی دانشجویان در پایان با بیان اینکه اگر کار فرهنگی درست صورت گیرد ما به این باور و نتیجه میرسیم که کلید تمام مشکلات ما ریشه در ارزش نهادن به تواناییهای داخلی و اقتصاد مقاومتی است نه در مذاکره،خاطر نشان کرد: رهبر معظم انقلاب فرمودند: « نفوذ فرهنگی و سیاسی خطرناکتر از نفوذ اقتصادی و امنیتی است و همچنین هشدار دادند که « دشمن به دنبال دگرگون کردن باورهای جامعه و نفوذ در مراکز تصمیمگیری و تصمیمسازی است». ما باید این هشدارها را جدی بگیریم زیرا دود بیتوجهی مسئولان به این هشدارها به چشم نظام و ملت میرود.
دولت باید بداند مسیرتعامل با فرانسه،مسیرمنافع ملی نیست/ تسلیت روحانی به فرانسه نشان داد،دیپلماسی ما همچنان لبخند است
/۰ دیدگاه /در سیاسی /توسط ع.عباسی فرد (مدیریت سایت)مسئول سابق بسیج دانشجویی دانشگاه علم و صنعت گفت: دولت باید متوجه باشد، مسیری که بخواهد به سمت تعامل با فرانسه حرکت کند،مسیر منافع ملی نیست.
سید رضا هاشمی، مسئول سابق بسیج دانشجویی دانشگاه علم و صنعت در گفتوگو با خبرنگار دانشگاه خبرگزاری دانشجو، با اشاره به رویکرد دولت پیرامون مسائل فرانسه گفت: در این ده سال اخیر روند فرانسه هم سو با حمایت از تروریستها بوده و هر بار که ما در هر دورهای خواستیم در مسیر همکاری و همیاری این کشور حرکت کنیم فرانسه به ما دهن کجی کرده است.
وی افزود: تسلیت روحانی به فرانسه به جهانیان نشان داد که در صورت هر گونه برخورد ناروا و غیرمحترمانه با کشورمان برخوردش صرفا لبخند بوده و این منجر میشود که در بحث هستهای و مسائل منطقه، فرانسه روندی را پیش بگیرد که دیگر منافع ملی ما مد نظرش نباشد.
مسئول سابق بسیج دانشجویی دانشگاه علم و صنعت در پایان خاطر نشان کرد:دولت باید متوجه باشد، مسیری که بخواهد به سمت تعامل با فرانسه حرکت کند،مسیر منافع ملی نیست.
با دولتی که نمیتواند جمهوری اسلامی را در عرصه بین المللی تحمل کند کاری نداریم
/۰ دیدگاه /در سیاسی /توسط ع.عباسی فرد (مدیریت سایت)مسئول بسیج دانشگاه علم و صنعت گفت: ما باید در رابطه دیپلماسی مان همان طور که امام گفتند در مقابل استکبار هر چه قدر سر را بالاتر ببریم طرف غربی مقابل مان سر خم میکند در واقع این پیام باید خطاب به مردم فرانسه اعلام میشد اما به دولتی که نمیتواند جمهوری اسلامی را در عرصه بین المللی تحمل کند کاری نداریم.
امیرحسین غفاریان، مسئول بسیج دانشگاه علم و صنعت در گفتوگو با خبرنگار دانشگاه خبرگزاری دانشجو، با اشاره به سیاست دولت در برابر حادثه فرانسه گفت: استراتژی جمهوری اسلامی در مقابله با کشورها طبق اصلهای قرآنی متفاوت خواهد بود. کشوری که مسلمان نباشد هم کیش ما نباشد حتی اگر متخاصم هم نباشد باید با آنها با عدالت برخورد کرد.
وی تصریح کرد: اما کشوری که در این چند سال خصومت خود را با کشورهای مسلمان نشان داد برای مثال در جنگ عراق و آمریکا کمک به کشتن مردم مظلوم این کشور کرد، زمانی که مجاهدین خلق مکانی را برای فعالیت خود نداشتند فرانسه از آنان حمایت امنیتی کرد.
مسئول بسیج دانشگاه علم و صنعت با بیان اینکه حال ما باید رابطه خود را با این کشور متقابلا همان گونه تنظیم کنیم که امروز با کشورهای متخاصم رابطه داریم اظهار داشت: ما شاهد نقطه ضعف هایی از سوی دولت هستیم و آن هم برداشتی است که روحانی متصور است که طرف مقابل این روزها تغییر رفتار داده است.
وی افزود: دولت این روزها احساس میکند که طرفهای غربی رویکرد خود را پیرامون ایران تغییر داده ولی این در صورتی که است که مشاهده میکنیم هنوز هم این اتفاق صورت نگرفته است.
غفاریان با اشاره به حادثه منا و موضع گیری کشور فرانسه نسبت به ایران اظهار داشت: این کشور درباره کشته شدگان و هم وطنانمان در حادثه منا هنوز هیچ تسلیتی را اعلام نکرده این در صورتی است که با توجه به پیام روحانی به اولاند مشاهده میکنیم که باز هم این کشور جوابی را در پاسخ به تسلیت رئیس جمهور کشورمان نداده است.
وی در پایان خاطرنشان کرد: ما باید در رابطه دیپلماسیمان همان طور که امام گفتند در مقابل استکبار هر چه قدر سر را بالاتر ببریم طرف غربی مقابل مان سرخم میکند البته این به این معنی نیست که نباید پیام تسلیتی صادر میکردیم در واقع این پیام باید خطاب به مردم فرانسه اعلام میشد اما به دولتی که نمیتواند جمهوری اسلامی را در عرصه بین المللی تحمل کند کاری نداریم.
مشروح سخنان جلیلی در جمع دانشجویان دانشگاه یزد
/۰ دیدگاه /در سیاسی /توسط ع.عباسی فرد (مدیریت سایت)سال ۸۴ می گفتند باید تخریب کنید، سال ۹۲ به توقف ۲۰% راضی شدند/ آمریکا تا همین امروز خلاف برجام برخی تعهداتش را عمل نکرده است
گروه سیاسی- رجانیوز: سه شنبه شب دکتر جلیلی نماینده مقام معظم رهبری در شورای عالی امنیت ملی به دعوت جامعه اسلامی دانشجویان دانشگاه یزد میهمان دانشجویان بود و در جمع آنها حاضر شد.
به گزارش رجانیوز، جلیلی در سخنان خود و بویژه قسمت پرسش و پاسخ، سخنان مهمی را مطرح کرد که نظر به اهمیت آن متن کامل آن از نظرتان می گذرد:
دبیر سابق شورای عالی امنیت ملی کشورمان در ابتدا گفت: سؤال زیادی که مطرح میشود در صحبت با دانشجویان، این است که درسهایی که میخوانیم چه فایدهای دارد؟ آینده این رشته چیست؟ آینده ما چگونه خواهد بود؟ دغدغه قابلتوجهی که وقتی یکزمان عمدهای و هزینهای را اختصاص میدهیم به تعلیم و تعلم فرجامش چه خواهد بود؟ فقط مهم هزینه مادی نیست. بهترین دوران عمر (جوانی) را به آن اختصاص میدهیم یک سؤال منطقی است آیا این هزینه این فایده را دارد؟ یکی از سؤالهایی که باید جواب داد و در مناسبتها و محافل مختلف مطرح میشود مفهوم هزینه و فایده است. چرا هزینه و چگونه فایده؟ مخصوصاً در علم اقتصاد بیشتر پرداخته میشود. میبینید خیلی از ارزیابیها بر همین مبناست. آیا میارزید این هزینه برای هستهای؟ یکی از سؤالاتی که بیشتر در برخی محافل عمومی و برخی مطبوعات هم میبینید ناظر ببه این مساله است. لذا از این سؤال وارد بحث میشویم؛ که هزینه و فایده را چه تعریف میکنید؟ چه نسبتی برایشان قائلیم؟ آیا فایده را میشود بدون هزینه به دست آورد؟
آیا میتوان فایده بیشتر را بدون هزینه کافی به دست آورد؟ چرا این را عرض میکنم؟ بعضا جملاتی میشنویم که قابلفهم نیست. برخی مطالب بهگونهای بیان میشود که بدون هزینه فایده میتوانیم به دست آوریم! آیا میشود فایده را بدون هزینه به دست آورد؟ نه در تجربه بشری همچنین چیزی وجود دارد و نه در منطق علمی میتوان برایش دفاع قوی پیدا کرد. در علوم پایه هم همینطور است که بر اساس هزینهای بتوانیم فایدهای به دست آوریم.
تعابیر ما در ارتباط با همین دغدغه در معارف دینی نیز آمده و از آن به عنوان “علم نافع و نافذ” یاد می شود.
اخیرا مقام معظم رهبری بیان فرمودند اگر ما بخواهیم به آینده درخشان مبتنی بر تمدن اسلامی که در آن سعادت انسان و جامعه فراهم شود، نیازمند سه مؤلفه است مؤلفه اول همین پیشرفت علمی است چرا؟ چون پیشرفت علمی مبنا و زیربنای پیشرفت اقتصادی است. این که ما در مفاهیم دینی هم داریم «العلم سلطان» که علم قدرت میآورد، این واقعیت قابلانکار نیست، لذا وقتیکه دانشجو بتواند بر مبنای صحیح، پاسخ لازم را برای سؤالات داشته باشند آن موقع میتواند درست تحلیل کند.
الان بسیاری می پرسند چرا آنها با هستهای ما مشکلدارند و این سؤالی است که دانشگاهها باید پاسخ قاطعی برای آن داشته باشند. مثلاً وزیر خارجه فلان کشور دنیا که ۱۸ روز پشت سر هم کارش را رها میکند تا با جمهوری اسلامی صحبت میکند سر اینکه چند تا سانتریفیوژ کمتر داشته باشد درحالیکه برخی صدها تا هزاران کلاهک هستهای دارند و هنوز آزمایش و تولید میکنند! پس چرا فقط برنامه هسته ای ایران برای آنها مهم است؟ چرا با کلاهک های هسته ای خیلی دیگر از کشورها مشکلی ندارند؟
آنها که خودشان هم اعتراف میکنند نطنز زیر نظر آژانس است پس چرا به چند سانتریفیوژ ما اعتراض دارند؟
حقوق بشر امروزی بر اساس مناسبات استکباری و بدون منطق است / این ظلم و ستم در عصر جدید است
چرا نام ایران اینقدر مطرحشده؟ چرا آنقدر موضوع ایران مهم شده؟ درحالیکه در دنیا نزدیک دویست کشور وجود دارد. اینجا شاید مؤلفه سوم مهم است که شما برای پیشرفت برای سعادت و تعالیمی که دارید میبینید که رهبری چند بار تأکید میفرماید که پیشرفت علمی زیر مبنای پیشرفت اقتصادی است و پیشرفت اقتصادی باید پیش برود نباید تعطیل شود. چه چیز موتور این حرکت است؟ چه چیز این پیشرفت علمی را پیش میبرد؟ چه چیز است که علم را نافع میکند؟
چرا مقام معظم رهبری تأکید میکند این پیشرفت ها باروحیه انقلابی سازگار است؟ چرا روحیه انقلابی؟ چرا گفته میشود برای طی کردن این مسیر اگر میگوییم پیشرفت علمی پیشرفت اقتصادی لازمه آن روحیه انقلابی ست؟ مگر هر جای دنیا که این مسیر را طی کردند روحیه انقلابی دارند؟
نه امروز در تمام طول تاریخ اینگونه بوده اگر جامعهای میخواسته پیشرفت داشته باشد چه علمی چه اقتصادی و… کسانی بودهاند که اینها به دلایل مختلف که ما از آن با دلایل استکباری یادمی کنیم این حق را برای خودشان قائل بودند که این من هستم که تعیین میکنم که این را داشته باشی یا نداشته باشی! در طول تاریخ میبینیم که خیلی از تاختوتازها با همین نگاه بوده. اینطور نبوده که امروز برخی مطرح میکنند این مشکلات زاییده مرگ بر امریکاست! نه این مرگ بر امریکا است که نتیجه این نگاههاست!
مثلاً چرا وقتی در زمانی که می خواستیم نفت را ملی کنیم و حتی مرگ بر امریکا هم نمی گفتیم و حتی دولت وقت به آمریکا خوش بین هم بود، علیه آن کودتا شد؟
در همین دوره معاصر و عصر جدید در افریقا در کمتر از سه ماه یکمیلیون انسان کشته شدند اما چرا هیچ سروصدایی نشد؟ این مربوط به تاریخ باستان نیست مربوط به صدسال پیش نیست اما چرا وقتی میگویند ۱۱ سپتامبر همه میدانند چه خبر بود. این مناسباتی است که همینالان هم در دنیا حاکم است و اگر کشوری حمله میکند به یمن و ۸ ماه انسانها کشته میشوند؛ صدایی از کسی در نمی آید یا در جنگ ۵۱ روزه رژیم صهیونیستی در غزه کشتار راه میاندازد و میبینید در دفاع از او تازه سازمان ملل بیانیه هم صادر می کند.
در همین سال ۲۰۱۵ شما سند استراتژی امنیت ملی آمریکا به امضای شخص رئیسجمهور آمریکا را میبینید. در همین سال ۲۰۱۵ که شعارهای دموکراسی و حقوق بشرشان گوش فلک را کر کرده میگویند در قرن آتی باید رهبری آمریکا برجهان حفظ شود! چه کسی به شما چنین حقی داده؟ شما به چه حقی این را مطرح میکنی که من رهبر همه هستم ازجمله شما؟! بهصراحت بیان میکنند که نهتنها رهبری امریکا باید حفظ شود بلکه اگر جایی به مانع برخورد کردیم از اقدام یکجانبه نظامی ولو هستهای استفاده میکنیم. این چیزی است که بیان میکنند و رسما هم منتشر کردهاند. ابایی هم ندارند از بیان آن. لذا اینطور نیست که پیشرفت بدون مانع باشد. نظم امروز حاکم برجهان اینطور است و با یک حق وتو می توانند در برابر مظلوم بایستد و از ظالم دفاع کند.
“استکبرو فیالارض به غیر حق و قالوا من اشد منا قوه” چرا؟ بر اساس یک منطق قدیمی که میگوید:”نحن اکثر اموالا و اولادا ” ما اموال و نیروهایمان بیشتر است. اگر ما صحبت از پیشرفت علمی اقتصادی میکنیم این صحبتها در یک محیط خیالی و انتزاعی نیست. کسانی هستند در مقام ممانعت، بر اساس آن منافع خودشان، بر اساس نگاههای خودشان که مثلاً برای خودشان تعریف کردهاند من باید یک قرن دیگر رهبر بمانم. چه چیزی این را مانع میشود؟ روحیه انقلابی.
اصل کار نظام استکبار ایجاد تردید است/ تنها راه مقابله با این مناسبات مبارزه و انقلابی بودن است
در مقابله با این استبداد تنها راه انقلابی بودن است، باید مانع را برداشت و آنها هم در مواجهه باکسانی که با آنها به مقابله میپردازند اولین گزینهشان همواره گزینه نظامی است. همانطور که در قبال جمهوری اسلامی ایران جنگ تحمیلی را راه انداختند و همه میدانستند که صدام در این جریان بازیچهای بیش نیست.
گزینه بعدی آنها در مقابله با این فکر انقلابی، ایجاد تردید در باورهای طرف مقابل است. تردید چیست؟ در این روش آنها سعی میکنند که هزینههایی که برای موفقیت کردهایم را زیاد جلوه دهند و حتی اصل هزینه دادن را زیر سؤال ببرند. بدون اینکه بدانیم در هیچ جا موفقیت بدون هزینه وجود ندارد. القایی که او دارد میکند یا عوامفریبی است یا متوجه بحث نیست. در هر منطق هزینه و فایده است. توازن هزینه و فایده باید بحث شود.
در این مناسبات استبدادی که میگوید من باید حاکم باشم، من حق وتو داشته باشم و … . دیگر حقی وجود ندارد. شما اگر خوب باشید سهمتان را به شما میدهیم!
یک رویکرد این است که عده ای قبول دارند که این مناسبات حاکم بر دنیا غلط است و نظام مستکبری هست ولی کاری نمیتوان کرد و باید مدارا کرد. می گویند قبول داریم این مناسبات غلط است و مقابله هم کردهایم اما شکستخوردهایم و موفق نشدهایم.
جالب اینکه همانها که شعار دموکراسی می دهند در منطقه ما قوی ترین روابط با مستبد ترین کشورها را دارند اما اینجا پاسخ این سؤال که چرا ایران اینقدر برای آنها مهم و ویژه است معلوم میشود! زیرا اندیشهای پیداشده با اسم اسلام ناب که این نظم را برنمیتابد و میایستد و موفق میشود. همه آنها یک ارادهای میکند و او یک اراده دیگر میکند و اراده او محقق میشود. همه آنها میگویند شاه باید بماند و او میگوید شاه باید برود و شاه میرود. همه آنها میگویند صدام پیروز است و او ۸ سال میایستد و او موفق میشود. میگویند تو نباید هستهای شوی و او هستهای میشود. این همان روحیه انقلابی است که به پیشرفت علمی، اقتصادی و … جهت میدهد و موانع را برمیدارد. نظام سلطه میبیند این اندیشه مؤلفههایی را وارد مناسبات هزینه و فایده میکند که او در مناسبات خود نگنجانده است. نظام سلطه میبیند که که ایران می آید و میگوید پادشاه لخت است! و بعد از مدتی این الگو برای جهان تکثیر میشود و همه میفهمند و دیگر فقط خرمشهر آزاد نمیشود، چند سال بعد جنوب لبنان هم آزاد میشود. تمام افسانههای شکستناپذیری رزیم صهیونیستی را به باد میدهد. لذا آنها می آیند و هزینهها را زیاد نشان می دهند.
فهمی هویدی اندیشند مصری در زمان سقوط مبارک مقاله ای مینویسد و میگوید: ما چند ماه قبل از انقلاب ایران با امضای کمپ دیوید متحد راهبردی آمریکا شدیم و ایران نهتنها اتحاد راهبردی با امریکا را کنار گذاشت بلکه مقابل آمریکا شد. حال بعد از سی سال (سال ۸۸) ۲ میلیون نفر از مردم قاهره در قبرستانها میخوابند و ایران ماهواره به فضا میفرستد!
این بحثی است که اگر شما میگویید مرگ بر امریکا، این شعار مرگ بر امریکا یک واژه و جمله و شعار نیست. اینیک مفهوم است به این معنی که من برای پیشرفت علمی خودم، پیشرفت اقتصادی خودم، پیشرفت معنوی خودم و تعالی خودم اجازه نمیدهم کسی مانع من شود.
مهمترین خدمت متقابل دانشگاه و نظام / ترس استکبار از نسل علمی غنیسازی شده است نه سانتریفیوژها
یکی از مهمترین روابط متقابل دانشگاه و نظام همین پیشرفت علمی است. او بیشتر از غنیسازی اورانیوم از غنیسازی نسلی میترسد که میشوند شهید شهریاری، شهید احمدی روشن، شهید رضایینژاد و شهید علی محمدی؛ که نماز شب میخوانند و کار علمی انجام میدهند. نسلی که میداند درتهدید است و کار میکند؛ «الا تخافوا و لا تحزنوا». نسلی که میگوید جان خود را میدهم ولی نمیگذارم مانعی بر سر پیشرفت کشورم باشد.
حربه دشمن چیست؟ تمام حربه ابلیس ترساندن است. «ذالکم الشیطان یخوف اولیاءه» و پادزهر آن چیست؟ «الا تخافوا و تخافون ان کنتم مؤمنین».
او میداند که اصل مبارزه هرکجا شکل بگیرد اوست که شکست میخورد فلذا میخواهد شمارا از اصل مبارزه منصرف کند. در مسئله جنگ نرم و نفوذ این موضوعیت پیدا میکند که شما را در مورد اصل مبارزه و دفاع از آزادی از استقلال و منافع خودت مردد کند و تردید بیفکند زیرا میداند که اینها همه از ثمرات ایمان و یقین است.
نباید برجام به اهرم فشار برای دشمن علیه ایران تبدیل شود
جلیلی در ادامه در پاسخ به سؤالاتی در مورد برجام و وضعیت صنعت هستهای کشور گفت:
در موردبحث برجام آن چیزی که دشمن خیلی از آن میترسد و عامل موفقیت ما بوده است، آن وحدت و انسجام ملی ما در این سالها بوده است. یکی از مهمترین عواملی که او را شکست داده است انسجامی است که در مسائل اصلی است؛ باوجود تکثر افکاری که وجود دارد که نعمت بسیار بزرگی است.
در این راستا نامه رهبری خطاب به رییس جمهور ضامن وحدت، امنیت و عزت کشور است.
در مورد بحث همدلی دولت و ملت هم توجه داشته باشیم که همه با یکدیگر در رفع نقایص هم بکوشند. بحث مانند مسئله دفاع مقدس است که همه با یکدیگر و کمک یکدیگر بودند که با رفع نقصانها و همدلی به پیروزی میرسند.
برای طرف مقابل ما دچار ترید شدن ما و ترسیدن ما مهم است. برای مثال اگر او هرروز یک قدرت خود را به رخ بکشد و شما کوتاه بیایید او اهرم فشار بر ما را پیدا می کند.
مثلا در برجام آمده که چنان چه یکی از آن طرفین اعتقاد پیدا بکند ایران وظیفهاش را انجام نداده، صرف این اعتقاد باعث میشود تمام این تحریمها دوباره علیه ما برگردد! میگوید باید حداکثر ظرف سی روز شورای امنیت مجدداً یک قطعنامه صادر بکند که آیا لغو تحریمها ادامه داشته باشد یا نداشته باشد؟ آن موقع اگر فقط همان کشور مخصوصاً از آن پنجتایی که حق وتو دارند باشد، اگر رأی ندهد این وتو شده و تمام شده و دوباره همه تحریم ها برمی گردد.
اگر او یک اهرمی پیدا کرد با هر موضوعی میتواند یک همچین ادعایی بکند و جامعه شما را سی روز ملتهب بکند. یکی بگوید میدانید باز دوباره میخواهد تحریمها برگردد؟ آن یکی می گوید بله. انگلیس گفته فلان اقدام ایران، فلان موضع ایران، فلان سخنرانی ایران خوب نبوده. مثلاً فلان موضع رئیس جمهور در سازمان ملل خوب نبوده، پس می خواهند تحریم ها را دوباره بر گردانند! ببینید چقدر راحت از این به بعد با همین ابزار می توانند بسیاری از اتفاقات داخلی کشور ما را کنترل کنند و افکار عمومی را ملتهب کنند؟ راه مقابله با این موضوع چیست؟ نترسیدن و ایستادن.
چرا دیگر کسی بعد از دفاع مقدس کسی جرات نمیکند به ایران نزدیک شود؟ زیرا دیده است که ایران بر سر حق حاکمیت خود مستحکم است. در تمام سایر حقوق هم همین است و در مورد هستهای هم همین است. دشمن باید بفهمد با هر فشار نظیر تحریم و قطعنامه نمی تواند حقی از ما را به عقب برگرداند.
آیا پیشرفت ژاپن ربطی به رابطه با آمریکا دارد؟/ خاطره جالب از دیدار با نخست وزیر ژاپن
جلیلی در ادامه در پاسخ به سوال یکی دیگر از دانشجویان درباره موفقیت ژاپن و ارتباط آن با تعاملش با آمریکا گفت:
اولین سؤالی که هست این است که موفقیت ژاپن به خاطر رابطه او با آمریکا است یا به خاطر نظم و وجدان کاری آنها؟ بسیاری کشورها هستند که روابط قویتری با آمریکا دارند اما وضع آنها اینطور نیست! پس چرا آنها مثل ژاپن پیشرفت نکردند؟
سال ۸۸ سفری به ژاپن داشتم و با نخستوزیر ژاپن و وزیر امور خارجه ژاپن دیدار داشتیم و در آنجا هم به هیروشیما رفتیم و هم چند کارخانه هستهای دیدیم. نخستوزیر و وزیر و یکی از بازماندگان از حمله اتمی در کمال تعجب بر این باور بودند که آن حمله آمریکا علیه ژاپن حق ما بوده است! نخست وزیر ژاپن بعد به من می گفت بعد از ۶۰ سال حزب ما حاکم شد از ۱۹۴۵ که بمباران هسته ای شدیم تا الان داریم اعتماد سازی می کنیم تا آمریکایی ها از این جزایری که در آن حضور دارند، بیرون بروند. شعار انتخاباتی حزب ما هم این بود، ولی الان که می بینم موفق نمی شوم، می خواهم استعفا دهم. خود او مثال میزد که آمریکاییها هر جا رفتند دیگر آنجا ماندهاند.
روند مذاکرات هسته ای در دولت های نهم و دهم چگونه بود؟
جلیلی در ادامه در پاسخ به سوال یکی دیگر از دانشجویان درباره برجام نیز گفت:
در اصل ۱۷۶ قانون اساسی که در مورد شورای عالی امنیت ملی است مصوبات شورا زمانی لازم اجراست که رهبری آن را تأیید کنند و مقام معظم رهبری هم در ذیل مصوبه شورای عالی امنیت ملی از منتقدینی که جزییات را تیزبینانه دیدند و مشکلات را تذکر دادند تشکر کردند. این نگاه کشور را جلو خواهد برد.
سال ۸۴ که دولت نهم روی کار آمد مسئولیت مذاکرات با آقای لاریجانی بود و جناب آقای متکی هم وزیر امور خارجه و بنده بهعنوان معاون اروپا و امریکای وزارت امور خارجه به آمریکا رفتیم. جناب آقای ظریف هم نماینده ایران در سازمان ملل بودند. درحالیکه ما دو سال بود که داوطلبانه تعلیق کرده بودیم و بنا به حرف مقام معظم رهبری تعلیق در دولتی برداشته شد که تعلیق کرده بود، در مذاکرات نیویورک آقای فیشر، وزیر خارجه آلمان، گفت که چرا این کار را کردید؟ (درحالیکه نطنز هنوز تعلیق بود) و این تعلیق باید تعطیل و سپس به تخریب تبدیل شود در عین حال در همان دو سال تعلیق فعالیت های مان چند قطعنامه هم شورای حکام آژانس علیه ما صادر کرد!
سال ۸۴ می گفتند باید تخریب کنید، سال ۹۲ به توقف ۲۰% راضی شدند
بعدازاین زمان در زمان بنده یک روند فنی طی شد که در آلماتی ۲، همانهایی که حرفشان تعطیلی و تخریب تاسیسات هسته ای کشورمان بود حاضر به مذاکره بر سر غنیسازی ۲۰٪ شدند.
روندی که در گفتگوهای ۱+۵ دنبال کردیم، این گونه بود. در مناسباتی که بین ایران و آژانس بود، آنها بارها بیان میکردند ایران مشکلات جدی دارد. آخرین توافقی که در دوره جناب آقای لاریجانی با آژانس صورت گرفت این بود که قدرتها ادعا میکردند بین ایران و آژانس ابهامات، اشکلات و مشکلات زیادی وجود دارد و به ایران بیاعتماد هستیم و در سال ۸۲ بر اساس این تحلیلها این ادعا را بر کشور تحمیل کردند و موجب شد حدود دو سال و نیم فعالیتهایمان را به حالت تعلیق دربیاوریم.
توافق مهم ایران و آژانس در سال ۸۶
در تابستان ۸۶ گفتیم شما میگویید مشکلات و سئوالات زیادی وجود دارند. ما همه اینها را حل میکنیم، ولی حق ندارید بر این مبنا حق ما را تضعیف یا تکالیف بیشتری را بر ما تحمیل کنید. میگفتند شما این کار را نمیکنید، میگفتیم شما چه کار دارید؟ مرجع این کار آژانس است و ما با آژانس مینشینیم و هر چه مشکل هست حل میکنیم، البته اگر سئوالات شما در چهارچوب قوانین آژانس بودند و فراتر از آن نبودند.
این صحبتها منجر به توافقی شد که در سال ۸۶ امضا شد و ما به آژانس گفتیم هر مسئلهای را که میگویید باقی مانده است بگویید تا حل کنیم. قدرتها میگفتند هزاران سئوال مطرح هستند و آژانس کلاً به شش مسئله و سئوال رسید و گفت ما به عنوان آژانس بینالمللی انرژی هستهای با ایران شش مسئله بیشتر نداریم. به قول خودشان Outstanding issues گفتند از نظر ما آنچه که مسئله باقی مانده شش مورد است. گفتیم همه شش تا را برای شما حل میکنیم.
این توافقنامه امضا و پس از امضای آن مسئولیت آقای لاریجانی عوض شود. قرار شد آن شش مسئله را طی هجده ماه حل کنیم و جمهوری اسلامی ایران توانست با ادله فنی و بحثهای بسیار دقیق حقوقی در ظرف شش ماه هر شش مسئله را حل کند و آژانس برای هر شش مسئله به ما نامه داد که این مسائل از نظر ما حل شدهاند و در اسفند سال ۸۶ آقای البرادعی، مدیرکل آژانس در گزارشی نوشت که شش مسئله حل شدهاند.
صدور قطعنامه ۴ روز پس از گزارش مثبت آژانس درباره ایران
میخواهم مناسباتی را که بر جهان حاکم هست در اینجا تبیین کنم. اینها ادعا کرده بودند هزاران مسئله وجود دارد و آژانس به این نتیجه رسید که شش مسئله بیشتر نیست و بعد هم تأکید کرد هر شش مسئله حل شده است، در حالی که آژانس دوستان ما که نبودند و به اصطلاح خودشان بیشتر هم با آنها بودند، اما در ده اسفند ۸۶ رسماً نامه داد که این مشکلات حل شدهاند.
در گزارش مدیرکل هم در اینترنت و هم در سایت آژانس بینالمللی انرژی میتوانید ملاحظه کنید. به نظر شما واکنش طبیعی به این گزارش چه باید باشد؟ حداقل آن شش کشور که قدرتهای مطرح هستند باید بگویند این شش تا که حل شد، برویم بهانه جدیدی را پیدا کنیم.
آقای البرادعی در ابتدای اسفند این گزارش را داد و چند روز بعد قطعنامه علیه ما صادر شد که چرا حل کردید؟ بحثم این است که کسی را که خواب است میشود بیدار کرد، اما کسی را که خودش را به خواب میزند نمیشود بیدار کرد. درست چهار روز پس از آن که آژانس وابسته به سازمان ملل میگوید مسائل حل شدند، سازمان ملل علیه ایران قطعنامه صادر میکند. بعد گفتند باید مذاکرات صورت بگیرد و آقای سولانا به ایران آمد. ما پرسیدیم گفتگو برای چه چیزی باید صورت بگیرد؟ شما گفتید نگران هستید و آژانس بینالمللی انرژی اتمی هم که گفته است جای نگرانی نیست و مسائل حل شدهاند. شما شش قدرت هستید و جمهوری اسلامی هم یک قدرت است و میتوانیم بنشینیم در باره نقاط مشترک برای همکاری گفتگو کنیم. ما یک بسته پیشنهادی را ارائه کردیم و گفتیم در باره این موضوعات میتوانیم صحبت کنیم، اما بخش انرژی هستهای که حل شده است. در مورد خلع سلاح، عدم اشاعه، استفاده صلحآمیز از انرژی هستهای که دیگر صحبتی نمانده است و طبق گزارش مدیرکل آژانس این موضوعات حل شدهاند. آنها متقابلاً یک بسته دادند. گفتیم ما یک بسته ارائه دادهایم و شما هم یک بسته ارائه دادهاید. فرهنگ گفتگو و مذاکره اقتضا میکند بر اساس مشترکات گفتگو کنیم.
بعد از این که این موضوع شکل گرفت، اینها در سال ۸۸ منتظر نتیجه انتخابات ماندند. در تیرماه ۸۷ بسته پیشنهادیمان را دادیم و اینها گفتند حالا باید بررسی کنیم و روند کار متوقف شد. منتظر بودند ببینند انتخابات در امریکا و ایران چه میشود.
انتخابات در ایران برای ما ظرفیت بزرگی را ایجاد میکرد و جمهوریت نظام را به رخ میکشید. بعد از انتخابات میتوانستیم وارد عرصه دفاع از منافع ملی شویم.
شرایط فتنه که پیش آمد، اینها دو باره به طمع افتادند و فکر کردند به بهانه فتنه میتوانند فشارهایی را بر ما تحمیل کنند. یک مدت که از فتنه گذشت و دیدند خبری نیست، گفتگوهای دور بعد در مهر ۸۸ شروع شد.
در آنجا مسئله اورانیوم غنیشده ۲۰ درصد مطرح شد. ما گفتیم امروز اورانویم ۵/۳ درصد را تولید میکنیم و به اورانیوم ۲۰ درصد هم نیاز داریم. اگر به ما میفروشید که هیچ، وگرنه تولید میکنیم.
استانبول ۱ آغاز تغییر نگاه غرب به ایران در مذاکرات
در دور سوم به این نتیجه رسیدند که روی نقاط مشترک، و نه برای تحمیل نظر یک طرف به طرف دیگر گفتگو صورت بگیرد که شد استانبول ۱. در استانبول ۱ یکی از بحثهای ما این بود که چرا گفتگوها همیشه باید در اروپا باشد و چرا همیشه جا را شما تعیین میکنید؟
آنها وقتی دیدند مذاکرات به نفعشان نیست، قبل از استانبول ۱ مطرح کردند ایران تحت فشار پای گفتگو آمده است.
ما گفتیم اگر این مذاکرات برای همکاری مشترک است، پس چرا دارید علیه کشور ما اقدامات خصمانه، تحریمها و قطعنامهها را انجام میدهید و اول باید تکلیف اینها روشن شود. در محیط خصمانه که نمیشود همکاری را دنبال کرد و ادله آوردیم.
در هر دور گفتگوهای ما پنج شش ساعت طول میکشید. تمام ادله حقوقی را آوردیم که چرا میگوییم قطعنامهها غیرقانونی هستند. این بر اساس حقوق بینالملل خود آنها ادله حقوقی دارد که تحریمها به لحاظ ماهیت و روندی که طی شده است غیرقانونی هستند و مفصلاً این موضوع را توضیح دادیم و ثابت کردیم در قطعنامه صادرشده هیچیک از ادله حقوق بینالملل رعایت نشدهاند.آنها در این باره پاسخی نداشتند.
مغلطه اشتون چگونه دست ۵+۱ را رو کرد
گاهی جلسات تا نیمه شب طول میکشید و فردای آن یکمرتبه گفتگوها را قطع میکردند و خانم اشتون گفت اگر این مسیر را ادامه بدهید به نتیجه نمیرسیم.
ما گفتیم کجای این بحث غلط است؟ ما ۲۰ ساعت است داریم برای شما ادله میآوریم و نمیپذیرید. ایشان گفت گوشی تلفنهای ما باز است، هر وقت نظرتان عوض شد به ما اطلاع بدهید و بعد هم گفتگوها را قطع کردند.
سپس در مصاحبه مطبوعاتی گفت ایران برای گفتگوها پیششرط میگذارد. من گفتم شما که گفتید ایران تحت فشار تحریمها پای گفتگو آمده است. چطور کسی که تحت فشار پای میز مذاکره آمده است، حالا پیششرط میگذارد؟ ایشان گفتگوها را قطع کرد. همانهایی که به ما گفتند تلفنهای ما باز هستند و هر وقت نظرتان عوض شد با ما تماس بگیرید، کمتر از یک ماه بعد خود خانم اشتون نامه نوشت و گفت بیایید گفتگوها را ادامه بدهیم و بعد هم دو نامه دیگر که همه آنها موجودند.
یخ مذاکرات در بغداد آب می شود
این روند طی و منجر به گفتگوهای استانبول ۲ شد. در آنجا این بحث را مطرح کردیم که اگر میخواهید مسیر گفتگوها ادامه یابد، باید گامها برای همکاری متوازن و متقابل باشند. اینها گفتند میرویم و بررسی میکنیم و گفتگوهای بعدی در بغداد بود.
ما گفتیم بهخصوص فاز دوم و سوم برخلاف مبانیای است که بحث میکنیم. بحثی که حقوق کشور ما را نادیده بگیرد و یا تکالیف اضافیای را برای ما تحمیل کند از نظر ما پذیرفته شده نیست. جمهوری اسلامی ایران هم مثل هر کشور دیگری عضو NPT و دارای حقوق و تکالیفی است. نه حق کمتری را میپذیرد و نه تکلیف بیشتری را.
اگر حق بیشتری میخواستیم شما بگویید و اگر تکلیفمان را کمتر انجام دادیم همین طور، ولی اگر تکلیف بیشتر یا حقوق کمتری را خواستید بر ما تحمیل کنید، بر اساس چه منطقی باید بپذیریم؟ گفتند میرویم و بررسی میکنیم.
تعدیل مواضع غربی ها در آلماتی ۱ و ۲
باز اینها گفتند میرویم و بررسی میکنیم. بررسیشان هشت ماه طول کشید و منجر شد به آلماتی ۱.
در آلماتی ۱ طرح ما در مسکو موجب شد از سه فازی که در بغداد مطرح کرده بودند، دو فاز را کم کنند و فقط فاز ۱ را آوردند که مربوط به بحث فردو بود و مباحثی در آنجا مطرح میشد. در آنجا پرسیدیم شما این بحث را در چه چهارچوبی قرار میدهید؟ در آنجا دوستان ما شبانهروز کار و این سئوال را مطرح کردند که پیشنهادی که شما میگویید در طرح جامعی که در مسکو دادیم، در یک بخش از این پازل قرار میگیرد، تکلیف بقیه آن چه میشود؟
قرار شد در آلماتی ۲ روی این موضوع بحث کنیم. در آلماتی ۲ این بحث انجام شد. ما مطرح کردیم اگر میگویید همکاری و گامهای متقابل و متوازن، تمام بحث ما بر سر همین توازن است.
اگر قرار شود گام ما را شما تعریف کنید و گام خودتان را هم خودتان تعریف کنید و بعد بگویید اگر پذیرفته شد، مذاکرات خوب است و اگر پذیرفته نشد، بد است، این که دیگر اسمش مذاکره نیست، این میشود دیکته.
در مذاکره طرفین در چهارچوبی که حقوقشان رعایت شود و حقوق کسی مورد تعرض قرار نگیرد، با هم گفتگو میکنند و برای اعتمادسازی مثلاً میشود این کارها را کرد.
روز اول گفتگوها چندین ساعت طول کشیدند و آنها هیچ پاسخ منطقیای نداشتند به ما بدهند. فردا آمدند و گفتند ما دچار سوءتفاهم شدهایم که باید ۱۰۰ متر جلو بیاییم و شما فقط پنج متر جلو میآیید. این که منطقی نیست. گفتیم این طور نیست. اگر قرار است گامها متوازن باشند، ما پنج متر جلو میآییم، شما هم پنج متر جلو بیایید و حقوق ما باید به رسمیت شناخته شود.
من گفتم اختیارات کاملی دارم و میتوانیم یک هفته هم شده است بنشینیم و روی جزئیات هم بحث کنیم. سخنرانی نمیکردیم و Lecture نمیدادیم. نماینده یکی از کشورها به نمایندهای که داشت با ما بحث میکرد یادداشت داد که بحث را ادامه نده. گفتم ادامه بدهید. خودشان خندیدند. گفتم پس چرا ادامه نمیدهید؟
خانم اشتون گفت پس اجازه بدهید مشورت کنیم. گفتیم مشورت کنید. رفت و برگشت و گفت باید برای مشورت به پایتختهایمان برویم. در مصاحبه مطبوعاتی هم گفت قرار شد مشورت کنیم و من ظرف چند روز اطلاع میدهم که این چند روز شد ۴۰ روز و بعد هم منتظر انتخابات ۹۲ شدند و بعد از انتخابات مسیری را که میدانید دنبال شد. عرضم این است که آنچه که در آنجا مطرح شد این بود که اگر میخواهیم گامی را برداریم باید متوازن، متقابل و در چهارچوب حقوق قانونی ما باشد و هیچ حقی از کشور و ملت ما ضایع نشود.
آمریکا تا همین امروز خلاف برجام برخی تعداتش را عمل نکرده است
جلیلی همچنین در پاسخ به سوال دانشجوی دیگری نیز گفت:
نامه رهبر انقلاب به رییس جمهور یک فصل الخطاب برای شروع است، برای شروع در همافزایی نیروهای انقلاب برای دفاع از حقوق، منافع و آرمانهای کشور.
طبق برجام باید امریکا اعلام کند که این کارها را انجام میدهد. جان کری وقتی بیانیه رسمی را میخواند ۴ عدد از تعهدات امریکا به ایران را از قلم میاندازد؛ یعنی در برجامی که خود او متعهد شده ۴ عمل را انجام نمیدهد. این هوشمندی ملت و دولت را میخواهد که مطالبه حقوق شان را داشته باشد از اقداماتی که خود امریکا قبول کرده است. اصل مطالبه ما از دشمن است و نه از خودی. وظیفه ما مطالبه ملی از طرف مقابل است.
حصر سران فتنه مربوط به اتفاقات سال ۸۹ بود نه ۸۸
نماینده مقام معظم رهبری در پایان در پاسخ به سوال یکی از دانشجویان درباره وضعیت حصر سران فتنه نیز اعلام کرد:
چیزی که ملتی را موفق میکند شور و نشاط و مزیتهای در سالیان اخیر است. خصوصا در مردمسالاری دینی که این گروههای قدرت و ثروت نیستند که انتخاب میکنند بلکه مردم هستند که بدون اینکه کسی بتواند رأی آنها را وتو کند انتخاب میکنند.
در سال ۸۸ طبق آنچه گفته شد ما در مباحث فنی حقوقی و حتی منطقهای دست برتر را داشتیم. زمانی بود که آنها شکستهای پیدرپی خوردند. در سال ۸۸ کسانی از داخل میخواستند این قدرت را تضعیف کنند و واقعا ۸ ماه ظلم بزرگی به ایران کردند. تا ۹اینکه دی و ۲۲ بهمن ۸۸ پیش آمد. جالب اینکه تا بهمن سال ۸۹ یعنی یک سال بعد از سال ۸۸ نیز باز سران فتنه آزاد بودند و کسی به آنها کاری نداشت و یک سال بعد دوباره فرصتی به نام بیداری اسلامی شکلگرفت و برخی متحدان امریکا سرنگون شدند و ۲۰ ماه بعد از انتخابات این افراد که دران ۸ ماه کاری نتوانسته بودند بکنند خواستند این فرصت را تبدیل به تهدید بکنند و نظام ایران را که مردمسالاری آن به الگوی کشورهای جهان تبدیل میشود در ردیف حکومتهای دیکتاتور قرار دهند! لذا بعد از این ماجرا بود که در بهمن ۸۹ شورای عالی امنیت ملی تصمیم به حصر سران فتنه گرفت زیرا باز هم می خواستند فرصت های نظام را به تهدید تبدیل کنند.
همایش استحکام ساخت درونی قدرت ملی جمهوری اسلامی ایران
/۰ دیدگاه /در سیاسی /توسط ع.عباسی فرد (مدیریت سایت)رئیسی: بیتوجهی به خطر نفوذ فرهنگی، سیاسی و امنیتی گناهی نابخشودنی است
دادستان کل کشور گفت: مسئله نفوذ یک مسئله جدی است که همگان باید به آن توجه کنند؛ نفوذ سیاسی، فرهنگی و امنیتی باید مورد توجه همگان قرار گیرد.
به گزارش خبرنگار دانشگاه خبرگزاری دانشجو، حجتالاسلام والمسلین ابراهیم رئیسی دادستان کل کشور که در همایش استحکام ساخت درونی قدرت ملی در دانشگاه عالی دفاع ملی سخن میگفت با بیان اینکه قدرت در جهانبینی الهی تنها از خدا نشأت میگیرد، گفت: هرگونه قرب و نزدیکی به قدرت خدا تنها از اقدامات الهی نشأت میگیرد.
وی فقه را دومین مولفه قدرت در جهانبینی الهی دانست و افزود: منظور از فقه، فقه مصطلح که تنها به بایدها و نبایدها تاکید دارد، نیست بلکه فقه به معنای فقه اصغر، فقه اوسط و فقه اکبر یک مولفه مهم در قدرت ملی است لذا کسانی که بخواهند به قدرت خدا نزدیک شوند باید به فقه عمل کنند.
رئیسی با بیان اینکه نزدیکی و قرب به قدرت خدا بدون عمل به فقه ممکن نیست تصریح کرد: ولایت فقیه سومین مولفه قدرت است یعنی فقیهی که به ابعاد فقه آشنایی دارد و میتواند با کمک فقه گفتمان نظام اسلامی را که همان توحید و عدالت اجتماعی است را به خوبی هدایت کند.
دادستان کل کشور با بیان اینکه بعد از توحید هیچ مفهومی به اندازه عدالت در مفاهیم دینی فراگیری نداشته است، اظهار داشت: نقش عدالت در استحکام درونی نظام تعیینکننده است و باید به اصل مهم توجه شود.
وی مردم انقلابی و متدین را نیز چهارمین مولفه قدرت در جهانبینی الهی دانست و تصریح کرد: در فتنه ۸۸ اگر درایت رهبری عزیز و بصیرت مردم انقلابی نبود، کار تمام نمیشد چرا که مسئله فتنه مسئله مهم و جدی بود.
رئیسی اجرای قانون را از دیگر مولفههای قدرت دانست و تاکید کرد: برای محقق شدن مولفههای قدرت باید صبور و شکرگذار بود و مقام معظم رهبری با توکل به خدا و اعتماد به نفس این مسیر را دنبال میکند.
دادستان کل کشور در ادامه به مسئله نفوذ اشاره کرد و گفت: مسئله نفوذ یک مسئله جدی است که همگان باید به آن توجه کنند، نفوذ سیاسی، فرهنگی و امنیتی باید مورد توجه همگان قرار گیرد و اگر مسئولانی چنین توجهی نداشته باشند، گناهشان نابخشودنی خواهد بود.
حداد عادل در همایش استحکام قدرت ملی: بصیرت سلاح مقابله با جنگ نرم است
/۰ دیدگاه /در سیاسی /توسط ع.عباسی فرد (مدیریت سایت)رئیس فرهنگستان ادب با اشاره به جنگ نرم از سوی دشمن علیه کشورمان گفت: بصیرت سلاح مقابله با این جنگ است این کلید واژه باعث می شود که نرمی جنگ سبب غفلت از خود جنگ نشود.
به گزارش خبرنگار سیاسی خبرگزاری دانشجو غلامعلی حداد عادل رئیس فرهنگستان ادب پیش از ظهر امروز در همایش استحکام ساخت درونی قدرت جمهوری اسلامی ایران که در دانشگاه عالی دفاع ملی برگزار شد اظهار داشت: منشا قدرت و اقتدار ملی در یک تقسیم بندی کلی با دو دیدگاه متعارض وجود دارد یک دیدگاه قدرت و اقتدار ملی را برخواسته از منابع مادی می دانند و دیدگاه مقابل منشا قدرت ملی را منابع معنوی تلقی می کنند.
وی ادامه داد: ما به عنوان یک حکومت دینی که برخواسته از یک انقلاب اسلامی است دیدگاه دوم را صحیح می دانیم این در حالی است که در دنیای امروز غالبا دیدگاه اول رواج دارد؛ غرب اقتصاد، پول، ثروت و بسیاری از عوامل مادی را اساس می داند.
رئیس فرهنگستان ادب بیان کرد: البته اعتقاد و اساس بودن فرهنگ به معنای نفی عوامل مادی نیست ما در انقلاب اسلامی معتقدیم فرهنگ اسلامی انگیزه و اندیشه ایجاد می کند و آن مبنای قدرت ماست.
حداد عادل با تاکید براینکه میدان عمل فرهنگ است خاطر نشان کرد: فرهنگ است که با ارزش ها و جهان بینی در فرد انگیزه ایجاد می کند، در فرد جهت اهدافش انگیزه ایجاد می کند و هر چه فرهنگ ریشه دارتر باشد این اراده قوی تر و غلبه بر موانع آسان تر می شود.
وی تصریح کرد: از این رو بحث علم، اقتصاد و مدیریت و هم چنین اصلاح ساختارها در درجه های بعدی از فرهنگ قرار می گیرند؛ در انقلاب با تکیه بر معنویت اسلامی سرمایه هایی برای اقتدار داریم که در سخنان حضرت امام و بیانات مقام معظم رهبری بر آن تاکید شده است؛ رهبر معظم انقلاب بارها بر روی مسئله عقلانیت، معنویت و عدالت تاکید کرده اند و باید گفت در حقیقت این ها منشا قدرت ماست.
رئیس فرهنگستان ادب بیان کرد: خواستگاه ما یک فرهنگ عقلانی و معنوی است که انسان را در بعد متعالی او در نظر می گیرد این فرهنگ انسان را صاحب فطرت می داند؛ فطرت واحد الهی؛ این اساس منشا قدرت در انقلاب اسلامی است آن چه که این قدرت را به بار آورده مخاطب قرار گرفتن انسان ها به اعتبار فطرتشان بوده است.
حداد عادل یادآور شد: حضرت امام(ره) هیچ ابزار مادی و دستگاه و تشکیلاتی در اختیار نداشتند ایشان در یک اتاق ساده و مختصر زندگی می کردند اما وجود یک فرهنگ معنوی عقلانی انسانی اسلام حضرت امام را با توده های مردم از طریق فطرت مشترک پیوند می داد؛ حضرت امام از این ابزار الهی استفاده کرده اند و توده های مردم را بسیج کرده اند و امروز هم منشا قدرت انقلاب اسلامی و اقتدار درونی منطقه ای مان همین ارزش های فرهنگی ما است.
وی تاکید کرد: صداقت برای ما امری مهم است و آن چیزی است که دشمنان ما ندارند؛ احترام به استقلال ملت ها، عدالت و آزادی و… ابزارهای مهم و سرمایه های مهم ما هستند.
نماینده مردم تهران تصریح کرد: امروز می بینیم که غرب برای در هم شکستن اقتدار ایران از به نمایش درآوردن چهره دیگری از مذهب در منطقه اقدام کرده است؛ آن ها به این فکر افتادند که با تحریک مذهب این قدرت را در هم بکشنند در حقیقت داعش با انگیزه مذهبی و چهره خشن و نوعی سواستفاده از نیروهای مذهبی به وجود آمده است.
حداد عادل بیان کرد: این که معاون وزیر دفاع آمریکا به کشورهای مرتجع توصیه می کند شما فقط به فکر خریدن سلاح هستید حال این که ایران با نیروی زمینی خودش کار می کند گواه بر قدرت و اقتدار کشورمان در عرصه بین المللی و منطقه ای است؛ چگونه است که شخصی هم چون شهید سردار همدانی پس از دوران بازنشستگی که هیچ احتیاجی ندارد به سوریه می رود و خطر می کند تمامی این ها به دلیل انگیزه های مذهبی و معنوی است؛ آن ها که با زندگی عیش و نوش کردند کجا و افرادی هم چون همدانی که در جبهه های سوریه خطر می کنند کجا.
وی با اشاره به جنگ نرم از سوی دشمن اظهار داشت: جنگ نرم راهبرد دشمن برای مقابله با فرهنگ در انقلاب اسلامی است آن ها پس از جنگ به این نتیجه رسیدند که منشا اصلی جمهوری اسلامی که همان اعتقادات است را در هم بشکنند و جنگ نرم نیز از همین رو آغاز شد این در حالی است که مقام معظم رهبری همواره نسبت به تهاجم فرهنگی به ما هشدار داده اند.
رئیس فرهنگستان ادب در پایان با بیان اینکه مهمترین سلاح در جنگ نرم بصیرت است خاطر نشان کرد: بصیرت باعث می شود نرمی جنگ سبب غفلت از جنگ نشود و تنها افراد با بصیرت می توانند دست های آهنین دشمن را از دستکش های مخملی اش تشخیص دهند. از این رو باید گفت شناخت منشا قدرت که همان فرهنگ است ایجاب می کند راهبرد تهاجمی دشمن را در برابر آن بشناسیم.
مطالبات رهبری در اقتصاد مقاومتی و گوش های سنگین دولت
/۰ دیدگاه /در سیاسی /توسط ع.عباسی فرد (مدیریت سایت)گروه سیاسی – رجانیوز: دکتر محمد سلیمانی، وزیر اسبق ارتباطات و استاد تمام دانشکده برق و مخابرات دانشگاه علم و صنعت که هم اکنون نمایندگی مردم تهران در مجلس شورای اسلامی را بر عهده دارد، در یادداشتی به مناسبت تاکید چند باره و مجدد رهبر انقلاب در توصیه ۴ نکته مهم در ارتباط با اقتصاد مقاومتی به دولت به بررسی آن پرداخته است.
آنچه در ادامه میخوانید، متن کامل یادداشت دکتر سلیمانی است که به صورت اختصاصی در اختیار رجانیوز قرار گرفته است:
رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت آیت الله العظمی خامنه ای چندین سالی است در مورد برنامه ریزی اجرای اقتصاد مقاومتی به دولت یادآوری می کنند و تذکر می دهند. اخیراً هم ۴ توصیه معظم له به معاون اول رئیس جمهور ابلاغ گردید. این توصیه ها در پاسخ به گزارش آقای جهانگیری (حاوی برنامه های ملی ۱۱ گانه طرحها و پروژه های دولت) بوده است و دفتر رهبری اعلام کرده اند که معظم له تأکید کرده اند که اصولاً بنائی بر تأیید یا عدم تأیید برنامه هائی که تنظیم و اجرای آنها بر عهده دولت هاست ندارند. لذا به نظر می رسد و جا دارد که دولت محترم محورهای ۱۱ گانه را در اختیار افکار عمومی و کارشناسان قرار دهند تا بیشتر مورد بررسی و نقد قرار گیرند و هر چه بهتر پخته شوند. در دو ساله اخیر دولت یازدهم عمده توجه و نظرش را معطوف به بحث هسته ای کرد و عملاً از بحث اقتصاد مقاومتی غافل گردید. در حالیکه در طول این مدت، مقام معظم رهبری در اکثر دیدارها و سخنرانی ها اهمیت پرداختن عملی همراه با برنامه زمانبندی اقتصاد مقاومتی را گوشزد کردند. اکنون که مجدداً رهبر عزیز انقلاب ۴ توصیه مهم در ارتباط با اقتصاد مقاومتی به دولت ارائه فرموده اند، اجازه می خواهم چند نکته را مطرح کنم:
الف- رهبری پنج رویکرد اساسی اقتصااد مقاومتی در برنامه ها و فعالیت های دستگاههای اجرائی مطرح کرده اند: ۱- عدالت بنیانی ۲- مردمی بودن ۳- دانش بنیانی ۴- درونزائی ۵- برونگرائی. ایشان خواستار اطمینان بخشی از اقدامات دستگاهها منطبق بر سیاست ها شده اند. در تاریخ دوم تیر ماه ۱۳۹۴ معظمله در دیدار با مسئولان نظام نیز ۱۹ مورد مطالبه را در این ارتباط مطرح فرمودند: ۱- استفاده از همه ی توان و ظرفیت کشور ۲- به میدان عمل آوردن چهار میلیون دانشجویان کشور ۳- بهره برداری از ظرفیت های استفاده نشده ۴- استفاده از زیر ساخت های اساسی کشور ۵- استفاده از منابع جدید تأمین کالا ۶- کوتاه کردن دست غرب زدگان و مرعوبین غرب و حاکم کردن معتقدان به اصل “ما می توانیم” ۷- صداقت با مردم ۸- ترویج مدیریت جهادی ۹- ترویج فرهنگ اقتصاد مقاومتی با تکیه بر صرفه جوئی و مصرف کالای داخلی ۱۰- بازنگری در سیاست های پولی و ایجاد تحول در نظام بانکی کشور۱۱- طرد تفکر وابستگی به غرب و کمک گرفت از بیرون ۱۲- کاهش وابستگی به فروش نفت خام ۱۳- برنامه ششم ۱۴- حذف قوانین مزاحم ۱۵- نظارت بر اجرای اقتصاد مقاومتی ۱۶- صندوق توسعه ملی باید در خدمت اقتصاد مقاومتی باشد ۱۷- تولید داخل ۱۸- صاحبان سرمایه ۱۹- مصرف تولیدات داخل. در همین جلسه مقام معظم رهبری مطالبه کردند که اقتصاد مقاومتی دارای الگوی علمی متناسب با نیازهای کشور، درون زا، مردم بنیاد، عدالت محور، بارور در همه شرایط است و ظرفیتهای آن را نیز منابع انسانی، منابع طبیعی ( نفت و گاز و معدن و …… ) موقعیت جغرافیای، زیر ساخت های نرم افزاری و سخت افزاری برشمردند. یعنی مقام معظم رهبری نزدیک ۵ ماه قبل در جلسه دیدار مسئولین مطالب را فرمودند، ولی دولت انگار که نه انگار. ظاهراً گوش دولت سنگین شده است. لذا چند روز قبل دوباره و برای چندمین بار رهبری بر موارد مهم اقتصاد مقاومتی و خصوصاً اجرائی کردن آن تأکید کردند. گرچه عدم اظهار نظر رهبری در مورد گزارش آقای جهانگیری ذهن را به سمتی می برد که نکند گزارش ربطی به اقتصاد مقاومتی و اجرای آن نداشته است یا با سیاست های این اقتصاد هماهنگی نداشته است که مجدداً این موارد ابلاغ می گردد. شایسته است دولت عملکرد دو ساله خود یا حداقل شش ماهه اخیر خود در مورد اقتصاد مقاومتی را برای مردم تشریح کند، تا مشخص شود که دولت واقعاً کمر همت به اجرای اقتصاد مقاومتی بسته است یا صرفاً وقت کشی می کند و عملاً می گوید “ما نمی توانیم”؟
ب- رهبری راه کار هوشمندانه دیگری را ارائه فرموده اند که مسئولین را موظف به پاسخ گوئی ارائه زمانبندی کوتاه مدت و میان مدت و بلند مدت می کند. تاکنون دولت ها از زیر مسئولیت پاسخگوئی در برنامه های پنج ساله طفره رفته اند و شانه خالی کرده اند: با کمی ملاحظه و بررسی می توان به خوبی دریافت که دولت یازدهم در طول دو ساله اخیر اصولاً وقعی به برنامه پنجم توسعه نداده است، و با بهانه تحریم و انداختن همه مشکلات به عهده تحریم عملاً اجرای برنامه را متوقف کرده است و از ارائه برنامه ششم به مجلس نهم نیز طفره رفته است. برنامه ششم باید در شهریور ماه به مجلس داده می شد، ولی هنوز بوئی از ارائه آن به مشام نمایندگان نمی رسد. از محافل درون دولت هم زمزمه و خبرهائی می رسد که دولت قصدی برای ارائه برنامه ششم به مجلس نهم ندارد. اقدام دولت در ارائه لایحه ای شامل بعضی مواد برنامه های پنج ساله و در خواست برای دائمی کردن آنها، این گمان را تقویت کرد که دولت می خواست به نحوی از ارائه برنامه ششم شانه خالی کند. عدم پیگیری هیأت رئیسه مجلس هم این گمان را تقویت می کند که هیات رئیسه مجلس تفاهمی محفلی با دولت کرده اند. اگر چنین باشد عملاً مطالبات رهبری بر زمین مانده است. نقش مجلس در پاسخگو کردن دولت در ارتباط با اقتصاد مقاومتی تاکنون بسیار ضعیف بوده است. وظیفه نظارتی مجلس می طلبد که مفاد مطالبات رهبری را از دولت پی گیری کند و نتیجه را به اطلاع عموم برسد.
ج- در ابلاغیه اخیر، مجدداً مقام معظم رهبری خواسته اند که جامعه جهت مشارکت در فعالیت های اقتصاد و توانمند سازی به حرکت در آید، کلیه ظرفیت های کشور به ویژه جوانان مورد توجه قرار گیرند و برنامه ها تنها ناظر بر بخش های دولتی نباشد.
ظرفیت نیروی انسانی ایران و خصوصاً وجود بیش از ۴ میلیون دانشجو از یک طرف و وجود منابع خدادادی نفت و گاز و معدن در ایران از سوی دیگر، هر بهانه ای را از هر مقام دولتی برای تعلل و سستی در پیاده سازی اقتصاد مقاومتی می گیرد. اکنون که دانشمندان و جوانان رشید ایران طی ده سال گذشته توانسته اند رشد علمی کشور را در دنیا نه تنها اول بلکه بیش از ده برابر کنند، جا دارد این ظرفیت در نفت و گاز و معدن به میدان آورده شود تا کشور را از خام فروشی نجات دهند. برکسی پوشیده نیست که درب صنعت نفت و گاز بر روی دانشمندان و دانشگاهیان ایران کاملاً بسته است و هر گاه روزنه ای هم ایجاد شده است بقدری آن روزنه تنگ و باریک بوده که بلافاصله بسته شده است. متأسفانه در شرایط بی نظیر فعلی که حمایت رهبری را هم در بر دارد، وزیر نفت از افرادی است که کمترین اعتقاد را به اقتصاد مقاومتی و درون زائی کشور دارد. تجربه بیش از بیست سال وزارت ایشان نشان می دهد که هیچگاه دارای دیدگاه درون زائی نبوده است و بلکه همراه چشم به برون داشته و درون را سرکار گذاشته است. از چنین نگرش هائی نمیتوان انتظار پیاده سازی اقتصاد مقاومتی داشت و تا زمانیکه ملت ایران نتواند این منابع نفت و گاز خدادادی را تبدیل به ارزش افزوده کند، باید دانست که نفت و گاز بد و بلا می شود، و باید آن را خام به خارج فرستاد. راه کار تحول در اقتصاد آن است که نفت و گاز با دست و پنجه طلائی ایرانیان تبدیل به فراورده های با ارزش افزوده گردد. این مهم وقتی اتفاق می افتد که مدیران طراز اول کشور در این حوزه معتقد به این راه و روش شوند و اراده کنند و کمر همت ببندند. باید موانع را خوب شناخت، درست است که ابزار و امکانات و سیاست ها و قانون ها و غیره ممکن است نیازمند ارتقا باشند، ولی از همه مهمتر اندیشه و فکر حاکم است. وقتی وزیر عادت به نفت مفت فروشی کرد و از محل فروش آن صفا نمود، چگونه می توان انتظار داشت که بیاید و دست به خطر و ریسک بزند و سختی و رنج را تحمل نماید.
معتقدم اگر راه کاری برای ورود این منبع انسانی عظیم دانشجوئی و دانشگاهی به صنعت نفت و گاز پیدا و عملی گردد، طولی نمی کشد که ایران در زمینه های مختلفی صاحب فناوری، ثروت و رونق اقتصادی می گردد و سرانه درآمد ایرانی چند برابر می شود. نسخه درمان اقتصاد ایران توجه و چسبیدن به نفت و گاز و اصلاح نگرش های حاکم بر این صنعت و باز کردن درب آن بر روی دانشمندان و جوانان مخترع، مبتکر و خلاق و با انگیزه است. این راه میان بر است و اقتصاد ایران را در کوتاه مدت به سر منزلی پایدار و مقاوم میرساند. ولی آیا گوش شنوائی هست؟